آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

نویسنده در این مقاله به بررسی دیدگاه قرآن در ارتباط با گفت و گوی پیروان ادیان یاد شده در قرآن با یکدیگر پرداخته است. نخست، استناد به علم، تلاش برای درک نقطه های اشتراک، حق گرایی، خشونت گریزی و آزاد اندیشی به عنوان پیش شرط های گفت و گو مطرح شده، و در این راستا چهار آیین یهود، مسیحیت، مجوس، صابئین به عنوان ادیان یاد شده در قرآن مطرح شده اند و فهرستی از مشترکات آنها ذکر شده است. در ادامه سه نوع رابطه میان اهل اسلام با ادیان دیگر بر شمرده شده است که از قرار زیرند: 1- رابطه همزیستی مسالمت آمیز 2- رابطه سرد با بداندیشان 3- رویارویی قهرآمیز با توطئه گران و مبارزه جویان. این در حالی است که اهل دیگر ادیان، براساس توصیف قرآن، همواره با یکدیگر درگیری داشته اند.

متن


پیشرفت دانش، سرعت و شتاب را برای بشر به ارمغان آورده است به طوری که در نتیجه ارتباطات سریع، مردم به سان ابزاری در دستان صاحبان قدرت و ثروت، آهنگ جنگ تمدن ها و ناهمسازی ادیان و ملتها را سر داده اند و البته این کارکرد برخاسته از ذات دانش و فن آوری نیست، بلکه نتیجه سوء استفاده سرمایه داران و سیاست پیشگان و غفلت مصلحان و انسانهای فرهیخته می باشد. در این مقاله، سعی بر این است که نحوه روابط میان ادیان و چگونگی و محورهای عمده گفت وگو میان آنها مورد بحث و بررسی قرار گیرد. پیش از وارد شدن به اصل موضوع، یادآوری چند نکته بایسته می نماید: 1. ادیان به عنوان مجموعه ای از اصول و قوانین تدوین یافته، گفت وگو میان آنها امکان پذیر نیست، این پیروان ادیانند که می توانند با یکدیگر به گفت وشنود بپردازند. عملی شدن گفت وگو میان ادیان به دو صورت امکان پذیر است: الف. گفت وگوی مردم عادی ممکن است این گفت وگوها میان مردم عادی و عامی که از اصول و مبانی ادیان دیگر و حتی از اصول و مبانی دین خودشان شناخت و آگاهی چندانی ندارند صورت پذیرد. در این صورت طبیعی است که چنین گفت وگو هایی بیشتر همراه با تعصب و لجاجت باشد و نتایج مطلوبی به همراه نداشته باشد. ب. گفت وگوی متخصصان و دین شناسان. نوع دیگر، گفت وگوی متخصصان و دین شناسان است، که بدون تردید، در صورتی که بر مبنای صداقت و به منظور رسیدن به تفاهم انجام گیرد، ثمر بخش و دارای آثار مثبت و نتایج مورد قبول بوده و زمینه های تفاهم و همگرایی پیروان ادیان را در برخواهد داشت. 2. چنان که در عنوان مقاله «قرآن و گفت وگوی میان ادیان» آمده، سخن از ادیانی است که قرآن کریم درباره آنها بیانی دارد؛ همانند مسیحیت، یهودیت، مجوس و صابئین. 3. با تأمّل و تدبّر در قرآن کریم، روشن خواهد شد که این کتاب جامع و آسمانی، چگونه گفت وگوی میان ادیان را پی گرفته، دیدگاه و نگرش اسلام در قبال ادیان دیگر چگونه بوده است.
پیش شرط های گفت وگو
انسانها، ملتها، ادیان و فرهنگ ها برای فهم یکدیگر و رسیدن به تعامل مثبت و هم اندیشی نیازمند گفت وگو هستند، اما گفت وگو پیش شرط هایی دارد که بی آن به نتیجه مطلوب نمی انجامد. مهم ترین پیش شرط هایی که قرآن برای گفت وگوی سازنده و ثمربخش لازم دانسته عبارت است از:
1. استناد به علم و نه پندار
قرآن کریم در نکوهش از افراد ناآگاه که بدون علم و دانش درباره مسائل فکری و اعتقادی گفت وگو می کنند چنین بیان می دارد: «و من الناس من یجادل فی الله بغیر علم و یتّبع کلّ شیطان مرید» حج/3 بعضی از مردم، بی هیچ دانشی درباره خدا گفت وگو می کنند و از هر شیطان سرکشی پیروی می کنند. «و من الناس من یجادل فی الله بغیر علم و لا هدی و لا کتاب منیر» حج/8 و گروهی از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنی بخش، درباره خدا گفت وگو می کنند. علامه طباطبایی ذیل این دو آیه می فرماید: آیه نخست، درباره پیروان جاهل است و منظور از آیه دوم، پیشوایان و سردمداران ناآگاه اند که بدون دلیل و برهان و بر اساس تعصّب، در این موارد به بحث و گفت وگو می پردازند.
2. تلاش برای درک نقطه های اشتراک
گفت وگو اگر بر محور تفاوتها و مخالفتها بنا شود، نتیجه ای جز خصومت و لجاج ندارد، بنابراین هرگاه گفت وگو در جهت یافتن نقطه های مشترک باشد به تعامل می انجامد. «قل یا أهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم ألاّ نعبد الاّ الله و لانشرک به شیئاً و لا یتّخذ بعضنا بعضاً أرباباً من دون الله فإن تولّوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون» آل عمران/64 بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سخنی که میان ما و شما یکسان است تکیه کنیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و برخی از ما بعض دیگر را به خدایی نگیرد؛ پس اگر از این پیشنهاد سرباز زدند و اعراض کردند، بگویید: شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما].
3. حق گرایی
حقیقت گریزی و لجاجت در برابر حق، مایه انحراف است، تا جایی که در صورت ناتوانی و شکست در گفت وگوها از حربه هیاهو و جار و جنجال بهره جسته بدین سان سعی می کنند تا منطق و استدلال را نشنوند. «و قال الذین کفروا لاتسمعوا لهذا القرآن و الغوا فیه لعلّکم تغلبون» فصلت/26 کافران گفتند: به این قرآن گوش فرا ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید تا پیروز شوید.
4. پرهیز از خشونت
پیش شرط اساسی دیگری که در گفت وگو می توان از آن یاد کرد، احترام گذاشتن به دیدگاه ها و نقطه نظرات دیگران است. خالی ساختن ذهنیت پیش ساخته خود و احترام به دیدگاه دیگران به گفت وگو جان بخشیده و آن را بارور می سازد. قرآن کریم دراین باره می فرماید: «ولا تسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبّوا الله عدواً بغیر علم کذلک زینّا لکلّ أمّة عملهم ثمّ إلی ربّهم مرجعهم فینبّئهم بما کانوا یعملون» انعام/108 چیزهایی را که آنان به جای خدا می خوانند دشنام ندهید، که آنان نیز بی هیچ دانشی از روی کینه توزی به خداوند دشنام دهند. این چنین عمل هر قومی را در چشمانشان آراسته ایم. پس بازگشت همگان به سوی پروردگارشان است و او همه را از کارهایی که کرده اند آگاه می سازد.
5. آزاد اندیشی
یکی دیگر از پیش شرط ها آزاد اندیشی است؛ قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «فبشّر عباد. الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه أولئک الّذین هداهم الله و أولئک هم أولوا الألباب» زمر/17 خطاب به پیامبر[ص]؛ پس بندگان مرا بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. آنان، کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند. قرآن کریم نه تنها انسانها را تشویق و ترغیب به گفت وگو می کند که گوش دادن به سخنان دیگران و انتخاب و پیروی نمودن از بهترین آنها را از ویژگیهای انسانهای هدایت شده از سوی خداوند و خردمندان معرفی می کند.
جایگاه گفت وگو در قرآن
در قرآن کریم گفت وگو و مذاکره برای رسیدن به تفاهم، جایگاه خاص و ویژه ای دارد. بیشترین سوره ها و آیات قرآن کریم درباره نحوه مجادله و گفت وگوهای پیامبران الهی با مخالفان، گفت وگوهای پیروان ادیان با یکدیگر و پیامبر اکرم [ص] با پیروان سایر ادیان می باشد. از میان آیات قرآنی چندین آیه در این زمینه صراحت بیشتری دارند که پیامبر اسلام[ص] و مؤمنان به آن حضرت، مأمور گفت وگوی بایسته با اهل کتاب و پیروان سایر ادیان می شوند. «ادع الی سبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی أحسن إنّ ربّک هو أعلم بمن ضلّ عن سبیله و هو أعلم بالمهتدین» نحل/125 مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت فراخوان و با بهترین شیوه با آنان گفت وگو نما، زیرا پرودگارت به کسانی که از راه او منحرف شده اند آگاه تر است و هدایت یافتگان را بهتر می شناسد. علامه طباطبایی ذیل آیه مورد بحث چنین بیان می دارد: «شکی نیست در اینکه از آیه استفاده می شود که این سه قید، یعنی «حکمت» و «موعظه» و «مجادله» همه مربوط به طرز سخن گفتن است».1 در آیه دیگر، خداوند مؤمنان را از گفت وگوی همراه با خشونت بازداشته چنین بیان می دارد: «و لاتجادلوا أهل الکتاب إلاّ بالتی هی أحسن إلاّ الذین ظلموا منهم و قولوا آمنا بالذی أنزل الینا و أنزل إلیکم و إلهنا و إلهکم واحد و نحن له مسلمون» عنکبوت/46 با اهل کتاب، جز به روشی که از همه نیکوتر است گفت وگو نکنید؛ مگر کسانی از آنان که ستم کردند، و [به آنها] بگویید: ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده ایم و خدای ما و شما یکی است و ما در برابر او تسلیم هستیم. خداوند پس از دستور مؤمنان به گفت وگوی نیکو، آنان را مکلّف می کند تا در گفت وگو در جست وجوی نقاط مشترک باشند: «و قولوا آمنّا بالذی أنزل إلینا و أنزل إلیکم و إلهنا و إلهکم واحد». طبیعی است که در گفت وگوها، هر چه نقاط مشترک مورد بحث قرار گیرد، به همان میزان دیدگاه ها به هم نزدیک تر شده، زبان هم را بهتر فهمیده و به حقیقت زودتر می رسند.
پیشینه تفاهم و گفت وگوی ادیان
در قرآن کریم، سوره ها و آیات فراوانی به چشم می خورد که اختصاص به ادیان گذشته دارد؛ همانند سوره های ابرهیم، یونس، نوح، مریم، بنی اسرائیل و…. خصومت و کشمکش های به وجود آمده در طول تاریخ، بین طرفداران ادیان بدین جهت صورت گرفته است که پیروان ادیان از مبانی اولیه خود دور گشته و مبلغان و پیشوایان ادیان به خاطر منافع شخصی شان به این خصومتها دامن زده و از این راه به اهداف مادی شان رسیده اند. قرآن کریم، رابطه ادیان با یکدیگر و رابطه اسلام با ادیان را در بسیاری از آیات، مورد بحث قرار داده است، از این نگاه می توان قرآن مجید را به عنوان بهترین کتاب برای تفاهم ادیان معرفی نمود.
ادیان مطرح شده در قرآن
قرآن کریم از پیامبران و امتهای زیادی یادکرده، اما ادیانی که بیش از همه به آنها توجه کرده ادیان یهودیت، مسیحیت، مجوس و صابئین است. قرآن کریم از این ادیان به عنوان ادیان الهی نام برده است. از میان ادیان آسمانی که در قرآن مطرح شده اند، تنها درباره دین اسلام صراحت دارد که این دین برای زمان و مکان خاصی فرستاده نشده، بلکه شامل همه ملتها و جاری در همه زمانهای آینده خواهد بود: «و ما أرسلناک إلاّ کافّة للناس بشیراً و نذیراً و لکن أکثر الناس لایعلمون» سبأ/28 و ما تو را جز به سمت بشارتگر و هشدار دهنده برای تمام مردم نفرستادیم، ولی بیشتر مردم نمی دانند. «و ما أرسلناک إلاّ رحمة للعالمین» انبیاء/107 و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. «قل یا أیها النّاس إنّی رسول الله الیکم جمیعاً الذی له ملک السّموات و الارض لا إله إلاّ هو یحیی و یمیت فآمنوا بالله و رسوله النبی الامّی الّذی یؤمن بالله و کلماته واتّبعوه لعلّکم تهتدون» اعراف/158 بگو: ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم، همان خدایی که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست، معبودی جز او نیست، زنده می کند و می میراند. پس ایمان بیاورید به خدا و فرستاده اش، آن پیامبر درس نخوانده ای که به خدا و کلماتش ایمان دارد، و از او پیروی کنید تا هدایت یابید. برخی معتقدند که دین پیامبران اولوا العزم همانند حضرت موسی[ع] و حضرت عیسی[ع] عمومیت داشته و محدود به یک منطقه و قوم خاص نبوده است. هر چند آیات زیادی در قرآن است که دین حضرت موسی[ع] و حضرت عیسی [ع] را به قوم بنی اسرائیل منحصر دانسته است. «و لقد أرسلنا موسی بآیاتنا أن أخرج قومک من الظلمات إلی النور» ابراهیم/5 همانا موسی را با آیات خود فرستادیم تا قوم خود [بنی اسرائیل] را از تاریکی به سوی روشنایی بیرون کشد. «و إذ قال عیسی ابن مریم یا بنی إسرائیل إنّی رسول الله إلیکم» صف/6 هنگامی که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم. در مقابل این دیدگاه، مرحوم علامه طباطبایی دیدگاه دیگری دارد؛ ایشان در این باره می فرماید: «آیات و روایات و نیز سیره و روش رسول اکرم[ص] بیانگر این است که شریعت حضرت موسی و عیسی[ع] عمومی بوده است. از جمله در قرآن کریم آمده است: «اذهبا إلی فرعون إنّه طغی» طه/43 حضرت موسی[ع] فرعون و قبطیان را که ساکن مصر بودند، دعوت به پیروی از شریعت خود نمود و حال آن که مسلماً آنها از بنی اسرائیل و قبطیان نبودند، بلکه درست در مقابل قبطیان و بنی اسرائیل هستند. و ازجمله آن که رسول اکرم[ص] آیین یهود و مسیحیت را که در بلاد عرب بود و اعراب در مکه و مدینه و حبشه و سایر نقاط بر این دو دین مسلماً از بنی اسرائیل نبودند آیین رسمی می شناخت و با آنها معامله اهل کتاب می نمود، در صورتی که اگر شریعت حضرت موسی و عیسی[ع] اختصاص به بنی اسرائیل داشت، باید تدین اعراب قبل از اسلام به دین یهود و نصارا غلط باشد و مورد امضای رسول الله[ص] قرار نگیرد. و دیگر آن که رسول اکرم[ص] با مسیحیان نجران آماده مباهله شد و اعلام مبارزه عرفانی نمود؛ حال آن که نصارای نجران همگی عرب بودند. در پاسخ آیاتی که به آنها استدلال شده است، می توان گفت که فرستاده شدن به سوی بنی اسرائیل غیر از اختصاص داشتن به آنان است…»2 علامه طباطبایی حدیثی را که صاحب روض الجنان و بیشتر مفسران ذکر نموده اند مورد نقد قرار داده چنین می نویسد: «روایت مزبور معارض است با روایات بسیاری که می گویند: نوح[ع] نیز مبعوث بود برای رسالت به سوی تمام بشر؛ که در بعضی از آن روایات از ابراهیم[ع] و در بعض دیگر از پیامبران اولوا العزم نام برده شده. از سوی دیگر اینکه شفاعت را یکی از خصایص رسول[ص] دانست، با روایات زیادی که برای دیگر پیامبران نیز شفاعت را اثبات می کند ناسازگار است ».3 علامه فضل الله در تفسیر آیه سوره ابراهیم می نویسد: «رها ساختن مردم از تاریکی ها اختصاص به قرآن و پیامبر اسلام[ص] ندارد… بلکه این مهم هدف همه رسالت ها و همه رسولان است… بنابراین، حضرت موسی به سوی قومش آمده است تا آنان را از تاریکی ها به سوی روشنایی بکشاند، به خاطر پاسخ گفتن به فرمان الهی که وی را مکلّف به حمل این رسالت نموده است، از قومش آغاز می نماید و به تمامی مردم جهان می رسد.»4. اما صاحب نظران مسلمان و غیرمسلمان بسیاری بر این باورند که بجز دین مقدس اسلام، همه ادیان گذشته محدود به زمان و مکان خاص بوده اند.5 «رابرت ا. هیوم» که خود یک مسیحی متعصّب است، اسلام و مسیحیت را ادیان جهانی می داند: «مسیحیت، تنها دین عالم است که هر یک از افراد بشر را به صورت فرزند یک «خدای پدر» به حساب می آورد، و مسیحیت تنها دینی است که به دنبال رستگاری فردی و اجتماعی از طریق خدمت اشتراکی است… از لحاظ جهانی بودن نیز، اسلام یکی از سه دین جهانی عالم است، که دو دین دیگر، بودایی و مسیحیت می باشند… در میان یازده دین زنده جهان، اسلام نیز مانند مسیحیت، تنها ادیانی هستند که هر سه خصوصیت جهانی بودن، توحیدی بودن و بنیانگذاری خاص را دارا می باشند».6 «برنارد لوئیس» نویسنده کتاب «برخورد تمدنها» اسلام را از لحاظ تمدنی مورد بحث قرار داده و آن را اولین دین و تمدنی به حساب می آورد که جهانی می باشد. «بر خلاف تمدن هایی که از نظر قومی به حوزه خاص منحصر بودند، اسلام، چه از نظر معتقدات و چه ازنظر بینش و جاه طلبی، دین جهانی محسوب می شد… تمدن اسلامی بر خلاف تمدن های مشابه دیگر اولین تمدنی است که می توان نام جهانی روی آن گذاشت؛ زیرا در سه قاره دنیا مردم مختلف و فرهنگها و نژادهای مختلف را دربرمی گرفت… تمدن اسلامی نژادهای مختلف را از سیاه و سفید، سرخ پوست و زردپوست را یکجا در بر می گرفت و از نظر جغرافیایی مرزهای آن از جنوب اروپا تا قلب آفریقا و در آسیا تا ماورای سرحدات هند و چین توسعه یافته بود.»7 وی درباره محدودیت دین مسیحیت با صراحت می نویسد: «با اینکه اهداف و ادعاهای مسیحیت جهانی بود، اما اساساً یک دین اروپایی باقی مانده بود، و حتی جنگهای صلیبی نیز برای بازستاندن و دفاع از قلمرو مسیحیان درگرفت… مسیحیت خلاصه می شد به دینی متعلق به یک نقطه نسبتاً کوچک دنیا که ساکنان آن از یک نژاد و یک فرهنگ بودند و به یک قوم به هم پیوسته تعلق داشتند».8
مشترکات ادیان الهی
ادیان الهی مطرح در قرآن کریم، اشتراکات فراوانی دارند که عمده ترین آنها عبارتند از: 1. اعتقاد به مبدأ واحد که آفریننده همه آفرینش و حاکم بر زمین و زمان است. 2. اعتقاد به اصالت وحی الهی و پیامبرانی که ازسوی خداوند برای هدایت بشر آمده اند. 3. اعتقاد به روز واپسین و وجود بهشت و جهنم. 4. اعتقاد به بازخواست از انسان در روز رستاخیز. علاوه بر آنچه ذکر شد، اسلام، یهود و مسیحیت، درباره حضرت ابراهیم[ع] نظر مشترک دارند و وی را «پدر مؤمنان» می شناسند. متون مقدس دین یهود و مسیحیت، حضرت ابراهیم را به عنوان «دوست خدا» معرفی می کنند».9 در قرآن کریم نیز این عناوین به حضرت ابراهیم[ع] اختصاص یافته است: «و جاهدوا فی الله حقّ جهاده هو اجتبیکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج ملّة أبیکم ابراهیم هو سمّیکم المسلمین من قبل و فی هذا…» حج/78 و در راه خدا چنان که باید جهاد کنید. او شما را برگزید و برایتان در دین هیچ تنگنایی پدید نیاورد. کیش پدرتان ابراهیم است. خداوند شما را در کتابهای پیشین و در این کتاب آسمانی مسلمان نامید. مرحوم طبرسی و علامه طباطبایی، ذیل این آیه دلیل اختصاص عنوان «پدر» به حضرت ابراهیم[ع] را چنین بیان داشته اند: «علت اینکه ابراهیم[ع] را پدر همه نامیده است این است که احترامش بر همه مسلمانان واجب است… برخی گویند: عرب، فرزند اسماعیل، و بیشتر عجم، فرزند اسحاق و این دو فرزندان ابراهیم اند». و اگر ابراهیم[ع] را پدرمسلمین خوانده بدین جهت است که او نخستین کسی است که به خدا اسلام آورد؛ همچنان که فرموده: «إذ قال له ربّه أسلم قال أسلمت لربّ العالمین» «و اتخذ الله ابراهیم خلیلاً» نساء/125 و خداوند ابراهیم را به دوستی خود برگزید.
رابطه اسلام با پیروان ادیان
رابطه اسلام با ادیان دیگر را، با توجه به آیات قرآن کریم، می توان به صورت سه مرحله ای در نظر گرفت:
1. رابطه مسالمت آمیز و هم زیستی
اسلام تمامی پیروان ادیان گذشته را به مسالمت و پیروی از مبانی مشترک فراخوانده است و پیامبر اسلام[ص] به عنوان پیامبر رحمت برای جهانیان، مأموریت پیدا می کند تا با بهترین شیوه با پیروان ادیان دیگر به گفت وگو بپردازد. قرآن رابطه صلح آمیز و آشتی جویانه اسلام با پیروان سایر ادیان را این گونه بیان می دارد. «قل یا أهل الکتاب تعالوا إلی کلمة سواء بیننا و بینکم ألاّ نعبد إلاّ الله و لانشرک به شیئاً و لایتخذ بعضنا بعضاً أرباباً من دون الله فإنّ تولّوا فقولوا اشهدوا بأنّا مسلمون» آل عمران/64 بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سخنی که میان ما و شما یکسان است تکیه کنیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و برخی از ما بعضی دیگر را به خدایی نگیرد؛ پس اگر از این پیشنهاد سر باز زدند و اعراض کردند، بگویید: شاهد باشید که ما مسلمانیم، نه شما. این آیه شریفه، علاوه بر دعوت صریح به تفاهم و مسالمت ادیان به این نکات توجه جدی دارد: 1. به دنبال نقاط مشترک رفتن و سعی و تلاش جهت رسیدن به تفاهم با پیروان ادیان. 2. پیشگامی اسلام در ایجاد وحدت و تفاهم با سایر ادیان. 3. بیان شفاف مواضع در گفت وگوها. 4. کوتاه نیامدن از مواضع اصولی و ارزشی خود، در عین تلاش برای یافتن نقاط مشترک. 5. تلاش برای دستیابی به بعضی از نقاط مشترک؛ در صورت دست نیافتن به همه اهداف. 6. ترک مجادله؛ در صورت اقامه برهان و دلیل و عدم دستیابی به کمترین هدف. در این مرحله، یعنی مرحله تلاش برای رسیدن به نقاط مشترک، روی سخن با تمامی پیروان ادیان است. اسلام نه تنها با اهل کتاب این گونه برخورد دارد، که حتی مشرکان را نیز زیر پوششی از رحمت و عطوفت قرار داده به مسلمانان چنین سفارش می کند: اگر آنان تمایل به همسایگی شما پیدا کردند، شما نیز به این کار رضایت دهید؛ زیرا که چه بسا در اثر روابط دوستانه، آنان به راه حق رهنمون شوند. «و ان أحد من المشرکین استجارک فأجره حتّی یسمع کلام الله» توبه/6 و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه بده تا سخن خدا را بشنود. در مرحله صلح جویی و رابطه مسالمت آمیز، اسلام پیروان دیگر ادیان را به توحید و تقواپیشگی دعوت نموده و آنان را در این راه تشویق و ترغیب می نماید. «و لو أن أهل الکتاب آمنوا و اتّقوا لکفّرنا عنهم سیئاتهم» مائده/65 اگر اهل کتاب ایمان آورده پرهیزکاری پیشه سازند، حتماً گناهانشان را می بخشیم. «و لو آمن أهل الکتاب لکان خیراً لهم» آل عمران/110 و اگر اهل کتاب ایمان آورند قطعاً برای آنان بهتر است. روش پیامبراکرم[ص] در برخورد با مردم به این صورت بوده است که به سخنان تمامی افراد با دقت گوش داده، اما درباره بی صداقتی آنان که صادقانه سخن نمی گفتند، تنها سکوت می نموده و با اتخاذ چنین روشی، احترام افراد و اشخاص را حفظ می کرد و در عین حال، تنها به مؤمنان اعتماد داشته و سخنان آنان را مورد تصدیق قرار می داد[توبه/61]. در سیره ابن هشام، درباره رابطه صلح جویانه و مسالمت آمیز پیامبر[ص] با پیروان سایر ادیان، چنین می نویسد: «حدود هشت سال پس از هجرت، رسول خدا[ص] عهد نامه ای بین مسلمانان و یهودیان نوشت و یهودیان را در دین و دارایی خویش آزاد گذاشت و شرایطی را برای ایشان قرار داد؛ این پیمان بر اساس نقل ابن اسحاق بدین قرار است: 1. مسلمانان و یهودیان، مانند یک ملت در مدینه زندگی خواهند کرد. 2. مسلمانان و یهودیان در انجام مراسم دینی خود آزاد خواهند بود. 3. در زمان جنگ، هر کدام ازاین دو، دیگری را در صورتی که متجاوز نباشد علیه دشمن کمک خواهد کرد. 4. هرگاه مدینه مورد حمله و تاخت و تاز دشمن قرار گیرد، هر دو با هم در دفاع از آن تشریک مساعی خواهند کرد. 5. قرارداد صلح با دشمن، با مشورت هر دو انجام خواهد شد. 6. چون مدینه شهر مقدس است، از هر ناحیه مورد احترام است و هر نوع خونریزی در آن حرام خواهد بود. 7. در موقع بروز اختلاف و نزاع، آخرین داور برای رفع اختلاف، شخص رسول خدا[ص] خواهد بود. 8. امضا کنندگان پیمان فوق با یکدیگر به خیرخواهی و نیکوکاری رفتار خواهند کرد.»10 «ویل دورانت» مورخ و نویسنده کتاب «تاریخ تمدن» در باره چگونگی برخورد پیامبر اسلام با پیروان سایر ادیان چنین می نویسد: «…در راه دعوت خود با مشکلات فراوان روبه رو شد؛ زیرا مردم اندیشه های تازه را اگر فایده مادی سریع الحصول از آن امید نداشته باشند، آسان نمی پذیرند. محمد[ص] با یک جامعه بازرگانی شکاک سر وکار داشت که قسمتی از درآمد آن از زائرانی بود که برای پرستش خدایان متعدد به سوی کعبه می آمدند، در مورد وعده نجات از آتش جهنم و بهره مندی از نعم بهشت، آنان را که به استماع سخنانش رغبتی داشتند، اعم از ثروتمند، فقیر، برده، عرب، مسیحی و یهودی در خانه خود می پذیرفت».11 «استیون رانسیمان» یکی دیگر از نویسندگان غیرمسلمان در کتاب خود چنین نوشته است: «هر آیینی که بر اساس وحی صرف استوار باشد خواه ناخواه به ایمان نیاوردگان کم وبیش به دیده تحقیر می نگرد، لیکن در صدر اسلام با کفّار مدارا می شد و حضرت محمد[ص] خود، عیسی و موسی را بهره مند از وحی الهی می شمرد و آزار امت ایشان را روا نمی داشت. در عهد نخستین خلفا مسیحیان درجامعه مسلمانان در خور احترام بودند».12 «برنارد لوئیس» درکتاب «برخورد تمدنها» چنین می نویسد: «اسلام و مسیحیت، گذشته از اینکه در مورد رسالت دینی و قلمرو حکومتی، خود را شریک می دانستند، یا بهتر بگویم بر سر آن اختلاف نظر داشتند، میراث فرهنگ مشترکی نیز داشتند که از منابع علمی مشترک سرچشمه می گرفت، همچون: علم و فلسفه یونان، قانون وحکومت رم، یکتاپرستی دین یهود و فراتر از هر چیز، فرهنگهای ریشه دار کهن خاورمیانه مسیحیان و مسلمانان اطراف مدیترانه به مفهوم مجازی و حقیقی کلمه می توانستند به زبان مشترکی برای گفت وگو دست یابند، آنها قادر بودند با هم ارتباط برقرار کنند، با هم بحث کنند، حتی اگر قصد آنها مخالفت با یکدیگر بود. از این گذشته آنها قادر بودند متون یکدیگر را ترجمه کنند و این کار را هم کردند».13
2. رابطه سرد با بداندیشان
در این مرحله، اسلام با آن عده از پیروان ادیان که حاضر به گفت وگو نشده و مشغول فتنه اندازی می شوند رابطه سرد و تهدیدآمیز اتخاذ می کند، که در این باره آیات زیادی وجود دارد. رابطه سرد همراه با تهدید، زمانی به وجود می آید که برخی از پیروان ادیان به توطئه علیه اسلام و مسلمانان می پردازند. پیامبر اسلام[ص] برای جلوگیری از توطئه آنان، لحن تهدیدآمیز گرفته و آنان را با بیانهای مختلف و با خطاب مستقیم و غیرمستقیم، از این کار بازمی دارد: «قل یا أهل الکتاب لم تصدّون عن سبیل الله» آل عمران/99 بگو: ای اهل کتاب! چرا کسی را که ایمان آورده است، از راه خدا باز می دارید. «إنّ الّذین کفروا و صدّوا عن سبیل الله قد ضلّوا ضلالاً بعیداً» نساء/167 بی تردید، کسانی که کفر ورزیدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند، به گمراهی دور و درازی افتاده اند. «إنّ الّذین کفروا و ظلموا لم یکن الله لیغفر لهم و لا لیهدیهم طریقاً» نساء/168 کسانی که کفر ورزیدند و ستم کردند هرگز خدا آنها را نخواهد بخشید و آنان را به هیچ راهی هدایت نخواهد کرد.
3. مواجهه قهرآمیز
زمانی که پیروان ادیان، راه گفت وگو و هم زیستی را کنار گذاشته و عملاً وارد توطئه و مبارزه می شوند، پیامبر اکرم[ص] مأموریت پیدا می کند تا با برخورد قهرآمیز ریشه های فتنه را خشکانده و از اصول و ارزشهای اسلامی به شدت دفاع نماید.
رابطه یهودیان و مسیحیان با یکدیگر
آن گونه که از آیات قرآن کریم بر می آید، پیروان ادیان یهود و مسیحیت، همواره با هم اختلاف نظر داشته و در گفت وگوهای خود، یکدیگر را نفی کرده و مورد نکوهش قرار می داده اند. گفت وگوهای یهود و مسیحیت، بیشتر بر اساس برتری جویی و طرد و نفی طرف مقابل صورت می گرفته است. «و قالت الیهود لیست النصاری علی شیء و قالت النصاری لیست الیهود علی شیء» بقره/139 یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ پایه و موقعیتی ندارند و مسیحیان نیز گفتند: یهودیان هیچ موقعیتی ندارند. گفت وگوهایی که بر مبنای برتری طلبی و به منظور نفی و طرد صورت گیرد، طبیعی است که هیچ گاه به نتیجه نرسیده و شکافها را عمیق تر خواهد ساخت. بدین رو در ادامه همان آیه، اختلاف و نزاع پیروان این دو دین را دائمی دانسته که داوری بین آنان را خداوند در روز قیامت انجام خواهد داد: «فالله یحکم بینهم یوم القیامة فیماکانوا فیه یختلفون» خداوند در روز قیامت، در آنچه اختلاف ورزیدند، میان شان داوری خواهد کرد. این امر نشانگر این واقعیت است که اختلاف یهود و مسیحیت تا قیامت ادامه خواهد یافت و هیچ کدام از مواضع شان دست نخواهند کشید و در گفت وگوها از اصول و معیارهای صحیح سود نبرده و در نتیجه به تفاهم نمی رسند. پیروان ادیان یهودیت و مسیحیت، در رویارویی با یکدیگر و گفت وگوهاشان، همواره در صدد برشمردن افتخارات و امتیازات موهوم و ساخته ذهن خودشان بودند. هر دو گروه خود را به پیامبران الهی و حضرت ابراهیم منتسب کرده و بدین فخر و مباهات می کردند. قرآن کریم آنان را در این باره نکوهش نموده و از گفت وگوهای بیهوده منع کرده است. «یا أهل الکتاب لم تحاجّون فی إبراهیم و ما أنزلت التوریة و الإنجیل إلاّ من بعده أفلاتعقلون» آل عمران/65 ای اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم، گفت وگو و نزاع می کنید [و هر کدام او را پیرو آیین خود معرفی می کنید] درحالی که تورات و انجیل پس از او نازل شده است. آیا اندیشه نمی کنید؟ «ها أنتم هؤلاء حاججتم فیما لکم به علم فلم تحاجّون فیما لیس لکم به علم والله یعلم و أنتم لاتعلمون» آل عمران/66 شما کسانی هستید که درباره آنچه نسبت به آن آگاه بودید نزاع و ستیز کردید. چرا درباره آنچه آگاهی ندارید با هم گفت وگو می کنید؟ و خداوند می داند و شما نمی دانید. «أم تقولون إنّ إبراهیم و إسماعیل و إسحاق و یعقوب و الأسباط کانوا هوداً أو نصاری قل ءأنتم أعلم أم الله» بقره/140 آیا می گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان، یهودی یا نصرانی بودند؟ بگو: آیا شما آگاه ترید یا خدا؟ در ارتباط با گفت وگوهای پیروان ادیان یهود و مسیحیت، چند نکته به روشنی در قرآن کریم به چشم می خورد: 1. بیشتر گفت وگوهای آنان به صورت رو در رو و مستقیم نبوده،بلکه حالت تبلیغاتی داشته که گفته ها و شنیده های همدیگر را نفی و بی پایه تلقی می کرده اند. 2. این گفت وگوها و ادعاها بیشتر بدون دلیل و برهان بوده و به منظور پاسخ دادن به طرف دیگر بوده است. 3. برتری طلبی، افتخار به میراث گذشته، داشتن مال و ثروت، قرابت به خداوند و… محورهای اصلی در این گفت وگوها می باشد که به طور نمونه به چند مورد اشاره می گردد:
یک. انحصاری بودن بهشت
یهود و نصارا هر دو مدعی انحصاری بودن بهشت برای خودشان بوده اند. «و قالوا لن یدخل الجنة إلاّ من کان هوداً أو نصاری» بقره/111 آنها گفتند: هیچ کسی، جز یهود و یا نصارا داخل بهشت نخواهد شد. مفسّران ذیل این آیه می نویسند: این تعبیر به نحو ایجاز است و تقدیر آن چنین است: یهود گفتند: داخل بهشت نمی شود جز یهودی، و نصارا گفتند: داخل بهشت نمی شود مگر نصرانی. بدون تردید با توجه به اختلاف عمیق و شدید آنان با یکدیگر، هیچ گاه حاضر نبودند تا به نفع طرف مقابل سخن بگویند. در حقیقت، ادعاهای آنها به سود خودشان بوده است.
دو. هدایت ویژه یهود و نصارا
از دیگر ادعاهای آنان این است که خودشان را هدایت یافته، سعادت و هدایت بشریت را در گرو پیروی از آیین خودشان می دانستند. «و قالوا کونواً هوداً أو نصاری تهتدوا» بقره/135 گفتند: یهودی یا نصرانی شوید تا به راه راست افتید. این آیه نیز به صورت ایجاز بیان شده است، در واقع ادعاهای جداگانه یهود و مسیحیت درباره آیین خودشان است.
سه. فرزندان و دوستان خدا
پیروان یهود و مسیحیت، به عنوان افتخار و امتیاز، خود را فرزندان و دوستان خدا می پنداشتند: «و قالت الیهود و النصاری نحن أبناء الله و أحبّاؤه» مائده/18 یهود و نصارا گفتند: ما فرزندان و دوستان خداییم. علامه طباطبایی ذیل این آیه می نویسد: «شکی نیست که یهودیان ادعای فرزندی حقیقی برای خداوند نکرده اند و به طور جدی خود را فرزند خدای تعالی نمی دانند؛ آن گونه که بیشتر مسیحیان، مسیح را فرزند خدا می دانند. پس اینکه در این جمله حکایت کرده که یهود و نصارا ادعا کرده اند ما فرزندان خدا و دوستان اوییم، منظور فرزندی حقیقی نیست، بلکه منظورشان این است که با نوعی مجازگویی، شرافتی برای خود بتراشند».14
دیدگاه اسلام درباره سایر ادیان
اسلام به عنوان دین هدایت، و رسول اکرم[ص] به عنوان پیامبر رحمت، در نگاه به پیروان ادیان دیگر همواره مصمم بوده تا با مهر و عطوفت به ایشان بنگرد و شخصیت انسانی و اعتقادی آنان را محترم شمارد. «قل یا أهل الکتاب لستم علی شیء حتّی تقیموا التوراة و الإنجیل و ما أنزل إلیکم من ربّکم و لیزیدنّ کثیراً منهم ماأنزل إلیک من ربّک طغیاناً و کفراً فلاتأس علی القوم الکافرین» مائده/68 بگو: ای اهل کتاب! شما هیچ آیین درستی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را که از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است برپا دارید. ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده [نه تنها مایه بیداری آنها نمی گردد، بلکه] به طغیان و کفر بسیاری از آنها می افزاید. بنابراین از این قوم کافر [و مخالفت آنها] غمگین و محزون مباش. اینک به پاره ای از گفت وگوهای پیامبر اکرم[ص] با پیروان ادیان دیگر که در قرآن کریم به آنها اشاره شده است می پردازیم. در پاسخ گفتار مبتنی بر پندار غلط یهودیان و مسیحیت که فرزندان و دوستان خداوند هستند، پیامبراکرم[ص] این آیه را برایشان می خواند: «و قالت الیهود و النّصاری نحن أبناء الله و أحبّاؤه قل فلم یعذّبکم بذنوبکم بل أنتم بشر ممّن خلق یغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء و للّه ملک السّموات و الأرض و ما بینهما و الیه المصیر» مائده/18 یهود و نصارا گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم. بگو: پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات می کند؟ بلکه شما هم بشری هستید ازمخلوقاتی که آفریده، هر کس را بخواهد می بخشد و هرکه را بخواهد مجازات می کند، و حکومت آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست از آن اوست، و بازگشت همه موجودات به سوی اوست. «و قالوا لن تمسّنا النّار إلاّ أیاماً معدودة قل أتخذتم عندالله عهداً فلن یخلف الله وعده أم تقولون علی اللّه مالاتعلمون» بقره/80 و گفتند: آتش جز چند روزی ما را نسوزاند. بگو آیا با خدا چنین پیمانی بسته اید، تا او خلاف پیمان خود نکند؟ یا آن که از روی نادانی چنین نسبتی به خدا می دهید؟ «و إذا قیل لهم آمنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علینا و یکفرون بما وراءه و هو الحقّ مصدّقاً لما معهم قل فلم تقتلون أنبیاء الله من قبل إن کنتم مؤمنین» بقره/91 و چون به آنها گفته شود که به آنچه خدا نازل کرده است ایمان بیاورید. می گویند: ما به آنچه بر خودمان نازل شده ایمان می آوریم، و به غیر آن هر چند با حقیقت همراه باشد و کتابشان را هم تصدیق کند ایمان نمی آورند. بگو: اگر شما ایمان آورده بودید، از چه رو پیامبر خدا را پیش از این می کشتید؟ «و قالوا لن یدخل الجنة إلاّ من کان هوداً أو نصاری تلک أمانیهم قل هاتوا برهانکم إن کنتم صادقین» بقره/111 گفتند: جز یهودیان و ترسایان کسی به بهشت نمی رود؛ این آرزوی آنهاست؛ بگو: اگر راست می گویید حجّت خویش را بیاورید. «الذین قالوا إنّ الله عهد إلینا ألاّ نؤمن لرسول حتّی یأتینا بقربان تأکله النّار قل قد جائکم رسل من قبلی بالبینات و بالّذی قلتم فلم قتلتموهم إن کنتم صادقین» آل عمران/183 کسانی گفتند: ما را با خدا عهدی است که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم مگر برای ما قربانی بیاورد که آتش را بخورد. بگو: پیش از من پیامبرانی با معجزه ها و آنچه اکنون می خواهید آمدند، اگر راست می گویید چرا آنها را کشتید؟ «و قالوا نحن أکثر أموالاً و أولاداً و ما نحن بمعذّبین. قل إنّ ربّی یبسط الرّزق لمن یشاء و یقدر و لکن أکثر النّاس لایعلمون» سبأ/35 ـ 36 و گفتند: اموال و اولاد ما بیشتر است و ما هرگز مجازات نخواهیم شد. بگو: پروردگار من روزی را برای هر کس بخواهد فراوان و بر هر کس بخواهد تنگ می گیرد، ولی بیشتر مردم نمی دانند. «قل إن کانت لکم الدّار الآخرة عند اللّه خالصة من دون النّاس فتمنّوا الموت إن کنتم صادقین. و لن یتمنّوه أبداً بما قدّمت أیدیهم و الله علیم بالظالمین» بقره/95ـ96 بگو: اگر راست می گویید که سرای آخرت نزد خدا ویژه شماست، نه مردم دیگر، پس آرزوی مرگ کنید. ولی به سبب اعمالی که مرتکب شده اند هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد. خدا ستمکاران را می شناسد.
محورهای گفت وگو
در گفت وگوهای پیروان ادیان با مسلمانان، موارد مختلف مورد بحث و مذاکره قرار می گرفته است، که عمده ترین این محورها عبارتند از:
یک. توحید و یگانگی مبدأ هستی
با توجه به شرک و چندگانه پرستی پیروان ادیان دیگر، عمده ترین محور گفت وگوها بین آنان و مسلمانان، مسأله توحید و یگانگی مبدأ هستی بوده است. در آیات فراوانی این مجادله ها بیان شده است.
دو. نبوت و ایمان به پیامبران
از جمله موارد مطرح شده در گفت وگوهای آنان، مسأله ایمان آوردن به پیامبران الهی، به ویژه رسول مکرّم اسلام[ص] است، که پیروان ادیان با گفتار بدون دلیل و برهان از این امر سرباز زده و دراین باره با پیامبر اکرم به مجادله می پرداخته اند.
سه. معاد و روز رستاخیز
با توجه به معتقد بودن پیروان ادیان دیگر به روز قیامت، و اینکه انسانها در آن روز مورد بازخواست قرار گرفته و به کیفر اعمال خود خواهند رسید، در این باره آنها خود را به خدا منتسب نموده و بدین سان ادعاهای بی دلیل را مطرح نموده و به پندارهای باطل دل خوش کرده در این زمینه ها به مجادله و گفت وگو می پرداختند.
چهار. امتیازات و ملاکهای فضیلت
یکی دیگر از محورهای گفت و گو، تکیه و تأکید پیروان ادیان دیگر بر امتیازات مادی و موقعیتهای اجتماعی بود؛ آنان داشتن مال و فرزند را مایه سعادت دنیایی و آخرتی خودشان می دانستند و از این رو تمامی ارزشهای معنوی و الهی را از این زاویه محاسبه کرده، ثروت و سرمایه دنیایی را وسیله نجات و سعادتمندی شان در آخرت می پنداشتند.
پنج. مسائل فقهی و کلامی
از جمله محورهای گفت وگوها مسائل فقهی و کلامی بوده است. در این زمینه آیات فراوانی در قرآن کریم وجود دارد که در مجال بایسته ای قابل طرح و بررسی است.
پی نوشت ها:
________________________________________
1. طبـاطبـایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، انتشـارات جـامعه مدرسین، 1363ش، 12/398. 2. حسینی تهرانی، محمد حسین، مهر تابان، انتشارات باقر العلوم، 267. 3. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، 16/570. 4. فضل الله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دار الزهراء، 1405 ق، 13/94. 5. مودودی، ابو الأعلی، مبادی اسلام و فلسفه احکام، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، انتشارات شفق، 1342ش، 108. 6. رابرت ا. هیوم، ادیان زنده جهان، ترجمه دکتر عبدالکریم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1369ش، 294. 7. برنارد لوئیس، برخورد تمدنها، ترجمه بهمن دخت اویسی، نشر و پژوهش فرزان، 1380ش، 8. 8. همان، 9. 9. رابرت ا. هیوم، ادیان زنده جهان، 245. 10. آیتی، محمد، تاریخ پیامبر اسلام، 236؛ سیره ابن هشام، 2/2147. 11. ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد 4 ـ عصر ایمان، 260. 12. استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمه منوچهر کاشف، 3/125. 13. برنارد لوئیس، برخورد تمدنها، 14. 14. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، 5/405.
 

تبلیغات