((جراحى))در تمدن اسلامى ،تألیفها و روشها
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
پیشینه بیمارىها به خلقت انسان باز مىگردد. همچنان که شیوههاى درمان بیمارىها نیز در سیر تاریخى خود، دورههاى مختلفى را پشت سر گذراندهاند. جراحى یکى از روشهاى موءثر در معالجه بعضى از بیمارىها بوده است. بررسى تمدنهاى گذشته، شواهد متعددى را در به کارگیرى این روش نمایان مىسازد. تمدن اسلامى به عنوان حلقه اتصال تمدنهاى پیشین (هندوچین، یونان، مصر و ایران) و فعلى نقش عمدهاى در این زمینه دارد که نمونههایى از آن عبارت است از:
ـ انتقال تجربیات ادوار گذشته از راه ترجمه متون قدیمى به زبان عربى؛
ـ بارورى و توسعه تجارب گذشتگان با نوآورىها و ابتکارات خود؛
ـ تدوین و تألیف آثار مکتوبى که بعدها به زبانهاى لاتین ترجمه و زمینه ساز پیشرفت طب در مغرب زمین گردید؛
ـ ابداع شیوههاى جدید درمانى؛
ـ تدوین اصول، تعاریف و طبقه بندى بیمارىها؛
ـ ساخت ابزار جراحى و داروهاى مختلف؛
ـ بحث تقدم و تأخر روشهاى معالجه؛
ـ تأکید بر روشهاى پیشگیرى و درمان طبى قبل از به کارگیرى جراحى.
در میان طبیبان مشهور تمدن اسلامى، دانشمندان ایرانى جایگاه ویژه و در خور توجهى دارند. نظیر «ابوبکر محمدبن زکریاى رازى»، «ابن سینا»، «على بن عباس مجوسى اهوازى»، «ابوبکر بن ربیع اخوینى بخارى» و «سید اسماعیل جرجانى». در آثار مکتوب ایشان موارد متعددى از کاربرد جراحى ـ به عنوان روش درمانى ـ ملاحظه مىکنیم. این نمونههاى بسیار جالب، نمایانگر نبوغ، تجربه و روحیه عالمانهاى است که ضمن نقد روش پیشینیان، با منطق، استدلال و دقت نظر نیز توأم است. روشهاى جراحى فعلى از نظر اصولى، متأثر از روشهاى جراحى مورد توصیه و بعضاً ابداع شده این دانشمندان است. البته تکنولوژى، اختراعات و اکتشافات جدید و گسترش حوزه کاربرد جراحى در درمان بیمارىها همانند سایر علوم، تحولى چشمگیر و فوق العاده یافته است.
این بناى عظیم، بر اصول تجربى و روشهایى تکیه زده است که طبیبان مشهور دوران شکوفایى تمدن اسلامى، آنها را انتقال و گسترش داده و یا پدید آوردهاند.
اکنون در تشریح مطالب یاد شده وتثبیت مدعاى پیشین، تألیفات مهم اطباى پر آوازه تمدن اسلامى ـ به اختصار ـ معرفى و سپس نمونههایى از روشهاى جراحى مطرح شده در این کتب و سایر منابع تحقیقى ارائه مىشود.
تألیفها
الحاوى، نوشته محمد بن زکریاى رازى (متوفاى 313هـ. ق): این کتاب، که دائرة المعارفى طبى است، مهمترین و پرحجمترین تألیف رازى به شمار مىآید. بیست مجلد آن با چاپ حیدرآباد هندوستان، در کتابخانه آستان قدس رضوى وجود دارد.
در این کتاب مباحث مختلف جراحى آمده است؛ از جمله: بیمارىهاى پستان، شکستگىها و پیچ خوردگىهاى پا، بیمارىهاى کلیه و مجارى ادرار، بواسیر و واریس و سرطان و دملها و آماسهاى بدن، کجى استخوانها، زخمهاى تناسلى و مقعد و گزیدگى. این مباحث به ترتیب در جزءهفتم، دهم، یازدهم، دوازدهم، سیزدهم و نوزدهم ذکر شده است.
قصص و حکایات المرضى: این اثر از دیگر نوشتههاى رازى است که دکتر محمود نجمآبادى آن را ترجمه نموده است. کتاب شامل 34 شرح حال «بیمارى» است که از الحاوى اخذ شده است. پارهاى «شرح بیمارىها» عبارت است از: علایم واریس مرى و ارتباط آن با مستى، شرح حال ورم حاد کیسه صفرا، سقط جنین، ورم کبد، بیمارى با تب و یرقان شدید، درد ناحیه خاصره و حالب، تشخیص آپاندیست حاد و یا آبسه آپاندیس.
سایر کتابها و آثار رازى که در آنها مباحث جراحى مطرح شده، به این شرح است:
المنصورى: مقاله هفتم این کتاب با عنوان «جمل و جوامع فی الصناعة الجبر و القروح» در مورد شکسته بندى و درمان زخمها است.
الحصى فی الکلى و المثانة: اثرى است در زمینه سنگ کلیه و مثانه.
فی العلاج العین بالحدید:1 مقالهاى است در مورد چشم پزشکى.
فی العمل بالحدید و الجبر:2 مقالهاى است شامل مباحث شکسته بندى.
فی البواسیر و الشقاق فی المقعد: مقالهاى است در باره برخى مباحث جراحى.3
القولنج4
فی الجبر و کیف یسکن5
اوجاع المفاصلة6
القانون فى الطب، نوشته ابن سینا (متوفاى 427هـ.ق): این کتاب شامل مباحث مختلف پزشکى اعم از طبى و جراحى است که در هفت مجلد با ترجمه عبد الرحمن شرفکندى چاپ شده و تا قرون اخیر در دانشگاههاى اروپایى مورد توجه بوده است. تقسیم بندى مطالب، ذکر جزئیات و استفاده از علم تشریح، فیزیولوژى، واقع گرایى و تجربهمدارى از ویژگىهاى این اثر به شمار مىآید. این ویژگىها، از دقت نظر، روحیه علمى و نبوغ نویسنده آن خبر مىدهد.
کامل الصناعة (ملکى)، نوشته على بن عباس مجوسى اهوازى (متوفاى384هـ.ق): این اثر همانند قانون ابنسینا تا اوایل قرن هجدهم میلادى در مدارس طبى اروپا تدریس مىشده است. کتاب حاضر داراى بیست مقاله است. ده مقاله اول، مباحث علمى و ده مقاله دوم، مباحث عملى را دربر دارد. مقالات ششم، هشتم و نهم درباره مباحث علمىِ زخمها و جراحات، گزیدگىها و علل و علامتهاى آن و بیمارى در مقعد و علل و علایم آنها است. در سایر مقالات نیز نکات و اصول درمان جراحىِ امراض ذکر شده است. مقاله دوازدهم کتاب با عنوان «فی علاج الامراض التى تکون بالید» یک دوره کامل جراحى است که اروپائیان به آن اهمیت فراوان مىدهند. بعضى ابواب این مقاله عبارتند از: تقسیمات جراحى دستى، فصد، درمان آنوریسم، بریدن شرایین و بستن آنها، جراحىهاى دستى در عضلات، شکافتن دملها، درمان کیستها و خنازیر، سرطان و زگیل و جوشها و بیرون آوردن اجسام خارجى از بدن، جراحى بیمارىهاى چشم و پلک و مژه و سایر قسمتهاى چشم و بینى و دهان و زبان و لوزه، درمان دندانها، میل زدن مجراى ادرار و کشیدن ادرار، جراحى سنگ مثانه، عقیم سازى، درمان بیمارىهاى بیضه و رحم و بواسیر، واریسها، شقاقها و بواسیر مقعدى، درمان فتقها، داغ کردن، درمان انواع و اقسام شکستگى استخوانهاى بدن و دررفتگى بندها و مفاصل بدن توأم با زخم و بدون زخم (شکستگى باز و بسته).
هدایة المتعلمین فى الطب، نوشته ابوبکر ربیع بن احمد الأخوینى البخارى (متوفاى 373هـ.ق): این کتاب، نمونهاى از نثر فارسى قرن سوم و چهارم هجرى است. موءلف در این اثر، عقاید بزرگان علم طب ـ از جمله رازى ـ را به شیوه تجربى آزموده و پس از تفکیک صحیح از سقیم به نقل آزمودههاى خود پرداخته است. اخوینى در این باره به فرزندش نوشته است:
ولکن من تو را آن چیزها گفتم بدین کتاب کى من آزمودهام. مگر آن چیزى که گویم: «فلان چنین مىگوید» آن نیازمودهام. این بدان گفتم تا تو را غلط نیفتد.
مطالعه این کتاب، نشان مىدهد که اخوینى از طب گذشته خود آگاه بوده و به تجربه و آزمایش اعتقاد داشته است.
الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة، نوشته سید اسماعیلبن ابىالحسن الجرجانى (متوفاى 531یا535هـ.ق): این کتاب، خلاصه کتاب ذخیره خوارزمشاهى است که سیداسماعیل جرجانى آنرا در اواخر قرن پنجم نوشته است. اثر حاضر، ابتدا مباحث تشریح و وظایف الأعضاء (فیزیولوژى) را مىنمایاند. سپس علایم بیمارىها و درمان بیمارىهاى اعضا را یک به یک مىشمرد.
دیسفاژى (عسر البلع)، بواسیر و شقاق و ناسور (فیستول)، قولنج، فتق، سرطان آماسها و دملها، جراحتها و شکستگىها از دیگر مباحث این کتاب است. الأغراض از کتابهاى دوره جدید طب محسوب شده است.
روشها
در این بخش، نمونههایى از اصول و شیوههاى علمى جراحى را که طبیبان مشهور اسلامى به کار گرفتهاند، بر مىشمریم:
1. اصول و کلیات جراحى
پوشاندن زخمها با برگ و پارچه نرم (پانسمان امروزى) منسوب به رازى است.7 رازى اولین طبیبى بوده است که زخمهاى شکمى را شخصاً با روده تابیده گوسفند بخیه زده است.8
در کتاب آبله و سرخک آمده است که رازى اولین بار از پنبه استفاده کرده است.9
کتاب قانون شیوه برش جراحى، را چنین ترسیم کرده است:10
براى ایجاد شکاف در یک اندام، باید آنرا در بخشهاى وسطى و چین و چروک آن اندام پدید آورد.11 مگر اینکه اندامى نظیر اندام پیشانى باشد؛ چون ماهیچه پیشانى پاره مىشود و ابرو مىافتد. کسى که اندام را شکاف مىدهد باید در تشریح اعصاب، ریهها و شریانها معلومات کافى داشته باشد تا خطا نکند و بخشى را نَبُرد که بیمار را با مرگ روبهرو سازد. چنین کسى باید داروهاى بندآور خون و مرهمهاى تسکین دهنده درد و ابزارهاى مناسب حال و مقام، همراه داشته باشد؛ مثلاً حتماً باید داروى جالینوس، پشم خرگوش و یا تار عنکبوت همراه وى باشد. در تار عنکبوت فوایدى براى این کار موجود است.12 باید داروهاى رخوت آور را همانطور که در بحث ادویه مفرده بیان مىکنیم، با خود داشته باشد.13
ابن سینا، اولین بار بخیه اعصاب را انجام داده است.14 او در معالجه بیماران از روش داغ کردن استفاده کرده و در این مورد گفته است:
داغ براى چند نوع بیمارى بهره دارد: باز دارنده تباهى است و نمىگذارد فساد انتشار یابد. اندامى را که مىخواهد مزاج خود را باز یابد تقویت مىکند. موارد فساد و تباه را که به اندامى چنگ زده است مىگدازد. خونریزى را بند مىآورد. بهترین ماده براى داغ کردن، طلا است. معلوم است که محل داغ کردن در سطح بدن یا داخل اندامى مثل بینى، دهان یا مقعد پنهان است. 15
وى از روشهاى داغ گزاردن درونى و بیرونى با استفاده از قالب داخلى ـ شبیه اسپکولوم ـ یاد کرده روش داغ کردن را در بندآوردن خونریزى و حذف گوشت تباهشده، به کار برده است.
2. جراحى عمومى
درمان آبسه و دملها: ابن سینا، براى درمان آبسه پستان، ابتدا دستورات طبى (تجویز دارو) ارائه نموده؛ سپس اگر چاره نشد، دستور نیشترزدن داده است. وى در مورد دملها گفته است:
هرگاه دمل را شکافتى، باید هر چه در آن هست خارج کرد.16
درمان فعلى در مورد آبسه پستان و یا دملهاى پیلونیدال نیز شکافتن و تخلیه نسوج مرده، چرک و سایر مواد داخل آبسه است.
علاج عقربک: ابن سینا در علاج عقربک(کژدمه) که عفونت اطراف ناخن است، دستور داده است اگر ورم ماده جمع شد، شکافى نازک و کوچک در آن ایجاد گردد تا ماده جمع شده تخلیه شود، اگر چرک کرده است، باید گوشت پیرامون ناخن را ببُرد و جسم خارجى مانده نیز بریده شود.17
مداواى قرحهها: ابن سینا در مداواى قرحهها (زخمها) معتقد است:
هر قرحه یا ساده است یا ترکیبى. اگر قرحه ساده و کوچک است و خورهاى در وسطش نیست، باید دو لبه آنرا به هم چسباند ولیکن باید مواظب بود که موادى مانند روغن و یا گرد و خاک در میان نباشد. با چنین روشى قرحه جوش مىخورد و اگر قرحه بزرگ است و به هم آوردن لبهها ممکن نیست یا مواد دیگرى پر از ریم و چرک دارد یا از گوهر اندام مقدارى کاهش یافته است، علاج آن خشکاندن است.18
ابن سینا در معالجه زخم ناشى از گاز گرفتگى سگها، اصول ذیل را ذکر نموده است:
الف. پیشگیرى از بسته شدن زخم؛
ب. بازتر کردن زخم؛
ج. کشیدن خون و ماده از زخم و باز نگه داشتن آن.19
درمان سلعه: ابوبکر اخوینى، براى درمان سلعه (کیستهاى چربى و سباسه) گفته است:
سلعه آن مرغندهها بودند که بر سر مردم پدید آید. چون کوز و بادام، یا بزرگتر، و چون بجنبانى بجنبد. علاج وى کافنیدن بود و برگرفتن، و آن را کیسهاى بود. جهد باید کردن تا آن برگرفته آید. چه اگر از وى چیزى بماند سلعه بازآید.20
وى سپس محلهاى مختلف سلعه را ذکر کرده است.
درمان سرطان: براى درمان سرطان، این روش تجویز شده است:
باید غده سرطانى را در آن قسمت از بدن که چاقو بدان دسترسى دارد، برداشت. اگر امکان از بین رفتن سرطان باشد، با قطع و بریدن از ریشه است. بافتهاى ورم کرده اطراف و عروقى که آنرا تغذیه مىنمایند، باید برداشته شوند. بهطورى که چیزى از آن باقى نماند. 21
در این روش، از انتشار سرطان پس از عمل نیز گفتوگو شده و آنرا اثر انتقال ماده دانسته است (متاستاز سرطانى). این روش، با اصول درمان جراحى سرطان در اوضاع کنونى مطابقت دارد.
اخوینى درباره درمان سرطان معتقد است:
این سرطان چون به ابتدا بود، علاج توان کردن تا نیفزاید. و اگر به اندامى بود که آن اندام را بتوان بریدن، ببرد تا برهد. و اما اگر تنه سرطان ببرى یا داغ کنى، هرگز به نشود و بیم آن بود که هلاک شود. و اگر زخم شود، علاج وى دشوار بود. اگر بتوان آن اندام را ببرد و داغ کند.22
وى بزرگ شدن و پر عروق شدن تدریجى توده را نیز ذکر نموده است.
3. بیمارىهاى ناحیه مقعد
اخوینى درباره درمان بیمارىهاى ناحیه مقعد این روش را تجویز کرده است:
و باز اگر ناسور بود و این آن بود که بن ریش بود و بود که گدازه کند به مقعد اندر و بود که باد و سرگین بدین سولاخ بیرون آید. اگر چنین بود که گدازه کرده بود بباید بریدن تا با مقعد نزدیک بود به بود و اگر دور بود و خرم کرده آید پیش شکم باز نتواند داشتن و غایط بیرون آید، بى مراد [بى اختیار] وى.23
در اینجا اخوینى فیستول و مسیر سوراخ خارجى و داخلى آنرا شرح داده و درمان آنرا فیستولوتومى به شرط کوتاه بودن مسیر عنوان کرده است. وى عوارض درمان فیستولهایى را که مسیر طولانى داشته و از مقعد دورتر هستند نیز بیان کرده است.
اخوینى در بحث «فى خروج المقعد»، خروج رکتوم (راست روده) را از دهانه مقعدى (پرولاپس رکتوم) شرح داده و عوارض آنرا گفته است. همچنین به تقسیمبندى بواسیر داخلى و خارجى و عوارض این بیمارى اشاره نموده و روش جراحى را بر داغ کردن و استفاده از داروهاى تیز ترجیح داده است.24
4. تروماتولوژى (شکسته بندى)
موجبات شکستگى پیوندها بر دو قسم است: عوامل درونى و عوامل بیرونى. عوامل بیرونى مانند اشیایى است که بر اندام وارد مىشوند؛ مثل چیزهاى سنگین، اشیاى برنده (تیغ و شمشیر) سوختگى و اشیایى که کوفتگى به بار مىآورند؛ مانند سنگ و وسایل از هم دریدن یا گاز گرفتن.25
هم اکنون نیز تروما به دو نوع نافذ و غیر نافذ تقسیم مىشود و سوختگى، گازگرفتگى و گزیدگىها نیز در تروماها ذکر مىشود. در واقع عناوین فصل تروماى کتب جراحى ـ تقریباً ـ مشابه عناوین مورد استفاده در کتب معرفى شده است.
5. معالجه اندام تباه شده و بریدن آن
ابن سینا در این باره، روش ذیل را تجویز نموده است:
هرگاه اندامى بر اثر مزاج تباه با ماده یا بدون ماده فاسد مىشود و به وسیله شکافتن و مرهمها به همان صورت که در کتابهاى جزئى مذکور است، چارهاى نیست و ناگزیر باید گوشت تباه شده را از آن اندام گرفت. این گوشت زدایى، ترجیحاً در صورت امکان باید بدون دخالت جسم آهنى انجام شود؛ زیرا ممکن است آهن با اجزائى از ماهیچه و پى و رگهاى جهنده اصطکاک زیان آورى داشته باشد. اگر گوشت زدایى هم کافى نیست و تباهى به گوشت بدن سرایت مىکند؛ آن اندام را باید حتماً برید و محل بریده شده را با روغن بسیار گرم داغ کرد. این داغ کردن، نمىگذارد زیانى وارد شود و خون بند آید و در محل بریده شده، گوشت و پوست بیگانه و نامناسبى که از حیث سختى شبیه گوشت است، بروید. قبل از بریدن اندام باید ابزار معاینه را در آن فرو برد و پیرامون استخوان را بررسى کرد. هر جا که گوشت و استخوان بسیار به هم چسبیدهاند، وقتى ابزار به آن مىرسد، درد، بسیار شدید مىگردد. ناحیه آبى سرحد سلامتى است. هر جاکه چسبندگى کمتر است و سستى وجود دارد سزاوار بریدن است. اگر بریدن را نتوان، به وسیله سوراخهاى چند جانبه آن را مىشکنند و گاهى هم آنرا با اره مىبرند. در موقع بریدن، باید دقت کرد که گوشت از استخوان جدا باشد و ابزار سوراخ کننده فقط بر محل بریدن فرود آید وگرنه درد و آزار زیاد خواهد بود. استخوانى را مىتوانیم ببریم که قطعه ناهموار و زاید است و امید درست کردنش نیست و بیم آن مىرود که فاسد شود و فسادش به سایر قسمتها انتقال یابد. گوشت را به وسیله شکافتن و بستن بعدى و کشیدن به جهت مخالف یا به هر تدبیر دیگرى که مناسب مىدانیم از آن کنار مىزنیم. همچنین آنرا از اندام ارزنده دور مىکنیم. اگر اندام ارزنده در جوار آن باشد، مىتوان پردهاى از پارچه درست کرد و در محل جدا شدن قرار داد و بعد آنرا برید. اگر استخوان بزرگ و مجاور پىها و شریان و ورید است، مانند استخوان ران و بسیار فاسد شده است. در این حالت از طبیب کارى ساخته نیست. 26
وى در ادامه این روش مىافزاید:
اگر قرحه چنان تأثیرى بر استخوان مىگذارد که آنرا بسیار لاغر و ناتوان مىکند و از استخوان مزبور ریم (ترشح) جریان مىیابد، نباید فکر کنى که تنها چارهاش دارو است بلکه چنانچه تباهى استخوان به وسیله حک کردن از بین برود باید آنرا بتراشى و یا آنرا بگیرى و ببرى.27
امروزه نیز عفونت و سکستراسیون استخوان به همین روش معالجه مىشود. ابن سینا در شکسته بندى از کشش استمداد مىکرده و آنرا به صورت کشش طویلالمدت انجام مىداده است. وى مىکوشیده است که اعمال جراحى را بدون درد انجام دهد و بدین لحاظ از داروهاى مختلف استفاده مىکرده است. 28
6. جراحى استخوان
جراحى استخوان بر دو قسم بوده است: جبر استخوانهاى شکسته و جاانداختن استخوانهاى مخلوع. 29 در این زمینه، متن ذیل خواندنى است:
دعوى بسیار بى حقیقت و قانون این صناعت دو چیز است: یکى کشیدن اندام شکسته تا بیرون آمده راست گردد. اگر پاى بود انگشت نر پاى را با چشمه زانو راست باید داشتن و کشیدن و چون راست شد باید بستن تا بر همان بماند و اگر بر ساق بود، تختها باید نهادن و از اول آب گرم بریزد به آن جاى بیرون آمده یا شکسته و اندک اندک بمالد و بفرماید تا بکشند نرم نرم و دست بر شکستگى همى مالد تا استخوانها به جاى خویش باز آید. چون تمام راست شد، ضمادى قابض بر یکى عصابه (پارچه بلند) بر اندوده و آن جاى شکستگى بیرون آمده بود، بر نهد و آغازد بر پیچیدن. یکى راست برپیچند و یکى چپ تا شکستگى راست آید و آنگاه تختها را بدین عصابه بر بندد تا سخت بسته گردد و بر شکل موافق بدارد. و اگر جراحت گشته بود بر آن جراحت دارو بر نهد هر روزى، و اگر استخوان بیرون آمده بود از جراحت، چندان بکشد تا باز استخوان به جراحت اندر آید و به جاى خویش بایستد. بیمار پس از هموار کردن و بستن باید بیاساید.30
این روش در ادامه، شکستگى دست را همانند پا شرح داده و چگونگى جاانداختن ران و کتف را توضیح داده است. همچنین نحوه خارج کردن تکههاى استخوان خرد شده را از زیر گوشت نشان داده است.
در اینجا ملاحظه مىشود که روش شکسته بندهاى محلى نقد شده و پیرامون درمان اندامهاى شکسته از قبیل تراکشن، ریداکشن، مانیپولاسیون، نوعى گچگیرى (ضماد قابض)، آتل بندى و تمیز کردن زخم دستور العمل و روش ارائه شده است.
7. اورولژى
رازى در کتاب الحصى فى الکلى و المثانة ضمن شرح علایم تشکیل دهنده سنگکلیه، نحوه درمان طبى آنرا ذکر نموده و در صورت موءثر نبودن درمان، عمل جراحى را توصیه کرده است. وى در این کتاب معتقد است که اگر سنگ در ریشه آلت گیر کرد و ممکن نشد که به خودى خود بیرون آید، مىبایست شکافى عمودى داد تا سنگ را بیرون کشید. همچنین در این کتاب، ابزارى راکه با آن عمل جراحى سنگ را انجام مىداده، معرفى کرده است.31
ابن سینا، عمل سنگ مثانه را از راه گردن مثانه انجام داده است و براى بیرون آوردن سنگ، آنرا داخل مثانه خرد مىکرده است. همچنین در میل زدن مثانه از میلههایى که با چرم و فلز تهیه کرده بود،32 استفاده مىکرده و آنرا با قاتاطیر انجام مىداده است. (شبیه سوندهاى مثانه امروزى با کاتتر).
طرز کشیدن آب از اسکروتوم ـ و به مرور گرفتن آب و داغ کردن سوراخ آبگیرى ـ در معالجه هیدروسل کاربرد داشته است.
از فهرست عناوین اورولژى که در کتاب قانون آمده است، مىتوان این موارد را ذکر کرد: تشریح کلیه، علایم و نشانههاى نارسایى کلیه، سنگ ادرارى، تشریح مثانه، جراحى و بیولوژى سنگ مثانه، وضعیت و نحوه انجام کاتتریسم و... . یکى از اساتید متأخر اورولژى ایران در کتابى با نام سنگهاى ادرارى، معتقد است:
ابن سینا با نوشتن 60 صفحه در مورد آندرولژى، بنیان گذار این رشته به شمار مىآید. وى در این صفحات در مورد نعوظ، مایع منى، زمان و محل مقاربت، ناتوانى جنسى و درمان آن، میل جنسى یا Libido، درد آلت، درد بیضه، کریپتورى کیدى، انحناى آلت و بیمارىهاى بیضه سخن گفته است.33
8. گوش و حلق و بینى
ابن سینا در مورد نزلههایى که موجب تورم و آماس لوزه مىشود و دشوارى تنفس ایجاد مىکند، بدواً دستورات طبخ و نسخ گوناگون را تجویز کرده و نهایتاً دستور جراحى لوزه و زبان کوچک را با استفاده از قلاب و برش دایرهوار بیخ لوزتین و با ابزار جراحى داده است. البته شروطى را هم قائل شده و براى بند آمدن خون ریزى، بعضى از عوارض عمل را هم ذکر نموده است؛ از جمله: دمر خوابیدن بیمار، سرفه، غرغره آب سرد و سرکه و بعضى داروهاى دیگر خون بند.34
9. چشم پزشکى
ابن سینا، در معالجه ناخنک چشم، بهترین علاج را بر کندن به وسیله نیشتر دانسته و توصیه مىکند:
ناخنک نرم را باید با قلاب بلند کرد و هر گاه بلند شد و آویزان، قیچى کردنش آسان است. اگر کنده نشد مو یا تار ابریشمى به وسیله سوزن یا نى نازک بر زیر آن مىنهى و اگر نشد با نیشتر باریک و کند آنرا مىکنى. دقت شود که گوشت ریزشگاه را نزنى که کار به اشک ریزى مىکشد.35
رازى در ناسورهاى اشکى (فیستولهاى لاکریمال) طریقهاى داشته که شکافى به کیسه مىداده و آنها را معالجه مىکرده است.36 اکنون نیز این روش به عنوان درمان روش داکروسیتوستومى کاربرد دارد.
در مورد درمان آب مروارید(کاتاراکت)به مکیدن محتویات عدسى با لوله نازک و روشهاى دیگر اشاره شده است.
پىنوشتها:
1. العیون، ابن ابى اصیبعه، چاپ بیروت، سال 1376، ص 255.
2. همان، ص 260.
3. همان، ص 261.
4. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، دکتر محمود نجم آبادى، ص 277.
5. طبقات الاطباء و الحکما، ابن جلجل اندلسى، سید محمد کاظم امام.
6. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 277.
7. همان، ص 428.
8. همان، ص 854.
9. همان.
10. قانون، ابن سینا، ترجمه عبد الرحمن شرفکندى، کتاب اول، ص 503.
11. هم اکنون نیز جراحان پلاستیک و ترمیمى این اصول را رعایت مىکنند.
12. پشم خرگوش و تار عنکبوت مشابه موادى هستند که فعلاً براى متوقف کردن نشد خون از نسوج استفاده مىشود؛ از قبیل سورژى سل.
13. مشابه استفاده فعلى از داروهاى مخدر در بیهوشىها.
14. جشننامه ابن سینا، ج 2، ص 151.
15. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 597.
16. قانون، کتاب سوم، ج 1، ص 575.
17. همان، کتاب پنجم، ص 90.
18. همان، کتاب اول، فصل 28، ص 506.
19. همان، کتاب پنجم، ص 78.
20. هدایة المتعلمین فى الطب، ابو بکر اخوینى، انتشارات دانشگاه مشهد، سال 1344، ص 612.
21. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 428.
22. هدایة المتعلمین فى الطب، ص 606.
23. همان، ص 412 و 413.
24. همان، ص 419.
25. قانون، کتاب اول، فصل 16، ص 250.
26. همان، ص 504.
27. همان، ص 508.
28. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 598.
29. کامل الصناعة، ملکى، مقاله نهم، ص 456.
30. هدایة المتعلمین فى الطب، ص 626.
31. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 517.
32. همان، ص 328.
33. سنگهاى ادرارى، دکتر على شمسا، انتشارات دانشگاه علوم پزشکى مشهد، سال 1382، ص 41.
34. قانون، کتاب سوم، جلد یک، ص 375.
35. همان، کتاب پنجم، ص 222.
36. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 328.
ـ انتقال تجربیات ادوار گذشته از راه ترجمه متون قدیمى به زبان عربى؛
ـ بارورى و توسعه تجارب گذشتگان با نوآورىها و ابتکارات خود؛
ـ تدوین و تألیف آثار مکتوبى که بعدها به زبانهاى لاتین ترجمه و زمینه ساز پیشرفت طب در مغرب زمین گردید؛
ـ ابداع شیوههاى جدید درمانى؛
ـ تدوین اصول، تعاریف و طبقه بندى بیمارىها؛
ـ ساخت ابزار جراحى و داروهاى مختلف؛
ـ بحث تقدم و تأخر روشهاى معالجه؛
ـ تأکید بر روشهاى پیشگیرى و درمان طبى قبل از به کارگیرى جراحى.
در میان طبیبان مشهور تمدن اسلامى، دانشمندان ایرانى جایگاه ویژه و در خور توجهى دارند. نظیر «ابوبکر محمدبن زکریاى رازى»، «ابن سینا»، «على بن عباس مجوسى اهوازى»، «ابوبکر بن ربیع اخوینى بخارى» و «سید اسماعیل جرجانى». در آثار مکتوب ایشان موارد متعددى از کاربرد جراحى ـ به عنوان روش درمانى ـ ملاحظه مىکنیم. این نمونههاى بسیار جالب، نمایانگر نبوغ، تجربه و روحیه عالمانهاى است که ضمن نقد روش پیشینیان، با منطق، استدلال و دقت نظر نیز توأم است. روشهاى جراحى فعلى از نظر اصولى، متأثر از روشهاى جراحى مورد توصیه و بعضاً ابداع شده این دانشمندان است. البته تکنولوژى، اختراعات و اکتشافات جدید و گسترش حوزه کاربرد جراحى در درمان بیمارىها همانند سایر علوم، تحولى چشمگیر و فوق العاده یافته است.
این بناى عظیم، بر اصول تجربى و روشهایى تکیه زده است که طبیبان مشهور دوران شکوفایى تمدن اسلامى، آنها را انتقال و گسترش داده و یا پدید آوردهاند.
اکنون در تشریح مطالب یاد شده وتثبیت مدعاى پیشین، تألیفات مهم اطباى پر آوازه تمدن اسلامى ـ به اختصار ـ معرفى و سپس نمونههایى از روشهاى جراحى مطرح شده در این کتب و سایر منابع تحقیقى ارائه مىشود.
تألیفها
الحاوى، نوشته محمد بن زکریاى رازى (متوفاى 313هـ. ق): این کتاب، که دائرة المعارفى طبى است، مهمترین و پرحجمترین تألیف رازى به شمار مىآید. بیست مجلد آن با چاپ حیدرآباد هندوستان، در کتابخانه آستان قدس رضوى وجود دارد.
در این کتاب مباحث مختلف جراحى آمده است؛ از جمله: بیمارىهاى پستان، شکستگىها و پیچ خوردگىهاى پا، بیمارىهاى کلیه و مجارى ادرار، بواسیر و واریس و سرطان و دملها و آماسهاى بدن، کجى استخوانها، زخمهاى تناسلى و مقعد و گزیدگى. این مباحث به ترتیب در جزءهفتم، دهم، یازدهم، دوازدهم، سیزدهم و نوزدهم ذکر شده است.
قصص و حکایات المرضى: این اثر از دیگر نوشتههاى رازى است که دکتر محمود نجمآبادى آن را ترجمه نموده است. کتاب شامل 34 شرح حال «بیمارى» است که از الحاوى اخذ شده است. پارهاى «شرح بیمارىها» عبارت است از: علایم واریس مرى و ارتباط آن با مستى، شرح حال ورم حاد کیسه صفرا، سقط جنین، ورم کبد، بیمارى با تب و یرقان شدید، درد ناحیه خاصره و حالب، تشخیص آپاندیست حاد و یا آبسه آپاندیس.
سایر کتابها و آثار رازى که در آنها مباحث جراحى مطرح شده، به این شرح است:
المنصورى: مقاله هفتم این کتاب با عنوان «جمل و جوامع فی الصناعة الجبر و القروح» در مورد شکسته بندى و درمان زخمها است.
الحصى فی الکلى و المثانة: اثرى است در زمینه سنگ کلیه و مثانه.
فی العلاج العین بالحدید:1 مقالهاى است در مورد چشم پزشکى.
فی العمل بالحدید و الجبر:2 مقالهاى است شامل مباحث شکسته بندى.
فی البواسیر و الشقاق فی المقعد: مقالهاى است در باره برخى مباحث جراحى.3
القولنج4
فی الجبر و کیف یسکن5
اوجاع المفاصلة6
القانون فى الطب، نوشته ابن سینا (متوفاى 427هـ.ق): این کتاب شامل مباحث مختلف پزشکى اعم از طبى و جراحى است که در هفت مجلد با ترجمه عبد الرحمن شرفکندى چاپ شده و تا قرون اخیر در دانشگاههاى اروپایى مورد توجه بوده است. تقسیم بندى مطالب، ذکر جزئیات و استفاده از علم تشریح، فیزیولوژى، واقع گرایى و تجربهمدارى از ویژگىهاى این اثر به شمار مىآید. این ویژگىها، از دقت نظر، روحیه علمى و نبوغ نویسنده آن خبر مىدهد.
کامل الصناعة (ملکى)، نوشته على بن عباس مجوسى اهوازى (متوفاى384هـ.ق): این اثر همانند قانون ابنسینا تا اوایل قرن هجدهم میلادى در مدارس طبى اروپا تدریس مىشده است. کتاب حاضر داراى بیست مقاله است. ده مقاله اول، مباحث علمى و ده مقاله دوم، مباحث عملى را دربر دارد. مقالات ششم، هشتم و نهم درباره مباحث علمىِ زخمها و جراحات، گزیدگىها و علل و علامتهاى آن و بیمارى در مقعد و علل و علایم آنها است. در سایر مقالات نیز نکات و اصول درمان جراحىِ امراض ذکر شده است. مقاله دوازدهم کتاب با عنوان «فی علاج الامراض التى تکون بالید» یک دوره کامل جراحى است که اروپائیان به آن اهمیت فراوان مىدهند. بعضى ابواب این مقاله عبارتند از: تقسیمات جراحى دستى، فصد، درمان آنوریسم، بریدن شرایین و بستن آنها، جراحىهاى دستى در عضلات، شکافتن دملها، درمان کیستها و خنازیر، سرطان و زگیل و جوشها و بیرون آوردن اجسام خارجى از بدن، جراحى بیمارىهاى چشم و پلک و مژه و سایر قسمتهاى چشم و بینى و دهان و زبان و لوزه، درمان دندانها، میل زدن مجراى ادرار و کشیدن ادرار، جراحى سنگ مثانه، عقیم سازى، درمان بیمارىهاى بیضه و رحم و بواسیر، واریسها، شقاقها و بواسیر مقعدى، درمان فتقها، داغ کردن، درمان انواع و اقسام شکستگى استخوانهاى بدن و دررفتگى بندها و مفاصل بدن توأم با زخم و بدون زخم (شکستگى باز و بسته).
هدایة المتعلمین فى الطب، نوشته ابوبکر ربیع بن احمد الأخوینى البخارى (متوفاى 373هـ.ق): این کتاب، نمونهاى از نثر فارسى قرن سوم و چهارم هجرى است. موءلف در این اثر، عقاید بزرگان علم طب ـ از جمله رازى ـ را به شیوه تجربى آزموده و پس از تفکیک صحیح از سقیم به نقل آزمودههاى خود پرداخته است. اخوینى در این باره به فرزندش نوشته است:
ولکن من تو را آن چیزها گفتم بدین کتاب کى من آزمودهام. مگر آن چیزى که گویم: «فلان چنین مىگوید» آن نیازمودهام. این بدان گفتم تا تو را غلط نیفتد.
مطالعه این کتاب، نشان مىدهد که اخوینى از طب گذشته خود آگاه بوده و به تجربه و آزمایش اعتقاد داشته است.
الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة، نوشته سید اسماعیلبن ابىالحسن الجرجانى (متوفاى 531یا535هـ.ق): این کتاب، خلاصه کتاب ذخیره خوارزمشاهى است که سیداسماعیل جرجانى آنرا در اواخر قرن پنجم نوشته است. اثر حاضر، ابتدا مباحث تشریح و وظایف الأعضاء (فیزیولوژى) را مىنمایاند. سپس علایم بیمارىها و درمان بیمارىهاى اعضا را یک به یک مىشمرد.
دیسفاژى (عسر البلع)، بواسیر و شقاق و ناسور (فیستول)، قولنج، فتق، سرطان آماسها و دملها، جراحتها و شکستگىها از دیگر مباحث این کتاب است. الأغراض از کتابهاى دوره جدید طب محسوب شده است.
روشها
در این بخش، نمونههایى از اصول و شیوههاى علمى جراحى را که طبیبان مشهور اسلامى به کار گرفتهاند، بر مىشمریم:
1. اصول و کلیات جراحى
پوشاندن زخمها با برگ و پارچه نرم (پانسمان امروزى) منسوب به رازى است.7 رازى اولین طبیبى بوده است که زخمهاى شکمى را شخصاً با روده تابیده گوسفند بخیه زده است.8
در کتاب آبله و سرخک آمده است که رازى اولین بار از پنبه استفاده کرده است.9
کتاب قانون شیوه برش جراحى، را چنین ترسیم کرده است:10
براى ایجاد شکاف در یک اندام، باید آنرا در بخشهاى وسطى و چین و چروک آن اندام پدید آورد.11 مگر اینکه اندامى نظیر اندام پیشانى باشد؛ چون ماهیچه پیشانى پاره مىشود و ابرو مىافتد. کسى که اندام را شکاف مىدهد باید در تشریح اعصاب، ریهها و شریانها معلومات کافى داشته باشد تا خطا نکند و بخشى را نَبُرد که بیمار را با مرگ روبهرو سازد. چنین کسى باید داروهاى بندآور خون و مرهمهاى تسکین دهنده درد و ابزارهاى مناسب حال و مقام، همراه داشته باشد؛ مثلاً حتماً باید داروى جالینوس، پشم خرگوش و یا تار عنکبوت همراه وى باشد. در تار عنکبوت فوایدى براى این کار موجود است.12 باید داروهاى رخوت آور را همانطور که در بحث ادویه مفرده بیان مىکنیم، با خود داشته باشد.13
ابن سینا، اولین بار بخیه اعصاب را انجام داده است.14 او در معالجه بیماران از روش داغ کردن استفاده کرده و در این مورد گفته است:
داغ براى چند نوع بیمارى بهره دارد: باز دارنده تباهى است و نمىگذارد فساد انتشار یابد. اندامى را که مىخواهد مزاج خود را باز یابد تقویت مىکند. موارد فساد و تباه را که به اندامى چنگ زده است مىگدازد. خونریزى را بند مىآورد. بهترین ماده براى داغ کردن، طلا است. معلوم است که محل داغ کردن در سطح بدن یا داخل اندامى مثل بینى، دهان یا مقعد پنهان است. 15
وى از روشهاى داغ گزاردن درونى و بیرونى با استفاده از قالب داخلى ـ شبیه اسپکولوم ـ یاد کرده روش داغ کردن را در بندآوردن خونریزى و حذف گوشت تباهشده، به کار برده است.
2. جراحى عمومى
درمان آبسه و دملها: ابن سینا، براى درمان آبسه پستان، ابتدا دستورات طبى (تجویز دارو) ارائه نموده؛ سپس اگر چاره نشد، دستور نیشترزدن داده است. وى در مورد دملها گفته است:
هرگاه دمل را شکافتى، باید هر چه در آن هست خارج کرد.16
درمان فعلى در مورد آبسه پستان و یا دملهاى پیلونیدال نیز شکافتن و تخلیه نسوج مرده، چرک و سایر مواد داخل آبسه است.
علاج عقربک: ابن سینا در علاج عقربک(کژدمه) که عفونت اطراف ناخن است، دستور داده است اگر ورم ماده جمع شد، شکافى نازک و کوچک در آن ایجاد گردد تا ماده جمع شده تخلیه شود، اگر چرک کرده است، باید گوشت پیرامون ناخن را ببُرد و جسم خارجى مانده نیز بریده شود.17
مداواى قرحهها: ابن سینا در مداواى قرحهها (زخمها) معتقد است:
هر قرحه یا ساده است یا ترکیبى. اگر قرحه ساده و کوچک است و خورهاى در وسطش نیست، باید دو لبه آنرا به هم چسباند ولیکن باید مواظب بود که موادى مانند روغن و یا گرد و خاک در میان نباشد. با چنین روشى قرحه جوش مىخورد و اگر قرحه بزرگ است و به هم آوردن لبهها ممکن نیست یا مواد دیگرى پر از ریم و چرک دارد یا از گوهر اندام مقدارى کاهش یافته است، علاج آن خشکاندن است.18
ابن سینا در معالجه زخم ناشى از گاز گرفتگى سگها، اصول ذیل را ذکر نموده است:
الف. پیشگیرى از بسته شدن زخم؛
ب. بازتر کردن زخم؛
ج. کشیدن خون و ماده از زخم و باز نگه داشتن آن.19
درمان سلعه: ابوبکر اخوینى، براى درمان سلعه (کیستهاى چربى و سباسه) گفته است:
سلعه آن مرغندهها بودند که بر سر مردم پدید آید. چون کوز و بادام، یا بزرگتر، و چون بجنبانى بجنبد. علاج وى کافنیدن بود و برگرفتن، و آن را کیسهاى بود. جهد باید کردن تا آن برگرفته آید. چه اگر از وى چیزى بماند سلعه بازآید.20
وى سپس محلهاى مختلف سلعه را ذکر کرده است.
درمان سرطان: براى درمان سرطان، این روش تجویز شده است:
باید غده سرطانى را در آن قسمت از بدن که چاقو بدان دسترسى دارد، برداشت. اگر امکان از بین رفتن سرطان باشد، با قطع و بریدن از ریشه است. بافتهاى ورم کرده اطراف و عروقى که آنرا تغذیه مىنمایند، باید برداشته شوند. بهطورى که چیزى از آن باقى نماند. 21
در این روش، از انتشار سرطان پس از عمل نیز گفتوگو شده و آنرا اثر انتقال ماده دانسته است (متاستاز سرطانى). این روش، با اصول درمان جراحى سرطان در اوضاع کنونى مطابقت دارد.
اخوینى درباره درمان سرطان معتقد است:
این سرطان چون به ابتدا بود، علاج توان کردن تا نیفزاید. و اگر به اندامى بود که آن اندام را بتوان بریدن، ببرد تا برهد. و اما اگر تنه سرطان ببرى یا داغ کنى، هرگز به نشود و بیم آن بود که هلاک شود. و اگر زخم شود، علاج وى دشوار بود. اگر بتوان آن اندام را ببرد و داغ کند.22
وى بزرگ شدن و پر عروق شدن تدریجى توده را نیز ذکر نموده است.
3. بیمارىهاى ناحیه مقعد
اخوینى درباره درمان بیمارىهاى ناحیه مقعد این روش را تجویز کرده است:
و باز اگر ناسور بود و این آن بود که بن ریش بود و بود که گدازه کند به مقعد اندر و بود که باد و سرگین بدین سولاخ بیرون آید. اگر چنین بود که گدازه کرده بود بباید بریدن تا با مقعد نزدیک بود به بود و اگر دور بود و خرم کرده آید پیش شکم باز نتواند داشتن و غایط بیرون آید، بى مراد [بى اختیار] وى.23
در اینجا اخوینى فیستول و مسیر سوراخ خارجى و داخلى آنرا شرح داده و درمان آنرا فیستولوتومى به شرط کوتاه بودن مسیر عنوان کرده است. وى عوارض درمان فیستولهایى را که مسیر طولانى داشته و از مقعد دورتر هستند نیز بیان کرده است.
اخوینى در بحث «فى خروج المقعد»، خروج رکتوم (راست روده) را از دهانه مقعدى (پرولاپس رکتوم) شرح داده و عوارض آنرا گفته است. همچنین به تقسیمبندى بواسیر داخلى و خارجى و عوارض این بیمارى اشاره نموده و روش جراحى را بر داغ کردن و استفاده از داروهاى تیز ترجیح داده است.24
4. تروماتولوژى (شکسته بندى)
موجبات شکستگى پیوندها بر دو قسم است: عوامل درونى و عوامل بیرونى. عوامل بیرونى مانند اشیایى است که بر اندام وارد مىشوند؛ مثل چیزهاى سنگین، اشیاى برنده (تیغ و شمشیر) سوختگى و اشیایى که کوفتگى به بار مىآورند؛ مانند سنگ و وسایل از هم دریدن یا گاز گرفتن.25
هم اکنون نیز تروما به دو نوع نافذ و غیر نافذ تقسیم مىشود و سوختگى، گازگرفتگى و گزیدگىها نیز در تروماها ذکر مىشود. در واقع عناوین فصل تروماى کتب جراحى ـ تقریباً ـ مشابه عناوین مورد استفاده در کتب معرفى شده است.
5. معالجه اندام تباه شده و بریدن آن
ابن سینا در این باره، روش ذیل را تجویز نموده است:
هرگاه اندامى بر اثر مزاج تباه با ماده یا بدون ماده فاسد مىشود و به وسیله شکافتن و مرهمها به همان صورت که در کتابهاى جزئى مذکور است، چارهاى نیست و ناگزیر باید گوشت تباه شده را از آن اندام گرفت. این گوشت زدایى، ترجیحاً در صورت امکان باید بدون دخالت جسم آهنى انجام شود؛ زیرا ممکن است آهن با اجزائى از ماهیچه و پى و رگهاى جهنده اصطکاک زیان آورى داشته باشد. اگر گوشت زدایى هم کافى نیست و تباهى به گوشت بدن سرایت مىکند؛ آن اندام را باید حتماً برید و محل بریده شده را با روغن بسیار گرم داغ کرد. این داغ کردن، نمىگذارد زیانى وارد شود و خون بند آید و در محل بریده شده، گوشت و پوست بیگانه و نامناسبى که از حیث سختى شبیه گوشت است، بروید. قبل از بریدن اندام باید ابزار معاینه را در آن فرو برد و پیرامون استخوان را بررسى کرد. هر جا که گوشت و استخوان بسیار به هم چسبیدهاند، وقتى ابزار به آن مىرسد، درد، بسیار شدید مىگردد. ناحیه آبى سرحد سلامتى است. هر جاکه چسبندگى کمتر است و سستى وجود دارد سزاوار بریدن است. اگر بریدن را نتوان، به وسیله سوراخهاى چند جانبه آن را مىشکنند و گاهى هم آنرا با اره مىبرند. در موقع بریدن، باید دقت کرد که گوشت از استخوان جدا باشد و ابزار سوراخ کننده فقط بر محل بریدن فرود آید وگرنه درد و آزار زیاد خواهد بود. استخوانى را مىتوانیم ببریم که قطعه ناهموار و زاید است و امید درست کردنش نیست و بیم آن مىرود که فاسد شود و فسادش به سایر قسمتها انتقال یابد. گوشت را به وسیله شکافتن و بستن بعدى و کشیدن به جهت مخالف یا به هر تدبیر دیگرى که مناسب مىدانیم از آن کنار مىزنیم. همچنین آنرا از اندام ارزنده دور مىکنیم. اگر اندام ارزنده در جوار آن باشد، مىتوان پردهاى از پارچه درست کرد و در محل جدا شدن قرار داد و بعد آنرا برید. اگر استخوان بزرگ و مجاور پىها و شریان و ورید است، مانند استخوان ران و بسیار فاسد شده است. در این حالت از طبیب کارى ساخته نیست. 26
وى در ادامه این روش مىافزاید:
اگر قرحه چنان تأثیرى بر استخوان مىگذارد که آنرا بسیار لاغر و ناتوان مىکند و از استخوان مزبور ریم (ترشح) جریان مىیابد، نباید فکر کنى که تنها چارهاش دارو است بلکه چنانچه تباهى استخوان به وسیله حک کردن از بین برود باید آنرا بتراشى و یا آنرا بگیرى و ببرى.27
امروزه نیز عفونت و سکستراسیون استخوان به همین روش معالجه مىشود. ابن سینا در شکسته بندى از کشش استمداد مىکرده و آنرا به صورت کشش طویلالمدت انجام مىداده است. وى مىکوشیده است که اعمال جراحى را بدون درد انجام دهد و بدین لحاظ از داروهاى مختلف استفاده مىکرده است. 28
6. جراحى استخوان
جراحى استخوان بر دو قسم بوده است: جبر استخوانهاى شکسته و جاانداختن استخوانهاى مخلوع. 29 در این زمینه، متن ذیل خواندنى است:
دعوى بسیار بى حقیقت و قانون این صناعت دو چیز است: یکى کشیدن اندام شکسته تا بیرون آمده راست گردد. اگر پاى بود انگشت نر پاى را با چشمه زانو راست باید داشتن و کشیدن و چون راست شد باید بستن تا بر همان بماند و اگر بر ساق بود، تختها باید نهادن و از اول آب گرم بریزد به آن جاى بیرون آمده یا شکسته و اندک اندک بمالد و بفرماید تا بکشند نرم نرم و دست بر شکستگى همى مالد تا استخوانها به جاى خویش باز آید. چون تمام راست شد، ضمادى قابض بر یکى عصابه (پارچه بلند) بر اندوده و آن جاى شکستگى بیرون آمده بود، بر نهد و آغازد بر پیچیدن. یکى راست برپیچند و یکى چپ تا شکستگى راست آید و آنگاه تختها را بدین عصابه بر بندد تا سخت بسته گردد و بر شکل موافق بدارد. و اگر جراحت گشته بود بر آن جراحت دارو بر نهد هر روزى، و اگر استخوان بیرون آمده بود از جراحت، چندان بکشد تا باز استخوان به جراحت اندر آید و به جاى خویش بایستد. بیمار پس از هموار کردن و بستن باید بیاساید.30
این روش در ادامه، شکستگى دست را همانند پا شرح داده و چگونگى جاانداختن ران و کتف را توضیح داده است. همچنین نحوه خارج کردن تکههاى استخوان خرد شده را از زیر گوشت نشان داده است.
در اینجا ملاحظه مىشود که روش شکسته بندهاى محلى نقد شده و پیرامون درمان اندامهاى شکسته از قبیل تراکشن، ریداکشن، مانیپولاسیون، نوعى گچگیرى (ضماد قابض)، آتل بندى و تمیز کردن زخم دستور العمل و روش ارائه شده است.
7. اورولژى
رازى در کتاب الحصى فى الکلى و المثانة ضمن شرح علایم تشکیل دهنده سنگکلیه، نحوه درمان طبى آنرا ذکر نموده و در صورت موءثر نبودن درمان، عمل جراحى را توصیه کرده است. وى در این کتاب معتقد است که اگر سنگ در ریشه آلت گیر کرد و ممکن نشد که به خودى خود بیرون آید، مىبایست شکافى عمودى داد تا سنگ را بیرون کشید. همچنین در این کتاب، ابزارى راکه با آن عمل جراحى سنگ را انجام مىداده، معرفى کرده است.31
ابن سینا، عمل سنگ مثانه را از راه گردن مثانه انجام داده است و براى بیرون آوردن سنگ، آنرا داخل مثانه خرد مىکرده است. همچنین در میل زدن مثانه از میلههایى که با چرم و فلز تهیه کرده بود،32 استفاده مىکرده و آنرا با قاتاطیر انجام مىداده است. (شبیه سوندهاى مثانه امروزى با کاتتر).
طرز کشیدن آب از اسکروتوم ـ و به مرور گرفتن آب و داغ کردن سوراخ آبگیرى ـ در معالجه هیدروسل کاربرد داشته است.
از فهرست عناوین اورولژى که در کتاب قانون آمده است، مىتوان این موارد را ذکر کرد: تشریح کلیه، علایم و نشانههاى نارسایى کلیه، سنگ ادرارى، تشریح مثانه، جراحى و بیولوژى سنگ مثانه، وضعیت و نحوه انجام کاتتریسم و... . یکى از اساتید متأخر اورولژى ایران در کتابى با نام سنگهاى ادرارى، معتقد است:
ابن سینا با نوشتن 60 صفحه در مورد آندرولژى، بنیان گذار این رشته به شمار مىآید. وى در این صفحات در مورد نعوظ، مایع منى، زمان و محل مقاربت، ناتوانى جنسى و درمان آن، میل جنسى یا Libido، درد آلت، درد بیضه، کریپتورى کیدى، انحناى آلت و بیمارىهاى بیضه سخن گفته است.33
8. گوش و حلق و بینى
ابن سینا در مورد نزلههایى که موجب تورم و آماس لوزه مىشود و دشوارى تنفس ایجاد مىکند، بدواً دستورات طبخ و نسخ گوناگون را تجویز کرده و نهایتاً دستور جراحى لوزه و زبان کوچک را با استفاده از قلاب و برش دایرهوار بیخ لوزتین و با ابزار جراحى داده است. البته شروطى را هم قائل شده و براى بند آمدن خون ریزى، بعضى از عوارض عمل را هم ذکر نموده است؛ از جمله: دمر خوابیدن بیمار، سرفه، غرغره آب سرد و سرکه و بعضى داروهاى دیگر خون بند.34
9. چشم پزشکى
ابن سینا، در معالجه ناخنک چشم، بهترین علاج را بر کندن به وسیله نیشتر دانسته و توصیه مىکند:
ناخنک نرم را باید با قلاب بلند کرد و هر گاه بلند شد و آویزان، قیچى کردنش آسان است. اگر کنده نشد مو یا تار ابریشمى به وسیله سوزن یا نى نازک بر زیر آن مىنهى و اگر نشد با نیشتر باریک و کند آنرا مىکنى. دقت شود که گوشت ریزشگاه را نزنى که کار به اشک ریزى مىکشد.35
رازى در ناسورهاى اشکى (فیستولهاى لاکریمال) طریقهاى داشته که شکافى به کیسه مىداده و آنها را معالجه مىکرده است.36 اکنون نیز این روش به عنوان درمان روش داکروسیتوستومى کاربرد دارد.
در مورد درمان آب مروارید(کاتاراکت)به مکیدن محتویات عدسى با لوله نازک و روشهاى دیگر اشاره شده است.
پىنوشتها:
1. العیون، ابن ابى اصیبعه، چاپ بیروت، سال 1376، ص 255.
2. همان، ص 260.
3. همان، ص 261.
4. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، دکتر محمود نجم آبادى، ص 277.
5. طبقات الاطباء و الحکما، ابن جلجل اندلسى، سید محمد کاظم امام.
6. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 277.
7. همان، ص 428.
8. همان، ص 854.
9. همان.
10. قانون، ابن سینا، ترجمه عبد الرحمن شرفکندى، کتاب اول، ص 503.
11. هم اکنون نیز جراحان پلاستیک و ترمیمى این اصول را رعایت مىکنند.
12. پشم خرگوش و تار عنکبوت مشابه موادى هستند که فعلاً براى متوقف کردن نشد خون از نسوج استفاده مىشود؛ از قبیل سورژى سل.
13. مشابه استفاده فعلى از داروهاى مخدر در بیهوشىها.
14. جشننامه ابن سینا، ج 2، ص 151.
15. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 597.
16. قانون، کتاب سوم، ج 1، ص 575.
17. همان، کتاب پنجم، ص 90.
18. همان، کتاب اول، فصل 28، ص 506.
19. همان، کتاب پنجم، ص 78.
20. هدایة المتعلمین فى الطب، ابو بکر اخوینى، انتشارات دانشگاه مشهد، سال 1344، ص 612.
21. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 428.
22. هدایة المتعلمین فى الطب، ص 606.
23. همان، ص 412 و 413.
24. همان، ص 419.
25. قانون، کتاب اول، فصل 16، ص 250.
26. همان، ص 504.
27. همان، ص 508.
28. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 598.
29. کامل الصناعة، ملکى، مقاله نهم، ص 456.
30. هدایة المتعلمین فى الطب، ص 626.
31. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 517.
32. همان، ص 328.
33. سنگهاى ادرارى، دکتر على شمسا، انتشارات دانشگاه علوم پزشکى مشهد، سال 1382، ص 41.
34. قانون، کتاب سوم، جلد یک، ص 375.
35. همان، کتاب پنجم، ص 222.
36. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 328.