آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

آخرین سفر پیامبرگرامی اسلام‌، به مکّه مکّرمه به پایان رسید و حضرتش همراه با هزاران مرد وزن زائرخانه خدا به مدینه منوَّره وارد شد . جمعی از مردم مدینه که در انتظار ورودش لحظه شماری می‌کردند، به استقبال کاروانیان شتافتند و از ورود باسلامت و صلابت پیامبر و همراهان آن‌حضرت به شور‌و‌شوق آمدند.
سراسرمدینه را شادمانی فراگرفته بود؛ زیرا ‌اینک پس از ماهها فراق، پیامبر رحمت، کرامت، مهربانی، ایثار وگذشت، باز گشته بود، چند ماهی مردمانِ تنها مانده در مدینه، بافراق و تنهایی، دوری پیامبررا به سختی گذرانده بودند. مردم چند صباحی همدل و همدم و غمخوار خویش را ندیده بودند، از این روی از سر اشتیاق فراوان به دیدارش می‌شتافتند و از یکدیگر سبقت می‌گرفتند. برخی اشک شوق‌می‌ریختند و با نگاهی خیره همچون طفلی که ماهها از پدر دور مانده است، می‌نگریستند و بر دستان مبارکش بوسه می‌زدند. جمعی نیز لذّت نگاه به او را لحظه‌ای رها نمی‌کردند و با سکوتی معنا دار در چهره تابناک وی خیره شده بودند.مردمی که پیامبر‌ سفارشات آخر را برای آنان کرده بود و قبل از سفر به آنان فرموده بود که به آخرین سفرحج می روم و در واقع حجّة‌الوداع بجا می‌آوریم.
جوانان ونوجوانانی که چند صباحی را دور از‌مهر و محبت او گذرانده‌بودند‌و اینک باشوقی وصف ناپذیر، در کنارش نشسته و لذّت حضورش را غنیمت می‌شمردند، فرصت‌ها و لحظه‌های حضور را با نکات شیرین پیامبر پیوند می‌زدند و از سخنان دلنشین حضرتش لذّت می‌بردند.
امام صادق‌ گوشه‌ای از دیدار پیامبر اکرم را با جمع اندکی از انصار را این چنین، ترسیم کرده است: جمعی از انصار بر پیامبر وارد شدند و از سر عشق و شور عرضه داشتند: یارسول اللّه! خداوند بزرگ به ما کرامت کرد و به واسطه تو و فرستادن‌تو‌ برما، به ما شرافت بخشید. با آمدنت خداوند دوستان ما را شاد کرد و دشمنان ما را به ذّلت و خواری افکند.
ای رسول خدا! مردمانی نزد تو می آیند و از محضر مبارک تو درخواست کمک دارند و تو دستت خالی است، این امر باعث می‌شود، دشمنان تو به بدگویی از تو بپردازند. ما دوست داریم یک سوم اموالمان را به تو تقدیم کنیم تا هر از گاهی که به تو مراجعه می کنند، دستانت پرباشد.
پیامبر بزرگواراسلام سکوت کرد‌وهیچ نگفت و با ادب و احترام درانتظار فرمان پروردگارمهربان نشست . جبرئیل امین بر حضرتش فرود آمد :«قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیهِ اَجْراً إلاّ الْمَودّةَ فِی الْقُرْبی؛ بگو در برابر رسالتم پاداش از شما نمی‌خواهم، مگر دوستی خویشاوندانم». (سوره شوری، آیه 23) با نزول این آیه شریفه، حضرت چیزی از آنان قبول نکرد.
امام صادق ادامه می‌دهند: منافقان به سخن در آمدند که: چیزی برمحمّد نازل نشده است دیروز اهل بیتش را برما تحمیل کرد و گفت: «من کنت مولاه فعلی مولاه» و امروز می گوید: «قُلْ لا أسْئَلُکُمْ عَلَیهِ أجْراً إلاّ الْمَودّةَ فِی الْقُرْبی».1
در روایت دیگری امام صادق می فرمایند:درپی نزول این آیه شریفه، پیامبر ایستاد و به مردم فرمود: ای مردم! خداوند بلند مرتبه حقی را برای من، برشما واجب کرده است، آیا حق آن را بجا می‌آورید؟ هیچ کس جواب حضرتش را نداد. پیامبر به خانه برگشت، فردای آن روز، سخنش را‌ تکرار کرد، باز جوابی نشنید. روز سوم آن را باز گفت؛ لکن احدی سخن نگفت. آن گاه فرمود: ای مردم! این واجب الهی، طلا و نقره و خوراک و آشامیدنی نیست. گفتند: اکنون بازگو. فرمود: خداوند بزرگ برمن این آیه را نازل کرده است که: «قل لااسئلکم…» من از شما مزد و پاداشی نمی‌خواهم اجر رسالت و زحمات من دوستی نزدیکان من است. در آن‌لحظه گفتند: اگراین گونه است، پس ما قبول می کنیم.2
لکن در دیگر سخن امام صادق فرمود: واللّه ! به این عهد وفا‌نکردند،مگر هفت نفر:سلمان، ابوذر،عمّار،مقداد،جابربن عبداللّه انصاری ،الثّبت وزیدبن ارقم.3
برای روشن شدن معنای آیه باید دو کلمه ذوی القربی و مودّت معنا شود:
ذوی القربی:
به گفته بسیاری از مفسّران شیعه و سنّی وبنابر روایات معتبر از امامان معصوم‌علیهم السلام، منظور از این کلمه، اهل بیت پیامبر اکرم هستند که ما به نقل دو روایت اکتفا می کنیم:
ـ ابن عباس می گوید :زمانی که این آیه نازل شد ، گفتند:یارسول اللّه ، چه کسانی هستند اینان که ما أمر شده‌ایم به مودّت و محبت به آنان ؟
پیامبر فرمودند: علی و فاطمه و فرزندان این دو.4
ـ امام صادق فرمودند: این آیه به ویژه درباره ما اهل بیت نازل شده است؛ یعنی درباره علی، فاطمه، حسن، حسین و فرزندان آنان (اصحاب کساء) که برآنان درود باد.5
مودّت:
براساس تعریف لغوی و نظرمفسّران ، مودّت از «ودّ» گرفته شده و به معنای دوستی از جمیع جهات است .
به طور قطع آنچه در اینجا منظوراست، تنها دوستی زبانی نیست؛ بلکه دوستی و محبتی است که همراه با عمل باشد. زیرا اساساً پیامبران در پی‌هدایت و اصلاح بشریت بودند، و وظایف خود را به عنوان رسالت آسمانی انجام می‌دادند نه به عنوان کسب و کار، و نام و نشان و آن را راه امرار معاش و زندگی نمی‌دانستند بلکه زندگانی بسیاری از آنان به تناسب زمان و مکانی که در آن می‌زیستند از راه چوپانی و یا کشاورزی و جز اینها می‌گذشت.
از این‌روی همّت پیامبران، به ویژه نبی مکرّم اسلام انجام رسالتشان و دعوت از مردم به دوستی و محبّت به اهل‌بیت علیهم السلام برای هدایت مردم به راه راست بود و این جز با عمل آنان میسّر نخواهد شد.
کلام گویا و رسای امام خمینی ـ رضوان اللّه تعالی علیه ـ در این زمینه، روشنگر و تبیین کننده معنای آیه است. ایشان در کتاب ارزشمند «شرح چهل حدیث »، در شرح حدیث سی وششم می فرمایند:
«بیچاره گمان می کند به مجرّد دعوای(ادعای) تشیع وحبّ اهل بیت طهارت وعصمت‌‌جواز ارتکاب هرمحرّمی را ـ خدای نخواسته ـ دارد و قلم تکلیف ـ نعوذباللّه‌ـ از او برداشته شده!…»6
1.تفسیرکنزالدقائق،ج9،ص258و259.
2.تفسیرصافی ،ج4،ص372.
3.تفسیرکنزالدقائق،ج9،ص 256.
4.همان،ص257ر262.
5.همان،ص257.
6.شرح چهل حدیث،ص576.

تبلیغات