نگاهى به ((موسوعة الأحادیث الطبیة))
حوزههای تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
مرکز تحقیقات دارالحدیث، به انگیزه ارزیابى احادیث طبى از طریق روشهاى تجربى، نگارش احادیث طبى را با نام موسوعة الاحادیث الطبیة از چند سال پیش آغاز نمود.
با عنایت به اینکه ضعف سند احادیث طبى نمىتواند دلیل عدم صدور قطعى آنها باشد و با توجه به وجود زمینههاى جعل در این احادیث، پالایش این گونه روایات به منظور بهرهورى همگان ـ خصوصاً مراکز علمى ـ از گنجینه علمى اهل بیت(ع) ضرورى مىنمود. از این رو، مرکز تحقیقات دارالحدیث، تصمیم گرفت احادیث طبى را جمع آورى و تنظیم نماید تا زمینه تحقیق پژوهشگران در امور گوناگون پزشکى فراهم شود. اکنون که به فضل خداوند متعال و مساعدت همکاران مرکز تحقیقات، این هدف تحقق یافته است، نیمنگاهى گذرا به این اثر مىاندازیم.
موضوع موسوعه احادیث طبى
طب، هر چند از نظر لغت1 و نصوص اسلامى، شامل درمانِ بیمارىهاى جسم و جان است و درمان کننده جسم مانند درمان کننده جان، مظهر اسماى حسناى الهى است. افزون بر این، طبّ تن و روان ارتباط بسیار نزدیکى با هم دارند؛ به گونهاى که با روشها و شیوههاى روانى مىتوان شمارى از بیمارىهاى جسمانى را درمان نمود و بر عکس با درمان بیمارىهاى جسمانى مىتوان پارهاى از بیمارىهاى روانى را نیز برطرف ساخت؛ موضوع این موسوعه شامل احادیثى است که در آنها بهداشت و یا درمان بیمارىهاى جسمى مطرح شده است.2
ارزیابى کلّى احادیث طبى
در ارزیابى کلى و بررسى احادیث طبّى، باید به این نکته، توجه کامل شود که ائمه(ع) دانشهاى خود ـ به ویژه دانش پزشکىـ را از راه تحصیل کسب نکردهاند؛ بلکه از راه ارتباط با خالق هستى به این گونه علوم دست یافتهاند. آنان هر گاه اراده مىکردند که چیزى را بدانند، مىدانستند.
امام صادق(ع) مىفرماید:
إِنَّ الإِمامَ إِذا شاءَ أَنْ یَعْلَمَ عَلِمَ؛3
امام هرگاه اراده مىکرد که بداند، مىدانست.
بنابراین، اگر ثابت گردد که اهل بیت(ع) در هر موضوعى از دانش پزشکى نکتهاى را بیان نمودهاند؛ قطعاً کلام آنان مطابق با واقع است؛ با توجه به اینکه فلسفه دین، ورود به حرفه پزشکى نبوده است و روایات اسلامى، علم دین را قسیم علم طب شمردهاند.4 اهل بیت(ع) به صورت حرفهاى وارد مسائل پزشکى نشدهاند و مردم هم به صورت دائمى ـ که به پزشک مراجعه مىکنند ـ به ایشان مراجعه ننمودهاند. آنچه از ائمه(ع) در زمینه طب وارد شده، به صورت موردى یا کرامت و اعجاز بوده است.
بدیهى است، اگر مردم اهتمام مىورزیدند و از دانش سرشار اهل بیت(ع) بهره مىجستند و به صورت متقن، آثار علمى آنان را ثبت و ضبط مىنموند، امروز ذخایر علمى و فرهنگى عظیمى در رشتههاى مختلف دانش در اختیار بشر مىبود؛ اما متأسفانه این امر تحقق نیافت و آنچه که از ایشان درباره موضوعات پزشکى باقى مانده، معمولاً فاقد سند است و زمینه جعل هم در آنها وجود دارد. به همین دلیل، دستیابى به میراث علمى ایشان، تلاشهاى فراوانى را مىطلبد که این کار، تا حدودى در موسوعه احادیث طبى انجام گرفته است.
اقسام احادیث طبى و روش ارائه آنها
احادیث طبى را مىتوان به چهار دسته تقسیم نمود:
اول. احادیثى که اعجاز پیشوایان دین در درمان بیمارىها است؛
دوم. احادیثى که پیشگیرى از بیمارىها را بیان نموده است ؛
سوم. احادیثى که درمان بیمارىها را از طریق استشفا به قرآن و دعا نقل کرده است؛
چهارم. احادیثى که درباره درمان بیمارىها از راه دارو وارد شده است.
احادیث دسته اول که به اعجاز در مسائل پزشکى مىپردازد، از محدوده موسوعه احادیث طبى خارج و در بحثهاى نبوت و امامت (قسمت اعجاز) جاى دارد.
احادیث دسته دوم، غالباً با موازین علمى منطبق است و عواملى که براى پیشگیرى در این احادیث مطرح شده است، به معناى علت تامه پیشگیرى نیست؛ از این رو مىتوان آنها را به عموم مردم ارائه نمود و براى همه قابل استفاده دانست.
احادیث دسته سوم در باره دعا مىباشد که با توجه به شرایط اجابت دعا و مجرب بودن دعا در درمان بسیارى از بیمارىها، مىتوان این احادیث را براى همگان مطرح نمود. هم اکنون در مرکز تحقیقات دارالحدیث این دسته احادیث بررسى مىشود و در آینده بخش قابل توجهى از آن ـ به خواست خدا ـ در «موسوعه نهج الدعاء» خواهد آمد.
احادیث دسته چهارم ـ یعنى احادیثى که درمان بیمارىها را از طریق داروهاى خاصى توصیه نمودهاند ـ احادیثى هستند که بدون ارزیابى کامل، نمىتوانند مبناى عمل قرار گیرند و نمىتوان آنها را به پیشوایان دین نسبت داد؛ زیرا زمینه جعل در اینگونه احادیث وجود دارد. براى عرضه این احادیث و استفاده از آنها مىتوان با شیوههاى متعددى به ارزیابى احادیث طبى پرداخت که یکى از معتبرترینِ این شیوهها ارزیابى تجربى مىباشد. بدون شک بهترین راه براى ارزیابى دقیق احادیث طبى و بهره گیرىِ کامل از آنها، آزمونهاى تجربى است. در واقع روشهاى تجربى مانند آزمایش و آزمایشگاه، مىتوانند به عنوان یکى از بهترین قرینهها براى اثبات صحت و سقم احادیث طبى به حساب آیند. خوشبختانه در عصر حاضر، امکان بهرهورى از آن بیش از هر وقت دیگر فراهم است.
مراحل تحقیق و تدوین موسوعه
در تدوین این موسوعه، ابتدا با کمک نرمافزارهاى رایانهاى، احادیث طبى و نصوص مربوط به دستگاههاى مختلف بدن از طریق کلید واژههاى اصلى و مرتبط جمع آورى گردید. پس از جمع آورى احادیث و مرتبط ساختن آنها با طرح اولیه، تنظیم ابتدایى روایات بخش سوم انجام شد. در ادامه کار، احادیثى که دیدگاههاى پیشوایان اسلام را درباره علم پزشکى و آداب آن، رهنمودهاى پزشکى، بیمارى و حکمتهاى آن، وظایف بیمار، پرستارى، عیادت بیمار و خواص درمانى غذاها و گیاهان بیان کردهاند، به این مجموعه افزوده گردید.
پس از تنظیم ابتدایى موسوعه و رفع نسبى نواقص آن، کار استخراج احادیث در بخش مربوط آغاز گردید. در این مرحله، از طریق برنامههاى نرمافزارى، جستوجوهاى لازم انجام شد. نشانى منابع احادیث به دست آمد و احادیث بر اساس میزان اعتبار آنها تنظیم گردید. در طى انجام تدوین، اگر در مواردى متن قوىترى یافت مىشد، جایگزین متن اصلى مىگردید.
بعد از استخراج مصادر و تنظیم ابتدایى، متن اولیه کتاب را یکى از پژوهشگران مرکز نقد نموده و بر اساس پیشنهادهاى ارائه شده، مجدداً متن اولیه کتاب به دقت بازبینى گردید و اصلاحات لازم از نظر شکل و محتوا در آن صورت پذیرفت.
آخرین مرحله تدوین موسوعه احادیث طبیه، تهیه مدخل، تحلیلها و بیانهاى مورد نیاز بود. با عنایت به نکات جدیدى که هنگام تهیه تحلیلها به نظر مىرسید، برخى از ابواب و عناوین جدید افزوده شد، که چینش قبلى بخشى از کتاب را تغییر داد.
گفتنى است، کلیه مراحل تهیه و تنظیم کتاب از آغاز تا انجام، حدود پنج سال به طول انجامید.
ویراستارى، شرح لغات، مقابله و تصحیح، اعراب گذارى و ترجمه مدخلها و تحلیلها اقدامات مهم دیگرى است که کارشناسان خبره، آنرا انجام و کتاب آماده طبع و نشر گردید.
مخاطب اصلى موسوعه احادیث طبى، پژوهشگران علوم پزشکى هستند. البته بخش پیشگیرى از بیمارىها و خواص خوراکىها نیز مىتواند براى عموم مردم مورد بهرهورى قرار گیرد. به دیگر سخن: جز فصلهاى درمان بیمارىها در بخش سوم، سایر بخشهاى این موسوعه براى عموم قابل استفاده است.
سر فصلهاى موسوعه احادیث طبى
القسم الاول. الطبابة (طبابت)
الفصل الاول. الطبابة فى منظار الاسلام (طبابت از دیدگاه اسلام).
الفصل الثانى. أهمّ آداب الطبابة (مهمترین آداب پزشکى).
الفصل الثالث. مسئولیة الطبیب (مسئولیت پزشک).
الفصل الرابع. معالجة الجنس الآخر (معاینه جنس مخالف).
الفصل الخامس. التداوى بالمحرّمات (درمان با چیزهاى حرام).
الفصل السادس. إرشادات طبیّة متفرّقة (راهنمایىهاى متفرقه طبى).
القسم الثانى. المرض (بیمارى)
الفصل الاول. المرض و مرارته (بیمارى و تلخى آن).
الفصل الثانى. منافع المرض (فواید و حکمتهاى بیمارى).
الفصل الثالث. أخلاق المریض (اخلاق بیمار).
الفصل الرابع. التمریض (پرستارى).
الفصل الخامس. عیادة المریض (عیادت بیمار).
القسم الثالث. ما یتعلق بأجهزة البدن (دستگاههاى بدن)
الفصل الاول. القلب و العروق (قلب و عروق)
الفصل الثانى. الدماغ و الأعصاب (مغز و اعصاب).
الفصل الثالث. العین (چشم).
الفصل الرابع. الأُذن (گوش).
الفصل الخامس. جهاز التّنفّس (دستگاه تنفّس).
الفصل السادس. الفم و الأسنان (دهان و دندان).
الفصل السابع. جهاز الهضم و الدفع (دستگاه گوارش).
الفصل الثامن. الدم و الطحال (خون و طحال).
الفصل التاسع. الجلد (پوست).
الفصل العاشر. الشعر (مو).
الفصل الحادى عشر. الظفر (ناخن)
الفصل الثانى عشر. العظام (استخوان).
الفصل الثالث عشر. الجهاز البولى و التناسلى (دستگاههاى ادرارى و تناسلى).
الفصل الرابع عشر. الجنین (جنین).
القسم الرابع. دور الأکل و الشرب فى الصحة و المرض (نقش خوردن و آشامیدن در سلامتى و بیمارى)
الفصل الاول. قلّة الأکل (کم خورى).
الفصل الثانى. الحِمیة (پرهیز).
الفصل الثالث. التّجوّع (گرسنگى کشیدن).
الفصل الرابع. کثرة الأکل (پر خورى).
الفصل الخامس. آداب أکل الطعام (آداب غذا خورى).
الفصل السادس. آداب أکل اللحم (آداب خوردن گوشت).
الفصل السابع. آداب أکل الفاکهة (آداب خوردن میوه).
الفصل الثامن. آداب الشرب (آداب نوشیدن).
الفصل التاسع. وجبات الأکل (دفعات غذا خوردن).
القسم الخامس. التداوی بالأغذیة و العقاقیر (درمان با غذاها و گیاهان دارویى)
در این بخش، آثار و خواص 60 گیاه و میوه مورد بررسى قرار گرفته است که به دلیل اختصار از ذکر اسامى آنها خوددارى مىکنیم.
پىنوشتها:
1. الطبُّ ـ مثلَّثة الطاء ـ: علاج الجسم و النفس، القاموس المحیط، ج 1، ص 96.
2. امروزه در طب نوین، مفهوم و گستره طب شامل تمامى موارد جسمى و روانى و روحى مىباشد. براى توضیح بیشتر مىتوان به مقاله «نگرشى نوین به طب» در همین شماره مراجعه نمود.
3. الکافى، ج 1، ص 258، ح 1. در این زمینه ر. ک: أهل البیت فى الکتاب و السنة، القسم الرابع، علم أهل البیت.
4. رسول الله: العلم علمان: علم الادیان و علم الابدان. بحار الانوار، ج 1، ص 220، ح 52؛ کنزالفوائد، ج2، ص 107؛ معدن الجواهر، ص 25.
با عنایت به اینکه ضعف سند احادیث طبى نمىتواند دلیل عدم صدور قطعى آنها باشد و با توجه به وجود زمینههاى جعل در این احادیث، پالایش این گونه روایات به منظور بهرهورى همگان ـ خصوصاً مراکز علمى ـ از گنجینه علمى اهل بیت(ع) ضرورى مىنمود. از این رو، مرکز تحقیقات دارالحدیث، تصمیم گرفت احادیث طبى را جمع آورى و تنظیم نماید تا زمینه تحقیق پژوهشگران در امور گوناگون پزشکى فراهم شود. اکنون که به فضل خداوند متعال و مساعدت همکاران مرکز تحقیقات، این هدف تحقق یافته است، نیمنگاهى گذرا به این اثر مىاندازیم.
موضوع موسوعه احادیث طبى
طب، هر چند از نظر لغت1 و نصوص اسلامى، شامل درمانِ بیمارىهاى جسم و جان است و درمان کننده جسم مانند درمان کننده جان، مظهر اسماى حسناى الهى است. افزون بر این، طبّ تن و روان ارتباط بسیار نزدیکى با هم دارند؛ به گونهاى که با روشها و شیوههاى روانى مىتوان شمارى از بیمارىهاى جسمانى را درمان نمود و بر عکس با درمان بیمارىهاى جسمانى مىتوان پارهاى از بیمارىهاى روانى را نیز برطرف ساخت؛ موضوع این موسوعه شامل احادیثى است که در آنها بهداشت و یا درمان بیمارىهاى جسمى مطرح شده است.2
ارزیابى کلّى احادیث طبى
در ارزیابى کلى و بررسى احادیث طبّى، باید به این نکته، توجه کامل شود که ائمه(ع) دانشهاى خود ـ به ویژه دانش پزشکىـ را از راه تحصیل کسب نکردهاند؛ بلکه از راه ارتباط با خالق هستى به این گونه علوم دست یافتهاند. آنان هر گاه اراده مىکردند که چیزى را بدانند، مىدانستند.
امام صادق(ع) مىفرماید:
إِنَّ الإِمامَ إِذا شاءَ أَنْ یَعْلَمَ عَلِمَ؛3
امام هرگاه اراده مىکرد که بداند، مىدانست.
بنابراین، اگر ثابت گردد که اهل بیت(ع) در هر موضوعى از دانش پزشکى نکتهاى را بیان نمودهاند؛ قطعاً کلام آنان مطابق با واقع است؛ با توجه به اینکه فلسفه دین، ورود به حرفه پزشکى نبوده است و روایات اسلامى، علم دین را قسیم علم طب شمردهاند.4 اهل بیت(ع) به صورت حرفهاى وارد مسائل پزشکى نشدهاند و مردم هم به صورت دائمى ـ که به پزشک مراجعه مىکنند ـ به ایشان مراجعه ننمودهاند. آنچه از ائمه(ع) در زمینه طب وارد شده، به صورت موردى یا کرامت و اعجاز بوده است.
بدیهى است، اگر مردم اهتمام مىورزیدند و از دانش سرشار اهل بیت(ع) بهره مىجستند و به صورت متقن، آثار علمى آنان را ثبت و ضبط مىنموند، امروز ذخایر علمى و فرهنگى عظیمى در رشتههاى مختلف دانش در اختیار بشر مىبود؛ اما متأسفانه این امر تحقق نیافت و آنچه که از ایشان درباره موضوعات پزشکى باقى مانده، معمولاً فاقد سند است و زمینه جعل هم در آنها وجود دارد. به همین دلیل، دستیابى به میراث علمى ایشان، تلاشهاى فراوانى را مىطلبد که این کار، تا حدودى در موسوعه احادیث طبى انجام گرفته است.
اقسام احادیث طبى و روش ارائه آنها
احادیث طبى را مىتوان به چهار دسته تقسیم نمود:
اول. احادیثى که اعجاز پیشوایان دین در درمان بیمارىها است؛
دوم. احادیثى که پیشگیرى از بیمارىها را بیان نموده است ؛
سوم. احادیثى که درمان بیمارىها را از طریق استشفا به قرآن و دعا نقل کرده است؛
چهارم. احادیثى که درباره درمان بیمارىها از راه دارو وارد شده است.
احادیث دسته اول که به اعجاز در مسائل پزشکى مىپردازد، از محدوده موسوعه احادیث طبى خارج و در بحثهاى نبوت و امامت (قسمت اعجاز) جاى دارد.
احادیث دسته دوم، غالباً با موازین علمى منطبق است و عواملى که براى پیشگیرى در این احادیث مطرح شده است، به معناى علت تامه پیشگیرى نیست؛ از این رو مىتوان آنها را به عموم مردم ارائه نمود و براى همه قابل استفاده دانست.
احادیث دسته سوم در باره دعا مىباشد که با توجه به شرایط اجابت دعا و مجرب بودن دعا در درمان بسیارى از بیمارىها، مىتوان این احادیث را براى همگان مطرح نمود. هم اکنون در مرکز تحقیقات دارالحدیث این دسته احادیث بررسى مىشود و در آینده بخش قابل توجهى از آن ـ به خواست خدا ـ در «موسوعه نهج الدعاء» خواهد آمد.
احادیث دسته چهارم ـ یعنى احادیثى که درمان بیمارىها را از طریق داروهاى خاصى توصیه نمودهاند ـ احادیثى هستند که بدون ارزیابى کامل، نمىتوانند مبناى عمل قرار گیرند و نمىتوان آنها را به پیشوایان دین نسبت داد؛ زیرا زمینه جعل در اینگونه احادیث وجود دارد. براى عرضه این احادیث و استفاده از آنها مىتوان با شیوههاى متعددى به ارزیابى احادیث طبى پرداخت که یکى از معتبرترینِ این شیوهها ارزیابى تجربى مىباشد. بدون شک بهترین راه براى ارزیابى دقیق احادیث طبى و بهره گیرىِ کامل از آنها، آزمونهاى تجربى است. در واقع روشهاى تجربى مانند آزمایش و آزمایشگاه، مىتوانند به عنوان یکى از بهترین قرینهها براى اثبات صحت و سقم احادیث طبى به حساب آیند. خوشبختانه در عصر حاضر، امکان بهرهورى از آن بیش از هر وقت دیگر فراهم است.
مراحل تحقیق و تدوین موسوعه
در تدوین این موسوعه، ابتدا با کمک نرمافزارهاى رایانهاى، احادیث طبى و نصوص مربوط به دستگاههاى مختلف بدن از طریق کلید واژههاى اصلى و مرتبط جمع آورى گردید. پس از جمع آورى احادیث و مرتبط ساختن آنها با طرح اولیه، تنظیم ابتدایى روایات بخش سوم انجام شد. در ادامه کار، احادیثى که دیدگاههاى پیشوایان اسلام را درباره علم پزشکى و آداب آن، رهنمودهاى پزشکى، بیمارى و حکمتهاى آن، وظایف بیمار، پرستارى، عیادت بیمار و خواص درمانى غذاها و گیاهان بیان کردهاند، به این مجموعه افزوده گردید.
پس از تنظیم ابتدایى موسوعه و رفع نسبى نواقص آن، کار استخراج احادیث در بخش مربوط آغاز گردید. در این مرحله، از طریق برنامههاى نرمافزارى، جستوجوهاى لازم انجام شد. نشانى منابع احادیث به دست آمد و احادیث بر اساس میزان اعتبار آنها تنظیم گردید. در طى انجام تدوین، اگر در مواردى متن قوىترى یافت مىشد، جایگزین متن اصلى مىگردید.
بعد از استخراج مصادر و تنظیم ابتدایى، متن اولیه کتاب را یکى از پژوهشگران مرکز نقد نموده و بر اساس پیشنهادهاى ارائه شده، مجدداً متن اولیه کتاب به دقت بازبینى گردید و اصلاحات لازم از نظر شکل و محتوا در آن صورت پذیرفت.
آخرین مرحله تدوین موسوعه احادیث طبیه، تهیه مدخل، تحلیلها و بیانهاى مورد نیاز بود. با عنایت به نکات جدیدى که هنگام تهیه تحلیلها به نظر مىرسید، برخى از ابواب و عناوین جدید افزوده شد، که چینش قبلى بخشى از کتاب را تغییر داد.
گفتنى است، کلیه مراحل تهیه و تنظیم کتاب از آغاز تا انجام، حدود پنج سال به طول انجامید.
ویراستارى، شرح لغات، مقابله و تصحیح، اعراب گذارى و ترجمه مدخلها و تحلیلها اقدامات مهم دیگرى است که کارشناسان خبره، آنرا انجام و کتاب آماده طبع و نشر گردید.
مخاطب اصلى موسوعه احادیث طبى، پژوهشگران علوم پزشکى هستند. البته بخش پیشگیرى از بیمارىها و خواص خوراکىها نیز مىتواند براى عموم مردم مورد بهرهورى قرار گیرد. به دیگر سخن: جز فصلهاى درمان بیمارىها در بخش سوم، سایر بخشهاى این موسوعه براى عموم قابل استفاده است.
سر فصلهاى موسوعه احادیث طبى
القسم الاول. الطبابة (طبابت)
الفصل الاول. الطبابة فى منظار الاسلام (طبابت از دیدگاه اسلام).
الفصل الثانى. أهمّ آداب الطبابة (مهمترین آداب پزشکى).
الفصل الثالث. مسئولیة الطبیب (مسئولیت پزشک).
الفصل الرابع. معالجة الجنس الآخر (معاینه جنس مخالف).
الفصل الخامس. التداوى بالمحرّمات (درمان با چیزهاى حرام).
الفصل السادس. إرشادات طبیّة متفرّقة (راهنمایىهاى متفرقه طبى).
القسم الثانى. المرض (بیمارى)
الفصل الاول. المرض و مرارته (بیمارى و تلخى آن).
الفصل الثانى. منافع المرض (فواید و حکمتهاى بیمارى).
الفصل الثالث. أخلاق المریض (اخلاق بیمار).
الفصل الرابع. التمریض (پرستارى).
الفصل الخامس. عیادة المریض (عیادت بیمار).
القسم الثالث. ما یتعلق بأجهزة البدن (دستگاههاى بدن)
الفصل الاول. القلب و العروق (قلب و عروق)
الفصل الثانى. الدماغ و الأعصاب (مغز و اعصاب).
الفصل الثالث. العین (چشم).
الفصل الرابع. الأُذن (گوش).
الفصل الخامس. جهاز التّنفّس (دستگاه تنفّس).
الفصل السادس. الفم و الأسنان (دهان و دندان).
الفصل السابع. جهاز الهضم و الدفع (دستگاه گوارش).
الفصل الثامن. الدم و الطحال (خون و طحال).
الفصل التاسع. الجلد (پوست).
الفصل العاشر. الشعر (مو).
الفصل الحادى عشر. الظفر (ناخن)
الفصل الثانى عشر. العظام (استخوان).
الفصل الثالث عشر. الجهاز البولى و التناسلى (دستگاههاى ادرارى و تناسلى).
الفصل الرابع عشر. الجنین (جنین).
القسم الرابع. دور الأکل و الشرب فى الصحة و المرض (نقش خوردن و آشامیدن در سلامتى و بیمارى)
الفصل الاول. قلّة الأکل (کم خورى).
الفصل الثانى. الحِمیة (پرهیز).
الفصل الثالث. التّجوّع (گرسنگى کشیدن).
الفصل الرابع. کثرة الأکل (پر خورى).
الفصل الخامس. آداب أکل الطعام (آداب غذا خورى).
الفصل السادس. آداب أکل اللحم (آداب خوردن گوشت).
الفصل السابع. آداب أکل الفاکهة (آداب خوردن میوه).
الفصل الثامن. آداب الشرب (آداب نوشیدن).
الفصل التاسع. وجبات الأکل (دفعات غذا خوردن).
القسم الخامس. التداوی بالأغذیة و العقاقیر (درمان با غذاها و گیاهان دارویى)
در این بخش، آثار و خواص 60 گیاه و میوه مورد بررسى قرار گرفته است که به دلیل اختصار از ذکر اسامى آنها خوددارى مىکنیم.
پىنوشتها:
1. الطبُّ ـ مثلَّثة الطاء ـ: علاج الجسم و النفس، القاموس المحیط، ج 1، ص 96.
2. امروزه در طب نوین، مفهوم و گستره طب شامل تمامى موارد جسمى و روانى و روحى مىباشد. براى توضیح بیشتر مىتوان به مقاله «نگرشى نوین به طب» در همین شماره مراجعه نمود.
3. الکافى، ج 1، ص 258، ح 1. در این زمینه ر. ک: أهل البیت فى الکتاب و السنة، القسم الرابع، علم أهل البیت.
4. رسول الله: العلم علمان: علم الادیان و علم الابدان. بحار الانوار، ج 1، ص 220، ح 52؛ کنزالفوائد، ج2، ص 107؛ معدن الجواهر، ص 25.