فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۰۱ تا ۳٬۲۲۰ مورد از کل ۳٬۷۸۹ مورد.
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
139 - 170
حوزه های تخصصی:
قصه یوسف و زلیخا داستان عاشقانه معروفی است که در قرآن مقدس و منابع دینی با عنوان احسن القصص شناخته می شود . برخلاف قصه های عاشقانه دیگر شخصیت اصلی این قصه نه یک مرد بلکه بانویی متأهل است که عاشق شده، اما معشوق وی پیامبری پاک مرد است که تن به وصال خیانت آمیز نمی دهد. این قصه در سیر تاریخ ادبیات اسلامی، روایت های متفاوتی پیدا کرده است که در تمام آن ها سرانجام زلیخا به وصال یوسف می رسد، اما گاه ایدئولوژی خاصی را نشان می دهد؛ چنان که در روایت جامی عشق تنانه مادی به عشقی روحانی بدل می شود. زلیخا به عنوان عاشق و قهرمان اصلی قصه با پشت سر گذاشتن مجموعه ای از مراحل به شخصیتی آرمانی بدل و به وصال یوسف مقدس نائل می شود. با نظرداشت جزئیات و مراحل درمی یابیم که شخصیت زلیخا در این روایت درحقیقت شخصیت سالکی است که با پشت سر گذاشتن عقبات و مراحل مختلف به مرحله فنا و وصال می رسد و این با داستان رمزی منطق الطیر عطار و سلوک عرفانی آنان در جست وجوی سیمرغ انطباق دارد. هدف از این پژوهش تحلیلی تطبیقی این است که اولاً فروپاشی ایدئولوژی عشق تنانه و جایگزینی آن را با ایدئولوژی عرفانی در روایت جامی نشان دهیم، سپس با تحلیل و تطبیق، ثابت کنیم که شخصیت قهرمان همانند مرغان منطق الطیر طی مراحل هفت گانه دچار دگردیسی شده است.
سیر آفاقی در سلوک عارفانه عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان اسلامی که مُلهم از آموزه های وحیانی است، به استناد آیه شریفه «سَنُریهم آیاتِنا فی الآفاقِ و فی أَنفسِهم حَتّی یتَبیّنَ أَنّه الحقُّ» (فصّلت/53)، سلوک اهل طریقت را شامل سیر آفاقی و سیر أنفسی محسوب می دارد.
عطّار که در شاهکارهای منثور و منظوم عرفانی خود، به تبیین نحوه سلوک عارفانه پرداخته است، به سیر آفاقی عنایتی ویژه داشته و سالک طریقت را بدان توجّه داده است.
در اندیشه عارفانه عطّار، سیر آفاقی بر سیر أنفسی تقدّم دارد. او به مصداق «المجاز قنطره الحقیقه»، مشاهده مظاهر عالم را، که مظهر اسماء و صفات حق محسوب می شوند، لازمه سلوک صوفیانه می داند و درک کیفیّت ارتباط موجودات با یکدیگر و با خالق هستی را باعث مشاهده جلوه و جمال حق در عناصر خلقت می شمارد.
سیر آفاقی عطّار، از مرحله مادّه و طبیعت، تا مرحله روح و جان و تا عالم ملکوت ادامه می یابد. او با نگاه نافذ خویش، حجاب های گوناگون را از چهره مظاهر هستی بر می دارد و به باطن آن ها راه یافته، و حقیقتی واحد را در وجود ممکنات عالم، ساری و جاری می بیند و در سایه نظریه وحدت شهودی خود، به مبدأ حقیقی جهان- که نهایت آمال اهل عرفان است- متّصل می گردد.
حالات و مقامات عرفانی از دیدگاه ابن سینا و قشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مباحث مهم در عرفان عملی، «حالات و مقامات عرفانی» است. سالک در جهت نیل و وصول به حق باید همراه پیر و مرشد خود، منازل و مقاماتی را کسب نماید و در این راه نیز حالاتی بر وی حادث می شود. هدف در پژوهش حاضر بیان بعضی از این حالات و مقامات از دیدگاه ابن سینا و قشیری است؛ که با روش کیفی و به نحو تحلیل محتوی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است. بعضی از یافته های تحقیق بیانگر است که: ابن سینا اجمالاً در آثار عرفانی خود، مخصوصا در نمط نهم اشارات، بعضی از آنها را تحت عنوان: «مقامات العارفین» مطرح کرده است. قشیری نیز در رساله قشیریه، تفصیلاً به بیان تعدادی از حالات و مقامات عرفانی پرداخته است. محقق نیز به روش تحلیلی به بیان، سنجش و مقایسه نظرات این دو دانشمند پرداخته است. از دیگر یافته ها می توان تعداد حالات و مقامات؛ تقدم تأخر این ها و وجوه اشتراک و افتراق نظر این دو دانشمند را در خصوص حالات و مقامات دانست.
جایگاه وحدت وجود در عرفان جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامی در عرفان اسلامی به نظریه وحدت وجود اعتقاد دارد و از ارادتمندان اهل بیت(ع) در میان طریقت نقشبندیه است که در این نظریه از ابن عربی پیروی می نماید. بر اساس این نظریه حقیقتِ وجود، یکی است و اصالت با وحدت می باشد. کثرت های ظاهری جهان، اموری اعتباری و جلوه های مختلف آن حقیقت واحد هستند. به بیانی دیگر این کثرت ها از جنس خواب و خیال و یا سایه و تصویرهای داخل آینه اند. هستی کتاب حقّ تعالی است و موجودات اسماءالله و کلمات الهی هستند. در این مقاله با روش تاریخی یا سندی و بررسی منابع دست اول به موضوع پرداخته می شود و جنبه نوآوری آن معرفی دیدگاه خاص جامی در نظریه وحدت وجود است که پرداخت جدیدی را با دسته بندی خاص خود از موضوع ارائه می دهد و در بیان تمثیل ها در مضمون و در قالب بیانی، از خود ابتکار نشان می دهد
نظریه ظهورات وجودیه از خزائن الهیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ظهور هستی امکانی از مبدأ هستی، مسئله ای است که نوع دیدگاه درباره آن، تأثیری بسزا در تحقیقات مابعدالطبیعی از جهت نظری در قوس نزول و تقربات سلوکی از جهت عملی در قوس صعود دارد و به دلیل این اهمیت، همواره مرکز توجه محققان با گرایش های گوناگون بوده است. پژوهش در این مسئله، هم نحوه رابطه خالق و مخلوق و هم نحوه تمایز آنها را آشکار می سازد که این بیانگر ضرورت تحقیق در این مسئله است. مسئله اصلی این نوشتار بررسی نزول هر شیء و ظهور آن از مبدأ هستی و لازمه این نزول و ظهور از دیدگاه کتاب الهی است که به روش استنباطی در فرایندی اجتهادی از متن دینی به انجام رسیده است. ازجمله نتایج تحقیق آن است که ظهور هر شیء به نزول از نزد حق تعالی بوده، نزول یا همان آفرینش، مقرون به قدر است و این مقرونیت به نحو لازم است که انفکاک آن امکان ندارد. پس ظهور شیء به وجود صرفاً با قدر است و از جمله دستاوردهایش این است که نتیجه استنباطی در مابعدطبیعت اجتهادی، هماهنگ با نتیجه استدلالی در مابعدطبیعت استدلالی است که براین اساس از سویی نقد دیدگاهی که به سلب کلی، مابعدطبیعت اسلامی را جدای از دین الهی به شمار می آورد، روشن شده و از سویی ظرفیت معرفتی بی پایان کتاب الهی در تحلیل و تثبیت مسائل بنیادی مابعدالطبیعی آشکار می گردد.
بررسی محتوایی دو اثر از نادر ابراهیمی (صوفیانه ها و عارفانه ها، بار دیگر شهری که دوست می داشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
191 - 204
حوزه های تخصصی:
نادر ابراهیمی از بزرگترین نویسندگان معاصر ایران در آثار خود سبک شخصی و خاصی را دنبال می کند. کتاب«صوفیانه ها و عارفانه ها» از یادگارهای ارزشمند او در حوزه ادبیات عرفانی و رمان «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» از درخشان ترین آثار وی در حوزه ادبیات داستانی است. بررسی درونمایه دو اثر مذکور، موضوع اصلی این پژوهش است. نویسنده در«صوفیانه ها و عارفانه ها» در نقش یک منتقد ادبی ظاهرمی گردد و کتاب را مورد تحلیل ساختاری و محتوایی قرارمی دهد؛ این اثر تنها نوشته ابراهیمی درباره صوفیه و درواقع، تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران و نمونه بارز گره خوردگی ادبیات عرفانی و هنر داستان پردازی است. رمان «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» نیز با زاویه دید درونی و از منظر قهرمان و شخصیت محوری داستان، پسر کشاورز، روایت می شود. ابراهیمی در کتاب «صوفیانه ها و عارفانه ها» نگاه عملی به عرفان پویا دارد و «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» نیز پس از رمان«شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری از نظر کاربرد شیوه جریان سیّال ذهن از درخشان ترین و موفّق ترین رمان ها به حساب می آید و ابراهیمی را نویسنده ای توانمند و صاحب سبک معرفی می کند. مطالعه و مقایسه دو اثر متفاوت نادر ابراهیمی تقابل اندیشه نویسنده را در حالات مختلف وگستردگی اندیشگی وی و تسلط برفرهنگ ایرانی وعرفانی را نشان می دهد.
تحلیل عرفانی فقر و غنا از دیدگاه عرفانی خواجه عبدالله انصاری و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«فقر» یکی از مراحل سیر و سلوک عرفانی و در لغت به معنای نیاز و احتیاج است و در اصطلاح صوفیه، نیازمندی به خدا و بینیازی از غیر اوست. «فقر و غنا» در ادبیات ایران و به خصوص در آثار عرفانی، سابقهای کهن و جایگاهی والا دارد. فقر در لغت به معنای درویشی و نداری و «غنا» نقطه مقابل آن و به معنی توانگری، بینیازی و دولتمندی است. سالک در این وادی به صفت عدم اصلی و فقر ذاتی خود برمیگردد و به آن اقرار میکند. فقر از مسائل مهم عرفانی است و علاوه بر شاعران که در دیوانهای خود به آن اشاره کردهاند خود عرفا نیز در این زمینه نظریهپردازی میکنند. این جستار که با روش تحلیلی و توصیفی انجام گرفته است بر آن است که مقوله فقر را از دید دو عارف (انصاری و مولانا) همراه با شواهد شعری تبیین و تفسیر کند و آن را از دید عرفان مورد بررسی قرار دهد.
تحلیل مقوله زیبایی در اندیشه عطار با رویکرد به آراء فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
321 - 340
حوزه های تخصصی:
از زمان بی آغاز انسان هرگز نتوانست از چمبره صفت قدیسه زیبایی بی اعتنا بگذرد. به همین دلیل مقوله زیبایی همواره مورد عنایت فلاسفه و نظریه پردازان عرصه هنر و ادبیات بوده است. بدین جهت مقاله حاضر با استناد به مطالعات توصیفی و کتابخانه ای برآن است تا به واکاوی واژگان هم سنگ زیبایی در اشعار عطار بپردازد و آنگاه با مکتب زیباشناسی فلوطین مقایسه نماید و مفارقت ها و مقارنت های دیدگاهشان را واکاوی نماید. بر اساس تتبعات انجام شده تصادمات افکار فلوطین و عطار برآن است که زیبایی امری مدرّج است چه در عالم محسوسات و چه در عالم مغیبات و ماهیِ جان انسان ها در سه بحر متفاوت زیبایی را درک می کند؛ دریایِ حس، دریای عقل و دریای روح. نکته قابل تامّل در بیان افتراق افکار آن دو، این است که عطار حزن و اندوه را بستری برای رسیدن به زیبایی جانان می داند اما فلوطین درک شادی های جمال الهی را زمینه ساز بهجت روح می بیند. علاوه براین عطار که با مفهوم زیبایی از دیدگاه فلوطین مرافق است صبغه دینی و عرفانی را چاشنی درک زیبایی کرده است.
جایگاه معرفت شناختی عالم مثال در هریک از مراتب خلقت از دیدگاه مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
203 - 220
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به وجود عالم مثال مطلق به عنوان عالمی حقیقی و جوهری روحانی، که حدواسط میان عالم جبروت و عالم شهادت تلقی می شود، ازجمله باورهای عرفان محیی الدینی است .از آنجایی که تمام ممکنات عوالم خلقت در این عالم با صورتی مثالی ظهوردارند می توان به نقش بی بدیل این مرتبه از هستی در فرآیند معرفت انسان پی برد. مقاله حاضر برآن است که نشان دهد چگونه از طریق شناخت عالم مثال می توان به شناخت همه مراتب خلقت نائل گشت.ممکنات عالم عقول، با تجرد تام تنها درعالم مثال که محل ظهور صور است با یک نحو تعین مناسب کمالات خویش متمثل می شوند. مرتبه مثالی عالم دربردارنده حقایق نوری نیمه مجرد وسیعی است که با صوری مثالی تعین یافته اند، ممکنات عالم طبیعت نیز در سابقه وجودی خود ظهوری مثالی داشته اند زیرا عالم مثال واسطه ظهورآن ها است. بنابراین ارتباط معرفتی با عالم مثال امکان شناخت همه مراتب هستی را برای انسان فراهم می آورد و از آنجا که یکی از قوای ادراکی انسان قوه خیال اوست که خود از سنخ عالم مثال می باشد لذا انسان می تواند با مثال مقید خویش با عالم مثال مطلق ارتباط وجودی ومعرفتی حاصل نماید.
ابوریحان بیرونی؛ عوامل روی آوری به مردم شناسی دین
حوزه های تخصصی:
تجزیه و تحلیل مباحث انسان شناسی در چارچوب گفتمان ابوریحان، مهم ترین مسئله این مقاله را تشکیل می دهد. یکی از دانشمندان انسان شناسی، که بیش از هزار سال پیش توانسته این گفتمان را در زمانه خویش براساس مولفه های مردم شناسی توسعه دهد، بدون شک ابوریحان است، واکاوی و کنکاش در منابع ایشان و به دنبال آن ساختن یک چارچوب جدید بر مبنای مفاهیم و داده های ایشان می تواند کمک زیادی به این پژوهش در رسیدن به هدفش بکند. در این پژوهش که با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا صورت گرفته است، ابوریحان بیرونی را دانشمندی با سبک و روش در علوم دریافته است، وی ضمن طبقه بندی علوم، سیستماتیک و نظام مند بوده است. ابوریحان به فهم و درک دقیقی از روش در علوم رسیده بود و هر علمی را بر اساس روش خودش انجام می داد. براین اساس، هدف مندی او باعث شکل گیری مبانی فکری و نظری ایشان شد. ابوریحان روح حقیقت جویی و ذهن خلاقی داشت به گونه ای که هر مطلبی را به سادگی نمی پذیرفت و نخست آن را مورد آزمایش داده و تا آن را در بوته امتحان قرار نمی داد به راحتی نمی پذیرفت. او هر علمی را با روش خودش می سنجید و نتایج حاصل از آن را بیان می کرد، او در علم مردم شناسی از روش مشاهده، مشارکت، عدم ارزش گذاری پیش داوری استفاده می کرد و هرچه را می دید بدون دخالت دادن عقاید خود، آن را بیان می کرد و اهمیت پژوهش حاضر سبک و روش ابوریحان بیرونی را در بحث انسان شناسی نمایان می کند.
سلوک طوایف در عرفان (با رویکرد به مرصادالعباد نجم الدین رازی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان یعنی شناخت خدای متعال ، صفات و افعال او ، شناختی که نه از راه فکر و استدلال، بلکه از طریق ادراک قلبی و دریافت باطنی حاصل می شود ؛ و حال مثبتی است که در درجه اوّل در جان و ذات و نفس تجلّی دارد ، و در مرتبه بعد در اعمال و رفتار آدمی آثارش ظاهر می گردد . این اعمال و رفتار خاصّ که منجر به طیّ مراحل روحی می شوند همان سلوک الی الله می باشد . سیر و سلوک عرفانی ، از دیر باز مورد توجّه عارفان حقّ بوده ، که می خواسته اند با به کارگیری عملی نظریّات عرفانی ، خود را از قید و بند محدودیّت های مادّی و خواهش های نفسانی نجات داده و به سر منزل مقصود یعنی فنای فی الله برای بقای بالله ، نائل گردند و هر کدام از عرفا به تناسب دیدگاه خود ، مراتب و مراحلی را برای سفر الی الله بیان فرموده اند . از جمله شیخ نجم الدّین رازی راجع به آداب سلوک دیدگاه های با ارزشی دارد که در این مقاله به بررسی بخشی از آن ها که مربوط به سلوک طوایف مختلف است پرداخته شده است .
نقد و بررسی نقش صلح طلبی در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
35 - 54
حوزه های تخصصی:
جوامع غربی در دهکده جهانی، برای جلوگیری از تقابل فرهنگ ها و ادیان، کثرت گرایی دینی ولیبرالیسم سیاسی را مطرح می نمایند ولی در متون عرفانی ما با ورود عشق به عرفان اسلامی بحث صلح طلبی و محبت به خلق مطرح می شود و پدیده های متضاد عالم تکوین نیز رو به سوی صلح و دوستی دارند و قرآن کریم سفارش به صلح بین مؤمنان دارد. و علت تسامح عرفا بزرگی خلقت و کوچکی تفکر انسان در برابر آن است. و این تساهل به معنای بی بندوباری نسبت به قوانین شریعت نیست، بلکه اعتماد به صفات عفو و ستّاریت خداوند است که پس از ظرفیت جذب مسلمانان گناهکار به سراغ اهل ادیان دیگر مانند جهود و ترسایان می رود و ظرفیت تحمل آنها را نیز در جامعه فراهم می کند تا مرزهای جغرافیایی و رنگ و نژاد را در نظر نگرفته و درد و آلام بشریت را التیام بخشد و درد خلق داشته و بار مردم را به دوش کشد و راه نجات را برای اهل ادیان دیگر هم باز نگه می دارد و با این محبت به خلق و دوستی به غیر، عامل صلح و آرامش و گسترش اسلام در کشورهای دیگر مانند هند و آفریقا می گردد.
وحدت وجود در نگاه ابن عربی و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسپینوزا و ابن عربی دو متفکری هستند که درباره «هستی» دیدگاهی نو و ابتکاری ارایه دادند و ما در این پژوهش سعی داریم مختصری از تفکرات این دو اندیشمند را در باره وجود بررسی نماییم.
اسپینوزا به عنوان یک فیلسوف دکارتی شناخته می شود.
مساله جوهر و صفات خداوند و کیفیت اتصاف ذات اقدس ربوبی به اوصاف کمالیه و ارتباط آن با توحید حقیقی و خالص پروردگار از اساسی ترین مسایل در مبدأشناسی است.
اثر حاضر بر آن است تا فرآیند وحدت وجود را در نزد متفکرانی چون ابن عربی و اسپینوزا مورد بررسی قرار دهد.
معناشناسی نمادهای تلفیقی در غزلی از منزوی بر اساس نظریه هرمنوتیک مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
287 - 308
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک، امروز وجه غالب تفکر فلسفی غرب و روشی بسیار مهم در مطالعات علوم انسانی است؛ چنان که در حوزه ادبیات از آن برای معناکاوی و شرح متن، با تمرکز بر فهم متن استفاده می شود. در این مقاله، غزل «عزای تو حماسه است» از حسین منزوی، به شیوه تحلیلی توصیفی بر اساس نظریه هرمنوتیک مدرن بررسی شده است. بر همین اساس ابتدا رمزگشایی معنای ظاهر شعر صورت گرفته سپس از دلالت های تحت اللفظی به دست آمده سطوح دلالت ضمنی متن آشکارشده است. یافته های پژوهش نشان می دهد منزوی با تلفیق اساطیر، زمان ها و مکان ها را درهم شکسته منطق معمول روایت را فروریخته و درواقع اسطوره ها را به نوعی بازآفرینی کرده است. هم چنین روایت های تاریخی را در بافتی نو با ظرفیت های معنایی تازه بازتولیدکرده است. وی در رویکرد به موضوع جنگ و دفاع مقدس که بر سروده های آن دوره (دهه 60) حاکم بوده است از شگرد تلفیق اسطوره سیاوش و حماسه تاریخی عاشورا و شباهت های وقایع و افکار این دو حادثه بهره برده است تا فضا و لحن سروده های خویش را در مسیر حماسه تقویت کند و از این راه احساسات خوانندگان شعرهایش (رزمندگان جبهه ها و مردم عادی در پشت جبهه ها) را تهییج کند و آنان را به حفظ روحیه پایداری، پاسداری از میهن و حتی حفظ ارزش های مذهبی، ملی و فرهنگی خود ترغیب نماید.
بررسی اندیشه انسان کامل در رسائل شاه نعمت الله ولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
163 - 184
حوزه های تخصصی:
کمال طلبی، ذاتی انسان است و همین امر باعث شده که توجه به ارائه الگوی انسان کامل در همه ادیان الهی و عموم مکاتب بشری موردتوجه قرارگیرد. انسان کامل از جمله مباحث ریشه دار عرفان اسلامی است که همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است ، موضوعی که به همراه توحید ، هسته اصلی عرفان اسلامی را تشکیل می دهد. مقاله حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی انسان کامل در رسائل شاه نعمت الله ولی می پردازد و نتایج آن حاکی از این است که شاه نعمت الله ولی با رویکرد علم الاسمائی خود در این موضوع به نحو مطولی سخن رانده و بر جنبه شهودی و عرفانی و در مرحله بعد براساس آموزه های وحیانی بحثکرده است. وی با مبنا قراردادن نظام علم الاسمائی به تبیین رابطه حق با انسان کامل و عالم می پردازد. از نظر شاه نعمت الله ولی، انسان کامل با توجه به آیه امانت مانند آینه ای است که خداوند خود را در وجود او می بیند زیرا انسان کامل مظهر اسماء و صفات الهی است. انسان کامل، واسطه بین حق و خلق است و سبب فیض حق و مدد او به عالم است انسان کامل نزدیکترین تجلی به خداوند است، بنابراین انسان کامل مظهر ولایت حق است، کون جامعی که واسطه فیوضات حق به ممکنات است.
بررسی قضا و قدر از منظر آیات و احادیث با دیدگاه مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
132 - 154
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به روش تحلیلی - توصیفی به تشریح دیدگاه مولانا پیرامون جبر و اختیار و تبیین مواضع وفاق و اختلاف آن ها بدون رجحان یکی بر دیگری می پردازد که با هدف ایجاد بستری مناسب در قاب مقایسه و تحلیل، ذهن مخاطب را در این خصوص مشخصاً به سمت و سوی یک مطالعه منسجم و منطبق با مبانی دینی بین عرفان و آیات سوق می دهد. اعتقاد به «قضا و قدر» ناشی از اعتقاد به اصل علیّت عمومی در جهان است، براساس اعتقاد به این اصل، در عالم، هر پدیده ای علت و اندازه ای دارد و چیزی بدون علت و بدون اندازه گیری معیّن، به وجود نمی آید. هدف این تحقیق بررسی قضا و قدر در آیات و احادیث با دیدگاه مولوی است. در مثنوی معنوی مولانا، ارتباط عقل با قضا و قدر به شکلی زیبا و مناسب برجسته شده است. مولانا همانند گذشتگان خود تصوّر واحد و ملموسی از عقل و قضا و قدر ندارد، به همین خاطر در اثر معروف خود مثنوی معنوی به تشریح این موضوع می پردازد.
محبت و معرفت در آثار غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
264 - 281
حوزه های تخصصی:
محبت و معرفت یکی از مهم ترین درون مایه های فرهنگ اسلامی و ادبیات عرفانی بوده و در آثار بزرگان ادب و عرفان بازتاب های گوناگونی داشته است. امام محمّد غزالی طوسی، یکی از مشهورترین دانشمندان اسلام و ایران در قرن پنجم است که در آثارخود به ویژه در کیمیای سعادت و احیاء علوم الدین به خوبی ازآن استفاده کرده و دیدگاه های نوی را ارایه داده است. این مقاله با هدف بررسی و تحلیل جایگاه عشق و معرفت در آثار غزالی با روش پژوهشی توصیفی- تحلیلی نگارش شده است. یافته های مقاله نشان می دهد که غزالی در باب محبت به ندرت از واژه عشق استفاده می کند و محبت را به عکس اغلب عارفان و طرفداران مکتب عرفانی بر عشق ترجیح می دهد. معرفت در آثار وی اعم ازحسی، عقلی و شهودیست هر چند که تنها راه وصول به کمال و حقیقت را معرفت شهودی می شناسد سو برای رسیدن به معرفت شهودی، تلاش و مجاهدت و تزکیه نفس سالک را ضروری می داند.
تحلیل درون مایه های عرفانی و اخلاقی در داستانی از بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
47 - 70
حوزه های تخصصی:
مثنوی «عرفان» یکی از مهم ترین آثار منظوم بیدل دهلوی است که برمبنای عشق و با تبیین رابطه خداوند و انسان آغازمی شود و به شرح حقایق کائنات و نکات عرفانی- فلسفی و مسائل جهان شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی می پردازد. بیدل در این مثنوی - چنانکه رسم عرفاست - مطالب خویش را با داستان پردازی های خاصّ همراه می سازد. یکی از تأثیرگذارترین حکایات این مثنوی، داستان «کامدی و مَدَن» است؛ بیدل با طرح مفاهیم اخلاقی و عرفانی در این داستانِ عاشقانه، طالبِ حقیقی را برای حصول به معرفت و کمال، به مکاشفه درونی دعوت می کند و تنها راه وصول به معشوق حقیقی را فانی شدن در دریای عشق می داند. پژوهش حاضر ضمن معرّفی این داستان، به تحلیل و تبیین درون مایه های آن پرداخته است. براساس یافته ها، پیکره اصلی این داستان برپایه عشق، عرفان و اخلاق بنا شده است؛ از نگاه بیدل، عشقِ حقیقی با هستی عاشق سرشته شده و عاشق را تا سرحدّ مرگ و جنون می کشاند، امّا با امید، سعی و همّت و صبر و توکّل می توان به وصالِ جاودانگی نائل آمد.
نقش روانشناسی و عرفان در تقویت صلح درون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صلح درون عبارتی است آرمانی که معانی متفاوتی را در ذهن انسان متبلور می سازد، با مطالعه و بررسی پیرامون این مفهوم روانی و متعالی، می توان به دستاورد های شگرف علمی با هدف سلامت روحی، ذهنی و جسمی انسان ها نائل آمد.آنچه که در این مقاله تبیین گردید، مفهوم صلح درون از منظر روانشناسی و عرفان به ویژه عرفان اسلامی بود، که در آن برخی از مؤلفه های روانی، روحی و رفتاری، مورد بررسی قرار گرفت. در مقدمه این مقاله روند تدوین مطلب توضیح داده شده و پیرامون واژگان کلیدی و دو موضوع اصلی یعنی نقش روانشناسی و عرفان در تقویت صلح درون، مطالبی به صورت اختصاری گنجانده شده است. در متن اصلی نخست آیه ای از قران در خصوص صلح کلی آمده است. سپس در دو بخش شامل تفسیر آیه مذکور و نظر مولانا مطالبی نگاشته شده است. صلح درون درقالب عناوینی مانند: کل نگری، فردیت، وحدت، ازمنظر روانشناسی و عرفان، تبیین گردیده و نیز تأثیر عناصری چون عقل و عشق، خودپنداره، خود کامرواسازی و طبیعت انسان در تقویت صلح درون مورد بررسی قرار گرفت.
تأملی در آداب و رسوم و مسائل اجتماعی اهل فتوّت در متون نثر عرفانی تا پایان قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین فتوت و جوانمردی به عنوان طریقه ای شناخته شده در میان مردم، در طول تاریخ جایگاهی چشمگیر داشته است. جوانمردان همواره به صفاتی چون فداکاری، از خودگذشتگی، ایثار، شجاعت، سخاوت و... مشهور بوده اند. این آیین از پیشینه ای بسیار طولانی برخوردار است و حتی قدمت آن را به دوران پیش از اسلام می رسانند. طریقه فتوت و جوانمردی دارای رویکردهای مهم و گوناگونی است که از جمله مهمترین و شاخص ترین آن ها می توان به رویکرد اجتماعی آن اشاره کرد. به گواهی تاریخ، جوانمردان در مسائل اجتماعی نقش بسیار مهم وتأثیرگذار بر عهده داشته و همواره موجد تحرکات و جنبش های اجتماعی بوده اند. اهل فتوت در کنار نقش اجتماعی خوددارای آداب و رسوم ویژه ای نیز بوده اند که پیوسته خودرا ملزم به رعایت آن می دانسته اند. این آداب و رسوم کمابیش در متون نثر عرفانی جلوه یافته است. در این پژوهش قصد داریم تا به بررسی مسائل اجتماعی و چگونگی انعکاس آداب و رسوم اهل فتوت در متون نثر عرفانی تا پایان قرن ششم هجری بپردازیم. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای و اسنادی است.