یکی از عوامل مهم و بسیار تأثیر گذار در مهندسی فرهنگی کشور، روشن سازی جایگاه دین در مهندسی فرهنگی است. بر این اساس در این نوشتار نسبت دین و فرهنگ به بحث و بررسی گذاشته شده است. نویسنده تعیین معنای دین و فرهنگ، قلمرو دین و فرهنگ و خاستگاه این دو را از مهمترین مباحثی می شناسد که به کشف رابطه دین و فرهنگ کمک می کند. او در بحث تعریف دین و فرهنگ از میان چند رویکرد مطرح تنها رویکرد مصداق گرایانه و کارکرد گرایانه را گزارش نموده و بر اساس این دو رویکرد نسبت دین و فرهنگ را تبیین می کند. در بحث قلمرو نیز از دو نظریه دین حداکثری و حداقلی سخن می گوید، قلمرو فرهنگ را بسیار گسترده می خواند و آن گاه نسبت دین و فرهنگ را بررسی می کند و در پایان خاستگاه دین و فرهنگ را به بحث گرفته و نسبت آن دو را می گوید.
پس از شهادت امیرالمومنین علی(ع)،امامت و ولایت امت به حسن بن علی(ع) فرزند گرامیشان انتقال یافت.در این زمان معاویه که حکومت شام را در دست داشت،توانسته بود با دروغ و فریب به نام دین بر مردم حکومت کند.مردم هر آنچه را که او می گفت جزء دین می شمردند،و تبعیت می کردند.تا آنجا که او نماز جمعه را در روز چهارشنبه خواند و احدی به اواعتراض نکرد.1 لذا به واسطه سیاستهای معاویه در ادامه سیاستهای خلفای ثلاث،انحرافات فراوانی در دین به وجود آمد، که امام حسن(ع) عمر شریف خود را صرف مبارزه با این انحرافات کرد.برخی از این اقدامات که در تفسیر نقش مهمی داشته است ، در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
اسرائیل نام دیگر حضرت یعقوب بود و فرزندان آن حضرت را بنیاسرائیل میگفتند. با همة اینها شواهد و قرائن نشاندهنده انحراف و انحطاط آنهاست به طوری که قرآن کریم ایشان را سرسختترین دشمن مومنین میخواند و ویژگیهایی چون تبعیت از شیطان و هواهای نفسانی، شرک به خدا و کشتن انبیاء الهی را برایشان بیان میکند. از آنجا که بیشترین بخش تاریخی قرآن مربوط به این قوم است، این نوشتار برآن است تا ریشههای انحراف آنها را از منظر قرآن بررسی نماید.