از موضوعات مهم در مساله معاد، خلود کفار در جهنم با توجه به رحمت بی پایان الاهی است که از یک سو ظاهر آیات قرآن و روایات بر آن تصریح دارند و از سوی دیگر، ادله عقلی و مکاشفات عرفانی، ایده هایی دیگری را مطرح می کنند. در این مقاله، بعد از طرح اهم دلایل مخالفان و موافقان خواهیم دید که صدرالمتالهین دیدگاه خود را با طرح نظریه تغییر سرشتِ نوعی کافران، به سوی جمع نظرات ملهم از قرآن، برهان و عرفان معطوف کرده است.
او در پایان با یک مکاشفه عرفانی اندکی به دیدگاه اهل خلود متمایل شده است؛ لیکن به نظر می رسد هم راه عقل و هم راه عرفان در این زمینه، امکان حل مشکل را ندارند و تنها باید با تمسک به آیات و روایات مساله را حل کرد.
حقیقت مضاعف را که در فرهنگ مسیحی از باری منفی برخوردار است به ابن رشد و پیروانش نسبت داده اند. گفته شده که آنان باور داشته اند قضایای دینی و قضایای فلسفی در عین ناسازگاری می توانند هر دو صادق و در عین تعارض، هر دو از حقیقت بهره مند باشند. بخش اول مقاله توصیفی است و چون به فارسی در این باره چیز چندانی وجود ندارد به ناچار در ابتدا تاریخچه مساله مرور شده و نظرات برجسته ترین ابن رشدیان را، چه مسیحی و چه یهودی، در این عرصه خواهیم کاوید. در نیمه دوم به بررسی معانی مختلفی که تعبیر حقیقت مضاعف می تواند داشت خواهیم پرداخت و در بخش پایانی صحت یا عدم صحت انتساب این تئوری به ابن رشدیان را در هر یک از این معانی محتمل بررسی قرار خواهیم کرد.