تحلیل تحولات فضایی بخش مرکزی شهر تهران بر اساس نظریه پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
23 - 42
حوزه های تخصصی:
شهر همیشه پویا و در حال دگرگونی است.این پویایی در بخش مرکزی شهر به علت تنوع عناصر، بازیگران و فرایندهای گوناگون فضاساز شدت و حدت بیشتری دارد، به گونه ای که برنامه ریزی این محدوده ارزشمند شهری را با پیشامدها، عدم قطعیت و پیچیدگی همراه ساخته است.از این رو هدف این پژوهش تحلیل فرایندها، عوامل، ساز و کارها و بازیگران مؤثر بر پیچیدگی های تحولات فضایی بخش مرکزی شهر تهران و معرفی نظریه پیچیدگی به عنوان نظریه مبنا در مطالعات و برنامه ریزی پویش فضایی بخش مرکزی شهرهاست. روش تحقیق مبتنی بر روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار است و گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و مصاحبه صورت گرفته است. نمونه آماری نیز شامل ۳۰ نفر از مدیران و کارشناسان نخبه شاغل در شهرداری های منطقه ۱۲ و نواحی ۱ و ۲ منطقه ۱۱ (محدوده پژوهش)است که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که چهار پارامتر اصلی یعنی بازیگران فضایی، فرایندها،مدیریت و برنامه ریزی و الگوهای کاربری ها بر تحولات پیچیده فضایی بخش مرکزی شهر تهران تأثیر می گذارند و سبب بروز ویژگی های پیچیدگی چون تنوع،پیشامدها، ماهیت فراکتال،عدم قطعیت،رشد غیر خطی و... در برنامه ریزی این محدوده ارزشمند شهری می شوند.در نتیجه انگاره بخش مرکزی شهرها به عنوان یک سیستم پیچیده متبلور می شود؛ همچنین،علی رغم پیچیدگی سیستمی در بخش مرکزی شهر تهران و سیر صعودی آن در بستر زمان، برنامه ریزی این سیستم پیچیده با گزینش طرح های جامع و تفصیلی با تقلیل گرایی همراه بوده است که زوال و پژمردگی بخش مرکزی شهر تهران را به همراه داشته است. بر این اساس، در مطالعه و برنامه ریزی تحولات بخش مرکزی شهرها، نیاز نظری جدیدی احساس می شود و آن نظریه پیچیدگی است.