نویسنده در مقدمه مقاله به دشمنى دیرینه دشمنان اسلام اشاره مىکند و مىگوید: از زمانى که اسلام با بعثت پیامبر خدا طلوع کرد و پرچم حق را برافراشت و پرچم باطل ستیزى را به دست گرفت، قابیلیان و نمرودیان قد علم کردند و بناى خشکاندن حقیقت را پى ریزى کردند .
سپس با استفاده از قرآن و بعضى از تفاسیر به تاریخچه قوم یهود پرداخته و مىگوید: بنى اسرائیل به خاطر این که نسب ایشان به اسرائیل پیغمبر «یعقوب» مىرسد بنى اسرائیل خوانده شدند . و فراز و نشیبهایى از زندگى این قوم و مواردى از ذلت آنها را بیان میکند . خداوند این گروه مظلوم و ستمدیده را توسط حضرت موسى علیه السلام از چنگال گروه ظالم و ستمگر فرعونى نجات داد . اما آنها این نعمتبزرگ را شکر گذارى نکردند بلکه راه کفر ، لجاجت و عناد را در پیش گرفتند و باز گرفتار خشم الهى شدند .
با وجود شباهتهای واضح میان تصویر عیسی (ع) در قرآن و انجیل، تفاوت های گزارشهای دو کتاب، بنیادی و اساسی است و مهم تر از آن جزئیاتی است که بین هر دو کتاب مشترک است؛ عیسای قرآن، انسانی است که از جانب خداوند به او وحی شده است، در حالی که عیسای انجیل، طبیعت و منشأ الهی و از وی با عنوان «پسر خدا» یاد می شود. پژوهش حاضر، سعی دارد به بررسی تفاوت های میان داستان عیسی(ع) در قرآن و مشابه اش در انجیل بپردازد، بویژه تفاوت هایی که مورد بی توجهی یا غفلت واقع شده اند در این راستا، ریشه شناسی واژه «نصارا» و پیامدهای تاریخی بسیار مهم اختلاف بین داستان عیسی(ع) در قرآن و انجیل، و همچنین ریشه شناسی واژه «انجیل» مورد بررسی قرار گرفته است. نگارنده به این نتیجه رسیده است که اطلاعات مطرح شده در انجیل، استواری ندارند، چه رسد به اینکه قانع کننده هم باشد. هر چند با حقایق تاریخی مشهور سازگار باشد و نتیجه اینکه جنبه های مهم تاریخ حضرت عیسی(ع) تحریف شده است. از سوی دیگر، اطلاعات قرآنی بر حقایق تاریخی مربوط به حضرت عیسی(ع) پرتو افکنده است که از طریق منابع دیگر نمی توان بدان دست یازید. نکته مهم اینکه هر چه کتاب مقدس بیشتر مورد مطالعه قرار گیرد نقاط ضعف آن بیشتر آشکار می شود در حالی که قرآن هر چه بیشتر مورد بررسی قرار می گیرد تحریف ناپذیری آن بیشتر نمایان می شود.
اناجیل چهارگانه به عنوان معروفترین بخش عهد جدید، در آغاز آن جای گرفتهاند. به رغم پژوهشهای وسیع انجام گرفته درباره تاریخ نگارش، هویّت نویسندگان و درستی و پیوستگی سند آنها، وحدت نظر قاطعی در اینباره وجود ندارد. البته، در کنار چالشها و تردیدهای جدّی و بر اساس برخی قراین و شواهد، حدس و گمانهای نیرومندی نیز مطرح است.
واژه «انجیل»، دوازده بار در قرآن به شکل مفرد یاد شده است. تصریح بر وحیانی بودن آن و به عنوان مجموعه آیات نازل شده بر حضرت عیسی علیهالسلام، گواهی آن بر حقّانیت تورات، تصدیق آن از سوی قرآن، بشارت انجیل درباره بعثت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و فراگیر شدن دعوت او، و تحریف، کتمان و حذف بخشی از آموزههای آن از مواردی است که در قرآن ذکر شده است.
نزول مجموعهای از آیات وحیانی به نام انجیل ـ و نه کتاب به معنای شناخته شده آن ـ مورد تأیید و تأکید قرآن است؛ ولی درباره نگارش آن در زمان حیات مسیح علیهالسلام به دست و یا املای وی، نفیا و اثباتا گزارشی ندارد. به رغم وجود انجیلهای فراوان، از جمله اناجیل چهارگانه رسمی در عصر نزول قرآن و پیش از آن، قرآن با کاربرد صیغه مفرد در همه آیات مربوط به آن، بر یکی بودن انجیل نازل شده بر مسیح علیهالسلام اصرار دارد. نتیجه آنکه وحیانی بودن اناجیل موجود از نظر قرآن، به شدت دچار چالش است. البته گفتنی است که تأیید اجمالی اناجیل عصر نزول و بخشی از آموزههای تحریف ناشده آنها از برخی آیات قرآن برمیآید.
این نوشتار، مستندات قرآنی نظریه تحریف کتاب مقدس را به بحث و بررسی گرفته است. نویسنده آیات مائده / 41 و 31، بقره / 75 و 79، نساء/ 46، آل عمران / 78 را به عنوان شش مستند قرآنی نظریه تحریف کتاب مقدس می آورد. او برداشت کسانی را که از این آیات، تحریف را نتیجه گرفته اند پس از هر آیه می آورد، سپس به نقد و بررسی آن می پردازد و در پایان به این نتیجه می رسد که این آیات دلالت بر تحریف اصطلاحی ندارد و حداکثر دلالت آن بر تحریف معنوی است، زیرا اگر دلالت بر تحریف کلی داشته باشد با آیاتی که تورات و انجیل را هدایتگر می خواند و از اهل کتاب، عمل به آنها را می طلبد و ... ناسازگار خواهد افتاد. تحریف جزئی نیز پذیرفته نیست؛ زیرا اولا در این صورت هیچ یک از آیات تورات و انجیل قابل استناد نخواهد بود و این با مجموعه ای از آیات ناسازگار است. و ثانیا تحریف جزئی با نتایج نقد تاریخی کتاب مقدس و تحلیل محتوایی آن، که حکایت از بشری بودن تورات و انجیل دارد، ناسازگار می نماید.
نویسنده در این مقاله به بررسی دیدگاه قرآن در ارتباط با گفت و گوی پیروان ادیان یاد شده در قرآن با یکدیگر پرداخته است. نخست، استناد به علم، تلاش برای درک نقطه های اشتراک، حق گرایی، خشونت گریزی و آزاد اندیشی به عنوان پیش شرط های گفت و گو مطرح شده، و در این راستا چهار آیین یهود، مسیحیت، مجوس، صابئین به عنوان ادیان یاد شده در قرآن مطرح شده اند و فهرستی از مشترکات آنها ذکر شده است. در ادامه سه نوع رابطه میان اهل اسلام با ادیان دیگر بر شمرده شده است که از قرار زیرند: 1- رابطه همزیستی مسالمت آمیز 2- رابطه سرد با بداندیشان 3- رویارویی قهرآمیز با توطئه گران و مبارزه جویان. این در حالی است که اهل دیگر ادیان، براساس توصیف قرآن، همواره با یکدیگر درگیری داشته اند.
تحریف به معناى تغییر است. به گمان بسیارى از دانشوران شیعه و سنى، در تورات و انجیل ـ یا دستکم تنها در تورات ـ تحریف راه یافته است. مستند بسیارى از اینان آیات قرآن کریم است. سخن از تحریف تورات و اناجیل موجود، امرى نامعقول است؛ با این حال، تحریف تورات و انجیلِ اصیل از ظاهر برخى آیات قرآن کریم برمىآید. هدف این نوشتار بررسى آیاتى است که بسیارى از مفسّران شیعه و سنى بر پایه ظاهر آنها، به تحریف آن دو کتاب آسمانى یا یکى از آنها نظر دادهاند. نگارنده با مراجعه به این آیات و جستوجو در متون تفسیرى شیعه و اهلسنّت، به بررسى این مسئله پرداخته است. بر اساس این پژوهش اغلب آیات بر این ادعا دلالتى ندارند و تنها در یک آیه با کمک روایات شأن نزول مىتوان ادعاى یادشده را ثابت کرد.
نویسنده پس از این پرسش که فلسفه شریعت در ادیان الهی چیست؛ نخست به توجیه فقدان شریعت در مسیحیت موجود پرداخته ، سپس شریعت را به دو بخش قانون و عبادت تقسیم کرده بر این باور است که فلسفه شریعت در ادیان به کارکرد آن در دنیا و آخرت مربوط می شود. آنگاه کارکردهای دنیوی و اخروی هر یک از قانون و عبادت را توضیح می دهد. در رابطه با کارکرد دنیوی قانون معتقد است که نقش قوانین دینی تنظیم روابط اجتماعی و استقرار عدالت و حفظ حقوق است. آنگاه به ضرورت مسئله پرداخته و سه دیدگاه راجع به ضرورت تشریع قوانین از سوی دین و کافی نبودن قوانین بشری اشاره کرده است: 1- قوانین دینی تحکیم کننده قوانین بشری از دو جهت ساختار وجودی و آغاز و انجام حرکت وجودی مبتنی بر جهل و ناآگاهی است. در ادامه به کارکرد دنیوی عبادت پرداخته آن را تلطیف قانون گرایی و زمینه سازی اجرای بهتر قانون می داند. سپس کارکرد و نقش اخروی شریعت را به بحث گرفته آن را در تعبیر متکلمان «در معرض ثواب و پاداش قرار دادن انسان» و در اصطلاح منابع دینی «امتحان» می داند و معتقد است که این فلسفه همان فلسفه حیات در نگاه دین است. و در پایان، تعبیر و توضیح علامه طباطبایی را راجع به امتحان الهی می آورد.
چندى است که بازار تعامل بین ادیان و تمدنها گرم است . هر کس از دیدگاه خویش، به این بحث پرداخته است . نظر قرآن به عنوان وحى آسمانى، بسیار حائز اهمیت مىباشد . در این نوشتار، نویسنده ابتدا واژه گفتوگو را بررسى کرده سپس به زمینهها و پیششرطهاى لازم براى گفت و گو مىپردازد . موانع گفت و گو و انواع گفت و گوهایى که در قرآن آمده، موضع دیگرى است که نویسنده آن را مورد کاوش قرار داده است .
قرآن کریم، ضمن تأکید بر تأثیر تعالیم دینی در ایجاد روابط مسالمت آمیز و همگرایی میان متدینان ادیان گوناگون، از سر پیچی اهل کتاب از این پیام و تخاصمات آنها با یکدیگر بارها سخن گفته است و با یادآوری درگیری های یهود و مسیحیان با یکدیگر و خصومت های ایشان به مسلمانان هشدار می دهد. این نوشتار با نگاه تاریخی به درگیری های اهل ادیان گوناگون به ریشه یابی این خصومت ها از منظر قرآن می پردازد، و در ادامه با تأکید بر اینکه پیام اصلی مسیح، دعوت به محبت بوده است، دگرگونی و افول ارزشها در میان مسیحیان را بررسی کرده است و عوامل آن را موارد زیر می داند: باور به الوهیت مسیح، انکار شریعت، اختیارات و اقدامات کلیسا و ... در پایان یادآور شده که پیام قرآن به اهل کتاب برای پایان دادن به خصومتها و تنشها، بازگشت به عدالت در پرتو توحید و دوری از قوانین خود ساخته بشری است.