خداوند در زبان دینی، وجود برتر است و نه تنها ذات مقدّس، بلکه صفات و کلام او را در قیاس با سایر موجودات نمی توان شناخت. آیات وحیانی هرچند کلام خدا، امّا خطاب به آدمی و برای رساندن او به کمال و سعادت حقیقی محسوب می شوند و فقط با درک و فهمی دارای ضابطه جذب فطرت الهی وی خواهند شد. لذا فهم متن وحیانی و درک مراد جدّی خداوند، انسان را در مسیر آگاهی صحیح و هدایت واقعی قرار می دهد. از روشهای رایج فهم در عصر حاضر، فهم هرمنوتیکی از متن است که برخلاف ادّعای برخی مبنی بر ابتکار آن از سوی غربیان، از دیرباز مبانی و روشهایی از آن توسّط مفسّران و اندیشمندان مسلمان به کار گرفته شده است. این نوشتار به بررسی اجمالی فهم روش مندانه، و نه صرفاً و اصطلاحاً هرمنوتیکی، مفسّران از کلام الهی پرداخته، نتیجه می گیرد که تفسیر قرآن گاه به راستی امری سهل و ممتنع می نماید؛ زیرا عوامل گوناگونی در فهم مفسّر دخیل و مؤثّرند و دلیل اختلاف نظر مفسّران در تفسیر آیات و فهم معارف قرآن اغلب به حضور یا عدم حضور و شدّت و ضعف این عوامل در مقدّمات تفسیر هر یک ارتباط دارد، عواملی مانند ادبیّات آیات و بلاغت آن، جغرافیای متن (فضا و اسباب نزول آیات)، شخصیّت مفسّر، دیدگاه ها و زمانة او.
قرآن کریم در آیه 29 حج، به حاجیان چنین دستور داده است: «ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیق». در چیستی معنای «قضای تفث» نظرهای مختلفی از سوی مفسران إرائه شده است. این مقاله بر آن است تا به روش توصیفی تحلیلی معنای «قضای تفث» را در آیه مزبور بررسی و تحلیل نماید و مشخص سازد که دیدگاه مفسران و واژه شناسان تا چه میزان مبتنی بر معناکاوی دقیق در واژه «تفث» است و با بررسی روایات تفسیری و تأویلی، منظور تفسیر آیه و تأویل آن و تأویل های نقل شده در روایات را مبنی بر «قضای تفث» به معنای گرفتن ناخن، چیدن موی و ... و نیز دیدار إمام در حج، را تبیین کند. بررسی ها نشان از آن دارد که معنا نمودن قضای تفث به إزاله آلودگی دقیق نیست و معنای باطنی دیدار إمام، مبتنی بر گونه ای از تأویل است.