«صحابه نگاری» طی بیش از ده قرن، فراز و فرودهای گوناگونی به خود دیده است. مهم ترین مباحث این دانش در دو بحث «مکاتب ساختاری» و «مکاتب محتوایی» خلاصه می شود. در سیر تطور صحابه نگاری، مکتب ساختاری به دو مکتب «حدیثی» و «شرح حال نگاری» تقسیم می شود. صحابه نگاری حدیثی به سبب مسائل و نیازهای سیاسی، اجتماعی و علمی بر ساختار شرح حال نگاری مقدم بوده است. به همین سبب بخش زیادی از صحابه نگاری های متقدم شکل «مسند نویسی حدیثی» به خود گرفته است و همین امر سبب پوشیده بودن این گونه کتاب ها در شمار کتب صحابه نگاری شده است. اهداف و مزایا و نقایصی که متوجه چنین ساختاری بوده سبب ظهور مرحلة جدیدی در صحابه نگاری می شود که از لحاظ ساختاری به آن «صحابه نگاری شرح حال نویسی» گفته می شود. این نوشتار ضمن تشریح مکتب صحابه نگاری حدیثی، گوشه ای از اهداف، مزایا و نقایص این ساختار را برشمرده است.
خواجه نظام الملک در سیرالملوک سعی دارد با گزینش طرحی از عدالت که به دایره ی قدرت یا چرخه ی عدالت معروف است، با جلوگیری از ظلم بر رعیت قدرت حاکمیت را تحکیم بخشد. در این پژوهش تلاش شده است با طرح این برداشت رایج از عدالت، مقایسه ای تحلیلی از متن سیرالملوک با نظرات کلامی ابوالحسن اشعری در این باب مطرح شود. از این رو، با تجزیه و تحلیل حکایات سیرالملوک و استناداتی از اشعری، نظرات این دو درباره ی عدالت، مسئولیت و حساب رسی حاکمان و صحابه ی پیامبر اسلام مورد بررسی و پژوهش قرار می گیرد. یافته های این پژوهش مشخص می کند که خواجه نظام الملک در مقام وزیر در باب عدالت نظریاتی متفاوت از اشعری ارائه کرده است و اساساً گفتمان عدالت در سیرالملوک با مبانی کلامی ابوالحسن اشعری از یک سنخ نیست، و با نوع استدلالات اشعری، بنا به کارکرد متفاوت آن، نمی تواند هم آهنگ باشد.