فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۱۷٬۸۸۲ مورد.
منبع:
مشرق موعود سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
147 - 164
حوزه های تخصصی:
مهدویت و ظهور یکی از مسائل مورد اتفاق بین همه مذاهب کلامی و فقهی اسلام است و تفاوتهای موجود، نه اختلاف عقیده در اصل نظریه بلکه اختلافاتی فرعی در مواردی مانند شرایط تولد و یا ظهور است. عرفان نیز مانند دیگر جنبههای اسلام در اعتقاد به این اصل نه تنها با دیگر شاخههای اسلامی مشترک است؛ بلکه تأکید بیشتری بر این اصل داشته است. زیرا ولایت که ارتباط تنگاتنگی با این موضوع دارد از ارکان عرفان اسلامی به شمار میرود و ولایت و ختم آن از موضوعات بسیار مهم و البته مناقشهانگیز در عرفان است. عرفا و محققان شیعی به اتفاق ختم ولایت خاصه را از آن امام مهدی4 دانستهاند، اما در بین عرفای سنی مذهب، در اعتقاد به این موضوع اختلاف وجود دارد. پژوهش پیش رو در پی آن است که نظر ابنعربی و ممتازترین شاگرد وی، صدرالدین قونوی را دربارهی امام مهدی4 بررسی کند. برای این مهم ناگزیر طرح مسائلی در باب ولایت و ختم ولایت لازم میآید. پس از توضیحات در باب اهمیت و جایگاه این بحث در عرفان اسلامی، نگاه ابنعربی و صدرالدین به ختم ولایت و جایگاه امام مهدی4 از خلال مهمترین آثارشان و شارحان و مفسران بررسی شده و پس از آن به نگاه کلی ایشان به ویژگیها و منزلت امام مهدی4 میپردازد.
دیدگاه ملاصدرا درباره رکن اول مبناگروی؛ تعداد گزاره های پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
149 - 170
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین نظریات معرفت شناسی در باب توجیه نظریه ی مبنا گروی است. هرچند این نظریه در سنت فلسفی اسلامی به نحو مستقل مورد بحث واقع نشده است اما در آثار فیلسوفان مسلمان از جمله ملاصدرا با زبان فلسفی خاص آن عصر که متفاوت با زبان معرفت شناسی معاصر است به آن پرداخته شده است.. در این مقاله بعد از طرح نظریه های مختلف در باب توجیه و بیان آراء فیلسوفان و متکلمان مسلمان در باب تعداد گزاره های پایه،دیدگاه ملاصدرا در باب گزاره های پایه بررسی شده است. ملاصدرا تعداد بدیهیات را انحصاری و بر اساس تقسیم ثنائی نمی داند و معتقد است که بدیهیات اموری نیستند که کاملا و به صورت مطلق ثابت باشند. ملاصدرا آنگاه که به صراحت به تعداد گزاره های بدیهی اشاره می کند، اقسام بدیهیات را همان شش قسم مشهور می داند؛ولی در حین بحث در مسائل مختلف از این اعتقاد خود عدول می کند .عدول او گاه به صورت افزایش تعداد بدیهیات است و گاه چنین است که تقسیم بندی جدیدی ارائه می کند که در آن برخی از این اقسام شش گانه تحت اقسام دیگر قرار می گیرند.
مبانی و اصول انسان شناختی اسلامی و دلالت های آن در سبک زندگی خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
83 - 110
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی در صورت بندی ابتدایی را می توان مجموعه ای از شیوه های رفتاری یا انتخاب های الگومند تلقی کرد که افراد درصددند از طریق آنها تمایزات و تشابهات هویتی خویش را ابراز کنند. نوع نگاه انسان به جهان، خدا، خود و آغاز و پایان زندگیش، همچنین نوع ارزش های پذیرفته شده، تأثیری مستقیم بر انتخاب ها وگزینش های فرد در شیوه و سبک زندگی دارد. با توجه به موقعیت بحرانی خانواده در عصر حاضر این نیاز احساس می شود که به معرفی سبک زندگی اسلامی بپردازیم.در خصوص سبک زندگی از نگاه اسلام آثار متعددی موجود است لیکن در زمینه مبانی واصول تأثیرگذار اسلامی در سبک زندگی خانوادگی بحث جدی انجام نشده است. از این رو ما در این نوشتار به بررسی مبانی واصول انسان شناختی در سبک زندگی خانوادگی پرداخته ایم. روش ما در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و از متون تفسیری و روایی بهره گرفته ایم و نشان داده ایم که با توجه به مبانی انسان شناختی اسلامی سبک زندگی خانوادگی از نظر اسلام تفاوت های زیادی با سبک های زندگی مبتنی بر تفکر غیردینی و اوما نیستی دارد.
مبانی فلسفی فارابی در شکل دهی به نظریه رئیس اول مدینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
111 - 128
حوزه های تخصصی:
نظریه رئیس اول مدینه فاضله، یکی از اصلی ترین موضوعات مطرح شده در علم مدنی فارابی است. نسبت میان این نظریه و مبانی فلسفی فارابی موضوع پژوهش حاضر بوده است که در نهایت نش ان داده می شود نظریه ریاست اول (مشتمل بر ضرورت حضور رئیس اول، ویژگی های رئیس اول و وظایف وی) مبتنی بر شش مقدمه دانست: فطرت اجتماعی انسان، نظریه نفوس انسانی، مفهوم سعادت نزد فارابی، جایگاه عقل فعال، اختیار و دین(نبوت) در سعادت انسان. ابتنای نظریه رئیس اول بر مبانی کلان فلسفه فارابی حاکی از انسجام درونی و غیر تقلیدی بودن این نظریه است.
قرائتی عرفی از دین؛ تحلیل و نقد رهیافت دین شناختیِ العشماوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جریانی نواندیش در جهان عرب، در پی فروکاهیِ دین به معنویت است. این جریان به صورت نرم از سنّت و شریعت دینی گذر کرده و دینِ منهای احکام اجتماعی سیاسی را بر دینِ برخوردار از این احکام ترجیح داده است. محمد سعید العشماوی (1932 2013م) از جمله نمایندگان این رهیافت است. او با اتخاذ رهیافت تاریخمندانه به قرآن، بشری دانستن الفاظ قرآن، و محدود کردنِ اعتبار سنّت نبوی و قوانین فقهی به زمان حضور پیامبر(ص)، تقریری دنیوی از دین در جهان اسلام ارائه داده است. این مقاله با روشی تحلیلی و استنادی، در پی سنجش و نقد مداخل ورود وی به این رهیافت عرفی است. یافته های تحقیق نشان می دهد ناسازواری هایی درونی در اندیشه های وی وجود دارد که نقض غرض از سوی خدای حکیم، نفی جاودانگی دین، بی نیازیِ کامل انسان از دین، نفی نزول دفعی قرآن، و انکار عصمت پیامبر در دریافت و ابلاغ وحی، از جمله آن هاست. این موارد، رهیافت العشماوی در حوزه دین شناسی را با چالش مواجه ساخته است.
نوسازی مفهوم علم و دین بر پایه رویکرد ترکیبی عقل و ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهنه تاریخ ادیان صحنه گفتوگوهای مستمر عقل و دین است که سابقه چهره جدید آن تحت عنوان «علم و دین» به اواسط قرون وسطی میرسد. با توجه به تفاوت در روش، موضوع و غایت علم و دین، همواره این سؤال بین فیلسوفان و متالهان مطرح بوده است که چه نسبت و رابطهای میتوان بین آن دو فرض کرد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی در صدد تبیین رویکرد جامع قرآنی در خصوص نسبت عقل و ایمان بر پایه اصل فطرت و سپس نوسازی مفهوم علم و دین در پرتو آن است. یافتههای پژوهش نشان داد که با توجه به فطری بودن دانش دینی در هر دو بعد طبیعی و الهی، کار دانشمند تجربی و نبی یک چیز است و آن تعیین دانش دینی فطری انسان در دو بعد طبیعی و الهی با روش مناسب خود: که طبیعتاً مناسبترین روش برای دانشمند تجربی در تعیین دانش دینی فطری طبیعی، مشاهده مستقیم حقایق طبیعت با ابزار حس و تجربه همراه با سنجش عقلی است و مناسبترین روش برای نبی در تعیین دانش دینی فطری الهی، کشف حقایق ورای طبیعت در پرتو وحی همراه با سنجش عقلی است.
بازخوانش تعیین محل نزاع در مسئله ارتباط علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محل نزاع در مسأله علم و دین، میدان بحث دادههای وحیانی با یافتههای انسانی است. هیچیک از علوم و معرفتهای دینی را نمیتوان در زمره علوم قطعی و یقینی قرار داد بهگونهای که صادق و جهانشمول باشد. همانگونه که معرفت دینی نیز در تمام موارد، فهم قطعی و یقینی از دین نیست بهگونهای که عقلانیت حداکثری دینپژوهان را بهدنبال داشته باشد. محل نزاع میان دو فهم بشر، یکی در ساحت علومی است که حاصل اندیشه بشر در مواجهه با جهان است که شامل تمام دستآوردهای بشری اعم از علوم تجربی، انسانی، اجتماعی و...میشود و دیگری نیز مربوطبه فهم عالمان دینی (معرفت دینی) در مواجهه با دین و متن دین است. بهبیان دیگر محل نزاع میان فهمها و معرفتهایی است که دانشمندان علوم و عالمان دینی دارند. از اینرو نباید همه آنچه به نام علم است، علم پنداشت همچنانکه هر فهمی از دین را نیز نباید صددرصد با دین برابر دانست. چنانچه این مرزها بهروشنی تبیین نشود، ممکن است گمان شود علم و دین ناسازگارند. در این مقاله تلاش بر این است که محل نزاع از ساحت علم و دین به ساحت فهمها و معرفتها تحویل شود تا راهحلهای پیشنهادیِ گونههای مختلفِ ترابط علم و دین قابل ارزیابی باشد.
بررسی و نقد اندیشه شیخ احمد احسایی در ارتباط با عالم وجودی حیات امام عصر(عج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۶
39-50
حوزه های تخصصی:
فرض عالمی بنام «هورقلیا» بین عالم مادی و عالم مثال و مبتنی ساختن عقاید دینی بر آن توسط شیخ احمد احسایی رهبر فرقه شیخیه، موجب ابهام در کیفیت حیات امام عصر(عج) شده است. اعتقاد به حیات هورقلیایی امام مستلزم غیبتی فراتر از غیبت مصطلح در فرهنگ شیعی است که در بر دارنده محذوراتی از قبیل مرگ عنصری امام و خالی شدن زمین از حجت، عدم حضور آن حضرت در این جهان و اختلال در ارتباط عمومی امام و امت و از سویی منتفی شدن فلسفه نیابت بطور مطلق است که همه بر خلاف عقل، روایات و اجماع مسلمانان می باشد و در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی به نقد این ایده و پیامدهای آن پرداخته و ضمن تشکیک در عالم مزبور، حیات این جهانی آخرین حجت الهی را اجتناب ناپذیر معرفی می کند.
الیاده و نقد کلامی شخصیت انسان مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۶
97-114
حوزه های تخصصی:
میرچا الیاده رابطه انسان را با دین نه برمبنای زیست روانشناختی و جامعه شناختی وی، بلکه بر پایه کارکرد ذاتی اش به مثابه موجودی دینی بررسی نمود. به باور الیاده هویت دینی انسان در دوران پیشامدرن محفوظ بوده و با شیوه ای دین ورزانه با نظام معرفتی و الگوی زندگی فرا تاریخی می زیسته است. با ورود انسان به دنیای مدرن، الینه شدن و انکار هویت دینی از سوی انسان اتفاق افتاده است. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی دیدگاه الیاده را در موضوع انسان دینی بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته که الیاده با مقایسه ساختار ماهیت انسان باستانی با ماهیتی که انسان مدرن برای خود در نظر دارد، اولا: انسان مدرن با الینه شدن و انکار ماهیت دینی خود ، چه ارزش هایی را از دست داده است.ثانیا، در زندگی، اندیشه و عاطفه انسان مدرن هویت و ویژگی تاثیر گذار معنا داری وجود ندارد.و ثالثا راه بازگشت ارزش های پیشا مدرن و کسب هویت دینی انسان امروز، آشتی او با ارزش های دینی و ارتباط با اسطوره است .
مصداق شناسی باورهای شیعی در الهیات فخررازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۶
171-188
حوزه های تخصصی:
فخر رازی مفسر و متکلم اشعری است که هرچند تا پایان عمر بر این مذهب کلامی سلوک می کند؛ اما در پاره ای باورها از دیدگاه های اشعری فاصله می گیرد و به نقد آن ها می پردازد. تزلزل و اضطراب فخر در برخی دیدگاه ها، بیان گر مطالعه و تأمل او در آراء دیگران و تحول فکری وی است. نزدیک شدن رازی در برخی مسائل کلامی به مذهب شیعه، ناشی از یافتن حقیقت در مواضع پیروان اهل بیت(ع) و ضعف نظریات کلامی اشعری و عدم کفایت ادلّه آن ها می باشد. از مهم ترین آن ها می توان به مسأله صفات الهی، جبر و اختیار، ولایت و امامت و مهدویت، اشاره کرد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی برخی از مهم ترین مواضع کلامی تأثیر پذیری رازی از آموزه های شیعی می پردازد و به این نتایج می رسد که معقولیت باورهای مذکور و قوت ادله و شواهد آن ها از یک سو و ضعف و عدم قدرت اقناع مواضع مدعیات مقابل آن ها و تحول فکری رازی از سوی دیگر منجر به اتخاذ چنین مواضعی گردیده است.
نظریه فطرت؛ به مثابه مبنای معرفت شناختی علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
7 - 30
حوزه های تخصصی:
بر اساس دیدگاه اندیشمندان اسلامی، انسان موجودی فطرتمند است؛ به این معنا که جنبه ثابتی دارد که دین الهی با آن هماهنگ بوده، بر اساس آن نازل شده است. ازاین رو، فطرت به آفرینش ویژه انسان اشاره دارد که در سه بعد شناختی، گرایشی و توانشی قابل دسته بندی است. پذیرش مسئله فطرت به عنوان یکی از مهم ترین پیش فرض های انسان شناختی در علوم انسانیِ اسلامی، آثار فراوانی از خود به جای می گذارد. نوشتار حاضر تلاش کرده است برایند این مبنا را از حیث معرفت شناختی بررسی کند. اینکه فطرت می تواند چونان منبعی برای معرفت و معیاری برای توجیه و سنجش آن، و تنها راه حل چالش نسبیت در علوم توصیفی و هنجاری به شمار آید، از جمله دستاوردهای پژوهش حاضر تلقی می شود.
بررسی و نقد مؤلفه های معنویتِ پسا تجدّدی از منظر معنویت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
31 - 56
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخصه های اصلی دوره پساتجدد، رشد روزافزون معنویت خواهی و به دنبال آن، شکل گیری جنبش های نوپدید معنویت گراست، اما ارائه معنویت های نوپدید با مؤلفه هایی که برای آن تعریف شده است به ویژه تأکید بر انسان مداری و عرفی گروی صلاحیّت و نیز توانایی مدّعیان این معنویت ها را در پاسخ به نیاز معنویت خواهی انسان، با تردید های جدّی مواجه ساخته است. سؤال اصلی این است که: معنویت های دوره پساتجدد با کدامین برهانِ عقلی یا نقلی، مدعیِ پاسخ به نیاز معنوی انسان معاصرند؟ نوشتار حاضر درصدد است با واکاوی مؤلفه های معنویت های دوره پست مدرن و مقایسه آن با مؤلفه های معنویت اسلامی، عیار راستی مدعیات این نوع معنویت ها را با سنجه معنویت اسلامی بسنجد. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، کتابخانه ای است که در آن با استفاده از دو عنصر توصیف و تحلیل به این نتیجه دسته یافته که معنویت اسلامی قادر به ارائه نسخه ای جایگزین برای این نوع معنویت هاست؛ معنویتی که به دلیل سرچشمه گرفتن از وحی و برخورداری از پشتوانه مستحکم عقل، افزون بر جلب اعتماد پیروان خود، ثمربخش بودنِ اجرای دستورالعمل های خود را تضمین می کند.
پیشینه اشراقی علم الهی از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۱
129 - 152
حوزه های تخصصی:
اساس علم الهی در حکمت اشراق نور، ظهور، حضور و شهود است و تبیین صدرایی علم ذاتی الهی نیز جز این نیست. واجب تعالی از آن رو به خود، علم ذاتی دارد که برای خود، ظاهر و عیان است. مبنای علم به غیر نیز همین نور و ظهور است. نورالانوار در مقام وجوب و غنای خود، بر تمام عالم هستی، سلطه و احاطه دارد؛ چنان که هیچ موجودی، اعم از زمینی و آسمانی، و مجرد و مادی از این حیطه نوری، وجودی و علمی خارج نیست؛ حتی مادیات و جسمانیات نیز به عین وجود خارجی خود، معلوم خداوند هستند. منظومه فکری توحیدی و قرآنی ملاصدرا نیز هیچ ذره ای از ذرات عالم را خارج از این احاطه علمی نمی داند و تصریحات خلاف این احاطه و علم حضوری نیز صرفاً راه به توجیه دارند، نه پذیرش.
نقدی بر دینی سازی قانون جذب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
51 - 62
حوزه های تخصصی:
مروّجان داخلیِ قانون جذب، آن را تأییدشده متون دینی معرفی کرده اند؛ تا جایی که دعا در معارف دینی را همان قانون جذب دانسته اند؛ به طوری که اصرار و توجه به خواسته ها در دعا برای تحقق آنها در عالم خارج است. در این نوشتار بیان می شود تسلط نداشتن علمی بر معارف دینی و سوء برداشت از مفهوم و هدف دعا و اجابت آن و نیز تقطیع و تأویل غیرعلمی آیات، ایشان را به راه ناصواب کشانده است. رهبران قانون جذب، خواست انسان را اصل و اساس در رسیدن به خواسته ها می دانند؛ اما برخلاف نظر رهبرانِ قانون جذب، طبق برخی از آیات و روایات، خواست و اراده خدا در هر دو عالم حکم فرما بوده است و آن مقدار از خواسته انسان که به آن می رسد نیز به اراده خدا و به واسطه تلاش اوست، نه به دلیل تجسم و تصورش. در دعا نیز برخلاف ادعای قانون جذب، آدمی خدا را عطاکننده می داند، نه اینکه ذهن و باور خود را معطی بداند. همچنین هدف از دعا فقط خواستن حاجت نیست، بلکه هدف اصلی، اظهار فقر و مسکنت و بندگی به درگاه خداست.
مقایسه ایساغوجی ابن مقفّع با ایساگوگه فرفوریوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از خلأهای مهمّ در عرصه منطق پژوهی ایران، بل که جهان، فقدان یک تاریخ نگاری جامع در زمینه منطق اسلامی است. کارهایی که تا کنون در خاور و باختر انجام یافته اند گام هایی برای پیمودن راهی درازند که باید همچنان تا مدّت ها پی گرفته شوند. نگارش تاریخ منطق اسلامی طبعاً باید از بررسی روند دگردیسی و تطوّر ایساگوگه فرفوریوس آغاز شود کتابی که آموزه های آن در هماره تاریخ منطق اسلامی صدرنشین همه منطق نوشته ها بوده است. انجام این بایسته نیز، به نوبه خود، باید با بررسی ایساغوجی ابن مقفّع آغاز گردد چکیده نوشتی که برای نخستین بار ایساگوگه را به جهان اسلام شناساند. این نوشتار می خواهد با مقایسه این دو اثر همین بایسته را بگزارد.
نسبت خیال با عواطف در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه خیال با عواطف، و تبیینِ نقش و چگونگی دخالتِ خیال در حوزه عواطف، هدف مقاله حاضر است. چیستی خیال، ماهیت عواطف و نسبتی که خیال با عواطف دارد، سه پرسش اصلیِ پژوهش حاضر هستند. از روش تحلیل و استنتاج، برای تبیین موضوع استفاده شده است. نگهداریِ صورت ها پس از ادراک حسیِ پدیده ها (مصوره)، تصرف در صورت های مخزون(متصرفه)، و تبدیلِ صورت های ادراکی (متخیله، متفکره)،کارکرد هایِ اصلی خیال در حوزه فعالیت هایِ ادراکی و تحریکی نفس هستند. غرایز، فطریات و عواطف زیرساخت های گرایش های انسان محسوب می گردند. عواطف ضمن آنکه ماهیتی اکتسابی دارند، ابزار بشر برای بقا و تعالی اند. از نظر ملاصدرا عواطف انگیزه حرکت را در انسان ایجاد می کنند و نفس را از اراده ها و تلاش های پراکنده، فارغ ساخته، در جهت واحد متمرکز می کنند. به اعتقاد او عواطف می توانند با فعال شدن در وجودِ ما، نوعی عمل قلبی و جوانحی محسوب گردند و چون اعمالِ نفسانی، متحد با نفس و بخشی از هویت نفس اند، پس می توانند سازنده موجودیت نهایی انسان و صورت اخروی او باشند. خیال منشأ ظهور عواطف، علت بقا و زوال عواطف، و موجب معناداری و بازشناسی عواطف است.
اتحاد عاقل و معقول در منظر ابن سینا و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
123 - 148
حوزه های تخصصی:
«اتحاد عاقل و معقول» از معدود مسائلی است، که با مخالفت و موافقت دو فیلسوف بزرگ مواجه شده است.بوعلی به عنوان منکر اصلی و صدرالمتألهین به عنوان موافق جدی. بوعلی در «شفاء» و «اشارات» ،«اتحاد عقل و عاقل» را ردّ می نماید ولی در «مبدأ و معاد» برای آن برهان می آورد. این تفاوت رویه بوعلی، نزد فیلسوفان بعد محل سؤال بوده است. صدرالمتألهین برای «اتحاد» سه معنا ذکر می نماید و می فرماید «اتحاد عاقل و معقول» به دو معنای اول به همان برهان بوعلی به هیچ وجه قابل اثبات نیست، ولی معنای سوم اتحاد نه تنها ممکن بلکه تحقق علم در تمام مراتب متوقف بر آنست.صدرا میگوید بوعلی معنای سوم از اتحاد را تنها در مبدأ و معاد پذیرفته است و آنگاه در بدست آوردن دیدگاه اصلی بوعلی تردید نموده است.اما حقیقت آنست که بوعلی هرگز متناقص سخن نگفته است.اینگونه نیست که در «شفاء» و «اشارات» دیدگاه واقعی خود را اظهار کرده و در «مبدأ و معاد» طبق مذاق فیلسوفان مشاء سخن گفته باشد. فهم دیدگاه اصلی بوعلی تنها در سایه فهم دقیق از منظومه فکری وی محقق است همان مسیری که ما پیمودهایم و نشان داده ایم معنای سوم اتحاد باور همیشگی بوعلی است و اساساً اختلافی میان بوعلی و ملاصدرا وجود ندارد.
تالستوی و معنای زندگی
منبع:
الهیات سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
57-74
حوزه های تخصصی:
در مقاله زیر آنتونی فلو (۱۱ فوریه ۱۹۲۳ - ۸ آوریل ۲۰۱۰) فیلسوف تحلیلی انگلیسی و صاحب آرای مهم در مباحث فلسفه دین، به تحلیل مواجهه تالستوی با ابعاد گوناگون مسئله معنای زندگی می پردازد. فلو که خود حیات فکری پر فراز و نشیبی داشت و در اواخر زندگی، از خداناباوری به دئیسم یا خداباوری طبیعی گرایید، از دریچه تحلیل حالات و بیانات شخصیت های گوناگونی از رمان های معروف تالستوی، آنها را بازتابِ ستیز و آویز خود تالستوی با معنای زندگی در مواجهه با رنج و مرگ می داند. این مواجهات در دوره های گوناگونی از زندگی تالستوی، آنگاه که به تعبیر او زندگی دچار «درنگ و توقف می شد»، روی می داد و ذهن او را از پرسش های استفهامی می آکَنْد که ظاهراً پاسخی «عقلی» برای آنها وجود نداشت. فلو همچنین به پاره هایی از حدیث نفس های خود تالستوی نظر دارد و مقایسه ای در خور تأمل میان نگرش های وی و برخی از آرای ویتگنشتاین انجام می دهد. با آنکه نقدهایی بر آرای فلو در این مقاله وارد است، تأمل او بر اندیشه ورزی تالستوی درباره معنای زندگی، خواندنی است.
ویژگی های امام از دید سلفیه وهابی و ماتریدیه
منبع:
کلام حکمت سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳
27 - 42
حوزه های تخصصی:
امامت، یکی از مهمترین مسائل اختلافی میان شیعه و اهلسنت است. اهل سنت نگرش و برداشتی متفاوت از شیعه، در باب امام و امور مربوط به آن دارد. آنها امامت را امری سیاسی و اجتماعی میدانند. بنابراین، واژه خلیفه به جای امام از سوی آنها استفاده میشود. سلفیه و ماتریدیه، دو گروه از اهل سنت هستند که جایگاه مهمی در دنیای امروز دارند. ماتریدیه، بزرگترین فرقه اهل سنت و سلفیه در عین کمی پیرو نسبت به ماتریدیه، جنجال برانگیزترین فرقه در دنیای امروز است. با بررسی دیدگاه دو گروه روشن شد که هر دو گروه، ویژگیهایی مانند اسلام، مرد بودن، آشکار بودن و قرشیبودن را برای امام کافی دانسته و ویژگیهایی مانند عدالت، علم جامع و عصمت را برای وی لازم نمیدانند. اگرچه برخی در جزئیات این صفات اختلافاتی دارند، اما در اصل شرطیت یا عدم شرطیت آنها، توافق دارند. اهمیت این پژوهش از آن جهت است که این نوشتار با این موضوع، هم برای جامعه شیعه و هم اهل سنت مورد استفاده خواهد بود؛ برای شیعه، به جهت مقایسه این دو مذهب اهلسنت از نظر شباهت و تفاوتهایی که در نگرش آنها به ویژگیهای امام وجود دارد و برای اهلسنت نیز از آن جهت که نوعی آگاهیبخشی نسبت به مبانی اعتقادیشان است، مفید خواهد بود.
رابطه عقل نظری و عقل عملی در مرتبه کمال نهایی انسان از دیدگاه ملاصدرا
منبع:
کلام حکمت سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳
57 - 69
حوزه های تخصصی:
این مقاله، ارتباط عقل نظری در مرتبه عقل مستفاد با عقل عملی در مقام فنا را با رویکرد فلسفی و عرفانی و با استفاده از آثار ملاصدرا و شارحان او بررسی میکند. از دیدگاه ملاصدرا، کمال نهایی در عقل نظری، اتحاد نفس با عقل فعال در مرتبه عقل مستفاد است که در این مرتبه، جوهر نفس بر اثر حرکت جوهری، تبدیل به جوهر عقلی شده و قدرت مشاهده عالم عقول را دارد. ملاصدرا غایت کمال عقل عملی را رسیدن به مقام فنای فیالله میداند که سالک، هیچ چیز غیر از ذات خدا را نمیبیند. نفس به اعتبار عقل عملی، قبل از رسیدن به مقام فنا، دارای مرتبه روح است که در این مرتبه، سالک بعد از طی مرتبه قلب، به عالم جبروت وارد شده و موجودات عقلانی آن عالم را میبیند. بنابراین، نفس به مرتبهای میرسد که به اعتبار عقل نظری، عقل مستفاد میگوید و به اعتبار عقل عملی، مقام روح را تعبیر میکند. روشن است که مقام فنای فیالله بالاتر از مقام عقل مستفاد است. کمال عقل نظری در مرتبه عقل مستفاد و کمال عقل عملی در مقام فنای فیالله از سنخ علم و معرفت است و هر دوی آنها، از نوع علم خصوری است. تقاوت آن دو در این است که درک حضوری نفس در مقام فنای فیالله شدیدتر از درک نفس در مرتبه عقل مستفاد است. اتصاف به صفات و اخلاق الهی، در واقع مرحله پس از فناست، اما بخاطر تلازم میان فنا و بقا، میتوان آن را کمال نهایی برای عقل نظری و عملی در نظر گرفت.