امروزه جریانی نواندیش در جهان عرب، در پی فروکاهیِ دین به معنویت است. این جریان به صورت نرم از سنّت و شریعت دینی گذر کرده و دینِ منهای احکام اجتماعی سیاسی را بر دینِ برخوردار از این احکام ترجیح داده است. محمد سعید العشماوی (1932 2013م) از جمله نمایندگان این رهیافت است. او با اتخاذ رهیافت تاریخمندانه به قرآن، بشری دانستن الفاظ قرآن، و محدود کردنِ اعتبار سنّت نبوی و قوانین فقهی به زمان حضور پیامبر(ص)، تقریری دنیوی از دین در جهان اسلام ارائه داده است. این مقاله با روشی تحلیلی و استنادی، در پی سنجش و نقد مداخل ورود وی به این رهیافت عرفی است. یافته های تحقیق نشان می دهد ناسازواری هایی درونی در اندیشه های وی وجود دارد که نقض غرض از سوی خدای حکیم، نفی جاودانگی دین، بی نیازیِ کامل انسان از دین، نفی نزول دفعی قرآن، و انکار عصمت پیامبر در دریافت و ابلاغ وحی، از جمله آن هاست. این موارد، رهیافت العشماوی در حوزه دین شناسی را با چالش مواجه ساخته است.