نگارش احادیث طبى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در نگاهى عمیق به احادیث نبوى و ائمه اطهار(ع) درمىیابیم که دین مبین اسلام، آموزههاى فراوانى درباره انسان و زیست جسمى و روانى وى ارائه نموده است؛ به گونهاى که محدثان و ناقلان حدیث را بر آن داشت که به تألیفاتى مستقل با عنوان «کتاب الطب» و مباحث مربوط به آن بپردازند. بسیارى از رجال حدیثى پس از آگاهى کامل از روایات معصومین(ع) دریافته بودند که پیامبر(ص) و ائمه(ع)، امت خویش را بهطورى راهنمایى نمودهاند که ضمن پیمودن راه سلامتى جسم و روح، شیوههاى طرد ناتوانى و بیمارى از خود را نیز بیاموزند.
هنگامى که در پیشینه نگارش احادیث طبى نظر مىافکنیم، آنچه در نظر اول جلب توجه مىکند، وجود بخشى به عنوان «کتاب الطب» در صحاح ستّه و کتب حدیثى اهل سنت مىباشد. از سوى دیگر، نگارش کتابهاى متعدد «طب النبوى» در میان دانشمندان اهل سنت، باعث گردید که در کتابنامههاى گوناگون، سابقه جمع آورى و تألیف احادیث طبى را در میان خود بدانند؛ اما طى کنکاش وسیعى که در کتابهاى تاریخ پزشکى و کتابنامههاى معتبر صورت گرفت، این نکته مشخص گردید که اولین کتاب «طبالنبوى» را عبدالملکبن حبیب اندلسى ابیرى، متوفاى سال 238 هـ. ق، تألیف کرده است؛1 در حالى که به نظر مىرسد به علت نا آگاهى از منابع شیعه، عدم تدوین منسجم نگارش این احادیث از لحاظ تاریخى در میان شیعیان، برجسته نبودن این بخش از احادیث در منابع حدیثى شیعه و دلایل متعدد دیگر، زمینه پذیرش عمومى این موضوع ایجاد شده است که نگارش این گونه کتابها در نزد اهل سنت داراى پیشینه بیشترى مىباشد.
واقعیت تاریخى آن است که برخى اصحاب ائمه(ع) داراى کتابهایى مستقل، با نام «کتاب الطب» بودهاند؛ اما عنایت جدى و ویژهاى از سوى شیعه به این گونه گنجینهها صورت نگرفته است و بسیارى از افراد حوزوى نیز کمترین اطلاع را در این زمینه دارند.2
آنچه در بین علماى شیعه به عنوان اولین کتاب مستقل در زمینه طب مشهور گشته است، رساله ذهبیه امام رضا(ع) مىباشد.
مرحوم آقا بزرگ در الذریعة، طبالرضا را اولین کتابى مىشمرد که در طب اسلامى نوشته شده است.3 اگر این موضوع را بپذیریم، مىتوان به راحتى دریافت که نگارش کتاب مستقل در زمینه احادیث طبى، در میان شیعیان داراى پیشینه بیشترى مىباشد.
بر پایه آنچه گذشت نوشتار حاضر، نخست کتاب طبالرضا و شرحهاى متعدد آنرا بر مىرسد؛ آنگاه کتابهاى طبالنبوى در میان اهل سنت را مقایسه مىکند و در پایان برخى رجال حدیث و علماى شیعه را که به تدوین و نگارش کتاب الطب و احادیث طبى در میان شیعیان پرداختهاند، معرفى مىنماید.
طبالرضا
در کتابنامههاى اهل سنت مانند هدیة العارفین4 و کشف الظنون،5 کتابى در طب به امام رضا(ع) نسبت دادهاند که احتمالاً همان رساله ذهبیه امام رضا(ع) مىباشد؛ زیرا نام دیگر این رساله طبالرضا است.6
توجه شمار زیادى از علماى شیعه به این رساله، باعث نگارش شرحهاى متعدد و ترجمه مناسب آن شد که در اینجا به صورت گذرا به بیست مورد آن اشاره مىگردد:7
1. الترجمة العلوى للطب الرضوى، ضیاءالدین ابوالرضا فضلاللهبن على راوندى معروف به قطب راوندى، قدیمىترین شرح موجود بر رساله ذهبیه.8
2. شرح طبالرضا، سید عبداللهبن محمد رضا شبّر حسینى، متوفاى 1342 هـ. ق.9
3. شرح طبالرضا، محمد شریفبن محمد حسن مشهدى خاتون آبادى، متوفاى 1121 هـ. ق.10
4. شرح طبالرضا، محمدبن محمد حسن مشهدى، متوفاى 1257 هـ. ق.11
5. شرح طبالرضا، محمدبن یحیى لاهیجى.12
6. شرح طبالرضا، ابومحمد هاشم طبیب.13
7. شرح طبالرضا، نوروزعلى بسطامى.14
8. شرح طبالرضا، شمسالدین محمدبن محمد بدیع رضوى مشهدى، متوفاى 1135 هـ. ق.15
9. شرح طبالرضا، ملامحمد مدرس مشهدى، متوفاى 1257 هـ. ق.16
10. شرح محمودیه(شرح طب الرضا)، میرزا کاظم زنجانى.17
11. شرح طبالرضا، میرزا محمد هادى شیرازى.18
12. شرح طبالرضا، سید صاحب زینى.19
13. شرح طبالرضا، جواد فاضل.20
14. شرح طبالرضا(به زبان اردو)، مولوى مقبول احمد هندى با نام الذهبیة فى اسرار العلوم الطبیة.21
15. شرح رساله ذهبیة، ابوالحسن طباطبایى رضوى.22
16. کنزالذهب(ترجمه طبالرضا)، محمدبن یحیى لاهیجى.23
17. ترجمة الذهبیة، محمدبن باقربن محمد تقىبن مقصود على مجلسى، متوفاى 1110 هـ. ق.24
18. ترجمة الذهبیة، فیضالله عصاره تسترى، متوفاى 1078 یا 1088 هـ. ق.25
19. ترجمه طبالرضا، محمد نصیر یزدى.26
20. طبالرضوى، حسینبن نصر الله ارومى موسوى، متوفاى 1332 هـ. ق.27
طبالنبوى
نگارش «کتاب الطب» در ضمن صحاح ستّه اهل سنت صورت گرفته است. به عنوان نمونه، صحیح بخارى داراى دو کتاب به نام «الطب» و «المرض» مىباشد که در بردارنده 80 باب مىباشد. در کتاب الطب حدود 120 حدیث از پیامبر(ص) نقل شده است.28 در صحیح مسلم نیز حدود 8 حدیث کمتر از صحیح بخارى آورده شده است.29 همچنین کتاب الطب به صورت مستقل از نسائى( 215 ـ 303 هـ. ق) چاپ شده است.30
از قرن سوم به بعد، نگارش احادیث طبى با عنوان «الطبالنبوى» به صورت مستقل درآمد31 که به ترتیب تاریخى عبارتند از:
1. طبالنبوى، عبدالملکبن حبیب اندلسى ابیرى،(174 ـ 238 هـ. ق).32
2. الطبالنبوى یا الطب و الامراض، ابوبکر احمدبن عمروبن ابىعاصم(قاضى اصفهان)، متوفاى 287 هـ. ق.33
3. الطبالنبوى، ابوبکر احمدبن محمدبن اسحاقبن ابراهیمبن اسباط دینورى، معروف به ابن سنى،( 284 ـ 364 هـ. ق)؛ نسخه خطى آن در 72 ورقه در کتابخانه فاتح ترکیه موجود است.34
4. الطبالنبوى، ابونعیم احمدبن عبداللهبن محمدبن اسحاق اصفهانى،(336 ـ 430 یا432 هـ. ق).35
5. الطبالنبوى، ابوالعباس جعفربن محمد مستغفرى، متوفاى 432 هـ. ق.36
6. الطبالنبوى، ابوعبدالله محمدبن عبداللهبن فتوح حمیدى، متوفاى 488 هـ. ق.37
7. الطبالنبوى، عبدالحق اشبیلى، متوفاى 581 هـ. ق.38
8. الاربعین الطبیة المستخرجة من سنن ابىماجة مع شرحها، موفقالدین عبداللطیفبن یوسف بغدادى،( 577 ـ 629 هـ. ق).39
9. الطب من الکتاب و السنة، موفقالدین عبداللطیفبن یوسف بغدادى،(577 ـ 629 هـ. ق).40
10. شرح حدیث الاربعین فى الطبالنبوى، نجمالدین ابوالعباس احمدبن موفقالدین ابىالفضل اسعدبن حلوانبن منفاخ دمشقى، معروف به ابن عالمه،(593 ـ 652 هـ. ق).41
11. الطبالنبوى، ضیاءالدین ابوعبدالله محمدبن عبدالواحدبن احمد مقدس حنبلى، (569 ـ 643 هـ. ق).42
12. الشفاء فى الطب المسند عن السید المصطفى یا الشفاء فى الطبالنبوى یا الوافى فى الطب الشافى) ابوالعباس احمدبن یوسفبن احمدبن حمدونبن حجاجبن میمونبن سلیمانبن سعد قیسى قفصى تیفاشى،( 580 ـ 652 هـ. ق).43
13. الطبالنبوى، شمسالدین ابوعبدالله محمدبن ابىفتحبن ابىفضلبن ابىعلى بعلى حنبلى دمشقى،(645ـ709 هـ. ق).44
14. الاحکام النبویة فى الصناعة الطبیة، علاءالدین ابوالحسن علىبن عبدالکریمبن طرخانبن تقى حموى صفدى،(650ـ 720 هـ. ق).45
15. تذکرة فى الطبالنبوى، امام بدربن جُماعة، متوفاى 733 هـ. ق.46
16. الطبالنبوى، شمسالدین ابوعبدالله محمدبن احمدبن عثمانبن قایماز ذهبى فارقى شافعى،(673ـ748 هـ. ق).47
17. الطبالنبوى، شمسالدین ابو عبدالله محمدبن ابىبکربن ایوببن سعد زرعى، معروف به ابن قیم جوزیة،(691ـ751 هـ. ق).48
18. الطبالنبوى، محمدبن احمدبن محمدبن ابراهیم محلى شافعى،(791ـ864 هـ. ق).49
19. السیرالقوى فى الطبالنبوى، شمسالدین ابوالخیر محمدبن عبدالرحمنبن محمدبن ابىبکربن عثمان سخاوى،(830ـ902 هـ. ق).50
20. الطبالنبوى یا المنهجالسوى و المنهلالروى فى الطبالنبوى، جلالالدین ابوالفضل عبدالرحمنبنابىبکربن عثمانبن محمدبن خضربن ایوببن محمدبن همام الدین خضیرى طولونى مصرى شافعى،(849 ـ 911 هـ. ق). این شخص همان جلالالدین سیوطى مىباشد که در برخى کتابها با نام ابن طولون آمده است. کتاب دیگر وى که احادیث نبوى را جمع آورى کرده، النبات و الشجر است.51
21. السرالمصطفوى فى الطبالنبوى، نورالدین ابوالحسن علىبن جزار حنفى مصرى، متوفاى 984 هـ. ق.52
22. المختار فى اختصار الطبالنبوى، ابوسعود محمدبن رضىالدین محمدبن محمدبن احمد مفرج عامرى غزى،(977ـ1061 هـ. ق).53
23. الطبالنبوى، ابو وزیربن احمد ابهرى، متوفاى 1070 هـ. ق.54
24. الطبالنبوى، حبیب نیسابورى، متوفاى 1138 هـ. ق.55
25. الطبالنبوى، محمدبن ابراهیمبن مساعد انصارى.56
26. الطبالنبوى، محمد صفتى زینى.57
27. مختصر الطبالنبوى، احمدبن عبدالله قادرى روحى، متخلص به قدوسى، متوفاى 1265 هـ. ق.58
28. طب النبى، مصطفى افندى فهمى.59
29. الطبالنبوى و العلم الحدیث، محمود ناظم نسیمى، متوفاى 1401 هـ. ق. نامبرده فقیه و طبیب اهل حلب بوده است.60
30. رسالة فى الطبالنبوى، ابراهیمبن علىبن حسن سقا،(1212ـ1298 هـ. ق).61
31. الطبالنبوى، جمالالدینبن داود.62
32. الهدىالنبوى فى الطب، عبداللهبن جار اللهبن ابراهیم آل جاراللّه، (1354ـ 1414 هـ. ق).63
33. الابداعات الطبیة لرسول الانسانیة، مختار سالم.64
34. معجم جامع الشفاء للتداوى بالقرآن و الطبالنبوى، على عبدالحمید بلطهچى.65
35. فى رحاب الطبالنبوى، نجیب کیلانى(1350ـ1415 هـ. ق).66
36. الطبالنبوى و الصحة العامة و الاحصاء الحیوى، حسان احمد قمیحة، محمد معتز معصرانى.67
37. الاحکامالنبویة فى الصناعة الطبیة، عبدالسلام هاشم حافظ،(1347ـ1415 هـ. ق).68
38. الطبالنبوى فى علاج مرض الجهاز الهاضمى، على موءنس.69
39. الصیدلیةالمحمدیة، احمد رجب محمد.70
40. العقاقیرالنبویة و العلم الحدیث، محمد نابلسى.71
روند تدوین کتابهاى طبى بر مبناى احادیث ائمه(ع)
متأسفانه تاکنون براى آشنایى اولیه با تاریخ نگارش احادیث طبى، کتابى تدوین نشده است. به همین دلیل، اطلاعات اولیه در این زمینه بسیار اندک مىباشد؛ در حالى که به نظر مىرسد بسیارى از علماى شیعه به نگارش مستقل احادیث طبى عنایت خاص داشتهاند و به عنوان یک روند مستمر، تدوین کتابهاى طبى در زمینه احادیث از قرن دوم هجرى تاکنون ادامه داشته است. مرحوم سید عبدالله شبر در مقدمه خود بر کتاب طب الائمة به روشنى ضرورت نگارش این گونه احادیث و رد برخى شبهات پیرامون این موضوع را بیان کرده است؛72 اما آنچه در نگاه اولیه به نظر مىآید، آن است که هر گونه اظهار نظر پیرامون احادیث طبى و تدوین کتابهاى مربوط، منوط به تدوین اولیه پیشینه این روند مىباشد.
در این بخش، به عنوان شمهاى از روند مستمر نگارش و تدوین کتابهاى طبى بر مبناى احادیث ائمه(ع)، به معرفى چهل نفر از علماى شیعه که در این زمینه همت گماشتهاند، اشاره مىگردد. امید است در آینده نزدیک بتوان کتاب مناسبى در این زمینه در اختیار علاقهمندان قرار داد.
1. ابومحمد حسنبن علىبن فضال کوفى(حسنبن فضال)، متوفاى 224 هـ. ق.
نجاشى، شیخ طوسى و برقى او را از اصحاب امام رضا(ع) برشمردهاند؛ ولى برخى مانند تفریشى او را از اصحاب امام رضا و امام جواد دانستهاند. شیخ طوسى براى او کتاب الطب ذکر کرده است.
2. ابومحمد حمادبن عیسى جهنى، متوفاى 208 یا 209 هـ. ق.
وى از اصحاب امام صادق(ع)، امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) بوده و در زمان امام جواد(ع) در گذشته، ولى روایتى از امام رضا(ع) و امام جواد(ع) نقل نکرده است. شیخ مفید گفته: وى حدود نود و چند سال زندگى کرده و در سال 209 هـ. ق فوت نموده است. نجاشى سال وفات وى را 208 هـ. ق ذکر کرده است. کتاب تنبیهات على منافع الاعضاء من الانسان و الحیوان را براى او ذکر کردهاند.
3. ابوعبدالله محمدبن حسنبن جمهور عمّى(محمدبن جمهور).
برخى او را از اصحاب امام رضا(ع) دانستهاند؛ اما نجاشى مىگوید: وى از امام رضا(ع) نقل مىکرده است. شیخ طوسى، کتاب الرسالة المذهبة عن الرضا(ع) را براى او مىشمرد.
4. ابوعبدالله احمدبن محمدبن سیار کاتب بصرى(احمدبن محمد البصرى یا احمدبن محمد السیارى).
او را از اصحاب امام هادى(ع) و امام حسن عسکرى(ع) دانستهاند. نجاشى گفته: وى از نویسندگان آل طاهر در زمان ابومحمد بوده است که داراى کتاب الطب است؛ ولى تأسیس الشیعة او را نحوى، لغوى، شاعر و ادیب مصرى و از علماى امامیه قرن سوم و زمان امام حسن عسکرى(ع) معرفى کرده است. ریحانة الادب به نقل از منهج المقال، نام برده را متوفاى 368 هـ. ق دانسته، ولى این تاریخ درست نیست؛ زیرا وى در زمان امام عسکرى(ع) مىزیسته و متوفاى 260هـ. ق بوده است.
5. ابوجعفر محمدبن احمدبن محمدبن رجاء بجلى، متوفاى 266 هـ. ق.
نجاشى براى وى کتاب الطب را ذکر کرده است.
6. ابواحمد عبدالعزیزبن یحیىبن احمدبن عیسى جلودى ازدى بصرى، متوفاى 330 هـ.ق.
برخى او را از اصحاب امام جواد(ع) ذکر کردهاند؛ ولى طریحى او را از اصحاب امام باقر(ع) دانسته است. آیت اللّه خویى گفته: جدّ او ـ یعنى عیسى جلودى ـ ممکن است از اصحاب امام باقر(ع) باشد و مراد از ابىجعفر در کلام نجاشى این است که جدّ او از اصحاب امام جواد(ع) بوده است. موءید این موضوع، گفته ابن ندیم در الفهرست است که فوت عبدالعزیز را در سال 330 هـ. ق ذکر کرده است. نجاشى براى وى کتابهاى متعددى یاد کرده که برخى از آنها عبارتند از: کتاب الطب، کتابقوله فى الدعاء و العوذ و ذکر الخیر و فضل ثواب الاعمال و الطب و النجوم، کتاب الطیب، کتاب اللباس، کتاب ما جاء فىالحمام و کتاب ریاحین.
7. ابوجعفر احمدبن محمدبن خالدبن عبد الرحمانبن محمدبن على البرقى، متوفاى 274 یا 280 هـ. ق.
او را از اصحاب امام جواد(ع) و امام هادى(ع) شمردهاند که علاوه بر کتاب الطب داراى کتابهاى المآکل، المشارب، الطیب و الزینة نیز بوده است. علىبن محمد ماجیلویه، وفات او را 280 هـ. ق ذکر کرده است، در حالى که سایر مورخان، تاریخ وفات او را 274 هـ. ق بیان نمودهاند.
8. ابوالعباس عبداللهبن جعفربن حسن [حسین] بن مالکبن جامع حمیرى قمى، متوفاى 274 هـ. ق.
شیخ طوسى وى را از اصحاب امام رضا(ع)، امام هادى(ع) و امام عسکرى(ع) ذکر کرده است. کشّى او را از اصحاب امام رضا(ع) دانسته؛ ولى آیت الله خویى این را بعید شمرده است. نام برده در سال دویست و نودواندى وارد کوفه شده است. شیخ طوسى و نجاشى براى او کتاب الطب را ذکر کردهاند.
9. ابوالحسن علىبن حسنبن علىبن فضالبن عمربن ایمن کوفى( علىبن حسنبن فضال یا علىبن حسن تیملى یا علىبن حسن تیمى یا علىبن حسن میثمى).
شیخ طوسى وى را از اصحاب امام هادى(ع) و امام عسکرى(ع) دانسته و برایش بیش از 30 کتاب ذکر کرده که یکى از آنها کتاب الطب است. نجاشى علاوه بر کتاب الطب، کتاب ما روى فى الحمام را نیز براى او ذکر کرده و وى را فقیه کوفه دانسته است.
10. ابونضر محمدبن مسعودبن محمدبن عیّاش سلمى سمرقندى، متوفاى 320 هـ.ق.
او همان عیاشى معروف و صاحب تفسیر مىباشد که کتابهاى زیادى را تألیف نموده است. در فهرست کتابهایش کتاب الطب نیز به چشم مىخورد.
11. ابوعلى احمدبن محمدبن یعقوببن مسکویه رازى، متوفاى 321 هـ.ق.
در میان کتابهاى وى، کتاب الاشربة و ما یتعلق بها من الاحکام الطبیة و مقالة فى علاج الحزن دیده مىشود.
12. ابوالحسن علىبن حسینبن موسىبن بابویه قمى، متوفاى 329 هـ. ق.
او پدر شیخ صدوق است و داراى کتاب الطب مىباشد. برخى وى را از اصحاب امام عسکرى(ع) ذکر کردهاند.
13. ابوجعفر احمدبن محمدبن حسینبن حسن عیسى اشعرى قمى، متوفاى 350 هـ.ق.
اکثر کتابهاى رجالى، در شرح حال وى کتاب الطب را از تألیفهاى او دانستهاند.
14. احمدبن محمدبن حسینبن حسنبن دوءل قمى، متوفاى 350 هـ.ق.
نجاشى وى را داراى 100 کتاب دانسته که از میان آنها مىتوان به این موارد اشاره نمود: کتاب الطب، کتاب الادویة، کتاب الزینة، کتاب الاغذیة، کتاب الاشربة و کتاب التجمل.
15. ابوالقاسم جعفربن محمدبن جعفربن موسىبن قولویه قمى، متوفاى 368 یا 369 هـ.ق.
نجاشى گفته: از ثقات اصحاب است که در حدیث و فقه از اجلا محسوب مىگردد و داراى کتاب مداوة الجسد است. شیخ طوسى نام کتاب وى را مداوة الجسد لحیاة الابد ذکر کرده است.
16. ابوجعفر محمدبن علىبن حسینبن موسىبن بابویه قمى، متوفاى 381 هـ.ق.
نجاشى گفته: شیخ صدوق در سال 355 وارد بغداد شد. وى در زمینه طب داراى این کتابهابوده است: کتاب نوادرالطب، کتاب السواک و کتاب اللباس.
17. ابوجعفر محمدبن احمدبن یحیىبن عمرانبن عبداللهبن سعدبن مالک اشعرى قمى.
وى از ثقات حدیث است و شیخ طوسى و علامه حلى او را به بزرگى یاد کردهاند. کتاب الطب از تألیفهاى او است.
18. ابوالحسنبن حسنبن عامربن عمرانبن عبداللهبن سعد اشعرى قمى (موسى بن عامر).
وى از ثقات حدیث بوده و نجاشى با تعابیر ثقه، عین و جلیل از او یاد کرده و شمار کتابهایش را 30 کتاب دانسته که یکى از آنها کتاب الطب است.
19. ابوعبدالله محمدبن ابىالقاسم عبیداللهبن عمران جنابى برقى( معروف به ماجیلویه)، متوفاى 376 هـ. ق.
وى، به ابن بندار نیز ملقب بوده و از قمیین به شمار مىآمده است. او ثقه، فقیه و داماد احمدبن ابىعبدالله برقى است و داراى کتاب الطب بوده است.
20. اسماعیلبن شعیب عریشى.
شیخ طوسى او را فردى ثقه دانسته است. وى کم حدیث است؛ ولى کتاب الطب دارد.
21. ابوعتاب عبداللهبن بسطامبن سابور زیّات.
نجاشى گفته: وى به همراه برادرش حسینبن عتاب، کتابى را در طب جمع آورى نمودهاند که کثیر الفوائد و المنافع نام دارد.
22. ابومحمد زیدبن علىبن حسین حسینى.
وى فقیه و شاگرد شیخ طوسى بوده و کتابى با نام علم الطب عن اهل البیت علیهم السلام داشته است.
23. ضیاءالدین ابوالرضا فضلاللهبن علىبن عبید الله حسنى راوندى(قطب راوندى).
وى داراى کتاب ترجمة العلوى للطب الرضوى بوده است و برخى نیز براى او الطب الرضوى را نقل کردهاند.
24. حسینبن محیىالدینبن عبداللطیفبن ابىجامع عاملى.
شیخ حرّ عاملى در امل الآمل گفته: وى داراى کتاب فى الطب مىباشد.
25. محمدبن حسنبن علىبن محمدبن حسین حرّ عاملى مشغرى( شیخ حرّ عاملى). مهمترین کتاب وى در زمینه احادیث طبى را مىتوان الفصول المهمة فى اصول الائمة دانست که مشتمل بر احادیث فراوانى در این زمینه است.
26. ضیاءالدین نوراللهبن محمد شاه حسینى مرعشى شوشترى.
وى نیز داراى کتاب الطب مىباشد.
27. شبربن فخار موسوى.
وى داراى کتاب الاطعمة و الاشربة در بیان روایات مربوط و احکام خوراکىها و آشامیدنىها از دیدگاه اطبا است.
28. حسینبن شهاب الدینبن حسینبن محمدبن [حسین بن] حیدر جاندار بقاعى کرکى عاملى،(1012ـ1076 هـ.ق).
شیخ حر در امل الآمل گفته: وى ساکن اصفهان بود. سپس به حیدرآباد رفته و در آنجا فوت نموده است و داراى کتاب کبیر فى الطب، مختصر فى الطب و رسائل فى الطب مىباشد.
29. شمسالدین محمد حسینى احساوى، متوفاى 1089 هـ. ق.
او کتابى با عنوان کشف الاخطار فى طب الائمة الاطهار تنظیم نموده است.
30. میرزا محمد شفیعبن صاحب «ابواب الجنان» واعظ قزوینى، متوفاى 1089 هـ.ق.
وى کتابى با عنوان الفصول التسعین فى معالجات امراض اهل الدین باحادیث آل طه و یاسین تدوین نموده است.
31. محمد تقى دهخوارقانى، متوفاى 1093 هـ.ق.
شیخ حرّ عاملى در تذکرة المتبحرین گفته: گرچه وى متولد دِه خوارقان است، ولى در قزوین رشد یافته و در بسیارى از فنون، از جمله طب، ماهر بوده و از شاگردان خلیل قزوینى و برادرش محمد باقر قزوینى است و داراى کتاب فى الطب مىباشد.
32. محمد شریفبن محمد صادق خاتون آبادى، متوفاى 1121 هـ.ق.
وى داراى شرحهاى مناسب بر طب الائمه، طب الرضا و طب النبى، مىباشد.
33. احمدبن صالحبن حاجىبن علىبن عبدالحسینبن شیبة درازى بحرانى، (1075ـ1124 هـ.ق).
او کتابى با عنوان طب الاحمدى دارد که در این کتاب، روایات اهل بیت(ع) درباره طب را جمع آورى نموده است.
34. میرزا محمدبن میرزا صادقبن میرزا باقربن میرزا خلیل رازى، متوفاى 1218 هـ.ق.
کتابى با عنوان طب الامام الصادق تألیف نموده است.
35. عبداللهبن محمد رضا شبّر حسینى حلّى،( 1188 ـ 1242 هـ. ق).
دو کتاب الطبالمروى و طبالائمة براى وى نقل شده است که احتمال مىرود هر دو، نام یک کتاب باشد.
36. عبدالمطلببن غیاثالدین محمد، متوفاى 1298 هـ. ق.
وى کتابى را با عنوان تسهیل الدواء و الداء لتحصیل الشفاء و دفع المرض بالدعاء در 8 باب به زبان فارسى تنظیم نموده است.
37. حسینبن نصرالله ارومى موسوى، متوفاى 1332 هـ. ق.
او کتاب الطب الرضوى را تدوین نموده است.
38. عارفبن سلیمبن على قراغولى.
وى کتابى با عنوان الامام الصادق و الطب در سال 966 هـ. ق در نجف نوشته است.
39. محمودبن مهدىبن اسدالله موسوى ده سرخى اصفهانى.
او کتاب مفاتیحالصحة فى طبالنبى و الائمة را به عربى تدوین نموده است که علىصحت، آنرا به فارسى ترجمه کرده و آیین تندرستى نامیده است.
40. ابراهیم کفعمى.
کتابى با نام حافظ الابدان دارد که احادیث مربوط به سلامتى بدن را شرح نموده است.
پىنوشتها:
1. این کتاب، با شرح دکتر محمد على البار در انتشارات دارالقلم دمشق در سال 1993 میلادى چاپ گردیده است.
2. آیت اللّه سبحانى، در مقالهاى با عنوان پزشک و پزشکى در اسلام در مجموعه مقالات اخلاق پزشکى، جلد دوم، صفحه 41 به نکته مهمى اشاره نمودهاند:
در عنایت اسلام به امر پزشکى همین بس که مجموع سخنان معصومین(ع) در مورد پزشکى به صورت کتابهایى درآمده و در طول تاریخ، کتابهاى متعددى به نام طب النبى، طب الائمه، طب الصادق، طب الکاظم و طب الرضا نگارش یافته است. شکى نیست که بخش عظیمى از این سفارشها از آن مقامات صادر گردیده است و این خود مىرساند که عنصر حاکم بر فضاى عصر رسالت و پیشوایان معصوم(ع) استقبال از مسائل بهداشت و درمان بوده است و اگر موضع اسلام در این مورد منفى بود، هرگز چنین احادیثى از آنان نقل نمىشد و موءلفان دست به تألیف آنها نمىزدند.
3. الذریعة، ج 10، ص 46.
4. هدیة العارفین، ج 1، ص 668.
5. کشف الظنون، ج 2، ص 876.
6. این کتاب، در میان اهل سنت از اعتبار خاصى برخوردار است و آنها شرحهاى متعددى بر آن نوشتهاند. محمد على البار در سال 1992 م آخرین شرح را بر این کتاب نوشت که به الامام على الرضا و رسالته فى الطب النبوى؛ الرسالة الذهبیة نام یافت. این کتاب در انتشارات دار المناهل بیروت چاپ شده است.
7. شرح و توضیح گسترده پیرامون رساله ذهبیه یا طبالرضا و فهرست کامل ترجمه و شرحهاى متعدد این کتاب در کتابنامه بزرگ طباسلامى که به زودى از سوى مرکز تحقیقات طب اسلامى امام صادق(ع) منتشر خواهد گردید، در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
8. الذریعة، ج 13، ص 364؛ معجم رجال الحدیث، 9417.
9. الذریعة، ج13، ص 364.
10. همان؛ و ج 15، ص 138.
11. فوائد الرضویه، ص 485؛ الذریعة، ج 13، ص 364.
12. الذریعة، ج 13، ص 364.
13. فهرست خطى کتابخانه آیت اللّه گلپایگانى، ص 6(نوشته 1087 هـ. ق)؛ الذریعة، ج 13، ص 364.
14. الذریعة، ج 13، ص 364.
15. همان، ج 4، ص 103.
16. همان، ج 13، ص 364.
17. همان.
18. موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى.
19. همان.
20. همان.
21. الذریعة، ج 10، ص 46.
22. موجود در کتابخانه آستان قدس رضوى.
23. الذریعة، ج 18، ص 154.
24. همان، ج 4، ص 103.
25. همان.
26. فهرست خطى کتابخانه گلپایگانى، ص 162.
27. الذریعة، ج 15، ص 142.
28. این بخش از صحیح بخارى با نام «الطب النبوى»، امام بخارى و با تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداوى در سال 1990 میلادى در انتشارات دارالجیل بیروت چاپ گردیده است.
29. در اینکه طب ـ اولاً و بالذات ـ مقصود پیامبر(ص) بوده است یا نه، بین اهل سنت اختلاف نظر مىباشد. اکثر آنان معتقدند که طب ـ اولاً و بالذات ـ مقصود پیامبر(ص) نبوده است؛ ولى ـ به صورت ثانوى و بالعرض ـ روایات متعددى از حضرت رسول(ص) درباره طب نقل شده است که در کتب روایى اهل سنت موجود مىباشد. کتابهاى فراوانى نیز پیرامون این موضوع به نگارش درآمده است. مانند هل هناک طب نبوى؟ اثر محمد على البار، الدار السعودیة للنشر و التوزیع، 1990. همچنین مرکز «المنظمة الاسلامیة للعلوم الطبیة» کویت در چهارمین کنفرانس جهانى پیرامون طب اسلامى این موضوعها را بررسى کرد: مدى الاحتجاج بالاحادیث النبویة فى الشئون الطبیة و العلاجیة؛ احادیث الطب، خصائصها، تصنیفها و منهج جمعها.
30. عبدالرحمن احمدبن شعیببن علىبن بحر نسائى که کتاب الطب وى با تصحیح ابوالفدا سامى تونى چاپ شده است.
31. دکتر کمال سامرائى در کتاب مختصر تاریخ الطب العربى، جلد اول، مىگوید: پیامبر(ص) حدود 300 روایت در زمینه طب دارد که باعث گردیده کتابهایى با عنوان «الطب النبوى» به نگارش درآید.
32. کشفالظنون، ج 2، ص 1095.
33. فتح البارى، ج 10، ص 135؛ الرسالة المستطرفة، ص 263.
34. الاعلام، ج 1، ص 209.
35. کشف الظنون، ج 2، ص 1095 و 1435.
36. همان.
37. موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى.
38. همان.
39. چاپ دار المعرفة، بیروت، 1414 هـ.ق.
40. همان.
41. مطرح الانظار، ج 1، ص 76؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص 174؛ هدیة العارفین، ج 1، ص 95؛ معجم الموءلفین، ج 2، ص 285.
42. معهد المخطوطات بجامعة الدول العربیة، رقم 2183 که در 13 ورقه است و دار الکتب المصریة در 25 ورقه(طب طلعت 536).
43. هدیة العارفین، ج 1، ص 94؛ کشف الظنون، ج 2، ص 1055 و ج 2، ص 625؛ معجم الموءلفین، ج1، ص 326.
44. ایضاح المکنون، ج 2، ص 263؛ الاعلام، ج 4، ص 302؛ معجم الموءلفین، ج 2، ص 462.
45. همان.
46. ریحانة الادب، ج 2، ص 277؛ الاعلام، ج 5، ص 326؛ اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، ص 210؛ معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج1، ص 909.
47. ریحانة الادب، ج 2، ص 277؛ معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج 1، ص 909؛ مستدرک على تتمة الاعلام، ج 3، ص 192؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص 498؛ الاعلام، ج 5، ص 326؛ اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، ص 210.
48. الاعلام، ج 5، ص 333؛ مستدرک على تتمة الاعلام، ج 3، ص 192؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج8، ص 462.
49. الاعلام، ج 5، ص 333.
50. ایضاح المکنون، ج 2، ص 33؛ هدیة العارفین، ج 2، ص 219.
51. کشف الظنون، ج 2، ص 1095؛ اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، ص 227؛ معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج 1، ص 1073؛ هدیةالعارفین، ج 1، ص 540؛ معجم الموءلفین، ج 2، ص 85؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 8، ص 462.
52. ایضاح المکنون، ج 1، ص 265؛ معجم الموءلفین، ج 2، ص 414.
53. هدیة العارفین، ج 2، ص 285.
54. موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى.
55. کشف الظنون، ج 2، ص 1095.
56. نسخه خطى در دار الکتب المصریة(طب تیمور 2) در 60 ورقه است.
57. همان(طب تیمور 131) در 100 ورقه است.
58. هدیة العارفین، ج 1، ص 186.
59. تتمة الاعلام، ج 2، ص 251.
60. موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى؛ تتمة الاعلام، ج 2، ص 251.
61. معجم الموءلفین، ج 1، ص 46؛ مرآة العصر، ج 1، ص 133 و 234؛ حلیة البشر، ج 1، ص 29 و 30؛ فهرست الخدیویة، ج 2، ص 9 و 166.
62. موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى.
63. تتمة الاعلام، ج 2، ص 285.
64. چاپ موءسسه المعارف، بیروت، 1416 هـ. ق.
65. چاپ دار الخیر، بیروت، 1413 هـ. ق.
66. تتمة الاعلام، ج 1 ص، 294.
67. چاپ دار الفضیلة للنشر و التوزیع، قاهره، بى تا.
68. چاپ مکتبة الغزالى، دمشق، 1418 هـ. ق.
69. موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى.
70. تتمة الاعلام، ج 1، ص 294.
71. چاپ العصر الحدیث للنشر و التوزیع، بیروت، 1412 هـ. ق.
72. قد ورد عنهم ـ علیهم السلام ـ فى انواع المداواة، والمعالجات، و حفظ الصحة، و استدفاع البلایا والامراض والمضرات بالادویة والاغذیة والاذکار و الادعیة، اخبار متکاثرة و روایات متظافرة، اجلّ من ان تحصى و اوسع من ان تستقصى. و لکن فى زماننا هذا، و ما ضاهاه، قد اقبل الناس على المفضول و ترکوا احادیث اهل بیت الرسول، و امسى علم الحدیث فى زماننا مهجوراً و اصبح کأن لم یکن شیئاً مذکوراً. لرواج العلوم الباطلة بین الجهال المدّعین للفضل والکمال، مع اعتراضهم بان زلال العلم لاینفع الا اذا اخذ من ینابیع الوحى والالهام، و ان الحکمة لا تنجع اذا لم توءخذ من نوامیس الدین، و معقل الانام کما فى النبوى: انا مدینة العلم و على بابها، انا مدینة الحکمة و على بابها، فمن اراد المدینة فلیأتها من بابها. والعجب من اعتناء جمع من العلماء الاعلام، والفضلاء الکرام بالکتب الطبیة، والرجوع الیها، والتعویل علیها، و عدم الاعتناء بما ورد عن ائمة الانام، علیهم الصلاة والسلام.
و ما خطر فى بعض اوهام الفاسدة و عرض لأرباب الافهام الکاسدة من ان الوارد عنهم ـ علیهم السلام ـ فى ذلک لو کان حقاً لما تخلّف، مع انه کثیراً ما یتخلّف، حتى اوّلوالاخبار فى ذلک بتأویلات بعیدة و حملوها على محامل غیر سدیدة، فهو جهل محض و محض جهل. لایخفى على من له ادنى فهم و عقل، کما اوضحناه فى جملة من کتبنا سیما مصابیح الانوار فى حل مشکلات الاخبار.
هنگامى که در پیشینه نگارش احادیث طبى نظر مىافکنیم، آنچه در نظر اول جلب توجه مىکند، وجود بخشى به عنوان «کتاب الطب» در صحاح ستّه و کتب حدیثى اهل سنت مىباشد. از سوى دیگر، نگارش کتابهاى متعدد «طب النبوى» در میان دانشمندان اهل سنت، باعث گردید که در کتابنامههاى گوناگون، سابقه جمع آورى و تألیف احادیث طبى را در میان خود بدانند؛ اما طى کنکاش وسیعى که در کتابهاى تاریخ پزشکى و کتابنامههاى معتبر صورت گرفت، این نکته مشخص گردید که اولین کتاب «طبالنبوى» را عبدالملکبن حبیب اندلسى ابیرى، متوفاى سال 238 هـ. ق، تألیف کرده است؛1 در حالى که به نظر مىرسد به علت نا آگاهى از منابع شیعه، عدم تدوین منسجم نگارش این احادیث از لحاظ تاریخى در میان شیعیان، برجسته نبودن این بخش از احادیث در منابع حدیثى شیعه و دلایل متعدد دیگر، زمینه پذیرش عمومى این موضوع ایجاد شده است که نگارش این گونه کتابها در نزد اهل سنت داراى پیشینه بیشترى مىباشد.
واقعیت تاریخى آن است که برخى اصحاب ائمه(ع) داراى کتابهایى مستقل، با نام «کتاب الطب» بودهاند؛ اما عنایت جدى و ویژهاى از سوى شیعه به این گونه گنجینهها صورت نگرفته است و بسیارى از افراد حوزوى نیز کمترین اطلاع را در این زمینه دارند.2
آنچه در بین علماى شیعه به عنوان اولین کتاب مستقل در زمینه طب مشهور گشته است، رساله ذهبیه امام رضا(ع) مىباشد.
مرحوم آقا بزرگ در الذریعة، طبالرضا را اولین کتابى مىشمرد که در طب اسلامى نوشته شده است.3 اگر این موضوع را بپذیریم، مىتوان به راحتى دریافت که نگارش کتاب مستقل در زمینه احادیث طبى، در میان شیعیان داراى پیشینه بیشترى مىباشد.
بر پایه آنچه گذشت نوشتار حاضر، نخست کتاب طبالرضا و شرحهاى متعدد آنرا بر مىرسد؛ آنگاه کتابهاى طبالنبوى در میان اهل سنت را مقایسه مىکند و در پایان برخى رجال حدیث و علماى شیعه را که به تدوین و نگارش کتاب الطب و احادیث طبى در میان شیعیان پرداختهاند، معرفى مىنماید.
طبالرضا
در کتابنامههاى اهل سنت مانند هدیة العارفین4 و کشف الظنون،5 کتابى در طب به امام رضا(ع) نسبت دادهاند که احتمالاً همان رساله ذهبیه امام رضا(ع) مىباشد؛ زیرا نام دیگر این رساله طبالرضا است.6
توجه شمار زیادى از علماى شیعه به این رساله، باعث نگارش شرحهاى متعدد و ترجمه مناسب آن شد که در اینجا به صورت گذرا به بیست مورد آن اشاره مىگردد:7
1. الترجمة العلوى للطب الرضوى، ضیاءالدین ابوالرضا فضلاللهبن على راوندى معروف به قطب راوندى، قدیمىترین شرح موجود بر رساله ذهبیه.8
2. شرح طبالرضا، سید عبداللهبن محمد رضا شبّر حسینى، متوفاى 1342 هـ. ق.9
3. شرح طبالرضا، محمد شریفبن محمد حسن مشهدى خاتون آبادى، متوفاى 1121 هـ. ق.10
4. شرح طبالرضا، محمدبن محمد حسن مشهدى، متوفاى 1257 هـ. ق.11
5. شرح طبالرضا، محمدبن یحیى لاهیجى.12
6. شرح طبالرضا، ابومحمد هاشم طبیب.13
7. شرح طبالرضا، نوروزعلى بسطامى.14
8. شرح طبالرضا، شمسالدین محمدبن محمد بدیع رضوى مشهدى، متوفاى 1135 هـ. ق.15
9. شرح طبالرضا، ملامحمد مدرس مشهدى، متوفاى 1257 هـ. ق.16
10. شرح محمودیه(شرح طب الرضا)، میرزا کاظم زنجانى.17
11. شرح طبالرضا، میرزا محمد هادى شیرازى.18
12. شرح طبالرضا، سید صاحب زینى.19
13. شرح طبالرضا، جواد فاضل.20
14. شرح طبالرضا(به زبان اردو)، مولوى مقبول احمد هندى با نام الذهبیة فى اسرار العلوم الطبیة.21
15. شرح رساله ذهبیة، ابوالحسن طباطبایى رضوى.22
16. کنزالذهب(ترجمه طبالرضا)، محمدبن یحیى لاهیجى.23
17. ترجمة الذهبیة، محمدبن باقربن محمد تقىبن مقصود على مجلسى، متوفاى 1110 هـ. ق.24
18. ترجمة الذهبیة، فیضالله عصاره تسترى، متوفاى 1078 یا 1088 هـ. ق.25
19. ترجمه طبالرضا، محمد نصیر یزدى.26
20. طبالرضوى، حسینبن نصر الله ارومى موسوى، متوفاى 1332 هـ. ق.27
طبالنبوى
نگارش «کتاب الطب» در ضمن صحاح ستّه اهل سنت صورت گرفته است. به عنوان نمونه، صحیح بخارى داراى دو کتاب به نام «الطب» و «المرض» مىباشد که در بردارنده 80 باب مىباشد. در کتاب الطب حدود 120 حدیث از پیامبر(ص) نقل شده است.28 در صحیح مسلم نیز حدود 8 حدیث کمتر از صحیح بخارى آورده شده است.29 همچنین کتاب الطب به صورت مستقل از نسائى( 215 ـ 303 هـ. ق) چاپ شده است.30
از قرن سوم به بعد، نگارش احادیث طبى با عنوان «الطبالنبوى» به صورت مستقل درآمد31 که به ترتیب تاریخى عبارتند از:
1. طبالنبوى، عبدالملکبن حبیب اندلسى ابیرى،(174 ـ 238 هـ. ق).32
2. الطبالنبوى یا الطب و الامراض، ابوبکر احمدبن عمروبن ابىعاصم(قاضى اصفهان)، متوفاى 287 هـ. ق.33
3. الطبالنبوى، ابوبکر احمدبن محمدبن اسحاقبن ابراهیمبن اسباط دینورى، معروف به ابن سنى،( 284 ـ 364 هـ. ق)؛ نسخه خطى آن در 72 ورقه در کتابخانه فاتح ترکیه موجود است.34
4. الطبالنبوى، ابونعیم احمدبن عبداللهبن محمدبن اسحاق اصفهانى،(336 ـ 430 یا432 هـ. ق).35
5. الطبالنبوى، ابوالعباس جعفربن محمد مستغفرى، متوفاى 432 هـ. ق.36
6. الطبالنبوى، ابوعبدالله محمدبن عبداللهبن فتوح حمیدى، متوفاى 488 هـ. ق.37
7. الطبالنبوى، عبدالحق اشبیلى، متوفاى 581 هـ. ق.38
8. الاربعین الطبیة المستخرجة من سنن ابىماجة مع شرحها، موفقالدین عبداللطیفبن یوسف بغدادى،( 577 ـ 629 هـ. ق).39
9. الطب من الکتاب و السنة، موفقالدین عبداللطیفبن یوسف بغدادى،(577 ـ 629 هـ. ق).40
10. شرح حدیث الاربعین فى الطبالنبوى، نجمالدین ابوالعباس احمدبن موفقالدین ابىالفضل اسعدبن حلوانبن منفاخ دمشقى، معروف به ابن عالمه،(593 ـ 652 هـ. ق).41
11. الطبالنبوى، ضیاءالدین ابوعبدالله محمدبن عبدالواحدبن احمد مقدس حنبلى، (569 ـ 643 هـ. ق).42
12. الشفاء فى الطب المسند عن السید المصطفى یا الشفاء فى الطبالنبوى یا الوافى فى الطب الشافى) ابوالعباس احمدبن یوسفبن احمدبن حمدونبن حجاجبن میمونبن سلیمانبن سعد قیسى قفصى تیفاشى،( 580 ـ 652 هـ. ق).43
13. الطبالنبوى، شمسالدین ابوعبدالله محمدبن ابىفتحبن ابىفضلبن ابىعلى بعلى حنبلى دمشقى،(645ـ709 هـ. ق).44
14. الاحکام النبویة فى الصناعة الطبیة، علاءالدین ابوالحسن علىبن عبدالکریمبن طرخانبن تقى حموى صفدى،(650ـ 720 هـ. ق).45
15. تذکرة فى الطبالنبوى، امام بدربن جُماعة، متوفاى 733 هـ. ق.46
16. الطبالنبوى، شمسالدین ابوعبدالله محمدبن احمدبن عثمانبن قایماز ذهبى فارقى شافعى،(673ـ748 هـ. ق).47
17. الطبالنبوى، شمسالدین ابو عبدالله محمدبن ابىبکربن ایوببن سعد زرعى، معروف به ابن قیم جوزیة،(691ـ751 هـ. ق).48
18. الطبالنبوى، محمدبن احمدبن محمدبن ابراهیم محلى شافعى،(791ـ864 هـ. ق).49
19. السیرالقوى فى الطبالنبوى، شمسالدین ابوالخیر محمدبن عبدالرحمنبن محمدبن ابىبکربن عثمان سخاوى،(830ـ902 هـ. ق).50
20. الطبالنبوى یا المنهجالسوى و المنهلالروى فى الطبالنبوى، جلالالدین ابوالفضل عبدالرحمنبنابىبکربن عثمانبن محمدبن خضربن ایوببن محمدبن همام الدین خضیرى طولونى مصرى شافعى،(849 ـ 911 هـ. ق). این شخص همان جلالالدین سیوطى مىباشد که در برخى کتابها با نام ابن طولون آمده است. کتاب دیگر وى که احادیث نبوى را جمع آورى کرده، النبات و الشجر است.51
21. السرالمصطفوى فى الطبالنبوى، نورالدین ابوالحسن علىبن جزار حنفى مصرى، متوفاى 984 هـ. ق.52
22. المختار فى اختصار الطبالنبوى، ابوسعود محمدبن رضىالدین محمدبن محمدبن احمد مفرج عامرى غزى،(977ـ1061 هـ. ق).53
23. الطبالنبوى، ابو وزیربن احمد ابهرى، متوفاى 1070 هـ. ق.54
24. الطبالنبوى، حبیب نیسابورى، متوفاى 1138 هـ. ق.55
25. الطبالنبوى، محمدبن ابراهیمبن مساعد انصارى.56
26. الطبالنبوى، محمد صفتى زینى.57
27. مختصر الطبالنبوى، احمدبن عبدالله قادرى روحى، متخلص به قدوسى، متوفاى 1265 هـ. ق.58
28. طب النبى، مصطفى افندى فهمى.59
29. الطبالنبوى و العلم الحدیث، محمود ناظم نسیمى، متوفاى 1401 هـ. ق. نامبرده فقیه و طبیب اهل حلب بوده است.60
30. رسالة فى الطبالنبوى، ابراهیمبن علىبن حسن سقا،(1212ـ1298 هـ. ق).61
31. الطبالنبوى، جمالالدینبن داود.62
32. الهدىالنبوى فى الطب، عبداللهبن جار اللهبن ابراهیم آل جاراللّه، (1354ـ 1414 هـ. ق).63
33. الابداعات الطبیة لرسول الانسانیة، مختار سالم.64
34. معجم جامع الشفاء للتداوى بالقرآن و الطبالنبوى، على عبدالحمید بلطهچى.65
35. فى رحاب الطبالنبوى، نجیب کیلانى(1350ـ1415 هـ. ق).66
36. الطبالنبوى و الصحة العامة و الاحصاء الحیوى، حسان احمد قمیحة، محمد معتز معصرانى.67
37. الاحکامالنبویة فى الصناعة الطبیة، عبدالسلام هاشم حافظ،(1347ـ1415 هـ. ق).68
38. الطبالنبوى فى علاج مرض الجهاز الهاضمى، على موءنس.69
39. الصیدلیةالمحمدیة، احمد رجب محمد.70
40. العقاقیرالنبویة و العلم الحدیث، محمد نابلسى.71
روند تدوین کتابهاى طبى بر مبناى احادیث ائمه(ع)
متأسفانه تاکنون براى آشنایى اولیه با تاریخ نگارش احادیث طبى، کتابى تدوین نشده است. به همین دلیل، اطلاعات اولیه در این زمینه بسیار اندک مىباشد؛ در حالى که به نظر مىرسد بسیارى از علماى شیعه به نگارش مستقل احادیث طبى عنایت خاص داشتهاند و به عنوان یک روند مستمر، تدوین کتابهاى طبى در زمینه احادیث از قرن دوم هجرى تاکنون ادامه داشته است. مرحوم سید عبدالله شبر در مقدمه خود بر کتاب طب الائمة به روشنى ضرورت نگارش این گونه احادیث و رد برخى شبهات پیرامون این موضوع را بیان کرده است؛72 اما آنچه در نگاه اولیه به نظر مىآید، آن است که هر گونه اظهار نظر پیرامون احادیث طبى و تدوین کتابهاى مربوط، منوط به تدوین اولیه پیشینه این روند مىباشد.
در این بخش، به عنوان شمهاى از روند مستمر نگارش و تدوین کتابهاى طبى بر مبناى احادیث ائمه(ع)، به معرفى چهل نفر از علماى شیعه که در این زمینه همت گماشتهاند، اشاره مىگردد. امید است در آینده نزدیک بتوان کتاب مناسبى در این زمینه در اختیار علاقهمندان قرار داد.
1. ابومحمد حسنبن علىبن فضال کوفى(حسنبن فضال)، متوفاى 224 هـ. ق.
نجاشى، شیخ طوسى و برقى او را از اصحاب امام رضا(ع) برشمردهاند؛ ولى برخى مانند تفریشى او را از اصحاب امام رضا و امام جواد دانستهاند. شیخ طوسى براى او کتاب الطب ذکر کرده است.
2. ابومحمد حمادبن عیسى جهنى، متوفاى 208 یا 209 هـ. ق.
وى از اصحاب امام صادق(ع)، امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) بوده و در زمان امام جواد(ع) در گذشته، ولى روایتى از امام رضا(ع) و امام جواد(ع) نقل نکرده است. شیخ مفید گفته: وى حدود نود و چند سال زندگى کرده و در سال 209 هـ. ق فوت نموده است. نجاشى سال وفات وى را 208 هـ. ق ذکر کرده است. کتاب تنبیهات على منافع الاعضاء من الانسان و الحیوان را براى او ذکر کردهاند.
3. ابوعبدالله محمدبن حسنبن جمهور عمّى(محمدبن جمهور).
برخى او را از اصحاب امام رضا(ع) دانستهاند؛ اما نجاشى مىگوید: وى از امام رضا(ع) نقل مىکرده است. شیخ طوسى، کتاب الرسالة المذهبة عن الرضا(ع) را براى او مىشمرد.
4. ابوعبدالله احمدبن محمدبن سیار کاتب بصرى(احمدبن محمد البصرى یا احمدبن محمد السیارى).
او را از اصحاب امام هادى(ع) و امام حسن عسکرى(ع) دانستهاند. نجاشى گفته: وى از نویسندگان آل طاهر در زمان ابومحمد بوده است که داراى کتاب الطب است؛ ولى تأسیس الشیعة او را نحوى، لغوى، شاعر و ادیب مصرى و از علماى امامیه قرن سوم و زمان امام حسن عسکرى(ع) معرفى کرده است. ریحانة الادب به نقل از منهج المقال، نام برده را متوفاى 368 هـ. ق دانسته، ولى این تاریخ درست نیست؛ زیرا وى در زمان امام عسکرى(ع) مىزیسته و متوفاى 260هـ. ق بوده است.
5. ابوجعفر محمدبن احمدبن محمدبن رجاء بجلى، متوفاى 266 هـ. ق.
نجاشى براى وى کتاب الطب را ذکر کرده است.
6. ابواحمد عبدالعزیزبن یحیىبن احمدبن عیسى جلودى ازدى بصرى، متوفاى 330 هـ.ق.
برخى او را از اصحاب امام جواد(ع) ذکر کردهاند؛ ولى طریحى او را از اصحاب امام باقر(ع) دانسته است. آیت اللّه خویى گفته: جدّ او ـ یعنى عیسى جلودى ـ ممکن است از اصحاب امام باقر(ع) باشد و مراد از ابىجعفر در کلام نجاشى این است که جدّ او از اصحاب امام جواد(ع) بوده است. موءید این موضوع، گفته ابن ندیم در الفهرست است که فوت عبدالعزیز را در سال 330 هـ. ق ذکر کرده است. نجاشى براى وى کتابهاى متعددى یاد کرده که برخى از آنها عبارتند از: کتاب الطب، کتابقوله فى الدعاء و العوذ و ذکر الخیر و فضل ثواب الاعمال و الطب و النجوم، کتاب الطیب، کتاب اللباس، کتاب ما جاء فىالحمام و کتاب ریاحین.
7. ابوجعفر احمدبن محمدبن خالدبن عبد الرحمانبن محمدبن على البرقى، متوفاى 274 یا 280 هـ. ق.
او را از اصحاب امام جواد(ع) و امام هادى(ع) شمردهاند که علاوه بر کتاب الطب داراى کتابهاى المآکل، المشارب، الطیب و الزینة نیز بوده است. علىبن محمد ماجیلویه، وفات او را 280 هـ. ق ذکر کرده است، در حالى که سایر مورخان، تاریخ وفات او را 274 هـ. ق بیان نمودهاند.
8. ابوالعباس عبداللهبن جعفربن حسن [حسین] بن مالکبن جامع حمیرى قمى، متوفاى 274 هـ. ق.
شیخ طوسى وى را از اصحاب امام رضا(ع)، امام هادى(ع) و امام عسکرى(ع) ذکر کرده است. کشّى او را از اصحاب امام رضا(ع) دانسته؛ ولى آیت الله خویى این را بعید شمرده است. نام برده در سال دویست و نودواندى وارد کوفه شده است. شیخ طوسى و نجاشى براى او کتاب الطب را ذکر کردهاند.
9. ابوالحسن علىبن حسنبن علىبن فضالبن عمربن ایمن کوفى( علىبن حسنبن فضال یا علىبن حسن تیملى یا علىبن حسن تیمى یا علىبن حسن میثمى).
شیخ طوسى وى را از اصحاب امام هادى(ع) و امام عسکرى(ع) دانسته و برایش بیش از 30 کتاب ذکر کرده که یکى از آنها کتاب الطب است. نجاشى علاوه بر کتاب الطب، کتاب ما روى فى الحمام را نیز براى او ذکر کرده و وى را فقیه کوفه دانسته است.
10. ابونضر محمدبن مسعودبن محمدبن عیّاش سلمى سمرقندى، متوفاى 320 هـ.ق.
او همان عیاشى معروف و صاحب تفسیر مىباشد که کتابهاى زیادى را تألیف نموده است. در فهرست کتابهایش کتاب الطب نیز به چشم مىخورد.
11. ابوعلى احمدبن محمدبن یعقوببن مسکویه رازى، متوفاى 321 هـ.ق.
در میان کتابهاى وى، کتاب الاشربة و ما یتعلق بها من الاحکام الطبیة و مقالة فى علاج الحزن دیده مىشود.
12. ابوالحسن علىبن حسینبن موسىبن بابویه قمى، متوفاى 329 هـ. ق.
او پدر شیخ صدوق است و داراى کتاب الطب مىباشد. برخى وى را از اصحاب امام عسکرى(ع) ذکر کردهاند.
13. ابوجعفر احمدبن محمدبن حسینبن حسن عیسى اشعرى قمى، متوفاى 350 هـ.ق.
اکثر کتابهاى رجالى، در شرح حال وى کتاب الطب را از تألیفهاى او دانستهاند.
14. احمدبن محمدبن حسینبن حسنبن دوءل قمى، متوفاى 350 هـ.ق.
نجاشى وى را داراى 100 کتاب دانسته که از میان آنها مىتوان به این موارد اشاره نمود: کتاب الطب، کتاب الادویة، کتاب الزینة، کتاب الاغذیة، کتاب الاشربة و کتاب التجمل.
15. ابوالقاسم جعفربن محمدبن جعفربن موسىبن قولویه قمى، متوفاى 368 یا 369 هـ.ق.
نجاشى گفته: از ثقات اصحاب است که در حدیث و فقه از اجلا محسوب مىگردد و داراى کتاب مداوة الجسد است. شیخ طوسى نام کتاب وى را مداوة الجسد لحیاة الابد ذکر کرده است.
16. ابوجعفر محمدبن علىبن حسینبن موسىبن بابویه قمى، متوفاى 381 هـ.ق.
نجاشى گفته: شیخ صدوق در سال 355 وارد بغداد شد. وى در زمینه طب داراى این کتابهابوده است: کتاب نوادرالطب، کتاب السواک و کتاب اللباس.
17. ابوجعفر محمدبن احمدبن یحیىبن عمرانبن عبداللهبن سعدبن مالک اشعرى قمى.
وى از ثقات حدیث است و شیخ طوسى و علامه حلى او را به بزرگى یاد کردهاند. کتاب الطب از تألیفهاى او است.
18. ابوالحسنبن حسنبن عامربن عمرانبن عبداللهبن سعد اشعرى قمى (موسى بن عامر).
وى از ثقات حدیث بوده و نجاشى با تعابیر ثقه، عین و جلیل از او یاد کرده و شمار کتابهایش را 30 کتاب دانسته که یکى از آنها کتاب الطب است.
19. ابوعبدالله محمدبن ابىالقاسم عبیداللهبن عمران جنابى برقى( معروف به ماجیلویه)، متوفاى 376 هـ. ق.
وى، به ابن بندار نیز ملقب بوده و از قمیین به شمار مىآمده است. او ثقه، فقیه و داماد احمدبن ابىعبدالله برقى است و داراى کتاب الطب بوده است.
20. اسماعیلبن شعیب عریشى.
شیخ طوسى او را فردى ثقه دانسته است. وى کم حدیث است؛ ولى کتاب الطب دارد.
21. ابوعتاب عبداللهبن بسطامبن سابور زیّات.
نجاشى گفته: وى به همراه برادرش حسینبن عتاب، کتابى را در طب جمع آورى نمودهاند که کثیر الفوائد و المنافع نام دارد.
22. ابومحمد زیدبن علىبن حسین حسینى.
وى فقیه و شاگرد شیخ طوسى بوده و کتابى با نام علم الطب عن اهل البیت علیهم السلام داشته است.
23. ضیاءالدین ابوالرضا فضلاللهبن علىبن عبید الله حسنى راوندى(قطب راوندى).
وى داراى کتاب ترجمة العلوى للطب الرضوى بوده است و برخى نیز براى او الطب الرضوى را نقل کردهاند.
24. حسینبن محیىالدینبن عبداللطیفبن ابىجامع عاملى.
شیخ حرّ عاملى در امل الآمل گفته: وى داراى کتاب فى الطب مىباشد.
25. محمدبن حسنبن علىبن محمدبن حسین حرّ عاملى مشغرى( شیخ حرّ عاملى). مهمترین کتاب وى در زمینه احادیث طبى را مىتوان الفصول المهمة فى اصول الائمة دانست که مشتمل بر احادیث فراوانى در این زمینه است.
26. ضیاءالدین نوراللهبن محمد شاه حسینى مرعشى شوشترى.
وى نیز داراى کتاب الطب مىباشد.
27. شبربن فخار موسوى.
وى داراى کتاب الاطعمة و الاشربة در بیان روایات مربوط و احکام خوراکىها و آشامیدنىها از دیدگاه اطبا است.
28. حسینبن شهاب الدینبن حسینبن محمدبن [حسین بن] حیدر جاندار بقاعى کرکى عاملى،(1012ـ1076 هـ.ق).
شیخ حر در امل الآمل گفته: وى ساکن اصفهان بود. سپس به حیدرآباد رفته و در آنجا فوت نموده است و داراى کتاب کبیر فى الطب، مختصر فى الطب و رسائل فى الطب مىباشد.
29. شمسالدین محمد حسینى احساوى، متوفاى 1089 هـ. ق.
او کتابى با عنوان کشف الاخطار فى طب الائمة الاطهار تنظیم نموده است.
30. میرزا محمد شفیعبن صاحب «ابواب الجنان» واعظ قزوینى، متوفاى 1089 هـ.ق.
وى کتابى با عنوان الفصول التسعین فى معالجات امراض اهل الدین باحادیث آل طه و یاسین تدوین نموده است.
31. محمد تقى دهخوارقانى، متوفاى 1093 هـ.ق.
شیخ حرّ عاملى در تذکرة المتبحرین گفته: گرچه وى متولد دِه خوارقان است، ولى در قزوین رشد یافته و در بسیارى از فنون، از جمله طب، ماهر بوده و از شاگردان خلیل قزوینى و برادرش محمد باقر قزوینى است و داراى کتاب فى الطب مىباشد.
32. محمد شریفبن محمد صادق خاتون آبادى، متوفاى 1121 هـ.ق.
وى داراى شرحهاى مناسب بر طب الائمه، طب الرضا و طب النبى، مىباشد.
33. احمدبن صالحبن حاجىبن علىبن عبدالحسینبن شیبة درازى بحرانى، (1075ـ1124 هـ.ق).
او کتابى با عنوان طب الاحمدى دارد که در این کتاب، روایات اهل بیت(ع) درباره طب را جمع آورى نموده است.
34. میرزا محمدبن میرزا صادقبن میرزا باقربن میرزا خلیل رازى، متوفاى 1218 هـ.ق.
کتابى با عنوان طب الامام الصادق تألیف نموده است.
35. عبداللهبن محمد رضا شبّر حسینى حلّى،( 1188 ـ 1242 هـ. ق).
دو کتاب الطبالمروى و طبالائمة براى وى نقل شده است که احتمال مىرود هر دو، نام یک کتاب باشد.
36. عبدالمطلببن غیاثالدین محمد، متوفاى 1298 هـ. ق.
وى کتابى را با عنوان تسهیل الدواء و الداء لتحصیل الشفاء و دفع المرض بالدعاء در 8 باب به زبان فارسى تنظیم نموده است.
37. حسینبن نصرالله ارومى موسوى، متوفاى 1332 هـ. ق.
او کتاب الطب الرضوى را تدوین نموده است.
38. عارفبن سلیمبن على قراغولى.
وى کتابى با عنوان الامام الصادق و الطب در سال 966 هـ. ق در نجف نوشته است.
39. محمودبن مهدىبن اسدالله موسوى ده سرخى اصفهانى.
او کتاب مفاتیحالصحة فى طبالنبى و الائمة را به عربى تدوین نموده است که علىصحت، آنرا به فارسى ترجمه کرده و آیین تندرستى نامیده است.
40. ابراهیم کفعمى.
کتابى با نام حافظ الابدان دارد که احادیث مربوط به سلامتى بدن را شرح نموده است.
پىنوشتها:
1. این کتاب، با شرح دکتر محمد على البار در انتشارات دارالقلم دمشق در سال 1993 میلادى چاپ گردیده است.
2. آیت اللّه سبحانى، در مقالهاى با عنوان پزشک و پزشکى در اسلام در مجموعه مقالات اخلاق پزشکى، جلد دوم، صفحه 41 به نکته مهمى اشاره نمودهاند:
در عنایت اسلام به امر پزشکى همین بس که مجموع سخنان معصومین(ع) در مورد پزشکى به صورت کتابهایى درآمده و در طول تاریخ، کتابهاى متعددى به نام طب النبى، طب الائمه، طب الصادق، طب الکاظم و طب الرضا نگارش یافته است. شکى نیست که بخش عظیمى از این سفارشها از آن مقامات صادر گردیده است و این خود مىرساند که عنصر حاکم بر فضاى عصر رسالت و پیشوایان معصوم(ع) استقبال از مسائل بهداشت و درمان بوده است و اگر موضع اسلام در این مورد منفى بود، هرگز چنین احادیثى از آنان نقل نمىشد و موءلفان دست به تألیف آنها نمىزدند.
3. الذریعة، ج 10، ص 46.
4. هدیة العارفین، ج 1، ص 668.
5. کشف الظنون، ج 2، ص 876.
6. این کتاب، در میان اهل سنت از اعتبار خاصى برخوردار است و آنها شرحهاى متعددى بر آن نوشتهاند. محمد على البار در سال 1992 م آخرین شرح را بر این کتاب نوشت که به الامام على الرضا و رسالته فى الطب النبوى؛ الرسالة الذهبیة نام یافت. این کتاب در انتشارات دار المناهل بیروت چاپ شده است.
7. شرح و توضیح گسترده پیرامون رساله ذهبیه یا طبالرضا و فهرست کامل ترجمه و شرحهاى متعدد این کتاب در کتابنامه بزرگ طباسلامى که به زودى از سوى مرکز تحقیقات طب اسلامى امام صادق(ع) منتشر خواهد گردید، در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
8. الذریعة، ج 13، ص 364؛ معجم رجال الحدیث، 9417.
9. الذریعة، ج13، ص 364.
10. همان؛ و ج 15، ص 138.
11. فوائد الرضویه، ص 485؛ الذریعة، ج 13، ص 364.
12. الذریعة، ج 13، ص 364.
13. فهرست خطى کتابخانه آیت اللّه گلپایگانى، ص 6(نوشته 1087 هـ. ق)؛ الذریعة، ج 13، ص 364.
14. الذریعة، ج 13، ص 364.
15. همان، ج 4، ص 103.
16. همان، ج 13، ص 364.
17. همان.
18. موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى.
19. همان.
20. همان.
21. الذریعة، ج 10، ص 46.
22. موجود در کتابخانه آستان قدس رضوى.
23. الذریعة، ج 18، ص 154.
24. همان، ج 4، ص 103.
25. همان.
26. فهرست خطى کتابخانه گلپایگانى، ص 162.
27. الذریعة، ج 15، ص 142.
28. این بخش از صحیح بخارى با نام «الطب النبوى»، امام بخارى و با تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداوى در سال 1990 میلادى در انتشارات دارالجیل بیروت چاپ گردیده است.
29. در اینکه طب ـ اولاً و بالذات ـ مقصود پیامبر(ص) بوده است یا نه، بین اهل سنت اختلاف نظر مىباشد. اکثر آنان معتقدند که طب ـ اولاً و بالذات ـ مقصود پیامبر(ص) نبوده است؛ ولى ـ به صورت ثانوى و بالعرض ـ روایات متعددى از حضرت رسول(ص) درباره طب نقل شده است که در کتب روایى اهل سنت موجود مىباشد. کتابهاى فراوانى نیز پیرامون این موضوع به نگارش درآمده است. مانند هل هناک طب نبوى؟ اثر محمد على البار، الدار السعودیة للنشر و التوزیع، 1990. همچنین مرکز «المنظمة الاسلامیة للعلوم الطبیة» کویت در چهارمین کنفرانس جهانى پیرامون طب اسلامى این موضوعها را بررسى کرد: مدى الاحتجاج بالاحادیث النبویة فى الشئون الطبیة و العلاجیة؛ احادیث الطب، خصائصها، تصنیفها و منهج جمعها.
30. عبدالرحمن احمدبن شعیببن علىبن بحر نسائى که کتاب الطب وى با تصحیح ابوالفدا سامى تونى چاپ شده است.
31. دکتر کمال سامرائى در کتاب مختصر تاریخ الطب العربى، جلد اول، مىگوید: پیامبر(ص) حدود 300 روایت در زمینه طب دارد که باعث گردیده کتابهایى با عنوان «الطب النبوى» به نگارش درآید.
32. کشفالظنون، ج 2، ص 1095.
33. فتح البارى، ج 10، ص 135؛ الرسالة المستطرفة، ص 263.
34. الاعلام، ج 1، ص 209.
35. کشف الظنون، ج 2، ص 1095 و 1435.
36. همان.
37. موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى.
38. همان.
39. چاپ دار المعرفة، بیروت، 1414 هـ.ق.
40. همان.
41. مطرح الانظار، ج 1، ص 76؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص 174؛ هدیة العارفین، ج 1، ص 95؛ معجم الموءلفین، ج 2، ص 285.
42. معهد المخطوطات بجامعة الدول العربیة، رقم 2183 که در 13 ورقه است و دار الکتب المصریة در 25 ورقه(طب طلعت 536).
43. هدیة العارفین، ج 1، ص 94؛ کشف الظنون، ج 2، ص 1055 و ج 2، ص 625؛ معجم الموءلفین، ج1، ص 326.
44. ایضاح المکنون، ج 2، ص 263؛ الاعلام، ج 4، ص 302؛ معجم الموءلفین، ج 2، ص 462.
45. همان.
46. ریحانة الادب، ج 2، ص 277؛ الاعلام، ج 5، ص 326؛ اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، ص 210؛ معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج1، ص 909.
47. ریحانة الادب، ج 2، ص 277؛ معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج 1، ص 909؛ مستدرک على تتمة الاعلام، ج 3، ص 192؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص 498؛ الاعلام، ج 5، ص 326؛ اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، ص 210.
48. الاعلام، ج 5، ص 333؛ مستدرک على تتمة الاعلام، ج 3، ص 192؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج8، ص 462.
49. الاعلام، ج 5، ص 333.
50. ایضاح المکنون، ج 2، ص 33؛ هدیة العارفین، ج 2، ص 219.
51. کشف الظنون، ج 2، ص 1095؛ اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، ص 227؛ معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج 1، ص 1073؛ هدیةالعارفین، ج 1، ص 540؛ معجم الموءلفین، ج 2، ص 85؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 8، ص 462.
52. ایضاح المکنون، ج 1، ص 265؛ معجم الموءلفین، ج 2، ص 414.
53. هدیة العارفین، ج 2، ص 285.
54. موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى.
55. کشف الظنون، ج 2، ص 1095.
56. نسخه خطى در دار الکتب المصریة(طب تیمور 2) در 60 ورقه است.
57. همان(طب تیمور 131) در 100 ورقه است.
58. هدیة العارفین، ج 1، ص 186.
59. تتمة الاعلام، ج 2، ص 251.
60. موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى؛ تتمة الاعلام، ج 2، ص 251.
61. معجم الموءلفین، ج 1، ص 46؛ مرآة العصر، ج 1، ص 133 و 234؛ حلیة البشر، ج 1، ص 29 و 30؛ فهرست الخدیویة، ج 2، ص 9 و 166.
62. موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى.
63. تتمة الاعلام، ج 2، ص 285.
64. چاپ موءسسه المعارف، بیروت، 1416 هـ. ق.
65. چاپ دار الخیر، بیروت، 1413 هـ. ق.
66. تتمة الاعلام، ج 1 ص، 294.
67. چاپ دار الفضیلة للنشر و التوزیع، قاهره، بى تا.
68. چاپ مکتبة الغزالى، دمشق، 1418 هـ. ق.
69. موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى.
70. تتمة الاعلام، ج 1، ص 294.
71. چاپ العصر الحدیث للنشر و التوزیع، بیروت، 1412 هـ. ق.
72. قد ورد عنهم ـ علیهم السلام ـ فى انواع المداواة، والمعالجات، و حفظ الصحة، و استدفاع البلایا والامراض والمضرات بالادویة والاغذیة والاذکار و الادعیة، اخبار متکاثرة و روایات متظافرة، اجلّ من ان تحصى و اوسع من ان تستقصى. و لکن فى زماننا هذا، و ما ضاهاه، قد اقبل الناس على المفضول و ترکوا احادیث اهل بیت الرسول، و امسى علم الحدیث فى زماننا مهجوراً و اصبح کأن لم یکن شیئاً مذکوراً. لرواج العلوم الباطلة بین الجهال المدّعین للفضل والکمال، مع اعتراضهم بان زلال العلم لاینفع الا اذا اخذ من ینابیع الوحى والالهام، و ان الحکمة لا تنجع اذا لم توءخذ من نوامیس الدین، و معقل الانام کما فى النبوى: انا مدینة العلم و على بابها، انا مدینة الحکمة و على بابها، فمن اراد المدینة فلیأتها من بابها. والعجب من اعتناء جمع من العلماء الاعلام، والفضلاء الکرام بالکتب الطبیة، والرجوع الیها، والتعویل علیها، و عدم الاعتناء بما ورد عن ائمة الانام، علیهم الصلاة والسلام.
و ما خطر فى بعض اوهام الفاسدة و عرض لأرباب الافهام الکاسدة من ان الوارد عنهم ـ علیهم السلام ـ فى ذلک لو کان حقاً لما تخلّف، مع انه کثیراً ما یتخلّف، حتى اوّلوالاخبار فى ذلک بتأویلات بعیدة و حملوها على محامل غیر سدیدة، فهو جهل محض و محض جهل. لایخفى على من له ادنى فهم و عقل، کما اوضحناه فى جملة من کتبنا سیما مصابیح الانوار فى حل مشکلات الاخبار.