فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
تعیین مرکزیت شهری از شاخص ها و پارامترهای مختلفی تاثیر می پذیرند که به صورت عام در دو سطح شاخص های فعالیتی و کالبدی دسته بندی می شوند. با بررسی مبانی نظری موجود در زمینه تعیین الگوهای فضایی مرکزیت شهری، می توان به شاخص هایی چون، ارزش زمین، میزان جذب سفر، تراکم جمعیتی، تراکم ساختمانی و... اشاره کرد. ما در این مقاله برای تعیین مرکزیت شهری مشهد و با استناد به مجموعه آمار و اطلاعات قابل دسترسی، از چهار شاخص تراکم جمعیت شاغلین، میزان جذب سفر به منظور کار، ارزش منطقه ای زمین شهری و درصد ساختمان های بیش تر از سه طبقه استفاده کردیم. این چهار شاخص برای تعیین مرکزیت شهری مشهد به تفکیک مناطق شهرداری شهر مشهد مورد استفاده قرار گرفت. برای این منظور اطلاعات و آمار مربوطه در مدل امتیاز استاندارد و روش ضریب آنتروپی مورد تحلیل قرار گرفتند. بررسی همبستگی نتایج این دو مدل با استفاده از آزمون های همبستگی در SPSS علی رغم برخی اختلافات، نشان می دهد که این نتایج با احتمال P>0.95 رابطه معناداری باهم دارند (R=0.8، R2>0.2). بر این اساس استفاده از میانگین حسابی نتایج دو مدل مذکور: 1- شاخص واحدی به دست داد که در برنامه GIS و به تفکیک مناطق شهرداری شهر مشهد، مورد محاسبه و انطباق قرار گرفت و 2- نشان داد که علاوه بر منطقه ثامن، در شهر مشهد منطقه 1 ، منطقه 8 و منطقه 11 شهرداری، شرایط برخورداری از مرکزیت شهری مشهد را دارا می باشند. به هر حال تعیین مرکزیت شهری در شرایط موجود و پیش بینی انتشار فضایی آن در آینده، نقش مؤثری در تدوین استراتژی و سنجش نیاز کاربری ها برای مناطق مختلف شهری دارد.
ارزیابی رضایت شهروندان و رانندگان تاکسی از خدمات تاکسیرانی (نمونه موردی شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کشور ما با توجه به ضعف جدی حمل و نقل عمومی انبوه بر (مترو و اتوبوس)، تاکسی دارای اهمیت و جایگاه ویژه ای در سیستم حمل و نقل شهری گردیده است تا جائیکه در بعضی شهرهای کوچک و متوسط تا 80 درصد از حمل و نقل درون شهری توسط تاکسی صورت می گیرد. سهم بالای تاکسی به عنوان یک شیوه حمل و نقل عمومی (شبه عمومی) در حمل و نقل شهری در ایران، فارغ از فرصت ها و تهدیدهای ناشی از این حقیقت، پرداختن به مسئله کارایی و اثربخشی این وسیله را با توجه به تعداد زیاد ذینفعان (شامل رانندگان تاکسی و شهروندان) در اولویت است. در تحقیق حاضر کارایی و اثربخشی سیستم تاکسیرانی در شیراز از دید رانندگان و شهروندان در چهار حوزه ناوگان، رانندگان، شهروندان و مدیریت تاکسیرانی مورد ارزیابی قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا شاخص های موثر بر کارایی و اثربخشی تاکسیرانی از دید هر دو گروه بررسی شده و بر این اساس تعداد 100 پرسشنامه توسط شهروندان در مناطق 9 گانه شیراز و 100 پرسشنامه توسط رانندگان تاکسی تکمیل گردیده است که به بررسی سطح رضایت آنها در ابعاد مختلف می پردازد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که از دید شهروندان امکانات درون تاکسی (بخاری، کولر و ...)، نحوه محاسبه کرایه، نداشتن پول خرد و برنگرداندن بقیه کرایه توسط راننده، و دسترسی به تاکسی در مواقع خاص نامناسب ارزیابی می شود. از دید رانندگان میزان فعلی کرایه، بهره مندی از خدمات بیمه ای، پیگیری مطالبات از سوی تاکسیرانی، خدمات ارائه شده توسط تاکسیرانی، وضعیت جایگاه عرضه سوخت، کیفیت خدمات جانبی (استراحتگاه، سرویس بهداشتی و ...)، و کیفیت خدمات تاکسیرانی در مواقع خاص دارای ضعف جدی است.
تحلیل شاخص های مسکن در شهرستان های استان آذربایجان غربی بر اساس روش VIKOR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت مسکن در هر جامعه ای، ارتباط مستقیم با اوضاع اقتصادی و اجتماعی آن داشته و منتزع از آن نیست؛ بنابراین، برای بررسی و تحلیل وضعیت مسکن در هر کشور، بایستی ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن مورد توجه قرار گیرد. بر همین اساس، استفاده از شاخص های مسکن به عنوان کلیدی ترین ابزار برنامه ریزی مسکن می تواند شناخت ما را به منظورِ هر گونه برنامه ریزی و تصمیم گیری در مورد مسکن تسهیل کند. شاخص های مسکن از یک سو، ابزار شناخت وضعیت مسکن در ابعاد مختلف مذکور بوده و از سوی دیگر، ابزار کلیدی برای ترسیم چشم انداز آیندة مسکن و برنامه ریزی آن هستند. این مقاله با هدف ارزیابی کمّی و کیفی وضعیت مسکن در استان آذربایجان غربی، درصدد است تا شهرستان ها را بر اساس شاخص های مسکن، درجهتِ اولویت بندی برای برنامه ریزی مسکن با استفاده از روش VIKOR رتبه بندی کند. این تحقیق با توجه به هدف آن، از نوع تحقیقات کاربردی بوده و با توجه به روش انجام کار، از ماهیتی توصیفی- تحلیلی برخوردار است. شاخص های مورد استفاده در این تحقیق شامل نوع اسکلت (استحکام بنا)، نفر در واحد مسکونی، خانوار در واحد مسکونی، تصرف ملکی، تعداد اتاق در واحد مسکونی، نبود استحکام بنا و تعداد اتاق به ازای هر خانوار و نفر در اتاق است. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که شهرستان های مهاباد، بوکان، اشنویه، سلماس، پلدشت، میاندوآب، شوط و چالدران به لحاظِ شاخص های مسکن در وضعیت نامطلوبی قرار دارند؛ در حالی که وضعیت مسکن در شهرستان های شاهین دژ، ماکو، خوی، چایپاره، سردشت، ارومیه، نقده، تکاب و پیرانشهر در حدّ قابل قبولی قرار دارد. همچنین، در این تحقیق به ارائة پیشنهاداتی درجهتِ بهبود شاخص های مسکن در استان آذربایجان غربی اقدام شده است.
سنجش زیست پذیری محلات منطقه 17 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر اکثر شهرها با مشکلات متعددی مواجه شده اند. اما محیط زیست بشری بیشتر به چالش کشیده شده است. بسیاری از متخصصان شهری همواره در پی این هستند که راه حل های کارآمدی برای جلوگیری از آسیب به محیط زیست ارائه دهند. از این رو نظریات، دیدگاه ها و مدل های فراوانی در این باره مطرح شده که از جمله آنها می توان به رویکرد زیست پذیری منبعث از مکتب توسعه پایدار اشاره نمود. امروزه رویکرد زیست پذیری به عنوان یکی از دیدگاه هایی که ریشه در نظریه توسعه پایدار دارد مورد توجه واقع شده و علت آن قابلیت رویکرد فوق در تحلیل مسائل زیستی شهرها می باشد. در تحقیق حاضر منطقه 17 به عنوان یکی از مسئله دارترین مناطق در کلانشهر تهران انتخاب گردید و در پی، سنجش زیست پذیری در سطح محلات منطقه 17 و اهداف فرعی آن عبارتند از سنجش ابعاد زیست پذیری شامل بُعد زیست محیطی، بُعد الگوی تاریخی، بُعد سیاست های مدیریت شهری، بُعد اجتماعی، بُعد خدمات، فعالیت ها و امکانات شهری، بُعد اقتصاد شهری در سطح محلات، سنجش میزان اثرگذاری متغیرها، شاخص ها و ابعاد زیست پذیری در محدوده مورد مطالعه و شناسایی خوشه های همگن زیست پذیر منطقه می باشد براساس مرور پیشینه و مبانی نظری زیست پذیری، مهمترین ابعاد، شاخص ها و گویه های مربوط به آن استخراج شدند و تمامی ابعاد و شاخص های منتخب، ریشه در پیشینه و مبانی نظری مربوط به زیست پذیری دارند. در تحقیق حاضر ابعاد شش گانه شامل بُعد زیست محیطی، بُعد الگوی تاریخی، بُعد سیاست های مدیریت شهری، بُعد اجتماعی، بُعد خدمات، فعالیت ها و امکانات شهری، بُعد اقتصاد شهری در قالب 20 شاخص و 94 گویه مورد تحقیق قرار گرفته است . الگوی حاکم بر تحقیق به لحاظ هدف؛ شناختی و به لحاظ ماهیت و روش، ارزیابی- مقایسه ای و از نظر قلمرو مکانی مربوط به محلات منطقه 17 تهران، از جهت زمانی، مقطعی و مربوط به سال 1394 می شود. شیوه گردآوری داده ها ترکیبی (اسنادی، پیمایشی) و از نوع داده های کیفی (پرسشنامه ای) است. به طوری که داده های مورد استفاده در تحقیق از نوع داده های اولیه هستند که در قالب پرسشنامه محقق ساخته حاصل شده اند. جامعه آماری تحقیق را ساکنان وشهروندان منطقه 17 تهران تشکیل می دهند که مورد پرسشگری قرار گرفته اند. اقدامات لازم برای عملیاتی نمودن تحقیق در چندین مرحله صورت گرفته است: 1-تنظیم پرسشنامه (استفاده از طیف پنج مقیاسی لیکرت از خیلی کم تا خیلی زیاد، تأیید روایی صوری پرسشنامه توسط کارشناسان، تأیید پایایی پرسشنامه با استفاده از اجرای آلفای کرونباخ در نرم افزار Spss با نتیجه 8/0) 2- تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری ( تعیین 400 نمونه به وسیله فرمول کوکران، استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای) 3- ورود داده ها به نرم افزار Spss و انجام آزمون های آماری) تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار Spss و آزمون های آماری تی تک نمونه، آنووا، فریدمن، یافته ها ی تحقیق نشان دهنده نامطلوب بودن وضعیت زیست پذیری و ابعاد آن در سطح منطقه، تفاوت میان محلات به لحاظ زیست پذیری و تأثیر بیشتر بعد اقتصادی بر وضعیت زیست پذیری منطقه 17 و محلات آن می باشد. 4- نمایش نمود فضایی یافته های تحقیق و تهیه نقشه های مربوط به ابعاد زیست پذیری با استفاده نرم افزار Arc Gis و روش درونیابی kriging در پهنه بندی تراکم زیست پذیری یا ناپذیری محلات. درنهایت براساس یافته ها و بنابر نظر محققین و مشاهدات میدانی صورت گرفته می توان نتیجه گرفت که علل مسائل و مشکلات موجود در این محدوده را باید در بطن منطقه و محلات، آن هم به لحاظ شرایطی که بر آنها غلبه یافته جستجو نمود. به عبارت دیگر، ریشه مشکلات و مسائل موجود در محدوده فوق ناشی از شرایط بستر جغرافیایی آن و سایر ویژگی های خرد دیگر می باشد. منظور از شرایط بستر جغرافیایی، خصوصیات اقلیمی و زمین ساختی منطقه و منظور از ویژگی های خرد، وجود مسائلی با ماهیت اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی، زیرساختی و ... است که درپی نفوذ کاربریهای با فعالیت اقتصادی و به تبع آن هجوم جمعیت شکل گرفته اند. به عبارت دیگر، بی توجهی به خصوصیات جغرافیایی این محدوده و هجوم جمعیت برای زیست در آن بدون توجه به ایجاد زمینه های سازگاری با محیط صورت گرفته و محدوده مذکور در حال حاضر فاقد ظرفیت و گنجایش و به عبارت دیگر، توانایی محیطی لازم برای نگهداشت این جمعیت فزاینده را ندارد. مشکلات مطرح شده تا آن زمان که به دو امر مهم در این منطقه توجه نشود همواره جریان خواهند داشت: 1- بستر محیطی - جغرافیایی 2-میزان ظرفیت منطقه 17 برای اسکان جمعیت و خدمات رسانی به آن
ساختار و ماهیت منظر شهری آکسفورد
حوزه های تخصصی:
تحلیلی بر جایگاه حمل و نقل پایدار در برنامه های عمرانی شهرداری ها؛ مطالعه موردی شهرداری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجارب چند دهه اخیر نشان می دهد که راهکارهایی از قبیل توسعه مسیرهای جدید و افزایش ظرفیت راه ها، توقف گاه ها و تقاطع ها در مناطق شهری نمی تواند به عنوان پاسخی راهبردی در درازمدت در برابر مشکلات روزافزون ترافیکی باشد. در مقابل، بسترسازی فنی، محیطی و اجتماعی برای افزایش سهم حمل و نقل انبوه بر و غیرموتوری یک راهکار پایدار محسوب می شود و امروزه در دستورکار مدیریت شهری در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه قرار گرفته است. در کشور ما، اجرایی شدن زیرساخت های حمل و نقل جمعی و غیرموتوری، ضرورت تخصیص بودجه کافی از سوی هم دولت و هم شهرداری ها را ایجاب می کند. در این راستا، در برنامه عمرانی پنج ساله شهرداری ها (قالب مصوب وزارت کشور)، عبور و مرور شهری یکی از فصول ده گانه برنامه عنوان شده است. این مقاله به بررسی محتوایی و اسنادی مرتبط با میزان تخصیص بودجه به بخش عبور و مرور در برنامه های پیشین شه رداری شی راز پرداخته و از روش تحلیل قیاسی برای بررسی جایگاه و اهمیت توسعه حمل و نقل پایدار در نزد برنامه ریزان و مدیریت شهری بهره گرفته است. نتایج تجزیه و تحلیل، نشان دهنده آن است در حالی که برای توسعه شبکه معابر سواره و تقاطع های غیرهمسطح هزینه های کلانی تخصیص یافته، در همان حال، سیستم های حمل و نقل عمومی و شبکه دوچرخه سواری و پیاده روی به عنوان گزینه های حمل و نقل پایدار، کمتر مورد توجه بوده است. به نظر می رسد، دستیابی به توسعه پایدار در بخش حمل و نقل شهری، نیاز اساسی به تغییر پارادایم توسعه حمل و نقل درون شهری و تجدید نظر در نگرش های مدیران و برنامه ریزان داشته و در این میان، اصلاح چرخه تنظیم برنامه عمران شهری همراه با بازنگری در سازوکار تخصیص بودجه و تعریف طرح ها و پروژه ها در بخش های مختلف، ضروری می نماید.
بررسی و تحلیل اثرات توسعه بر محیط با کاربرد مدل تخریب (مطالعه موردی: شهرستان بروجن، استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، زمینه های تسلط فزاینده بشر بر طبیعت فراهم آمد؛ تعادل بین آنها به زیان ""طبیعت"" به هم خورد و افزایش تخریبِ مراتع و جنگل ها، فرسایش خاک، مصرف فزاینده منابع تجدید ناپذیر، آلودگی آب، خاک و هوا حاصل گردید. در مورد شهرستان بروجن (منطقه مورد مطالعه) نیز شرایط فوق صدق می کند. لذا در این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی با رویکرد سیستمی است، سعی گردید با کاربرد مدل تخریب، میزان تخریب و ناپایداری منطقه که به دنبال تغییرات شتابان ناشی از فرایند توسعه در دهه های اخیر به وقوع پیوسته است، تعیین گردد. مدل تخریب یک روش تجزیه و تحلیل سیستمی است و در دسته بندی کلی مدل ها، جزء مدل های اطلاع رسان می باشد. نتایج حاصل از کاربرد مدل مذکور نشان داد که: هیچ واحدکاری به لحاظ دامنه تخریب فاقد محدودیت نیست. 7/7 % از وسعت منطقه در سطح 2 توسعه(مناسب برای توسعه)، 2/69 % در سطح 3 (قابل توسعه با برنامه ریزی مناسب)، 4/15 % در سطح 4 (غیر قابل توسعه) و 7/7 % دارای محدودیت توسعه بوده و باید مورد حفاظت قرار گیرند. همچنین با توجه به نتایج مذکور، مشخص گردید که در بیش از 96% از منطقه، تخریب با نوساناتی وجود دارد.
تحلیل ظرفیت های توسعه هوشمند شهر مراغه با به کارگیری اصل توسعه میان افزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق استفاده از رویکرد توسعه میان افزا به منظور توسعه آتی شهر مراغه و به دست آوردن پتانسیل های هر یک از محلات می باشد که از چندین شاخص از جمله نرخ فضای باز، کیفیت ابنیه، دسترسی و نفوذناپذیری، فشردگی و ریزدانگی و ... استفاده شده است. محدوده مورد مطالعه در این پژوهش شهر مراغه می باشد. روش تحقیق میدانی-اکتشافی می باشد که از روش های دیگر از جمله توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد شهر مراغه 867 هکتار زمین بایر دارد. 56 درصد ساختمان های موجود در وضعیت تعمیری و تخریبی قرار دارند. هم چنین 70درصد از کل ساختمان ها به صورت یک طبقه می باشد. در نتیجه شهر مراغه دارای پتانسیل های زیادی در امر توسعه میان افزا می باشد. این ظرفیت بالقوه با استفاده از اصول رشد هوشمند شهری و علی الخصوص توسعه میان افزا می تواند در توسعه پایدار شهر موثر باشد.
برنامه ریزی برای درون زاکردن توسعه در فضاهای شهری (مورد مطالعه: بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف از این تحقیق، تبیین مدل های توسعة پیرامونی و درون زا و بررسی آن در شرایط موجود کشور و همچنین بررسی وضعیّت گسترش فیزیکی شهر بجنورد طیّ دهه های اخیر است.
روش: این تحقیق، از نوع کاربردی است و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و مطالعة موردی آن، شهر بجنورد است. برای بررسی مدل رشد این شهر، از روش های آنتروپی هلدرن و شانون استفاده شده است. به منظور بررسی و تحلیل فضای شهر، سه دسته شاخص های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی انتخاب شده است و برداشت اطّلاعات به صورت پیمایشی از طریق 270 پرسش نامه از واحدهای مسکونی در سه محلّه از سه بافت قدیمی، میانی و جدید انجام شده است و سپس به صورت تصادفی سنجش شده است.
یافته ها/نتایج: بررسی ها نشان می دهد که گسترش شهر بجنورد تا حال حاضر، در تبعیّت کامل از مدل توسعة پراکنده شهری بوده است، این در حالی است که ظرفیّت سنجی فضای شهر حاکی از آن است که فقط اراضی بایر، نظامی و صنعتی به عنوان فضاهای ناکارآمد شهری با 762 هکتار مساحت، با مصوبات طرح جامع شهر و حتّی با تداوم شرایط موجود، ظرفیّت پذیرش جمعیّت اضافی شهر تا افق طرح جامع جدید شهر را دارا است و افزایش تراکم های جمعیّتی و ساختمانی تا استاندارد طرح جامع، حاکی از ظرفیّت های بالای فضای موجود شهر است.
نتیجه گیری: مطالعات نشان می دهد که شهرهای ایران و از جمله بجنورد به دلیل اینکه به شدت با الگوی رشد پراکنده و افقی مواجه هستند، باید رویکرد توسعة درون بافتی را در پیش بگیرند و با توجّه به شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر شهرها، برنامه ریزی اجتماع محور با مقیاس محلّه، بهترین رویکرد برای توسعة درون بافتی محسوب می شود.
بررسی و اولویت بندی ویژگی های محیطی تأثیرگذار بر انتخاب محلّ سکونت (مطالعه موردی: شهر کهنوج)
حوزه های تخصصی:
انتخاب مسکن، موضوع مهمّی برای خانوادهها محسوب می شود؛ زیرا دارایی و نیز کیفیت زندگی خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد. در میان عواملی که در انتخاب مسکن نقش دارند، ویژگی های محیطی از اهمیّت خاصی برخوردار است. با شناخت ارزش های محیطی مؤثر در انتخاب محل سکونت، می توان به شناخت جامعی از محیط-های مسکونی قابل قبول برای خانواده ها رسید تا با توجه به آن، کیفیت محیط های مسکونی و به تبع آن، کیفیت زندگی خانواده ها را افزایش داد؛ بنابراین با توجه به اهمیّت موضوع، این تحقیق در پی بررسی و اولویت بندی ویژگی های محیطی تأثیرگذار بر انتخاب محل سکونت در شهر کهنوج است. روش تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است و ۱۰ نفر از مشاوران املاک شهر کهنوج با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. از مدل دیمتل فازی برای وزن دهی، رتبه بندی و تحلیل شاخص ها استفاده شده است. نتایج نشان داد که شاخص فاصله از محل کار و تحصیل با داشتن بیش ترین وزن، بیش ترین اهمیّت را برای خانوارها جهت انتخاب محل سکونت دارد و شاخص سیل خیزی و شوره زار بودن زمین، با کم ترین وزن، کم ترین اهمیّت را برای انتخاب محل سکونت دارا می باشد.
سنجش شاخص های رویکرد انسان گرا در برنامه ریزی محلّات نوبنیاد تبریز (مطالعه موردی: محلّه یاغچیان)
حوزه های تخصصی:
واحدهای خردتر شهرها (محلّه ها)، همچون ارگانیسمی زنده و پویا هستند که در بستر تغییر و تحوّلات بسیاری قرار می گیرند که این تغییرات باعث ایجاد ناپایداری در سطح محلّه ها می گردد؛ بدین منظور، شهرسازی نوین (رویکرد انسان گرا)، به عنوان رویکردی جدید در شهرسازی با در نظر گرفتن مسائل مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ...، طیفی وسیع از برنامه ریزی و طراحی شهری را شامل می شود. با توجّه به اهمیّت رویکرد انسان گرا هدف این تحقیق سنجش شاخص های رویکرد انسان گرا در برنامه ریزی محلّات نوبنیاد شهری (محلّه یاغچیان) جهت اخذ رهنمودهای لازم برای ارتقای کیفی و کالبدی محلّه در آینده می باشد. روش مطالعه در این تحقیق، توصیفی تحلیلی و ماهیت آن نظری کاربردی می باشد. جامعه آماری آن، محلّه یاغچیان می باشد و روش جمع آوری اطّلاعات نیز کتابخانه ای و میدانی است. در روش میدانی، اطّلاعات مورد نیاز با ابزار پرسشنامه و مشاهده میدانی جمع آوری شده اند و تجزیه و تحلیل داده ها به دو صورت کمی و کیفی و با استفاده از نرم افزارهای GIS ، SPSS صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که از منظر شاخص های اجتماعی (مانند تعلق و حس انسجام اجتماعی) و فضاهای همگانی (احساس امنیّت و استفاده از عناصر بیولوژیکی)، با ارزش آزمون تی 14/56 و 12/43 و ارزش رتبه ای فریدمن 11/37 و 9/14 مطلوب؛ از نظر شاخص های منظر شهری و دسترسی با ارزش آزمون تی 11/07 و 8/94 و ارزش رتبه ای فریدمن 7/78 و 6/82 نسبتاً مطلوب؛ و از نظر شاخص های کالبدی و کاربری زمین (مانند اختلاط کاربری در سطح و ارتفاع) با ارزش آزمون تی 6/63 و ارزش رتبه ای فریدمن 4/73 در وضعیّت متوسّط بر اساس رویکرد شهرسازی انسان گرا قرار دارد.
بررسی و ارزیابی کاربری اراضی مناطق 9گانه شهر شیراز با استفاده از مدل LQ در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی کاربری اراضی"" در واقع مجموعه فعالیت هایی است که محیط انسانی را مطابق خواسته ها و نیازهای جامعه شهری سامان می بخشد و این مقوله هسته اصلی برنامه ریزی شهری را تشکیل می دهد. امروزه با توجه به توسعه روزافزون شهرها و عدم تعادل در پراکنش کاربری ها،ساماندهی کاربری اراضی شهری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. دسترسی عادلانه به این کاربری ها و استفاده بهینه از آنها،یکی از مولفه های اساسی در توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است. این مطالعه شهر شیراز را به علت قرار داشتن در زمره شهرهای تاریخی – فرهنگی و دارا بودن ارزشهای ملی و ویژگیهای بین المللی،همچنین توسعه شتابزده شهر در دهه های اخیر و دارا بودن مسائل و مشکلات شهرسازی، به عنوان نمونه موردی جهت بررسی و ارزیابی کاربری های مناطق آن برگزیده است . پژوهش صورت گرفته، با روش تحلیلی مقایسه ای بر پایه روش تجربی انجام شده است که هدف از انجام آن شناخت وضعیت کاربری اراضی مناطق 9 گانه شهر شیراز با رویکردی جغرافیایی و بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)است. به منظور ارزیابی کاربری ها،از یک سو با استفاده ازروش های مقایسه ای، میزان کاربریهای شهری مناطق 9 گانه شهر شیراز با کل شهر شیراز، ایران و جهان مقایسه شده و از سوی دیگر با استفاده از مدل ضریب مکانی LQi به تفاوت های مکانی کاربری ها در سطح شهر شیراز پرداخته شده و وزن هر کاربری در سطح مناطق شهر شیراز مورد ارزیابی قرار گرفته است.درنهایت نیز اطلاعات به دست آمده را به محیط excell و spss برده تا مورد کنکاش قرار گیرند.آنچه از یافته های این تحقیق به دست آمده نشان می دهد که : توزیع کاربری ها در شهر شیراز،با استانداردهای رایج کشور و جهان مغایرت دارد.همچنین،در خود شیراز، توزیع کاربریها در مناطق مختلف شهر با مساله عدم تعادل روبروست که در این میان،کاربری های فرهنگی- مذهبی ،حمل و نقل ،آموزشی،تاسیسات شهری و جهانگردی، نسبت به سایر کاربری ها تعادل فضایی نامناسب تری دارند.همچنین،بررسی ها نشان می دهند که صرف ارزیابی کمی کاربری ها کافی نبوده و باید با درنظر گرفتن تمامی جوانب و ارزیابی کیفی کاربری ها همراه باشد تا زمینه ساز توسعه پایدار شهر گردد . واژه های کلیدی : ارزیابی کاربری اراضی شهری، مناطق 9گانه شیراز، ، مدل LQ ،GIS
تحلیلی بر نقش رشد هوشمند شهری در تقویت هویت محله ای (مورد شناسی: محلات ناحیه 5 و 6 منطقه 2 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
201 - 214
حوزه های تخصصی:
در گذشته های نه چندان دور، واحدهای محله ای در شهرها، هویت بخش و القاءکننده حس تعلق مکانی به ساکنان خود بودند؛ اما به موازات توسعه کالبدی لجام گسیخته و مبتنی بر اهداف صرف کالبدی و اقتصادی، به تدریج مرزهای کالبدی محله از بین رفته و آن را از عنصر هویت بخشی تهی کرده است. یکی از اهداف اجتماعی رشد هوشمند شهری، تقویت تعاملات اجتماعی و افزایش حس تعلق و وابستگی به مکان در واحدهای محله ای است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر رشد هوشمند شهری در تقویت هویت محله ای انجام شده است. محدوده مورد مطالعه، چهار محله تیموری، دریان نو، توحید و طرشت در منطقه 2 شهر تهران است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و داده های موردنیاز به دو طریق پیمایشی (پرسشنامه) و اسنادی گردآوری شده اند. بدین ترتیب ابتدا نمونه ای با حجم 383 نفر از بین ساکنان چهار محله به صورت تصادفی انتخاب شده، سپس داده های پرسشنامه ای با استفاده از آزمون های آماری و با به کارگیری نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. همچنین 32 شاخص مرتبط با رشد هوشمند که ازطریق آمارهای رسمی جمع آوری شده، با استفاده از مدلVICORE محاسبه و تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که درمجموع میانگین نمره هویت محله ای در حد متوسط و نمره کیفیت محیطی (رشد هوشمند) در سطحی کمتر از حد متوسط قرار دارد. از بین محلات مورد پژوهش، فقط محله تیموری با میانگین 3.26 بیش از حد متوسط و سه محله دیگر کمتر از حد متوسط قرار می گیرند. نتایج به دست آمده از مدل وایکور نیز حاکی از برتری محله تیموری در شاخص های رشد هوشمند است. از دیگر نتایج این تحقیق، وجود رابطه معنی دار مثبت بین میانگین نمره رشد هوشمند و هویت محله ای است.
تحلیل استراتژی های توسعه شهر ایلام با استفاده از مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استراتژی های توسعه شهر از دیدگاههای جدید و تاثیرگذار در بهبود روند برنامه ریزی شهر است. هدف پژوهش تعیین استراتژی های توسعه شهری ایلام و اولویت بندی آنها با استفاده از مدل AHP است. پژوهش حاضر با ماهیت کاربردی و روش تحقیق ترکیبی (پیمایش و توصیفی- تحلیلی) به تعیین استراتژی های توسعه شهری ایلام می پردازد. در این پژوهش ابتدا 6 استراتژی اصلی، ساماندهی فضایی، تقویت اقتصاد شهری، زیست پذیری اجتماعی، دسترسی پایدار، محیط زیست و حکمروایی خوب شهر، به همراه استراتژی های فرعی بر اساس درخت سلسله مراتبی ترسیم گردید و پس از تهیه پرسشنامه از متخصصان و مدیران شهری خواسته شد تا بر اساس مقایسه زوجی اولویت ها را مشخص سازند. در کل نتایج حاصل از تلفیق معیارها و زیر معیارها نشان می دهد که کسب درآمدهای پایدار با میانگین وزنی 365/0 اولویت اول، کاهش آلودگی هوا با امتیاز 336/0 دارای اولویت دوم، عدالت فضایی با ضریب اهمیت 3/0 اولویت سوم و در راستای دسترسی پایدار شهر، ارتقاء حمل و نقل عمومی با میانگین وزنی 298/0 در اولویت چهارم برنامه ریزی قرار داشته و اولویت پنجم برنامه ریزی نیز تدوین چشم انداز با امتیاز 284/0 است و بسترسازی تعاملات اجتماعی در اولویت آخر برنامه ریزی قرار گرفته است.
برنامه فضای سبز شهری
فضای سبز شهر اصفهان در ارتباط با روند توسعه پایدار
حوزه های تخصصی:
ارزیابی کیفیت محیط در محله های تاریخی شهرها (مطالعه موردی: محله نفرآباد شهرری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها پدیده ای پویا و زنده اند که سلامتی ساکنان و حفظ بقای آن ها نیازمند کیفیت مطلوب محیط شهری است. کیفیت مطلوب محیط شهری، از عوامل مختلفی تأثیر می پذیرد که از میان آن ها به طور عمده می توان عوامل کالبدی- فضایی، زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی را نام برد که هریک از آن ها متشکل از معیارهای متعددی هستند. سنجش کیفیت محیط شهری و همچنین ارزیابی وضعیت سکونت ساکنان محله های شهری را می توان یکی از مهم ترین معیارهای سنجش دستیابی به اهداف برنامه ریزی شهری به شمار آورد. محله های تاریخی شهری به عنوان بخشی از مهم ترین مکان های شهر، حساسیت ویژه ای را برای دست اندرکاران شهری ایجاد می کنند؛ زیرا علاوه بر داشتن ارزش های نهفته و تاریخی، در این مکان ها گاه شرایطی فراهم می شود که در آن، افراد با محیطی ناسازگار مواجه می شوند. براین اساس، برنامه ریزی و مدیریت کیفیت محیط های مسکونی شهری در این محدوده ها، اهمیت بسیار دارد. این پژوهش که توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی است، به سنجش کیفیت محیط شهری در یکی از قدیمی ترین محله های شهرری به نام نفرآباد می پردازد. داده های مورد نیاز این پژوهش به صورت میدانی و به روش پرسشنامه ای جمع آوری شده است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران، 262 نفر است که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد این محلة تاریخی، با توجه به معیارهای مختلف کیفیت محیط شهری، وضعیتی نابسامان دارد. به طورکلی، فرسودگی زیاد بافت این محله، در نزول شاخص های کیفیت زندگی آن مؤثر است، اما علی رغم پایین بودن کیفیت محیط کالبدی- فضایی، زیست محیطی و محیط سکونت، شاخص های اجتماعی و فرهنگی به دلیل تداوم حضور بخشی از ساکنان بومی و تلاش های محله ای در ارتقای هویت همسایگی، وضعیت مطلوب تری را نشان می دهد. هرچند رسیدگی نکردن به فضای کالبدی محله و پایین بودن ارزش زمین و مسکن، به جذب مهاجران کم درآمد و افزایش جرم خیزی در محله منجر شده است.
ارزیابی کارکرد مدیریت محله ای در محله آرارات تهران بر پایه نمایه های حکم روایی خوب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، بزرگ شهرهای ایران همگام با کلان شهرهای گیتی با تنگناهایی پرشمار روبه رو شده اند که از آن میان، می توان به چالش های مدیریت شهری، به ویژه چالش مدیریت متمرکز، نمارش و اشاره کرد. پیرو همین، مدیریت شهری تهران پس از بنیان گذاری شورایاری محله، به راه اندازی الگوی نوین مدیریت محله ای روی آورد. این الگو هم پوش و منطبق با نمایه های حکم روایی خوب شهری است که بیشتر در کلان شهرها و برای مدیریت بهتر، نامتمرکز و مردم سالارانه شهرها کاربردی شده است. در این زمینه، مقاله پیش رو وضعیت نمایه های حکم روایی خوب شهری را در محله آرارات از منطقه سه شهرداری تهران بررسی و سنجش می کند، تا به کارکرد هر یک از این نمایه ها در محله مورد پژوهش پی ببرد. این پژوهش از گونه توصیفی- تحلیلی بوده و ابزار سنجش پرسش نامه است که پس از استخراج گویه های نمایه ها و بهره گیری از طیف سنجشی لیکرت، از کارشناسان درگیر مدیریت شهری که ساکن همیشگی محله بودند، پرسشگری شد. در این پژوهش، اندازه نمونه 20 تن (نفر)، روش نمونه گیری گزینشی و گونه پژوهش، کاربردی است. یافته ها با بهره گیری از آزمون پارامتری تی (T Test) برای آزمودن گمانه (فرضیه) یکم و آزمون ناپارامتری فریدمن (Friedman Test) برای آزمودن گمانه دوم در فضای نرم افزاری SPSSتحلیل شده اند. بر پایه نتایج مقاله، میان میانگین داده ها برای هشت نمایه تحت بررسی، تفاوت معناداری وجود دارد. این محله، در زمینه کارکرد میانگین مجموعه نمایه های حکم روایی خوب شهری، وضعیتی نسبتاً مطلوب دارد؛ ولی از دید کارکرد یک به یک نمایه ها، وضعیتی نامطلوب یا ضعیف دارد، چون بر پایه تحلیل وضعیت مطلوبیت میانگین برای مجموعه نمایه های هشت گانه، میانگین به دست آمده در دسته مطلوبیت نسبتاً مطلوب با سطح معناداری کمتر از خطای آماری 001/0 است. در زمینه آزمون گمانه یکم، چون از میان نمایه های حکم روایی خوب شهری، مشارکت و پاسخ گویی، در میان نمایه هایی با بیشترین میانگین رده ای جای دارند، بنابراین این گمانه هم در کنار گمانه یکم، هر دو با اطمینان آماری 99% پذیرش می شوند.
پهنه بندی پتانسیل بوم گردی حوزه نفوذ شهری با استفاده از روش تلفیقی تصمیم گیری چند معیارهTOPSIS و GIS
حوزه های تخصصی:
یکی از ابعاد مهم و جدید مورد توجه در توسعه پایدار گردشگری، اکوتوریسم(بوم گردی) می باشد که ریشه در نظریه توسعه پایدار داشته و در مقابل دیدگاه گردشگری انبوه که دارای اثرات نامطلوب زیست محیطی بوده شکل گرفته است و فراتر از طبیعت گردی می باشد. از این رو نمی توان سفر به طبیعت یا طبیعت گردی را بدون در نظر گرفتن ویژگیهای توسعه پایدار، اکوتوریسم نامید زیرا اکوتوریسم(بوم گردی) ارتباط عمیقی با حفاظت محیط زیست دارد. بر این اساس مشخص کردن محدوه های دقیق گستره مکانی- فضایی پتانسیل خاص اکوتوریستی یکی از اساسی ترین گامها در برنامه ریزی و مدیریت اکوتوریسم می باشد که با در نظر گرفتن شاخص های اکولوژیکی گردشگری امکانپذیر میباشد. این امر به ویژه در قلمروهای جغرافیایی و حوزه نفوذ شهری کلانشهری مانند تهران که عرضه و تقاضای اکوتوریستی در آن بسیار بالا است بیشتر ضرورت دارد. لذا هدف این مطالعه استفاده از تحلیل تصمیم گیری چند معیاره(MCDM) تاپسیس در محیط GIS برای پهنه بندی و اولویت بندی پتانسیل های اکوتوریستی محدوده استان تهران می باشد. برای رسیدن به این هدف از روش شناسی توصیفی- تحلیلی بر پایه مطالعات اسنادی- کتابخانه ای و تحلیل ترکیبی چندمعیاره داده های فضایی استفاده شده است. نتایج به دست آمده در محدوده مورد مطالعه نشان دهنده 5 پهنه اساسی در رابطه با پتانسیل اکوتوریسم میباشد که پهنه های با امتیازات بالاتر منطبق با مناطق حفاظت شده می باشد و قسمت عمده پهنه های با پتانسیل بالای اکوتوریسم در منطقه شمالی استان تهران در میان چین خوردگیهای البزر قرار دارد.
تحلیل شاخص های خلاقیت شهری در نظام سکونتگاهی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ظهور عصر جهانی در قالب شبکه ها و جریان سرمایه، کالا و خدماتو همچنین با تمرکز عصر پساصنعت بر تولید دانش و اطلاعات، نقش شهرها بسیار مهم، مؤثر و حیاتی است و به همین دلیل در عصر فراصنعت برخلاف عصر صنعت که صنایع، محرک اصلی توسعه هستند؛ شهر خود بستر توسعه و ایجاد عصر پساصنعت گردید. در این بین هر شهری که بستر مناسبی را برای تولید دانش، حفظ و ترویج سنت ها، حضور نهادها، هویت محلی و شهری، صنایع خلاق، اقتصاد خلاق و افراد خلاق مهیا سازد، مطمئناً در توسعه همه جانبه گام موفق تری بر می دارد. ظهور ایده «شهر خلاق» از اواخر دهه 1980 که تلاشی برای بازسازی شهر در سطح جهانی بود، بر این متن استوار است که همیشه بیشتر از پتانسیلی که در یک مکان وجود دارد و یا ما فکر می کنیم، می توان از آن استفاده کرد. این تحقیق با هدف ارزیابی وضعیت شهرهای مراکز شهرستان های مازندران بر اساس شاخص های شهر خلاق انجام شده است. روش بررسی این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی تحلیلی بوده و جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، از روش کتابخانه ای استفاده شد. در این تحقیق ضمن شناسایی مهمترین شاخص های شهر خلاق، با استفاده از مدل تحلیل خوشه ای فازی (الگوریتم C-Means) اقدام به خوشه بندی شهرهای استان شد و در ادامه با استفاده از تکنیک ویکور، رتبه بندی این شهرها صورت گرفت تا میزان توسعه یافتگی شهرها بر اساس خلاقیت مورد بررسی قرار بگیرد. نتایج حاصله نشان داد که هرچند قرارگیری شهرها در خوشه های متفاوت، رابطه معنی داری با توزیع و پراکندگی آنها در سطح استان ندارد، اما تمرکز اصلی شهرهای استان به لحاظ توسعه یافتگی از منظر شاخص های شهر خلاق، بر شهرهای مرکزی استان است. همچنین این مطالعات نشان داد که شهر ساری (مرکز استان) و شهر بابل، علاوه بر قرارگیری در یک خوشه (با میزان تعلق 932/0 و 835/0)، به لحاظ توسعه یافتگی نیز در جایگاه نخست و شهرهای گلوگاه، عباس آباد و سورک در رتبه های آخر قرار دارند.