پرداختن به پیشینه علوم در یونان باستان و ایجاد ارتباط میان دانش پژوهان مشرق زمین و یونانیان بسیار مهم است . تالس فیلسوف ‘ ریاضیدان و مهندس نظامی یونان در قرن هفتم پیش از میلاد مسیح با مصریان در زمینه فلسفه تعاطی اندیشه کرد . وی هئیت و نجوم را از کاهنان معابد بابلی آموخت . دانش فلسفه در نزد فیثاغورث ‘ سقراط ‘ افلاطون و ارسطو در ابعاد مختلف آن مورد توجه جهانیان از جمله شرقیان شد . محمد زکریای رازی از یافته های بقراط و جالینوس ‘ پزشکان یونان قدیم بهره گرفت و با استقلال فکری اش بر کار آنان خرده گرفت و به اصلاحاتی دست زد.رازی کاشف داروهای مهمی از جمله الکل بود . پزشکان ایرانی نخستین کسانی بودند که بر کار یونانیان و رومیان ایراد وارد می کردند . دانشمندان اروپایی ‘ ابوعلی سینا را فیلسوفی میدانند که اندیشه های بدیع و تحلیل های نوینی را وارد عرصه دانش فلسفه کرد . او فیلسوف ‘ پزشک ‘ مورخ و جامعه شناس ‘ ریاضیدان و شاعر بود و فیلسوفانی چون اکهارت ‘ توماس فن اکوینو در کنار اندیشه های نوافلاطونی خود از دیدگاههای فلسفی و عرفانی ابن سینا پیروی کرده اند .
در علم شناسی سینوی، طب به عنوان یکی از شاخه های فرعی حکمت طبیعی مطرح بوده است. طب سینوی عمیقاً متأثر از فلسفة ابن سیناست. وی به عنوان طبیبی فیلسوف، در سراسر کتب طبی اش از یافته های فلسفی خود استفاده کرده است. همچنین در مواضع متعددی از کتاب قانون، طبیب را از ورود به مباحث و مسائل فلسفی برحذر داشته و جایگاه اثبات آن ها را در فلسفه می داند. این نشان دهندة آن است که او ضمن توجه به جدایی مسائل فلسفی و طبی، طب را هرگز از مبانی فلسفی بی نیاز نمی دانسته است و آن را به مثابة علم جزئی تحت سیطره علم کلی به نام فلسفه قلمداد کرده است. در این مقاله سعی شده است ضمن بررسی جایگاه علم طب در علم شناسی ابن سینا و تبیین نیازمندی طب به فلسفه، به تعدادی از قواعد فلسفی که در طب سینوی استفاده شده اند اشاره شود.