فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۵٬۷۲۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در بینش ملاصدرا، وجود حقیقتی منحصر و مختص به ذات الهی است؛ اگرچه ملاصدرا بر وحدت وجود تکیه کرده است، کثرت را نیز قبول و توجیه کرده است. به بیان وی عالم هستی با تمام مظاهر و مراتبش و با این گستردگی چیزی جز تجلی الهی و ظهور جمال و جلال ربانی نیست. حال اگر در عالم هستی تحقق چیز دیگری به جز یک وجود اصالت ندارد، چگونه این عالم هستی با این همه کثرات را می توان تبیین کرد؟ ملاصدرا جهت تبیین کثرات عالم، داعیه دار اثبات عقلانی نظریة وحدت شخصی وجود است. تمامی مکاتب فلسفی حوزة اندیشة اسلامی نیز به نوعی مجبور به پذیرش این دیدگاه شده اند؛ لیکن این پذیرش مستلزم سه لازمة فلسفی و کلامی است: نفی علیت، همه خداانگاری، و پذیرفتن جبر و نفی اختیار. از همین رو به باور نگارنده، نظریة یادشده به لحاظ تفکر دینی مردود است.
برای اثبات، ابتدا مبانی فلسفی ای که نظریة وحدت شخصی وجود بر آن ها مبتنی است بیان می شود و سپس انتقادات وارده مطرح می شوند تا از این ره گذر اثبات شود که سخن از نظریة وحدت شخصی وجود با باورهای اعتقادی و بدیهیات عقلی سازگار نیست و نظریه ای قابل انکار است
بررسی تطبیقی آرای لیندا زاگزبسکی و استاد مرتضی مطهری در باب علم پیشین الاهی و اختیار انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مسأله ی علم پیشین الاهی و اختیار انسان یکی از مسائل اساسی فلسفه ی دین است که از دیرباز، ذهن متکلمان و فیلسوفان را به خود معطوف نموده است. بر اساس این مسأله، ازآن جاکه علم مطلق الاهی مستلزم خطاناپذیری آن است، ازاین رو اگر خداوند در زمان t1 بداند که فاعل S فعل a را در زمان t3 انجام می دهد، آنگاه S در زمان t3 فعلی جز a را نمی تواند انجام دهد. ازاین رو، علم پیشین الاهی در تعارضی ظاهری با اختیار انسان است. این مقاله می کوشد آرای لیندا زاگزبسکی (فیلسوف دین معاصر) را با دیدگاه های استاد مرتضی مطهری در این باب مقایسه کند. در این راستا، ابتدا به بررسی پاسخ های سه گانه ی کلاسیک به این مسأله (بوثیوس گرایی، آکام گرایی و مولیناگرایی) از منظر زاگزبسکی می پردازد و نشان می دهد که زاگزبسکی ضمن پذیرش برخی از عناصر این دیدگاه ها و تلفیق آن ها با یکدیگر، سه راه حل بدیع ارائه می کند. مقاله سپس به بررسی دیدگاه استاد مطهری در دو بخش جبر و اختیار و قضا و قدر می پردازد و در پایان، وجوه شباهت و افتراق آرای دو متفکر را نشان می دهد. یافته ی پژوهش آن است که هر دو متفکر سازگاری علم پیشین الاهی را با اختیار انسان می پذیرند، اما «آکام گرایی تومیستی» و دو راه حل دیگر زاگزبسکی به رغم نکات مثبت و درخور پذیرشی که دارند، در نشان دادن این سازگاری ناتوان است، در حالی که راه حل استاد مطهری راه حل دقیقی برای اثبات این سازگاری است.
منشأ اختلاف اشیاء: پژوهشی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده در این مقاله، دیدگاه های میرزا مهدی اصفهانی از یک سو، محدثان مانند ملا صالح مازندرانی از یک سوی، و نیز اندیشمندانی که ذهن فلسفی دارند، مانند صدرالدین شیرازی، ملاهادی سبزواری، میرداماد، فیض کاشانی را به طور تطبیقی بررسی می کند. محورهای این بررسی تطبیقی، عَرَضی بودن اختلاف اشیاء، و نقش اطاعت و عصیان فاعل مختار در آن است.
نحوه وجود نفس در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف تصور رایج، همه فلاسفه الهی نفس انسانی را مجرد محض نمی دانند. ملّاصدرا، برخلاف حکیمان مشایی و اشراقی، بر آن است که نفس وجودی ذومراتب دارد و در بعضی از مراتب خود مادی و در بعضی دیگر مجرد است؛ یعنی نفس موجودی است که مادیت و تجرد را همراه و هم ساز کرده است. وجود موجودات مادی و هستی های مجرد، دست کم در فلسفه اسلامی، چندان محل بحث و مناقشه نیست، اما امکان و تحقق موجودِ مادی مجرد رهاورد حکمت متعالیه است و تنها با مبانی و اصول آن قابل تثبیت است.
مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی برخی اصول، مبانی و مقدماتی را که فهم صحیح نحوه وجودِ مادی مجردِ نفس بر آنها مبتنی است به اجمال بررسی کرده است.
نقد وبررسی شش دیدگاه درباره شرایط انتاج قیاس استثنائی در منطق سینوی (با تاکید بر شرطی متصل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و داوری نظرات منطق دانان سینوی درباره شرایط انتاج قیاس استثنائی (با تأکید بر شرطی متصل) اختصاص دارد. پس از بررسی متون متعدد منطق سینوی، مجموعه نظرات در شش دسته تقسیم بندی شده است. در دسته اول، شرطی در قیاس استثنائی به صورت مهمله استفاده می شود که با مبانی منطق سینوی در شرطیات هماهنگ نیست. با کنار گذاشتن این نظر درمی یابیم همه منطق دانان سینوی درباره ضرورت لزومی بودن شرطی در قیاس استثنائی و امکان انتاج این قیاس با مقدمه شرطی موجبه کلیه، اشتراک نظر دارند. اما درباره امکان انتاج قیاس استثنائی با مقدمه شرطی سالبه، شرطی جزئیه و حذف شرطی شخصیه اختلافات نظر وجود دارد. سرانجام با تحلیل منطقی و بر پایه شواهد مبتنی بر زبان طبیعی به داوری این اختلافات پرداخته ایم. بر این اساس نتایج زیر بدست آمده است.
1 شرطی در قیاس استثنایی باید کلی و لزومی باشد؛ 2 انتاج قیاس استثنائی از شرطی سالبه بر پایه بحث اختلاف میان سلب لزوم و لزوم سلب می باشد و تعیین موضع درباره آن منوط به تعیین موضع درباره تفسیر شرطی سالبه است؛ 3 قیاس استثنائی با مقدمه شرطی شخصیه، در صورت یکی بودن زمان یا حالت صدق شرطی و استثناء منتج خواهد بود.
جایگاه هستی شناختی فیض منبسط در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظر نهایی حکمت متعالیه ذات خدای متعال حقیقت لابشرط مقسمی و وجود و موجود منحصر در همان مصداق است. در این نگاه، علیت به معنای تجلی و تطور یک حقیقت در ذات خویش است و ثمره آن، ظهور تفصیلی کمالات بی نهایت مبدأ است و کثرات جز جلوات و شئونات ذات حق نیستند. ملاصدرا برای ربط میان کثرت و وحدت، بحث فیض منبسط را مطرح می کند. از نظر وی ظهور کثرت از وحدت به گونه ظهور یک وجه واحد از حق تعالی است که وحدتش عین کثرت و کثرتش عین وحدت است و کثرات تشکیکی در واقع مراتب و تعینات آن فیض واحدند که با ویژگی هایی چون اطلاق، وحدت، بساطت و سریان موید تحقق کثرات است. جایگاه این فیض در حکمت متعالیه، هماهنگ با دیدگاه عرفای متقدم در باب فیض منبسط است. به عقیدة وی تمام مراتبی که به عنوان تجلی حق مطرح است، اعم از تعین اول (احدیت) و ثانی، در حیطه فراگیری نفس رحمانی قرار می گیرند. به عبارت دیگر، فیض منبسط ظهور واحدی است به صورت مندمج در تعین اول تحقق دارد و پس از آن، این ظهور مندمج مراتب دیگر نظام هستی تا عالم ماده را به اقتضائات هر مرحله شکل می دهد و در هر مرحله به حسب همان مرتبه ظهور می یابد.
وجود رابط
حوزه های تخصصی:
عوارض ذاتیه، تحلیلی بر اختلاف فخر رازی و خواجه طوسی در شرح اشارات
حوزه های تخصصی:
عصمت پیامبران در منظومه فکرى علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله عصمت پیامبران از جمله مقولاتى است که همواره مورد بحث میان دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان با گرایش هاى مختلف عرفانى، فلسفى، حدیثى و کلامى بوده است. این مسئله در دوران معاصر نیز با جدّیت فراوان بررسى شده است. علّامه طباطبائى به تفصیل به بررسى این مسئله پرداخته است. در این نوشتار، به دنبال بررسى مسئله عصمت پیامبران از دیدگاه این مفسر گران مایه هستیم. بر اساس مهم ترین یافته هاى این تحقیق، علّامه طباطبائى منشأ عصمت را علم قطعى و دایمى به قبح گناه و ترک واجب دانسته است. افزون بر آن، او معتقد به عصمت مطلق پیامبران نیست. براى نمونه، او عصمت پیامبران از اشتباه در امورى که ارتباطى به دریافت و ابلاغ وحى و نیز انجام تکالیف شرعى ندارد برنمى تابد؛ در سوى مقابل، با قاطعیت بر عصمت پیامبران در دریافت و ابلاغ وحى و نیز عصمت از گناهان تأکید دارد.
برهان وجودی (انتولوژی)
معناداری صفات ذاتی خداوند از منظر ابن سینا و شیخ احسائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
شاذترین نظریه در باب صفات ذاتی واجب تعالی، ایده «اتحاد مفهومی و مصداقی صفات با ذات» است که در آثار گونا گون ابن سینا و شیخ احسائی، بدان تصریح شده است. اینان بر پایه برخی مبادی نظری خاص، از جمله «اعم بودن مفهوم صفت از عرض» و «امتناع انتزاع مفاهیم متفاوت از بسیط حقیقی»، چنین دیدگاهی را اتخاذ کرده اند. اما از آن رو که هر ایده مستقل در باب اوصاف الهی، متضمن گونه ای خاص از معناداری است و نظریه «ترادف مفهومی صفات» نیز، بیش تر از حیث کارکرد معنایی، دچار چالش است؛ پژوهش پیش رو در پی تبیین و تحلیل وجه معناشناختی صفات ذاتی در پرتو ترادف مفهومی آن ها می کوشد، چه هر دو قائلِ نظریه مزبور، به کارکرد مفهومی صفات ذاتیِ مترادف در گزاره های الهیاتی توجه داشته اند. ابن سینا پس از پذیرش «وجود» به عنوان نخستین صفت واجب تعالی، فهم دقیق تر هر یک از صفات ذاتی را، منوط به لحاظ وجود خداوند با یک مفهوم «سلبی»، «اضافی» یا مرکب از آن دو دانسته است؛ اما احسائی به نحو دیگری، ثمرات معنایی صفات ذاتی را حول یک امر ایجابی و دو وجه سلبی بیان می دارد: نفی خلوّ ذات از کمالات، تنزیه ذات اقدس از مقابلات صفات و نفی تشبیه صفات الهی با صفات مخلوقات. البته او برای هر یک از کمالات ذاتی خداوند، صفات فعلیِ متناظر با آن قائل است و حقیقت محمدیه را حامل و جامع آن صفات فعلی می داند.