فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۵٬۶۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
ابن سینا معتقد است صفات خداوند علاوه بر مصداق، از نظر مفهوم نیز واحد و یکسانند و در مقابل ملاصدرا بر تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی صفات تأکید می ورزد و دیدگاه ابن سینا را مردود می شمارد. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، مبانی و نتایج هر یک از این دو نظریه تحلیل خواهد شد. نظریه ابن سینا در معناشناسی اوصاف الهی حاکی از اصالت دادن وی به کاربرد الفاظ است، در حالی که ملاصدرا به معانی الفاظ در هنگام وضع اهمیت بیشتری می دهد. در پرتو نظریه توصیفی معنا می توان یگانه انگاری مفهومی اوصاف الهی را در راستای اصلاح دیدگاه ما در تبیین ویژگی های واجب الوجود ارزیابی کرد. تفکیک معنای استعمالی از معنای وضعی، با تأکید بر «کارکردگرایی» آلستون زمینه عبور از معانی اولیه الفاظ را فراهم می آورد و راه را برای انعطاف پذیر دانستن زبان و در نهایت اتحاد معانی اوصاف الهی باز می کند. از تلاش های متکلمان مسلمان برای نفی «تشبیه» و «تعطیل» و نیز برخی نظرهای اندیشمندان علم اصول در باب استعمال الفاظ هم می توان راه برون رفت از مشکلات هم معنایی کامل و تغایر صرف معنای صفات را پیدا کرد. افزون بر این کنار نهادن دیدگاه های افراطی منکران و موافقان ترادف و انتخاب راه میانه نیز سهم تغایر و اتحاد (ترادف) مفاهیم اوصاف الهی را حفظ می کند. بنابراین، دیدگاه ابن سینا نوعی نظریه اصلاحی در باب معناشناسی اوصاف الهی است که ارتقای معرفت حکمی را در تعیین معنای الفاظ دخالت می دهد، اما نظریه ملاصدرا توصیفی است که با توجه به تغایر مفهومی صفات بر تصحیح حمل اوصاف مختلف و مفید بودن آن تأکید دارد.
رساله تحقیق الکلیات
آراء فلسفی شهید آیت الله مصطفی خمینی (ره)
منبع:
حضور ۱۳۷۶ شماره ۲۱
حوزه های تخصصی:
نقد وبررسی شش دیدگاه درباره شرایط انتاج قیاس استثنائی در منطق سینوی (با تاکید بر شرطی متصل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و داوری نظرات منطق دانان سینوی درباره شرایط انتاج قیاس استثنائی (با تأکید بر شرطی متصل) اختصاص دارد. پس از بررسی متون متعدد منطق سینوی، مجموعه نظرات در شش دسته تقسیم بندی شده است. در دسته اول، شرطی در قیاس استثنائی به صورت مهمله استفاده می شود که با مبانی منطق سینوی در شرطیات هماهنگ نیست. با کنار گذاشتن این نظر درمی یابیم همه منطق دانان سینوی درباره ضرورت لزومی بودن شرطی در قیاس استثنائی و امکان انتاج این قیاس با مقدمه شرطی موجبه کلیه، اشتراک نظر دارند. اما درباره امکان انتاج قیاس استثنائی با مقدمه شرطی سالبه، شرطی جزئیه و حذف شرطی شخصیه اختلافات نظر وجود دارد. سرانجام با تحلیل منطقی و بر پایه شواهد مبتنی بر زبان طبیعی به داوری این اختلافات پرداخته ایم. بر این اساس نتایج زیر بدست آمده است.
1 شرطی در قیاس استثنایی باید کلی و لزومی باشد؛ 2 انتاج قیاس استثنائی از شرطی سالبه بر پایه بحث اختلاف میان سلب لزوم و لزوم سلب می باشد و تعیین موضع درباره آن منوط به تعیین موضع درباره تفسیر شرطی سالبه است؛ 3 قیاس استثنائی با مقدمه شرطی شخصیه، در صورت یکی بودن زمان یا حالت صدق شرطی و استثناء منتج خواهد بود.
نقد تهافت غزالی
حوزه های تخصصی:
مفاهیم اعتباری در حکمت اشراقی و حکمت صدرایی: پژوهشی تطبیقی دربارة معقول ثانی از دیدگاه شیخ اشراق و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
بحث مفاهیم اعتباری یا معقول ثانی از مباحث محوری در فلسفة اسلامی است که تمرکز و تأکید شیخ اشراق بر آن، یک نقطة عطف محسوب می شود. علامه طباطبایی نیز به عنوان نمایندة بارز حکمت صدرایی در دوران معاصر، به تبیین این بحث در چارچوب حکمت متعالیه پرداخته است. آرای دو حکیم، در ملاک تشخیص مفهوم اعتباری، تعریف و تقسیم مفاهیم اعتباری، نحوة وجود مفاهیم و معقولات ثانیه، ملاک صدق این مفاهیم و مصادیق آن ها قابل مقایسه اند. ادعا در نوشتار حاضر بر آن است که اختلاف دو فیلسوف دربارة نحوة وجود معقولات ثانیة فلسفی، بیش از آن که مربوط به دیدگاه آنان راجع به اصالت وجود یا ماهیت باشد، به اذعان یا عدم اذعان آنان به تمایز مفاهیم فلسفی از مفاهیم منطقی دارد. دیدگاه های علامه طباطبایی در مجموع بیانی دیگر از یافته هایی است که ملاصدرا در باب معقولات ثانیه بدان دست یافته بود. از این رو، صرف نظر از ابتکارات خود علامه، این پژوهش تطبیقی، به نوعی مقایسة میان فلسفة اشراقی و فلسفة صدرایی نیز محسوب می شود.
نقد و بررسی دیدگاه عدمی انگارانه شرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معضل شرور به عنوان امری بر ضدّ وجود خدا یا برخی صفات او مثل قدرت یا خیرخواهی مطلق الهی، مطرح شده است. فیلسوفان و متکلمان بسیاری به راه های مختلف در صدد پاسخ به این معضل بر آمده اند. در این میان راه حلی که بسیاری از فیلسوفان اسلامی پذیرفته اند، نظریه «عدمی انگاری شرور» است. مطابق این دیدگاه شرور، حقیقتی جز عدم ذات یا عدم کمال ذات ندارند. در مقاله حاضر این دیدگاه تقریر شده است و این سؤال مطرح می شود که آیا دردها و آلام، مورد نقضی برای دیدگاه فلاسفه محسوب می شوند؟ پرسش دیگر این است که بر فرض که دردها و آلام مورد نقضی برای دیدگاه فلاسفه نباشد، آیا می توانیم نقدهای دیگری را بر دیدگاه عدمی بودن شرور مطرح کنیم؟ در این مقاله از این دیدگاه دفاع شده است که با فرض قبول اصل مبنای فلاسفه، دردها و آلام نقضی برای دیدگاه فلاسفه محسوب نمی شوند. اما دیدگاه عدمی بودن شرور دارای نقدهای اساسی است. از جمله اینکه اولاً شروری که عدم کمال ذات محسوب می شوند، در واقع اموری وجودی هستند؛ ثانیاً بر فرض قبول عدمی بودن شرور، مشکل شرور با این نظریه حل نمی شود؛ ثالثاً هر شرّی معمولاً ملازم با امری وجودی است و رابعاً این دیدگاه مخالف آیات وروایات است.
حکمت و سیاست صدرایی
جایگاه هستی شناختی فیض منبسط در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظر نهایی حکمت متعالیه ذات خدای متعال حقیقت لابشرط مقسمی و وجود و موجود منحصر در همان مصداق است. در این نگاه، علیت به معنای تجلی و تطور یک حقیقت در ذات خویش است و ثمره آن، ظهور تفصیلی کمالات بی نهایت مبدأ است و کثرات جز جلوات و شئونات ذات حق نیستند. ملاصدرا برای ربط میان کثرت و وحدت، بحث فیض منبسط را مطرح می کند. از نظر وی ظهور کثرت از وحدت به گونه ظهور یک وجه واحد از حق تعالی است که وحدتش عین کثرت و کثرتش عین وحدت است و کثرات تشکیکی در واقع مراتب و تعینات آن فیض واحدند که با ویژگی هایی چون اطلاق، وحدت، بساطت و سریان موید تحقق کثرات است. جایگاه این فیض در حکمت متعالیه، هماهنگ با دیدگاه عرفای متقدم در باب فیض منبسط است. به عقیدة وی تمام مراتبی که به عنوان تجلی حق مطرح است، اعم از تعین اول (احدیت) و ثانی، در حیطه فراگیری نفس رحمانی قرار می گیرند. به عبارت دیگر، فیض منبسط ظهور واحدی است به صورت مندمج در تعین اول تحقق دارد و پس از آن، این ظهور مندمج مراتب دیگر نظام هستی تا عالم ماده را به اقتضائات هر مرحله شکل می دهد و در هر مرحله به حسب همان مرتبه ظهور می یابد.
فلسفه اشراق
بحث در حشر نفوس
حوزه های تخصصی:
ابن رشد گریان یهودی (نگاهی به تأثیرپذیری سنت فلسفی یهود از ابن رشد)
حوزه های تخصصی:
خلاقیت
جایگاه فلسفه دین در سنّت فلسفة اسلامی به روایت ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه های مضاف
این مقاله سعی میکند نشان دهد که در سنّت فلسفة اسلامی، مجموعة نسبتاً کامل و منسجمی از مباحث «فلسفة دین»، به طور یکجا در نظام فلسفة سینائی بیان شده است. برای این کار، به معرفی مقالة دهم از کتاب «الهیات شفا» ابنسینا خواهیم پرداخت که معمولاً چندان به آن پرداخته نمیشود. این مقاله، آخرین بخش کتاب «الهیات شفا» و مشتمل بر 5 فصل است که تقریباً در بر دارندة مهمترین عناوینی است که به طور پیشینی باید در موضوع فلسفة دین مطرح شوند. در یک فلسفة عقلی وابسته به سنّت کلاسیک ـ مانند فلسفة ابنسینا که موضوع فلسفه را موجود از آن جهت که موجود است میداند و مسائل فلسفه را عوارض ذاتی این موضوع معرفی میکند ـ اولین پرسش این است که هر مسئلة فلسفی جدید باید از عوارض ذاتی موجود مطلق یا موجود چونان موجود باشد. به این ترتیب، باید برای فلسفة دین و هر فلسفة مضاف دیگری، جایگاهی منطقی در نظام وجود مطلق پیدا کرد. در این مقاله، این موضوع و همچنین سایر مباحثی که در فلسفة دین ابنسینا آمده است ـ از جمله بحث عدالت به عنوان معیار نیازمندی به دین ـ تبیین گردیده و به ارزیابی انتقادی آن پرداخته شده است. مهمترین خصوصیت فلسفة دین ابنسینا، عقلانیّت دین و هماهنگی کامل آن با اصول پیشینی عقل نظری است که در عین حال، روح نظریة انسان کامل عرفانی نیز در آن یافت میشود. در مجموع میتوان گفت که طرح مباحث فلسفة دین نزد ابنسینا، نشان دهندة ویژگیهای یک فلسفة دین شیعی است.
سیر تطور تبیین فلسفی وحی از فارابی تا ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
وحی که یکی از مهم ترین آموزه های دینی است از سوی فلاسفه همچون دیگر اندیشمندان مورد توجه قرار گرفته است. در فلسفه اسلامی، فرشته وحی، مخزن علوم و مفیض آنها و گیرنده وحی نیز قوه عاقله نبی است که وی به علت استعداد ذاتی و تکامل وجودی به مرتبه ای میرسد که میتواند به عقل فعال متصل گردد و معارف را از وی دریافت نماید.
مهم ترین مبحث در زمینه وحی نزد فلاسفه اسلامی، نحوه رؤیت فرشته وحی است. در نظام مشائی، عقل فعال همان فرشته وحی و رؤیت او نیز محاکات متخیله نبی از حقیقت وجود وی بود؛ ولی در مکتب اشراقی و حکمت متعالیه با کشف عالم مثال منفصل یا به تعبیر شیخ اشراق «مثل معلّقه» تبیین فلسفی وحی به نقطه عطف خود رسید. در این مکتب، فرشته وحی عظیم ترین انوار قاهره عرضیه و رب النوع آدمی بود که نفس پاک نبی پس از رفع شواغل و حجب برزخی و جسمانی با اتصال به فرشته وحی، معارف را از وی دریافت میکند. حقیقت فرشته وحی دارای مظاهری در عالم مثال است که با ظهور در این مظاهر، امکان رؤیت آن برای نفس نبی حاصل میشود. فرشته وحی از حقیقت عقلی و نوری خود تنزل مینماید و در مظهری از مظاهر عالم مثال جلوه گر میشود تا نبی به رؤیت آن نائل آید.
فلسفه اشراق (نور و ظلمت)
منبع:
مهرسال دهم ۱۳۴۳ شماره ۱