فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۲۶۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با استفاده از رویکرد الگوسازی انتخاب و بهره گیری از مدل لاجیت شرطی، ترجیحات افراد برای ویژگی های مختلف هوای شهر اصفهان را مبتنی بر تئوری ارزش لاکنستر و تئوری تابع مطلوبیت تصادفی مورد ارزیابی قرار می دهد. با استفاده از مقادیر تمایل به پرداخت های برآورد شده برای سطوح ویژگی های مختلف هوای پاک، می توان مقادیر رفاه را برای هر یک از سیاست های پیشنهادی محاسبه کرد. داده های این مطالعه از 500 پرسشنامه آزمون انتخاب که در شش ماه اول سال 1392 در شهر اصفهان تکمیل شد، بطوریکه پس از حذف پرسشنامه های ناقص و مرحله پیش آزمون، 7218 ردیف داده نهایی از تعداد 401 پرسشنامه آزمون انتخاب در قالب 6 پرسشنامه مختلف و 2406 مجموعه انتخاب که هر مجموعه انتخاب دارای دو گزینه (سیاست فرضی) بعلاوه یک گزینه (سیاست فرضی) وضعیت کنونی بود، استخراج شد. نتایج حاکی از آنست که افراد برای سیاست های حفظ و بهبود کیفیت ویژگی های مختلف کالای اکوسیستمی هوای پاک تمایل به پرداخت های نسبتاً بالایی دارند، بطوریکه افراد برای بهبود یک سطح ویژگی های کاهش بوی نامطبوع هوا، کاهش ریزش گرد و غبار سیاه، بهبود میدان دید و کاهش اثرات ضد سلامتی، 7500 تومان تمایل به پرداخت مثبت و معنی دار در یک فصل دارند. متغیرهای اقتصادی– اجتماعی مانند سن، متاهل بودن، فرزنددار بودن، تحصیلات، میزان مخارج ماهیانه خانوار و بومی بودن باعث افزایش تمایل به پرداخت ها شده است.
بررسی روابط متقابل شهروندان و سازمان پایانه ها و پارک سوارها و عوامل تأثیرگذار برآن (مطالعه موردی: پایانه های غرب وجنوب شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت و رشد روز افزون آن در شهرها مشکلات بسیاری را برای شهروندان به همراه داشته است آلودگی های زیست محیطی و صوتی از مهمترین این مشکلات است.یکی از راهکار های موثر در کاهش این مشکلات استفاده از حمل و نقل عمومی است. سازمان پایانه ها وپارک سوارها به عنوان سازمان مسئول در ساخت وبهره برداری ومدیریت پایانه ها در استفاده شهروندان، ازاین خدمات می تواند نقش مهمی ایفا نماید.رعایت حقوق شهروندان وبالا بردن کیفیت خدمات رسانی توسط این سازمان باعث تشویق شهروندان به استفاده از خدمات این سازمان خواهد شد.مقاله حاضر به بررسی روابط حقوقی متقابل شهروندان وسازمانپایانه هاوپارک سوارها در شهر تهران می پردازد.روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده، اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری شده و برای تحلیل داده ها ازآزمون های رگرسیون وT تست در نرم افزارspssاستفاده شده است. منطقه مورد مطالعه پایانه های جنوب وغرب شهر تهران می باشند،یافته های تحقیق نشان می دهد که شهروندان حقوق سازمان رارعایت می کنند اما سازمان در انجام وظایف خود، حقوق شهروندان رارعایت نکرده است و در مجموعسطح آگاهی های عمومی شهروندان از حقوق وتکالیف شهروندی در قبال سازمان پایانه ها و پارک سوارها در سطح نرمال قرار داردوبین میزان آگاهی شهروندان با متغیر وابسته تحصیلات رابطه معنا دار و مثبتی وجود دارد هر چه میزان تحصیلات بالاتر می رود میزان آگاهی نیز به همان نسبت بالا می رودبین سن و آگاهی رابطه وجود ندارد.درنهایت برای افزایش آگاهی های عمومی شهروندان از قوانین ومقررات وحقوق و تکالیف خود در قبال سازمان پایانه ها وپارک سوارها مواردی پیشنهاد گردید.
تحلیل نابرابری اجتماعی براساس متغیرهای منتخب در شهر اهواز (نمونه موردی: شهرک نفت، گلستان، حصیرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نابرابری اجتماعی به تفاوت های موجود در دسترسی به منابع مورد تقاضا در جامعه اشاره دارد. شهر اهواز در دهه های اخیر شاهد تحولات گوناگونی بوده و به یکی از کلانشهرهای مهم کشور تبدیل شده است. پژوهش حاضر در پی بررسی وضعیت نابرابری اجتماعی در محله های این شهر است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است. به منظور جمع آوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در روش میدانی از ابزار پرسش نامه بهره برده شده است. با توجه به نتایج حاصل از تحقیق، از آنجایی که ساکنان محله حصیرآباد از سطح پایین تر پایگاه اجتماعی و اقتصادی بهره مند هستند، شیوه زندگی متفاوتی را نیز تجربه کنند و از مزایای اجتماعی کمتری برخوردارند. همچنین خدمات رسانی به محلاتی که سطوح پایین جامعه در آنها ساکن هستند کیفیت پایین تری دارد و در نتیجه افراد دسترسی کمتری نسبت به محله های مرفه تر به خدمات شهری دارند.
بررسی انسجام اجتماعی در حفظ امنیت مرزی با تأکید بر تنوع قومی مذهبی مطالعه موردی: شهرستان زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استمرار و پایداری حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه در گرو انسجام و اتحاد اعضای آن جامعه می باشد. ایران کشوری متنوع از نظر قومی است. ویژگی های متمایزکننده ی اقوام از یکدیگر در ایران بیش تر بر مؤلفه های زبانی و مذهبی متمرکز می شود. سکونت قومیت های ایرانی در مناطق مرزی و همجوار با کشور هم زبان خود، زمینه مناسبی را برای وقوع بحران های قومی مذهبی و متأثر ساختن امنیت ملی کشور فراهم می آورد. هدف از این پژوهش بررسی انسجام اجتماعی در حفظ امنیت مرزی با تأکید بر تنوع قومی مذهبی منطقه سیستان می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات به روش میدانی با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه ی آماری 2610 خانوار می باشد و جامعه ی نمونه بر اساس فرمول کوکران 380 خانوار انتخاب گردید که در نهایت اطلاعات جمع آوری شده به وسیله ی نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و برای آزمون فرضیه ها از آزمون T تک نمونه استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که از بین شاخص های بعد انسجام مؤثر بر امنیت مرزها، شاخص های احترام به والدین و بزرگان همدیگر، همدردی در زمان وقوع حادثه ناخوشایند با خانواده عزادار، همیاری در فصل کار، با سطح معناداری صفردرصد، بالاترین رتبه را کسب کرده اند. اما در بین شاخص های امنیت اجتماعی مؤثر بر مرزها، شاخص های میزان رضایت از مسئولان امنیتی (669/6) و اعتماد به مرزنشینان (104/5) در بالاترین رتبه قرار گرفته که از تلاش مسئولان دولتی جهت برقراری امنیت در این منطقه نشأت می گیرد. از بین شاخص های امنیت اقتصادی درصد جمعیت شاغل به کار در بخش کشاورزی (399/7) و درصد جمعیت شاغل به کار در بخش خدمات (282/4) در بالاترین رتبه قرار دارند و این نکته بیانگر آن است که مردم مرزی منطقه سیستان در صورت وجود منابع آبی کافی و حمایت های دولتی، به بخش کشاورزی تمایل بیشتری دارند. شاخص های دسترسی برابر به مناصب و موقعیت های اقتصادی (640/6-) و دسترسی برابر به اطلاعات اقتصادی (982/8-) کمترین رتبه را کسب کرده اند که لزوم سیاست گذاری مطلوبت تر در این حوزه را طلب می نماید.
سنجش مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی شهروندی در محلات نوبنیاد شهری مطالعه موردی: محله یاغچیان کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتار شهروندی و سرمایه اجتماعی دو مقوله مهم و بین رشته ای هستند که امروزه در حوزه مدیریت شهری از جایگاه ویژه ای برخوردارند. در جهان امروز سرمایه اجتماعی به مثابه یک کل عبارت است از ارتباطات و شبکه های اجتماعی ای که می توانند حس همکاری و اطمینان را در میان افراد یک جامعه پدیدآورند. با توجه به این که سرمایه ی اجتماعی به عنوان کلید استقرار جامعه ی مدنی مطرح است، ازاین رو هدف این تحقیق سنجش مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی شهروندی در محلات نوبنیاد شهری (محله یاغچیان کلان شهر تبریز) است. درروش تحقیق مطالعه حاضر توصیفی – تحلیلی بوده که جامعه ی آماری، ساکنان محله یاغچیان می باشد که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر به دست آمده است. نتایج بیانگر آن است که در سطح اطمینان 95 درصد رابطه ی معناداری بین مؤلفه های موردمطالعه وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که میزان تأثیر مستقیم سرمایه ی اجتماعی هم پیوندی بر روی سرمایه اجتماعی برابر با 733/0 بوده است که نشان می دهد به ازای یک واحد تغییر در متغیر سرمایه ی اجتماعی هم پیوندی، میزان سرمایه ی اجتماعی به میزان 733/0 واحد تغییر خواهد یافت. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون، متغیر سرمایه اجتماعی اتصالی و مربوط کننده هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم بر متغیر سرمایه اجتماعی تأثیر گذاشته است. تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم برای متغیر سرمایه اجتماعی اتصالی به ترتیب برابر با 425/0 و 932/0 است. همچنین این تأثیرات برای متغیر سرمایه اجتماعی مربوط کننده برابر با 119/0 و930/0 است.
بررسی تحلیل فضایی کانون های جرم خیز در سطح محله های شهر یزد با تأکید بر برنامه ریزی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جرم پیش از آنکه پدیده ای جبرگرایانه و ناشی از عوامل تغییرناپذیر محیط طبیعی باشد، پدیده ای اجتماعی و متأثر از شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و مکان جرم است. این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و جامعة آماری آن، 42 محلة شهر یزد براساس تقسیم بندی شهرداری است. یافته های پژوهش براساس آزمون تخمین تراکم کرنل نشان می دهد محله های امام شهر، آزادشهر، کوی فرودگاه، صفائیه و آتشکده، بیشترین میزان جرم را دارند. همچنین نقطة مرکز متوسط نشان می دهد توزیع انواع جرم (اعتیاد، کودک ربایی، شرب خمر، مزاحمت های خیابانی و چک برگشتی) تقریباً از بخش مرکزی شهر (مرز محله های خرمشاد و سر دوراهی) آغاز می شود و به سمت محله های امام شهر و آزادشهر در شمال و شمال غرب و محله های اکبرآباد و کوی راه آهن در سمت جنوب و جنوب غرب خاتمه می یابد. جهت بیضی انحراف معیار نیز برای انواع جرم، شمالی- جنوبی است و براساس شاخص نزدیک ترین همسایه، جرایم اعتیاد، شرب خمر و کودک ربایی به صورت خوشه ای و مزاحمت های خیابانی و چک برگشتی به صورت تصادفی در سطح محله های شهر یزد توزیع شده اند. درنهایت، مقدار F در ضریب رگرسیون در سطح 99 درصد، معناداری رابطة میان عناصر فرهنگی- مذهبی و ارتکاب انواع جرم در محله های شهر یزد را تأیید می کند. برای کاهش میزان جرم، راهکارهایی چون آسیب شناسی فضاهای کالبدی، اطلاع رسانی و برنامه های آموزشی- فرهنگی خانواده ها در زمینة پیشگیری از وقوع جرم و تبلیغ ارزش های اسلامی پیشنهاد می شود.
نقش مشارکت مردمی در توسعه محله ای (مطالعه موردی: محله داوودیه- منطقه ۳ تهران)
حوزه های تخصصی:
پیشبرد توسعه محلی و پاسخ گویی به مسائل متنوع اقتصادی، اجتماعی، مالی، ارضی، آموزشی و... شهروندان در محله های شهری، نیازمند «مشارکت اجتماعی شهروندان» و «بهره گیری از ظرفیت های نهادها و سازمان های مردم نهاد» می باشد. در این راستا پژوهش حاضر باهدف نقش مشارکت مردمی در توسعه محله ای در محله داوودیه- منطقه ۳ تهران تدوین شده است. روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه ای) و نوع تحقیق تحلیلی- اکتشافی می باشد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است. روش آماری مورداستفاده در این پژوهش ضریب همبستگی پیرسون می باشد. نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق نشان داد که هرچند به دلیل رد فرضیات تحقیق، نمی توان به صورت قاطع بیان داشت که می توان با تقویت مشارکت محله ای به توسعهٔ محله ای دست یافت، اما به سبب معناداری یا نزدیک به معنادار بودن برخی از مؤلفه های مشارکت محله ای می توان بیان داشت توجه به مشارکت محله ای شرط انکارناپذیر تحقق عینی مفهوم توسعه محله ای است، یعنی دست یابی به پایداری در توسعه محله ای بدون توجه به پتانسیل های نهادی و انسانی و بهره گیری از تمامی ظرفیت های گروهی و فردی امری غیرقابل اجراست.
همگام سازی شهر اسلامی با چارچوب های مدیریت شهری الکترونیک در فضای شهر ایرانی- اسلامی
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز انگاره ها و پارادایم های گوناگونی مطرح شده است که هر یک به نحوه بر شهرها و به ویژه اقتصاد آن ها تأثیرگذار است. یکی از این انگاره ها شهر اسلامی می باشد. شهر اسلامی به راحتی می تواند با عملکردهای جدید و استانداردهای زندگی تطبیق پیدا کند و همخوانی خود را با محیط طبیعی، مذهبی و اجتماعی- فرهنگی ما حفظ کند. این عامل باعث شده تا شهر اسلامی همچنان برای نیازهای شهری حال حاضر جامعه ما مناسب و زیست پذیر باشد. این پژوهش باهدف شناسایی و تطبیق ملاک های و معیارهای شهر اسلامی و عوامل مؤثر بر ایجاد شهر الکترونیک درصدد اجرا و همگام سازی اصول دولت الکترونیک در شهر اسلامی با تأکید بر اقتصاد شهری می باشد. رویکرد حاکم بر فضای پژوهش توصیفی و تحلیلی است، که برای تدوین چارچوب نظری تحقیق و مروری بر تحقیقات پیشین، از روش کتابخانه ای (اسنادی) بهره گرفته شد. در این راستا در گام نخست ملاک ها و شاخصه های شهر اسلامی استخراج گردید، و از طرف دیگر عوامل مؤثر بر ایجاد شهر الکترونیک استخراج و به جهت ارائه راهکارها و جهت دهی به این فرایند همگام سازی با استفاده از مدل رتبه بندی DEMATEL Fuzzy اقدام به رتبه بندی این عوامل مؤثر در ایجاد دولت الکترونیک شد. در راستای انجام مقایسه های زوجی بین شاخص ها در مدلDEMATEL از دیدگاه 30 کارشناس و مدیر در زمینه فناوری اطلاعات استفاده شده است. درنهایت با توجه به این ملاک ها و معیارهای استخراج شده فرصت های پیش روی شهر اسلامی الکترونیک مطرح شده و در پایان در جهت اجرای این مهم پیشنهادهایی ارائه شد. بر ابن اساس، تعلیم و تربیت نیروی متخصص در زمینه فناوری اطلاعات و درعین حال آگاه به اصول و ضوابط شهر اسلامی و دین مبین اسلام، فعال کردن روح مدیریت و اقتصاد اسلامی در بین مدیران شهری، ایجاد پلیس الکترونیک و تدابیری خاص در جهت ایجاد امنیت در فضای الکترونیکی ضروری می باشد
ارتقا کیفیت محیط شهری با تأکید بر ادراک محیطی شهروندان (نمونه موردی: بافت قدیم و جدید شهر سقز)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع شهرها و توسعه کالبدی آن ها، موجب بروز بحران های مختلف در زندگی و نزول کیفیت محیط شهری شده است. زیست گاه انسانی هنگامی می تواند بیش ترین مطلوبیت را برای انسان دربرداشته باشد که انتظارات وی را در ابعاد مختلف، زیست محیطی، اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و... برآورده سازد. چنانچه هریک از این عوامل، در محیط زندگی یک فرد، فاقد کیفیات مطلوب باشند، بر احساس و ادراک وی از فضا و درنتیجه بر سطح رضایت مندی او از محیط زندگی تأثیرگذار خواهد بود. هدف کلی از پژوهش حاضر، تبیین کیفیت محیط شهری و تفاوت آن در سکونتگاه های شهری با بافت ارگانیک و برنامه ریزی شده می باشد؛ که در شهر سقز به عنوان محدوده مطالعاتی، محله بازار به عنوان محله ارگانیک و محله شهرک دانشگاه به عنوان محله برنامه ریزی شده انتخاب شده اند. شیوه جمع آوری اطلاعات اسنادی، میدانی، بر پایه بررسی های محقق و تکمیل پرسشنامه از ساکنان و مسئولان بوده است. مدل ارزیابی کیفیت محیط در قالب مؤلفه های کالبدی-فضایی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی به صورت سلسله مراتبی و ایجاد درخت ارزش با رویکرد بالا به پایین ایجاد گردیده است. روش تحقیق تحلیلی- تطبیقی است و به منظور تحلیل هم زمان شاخص های عینی و ذهنی و نیز برای مطالعه تطبیقی دو محله از فرایند تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار Expert Choice استفاده شد. بر اساس نتایج تکنیک AHP محله دانشگاه با 383/0 امتیاز نسبت به محله بازار با 166/0 امتیاز، کیفیت محیط مطلوب تری دارد. کیفیت ابعاد کالبدی-فضایی و زیست محیطی با تفاوت آشکار در محله شهرک دانشگاه برتری ویژه ای دارد. ابعاد اقتصادی و تا حدودی اجتماعی-فرهنگی با تفاوت های نسبی در محله بازار بیش ترین امتیاز را به خود اختصاص داده است.
سطح بندی توسعه یافتگی شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد با تأکید بر مؤلفه های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در فرآیند برنامه ریزی توسعه، شناخت و تبیین سطوح توسعه یافتگی نواحی از ابعاد مختلف همچون فرهنگی و آگاهی از نقاط قوت و ضعف آن ها اهمیت بسیاری دارد، چرا که دستیابی به الگووارة توسعه پایدار نیازمند تعادل در توزیع شاخص های خدماتی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی است. هدف از این پژوهش بررسی چگونگی یا نحوه برخورداری شهرستان های 7 گانه استان کهگیلویه و بویراحمد از لحاظ مؤلفه های فرهنگی است. بدین منظور 24 مؤلفه فرهنگی با استفاده از روش اسنادی انتخاب و سپس توسط 12 متخصص با استفاده از تکنیک دلفی وزن دهی گردیده است. روش بررسی توصیفی- تحلیل می باشد. در این پژوهش به منظور سطح بندی شهرستان ها از تکنیک چند شاخصه ELECTREE استفاده شده است. داده های تحقیق از سالنامه آماری1390 این استان به تفکیک شهرستان ها استخراج گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که شاخص های فرهنگی در شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد به صورت متوازن توزیع نشده و اختلاف فاحشی بین شهرستان ها از نظر خدمات فرهنگی ملاحظه می شود. همچنین نتایج خروجی تکنیک الکتر نشان می دهد که شهرستان های بهمئی، بویراحمد و کهگیلویه به ترتیب به دلیل برخورداری بیشتر از مؤلفه هایی همچون سرانه کتابخانه ها، تعداد کتب موجود در کتابخانه ها، سرانه سالن ها و نمایشگاه های فرهنگی که دارای وزن بالاتری بوده اند در رتبه های یک تا سه از توسعه فرهنگی و شهرستان گچساران در پایین ترین سطح قرار گرفته است.
تحلیل فضایی پراکنش فقر جنسیتی در فضاهای شهری
حوزه های تخصصی:
پدیده فقر شهری علی رغم تمام برنامه های جهانی و ملی در مبارزه با آن هنوز به عنوان یک نیروی قاهر و یک معضل اجتماعی، جوامع شهری را تهدید می کند و شهرها را با جلوه های ناکارآمد و درهم ریخته سازمان می دهد. در این بین یکی از ابعاد فقر شهری، رویکرد جنسیتی فقر است. دیدگاه جنسیتی به فقر ادراک مفهوم فقر را افزایش می دهد چرا که سبب می شود تجزیه و تحلیل توصیفی در علل فقر فراتر رود. از اینرو هدف این تحقیق تحلیل فضایی پراکنش فقر جنسیتی در فضاهای شهر تبریز می باشد. جامعه آماری این تحقیق محدوده ی قانونی شهر تبریز در سال 1385 و حجم نمونه نیز تمامی بلوک های آماری سال 1385 تبریز است. روش پژوهش در این مطالعه کاربردی از نوع توصیفی- تحلیلی- تطبیقی است که برای شناخت و سنجش فقر از فن خود همبستگی فضایی با استفاده از تحلیل لکه های داغ در نرم افزار Arc/GIS، برای تحلیل الگوهای پراکنش فقر شهری از آماره موران و برای تعیین سطح معنی داری از آزمون T همبسته استفاده گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که توزیع فقر شهری برای هر دو گروه زنان و مردان در فضاهای شهری تبریز از مدل خوشه ای پیروی می کند و خوشه های مرفه نزدیک به مرکز شهر و خوشه های فقیر به حاشیه گرایش دارند. در این پژوهش بیشترین تعداد بلوک های شهری مربوط به گروه مردان با 3506 بلوک مربوط به بلوک های فقیر و برای گروه زنان با 4845 بلوک مربوط به بلوک های خیلی فقیر است. همچنین کمترین تعداد این بلوک ها برای گروه مردان و زنان مربوط به بلوک های خیلی مرفه است که گروه مردان 1% و گروه زنان 5% از تعداد کل بلوک های شهری تبریز را در سال 1385 به خود اختصاص داده است. همچنین آزمون T همبسته تفاوت معنی دار را در گروه زنان و مردان از لحاظ شاخص اجتماعی نشان می دهد.
داده کاوی و تحلیل رفتار شهروندان در تفکیک زباله از مبدأ با بهره گیری از الگوریتم C4.5 درخت تصمیم (مطالعة موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف این پژوهش، ارایة الگوریتم تصمیم سازی شهروندان در زمینة همکاری با طرح تفکیک زباله از مبدأ و شناسایی مهم ترین متغیرهای مؤثر بر رفتار شهروندان در این زمینه و ایجاد امکان اتخاذ سیاست های هدفمند به منظور ارتقای سطح مشارکت شهروندان با طرح تفکیک زباله از مبدأ و افزایش سطح کارایی هزینه ای سیاست های اتخاذ شده است.
روش: این پژوهش با بهره گیری از دانش نوین داده کاوی و الگوریتم C4.5تکنیک درخت تصمیم و استفاده از داده ها و اطّلاعات 145 شهروند شهر مشهد که در سال 1390 با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده جمع آوری شده است، الگوریتم های تصمیم سازی شهروندان را در زمینة همکاری با طرح تفکیک زباله از مبدأ ارایه می کند.
یافته ها/ نتایج: نتایج این مطالعه نشان می دهد که متغیر رضایت از طرح تفکیک زباله از مبدأ، مهم ترین متغیری است که می تواند بر رفتار شهروندان در همکاری با این طرح مؤثر باشد. متغیرهای دیگری نیز در سطوح بعدی بر رفتار شهروندان مؤثرند که از آن جمله می توان به وضعیّت شغلی مادر خانواده، ارزیابی از نحوة ارزش گذاری طرح از زبالة تفکیک شده، آگاهی از مزایای زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی طرح تفکیک زباله از مبدأ و سطح تحصیلات اشاره کرد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند به سیاست گذاران این عرصه در اتخاذ سیاست های هدفمند به منظور بهبود وضعیّت توسعة شهری و در نهایت ارتقای سطح رفاه شهروندان که مهم ترین هدف تمامی نهادهای متولی امور شهر است، کمک کند.
تبیین رابطه میان آموزش های شهروندی با میزان پایبندی به فرهنگ شهروندی مورد مطالعه: شهروندان تهرانی در سال 1393
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، رابطه میان آموزش شهروندی با میزان پایبندی شهروندان به فرهنگ شهروندی مورد مطالعه قرار گرفته است. در دهه های اخیر، با توجه به اهمیت فرهنگ شهروندی و نقش آموزش های شهروندی در ارتقاء آن، رابطه بین مؤلفه های مختلف آموزش شهروندی از جمله دانش شهروندی، مهارت شهروندی، نگرش شهروندی و میزان بهره مندی شهروندان از آموزش های شهروندی شهرداری ها و سازمان های غیر دولتی با فرهنگ شهروندی مورد توجه صاحب نظران و پژوهشگران حوزه های علوم انسانی و اجتماعی قرار گرفته است. بر این مبنا، هدف اساسی این مقاله، تبیین وضعیت هر یک از متغیرهای آموزش شهروندی و فرهنگ شهروندی و چگونگی پیوند و تعامل دو متغیر فوق در جامعه آماری مورد مطالعه می باشد. این تحقیق از نوع مطالعه پیمایشی بوده و داده های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسشنامه توأم با مصاحبه جمع آوری گردیده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه جمعیت بالای 15 سال شهر تهران در نیمه سال 1393 می باشد. با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 1112 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و بررسی شده اند. نتایج تحقیق با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، همبستگی مثبت و معنی دار بین متغیرهای آموزش شهروندی و میزان بهره مندی از آموزش های شهروندی شهروندان با میزان پایبندی آنان به فرهنگ شهروندی را در سطح اطمینان 99 درصد مورد تأیید قرار داده است. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیونی متغیرهای تحقیق، نشان می دهد که میزان اثرگذاری هر یک از مؤلفه های «نگرش شهروندی»، «مهارت شهروندی» و «دانش شهروندی» بر فرهنگ شهروندی به ترتیب برابر با 34، 17، 15 درصد می باشد.
بررسی و تحلیل مشارکت شهروندی و رابطه آن با تکالیف و رضایتمندی شهروندان در شهر جدید گلبهار (با تأکید بر مشارکت در کاربری اراضی)
حوزه های تخصصی:
بعد از جنگ جهانی دوم و به دنبال افزایش سریع جمعیت و گسترش مشکلات شهری، ایجاد شهرهای جدید به عنوان یکی از مهم ترین سیاست های شهری برای کاهش این مشکلات در شهرهای بزرگ مطرح گردید. اما این سیاست ها در کشورهای درحال توسعه به خصوص ایران، به دلیل فقدان برنامه های دقیق و عدم توجه به نیازها و خواست های شهروندان با شکست مواجه شدند و به نظر می رسد که با توجه به استراتژی ایجاد شهرهای جدید و اهداف آن، شهرهای جدید به اهداف خود نرسیده اند. ازاین رو باید برنامه های دقیق در پیش گیریم تا علاوه بر اینکه جمعیت موجود شهرهای جدید حفظ گردند، بلکه به جمعیت آن ها نیز، افزوده شود. مشارکت مردم در امر برنامه ریزی و احترام به آراء و عقاید آن ها، شاید اولین گام برای رسیدن به هدف های برنامه ریزی شهری باشد بنابراین با توجه به اهمیت مشارکت شهروندی در موفقیت طرح های شهری، در این پژوهش، مشارکت شهروندان در کاربری اراضی شهری در شهر جدید گلبهار بررسی می شود تا شاید راه و حلی برای مشکلات شهرهای جدید باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده، جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه انجام شده است و داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون های رگرسیون، t-test, crosstabs, chi square و Spearman، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان مشارکت شهروندان در شهر جدید گلبهار در سطح پایینی است و کمترین میزان آن مربوط به کاربری اراضی است و همچنین میزان رضایتمندی آنان نیز از خدمات ارائه شده سطح پایینی را نشان می دهد. طبق نتایج، رابطه معناداری میان رضایتمندی، تکالیف، سن، تحصیلات، مدت اقامت و شغل با مشارکت وجود دارد اما رابطه میان جنس و تأهل با مشارکت معنادار نیست.
ضرورت سنجش و توانمندسازی سرمایه اجتماعی در بهسازی بافت های فرسوده شهری مطالعه موردی: محله سرشور (مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر پارادایم برنامه ریزی شهری از نگاهی غیر انعطافی با حاکمیت دولتی و مبتنی بر پایه فلسفی عقل گرایی، به سوی اصول نسبیت گرایی همراه با تغییر نگاه از تجویزی به مشارکتی، زمینه لازم را برای مطرح شدن بحث سرمایه اجتماعی فراهم کرده است. هدف مقاله حاضر، بیان ضرورت سنجش و توانمندسازی سرمایه اجتماعی است که از عناصر مهم در برنامه ریزی شهری و توانمندسازی بافت های فرسوده به شمار می رود. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات به دو صورت کتاب خانه ای و پیمایشی (میدانی) است. داده های این پژوهش با استفاده از پرسش نامه و به روش نمونه گیری تصادفی به دست آمده است. جامعه آماری بر اساس سرشماری نفوس ۱۳۸۵ جمعیت محلّه سرشور۷۵۶۰ نفر بوده است که حجم نمونه پژوهش۲۷۰ نفر به دست آمده و درصد اطمینان این روش ۹۰ درصد است. بر اساس تحلیل صورت گرفته، نتایج این پژوهش نشان از عدم شکل گیری روابط انجمنی، سطح مشارکت و انسجام اجتماعی پایین و اعتماد نهادی در سطح کلان و میانی (مدیریت شهری) ناچیز است و صرفاً اعتماد در حوزه شخصی و بین شخصی در حد قابل قبول باقی مانده است؛ بنابراین، می توان گفت که وضعیت سرمایه اجتماعی محله سرشور به جز در موارد استثنایی که آن هم به جنبه سنتی و سرمایه اجتماعی قدیم مربوط می شود، در اغلب موارد مطلوب نیست؛، بنابراین در جهت بهسازی و بهبود سازمان فضایی محله، اولین مسأله ای که باید قبل از هر چیز حل شود، جلب اعتماد مردم و ذی-نفع های پروژه نسبت به متولیان بهسازی است.
ارزیابی کیفیت زندگی ذهنی- ادراکی در مناطق شهری و تبیین عوامل مؤثر بر آن مطالعه موردی: شهر کنارک
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی است که برای ترسیم توسعه رفاه در یک جامعه به کار می رود و دارای دو وجه ذهنی (کیفی) و عینی (کمی) است. سنجش کیفیت زندگی در بُعد ذهنی به منظور پایش برنامه های توسعه در مناطق شهری از ضرورت های اساسی است. ازاین رو شهر کنارک که دریکی از محروم ترین مناطق کشور (جنوب استان سیستان و بلوچستان) ازلحاظ بیش تر شاخص های توسعه یافتگی و کیفیت زندگی قرارگرفته است، ضرورت و ارزش این پژوهش را دوچندان می نماید؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف ارزیابی کیفیت زندگی ذهنی- ادراکی و تبیین برخی عوامل مؤثر بر آن در شهر نامبرده انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و اخذ اطلاعات میدانی آن مبتنی بر تکمیل پرسش نامه و به روش تصادفی ساده گردآوری گردید. جامعه آماری تحقیق کلیه خانوارهای ساکن در شهر کنارک شامل 7975 خانوار بوده است. نمونه آماری با استفاده از روش کوکران 310 نفر محاسبه شد. روایی ابزار تحقیق (پرسش نامه) با بهره گیری از دیدگاه افراد متخصص و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ با ضریب 898/0 تأیید شد. یافته ها با روش های آماری آزمون t تک گروهی، تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون، با بهره گیری از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که کیفیت زندگی ذهنی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- محیطی کم تر از حد متوسط و باارزش میانگین (2/85) می باشد. درعین حال نتایج حاصل از تحلیل یافته ها بیانگر آن است که شاخص های میزان تحصیلات خانوار، وضعیت شغلی، متوسط مالکیت زمین و کالاهای بادوام در کنار میزان تقدیرگرایی، باکیفیت زندگی ذهنی رابطه معناداری دارند، ولی بین نوع مالکیت مسکن و کیفیت زندگی ذهنی ارتباط زیادی وجود ندارد.
ارزیابی هویت اجتماعی در محله های شهری (مطالعه موردی: محله اوین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه هویت، از مهم ترین دغدغه های انسان است. شهر و به دنبال آن، محله های شهری به عنوان زیستگاه دائمی و مکان زندگی، توسط انسان تشخص یافته اند و همواره متأثر از فرهنگ انسانی درحال تحول اند. از نگاه محله ای، بعد اجتماعی، هویت پایه و اساس شکل گیری احساس تعلق مکانی است. هویت اجتماعی ساکنان محله اوین، با قدمتی بیش از هزار سال و تمدنی اصیل در پهنه یک محیط شهری، متأثر از شرایطی دچار تحول شده است. کاهش هویت اجتماعی در محله اوین، متأثر از کاهش حس تعلق به گروه های محلی، کاهش تمایل به زندگی در جامعه محلی و کاهش میزان مشارکت افراد در مراکز فرهنگی- اجتماعی و ورزشی محله است. در بررسی هویت محله اوین، این نتیجه به دست آمد که در محله شهری اوین، رابطه معناداری بین گروه های سنی، تحصیلات، شغل و هویت اجتماعی افراد وجود دارد؛ چنانکه با افزایش سطح تحصیلات و افزایش سن، بر میزان هویت اجتماعی افراد نیز افزوده می شود و برعکس.
تأثیر گرایشات فردی بر شکل گیری الگوهای جابجایی در مناطق شهری (مطالعه موردی: مناطق 4 و 10 شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مطالعات بمنظور نیل به اهداف حمل و نقل پایدار درون شهری، در جهت بررسی و شناخت عوامل مؤثر بر شکل گیری انواع الگوهای جابجایی تلاش نموده و در این راستا به نتایج تعیین کننده ای مبنی بر وجود ارتباط بین خصوصیات محیط مصنوع، ویژگی های اجتماعی- اقتصادی و رفتار سفر شهروندان رسیده اند. لیکن در این میان آنچه کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است؛ تأثیر عوامل ذهنی همچون گرایشات و تمایلات افراد بر پذیرش و انتخاب شیوه های خاص سفر می باشد. بدین منظور این تحقیق به شناخت ارتباط بین گرایشات افراد ساکن در مناطق شهری و الگوی جابجایی های روزانه آنان پرداخته است. در این مطالعه با استفاده از تحلیل آماری داده های گردآوری شده از دو محدوده مسکونی در شهر شیراز، فرضیه وجود ارتباط بین گرایشات فردی و تعداد سفرهای غیرکاری افراد به مقاصد مختلف با سه شیوه جابجایی (خودرو شخصی، حمل و نقل عمومی و پیاده/ دوچرخه) مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند که گرایشات افراد نسبت به سفر با خودرو، سیاست گذاری های محیطی، کارایی و امنیت سفر در شیوه انجام سفرهای غیرکاری توسط آنان تأثیرگذار بوده است، بطوری که گرایش مثبت در جهت سیاست گذاری های محیطی رابطه معکوسی با تعداد سفرهای غیرکاری انجام شده با خودرو شخصی توسط افراد و در مقابل رابطه مستقیمی با سفرهای پیاده داشته است. همچنین گرایش افراد نسبت به ناکارایی سفرهای شخصی با خودرو تأثیر مثبتی بر تعداد سفرهای انجام شده توسط آنان با استفاده از حمل و نقل عمومی داشته است. از این رو، شناخت گرایشات سفر ساکنین و جهت دهی مناسب به آنها در برنامه ریزی و سیاست گذاری های حمل و نقل، می تواند نقش بسزایی در افزایش سفرهای پایدار درون شهری همچون استفاده از حمل و نقل عمومی و پیاده روی بخصوص در سفرهای غیرکاری و تفریحی داشته باشد.
بررسی و تحلیل رضایتمندی شهروندان از شهرهای جدید با تأکید بر توسعه پایدارمطالعه موردی: شهر جدید عالی شهر
حوزه های تخصصی:
شهرهای جدید پدیده ای هستند که در چند دهه اخیر به دنیای سکونتگاه های انسانی پا گذاشتند، این شهرها در ایران بیشتر به منظور جذب جمعیت سرریز کلان شهرها برنامه ریزی شده و در پیرامون شهرها ساخته شده اند. یکی از معضلاتی که شهرهای جدید با آن روبرو هستند مبحث پایداری می باشد. این مقاله با تبیین رویکرد فلسفی، جامعه شناسانه و جغرافیایی، پارادایم پایداری را به صورت تئوریک موردبررسی قرار داده و با در نظر گرفتن ابعاد مختلف پایداری سعی دارد تا در شهر جدید عالی شهر -که برای جذب سرریز جمعیتی شهر بوشهر ساخته شده است- مهم ترین چالش های پایداری را ازنظر ساکنان این شهر با استفاده ازنظر ساکنان این شهر با استفاده از آزمون های آماری تجزیه وتحلیل نماید. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی-تحلیلی و میدانی می باشد در این راستا برای دستیابی به اهداف موردنظر پرسشنامه ای برای ساکنین شهر جدید عالی شهر طراحی گردید و با استفاده از فرمول کوکران 210 نفر از ساکنین به عنوان جامعه نمونه تعیین و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج حاصل از آزمون های آماری نشان می دهد که اگرچه میزان رضایت شهروندان در برخی از مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی و نهادی نسبتاً مطلوب به نظر می رسد، اما به دلیل توزیع نامناسب امکانات و خدمات در سه فاز شهر جدید عالی شهر، عدم برنامه ریزی برای ساکنین پس از بازنشستگی و احتمال مراجعت آنان به موطن اصلی و کمبود زیرساخت های مناسب شهری؛ این شهر در وضعیت ناپایداری قرار دارد. شایان ذکر است که میانگین های رتبه ای به دست آمده از آزمون کروسکال والیس نابرابری پایداری در فضای جغرافیایی شهر جدید را نشان می دهد به گونه ای که ازلحاظ پایداری فاز یک عالی شهر مطلوب تر از دو فاز دیگر بوده و فاز 3 در شرایط کاملاً ناپایداری به سر می برد.
سرمایه اجتماعی، توانمندسازی زنان حاشیه نشین و بازار کار شهری مطالعه موردی: جامعه زنان محلات اسکان غیر رسمی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس ادبیات موجود، سرمایه اجتماعی عبارت است از مجموعه ای از هنجارها و قوانین و شبکه های غیر رسمی که همراهی، اعتماد و کنش جمعی برای به دست آوردن کالای عمومی را فراهم می آورد و شامل جنبه هایی از ساختار اجتماعی است که کنش جمعی را تسهیل کرده و منابعی را جهت دستیابی مردم به اهدافشان در اختیار می گذارد. پروژه های توانمند سازی بانک جهانی که از اواخر دهه ۱۹۸۰ در بسیاری از کشورهای جهان سوم به اجرا گذاشته شده است به دنبال آن است تا با نگرش غیر تقلیل گرایانه فرا کالبدی و ادغام مسائل فرهنگی و اجتماعی- اقتصادی، تحول و پویایی اجتماعات محلی را بر مبنای شبکه های اجتماعی محلی پیش ببرد. نسبت جنسی در سکونتگاههای غیر رسمی تبریز ۱۰۴ می باشد بنابراین حجم عظیم جمعیت سکونتگاههای غیر رسمی شهر تبریز را زنان تشکیل می دهند که با توجه به نگرشهای فرهنگی مرد سالارانه از بسیاری از فرصتهای شغلی و ورود به بازار کار شهری محروم مانده اند. متوسط نرخ مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی کلانشهر تبریز ۸۲/۸ درصد می باشد که این میزان در محلات اسکان غیر رسمی مورد بررسی ( ملا زینال، احمد آباد، خلیل آباد، سیلاب) ۶/۵ درصد است. حضور مداوم آنها در فضای جغرافیاییِ اسکان غیر رسمی زمینه تولید سرمایه اجتماعی را فراهم کرده است که به منظور توانمندسازی جهت ورود به بازار کار شهری نیازمند مکانیسم های منعطف و تسهیل کننده هستند. ماهیت متاخر بازار کار شهری نیز تا حدودی به این موضوع واقف شده و با قراردادهای فرعی فرصت هایی را برای تشکیل کسب و کارهای کوچک مبتنی بر نظام کار خانگی یا تعاونیِ مکان- مبنا فراهم ساخته است. این مقاله به امکان سنجی سرمایه اجتماعی در توانمند سازی و تشکیل نظامهای کار نو در میان جامعه زنان سکونتگاههای غیر رسمی جهت ورود به بازار کار شهری می پردازد. انعطاف بازار کار شهری در برابر کارآفرینی گرایی اجتماعات محلی ناشی از گذار به انباشت انعطاف پذیر در نظام اقتصادی –اجتماعی بزرگتر است. موضوع مقاله در چارچوب نظری پسافوردیسم و گذار به انباشت انعطاف پذیر بحث شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی جامعة زنان محلات اسکان غیر رسمی تبریز که تولید و تداوم آن مسبوق به حضور ایشان در فضای جغرافیایی همسان است و توانمندسازی آنها برای ورود به بازار کار منعطف و کارآفرینی مبتنی بر تعاونی مکان – مبنا رابطه معنی داری وجود دارد.