فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۵٬۷۲۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
تفسیری که ملاصدرا از داستان آدم(ع) در قرآن کریم عرضه کرده، بر پیش فرض ها و مبانی فلسفی و معرفتی خاصّی مبتنی است. بررسی زبان قرآن و مبانی فلسفی و معرفتی ملاصدرا در تفسیر، با محوریّت تفسیر قصّة آدم، از اهداف این مقاله است. از دیدگاه ملاصدرا، زبان قرآن در قصّة آدم، زبان معرفت بخش؛ و قصّه، مشتمل بر ویژگی های به ظاهر متضاد است. تفسیر باطنی با حفظ ظاهر، تمثیلی بودن در عین تاریخی نگری، از ویژگیهای تفسیر وی است. تفسیر فلسفی ملاصدرا، به لحاظ مبانی، قابل نقد و بررسی است. بعضی از نقدهای وارد بر تفسیر قصّة آدم عبارتاند از: آموزة انسان کبیر، که به صورت مشترک لفظی به کار رفته و به دو معناست: یکی نفس کلّی که جزو عقول است، و دیگری به معنای نفس سماوی؛ و نیز مبتنی است بر طبیعیات حکمت مشاء در تبیین حرکت مستدیر افلاک. از لوازم تفسیر صدرایی، سجدة گروهی از فرشتگان بر حضرت آدم است که با عمومیّت آیات سجدة فرشتگان هماهنگ نیست.
آیا طریقة اخلاقیون نجف طریقه ای عرفانی است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشش شده که به این پرسش که آیا می توان طریقة اخلاقیون را مدرسه ای معنوی و تربیتی دانست، از سه منظر پاسخ داده شود؛ ابتدا با تکیه بر تعریف کلاسیک عرفان، سپس با بیان مشکلات تعریف کلاسیک برای چنین قضاوتی، با ارائة تعریفی از عرفان بر مبنای مفهوم سنت و تحلیل آن به دو مفهوم فرهنگ و ادبیات و تحلیل مفهوم فرهنگ به دانش ها و نگرش و رفتارها، و نهایتاً با تکیه بر نگاه عمومی به مسئلة عارف و عرفان، عرفانی بودن طریقة اخلاقیون ثابت شده است.
ماهیتِ ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ماهیت» و «وجود» از جمله مفاهیم بنیادی و کلیدی در فلسفه می باشد و هر کس اندک آشنایی با متون فلسفی داشته باشد، با این دو مفهوم بیگانه نیست. بی تردید، تبیین مفهوم وجود و ماهیت که جزو اساسی ترین مفاهیم فلسفی است، موجب تبیین بسیاری از مسائل فلسفی خواهد بود که شناخت آنها بر این پایه استوار شده است.
نوشتار حاضر تحقیقی است به روش کتابخانه ای و مطالعه اسنادی که حول برخی از مباحث عمده در رابطه با چیستی و ماهیتِ ماهیت پرداخته است. تبیین این مباحث کمک شایانی به تبیین مسئله وجود و اصالت آن، که از دیرباز در میان فلاسفه مورد مناقشه و گفت وگو بوده، خواهد کرد.
مهم ترین یافته این تحقیق توجه به حمل اولی ذاتی و شایع صناعی، تفاوت میان سالبه المحمول و سالبه حقیقی، توجه به اعتبارات ماهیت برای تبیین و واکاوی اشکال معروف ارتفاع نقیضین در مرتبه ذات ماهیت است.
تبیینی جدید از حرکت جوهری بر اساس علم ذاتی طبایع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت رابطة ثابت و سیال از جمله مسائل دشوار فلسفی است که فلاسفه از دیرباز به آن پرداخته اند. ملاصدرا نیز بر اساس اثبات حرکت جوهری و لوازم آن پاسخی متفاوت با گذشتگان به این مسئله داده است. لیکن هنوز در تبیین و نحوة جمع بندی مبانی او در این مسئله ابهاماتی وجود دارد. از جمله این که حرکت جوهری چگونه با ثبات طبایع در عالم دهر که ملاصدرا نیز به آن قائل است قابل جمع است. این مقاله تلاش می کند بر اساس مبنایی متفاوت اولاً حرکت جوهری را تبیین و ثانیاً این ابهامات را رفع کند.
این مبنای متفاوت، قائل شدن به نقش آفرینی علم طبایع مادی در تحقق حرکت جوهری است. لیکن از آن جا که حکما به علم در مادیات مناقشات فراوانی وارد کرده اند ابتدا به حل و فصل این مناقشات و اثبات علم در طبایع می پردازیم و آن گاه بر اساس آن، حرکت جوهری را تبیین می کنیم. همچنین با بررسی کیفیت نسبت عالم دهر با عالم ماده و تبیین عینیت این دو عالم با یک دیگر و نفی رابطة علیت میان آن ها، تفاوت اعتباری آن ها را روشن کرده و بر اساس آن، نحوة جمع میان حرکت جوهری در عالم ماده و ثبات طبایع در عالم دهر را تبیین می کنیم.
وحدت وجود از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله وحدت وجود از مسائل کلان هستی شناختی است که در فضای عرفانی پدید آمده و آرام آرام در فضای فلسفی وارد شده است. قبول یا رد آن تمام مسائل فلسفی را تحت الشعاع قرار می دهد. با قبول وحدت وجود، عالَم رنگ دیگری به خود گرفته، در معنای غلیظ آن، علیت از میان موجودات رخت بر می بندد. نیز وحدت وجود تحلیل دیگری از وجود حضرت حق و شریعت خواهد داد. فیلسوفانی قبل از صدرالمتألهین در این باب بحث کرده اند، اما ملاصدرا مدعی برهانی ساختن این مسئله و تبیین صحیح و دقیق آن شده است.
در این مقاله، به بیان تقریر ملاصدرا و ادله آن در باب وحدت شخصی وجود می پردازیم. ایشان با ارائة پنج استدلال: وجود رابط، بسیط الحقیقه، صرف الوجود، واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و عدم تناهی به اثبات وحدت وجود پرداخته است.
تحلیلی بر براهین تجربی علامه طباطبایی و الهیدانان قرن بیستم پیرامون اثبات خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استدلال های تجربی، با مزایایی چون سادگی و قابل فهم بودن برای عموم، از جمله براهینی هستند که در کنار براهین عقلی و شهودی برای اثبات وجود خدا به کار گرفته شده اند. تحقیق حاضر به بررسی این نوع براهین نزد علامه طباطبایی و تفکر سده بیست مغرب زمین پرداخته و ضمن ارزیابی غنای هر یک، وجوه تمایز و اشتراک آنها را دنبال نموده است. برهان نظم، حدوث، و برهان مبتنی بر رویکرد تکاملی از براهین مشترک آنان، البته با تفاوت هایی در دامنه بحث ، محسوب می شود. به علاوه، هر کدام دلایلی مخصوص به خود نیز داشته اند. در مسئله مصادیق تفاوت ها باید گفت برهان حدوث نزد غربیان تنها در معنای حدوث زمانی و صرفاً درباره عالم به کار رفته است، در حالی که علامه طباطبایی از حدوث علّی نیز در سه حوزه عالم، نفس، و اجسام بحث کرده است. خصلت انتزاعی فیزیک قرن بیستم و نیز برهان حرکت، به ترتیب از دلایل خاص مورد تمسک الهیات قرن بیستم و علامه بوده است.
نقد مبنای مابعدالطبیعی خودگرایی اخلاقی برمبنای تشخص از نگاه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودگرایی اخلاقی نظریه ای مربوط به اخلاق هنجاری است. ایدة اصلی این نظریه، از نظر «این رند»، رمان نویس، و فیلسوف غیر دانشگاهی امریکایی این است که هر شخص باید منحصراً به دنبال منافع خودش باشد. ایدة دیگر وی این است که عینیت گرایی، به معنای مورد نظر رند، در مابعدالطبیعه و معرفت شناسی، مستلزم خودگرایی اخلاقی در حوزة اخلاق است. وی با تأکید بر اینکه که هرچیزی در جهان خارج جزئی و خاص است و ما در خارج کلی نداریم، زمینه را برای تمسک خودگرایان اخلاقی بعدی به مفهوم خاصی از «تشخص» در تمام موجودات خارجی، به منظور توجیه اولویت خود بر دیگران فراهم ساخت. این درحالی است که طبق مبانی ملاصدرا، «تشخص» از آن وجود خارجی اشیا است و همان وجود، حقیقتاً کثیر و، در عین حال، حقیقتا واحد است. نتایجی که در این مقاله حاصل می گردد این است که، اولاً: نه تنها «تشخص»، مبنای متافیزیکی محکمی برای خودگرایی اخلاقی نخواهد بود، بلکه، ثانیاً: دیدگاه های بنیادین مابعدالطبیعی ملاصدرا در باب تشخص و تشکیک، می تواند به عنوان نوعی مقدمه یا مبنای مابعدالطبیعی برای فلسفة اخلاقی تلقی گردد که قائل به رعایت توازن میان منافع خود و منافع دیگران است.
اعتبارسنجی نقد صدرا بر دلیل""مجموع ممکنات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از براهین اثبات خدا که تا پیش از صدرالمتألهین معتبر شمرده می شد، دلیلی مبتنی بر مفهوم مجموعه ممکنات و نیاز آن به علتی ورای خود بود. ابن سینا این برهان را بیان کرده بود و شیخ اشراق آن را بی نیاز از ابطال تسلسل می دانست. بی نیازی این برهان از ابطال تسلسل، به آن اهمیت فراوان می داد؛ ولی ملّاصدرا این دلیل را بدون ابطال تسلسل باطل پنداشت و به ضمیمه ابطال تسلسل، آن را برهان مستقلی ندانست. مقاله کنونی به تحقیق در باب این برهان و پاسخ به نقدهای صدرالمتألهین می پردازد؛ و در نهایت، این برهان را با نگرش مجموع به عنوان آینه سرایت حکم، معتبر می داند اگرچه نقدهای ملّاصدرا بر کسانی وارد است که برای مجموع، وجودی ورای آحاد می پندارند.
مقایسه دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی و فخر رازی درباره شفاعت و بررسی و نقد آن ها براساس روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه ی مسلمانان شفاعت پیامبر(ص) را قبول داشته ولی در مورد نحوه ی تأثیر آن اختلاف کرده اند . قاضی عبد الجبار بر این باور است که دایره ی شفاعت پیامبر (ص) تنها در ترفیع درجه اهل بهشت است . درمقابل فخر رازی بر این باور است که شفاعت پیامبر (ص) به این معنی است که گنهکاران را از عذاب دوزخ می رهاند تا وارد آتش نشوند و آن ها هم که در آتش می سوزند ،در پرتو شفاعت پیامبر(ص) از آتش دوزخ خارج شده و وارد بهشت می شوند. اما شیعه به تبعیت از فرمایشات ائمه اطهار (ع) راهی میانه را برگزیده است و معتقد است که شفاعت اولیای خدا منوط به اذن پروردگار جهان است و تا اجازه وی نباشد،هیچ کس نمی تواند شفاعت نماید و اذن خدا بی جهت و بی حکمت نخواهد بود و شامل حال کسانی می شود که برای عفو و اغماض شایستگی دارند و لغزش و گناه انان به مرحله طغیان نرسیده است و رابطه ی خود را با خداوند قطع نکرده اند
وجوب سابق [نقدی بر ادلة استاد فیاضی در نفی قاعدة الشی ما لم یجب لم یوجد](مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسی ترین پایه های متافیزیک اصل علیت است. فیلسوفان در تحلیل این اصل فروعاتی را استخراج کرده اند. یکی از آنها ضرورت علّی است. بنابه رأی فیلسوفان، شیء ممکن تا به مرحلة وجوب وجود از ناحیة علت تامه اش نرسد موجود نمی شود. این رأی در نزد برخی از متکلمان ناصواب تلقی می شود، زیرا به گمان ایشان ضرورت علّی بنیاد اختیار را در فاعل های مختار متزلزل می سازد. ازاین رو، ایشان اولویت را جایگزین ضرورت کرده اند. از سوی دیگر، برخی از اصولیون امامیه نیز ضرورت علّی را ناقض اختیار دانسته اند، ولی ضرورت علّی را در غیرِ فاعل مختار پذیرفته اند. اما استاد فیاضی رأی دیگری اختیار کرده است. از نظر ایشان علت تنها ایجادکنندة معلول است و برای ایجاد آن نه لازم است معلول را ضروری کند و نه اولی به وجود. ایشان برای مدعای خود ادله ای اقامه کرده است که ملاحظات آن ادله هدف ما در این مقاله است.
آثولوجیا و برخی فلاسفه مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار، برخی از فلاسفه مسلمان که به نظر نگارنده اهمیت بیشتری در تاریخ فلسفه اسلامی داشته اند، برگزیده شده اند که شامل کتدی، فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا می شوند. البته نباید فراموش کرد که رویکرد ما در این مقاله صرفا تاریخی نیست. به عبارت دیگر تلاش داریم نشان دهیم آثولوجیا از جنبه های مختلف در فلسفه اسلامی اهمیت دارد. ابتدا پس از معرفی اجمالی آثولوجیا، انتساب غلط این اثر به ارسطو و سپس برخی اثرپذیری های فلاسفه مسلمان در آراء و نظریاتشان از این کتاب بررسی شده است. بعضی از فلاسفه مسلمان این کتاب را به ارسطو و عده ای دیگر، آن را به افلاطون نسبت داده اند و هر دو گروه، از این کتاب برای تبیین نظریاتشان استفاده کرده اند. همین امر، موجب پدید آمدن مشکلات و پیچیدگی هایی در آرای آنها شده است از جمله وحدت بین آرای فلاسفه و به ویژه ارسطو و افلاطون که به عنوان پیش فرضی مهم و جدی در آرای اکثر فلاسفه تلقی شده است.
تحلیل حیات خانوادگی (منزلی) انسان در حکمت عملی با تأکید بر آرای ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادغام حیات منزلی انسان در هویت فردی و اجتماعی او از ویژگی های دوران جدید است که از نتایج آن سنجش حقوق خانواده با سنجه های حقوق مدنی است؛ در حالی که حکمای مسلمان جایگاهی ممتاز برای خانواده در نظر گرفته و برای اداره آن، اصول منحصر به خانواده و غیر از اصول حاکم بر زندگی فردی و اجتماعیِ انسان، لحاظ کرده اند. به کار بستن مدبّرانه این اصول شرط حکمت و اقتضای تکامل فردی و تعادل و توازن اجتماعی است. به نظر می رسد که درک صحیح جایگاه خانواده خصوصاً در هیأت تألیفی آن و شناسایی و پرداختن به حقوق و تکالیف مربوط به این مهم، بسیار اساسی تر از پرداختن به افراد و اعضای خانواده، مستقل از این هیأت تألیفی است. این مقاله به تحلیل جایگاه این بعد مهم حیات انسان با تأکید بیشتری بر آرای ابن سینا نظر می کند.
نقد و بررسی وحدت وجود عرفانی در منابع وحیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهمترین ویژگی انسان قدرت شناخت اوست، و از برترین و مؤثرترین شناخت ها هستی شناسی است. انسانها در باور هستی شناسی و اعتقاد به خالق و مخلوق به چند دسته تقسیم می شوند. جمعی تباین وجود خالق با مخلوق را پذیرفته و گروهی تساوی همه موجودات با خالق را طرح نموده و عده ای وحدت خالق و نفی کثرات را ذکر کرده اند. در میان فلاسفه وحدت تشکیکی وجود برترین تفسیر وحدت و کثرت با مشی فلسفی است که بوسیله ملاصدرا به اثبات رسیده، لکن او در مراحل تکامل بینش، به وحدت وجود عرفانی قائل شده که در آن حقیقت وجود تنها و تنها حضرت حق است و کثرات ، ظهور و جلوات و نمود آن حقیقت اند، لذا مخلوقات نه عین حقیقت وجودند و نه مثل و نه مباین آن.
برخی از قائلین به وحی از وحدت وجود عرفانی عینیت یا مثلیت خالق و مخلوق را فهمیده و سخت با آن به مخالفت و معارضه برخاسته اند، زیرا آن بینش را خلاف مکتب وحی و عقل پنداشته اند، این مقاله ابتداء تفسیری روشن از وحدت وجود عرفانی ارائه نموده و آنگاه مؤیدات آن را از آیات و روایات بررسی و به ایرادات پاسخ می گوید.
تعریف قضایای تحلیلی از منظر محمدتقی مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان فلاسفة اسلامی معاصر، محمد تقی مصباح یزدی در باب تعریف قضایای تحلیلی نظریه پردازی کرده است. مقالة حاضر که پژوهشی است پیرامون نظریة وی در باب تعریف قضایای تحلیلی، از دو بخش تشکیل می شود؛ در بخش اول ابتدا «تعریف اولیه» قضیة تحلیلی را که برگرفته از آثار مکتوب محمدتقی مصباح یزدی است ارائه می کنیم، سپس مثال هایی را که وی قضیة تحلیلی می داند به بحث می گذاریم و استدلال می کنیم که نمی توان این قضایا را طبق «تعریف اولیه» تحلیلی دانست. در بخش دوم، در ابتدا، به عنوان راه حلی برای نقدها، «تعریف ثانویه» قضایای تحلیلی را که برگرفته از آثار غیر مکتوب وی، سخن رانی ها، است ارائه می کنیم. حتی با فرض این اصلاح در تعریف، استدلال خواهد شد که تئوری وی به دو دلیل قابل قبول نخواهد بود؛ اول این که تئوری وی تعریفی معین از قضایای تحلیلی ارائه نمی کند، و دوم این که قضایایی وجود دارند که توافق بر این است که این قضایا تحلیلی هستند اما تئوری وی، آن قضایا را تحلیلی به حساب نمی آورد. نتیجة این مقاله این خواهد بود که تعریف مصباح یزدی از قضایای تحلیلی اولاً تعریفی جامع نیست و ثانیاً این تعریف مبهم است.
بررسی ریشه های نظریه فقر وجودی ممکنات در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مسأله مناط نیاز معلول به علت مشهور این است که حکمای پیش صدرایی قائل به نظریه امکان ماهوی معلول هستند، یعنی برآن اند که لااقتضائیت ماهیت معلول نسبت به وجود و عدم عامل نیازمندی معلول به علت برشمرده می شود. در مقابل، صدرالمتالهین بنابر اصل اساسی اصالت وجود و اعتباریت ماهیت مناط نیاز معلول به علت را در وجود ممکنات می داند نه در ماهیتشان و از این رو قائل به نظریه فقر وجودی است. این مقاله با بررسی بیانات شیخ الرئیس به ریشه یابی نظریه فقر وجودی در آثار این حکیم پیش صدرایی پرداخته است و نشان داده که می توان بیانات وی را راهگشای این نظریه دانست، چرا که وی با فاصله گرفتن آشکار از سنت ارسطویی در باب مسئله علیت، علت را وجود دهنده ی به معلول می داند و در عبارات متعدد و با بیانات مختلفی بیان می کند که فقر و حاجت معلول به علت در وجود آن است. بنابراین هرچند با توجه به بیانات پراکنده و مختلف در باب مناط نیاز معلول به علت نمی توان وی را قائل به نظریه فقر وجودی معلول نسبت به علت دانست، اما نشانه هایی از این نظریه در آثار وی قابل پی گیری است که بنابر آنها می توان ابن سینا را راهگشای این نظریه بدیع صدرایی دانست.
نوآوری های ابن سینا در مسأله ی علیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دسته بندی مسایل فلسفی از حیث اهمیّت و قدمت، مبحث «علیّت» (علّت و معلول) در رتبه ی نخست جای دارد. هر چند آثار مکتوب فلسفی نشان می دهد که این مسأله محصول تلاش فکری فیلسوفان یونان و به خصوص «ارسطو» است، لیکن طرح این پرسش اهمیّت دارد که فیلسوف بزرگی مانند «ابن سینا» در تبیین و توسعه ی مباحث این مسأله چه نقشی دارد؟
با وجود این که ابن سینا بارها مقام علمی ارسطو را ستوده است، مع الوصف به هیچ وجه نمی توان او را فقط مفسّر فلسفه ی ارسطو دانست و ابتکارات فلسفی او را انکار نمود.
ابن سینا که در بسیاری مسایل فلسفی هم از لحاظ محتوا و هم صورت بندی خلّاقیّت شگرفی داشته است، به خصوص در مبحث «علیّت» نبوغ خویش را متجلّی ساخته و در اموری نظیر «تعریف علیّت»، «انقسامات» و «حیثیّات مختلف علّت» و«احکام علّت و معلول»، از جهت محتوا و تبیین و تقریر و صورت بندی مطالب، نوآوری های مهمّی از خود به جای گذاشته است.