فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۲٬۰۱۴ مورد.
حوزه معنایی تدبر در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۴)
حوزه های تخصصی:
مفهوم تدبر در شبکه معنایی قرآن با برخی از مفاهیم قرآنی پیوند خورده است که از کنار هم قرار دادن این مفاهیم، حوزه معنایی تدبر در قرآن شکل می گیرد. این حوزه معنایی در آیات مکی شامل مفاهیم؛ قول، کتاب و اولوالالباب و در آیات مدنی شامل مفاهیم؛ قلب،آیات و قرآن است. در چهار آیه ای که واژه تدبر در آنها بکار رفته، چهار طیف از مخاطبان قابل شناسایی است که عبارتند از: مشرکان، کافران، منافقان و مؤمنان. از آنجا که تدبر، امری مؤمنانه است، شامل مشرکان، کافران و منافقان نمی شود با این حال، در سه آیه، عدم تدبر آنها گوشزد شده است که به نظر می رسد مراد از تدبر برای این گروه، تدبر در کلیّت کتاب و قول الهی با هدف دریافت پیام الهی و ایمان به کتاب و قول است. تدبر در تفاصیل آیات و اتباع عملی آنها نیز نصیب مؤمنان خواهد شد که قرآن کریم بیشتر بر این مورد تأکید کرده است. این مقاله با رویکردی معناشناختی به بررسی تک تک مفاهیم موجود در حوزه معنایی تدبر در قرآن می پردازد و مراتب تدبر و اختلاف تعابیر بکار رفته برای آنها را مشخص خواهد کرد و در نهایت حوزه معنایی تدبر را ترسیم می کند.
مفهوم شناسی جری و انطباق و باطن قرآن بر اساس روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیّت بحث باطن قرآن از آن جهت است که اوّلاً بخشی از معانی و معارف قرآن مربوط به باطن آیات است و ثانیاً جاودانگی قرآن ارتباط وثیقی با باطن قرآن دارد. موضوع باطن قرآن، از زوایای مختلفی قابل بررسی است، امّا اوّلین گام در این حیطه، شناخت چیستی باطن قرآن است که این امر، نه تنها در شناخت گستره و مراتب بطون قرآن مؤثّر است، بلکه در آگاه شدن به روش صحیح تفسیر قرآن و برخورد صحیح با روایات تفسیری، نقش مهمّی را ایفا می نماید. دانشمندان حوزه های مختلف علوم اسلامی در ادوار مختلف، تعاریف مختلفی از باطن قرآن ارائه داده اند، امّا از احادیث برمی آید که باطن قرآن، معانی و مصادیق پنهان و ناآشکار آیات است و نیز معارفی است که در بدو امر از آیات برداشت نمی شود. نوشتار حاضر بر آن است که مفهوم شناسی باطن قرآن بر اساس روایات را مورد کنکاش قرار دهد. از این تحقیق حاصل می گردد که باطن قرآن در روایات به سه گونه مطرح گردیده است: مصادیق آیات، معانی گوناگون غیر آشکار از الفاظ آیات و معانی ژرف قرآن.
چندمعنایی واژه «ید» در متون دینی در پرتو نظریه استعاره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون دینی و ارتباط آن با استعاره و « ید » مقاله حاضر به بررسی چند معناییِ واژه مجازشناختی پرداخته است. بدین منظور عبارات استعاری موجود در زبان قرآن و ادعیه، بویژه صحیفه سجادیه که بر این واژه و کنش های آن دلالت داشتند، جمع آوری و بررسی شده است تا مشخص شود که چگونه می توان با اتکا به نظریه استعاره مفهومی و مجاز مفهومی، استعاره های را تبیین کرد، و نیز اینکه تحلیل شناختیِ « دست » زبانی مذکور و روابط موجود در معانی واژه چندمعنایی در زبان دینی، چه کمکی به درک مفاهیم متون دینی می کند. برای تحلیل داده های مذکور، از اصول نظریه لیکاف و جانسون استفاده شد و مشخص گردید که معانی واژه دست، ارتباطی مجازی، استعاری (جهتی و ساختاری) دارند و معنای اصلی، به دلیل کاربردهای استعاری و مجاز مفهومی، دچار توسیع های معنایی، و در نتیجه چندمعنایی شده است. هرچند تاکنون تحلیل های مختلفی در مورد چندمعنایی و فرایند چگونگی ایجاد آن ارائه شده است، اما به نظر می رسد تحلیل شناختی، منسجم تر از تحلیل های پیشین می تواند به ارتباط معانی یک کلمه چند معنا بپردازد و باعث درک بهتر و شفاف تر معانی انتزاعی دینی خواهد شد.
چیستی باطن قرآن
حوزه های تخصصی:
مسئله باطن قرآن و همچنین ظاهرآن، مربوط به حوزه فهم و تفسیر است. ضرورت بحث درباره باطن قرآن آنگاه روشن می شود که با فراگیری اصول و قواعد راه یابی به بطون قرآن جدیدی در تفسیر برای مفسر باز می گشاید و با تبین ملاکات بطن یابی مفسر را از تفسیر به رای باز می دارد. در مورد چیستی باطن قرآن دیدگاه های مختلفی وجود دارد در برخی از این دیدگاه ها باطن روح و حقیقت الفاظ است. در برخی دیگر باطن قرآن، تجلی اسماء و صفات الهی در برخی دیگر باطن دلالت های مطابقی ظاهر آیات و دیدگاهی دیگر باطن را همان تاویل می داند در این نوشتار ضمن بررسی هر یک از این اقوال باطن را ورای ظاهر می داند بر این اساس همه اقوال فوق بیان از ابعاد گوناگون و ساحت های متفاوت باطن است. این دیدگاه به روایات نزدیک تر است از طرف دیگر جامع اقوال مختلف است و با وضع لغوی باطن نیز سازگار تر است.
ریشه های تکوین نظریه ی اعجاز قرآن و تبیین وجوه آن در قرون نخست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن ترین منابع کلامی، حدیثی و تفسیری عالمان مسلمان طی قرون نخست به ندرت نظریه ای روشن درباب وجه اعجاز قرآن بیان می کنند. این در حالی است که در آغاز قرن پنجم، این بحث در آثار محققانی چون باقلانی، قاضی عبدالجبار و شریف مرتضی به نحوی بالغ و کامل مطرح می شود. غیبت این امر از یک سو و حضور انبوهی از مباحث قرآنی دیگر در آثار اسلامی قرون نخست اسلامی از سوی دیگر، این پرسش را در میان می آورد که عالمان اسلامی از کی و تحت چه شرایطی به موضوع اعجاز قرآن و تبیین وجه آن پرداخته اند. این مقاله می کوشد با مروری بر پیشینه ی مباحث مرتبط، دو خاستگاه تاریخی برای پیدایش و نظریه پردازی درباب وجه اعجاز قرآن در قرون نخست بازشناسی کند: نخست مباحثات و مناظرات کلامی مسیحیان و مسلمانان درباب نشانه های نبوّت حضرت محمد(ص) و دوم تلاش های ادبی و کلامی معتزله ی بصره و بغداد. پس از این دوران، متکلمان معتزلی این امر را در قرن چهارم بیشتر و بیشتر مطرح کردند که در اواخر این قرن، درآمد. از آغاز قرن پنجم، نظریه پردازی درباب اعجاز و تبیین وجه اعجاز قرآن هم در آثار کلامی و هم در آثار تفسیری عالمان تمامی فِرَق متداول و به یکی از مباحث اساسی در دو دانش تفسیر و علوم قرآن تبدیل شده است.
بررسی اسناد قرائات هفت گانه در روایات فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اسناد قرائات هفت گانه به ما نشان می دهد که این قرائات از نظر اعتبار، در یک سطح قرار ندارند. اسناد برخی قرائات تنها در یک طبقه یا بیشتر دارای کثرت راویان است و در طبقه ای دیگر دارای راوی واحدی است، به طوری که سند برخی از این قرائات، تنها به یک یا دو استاد قرائت و برخی به یک یا دو صحابی منتهی می شود. همچنین در میان برخی از این قرائات، قراء ضعیف یا مجهول نیز دیده می شود که موجب عدم اعتبار یک قرائت گردیده است. بنابراین همه این قرائات متواتر و معتبر نیستند و تنها سند قرائت عاصم از تواتر نسبت به دیگر قرائات برخوردار است و دیگر قرائات یا غیر متواتر هستند یا اسنادی غیر معتبر دارند.
بررسی چگونگی تأثیر اختلاف قرائات در برداشت های تفسیری مجمع البیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر صحیح آیات کلام الله مجید، همواره و در طول تاریخ اسلام تا به حال، یکی از ضرورت های جامعه اسلامی محسوب بوده است. لازمه تفسیر صحیح نیز پایبندی و تسلط بر علوم و قواعدِ مختص به آن است. علم قرائت قرآن کریم، یکی از این علوم و لازمه تفسیر به شمار می رود. بنابراین اختلاف قرائت ها می توانند نقش بسزایی بر تفسیر قرآن و برداشت های تفسیری مفسران داشته باشند.
از آن جایی که تفسیر مجمع البیان، منبعی غنی در بیان اختلاف قرائت ها و پیدایش تفاوت معنایی از همین ناحیه است؛ در این پژوهش سعی شده تا میزان تأثیرگذاری و چگونگی این تأثیرات در برداشت های تفسیری شیخ طبرسی مشخص شود. همچنین گونه های این برداشت ها بر پایه تفاوت های موجود در اختلاف قرائت ها مورد کنکاش قرار گرفته و دامنه اهتمام و توجه این مفسر گران قدر در دخالت دادن این تفاوت ها روشن گردد، و در نهایت به تبیین و جمع بندی مدل انتخابی ایشان در این باره پرداخته خواهد شد.
نقد آرای عالمان لغت ذیل مادّه «کتب» با استناد به کاربردهای قرآنی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۴)
حوزه های تخصصی:
ظرافت و حساسیت فهمِ متون مقدس بویژه در عصری که با زمان پیداییِ آنها فاصله زیادی وجود دارد، بر همگان روشن است. از آنجایی که معنای کلمات به نسبت نوع حضور آنها در متن رقم می خورد، توجه دقیق به معانی کاربردی واژه ها در زمان تولید متن، ضروری است تا احیاناً معانی رایج در عصر خواننده، به متن کهن تحمیل نگردد. این امر درباره متن و واژه های قرآن نیز صادق است. با توجه به فاصله زمانی حداقل صد و پنجاه ساله اولین فرهنگنامه عربی با عصر نزول و احتمال تحولات و تطورات معنایی در این بازه زمانی و پس از آن، لزوم توجه جدی به کاربردهای قرآنی در کنار آرای فرهنگ نویسان برای دستیابی به معانی دقیق کلمات، امری است غیر قابل انکار. بنابر این، کاربردهای قرآنی به عنوان یک اصل و آرای اهل لغت به عنوان یک قرینه در کنار سایر قرائن لحاظ می گردد. این تأکید بدان جهت است که هیچ استبعادی وجود ندارد که توسعه و کاهش معنایی در سده های بعدی واقع نشده باشد. از این رو، مادّه «کتب» به عنوان یکی از مهمترین کلیدواژه های قرآنی و حضور چند وجهی آن در حوزه های مختلف، مسأله این تحقیق قرار گرفته است تا صحت و سقم آرای لغویون و میزان اعتماد به آنها در بازکاوی مفاهیم قرآنی بیش از پیش آشکار گردد. بررسی ها نشان از عدم انطباق معنای گزارش شده از سوی فرهنگ نویسان با کاربردهای قرآنی، غفلت از توجه به معنای این ماده حَسَب مسندالیه و نیز بی توجهی به معنی ضمنی و نسبی در مقابل معنای اولیه و اصلی دارد. این امر، اعتماد صرف به قول لغوی و حجیت آن را محل تردید و مورد مناقشه قرار می دهد.
نقد رویکردهای معنا شناسی واژه «مس» در آیه «لایَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در معنا شناسی ""مس"" در آیه ""لایَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ"" سه رویکرد میان عالمان امامیه از آغاز تا کنون رایج است؛ مس ظاهری، مس باطنی، مس فراگیر. در رویکرد نخست واژه ""مس"" به تماس ظاهری معنا شده و حکم فقهی حرمت تماس بدن بدون طهارت با الفاظ قرآن از آیه استنباط شده است؛ ادله پنجگانه این رویکرد عبارت اند از: استعمال واژه ""مس""در برخورد جسمی دو چیز با یکدیگر، رجوع ضمیر در"" لا یمسه"" به قرآن، استشهاد معصوم (ع)، روایت نبوی و مخالفت با وجدان. رویکرد دوم ""مس"" را به درک حقائق قرآنی تبیین کرده و به ادله ای همچون سیاق آیه، فضای نزول آیه، روایات تفسیری، دلالت معنایی مطهرون بر طهارت معنوی و رجوع ضمیر در"" لا یمسه"" به""کتاب مکنون"" استدلال شده است. مطابق رویکرد سوم مس به معنای مطلق تماس است، اعم از تماس ظاهری و معنوی، این رویکرد به اطلاق واژه ""مس"" و ""المطهرون"" تمسک جسته است. رویکرد های سه گانه, نگاه انتقادی به همدیگر داشته و ضمن اقامه دلیل به نقد و رد ادله رویکرد رقیب نیز پرداخته اند. در این مقاله رویکرد های سه گانه بازشناسی، ارزیابی و ضمن نقد ادله، رویکرد منتخب ارائه شده است.
ابطال نظریه اثرپذیری وحی از فرهنگ عصر نزول از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«وحی» حقیقت رازآلودی است که ازقلمرو اصطیاد عقل وحس استبعاد دارد؛ با این حال برخی از روشنفکران معاصر درباره این حقیقت مرموز معتقدند وحی محصول تجربه دینی است و به شخصیت و قوه خیال پیامبر’ در تولید وحی موضوعیت و فاعلیت داده است.
در این تحقیق، ابتدا تعریفی از وحی و فرهنگ و نوع مواجهه قرآن با فرهنگ عصر نزول ارائه میشود. سپس از منظر فلسفه صدرایی اثبات میشود که: اولاً: وحی تعینی پیشینی و ثابت در علم الهی و عالم عقل داشته و پیامبر تنها دریافت کننده و ابلاغ کننده امین آن بدون تغییر در عالم حس بوده است. ثانیاً: قوه خیال پیامبر’ فقط قابل وحی و کاشف حقایق است، نه فاعل آن. ثالثاً: وحی در فرآیند تنزیل، متغیر و متأثر از هیچ امر خارجی مانند فرهنگ نیست. رابعاً: وحی حقیقتی فراتر از زمان و زبان بوده و همیشه دارای حجیت است؛ درنتیجه ایده برخی روشنفکران در مورد وحی، فاقد پشتوانه های عقلی و فلسفی صدرایی است و اصرار بر آن بیدلیل است.
نتیجه آنکه، این نظریه ازجهت روش تحقیق دچار اشکال است و برآیند درستی به دنبال ندارد.
مقایسة مفهوم صالح در قرآن با مفهوم صدیق در مزامیر داوود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن علوم قرآنی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
قرآن کریم در آیة 105 سورة انبیا از زبور این گونه نقل می کند: «صالحان زمین را به ارث می برند.» در کتاب مقدس، مشابه این نقل قول را می توان در میزمور 37:29 یافت: צַדִּיקִיםיִֽירְשׁוּ־אָרֶץוְיִשְׁכְּנוּלָעַדעָלֶֽיהָ. مقایسة این دو نقل نشان می دهد که در قرآن «صالح» معادلِ واژة «צַדִּיקִ» (صدیق) در زبان عبری به کار رفته است. این همسان سازی قرآنی این اجازه را می دهد که به مقایسة این دو واژه در قرآن و مزامیر بپردازیم. مقایسة کاربردهای «صالح» در قرآن و «צַדִּיקִ» (صدیق) در مزامیر نشان می دهد که: 1. صدیق در مزامیر عموماً یا برای وصفِ خداوند به کار رفته است، یا وصفِ انسان؛ و صالح در قرآن عموماً یا برای وصفِ عملِ انسان به کار رفته است، یا برای وصفِ انسان؛ 2. این دو واژه- تا جایی که در وصفِ انسان به کار رفته اند- دلالت معنایی مشترکی در قرآن و مزامیر دارند؛ و 3. کاربرد قرآنی- زبوریِ این مفهوم را می توان با مفهوم «اصطفای الاهی» مرتبط دانست.
بررسی جایگاه صلح فرهنگی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف نگاه برخی منتقدان معاصر، به نظر می رسد که ادیان و متون مقدس آنها می توانند در زمینه ی نفی خشونت و اهتمام در ایجاد صلح، نقش کارساز و مهمی داشته باشند. به طور خاص، برای ره یافتن به فرصت هایی که متون مقدس در این زمینه فراروی انسان عصر حاضر قرار می دهد، می توان از نظریات خشونت و صلح بهره برد تا چارچوبی مشخص استخراج گردد. پژوهش حاضر بر آن است تا از مجرای نظریات پیشتاز در این زمینه، برخی آیات قرآنی مرتبط را مورد توجه قرار دهد. با توجه به تقسیم خشونت/صلح به انواع مستقیم، ساختاری و فرهنگی، و اهمیت خشونت/صلح فرهنگی که زمینه ساز و مشروعیت بخش شکل های دیگر خود است، می توان مشاهده کرد که قرآن کریم در آیات خود به مخالفت با خشونت فرهنگی پرداخته و توصیه ها و قابلیت های مناسبی در جهت برقراری صلح فرهنگی دارد. در زمینه ی تولید صلح فرهنگی نیز می توان بر عنصر همدلی متمرکز شد که قرآن کریم آن را بیش از هر چیز با زبان اشتراکات انسانی معرفی می کند؛ اشتراکاتی که می تواند در سه مقوله ی متافیزیکی، زیستی و تاریخی دسته بندی گردد.
پیشنهاد الگویی بر متناسب سازی روش های معناشناسی در مطالعات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم متنی چندلایه و سرشار از پیچیدگی های زبانی معنایی است . یکی از سطوح این کتاب نیز لایه الفاظ است. بررسی تاریخ علوم قرآنی، بیانگر تلاش های گسترده بشر به منظور کشف معانی الفاظ و ارتباط آن ها با یکدیگر است. یکی از علوم نوبنیاد که دانشمندان علوم قرآن نیز از آن بهره برده اند، علم معناشناسی است. معناشناسی دانشی است که به کشف ساز و کار اجزاء تشکیل دهنده یک متن، به منظور دستیابی به لایه های معنایی آن می پردازد و در این راستا، به همه عوامل مؤثر در تشکیل معنای متن توجه م ینماید. این نوشتار با رویکردی معناشناختی به آیات قرآن، به بررسی نمونه هایی از الفاظ این کتاب شریف، بر اساس چارچوب های معناشناسی پرداخته و سعی در ارائه الگویی معناشناختی برای مطالعات قرآنی دارد؛ چرا که با این روش، عناصر و ابعاد گوناگونی که تشکیل دهنده معنای متن هستند، لحاظ می گردد و معناشناس، قادر به ارائه لایه ای جدید از معانی الفاظ آیات شریفه کتاب تدوین خواهد بود . روش پیشنهادی این نگارش، بررسی الفاظ قرآن، با دو نگاه جزئی نگر و کلی نگر است که در نگاه جزئی نگر، تبارشناسی واژه و نیز ارتباط هم نشینی، جانشینی و سیاق آن مورد دقت قرار می گیرد، و در نگاه کلی نگر، میدان، شبکه و نظام معنایی واژه بررسی می شود. مجموعه این عوامل، معرّف مؤلفه های معنایی واژه و ارائه کننده معنای آن، از دیدگاه علم معناشناسی است.
ساختار نظام مند مفاهیم و گزاره های اخلاقی در سوره اسراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گزاره های اخلاقی در قرآن کریم با استفاده از روش تحلیل محتوا و با هدف ارائه یک مدل نظام اخلاقی به منظور تبیین نقش و جایگاه آنها در هدایت فرد و جامعه حائز اهمیت است.
این پژوهه با استخراج گزاره های اخلاقی سوره اسراء به عنوان الگو و تجزیه و تحلیل آنها و سپس طبقه بندی موضوعی مضامین استخراج شده در نهایت مُدل جامع هدایت را از منظر آن سوره تبیین می نماید. گزاره های اخلاقی بیان شده در سوره نساء در دو بُعد فردی و جمعی به صورت همسان بیان شده و به منظور ساخت یک مدل و ساختار در حوزه اخلاق، هر کدام چهار رکن اصلی یک نظام، یعنی اصول و مبانی نظری، الزامات، مقدمات و موانع را در این زمینه تبیین کرده اند.
مدل ارائه شده در پایان مقاله، جامعیت نظام اخلاقی حاکم بر سوره اسراء را نشان می دهد. آنچه به استخراج چنین مدلی می انجامد، استفاده از روش «تحلیل محتوا» در بررسی آیات قرآن کریم است که به نوبه خود، شیوه ای جدید در مطالعات دینی می باشد.
منطق صوری فهم معنای واژه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم دارای سطوح مختلفی است؛ گاهی قرآن را به عنوان یک «کل منسجم» درنظر می گیریم، گاهی آن را در حد یک سوره تقلیل می دهیم، زمانی یک آیه را درنظر داریم و در نهایت ممکن است به یک واژه از قرآن بسنده کنیم. هریک از این چهار سطح ویژگی ها و ارکان خاصی دارد. چنان که روش تفسیر آیه به آیه شامل آیات قرآن می شود، این روش می تواند به عنوان منطق صوری فهم معنای واژه های قرآنی نیز به کار رود. مقاله حاضر درنظر دارد با طرح منطق صوری واژه های قرآنی، آن را به عنوان روش شناسی کشف معنای مفردات آیات به کار برد.
نقد و فهم روایات منقول از امام صادق (علیه السلام) در مسأله «تحریف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی روایات ائمه اطهار (ع) از سوی منتقدان مذهب جعفری حمل بر تحریف قرآن کریم شده است. در این میان روایات امام صادق (ع) از اهمیت و گستره بیشتری برخوردار بوده و به گونه های زیر تقسیم می شود: روایات دالّ بر افزایش برخی عبارات یا واژگان به آیات، تبدیل واژگان قرآنی، اختلاف قرائات و کاهش آیات.
در این مقاله تلاش شده تا هریک از گونه های روایات امام صادق (ع) در خصوص مسئله تحریف قرآن، از جنبه سندی ومتنی، نقد شده و در نهایت وجه صحیح دلالت روایات صحیح السند از میان آنها تبیین گردد. در خصوص این روایات باید گفت که مراد از تحریف قرآن در آنها، عموماً اشاره به تحریف معنوی بوده و منظور از افزایش یا تغییر عبارات و واژگان قرآنی نیز، افزایش های تفسیری یا اختلاف قرائات است.
تنزیل و تأویل در این گونه روایات نیز حاکی از وحی بیانی بوده و تنها روایت منقول از این امام همام که دلالت بر کاهش آیات می نماید، افزون بر شذوذ و مخالفت با اجماع اندیشمندان امامیه، منقول از نسخه ای مغلوط است.
نقش سیاق در اختیار وجوه قراءات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاق یکی از قرینه های اساسی فهم واژگان و ترکیب های متن است که مفسران قرآن کریم در فهم مراد آیات به آن توجه داشته اند.دقت در معنای لغوی «سیاق» که به معنای تتابع، اتصال و انتظام است، نشان می دهد که سیاق کلام تتابع کلمات، جملات و آیات و اتصال و انتظام آن ها برای رساندن معناست؛ به همین دلیل در تفسیرها به این اتصال و انتظام برای بیان معانی کلمات، آیات، جمله ها، تعیین مرجع ضمیر، مکی و مدنی بودن سور و آیات، رد و پذیرش روایت ها و ... توجه شده است. در مسئله قرائت هم که با تفسیر ارتباط مستقیمی دارد، می توان از سیاق برای ترجیح یا اختیار وجهی از وجوه قراءات بهره گرفت.در منابع احتجاج قراءات و گاهی در برخی تفسیرها، ضمن دلایلی که برای تأیید یا ترجیح یک وجه از قرائت ذکر شده است، به وضوح نقش بافت و سیاق کلام در اختیار کردن یک وجه از قرائت دیده می شود، بنابراین سیاق و بافت کلام در بسیاری از موارد مؤید و مرجح یک وجه از قرائت دانسته شده است. نظر به اهمیت موضوع، این مقاله ضمن بیان معنای لغوی و اصطلاحی سیاق و ارائه دیدگاه های مختلف، به بررسی جایگاه و نقش سیاق در اختیار کردن وجهی از وجوه قراءات می پردازد.این اختلاف قرائت می تواند در فعل، اسم و حرف باشد.برای هر یک از این موارد شاهدی در متن ذکر می شود.