قاطعیت، به معناى اجراى مناسب و به موقع قانون و بهره گیرى از قدرتِ مشروع در جهت اجراى عدالت است و مدارا به معناى سعه صدر و تحمّل آراى دیگران. در این مقاله این دو مفهوم با استفاده از کلام و سیره امام على(ع) تجزیه و تحلیل مىشوند و مواردى مانند مداراى حضرت با خلفاى قبل از خود و 25 سال سکوت، قاطعیت و مداراى ایشان در برابر مخالفان حکومت (اصحاب جمل، صفیّن و خوارج) بررسى مىگردد. دعوت کارگزاران به مدارا و قاطعیت، قاطعیت در اجراى عدالت و نفى تبعیض، اجراى عدالت و قاطعیت در برابر تخلف کارگزاران، قاطعیت در اجراى احکام و قوانین الهى، قاطعیت در برابر تخریبکنندگان فرهنگ اسلامى و باورهاى دینى و شدت عمل نسبت به معترضان و منتقدان توطئهگر، نمونههاى عملى مطرح شده در این خصوص هستند.
معارف و احکام قرآن در سه سطح و مرتبه قابل فهم و تبیین است و فهم مرتبه کامل آن بدون تبیین نبىاکرم(ص) ممکن نیست و تنها کسانى توانِ تفسیر همه معارف قرآن را دارند که همه تبیینهاى آن حضرت را دریافت کرده باشند. روایات عامّه و خاصه نشان مىدهد که امام على(ع) همه تنزیل و تأویل و معانى و معارف قرآن را از رسول خدا(ص) دریافت کرده است. بدینجهت، امام على(ع) دومین مفسر آگاه به همه معانى قرآن بوده است. در این مقاله با توجه به آیات قرآن و روایاتى از عامه و خاصه، علم آن حضرت به همه معانى و معارف و احکام قرآن روشن خواهد شد. آنگاه با استناد به روایات، تفسیرِ آن حضرت از معارف و احکام قرآن و ویژگىهاى مصحف آن حضرت و دیگر آثار تفسیرىِ وى، همراه با نگاهى به اظهارات صاحبنظران، مورد بحث قرار گرفته است.
عدالت، مخصوصا عدالت اقتصادى، ویژگى بسیار مهم دولت اسلامى است و در کنار تقوا، شاخص جامعه اسلامى بهشمار مىرود. مفهوم عدالت اقتصادى، مراعات حقوق اقتصادى است و زمینهساز تحقق اهداف عالیه اسلامى مىباشد. معیار عدالت، اهداف عدالت، تقدم عدالت بر رشد و توسعه و اینکه کارآیى لازمه عدالت است، از محورهاى مهم مبحث عدالت اقتصادى است. علىرغم آنکه همه فرهنگها و مکاتب، خواهان عدالت اقتصادى و مدافع آن هستند ولى دین مقدس اسلام، آنگونه که امیرالمؤمنین على(ع) بحق زبانِ گویا و مجرى صادق آن بودهاند، خاستگاهها، پیامدها و اهداف خاص خود را دارد. این نوشته درصدد است درحد توان، محورهاى یاد شده را به اختصار با تکیه به سخنان آن حضرت، تبیین کند.
در نگرش حضرت على(ع) مخالف و دشمن، انسانى خطاکار است که باید هدایت شود و مهمترین وظیفه انبیا و اولیاى الهى (و همه حکومتهاى مبتنى بر دین) زمینهسازىِ هدایت انسانها و نشان دادن راه حق و حقیقت به آنان است. در نگاه آن حضرت، انسان اشرف مخلوقات است و تکریم هر انسانى ـ فارغ از عقیده و مذهب او ـ بر همگان واجب است. مهمترین مؤلفه تکریم انسان، حفظ خون اوست و خونهاى به ناحق ریخته شده، اول چیزى است که روز قیامت مورد سؤال قرار خواهد گرفت. حکومت و قدرت نیز وسیلهاى براى احقاق حقوق و احیاى حدود و ارزشهاى الهى و درنهایت، تکامل و سعادت انسان است و ذاتا داراى ارزش نیست؛ بلکه ارزش و اهمیت آن، کمتر از انسان و جایگاه رفیع اوست. امام على(ع) در نگرش سیاسى خود ـ که ریشه در اصول و اعتقادات فوق داشت ـ به آزادى و اندیشه مخالفان باطل خود احترام مىگذاشت و هیچگاه به توهین و هتک حرمت متوسل نمىشد و در سختترین و بحرانىترین شرایط ـ مثل جنگ ـ نیز به اصول اخلاقى پاىبند بود.
در این نوشتار نخست به صورت اجمالى موضوع گزینش در ادبیات دانش مدیریت مرور مىشود و با تبیین مفهوم و جایگاه آن با رویکرد اسلامى، پیش نیازهاى پرداختن به موضوع اصلى مقاله ارائه مىگردد. از آنجا که بخش قابل توجهى از نامهها و گفتارهاى آن حضرت در نهج البلاغه در رابطه با معیارهاى گزینش است و در این مقاله نیز مجال پرداختن به همه آنها نیست، نگارنده قلمرو بحث را به بررسى معیارهاى گزینش در نامه 53 نهج البلاغه محدود کرده است. در این راستا، مجموعه معیارها در قالب دستهبندى از مقامهایى که در این نامه به معیارهاى گزینش افراد براى آنها اشاره شده است، پىگیرى مىشود.
نخبگان، نقشى برجسته در تحولات اجتماعى دارند و در نهج البلاغه نیز به این نقش اشاره شده است. نخبگان در نهج البلاغه گروههاى مختلف را شامل مىشود: انبیاى الهى، امامان معصوم، نیکان و صالحان و حتى رهبران کفر و نفاق. نقش پیامبر اسلام(ص) در تحول جامعه عرب از دیدگاه امام على(ع) و نقش امام معصوم و صالحان در تداوم حرکت اصلاحى پیامبر و عناصر دیگرى که از دیدگاه نهجالبلاغه در تغییرات اجتماعى ایفاى نقش مىکنند ـ مانند منافقان و رهبران جاه طلب و خودخواه ـ از مباحث مطرح شده در این نوشتار است. در پایان نیز به نقش آگاهى و جهل مردم در حرکت نخبگان اجتماعى پرداخته شده است.