مقالات
حوزه های تخصصی:
مسئله شناخت صفات الهی و معناشناسی آن ها، یکی از مباحث بسیار مهم و مورد اختلاف در بحث شناخت خداوند متعال است. میرزامهدی اصفهانی با تأکید بر آیات و روایات، در صدد بیان نوع خاصی از الهیات سلبی است که با سخن دیگر قائلان به الهیات سلبی مانند ابن میمون و قاضی سعید متفاوت است. از نظر او، خداوند دارای صفت است و این صفات به نحو مشترک لفظی وضع شده اند. همچنین با توجه به عدم سنخیت میان خالق و مخلوق، عقل انسان ها نمی تواند صفات الهی را بشناسد و توصیف خداوند به معلومات و مفهومات و تصورات بشری صحیح نیست؛ بلکه این خداوند است که صفات خود را به انسان ها می شناساند و به همین سبب، قول به این نظریه منجر به تعطیل شناخت صفات خداوند نمی شود. با تبیین و تحلیل این نظریه مشخص می شود که این نظریه در حقیقت منجر به تعطیل عقل در فهم شناخت صفات الهی می شود.
رابطه عالم مثال و عالم طبیعت از دیدگاه علامه طباطبایی و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث از رابطه عالم مثال و عالم طبیعت، یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی است. شیخ اشراق در رد نظریه مشاییان در مورد مادی بودن صور خیالی و برای تبیین برخی دیگر از مسائل فلسفه خود، نظریه عالم مثال را طرح کرده است. علامه طباطبایی نیز از جمله فلاسفه معاصر است که نظریات قابل توجهی در مورد عالم مثال و رابطه آن با عالم طبیعت بیان نموده است. در این نوشتار، ابتدا دیدگاه دو فیلسوف در مورد عوالم هستی و ادله آن ها در اثبات عالم مثال تبیین شده است. آنگاه به تحلیل رابطه عالم مثال و عالم طبیعت در محورهایی همچون نظریه خیال و ابصار، صور موجود در آینه و اطلاع از امور غیبی در نظر شیخ اشراق، و محورهایی همچون رابطه طولی و تشکیکی عوالم، علیت عالم مثال نسبت به عالم طبیعت، وجود کمالات عالم طبیعت در عالم مثال و تبیین رٶیاهای صادقه و کیفیت ادراک حسی از نظر علامه طباطبایی پرداخته شده و در پایان، مطالبی در مورد نقاط مشترک و متمایز دیدگاه های این دو فیلسوف و چالش های هر دیدگاه بیان شده است.
برهان قوه و فعل از منظر فلسفه مشاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ مکتوب فلسفه، دیدگاه های گوناگونی پیرامون حرکت پدید آمده است. در این میان تنها نظریه «قوه» ارسطو بود که بیش از همه مقبول فیلسوفان پس از وی به ویژه فیلسوفان مسلمان واقع شد. او هیولا را جوهری سراسر قوه می دانست که با انضمام به صورت جسمیه، جسم را تشکیل می دهد و پذیرای تحولات آن می شود. فیلسوفان اسلامی به ویژه ابن سینا ضمن پذیرش این مطلب، براهین متعددی بر آن اقامه کردند و از آن هنگام، این براهین مورد بازبینی فیلسوفان بوده و گاه به ویژه در دوره معاصر نزد برخی اندیشه ورزان چنان با دیده انکار نگریسته شده که به امری کاملاً ذهنی فروکاهیده است. با توجه به نقش مهم این اندیشه در تبیین دگرگونی های جهان هستی و اینکه یکی از مهم ترین این براهین، برهان «قوه و فعل» است، این پژوهش هم می کوشد نشان دهد بیشتر نقدهای وارد بر این برهان، مبنایی است و این برهان از انسجام بالایی در فلسفه مشاء برخوردار است و هم تلاش می کند ظرفیت آن را برای پذیرش ویراستی صدرایی بسنجد. اهمیت این موضوع در تقویت جایگاه نظام مادر فلسفه اسلامی یعنی فلسفه مشاء در یکی از مهم ترین آموزه های فلسفی، یعنی «قوه و فعل» است که خود زمینه ساز تبیین دقیق تر آموزه سترگ حرکت جوهری و تعیین قلمرو آن است.
صورت بندی معناییِ مدنیت در کتاب تهذیب الاخلاق ابن مسکویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدنیت از مقوله های بنیادین در جوامع انسانی است که بر ضرورت رعایت قواعد و اصول مدنی تأکید دارد. این مقوله به سبب تأثیرگذاری بر کیفیت زیست اجتماعی، در اندیشه و نظریات فلاسفه اسلامی از جمله ابن مسکویه بازتاب وسیعی پیدا کرده است. وی با تدوین کتاب تهذیب الاخلاق، گامی مهم در نظریه پردازی در حوزه اخلاق، و فضایل انسانی که زمنیه ساز رشد مدنیت است، برداشت. مقاله پیش رو تلاش می کند با شناسایی و معرفی فضایل اخلاقی، تأثیر آن ها را در ایجاد صورت بندی معنایی از مدنیت، با بهره گیری از روش معناشناسی در حوزه زبان شناختی بیان دارد. یافته پژوهش نشان می دهد که فضایل پنج گانه اخلاقیِ «حکمت»، «عفت»، «شجاعت»، «سخاء» و «عدالت» که از شاخصه های مدنیت هستند مطرح در کتاب تهذیب الاخلاق، در ارتباط معنایی با مفاهیم درونی، مقوله هایی تولید کرده اند که در روابط معنایی با مدنیت به عنوان نقطه کانونی صورت بندی معنایی از مدنیت در پس اندیشه های ابن مسکویه را نمایان ساخته که بر زیست اجتماعی بر اساس حفظ ارزش های انسانی بما هو انسان تأکید دارد.
نقش دانش ریشه شناسی در رهیافت فلسفی به واژه «حقّ» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «حق» یکی از پرکاربردترین واژه ها در قرآن کریم است که با وجود وضوح ظاهری، معنای دقیق آن نیازمند ریشه شناسی است و در قرآن کریم، در بیش از 30 معنای مختلف، همچون: اللّٰه، پیامبرN، قرآن، اسلام، عدالت، صدق، کعبه، حظّ و...، به کار رفته است که نشانگر غموض مفهوم این واژه در قرآن کریم است. در این پژوهش با استفاده از دانش ریشه شناسی و معناشناسی تاریخی، ارتباط کاربردهای متنوع این واژه با محوریت اصل لغوی «وجود» تبین می گردد. این رهیافت نو به واژه «حق» ضمن تأیید پاره ای برداشت های فلاسفه از واژه حق، به مستند اصل اعتبار اجتهاد لغوی، می تواند راهگشای تفسیر فلسفی بسیاری از آیات دیگر در قرآن کریم باشد که فلاسفه به خاطر دوری از متهم شدن به تفسیر به رأی، به جهت عدم مبنای لغوی، به آن استناد نکرده اند. همچنین می تواند تأثیری بر رتبه بندی موضوعات مختلف وجود از حیث اهمیت و ثمرات آن داشته باشد.
بازشناسی مفهوم طبیعت در فلسفه سهروردی در پرتو نقد صورت نوعیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهروردی در آثار خود، وجود و ضرورت صورت های جوهری انواع را مورد نقد و ابطال قرار می دهد. نفی وجود صورت های نوعیه، مستلزم نفی دو قاعده مهم در فلسفه مشاء است؛ اول آنکه جوهر فقط به جوهر متقوم است و عرض نمی تواند مقوم جوهر باشد، و دوم آنکه ذاتیات در جواهر به حمل متواطی و نه تشکیکی، بر ذات خود حمل می شوند. پرسشی که در این میان مطرح می شود، آن است که نفی صورت نوعیه در دستگاه فلسفی اشراق چه جایگاهی دارد و با چه هدفی صورت گرفته است؟ با توجه به شیوه استدلال سهروردی درمی یابیم که او با آگاهی از لوازم نفی صورت نوعیه و پذیرش تقوم جوهر به هیئات و نیز تشکیک در ماهیت، آن ها را در اثبات مثل و مدبرات مفارق به کار می گیرد و از این رهگذر به مفهوم نوی از طبیعت دست می یابد. طبیعت در این معنا و مفهوم نو، به منزله مبدأ تدبیر نوری عالم اجسام توسط ارباب انواع و به بیانی دیگر، مبدئیت نور برای حرکت های گوناگون اجسام است.
فاعلیت یا قابلیت نفس در ادراک جزئیات و بررسی نتایج حاصل از پذیرش هر یک در اندیشه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین در مورد ادراک صور جزئی خیالی و حسی، دو تصویر عمده برای نفس ترسیم می کند؛ یکی نفسِ فاعل و دیگری نفسِ قابل. برای هر یک از هر دو نظریه نیز شواهدی در آثار وی وجود دارد. مهم ترین نتیجه پذیرش فاعلیت نفس، طبق قاعده «فاعل و معطی شیء، فاقد آن نیست»، قبول واجد بودن صور توسط نفس در مرتبه قبل از صدور و فاعلیت است. چنین نتیجه ای ما را به نظریه مشابه، اما دقیق تری در حوزه ادراکات نفس می رساند و آن، نظریه عرفانی انکشاف نفس است. از سوی دیگر، سخن از قابلیت نفس نسبت به صور خیالی و حسی، ما را به قوه داشتن نفس، خروج آن از قوه به فعلیت در جریان ادراک و در نتیجه، مادیت نفس انسانی و نیز مادیت ادراکات حسی و خیالی می رساند؛ نتایجی که با برخی مبانی دیگر صدرایی ناسازگار است. لذا به نظر می رسد نظریه نخست در ادراکات جزئی، به صواب نزدیک تر است و نتایج فلسفی پذیرفتنی تری را به همراه دارد.
تحلیل ماهیت نشانه از منظر سوسور و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی بخش مهمی از مطالعات جدی سوسور در حوزه زبان شناسی است. از نظر سوسور، ماهیت نشانه به دو بخش دال و مدلول تقسیم می شود. در تلقی متعارف، دالّ امری بیرون از ذهن و مدلول امری درون ذهنی است. اما سوسور به تبعیت از کانت، دیدگاه متعارف را به چالش کشیده و خاستگاه تکوین هر یک را منطوی در ذهن می داند. در سنت فلسفه اسلامی، فارابی نخستین فیلسوفِ زبانی است که به ساختار همزمانی زبان، صرف نظر از وجه تاریخی آن توجه می کند. وی با به کارگیری مفهوم لفظ و معقول، ضمن قراردادی خواندن روابط میان آن ها، خوانشی سوبژکتیویستی از تحلیل ماهیت نشانه ارائه می دهد. مقاله حاضر دو هدف دارد: نخست، دیدگاه سوسور و فارابی در باب ماهیت نشانه بررسی خواهد شد. دوم، دیدگاه فارابی نسبت به لفظ و معقول و چگونگی روابط میان آن ها در نسبت با دالّ و مدلولِ سوسور واکاوی خواهد شد.
تأملی بر نظریه علم حصولی پروردگار به آفریدگان پیش از آفرینش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به تحلیل دیدگاه استاد فیاضی پرداخته شده است. صدرالمتألهین با توجه به قاعده بسیط الحقیقه و از طریق اثبات کمالات وجودیِ موجودات ممکن در ذات حق تعالی، به تبیین علم حضوری خداوند به موجودات در مقام ذات می پردازد. استاد فیاضی معتقد است که این دیدگاه دارای اشکالاتی است. اشکال مبنایی آن است که تفسیر ملاصدرا از تشکیک وجود، مستلزم تناقض است و اشکال بنایی این است که این دیدگاه از اثبات علم خداوند به ممکنات معدوم و ممتنعات، ناتوان است. نگارنده پس از تبیین وحدت مفهومی، تشکیکی و شخصی وجود، به این نتیجه دست یافته که اشکال مبنایی مذکور وارد نبوده و استدلال صدرالمتألهین بر علم حضوری خدا، مبتنی بر وحدت تشکیکی وجود است، در حالی که اشکال مبنایی در ارتباط با وحدت شخصی وجود است. در مورد اشکالات بنایی، بیان شده که هرچند اثبات این نحوه از علم حضوری برای خداوند به لحاظ روش شناسی دارای ضعف هایی است، اما رأی نهایی صدرالمتألهین، همان علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است که به صورت علم حضوری است. در ادامه، نظریه استاد فیاضی درباره علم حصولی پروردگار به آفریدگان قبل از آفرینش، مورد بررسی قرار گرفته است.
برخی از اندیشه های منطقی سمرقندی و نظر ابتکاری علامه طباطبایی در اجزای قضیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شمس الدین محمد بن اشرف سمرقندی، منطق دان ناشناخته سده هفتم هجری، نقش مؤثری در رشد و بالندگی منطق سینوی در جهان اسلام دارد. بررسی آرای منطقی او، از تأثیرش در افکار برخی منطق دانان به ویژه قطب الدین رازی حکایت دارد. او علاوه بر بسط و گسترش برخی از نوآوری های ابن سینا، از آرای منطقی خاصی برخوردار است. تبعیت از نظام منطق نگاری ابن سینا، بساطت تصدیق یا نفی مرکب انگاری تصدیق، حل مسئله کل کلامی کاذب، تفکیک میان مصادیق مختلف ضرورت وصفیه و تقسیم آن بر سه قسم، افزودن شرط ذهنیه در عکس مستوی سالبه معدوله الموضوع معدومه المحمول و یا موجبه معدوله المحمول معدومه الموضوع، از جمله اندیشه های منطقی شمس الدین سمرقندی است. نوشتار حاضر ضمن ذکر و بررسی این آراء، در بحث از بساطت تصدیق، به ذکر و بررسی دیدگاه ابتکاری علامه طباطبایی در مورد تعداد اجزای قضیه می پردازد که از دیدگاه ایشان، نسبت حکمیه از اجزای اصلی قضیه به شمار نمی رود.
بررسی تطبیقی «هویت استعلایی انسان» در اندیشه هیدگر و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرای هیدگر و ملاصدرا در باب «هویت استعلایی انسان» را می توان از جهاتی مورد بررسی تطبیقی قرار داد. در این تطبیق، قرابت ها و تمایزهایی به دست می آید. وجوه قرابت از این قرارند: نخست، هر دو قائل به معنایی واحد از استعلا در بستر وجود هستند و به تأثیرگذاری یک جانبه وجود در تحقق استعلای انسان اذعان دارند؛ دوم، به اهمیت استعلا در تعریف انسان اعتقاد داشته و هویت انسان را قائم به استعلا تلقی می کنند؛ وانگهی، هر دو به استمرار دائمی استعلای آدمی تصریح دارد. جهات تمایز نیز به این شرح است: نخست، مبنای آن ها درباره استعلا متفاوت است؛ زیرا آغاز استعلا در هیدگر با نقد سوبژکتیویسم دکارت است و به این عقیده نائل می شود که انسان تنها موجودی است که اشیا را در گشودگی اش درمی یابد؛ اما آغاز استعلا در اندیشه ملاصدرا با تبیین عین الربطی موجودات به وجود حقیقی ترسیم شده و بر این عقیده استوار است که انکشاف هستی در انسان، بر مدار حرکت جوهری، اراده و فیض وجود حقیقی رخ می دهد؛ دوم، هیدگر با نظام هستی شناسانه ای که ترسیم کرده، به خوداتکاییِ دازاین در امر استعلا اعتقاد دارد، اما در اندیشه ملاصدرا اهتمام به الوهیت و در پرتو آن، تمسک علمی و عملی به جوانب آن از اهمیت بنیادین برخوردار است.
مطالعه تطبیقی علت تامه و ناقصه در فلسفه با سبب و شرط در علم اصول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علیت که از مبادی وجود و اندیشه است، از مباحث مهم در حوزه معارف دینی به شمار می رود. متفکران شیعه به عنوان جریانی عقل گرا، همواره از اصل علیت دفاع کرده و به تبیین احکام و اقسام آن پرداخته اند. تقسیم علت به تامه، ناقصه، حقیقی، معد، بسیط، مرکب، قریب، بعید و... در فلسفه، و تقسیم به سبب، شرط، مقتضی، مانع و معد و... در علم اصول، از جمله مباحث مشترک میان این دو علم است. فلاسفه این تقسیم را بیشتر به روش حصر ثنایی انجام داده و دانشمندان علم اصول ناظر به اعتبارات فقهی و عملی، تقسیمی چندگانه ارائه کرده اند. در این مقاله با روش تحلیلی، به مطالعه تطبیقی تقسیمات علت در این دو علم پرداخته و با نقد تبیین اصولی نشان داده ایم که تقسیم علت به روش ثنایی، از انسجام و اتقان بیشتری برخوردار، و با اشکالات کمتری مواجه است. ضمن آنکه می توان برخی تقسیمات علت در دانش اصول را بر اساس تقسیم رایج در فلسفه تفسیر کرد.