فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۸۱ تا ۵٬۴۰۰ مورد از کل ۵٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
ادعاى اصلى تفکیکیان، جدایى جریان وحى از عقل و کشف است. آنان مدعى هستند که براى دستیابى به معارف دینى، باید به تفکیک میان عقل و کشف از دین همت گمارد. تفکیکیان براى موجه جلوه دادن این ادعا از روش هاى مختلف بهره مى برند. یکى از روش هاى آنان انتساب این ادعا به مشاهیر و بزرگان دین است؛ به همین دلیل محمدرضا حکیمى در بسیارى از آثار خود، این ادعا را به علامه طباطبائى نسبت مى دهد و او را مدافع فرضیه تفکیک معرفى مى کند تا شاید از این رهگذر بتواند نظر بخشى از آحاد جامعه را به مدعیات فرضیه تفکیک سوق دهد. براى تحلیل بهتر ادعاى آقاى حکیمى در خصوص طرفدارى علامه از مدعیات تفکیکیان، نخست دو محور اصلى ادعاى ایشان استخراج، و سپس جداگانه مورد تحلیل واقع شده اند. پس از تحلیل این دو محور به روش حلى و نقضى روشن شد که اولاً، علامه طباطبائى معتقد به ادعاى تفکیکیان نیست و ثانیا محمدرضا حکیمى دچار خلط میان مقام ثبوت و اثبات شده و در نهایت گام در تحریف معنوى سخن علامه طباطبائى نهاده است.
بررسی تطبیقی حمل حقیقت و رقیقت از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
211 - 233
حوزه های تخصصی:
حمل حقیقت و رقیقت یکی از نوآوری های مهم ملاصدراست. مراد از این نظریه آن است که وجود ناقص در وجود کامل به نحو بالاتر تحقق دارد، به طوری که مرتبه عالی، وجود همه کمالات مراتب مادونش را در بر دارد. ملاصدرا با استفاده از کلمات حکمای سلف و همچنین تأثیرپذیری از ابن عربی به این نظریه دست پیدا کرد. وی این نظریه را با مبانی خاص خود مانند اصالت وجود، تشکیک وجود، اصل وحدت در کثرت، قاعده بسیط الحقیقه و علت و معلول تبیین نمود. در این مقاله کوشیده ایم تا پیشینه و مبانی این نظریه را همراه با کلمات ابن عربی بررسی و تبیین نماییم.
مطالعه تطبیقی استقلال مفهومی وجود رابط در ملاصدرا و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه ذهن و خارج از مهم ترین مسائل فلسفه است، انحای وجود در خارج، منشأ تحقق حکایات و تصورات ذهنی است. در اندیشه ملاصدرا موجود فی نفسه محکی وجود محمولی است و موجودات رابط از استقلال تصوری و مفهومی بی بهره اند. اسپینوزا نیز تصور استقلالی از صفات و حالات را بدون لحاظ جوهر ممکن نمی داند. به نظر او، حالات استقلال مفهومی نداشته و حتی در مقام تحقق معرفت تصوری خویش نیز در پرتو جوهر لحاظ می شوند. در این مقاله با روشی تحلیلی، دیدگاه این دو فیلسوف را در این مسئله مورد مطالعه تطبیقی قرار داده، ضمن تبیین همگرایی و تشابه دیدگاه آن ها، اختلاف نوعی را به مثابه موضوعی مشترک در فلسفه تطبیقی معرفی نموده و نشان داده ایم که صدرا و اسپینوزا چگونه از رهگذر این تلقی به لوازم دیگر این نگرش رهنمون گردیده اند.
ارزیابی قرائت های نظریه عینیت صفات با ذات الهی با تأکید بر رویکرد صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
3 - 28
حوزه های تخصصی:
اتصاف ذات الهی به صفات ثبوتی حقیقی و نحوه سازگاری آن با بساطت ذات، مهم ترین چالشی است که از گذشته دور، کانون بررسی الهی دانان ادیان ابراهیمی بوده، در پاسخ آن، دیدگاه هایی نظیر «زیادت صفات بر ذات»، «نیابت ذات از صفات» و «عینیت صفات حقیقی با ذات» مطرح شده است. دیدگاه اخیر که مورد پذیرش اندیشوران زیادی در الهیات یهودی، مسیحی و اسلامی قرار گرفته، همواره در هاله ای از ابهام بوده و تفسیرهای مختلفی برایش ذکر شده است که جستار حاضر به تقریر و ارزیابی مهم ترین آن ها می پردازد. از رهگذر این جستار آشکار می شود که صدرالمتألهین با بهره گیری از مبانی حکمت متعالیه به ویژه نحوه تحقق مفاهیم فلسفی و اندماجی انگاری آن ها در ذات، تفسیر ژرفی از این نظریه ارائه نموده که ضمن پذیرش تغایر مفهومی صفات و ذات و نفی سلبی انگاری صفات ثبوتی، آن ها را به عین وجود ذات و با حیثیت اندماجی آن موجود می داند.
تأملی بر نظریه علم حصولی پروردگار به آفریدگان پیش از آفرینش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
171 - 195
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به تحلیل دیدگاه استاد فیاضی پرداخته شده است. صدرالمتألهین با توجه به قاعده بسیط الحقیقه و از طریق اثبات کمالات وجودیِ موجودات ممکن در ذات حق تعالی، به تبیین علم حضوری خداوند به موجودات در مقام ذات می پردازد. استاد فیاضی معتقد است که این دیدگاه دارای اشکالاتی است. اشکال مبنایی آن است که تفسیر ملاصدرا از تشکیک وجود، مستلزم تناقض است و اشکال بنایی این است که این دیدگاه از اثبات علم خداوند به ممکنات معدوم و ممتنعات، ناتوان است. نگارنده پس از تبیین وحدت مفهومی، تشکیکی و شخصی وجود، به این نتیجه دست یافته که اشکال مبنایی مذکور وارد نبوده و استدلال صدرالمتألهین بر علم حضوری خدا، مبتنی بر وحدت تشکیکی وجود است، در حالی که اشکال مبنایی در ارتباط با وحدت شخصی وجود است. در مورد اشکالات بنایی، بیان شده که هرچند اثبات این نحوه از علم حضوری برای خداوند به لحاظ روش شناسی دارای ضعف هایی است، اما رأی نهایی صدرالمتألهین، همان علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است که به صورت علم حضوری است. در ادامه، نظریه استاد فیاضی درباره علم حصولی پروردگار به آفریدگان قبل از آفرینش، مورد بررسی قرار گرفته است.
تبیین شاخصه های علم از نگاه قاضی سعید قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
45 - 66
حوزه های تخصصی:
اندیشه های قاضی سعید قمی بر مبنای نگاه فلسفی عرفانی خاص وی به مسائل بنا شده است و همین موضوع باعث شده نظریات متفاوتی نسبت به فلاسفه پیش از خود ارائه دهد. تبیین متفاوت قاضی سعید از مسئله علم که می توان گفت تا حدود زیادی در مقابل با اندیشه های ملاصدرا در باب علم است، اهمیت پرداختن به این موضوع را دوچندان می سازد. پژوهش حاضر که با بررسی مستقیم آثار و نظریات قاضی سعید صورت گرفته، تلاشی است برای معرفی شاخصه های اندیشه وی در مسئله علم که می تواند وجوه تمایز تفکرات قاضی سعید نسبت به سایر فلاسفه به حساب آید و باب های تازه ای را در وجودشناسی و معرفت شناسی علم به روی ما بگشاید. به اجمال می توان گفت که عمده نظریات قاضی سعید در زمینه علم مبتنی بر تفسیری است که از آیت خدا دانستن نفس در جامعیت و کلیت ارائه می دهد. او علم نفس را نه حصولی می داند، نه حضوری و استفاده از تعبیر حضوری در مورد علم نفس را مَجاز می شمرد و معتقد است که علم نفس، بصر عقل بر طبایع کلیه است، بدین ترتیب حاضر بودن اشیاء برای انسان به معنای ظاهر بودن آن ها برای نفس عاقله است.
نمودهای زیبایی شناسی در اندیشه ابن مسکویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
141 - 166
حوزه های تخصصی:
نمی توان ادعا کرد که ابن مسکویه فیلسوف قرن چهارم هجری، به طور نظام مند در آثار خود به موضوعات اساسی زیبایی شناسی و فلسفه هنر پرداخته است. با وجود این، او موضوع تجربه زیبایی شناختی و زیبایی را به عنوان یک مسئله در نظر می گیرد و معتقد است که ویژگی های اساسی تجربه زیبایی شناختی، با وحدت مرتبط هستند. وحدت، ویژگی وجود الهی است و هدف از هماهنگی، تناسب و ریتم موجود در جهان جسمانی، نزدیک شدن به این وحدت است. از نظر او، زیبایی یک مفهوم عینی است و «زیبا»، در مثلث نفس طبیعت ماده تعیین می شود. چیزی که باعث زیبایی یک شیء می شود، هماهنگی موجود بین نفسی است که منعکس کننده وجود الهی است با ماده ای که قادر به دریافت آن است. زمانی که هنرمند آنچه را که متناسب با نفس است در ماده اعمال می کند، کمال به وجود می آید. کمال همچنین محصول رابطه موجود میان نظریه و عمل است که دو حوزه مکمل به شمار می روند. ابن مسکویه در آثار خود به بررسی موسیقی و شعر نیز می پردازد. از نظر او، موسیقی نزدیک ترین تجربه به دریافت وجود الهی است. تجربه ای که از طریق موسیقی کسب می شود، نسبت به هنرهای دیگر تأثیر بیشتری بر روح دارد. از نظر او، بین موسیقی و وحدت و نظم کیهانی ارتباط وجود دارد. با وجود این، او فاصله خود را با شعر حفظ می کند؛ زیرا معتقد است که در شعر، ترفندهایی برای برانگیختن نفس به کار می رود.
نسبت های ممکن بین دو شیء در خارج و قضایای شرطی حاکی از آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
23 - 44
حوزه های تخصصی:
تحلیل قضایای شرطیه از جمله مهم ترین مباحث منطقی است. به نظر می رسد که تحلیل زبان شناسانه قضایا بدون توجه به واقعیاتی که قضایا از آن ها حکایت می کنند، تحلیل تمامی نیست. با تکیه بر شناخت واقعیات جهان هستی و دسته بندی آن ها، راه برای درک قضایای حاکی از آن ها هموار می شود. خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس با ترسیم نموداری، انحاء اتصال را احصاء نموده و نشان داده است که هر یک از محصورات چهارگانه قضایای شرطی اعم از لزومی، اتفاقی و استصحابی، برای بیان چه نوع اتصالی به کار می رود و نیز از این نمودار، موارد کاربرد شرطی متصله سالبه دانسته می شود. به نظر می رسد تصویر ارائه شده از این نمودار در نسخ موجود، دارای برخی اشکالات است که در این مقاله ضمن توضیح انواع اتصال بین دو امر و چگونگی حکایت از آن ها به وسیله قضایای شرطی، تصویر درستی از نمودار ارائه شده است.
تحلیل و بررسی دیدگاه حکیم سبزواری نسبت به موضع ملاصدرا درباره مجرای قاعده الواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
255 - 272
حوزه های تخصصی:
قاعده الواحد یکی از قواعد و اصول اساسی و مهم در فلسفه اسلامی محسوب می شود و مفاد آن، این است که از علت واحد، تنها یک معلول واحد و یگانه صادر می شود. علی رغم اینکه حکیمان و فیلسوفان بسیاری این قاعده را پذیرفته اند، اما برخی از متکلمان آن را انکار کرده اند. تعیین مجرای این قاعده از جمله مسائل ضروری در پیرامون این قاعده قلمداد می شود. با توجه به عبارات و کلمات ملاصدرا می توان چنین گفت که وی موضعی دوگانه نسبت به این مهم اتخاذ کرده است. وی در برخی از عبارات خود، از اختصاص این قاعده به حق تعالی سخن گفته و در برخی دیگر، مجرای این قاعده را اعم از خداوند دانسته است؛ به گونه ای که حتی در مقام اثبات عقول، از این قاعده بهره برده است. وجود این قبیل عبارات در میان کلمات و سخنان ملاصدرا سبب بروز انتقاداتی از سوی حکیم سبزواری در این باره شده است. وی سه انتقاد نسبت به دیدگاه ملاصدرا مطرح کرده و در نهایت معتقد است که این قاعده اختصاصی به حق تعالی ندارد و شامل سایر واحدهای غیر حقیقی نیز می شود. نگارندگان با روش تحلیلی تطبیقی، سعی در بررسی انتقادات حکیم سبزواری نموده و نشان داده اند که می توان میان عبارات دوگانه ملاصدرا جمع نمود.
تبیین پاسخ صدرا به معمای شکاف تبیینیِ جوزف لوین مبتنی بر آموزه تجرد ادراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
187 - 209
حوزه های تخصصی:
با عنایت به دیدگاه صدرا در خصوص تجرد ادراک و استدلال هایی که بر آن اقامه نموده است، پاسخی مستدل به معمای شکاف تبیینی فراهم می گردد. تبیین صدرا از ادراک و نفس در تقریر دوگانه انگاری جای می گیرد، اما تقریر او با توجه به شأن مجرد نفس و اینکه نفس منشأ هر گونه آگاهی است، به گونه ای منسجم تر مسئله ادراک و کیفیت آن را توجیه می کند. از سوی دیگر، لوین با طرح معمای شکاف تبیینی، بر تمایز میان ماهیت درد و فرایند عصبی تأکید می کند. از دیدگاه او، یک شکاف توضیحی میان تحقق پدیده ادراک و فرایندهای عصبی متناظر با آن ایجاد می گردد که این شکاف را نمی توان بر اساس داده های عصبی موجود پر کرد. هدف از این پژوهش، بررسی میزان کامیابی حکمت متعالیه در ارائه پاسخی مستدل به این مسئله و پر کردن شکاف توضیحی مذکور به واسطه قواعد علم النفسی حکمت متعالیه است. به نظر می رسد دیدگاه صدرا در خصوص تجرد ادراک با توجه به ارائه آن در تقریر دوگانه انگاری و با نگاهی که صدرا به نفس به مثابه حقیقتی متمایز با بدن مادی، اما در عین حال متحد با آن دارد، پاسخی مستدل برای معمای شکاف تبیینی فراهم می کند.
فرد و جامعه؛ کشاکش آراءِ فلاسفه معاصر مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
47 - 72
حوزه های تخصصی:
جامعه و فرد و نسبت این دو، یکی از مسائل مهم فلسفی مورد توجه متفکران است. اصحاب علوم اجتماعی مدرن، سه دیدگاه در پاسخ به این پرسش ارائه کرده اند. برخی در برابر جامعه، به فرد اصالت داده اند و برخی در برابر فرد، جامعه را اصیل می دانند و گروهی دیگر نگاه ترکیبی بین فرد و جامعه را لحاظ کرده اند. اهمیت این مسئله از آن حیث می باشد که هر پاسخی که به پرسش نسبت و اصالت فرد یا جامعه ارائه شود، مسیر تحقیقات علوم انسانی و اجتماعی را شکل می دهد. سٶال این پژوهش آن است که فلاسفه مسلمان معاصر با تکیه بر مبانی عقلانی و فلسفی چه پاسخی به رابطه فرد و جامعه ارائه کرده اند؟ اگرچه در لابه لای آثار متفکران متقدم مسلمان همچون فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی و ابن خلدون می توان پاسخی برای نسبت فرد و جامعه یافت، اما به واسطه آشنایی فلاسفه مسلمان معاصر با علوم اجتماعی جدید، آثار و نظرات مختلف و مستقلی در خصوص نسبت فرد و جامعه یا اصالت فرد و یا جامعه بیان و تألیف شده است. نگارندگان بر این باورند که فلاسفه معاصر ایران را از حیث پاسخ آن ها به نسبت فرد با جامعه، می توان به سه گروه اصالت فرد، اصالت جامعه و اصالت جامعه و فرد طبقه بندی نمود. هر یک از آن ها برای اثبات دیدگاه خود، ادله ای عقلی و نقلی ذکر کرده اند که باعث تضارب آراء و پیدایش نظریات بدیع مبتنی بر آموزه های اسلامی شده است. در این پژوهش با رجوع به منابع و آثار موجود و توصیف اسناد و تحلیل محتوا به کشاکش و بحث های شکل گرفته پیرامون فرد و جامعه پرداخته شده است.
مقایسه روش و غایتمندی تفسیر متن مقدس از نگاه هرمنوتیک عام و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه روش تفسیر متن مقدس در دو مکتب مختلف، از آن جهت اهمیت دارد که هر یک به نوبه خود اثر شگرفی بر اندیشمندان زمان خود و پس از آن گذاشته است. با توجه به گسترش مباحث معرفت شناسی و تطبیقی میان اندیشمندان غربی و مسلمان، ضرورت بررسی روش و غایتمندی تفسیر متن مقدس را به صورت جزئی از دو دیدگاه غربی و اسلامی برگزیدیم، که در عین حال مقدمه ای باشد بر پاسخ به برخی شبهات اعتقادی و معرفتی از جمله نسبی بودن معرفت دینی و تفسیر به رأی. مراد از روش تفسیر متن مقدس، شیوه استفاده از ابزار و راه های مختلف برای تبیین معنای متن مقدس است و مراد از غایتِ تفسیر آن، هدفی است که مخاطب در کنکاش علمی برای تبیین معنای آن دنبال می کند. بنابراین در نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این سٶال اصلی هستیم که بین طرفداران هرمنوتیک عام (که یکی از شاخه های هرمنوتیک محسوب می شود) و حکمت متعالیه در روش و غایت تفسیر متن مقدس، چه شباهت ها و فرق هایی است؟
مفاهیم کلی در فلسفه سینوی و تأثیر آن بر فلسفه قرون وسطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
97 - 118
حوزه های تخصصی:
کیفیت پیدایش و نحوه دستیابی ذهن به مفاهیم کلی، پرسش اساسی در قلمرو معرفت شناسی است. در این پژوهش، به دنبال پاسخ گویی به این سؤال هستیم: چگونه شناخت امور کلی از طریق امور جزئی امکان پذیر است؟ در تاریخ فلسفه، دو جریان مهم افلاطونی و ارسطویی در این باب شکل گرفته است. سردمدار مشرب ارسطویی در عالم اسلام، فلسفه سینوی و در تفکر غرب با تأثیرپذیری از ابن سینا، فلسفه قرون وسطی است. تحقیق حاضر، با رویکردی تحلیلی تطبیقی، به چیستی ادراک و اقسام مفاهیم کلی از منظر ابن سینا و فلاسفه قرون وسطی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو نحله فلسفی در دستیابی ذهن به معقولات اول، غالباً نظریه تجرید را پذیرفته و معقولات منطقی را نیز مستند به مفاهیم ماهوی و عارض بر آن ها دانسته اند. در حوزه مفاهیم فلسفی نیز گرچه اصطلاح معقول ثانی را به کار نبرده اند، اما این مفاهیم را نشئت گرفته از خارج دانسته، در عین حال قائل به تمایز کیفیت پیدایش آن ها با معقولات اول و ثانی شده اند.
بررسی نظریه «علم الهی» در اندیشه شیخ اشراق و پل تیلیخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
67 - 84
حوزه های تخصصی:
دیدگاه سهروردی و تیلیخ در باب علم الهی را می توان از جهاتی مورد تطبیق قرار داد. در این تطبیق، دو وجه قرابت و دو وجه تمایز به دست می آید. وجه قرابت ها از این قرارند: نخست، هر دو قائل به معنایی واحد از ذات الهی هستند. دوم، هر دو به ضرورت علم به ذات اعتقاد داشته و خداوند را فی ذاته عالم می دانند. این علم نیز اعم از علم به خود و علم به اشیاست. وجوه تمایز نیز به این شرح است: نخست، رویکرد و مبنای آن دو نسبت به خداوند و نسبت علم الهی به اشیا متفاوت است؛ با این توضیح که در اندیشه تیلیخ، صرف الوجودی مستلزم عدم موجودیت خداوند است و اینکه بر این اساس، نسبت علم به خدا را باید نمادین دانسته و معنای جدیدی از آن به دست داد؛ اما در اندیشه سهروردی، خداوند دارای کمالات عینی بوده و موجود است؛ ضمن آنکه خداوند به منزله علهالعلل، علم حقیقی به تمام اشیا دارد. دوم، علم به کثرات در اندیشه تیلیخ به معنای آگاهی از گذشته، حال و آینده آن ها نیست؛ اما از نگاه سهروردی، خداوند به مبادی اشیا عالم بوده و بر مبنای اضافه اشراقیه، به علم حضوری از گذشته، حال و آینده اشیا آگاه است.
بررسی انتقادی نتایج نظریه وحدت در فیزیک از نظر هاوکینگ بر اساس وحدت تشکیکی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
259 - 288
حوزه های تخصصی:
استفن هاوکینگ، فیزیک دان نظری معاصر، یافتن یک نظریه وحدت بخش در فیزیک را بسیار مٶثر می دانست. وی با بیان احتمالات سه گانه، مدعی وجود نظریه وحدت بزرگ است و آثار و فواید هستی شناسی همچون: امکان شناخت و توصیف قوانین حاکم بر کیهان، آگاهی از طرز کار جهان بی نهایت ریز در ابتدای آفرینش، پاسخ به پرسش ها درباره شروع، علت آفرینش و نقش خدا به عنوان خالق هستی را بر نظریه وحدت مترتب می داند. در این مقاله، نتایج و برایندهای متافیزیکی نظریه وحدت استخراج شده و در روشی تطبیقی با نظریه وحدت تشکیکی وجود ملاصدرا بررسی می شود. وحدت تشکیکی وجود، تأثیر قابل توجهی در هستی شناسی و نیز معرفت شناسی فلسفی گذاشته و عاملی برای پیوند علوم با یکدیگر، تبیین ارتباط اجزای عالم با هم، تحلیل اختیار انسان بدون منافات با اراده الهی، تبیین آغاز جهان و پاسخ به ابهامات هستی شناسی دیگر است. در این پژوهش نشان داده می شود که با نظریه وحدت وجود ملاصدرا می توان به پرسش های فلسفی هاوکینگ پاسخ داد.
معنای زندگی از دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
23-40
حوزه های تخصصی:
چیستی معنای زندگی، یعنی هدفمندی و عبث نبودن حیات، از موضوعاتی است که اندیشه بشری را به خود مشغول داشته است. این مسئله از مسائلی است که شکست در پاسخ بدان موجب پیدایش بحران های فکری و اجتماعی در جوامع مختلف، به ویژه در جوامع غربی شده است. در این راستا، علامه محمدتقی مصباح یزدی، از فلاسفه اسلامی معاصر، چیستی معنای زندگی را به ژرفی کاویده و در نهایت معناداری زندگی را که استعاره از هدف زندگی است، مصداقاً با قرب الهی قرین دانسته اند. قرب الهی، یعنی نزدیک شدن به خدا، مقام حقیقی است که در سایه سار اعمال اختیاری در مسیر عبودیت الهی برای انسان حاصل می شود. این مقاله، پس از طرح مسئله و مفهوم شناسی معنای زندگی و اشاره به نگرش ها و چالش هایی که در این باره وجود دارد، به نقد و بررسی آنها به نحو تطبیقی می پردازد و در ادامه، دیدگاه آیت الله مصباح یزدی را باره معنای زندگی تبیین کرده و ارتباط آن را با قرب الهی تشریح می کند.
نقد و بررسی چیستی رنگ با تأکید بر دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
181 - 210
حوزه های تخصصی:
اکثر قریب به اتفاق فلاسفه سنتی و اسلامی، قائل به واقع انگاری رنگ هستند و رنگ را موجودی خارجی می دانند و بنا به علوم طبیعی هر دوران و دانش فلسفی خود، به بررسی و تبیین چیستی رنگ همت گمارده اند. نظریه واقع انگاری پیرامون چیستی رنگ، شامل آراء فیلسوفان قبل از ابن سینا و خود وی درباره رنگ می باشد. اما از آنجایی که اقوال فیلسوفان مشایی و اشراقی و متعالیه از ابن سینا تا کنون، تغییرات قابل توجهی نداشته است و با کمی تفاوت، همان عبارات، مطالب و دیدگاه های ابن سینا درباره رنگ، در کتب بعدی نیز منتقل شده است، بنابراین بررسی نظریات ابن سینا درباره چیستی رنگ حائز اهمیت است. در این نوشتار، ضمن اشاره به اقوال فلاسفه سنتی، به نقل و بررسی چیستی رنگ با تأکید بر دیدگاه ابن سینا می پردازیم و ضمن نقد نظریه ابن سینا درباره چیستی رنگ، به ارائه فرضیه جدیدی که چیستی رنگ را ترکیبی از یک فرایند می داند، خواهیم پرداخت.
تحلیل و بررسی ادله قرآنی بر تجرد نفس با تأکید بر تفاسیر روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
161 - 186
حوزه های تخصصی:
مسئله تجرد نفس به دلیل نقش مبنایی که در مباحث فلسفی مانند انسان شناسی، معرفت شناسی، فرجام شناسی و... دارد، همواره مورد توجه اندیشمندان مسلمان و فیلسوفان بوده است. مسئله پژوهش حاضر این است که آیا بحث تجرد نفس با دیدگاه قرآن هماهنگ می باشد؟ این نوشتار با بررسی تفاسیر آیاتی که به آن ها برای تجرد نفس استناد شده و همچنین روایاتی که ذیل این آیات وارد شده است، به تبیین دیدگاه قرآن در تجرد نفس با تأکید بر تفاسیر روایی پرداخته است. به چهار دسته از آیات بر تجرد نفس استناد شده است: نخست، آیاتی که خلقت نفوس را بیان می کنند. دسته دوم، آیاتی که به نسبت نفوس با پروردگار اشاره دارند. دسته سوم، آیات ناظر به افعال جوانحی به ویژه آیاتی که بر ادراک و مراتب آن دلالت دارند. دسته چهارم، آیات مربوط به برزخ و قیامت که تصریح دارند پس از مرگ و نابودی جسم، حقیقت انسان توسط فرشتگان الهی استیفا شده، باقی است و مشاهداتی دارد. بسیاری از روایات هم مؤید تجرد نفس می باشند. مواردی هم که ظاهر روایات با تجرد نفس منافات دارد، به جهت دلایل قطعی و مستند قابل توجیه و تأویل است. این مقاله با روش اسنادی کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی تحلیلی به این مهم پرداخته است.
روش علامه طباطبائى در استنباط مسائل علوم انسانى دستورى از آموزه هاى ارزشى دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با تعریف علوم انسانى توصیفى و دستورى و بیان تفاوت روش تحقیق آنها، نشان مى دهد که از منظر علامه طباطبائى، ارزش ها در تعیین اهداف و جهت دهى به مسائل علوم انسانى دستورى نقشى اجتناب ناپذیر دارند. ازاین رو، براى تولید علوم انسانى دستورى سعادت آفرین، نیازمند نظام ارزشى جامع نگر و کاملِ دین حق هستیم و چون مسائل علوم انسانى دستورى پس از تعیین هدف و دستیابى به توصیف هاى لازم شکل مى گیرند، رویکرد ایشان در استنباط مسائل این علوم، در سه مرحله تبیین شده است: گردآورى مبانى و توصیف هاى لازم؛ بیان یا دست کم در نظر داشتن اهداف دین حق در مسئله؛ تنظیم پاسخ مسئله.
بازسازی نظریه سلطنت نفس بر اساس مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
87 - 110
حوزه های تخصصی:
تقریرهای ناسازگارگرانه از اختیار، به تقریرهایی گفته می شود که بر اساس ناسازگاری ضرورت علّی و اختیار ارائه می شوند. هدف اصلی این تقریرها، تبیینی مناسب از اختیارِ بدون تعین و ضرورت علّی است؛ به طوری که مستلزم شانس و اتفاق نباشد و شخص در مقابل اراده نامتعین و فعل ناشی از آن مسئول باشد. از جمله این تقریرها، «نظریه سلطنت نفس» است که توسط برخی دانشمندان اصول فقه مانند محقق نائینی و شهید صدر مطرح شده است و برخی فیلسوفان معاصر نظیر فیاضی تلاش کرده اند تا آن را در فضای تفکر فلسفی نیز مطرح کنند. مهم ترین نقطه ضعف این تقریرها عدم مواجهه مناسب آن ها با اصول و قواعد فلسفی از جمله قانون ضرورت علّی است؛ چرا که عمده این تقریرهای ناسازگارگرایانه، مستلزم نقض یا تخصیص قواعد عقلی هستند. این مقاله پس از بررسی انتقادی مهم ترین تقریرهای نظریه سلطنت نفس و بیان اشکالات آن ها، این نظریه را بازسازی کرده، بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا تقریری جدید از آن ارائه کرده است که در آن، اشکالات تقریرهای دیگر مطرح نمی شود.