فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۲۱ تا ۳٬۸۴۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه بروز سوانح طبیعی در نقاط مختلف جهان موجب گردیده تا ایمن تر نمودن مناطق، به یک چالش درازمدت اما دست یافتنی تبدیل شود. در این میان، تاب آوری راهی مهم برای تقویت جوامع با استفاده از ظرفیت های آن هاست. پژوهش حاضر با هدف تحلیل فضایی تاب آوری شهرستان های استان آذربایجان شرقی انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی می باشد. منطقه مورد مطالعه در پژوهش حاضر، استان آذربایجان شرقی می باشد و شیوه جمع آوری داده ها، اسنادی و کتابخانه ای می باشد که از سالنامه آماری 1395 استان آذربایجان شرقی استخراج شده اند. داده ها شامل 25 گویه در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، بهداشت و درمانی، خدماتی-زیرساختی و محیطی می باشند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کریجینگ در GIS، جهت تحلیل فضایی شاخص ها و از روش همپوشانی فازی جهت تلفیق نقشه های حاصل از روش کریجینگ استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان 20 شهرستان استان آذربایجان شرقی، شهرستان های مرند، جلفا، شبستر و تبریز دارای تاب آوری بالایی در برابر مخاطرات طبیعی می باشد، این در حالی است که شهرستان های ملکان، بناب، عجب شیر، آذرشهر و اهر به لحاظ تاب آوری در شرایط نامناسبی قرار دارند و هنگام مواجه با بحران های طبیعی با مشکلات و تلفات جانی و مالی زیادی روبرو می گردند.
تأثیر امنیت بر اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی در منطقه 2 شهر ایلام
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال پنجم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۸
۱۰۱-۱۱۶
حوزه های تخصصی:
زندگی آپارتمان نشینی در قرن حاضر به یک مسئله اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. ساکنان این فضاها به دلیل مساحت کم واحدهای مسکونی خود، نیاز به استفاده از فضای باز را بیشتر حس می کنند. در این فضاها توجه به مراجعه ی افراد و استفاده از آن ضرورت توجه به عوامل اجتماعی را پررنگ تر می نماید. ایجاد عوامل موثر بر اجتماع پذیری در طراحی این فضاها باعث افزایش مراجعه ی افراد می گردد. امنیت یکی از عواملی است که بر حضور یافتن و ماندن افراد در یک مکان موثر است. با توجه به اینکه در شهر ایلام سرانه فضای باز عمومی کم می باشد و افزایش این سرانه در داخل شهر امکان پذیر نیست زیرا در طرح تفصیلی این شهر فضای باز عمومی در نظر گرفته نشده، بنابراین افزایش سرانه ی فضای باز نیمه عمومی و خصوصی از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد. نگارندگان با استفاده از مطالعه ی اسناد و مدارک کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی-پیمایشی، به طرح و توزیع پرسشنامه 18 سوالی، بصورت تصادفی در بین 150 نفر از ساکنان مسکن مهر 900 واحدی مشاغل آزاد، در محله ی جانبازان شهر ایلام، با هدف بررسی تاثیر عوامل موثر بر اجتماع پذیری در فضای باز مجتمع های مسکونی پرداخته و نتایج حاصل از تحلیل پرسشنامه توسط نرم افزارهای"اس.پی.اس.اس" و آموس نشان می دهد که با افزایش امنیت در فضای باز مجتمع های مسکونی، امکان حضور ساکنین در آن بیشتر شده و در نتیجه اجتماع پذیری افزایش می یابد. عوامل کالبدی افزایش امنیت نظیر محصوریت، عدم حضور افراد غیرساکن، کف سازی و مبلمان مناسب، نورپردازی مناسب شبانه.
ارزیابی سناریوهای مختلف پراکنش فضایی کاربری های شهری به منظور کاهش حجم ترافیک (مطالعه موردی: کاربری های آموزشی شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
491 - 507
حوزه های تخصصی:
کاربری زمین و حمل ونقل و انتقالات شهری دو جزء جدانشدنی سیستم عمومی ساختار شهری و مبحث کلیدی مطالعات شهری و ناحیه ای محسوب می شوند؛ زیرا یکی از نقش های اساسی زندگی شهری را تشکیل می دهند که با ارتبا ط بخشی امور انسانی به یکدیگر و جریان یابی افراد، کالا، انرژی و اطلاعات محقق می شود. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی و کاربری حاضر، ارزیابی تأثیرات اراضی شهری در ایجاد حجم ترافیک برای ساماندهی و بازتوزیع فضایی آن ها در بافت مرکزی شهر کاشان است. در این پژوهش، کاربری آموزشی (دبستان، راهنمایی و دبیرستان) و کاربری درمانی در محدوده مرکزی کاشان برای نمونه بررسی شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها مصاحبه و اطلاعات طبقه بندی شده کاربری اراضی شهرداری بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از الگوریتم k-means در محیط Arc GIS استفاده شد. در بازه زمانی که برای بازتوزیع کاربری های مورد مطالعه با استفاده از الگوریتم k-means درنظر گرفته شد، در حداقل شعاع دسترسی دبستان 14/16 درصد و در حداکثر شعاع دسترسی آن 99/17 درصد، کاربری دبیرستان در حداقل شعاع دسترسی 22/17 درصد و در حداکثر شعاع دسترسی آن 31/1 درصد، کاربری مدرسه راهنمایی در حداقل شعاع دسترسی 32/7 و در حداکثر شعاع دسترسی 67/6 درصد و در کاربری درمانی در حداقل شعاع دسترسی 51/31 از ترافیک شهری کاسته خواهد شد. نتایج این پژوهش میزان تراکم ترافیک در بخش مرکزی کاشان را در مقایسه با کل شهر و نقش کاربری بهداشتی و درمانی در ترافیک بخش مرکزی به دلیل هم پوشانی به کل شهر نشان می دهد.
تحلیل مقیاس طرح های بازآفرینی شهری و اثرات آن بر کیفیت زندگی ساکنان با تأکید بر تجربه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
99 - 112
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های کلانشهرهای امروز، وجود محله های شهریِ نابسامان و فقیر شهری در فضاهای حاشیه ای است. مجموعه سیاست ها و برنامه های بازآفرینی برای رویارویی با چنین چالشی، در طی سده بیستم تلاش کرده است تا کیفیت زندگیِ بهتری برای ساکنینِ واقع در چنین فضاهای فقیر شهری ایجاد کند. اما چنین اقداماتی، کمتر با موفقیت قابل توجهی همراه بوده است. پیش فرض پژوهش حاضر این است که یکی از دلایل اصلیِ چنین شکست هایی، کم توجهی به مقیاسِ برنامه ها و طرح های بازآفرینی شهری بوده است. بر این اساس در این پژوهش، دو پرسش اصلی طرح شده است: نخست، چرا مفهوم مقیاس باید در محوریت برنامه های بازآفرینی شهری قرار بگیرد و چنین محوریتی چگونه می تواند به کارآمدترسازیِ برنامه ها و ارتقای کیفیت زندگی ساکنین شهریِ هدف کمک کند؟ و دوم، وضعیت پروژه های بازآفرینی شهری، بر اساس معیارها و شاخص های موردنظر در این پژوهش، چه اثراتی بر کارایی پروژه و وضعیت کیفیت زندگی ساکنین هدف می تواند داشته باشد؟ برای پاسخ به چنین پرسش هایی، از دو روش شناسی زمینه گرا برای تحلیل مفهوم مقیاس و پیمایشی_داده نگر برای سنجش کیفیت زندگی استفاده شده است. منابع داده و اطلاعات، شامل سرشماری ها و پرسشگری و همچنین کتابخانه ای_اسنادی، برنامه ها و طرح ها و تکنیک های تجزیه و تحلیل نیز شامل همبستگی و رگرسیون(برای سنجش کیفیت زندگی) و فرا_تحلیل(در مقیاس شناسی) بوده است. نتایج این پژوهش در چهار نمونه شهر رشت، همدان، سنندج و گرگان نشان می دهد که همبستگی معناداری بین تعداد پروژه های بازآفرینی، انرژی اولیه و موقعیت مکانی آنها (متغیرهای مستقل) و اثرگذاری آنها بر کیفیت زندگی ساکنین هدف (متغیر وابسته) وجود دارد. وجود چنین همبستگی بدین معناست که برنامه های بازآفرینی شهری در ایران می تواند از طریق توجه بنیادی به مقیاس برنامه بازآفرینی، تأثیر بیشتری در ارتقای کیفیت زندگی ساکنین هدف داشته باشد.
سنجش میزان محرمیت خانه ها در راستای سبک زندگی اسلامی-ایرانی (مطالعه موردی: بافت قدیم و جدید شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
585 - 603
حوزه های تخصصی:
پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر به منظور سنجش میزان محرمیت در خانه های بافت قدیم و جدید شهر یزد و مقایسه تطبیقی آن ها صورت گرفته است تا راهبردهایی برای حرکت به سوی الگوی زندگی اسلامی در مناطق شهری را تدوین کند. شاخص های این پژوهش فرم های خانه ها در بافت های قدیم و جدید است. پانزده فرم خانه براساس نمونه گیری تصادفی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها و ارتباط میان متغیرها از آزمون های آمار استنباطی مانند ضریب رگرسیون چندمتغیره و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها نشان می دهد در بیشتر خانه های بافت های قدیم شهر یزد، تمام اصول محرمیت مدنظر قرار گرفته است؛ به طوری که فضاهای عمده خصوصی، نیمه خصوصی و عمومی قابل وضوح است، اما این اصول در محله های جدید و متأثر از الگوهای مسکونی بیگانگان به طور کامل از بین رفته است؛ به طوری که در این خانه ها، فضایی نیمه خصوصی که از معماری برون گرا تأثیر پذیرفته باشد وجود ندارد. نتایج ضریب رگرسیون نشان دهنده هم بستگی مستقیم و قوی میان الگوهای خانه های جدید و رعایت محرمیت خانه هاست؛ یعنی بی توجهی به اصول مسکن اسلامی در بافت های جدید شهر یزد، سبب شده است تا محرمیت بصری، صوتی، دسترسی، بویایی و تعاملات اجتماعی واحدهای مسکونی به شدت در الگوهای خانه های جدید فراموش شود. براین اساس ضمانت اجرایی در به کارگیری اصل محرمیت در ساخت وسازهای جدید، توجه به سلسله مراتب فضایی ورودی های خانه ها و افزایش سرانه فضاهای درونی خانه ها در بافت های جدید مهم ترین راهبردهای در این زمینه به شمار می آیند.
ارزیابی عملکرد مؤلفه های آسایش بصری و رابطه آن با حس مکان (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
533 - 552
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع حس مکان و احساس تعلق به آن، از محورهای مهم در ارز ش بخشی به بافت های شهری و معماری بناها، به ویژه ابنیه تاریخی است. عامل مؤثر دیگر آسایش بصری است که در مکان و فضا وجود دارد و یکی از مؤلفه های مهم برای سکونت و زندگی در شهرها، به ویژه در شهرهای ایرانی از جمله شهر یزد به شمار می آید. طی سال های اخیر، آلودگی بصری یکی از دلایل اصلی کاهش ارتباط انسان با محیط شهری و افت راندمان کاری در میان شهروندان بوده است؛ از این رو هدف پژوهش کاربردی و توصیفی-پیمایشی حاضر، ارزیابی عملکرد مؤلفه های آسایش بصری و رابطه آن ها با حس مکان در شهر یزد است. جمع آوری اطلاعات به کمک 400 پرسشنامه (براساس فرمول کوکران) به صورت تصادفی در میان ساکنان منطقه 2 شهر یزد صورت گرفت. به منظور ارزیابی و رتبه بندی مؤلفه ها از تکنیک رتبه بندی MAPPAC و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. براساس نتایج، تکنیک MAPPAC و وزن دهی مؤلفه های مربوط که به روش سلسله مراتبی فولر انجام شد، مؤلفه کیفیت معماری بناها با وزن 381/0 مهم ترین عامل اثرگذار بر آسایش بصری مردم و مؤلفه امنیت اجتماعی با وزن 291/0 مهم ترین عامل تأثیرگذار بر حس مکان شهروندان شهر یزد است. همچنین مؤلفه پوشش گیاهی با وزن 069/0 کمترین عامل اثرگذاری بر آسایش بصری مردم و مؤلفه ایمنی عناصر کالبدی با وزن 033/0 کمترین عامل اثرگذاری بر حس مکان شهروندان شهر یزد محسوب می َشوند. همچنین نتایج پژوهش بیانگر رابطه معنا دار میان مؤلفه های آسایش بصری و مؤلفه های حس مکان در شهر یزد (در سطح 95 درصد) است.
تحلیل ساختاری پیشران های توسعه شهری دانش بنیان مطالعه موردی: کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر دانش بنیان یا توسعه شهری دانش بنیان (KBUD) رهیافت و راهبرد جدید تعامل میان دانش و شهر است که با فعال سازی چرخه دانش در شهر، بنیادهای اقتصاد و نیروی محرکه توسعه شهری را به سرچشمه های اقتصاد دانش بنیان و خصلت زایشی و افزایش دانش مرتبط می سازد. این مقاله کوشیده است با روش تحلیل ساختاری، پیشران های توسعه شهری دانش بنیان کلانشهر تهران را بازشناسی و خوشه بندی کند. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان شهری بر اساس نمونه گیری هدفمند و پیشران های توسعه، 50 نیروی پیشران در 4 بعد اقتصادی، اجتماعی، شهری-محیطی و نهادی است که با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. یافته ها از نظر تحلیل کلی محیط سیسم نشان داد که 838 رابطه عدد 3 دارد و این به معنای آن است که روابط پیشران های کلیدی بسیار زیاد بوده و از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری زیادی برخوردارند. همچنین نتایج دیگر پژوهش از تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی نیروهای پیشران در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشه بندی پیشران ها حاکی از تمرکز پیشران های تأثیرگذار و دوگانه (پیشران های ریسک و هدف) است. از مجموع 50 نیروی پیش برنده توسعه، 15 پیشران کلیدی شامل طبقه خلاق، رفاه اقتصادی، رهبری مؤثر، تحقیق و توسعه، تنوع شهری و اختلاط فرهنگی، رشد هوشمند، زیرساخت اقتصاد کلان، حکومت و برنامه ریزی، حکمروایی خوب، عدالت اجتماعی، اثر بخشی دولت، نظام مالیاتی عادلانه، پایداری محیطی، شرکت های چندملیتی و دولت الکترونیک شناسایی شده است. گذار تدریجی تهران به توسعه مبتنی دانش مستلزم اولویت دهی به نیروهای پیشران، پیش برنده های کلیدی و بایسته های دانش بنیان در تدوین راهبرد اصلی توسعه شهر است که باید از طریق شالوده اسناد فرادست و محتوی طرح برنامه ریزی توسعه تهران فراهم آید.
مرور نظام مند ابعاد مطالعات مشارکت عمومی - خصوصی در گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
99 - 112
حوزه های تخصصی:
پدیده مشارکت عمومی- خصوصی در صنایع مختلف به دلیل عدم توانایی بخش دولتی در تأمین نیازهای عمومی و دسترسی محدود آن به منابع مختلف، موضوعی قابل بحث در صنایع متفاوت به شمار می رود. اما در برخی از صنایع خدماتی ازجمله گردشگری، این موضوع به مراتب از جایگاه ویژه تری برخوردار می باشد. چرا که لازمه موفقیت صنعت گردشگری- با ماهیت ازهم گسسته و تعدد ذینفعان از هر دو بخش دولتی و خصوصی- شکل گیری مشارکت هایی ازاین دست می باشد. بدین جهت، مطالعات متعددی در زمینه مشارکت عمومی- خصوصی انجام شده است. بااین وجود، هنوز خلأ پژوهشی که با شیوه ای نظام مند مطالعات پیشین را مرور کرده و به احصاء ابعاد مختلف این مطالعات به خصوص در زمینه عوامل مؤثر بر مشارکت عمومی- خصوصی بپردازد، احساس می شود. ازاین جهت، مطالعه حاضر، این مهم را در کانون هدف اصلی پژوهش، قرار داد. پس ازآنتخاب مقالات بر اساس سازوکاری دقیق و از پیش تعیین شده، 40 مقاله منتخب بر اساس شاخص های موقعیت پژوهش، حیطه مشارکت، نوع تحقیق بر اساس هدف، شیوه گردآوری داده، ابزار گردآوری، زمان، جامعه تحقیق و روش نمونه گیری و عوامل مؤثر بر مشارکت عمومی- خصوصی در گردشگری، مورد غربال گری قرار گرفتند. خروجی پژوهش، ما را در شناخت الگوی پژوهشی رایج در مطالعات مشارکت عمومی- خصوصی در گردشگری یاری می رساند. الگویی که از یک سو می تواند مبنایی برای انجام این گونه مطالعات در داخل کشور قرار گیرد و از سوی دیگر، با تغییر در الگوی مزبور، به خلاقیت های پژوهشی در این زمینه منجر گردد. در زمینه عملیاتی نیز، توجه به ابعاد شناسایی شده مرتبط با مشارکت عمومی- خصوصی در گردشگری- از سوی هر دو گروه فعالین بخش عمومی و بخش خصوصی- می تواند موفقیت هرچه بیشتر این گونه مشارکت ها در صنعت گردشگری کشور را تضمین نماید.
نقش نشانه های فضاهای شهری در ارتقاء حس تعلق به مکان، مطالعه موردی: محلات شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
57 - 72
حوزه های تخصصی:
حس تعلق به مکان به عنوان عامل ارتقاء دهنده تعامل و ارتباط میان فرد با محیط، رفاه ذهنی فرد و یکی از عناصر کلیدی توسعه پایدار محلی در فضاهای شهری است؛ لذا شناخت حس تعلق و عوامل مؤثر بر آن و راه های ارتقای آن یکی از موضوعاتی است که می تواند به ارتقای شرایط زیستی و محیط کالبدی منجر شود. از میان عوامل متعددی که بر حس تعلق افراد مؤثر است، نقش انگیزی و میزان خوانایی محیطی از طریق نشانه های فضاهای شهری است. در این خصوص شکل گیری نقشه ذهنی ساکنین محلات برگرفته از نشانه ها و عناصر نمادین اهمیت ویژه ای دارد. در این مطالعه ضمن تحقیق در خصوص عوامل مؤثر بر شکل گیری نقشه های شناختی و افزایش نقش انگیزی نشانه های شهری بر نحوه اثر بر حس تعلق ساکنین پرداخته شده است. به این منظور شش محله از شهر زنجان (به نام های سبزه میدان، سعدی، کوچه مشکی، انصاریه، کارمندان و گل شهر) که در سه بافت تاریخی، میانی و جدید هستند، برای مطالعه انتخاب شده اند. تعداد 300 پرسشنامه برای سنجش حس تعلق افراد استفاده شده و به دو روش میدانی و تحلیل نرم افزاری مطالعه صورت پذیرفته است. علاوه بر تهیه پرسشنامه، نقشه های ذهنی پرسش شوندگان نیز از طریق ترسیم و تحلیل آن ها استخراج شده است. نتایج حاصل از مطالعه نشان می دهد که میان حس تعلق ساکنین و نقشه شناختی شکل گرفته در ذهن ساکنین و تعداد نشانه های اشاره شده در هر یک از نقشه ها رابطه ای مستقیم و معنادار برقرار است. به عبارت دیگر با افزایش میزان حس تعلق در مکان نقشه های شناختی ساکنین نیز تقویت و ارجاعات ذهنی بیشتری به نشانه های محیط می گردد. همچنین مطالعات نشان داد ساکنین محلاتی که در بافت های تاریخی و میانی هستند به دلیل تعدد نشانه های نمادین و معنایی درگذر زمان نسبت به محلات جدید از حس تعلق بالاتری برخوردارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون های استنباطی نشان داد که نشانه های شهری به میزان 623/0 بر حس تعلق افراد تأثیر مستقیم و معناداری دارد.
تحلیل جغرافیایی نقش مکان بر احساس نشاط شهروندان اهواز براساس شهر شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
761 - 799
حوزه های تخصصی:
انسان از همان آغاز زندگی، همراه با دیگران در مکان ها، دانش و تجربه زندگی کسب می کند. از طرفی مکان ها حاصل روح جامعه و مردمی هستند که در آن زندگی می کنند. بررسی مکان به عنوان کانون علم جغرافیا و تلاش برای درک تفاوت ها و مسائل مکانی سنت دیرینه این علم است؛ بنابراین در پایگاه این علم، پرداختن به نشاط شهروندان براساس مکان های مختلف شهر اهواز مسئله ای مهم است که با مشکلات محیطزیستی، کالبدی، مدیریتی و نابرابری های فضایی، اجتماعی و اقتصادی روبه رو است . هدف پژوهش، تحلیل اثرگذاری نقش مکان بر احساس نشاط شهروندان در محله های منتخب شهر اهواز است. پژوهش حاضر کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی-اکتشافی است. ابزار مورداستفاده، ترکیبی از پرسشنامه محقق ساخته و پرسشنامه استاندارد شادکامی آکسفورد است. جامعه آماری شامل شهروندان شهر اهواز (زن و مرد) در محدوده سنی 15 سال به بالا (280، 887 نفر) است. حجم نمونه متناسب با جامعه آماری و براساس فرمول کوکران 38 5 نفر و روش نمونه گیری نیز طبقه ای نسبی است. پرسشنامه ها در شش محله منتخب شهرک نفت، کیانپارس، گیت بوستان، عامری، منبع آب و کوی علوی توزیع و تکمیل شد. از آنجا که این محله ها براساس شاخص های مکانی شامل جمعیت، سطح کیفیت زندگی و قشربندی اجتماعی دارای سطوح مختلف و تفاوت مکانی هستند، تنوعی از مکان ها و بافت های مختلف شهر اهواز اعم از حاشیه نشین فرسوده از پیش طراحی شده و جدید را شامل می شوند. همچنین توزیع و پراکندگی آن ها گستره جغرافیایی و مناطق شهر اهواز را پوشش می دهد. این محله ها به عنوان محله های مناسب به منظور بررسی و تحلیل موضوع موردمطالعه تعیین شدند. براساس یافته های پژوهش، بین محله های موردمطالعه، از نظر وجود فضاهای نشاط آفرین و اثرگذاری این فضاها بر احساس نشاط شهروندان تفاوت و جدایی گزینی فضایی وجود دارد و الگوی توزیع فضاهای نشاط در بین این محله ها عدالت محور نیست. محیط کالبدی و فراغتی در احساس نشاط شهروندان اثرگذار است و سطح نشاط شهروندان در محله های برنامه ریزی شده که از لحاظ فضاهای نشاط آفرین غنی تر هستند (شهرک نفت، کیانپارس و گیت بوستان)، نسبت به محله های بافت فرسوده (عامری) و حاشیه نشین (محله منبع آب و کوی علوی) که از این لحاظ فقیر هستند، بالاتر است. شرایط عینی محیط شهری در احساس نشاط شهروندان اثرگذار است و تفاوت مکانی در برخورداری از فضاهای نشاط آفرین در سطح نشاط شهروندان و نقش تعدیلگری در کیفیت محیط کالبدی و فراغتی و نشاط شهروندان اثرگذار است. محیط عینی در خلق فضاهای شهری بانشاط و ارتقای شاخص های کیفیت زندگی شهروندان اثر دارد و در مقابل، بانشاط بودن فضاهای شهری موجب جذابیت فضاها و مکان ها برای حضور و فعالیت شهروندان می شود. در پایان نوشتار، پیشنهادهای مناسب ارائه می شود.
تحلیلی بر شاخص های مؤثر بر احساس عدم امنیت در بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: بافت فرسوده شهر دوگنبدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: امنیت یکی از ارکان اساسی دست یابی به یک جامعه سالم و داشتن شهرهای پایدار می باشد. از جمله تبعات فضاهای فرسوده در شهرها، کاهش امنیت و مهم تر از آن کاهش احساس امنیت در بین شهروندان می باشد، بررسی این فضاها و ارزیابی اثرات آنان بر احساس امنیت شهروندان ضروری است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در ایجاد احساس امنیت در بافت محلات فرسوده شهر دوگنبدان می باشد. روش: نوع تحقیق، کاربردی و توصیفی تحلیلی است. شیوه جمع آوری اطلاعات نیز اسنادی پیمایشی است. حجم نمونه شهروندان بر اساس جدول کرجشس و مورگان 389 نفر بدست آمده است و برای جامعه کارمندان ادارات 120 نفر و با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده های مورد نیاز به شیوه پیمایشی بااستفاده از پرسش نامه جمع آوری و با روش های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون تی) با بهره گیری از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از داده های بدست آمده از جامعه آماری کارمندان حاکی از نقش برجسته عامل مدیریت شهری که بالاترین میزان میانگین 4.54 را به خود اختصاص داده و کمترین میزان میانگین 4 و 4.20 که به ترتیب متعلق به ضعف عدالت اجتماعی و قوانین موجود در جامعه می باشند. همچنین اطلاعات بدست آمده از شهروندان در این منطقه حاکی از نقش مؤثر عامل ضعف عدالت اجتماعی دارای بالاترین میزان میانگین 4.14 و در رتبه بعدی نقاط کور و غیرقابل تردد با امتیاز 4.07 و کمترین میزان میانگین 3.45 که متعلق به قوانین موحود در جامعه می باشند. نتایج: مقایسه بین پژوهش های گذشته و پژوهش حاضر نشان می دهد که، از بین پژوهش های صورت گرفته درباره موضوع امنیت اجتماعی در فضاهای شهری، نتایج پژوهش کیانی و همکاران (1392) که تحلیل و اولویت بندی راهبردهای امنیت محیطی فضاهای شهر زابل می باشد هم راستا می باشد. بیشترین و بالاترین اولویت جهت توجه به مسائل امنیت محیطی فضاهای شهر زابل مربوط به کارکرد فرهنگی اجتماعی (با امتیاز نرمال شده 0.539 در خوشه عملکردی / کارکردی مؤثر بر امنیت فضاهای شهری) فشردگی بافت با امتیاز نرمال شده 0.353 در هر خوشه می باشد.
بررسی عوامل کالبدی مؤثر بر مصرف آب به منظور جلوگیری از بحران آب شهری در مقیاس محلّه (مطالعه موردی: محله الغدیر شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: رشد جمعیت و تغییر شرایط آب و هوایی بر منابع آب تأثیر می گذارد. دو راهبرد برنامه ریزی برای تأمین منابع آب شهری وجود دارد: نخست تأمین منابع تمیز و قابل اطمینان و دوم، مدیریت تقاضای آب. گزینه دوم به دنبال کاهش مصرف آب است. به طور سنتی، برنامه ریزان شهری در مدیریت آب شهرها دخیل نبوده اند. درحالی که نحوه ساخت شهرها به طور مستقیم بر استفاده و تامین آب تأثیر می گذارد. رو ش: هدف این مقاله شناخت رابطه بین شاخص های محیط شهری با چگونگی بهره مندی از آب در سطح محله برای ارتقاء حفاظت از آب شهری است، بر این اساس، 9 شاخص در این زمینه به عنوان عوامل شهرسازانه تأثیرگذار در میزان مدیریت مصرف آب شناسایی گردید، سپس متوسط مصرف آب در هر دسته استخراج شد. همچنین، داده های دسته بندی شده در گروه های مختلف بر حسب شاخص مورد نظر برای تحلیل آماری وارد نرم افزارSPSS گردید. در فرایند تحلیل از روش ANOVA و مقایسه چندگانه برای مشخص کردن میزان اهمیت شاخص ها و سپس آزمون فریدمن برای مشخص کردن میزان تأثیر شاخص ها بر محله الغدیر استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که به ترتیب شاخص های نسبت محیط بر مساحت و چرخش بلوک با بیشترین میزان تأثیر در مصرف آب و شاخص شکل، پیوستگی و مساحت توانسته اند کمترین میزان تأثیر در مصرف آب را در محله الغدیر داشته باشند. نتایج: نتایج نشان می دهد برنامه ریزان شهری با استفاده از استراتژی های برنامه ریزی و طراحی در سطح محله و با شکل دادن به محیط ساخته شده و تنظیم کاربری اراضی، سبب ارتقای حفاظت از آب شهر بشوند و بر نحوه مصرف آب در شهرها تأثیر گذار باشند. نگرش جامع و فراگیر به همه این مقوله ها و ربط منطقی بین آنها و نیز توسعه فراگیر آنها، تنها راه برخورد معقول با مدیریت آب در شهرهاست.
ترجیحات فضایی طبقه خلاق به مثابه پیشران توسعه کلان شهرها؛ مورد پژوهی کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: در عصر جهانی شدن و رقابت پذیری مراکز شهری، طبقه خلاق به مثابه یکی از پیشران های اصلی رشد و توسعه کلان شهرها به حساب می آید. در این رابطه جذب و نگهداشت این گروه اجتماعی گریزپا، از طریق شناسایی و برآوردن ترجیحات فضایی ایشان، در دستورکارهای برنامه ریزی توسعه فضایی شهرها و کلان شهرها قرار گرفته است. بر این اساس هدف پژوهش پیش رو به تبیین رابطه میان طبقه خلاق به مثابه پیشران و رشد و توسعه فضایی به مثابه دستاورد و نیز شناسایی ترجیحات فضایی متنوع طبقات خلاق کلان شهر تهران به تفکیک نیازهای سکونتی، فراغتی، فعالیتی و ارتباطاتی اختصاص یافته است.روش: این پژوهش از لحاظ روش شناسی در زمره پژوهش های ترکیبی (کیفی و کمی) مبتنی بر تحلیل عینیت ها به استناد آمارهای رسمی و تحلیل ذهنیت ها به تفکیک گروه های مختلف خلاق قرار دارد؛ در گردآوری اطلاعات از روش های تحلیل های اسنادی، آماری و پیمایش های اجتماعی به شیوه مصاحبه و پرسش نامه و نیز در طبقه بندی گروه های خلاق از روش سناریونگاری به یاری نرم افزار سناریو ویزارد استفاده شده است.یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که طبقه خلاق به مثابه نیروی پیشران رشد و توسعه کلان شهر تهران به شمار می روند. هم بستگی بالای میان سهم نیروی انسانی خلاق با برون داد ارزش افزوده مؤیدی بر این ادعاست. همچنین، تحلیل های انجام شده امکان تشخیص چهار گروهِ متمایز طبیعت گرا، شهرگرا، دانشی و هنری برحسب تفاوت در ویژگی های فعالیتی و ترجیحات فضایی طبقه خلاق را میسر می سازد.نتایج: برنامه ریزی جذب و نگهداشت طبقه خلاق در کلان شهر تهران مستلزم شناسایی تفاوت ها، ویژگی ها و ترجیحات فضایی متمایز هر یک از این گروه ها است. بر این اساس ترجیحات فضایی - فعالیتی ایشان شناسایی و در قالب راهکارهایی نیز ارائه شد.
تعیین اندازه بهینه شهرهای دارای پراکنده رویی با رویکرد حفظ توسعه موجود، مطالعه موردی: شهر ساحلی دیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
3 - 18
حوزه های تخصصی:
طی سالیان اخیر رشد سریع شهرنشینی در مناطق ساحلی و بروز فعالیت های متعارض در آن، فشارهای زیست محیطی گزافی را متوجه این اکوسیستم حساس کرده است. از جمله این شهرها، شهر ساحلی بندر دیلم واقع در استان بوشهر بوده که به گواه آمارهای رسمی، طی سال های 1335 تا 1395 رشد هفت برابری جمعیت را تجربه نموده است. این پژوهش که از لحاظ هدف پژوهشی کاربردی است، با استفاده از داده های کمی و با روش توصیفی_تحلیلی به مطالعه رشد بی رویه افقی شهر ساحلی بندر دیلم در یک دوره 10 ساله پرداخته است. پس از مطالعه بر ادبیات مروری، در قدم نخست به بررسی پراکنده رویی در شهر دیلم با استفاده از تحلیل مدل آنتروپی شانون پرداخته شد و در گام بعد به وسیله مدل هلدرن میزان رشد افقی بی رویه شهری تعیین گردید. در ادامه برای نخستین بار با به کارگیری سیستم تحلیل رقومی خطوط ساحلی (DSAS) در مطالعه رشد کالبد شهری، نرخ رشد کالبدی شهر در دوره 10 ساله به دست آمده و در نهایت با کسر سهم رشد بی رویه افقی از رشد کل کالبد شهر، ساخت وسازهایی که منجر به پراکنش شهر شده بودند، به کمک نرم افزار ArcGIS10، در قالب نقشه مشخص گردیدند تا اندازه بهینه شهر در صورت مقابله با رشد بی رویه افقی معین گردد. نتایج حاکی از آن است که شهر دیلم، میزان قابل توجه 14/80 درصد از بیشترین پراکندگی ممکن را دارا بوده و 1/37 درصد از رشد کالبدی شهر (در بازه زمانی این تحقیق) مستقیماً منجر به پراکندگی کالبدی در آن شده است. همچنین شهر در قسمت شمالی و جنوبی به ترتیب دارای نرخ رشد کالبدی 08/19 و 11/23 متر در هر سال با انحراف معیار 5/4 و 1/4 بوده که به ترتیب میزان 08/7 و 57/8 متر در هر سال منجر به رشد افقی بی رویه آن شده و 12 و 54/14 متر در هر سال ناشی از رشد جمعیت بوده است.
ارزیابی توزیع فضایی کیفیت زندگی در محلات شهری، مورد مطالعه: منطقه دو شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی توزیع فضایی کیفیت زندگی در محلات منطقه دو شهر اردبیل می باشد. نوع تحقیق کاربردی با ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری مورد بررسی کلیه ساکنین محله های یازده گانه منطقه دو شهر اردبیل بود که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران، تعداد 385 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید. در تحقیق حاضر شاخص های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی برای سنجش کیفیت زندگی شهری استخراج و به کمک روش سرانه سازی و روش وزن دهی آنتروپی شانون به عنوان شاخص های تحقیق در نظر گرفته شدند. تجزیه و تحلیل داده های تحقیق با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره ویکور انجام یافت. طبق نتایج مطالعه در بین محله های یازده گانه شهر اردبیل از نظر توزیع فضایی کیفیت زندگی اختلاف قابل توجه وجود دارد، به طوری که محله سه برخوردارترین و محله نه محروم ترین محله ها بودند.
توسعه چارچوب انگاشتی از فضاهای انحصاری در نواحی ساحلی پیراشهری: کرانه جنوبی دریای کاسپین از شهرستان ساری تا محمود آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فشار نیروهای متنوع برای مکان گزینی و پیچیدگی فضای متأثر از منافع متضاد و متعارض، رویکردهای نوین مدیریت عمومی فضای ساحلی را با همکاری بخش خصوصی پشتیبانی می کند. این مسئله آغازی بود برای اختصاصی شدن فضاهای ساحلی. بازبینی نظریه ها و تجارب دیگر اجتماعات نشان از وجود چارچوبی از گفتمان های اصلی در ظهور فضاهای انحصاری ساحلی دارد که شامل سه گفتمان امنیت، مصرف و فرهنگ است. هدف از نوشتار حاضر، کشف گونه شناسانه فضاهای انحصاری در ناحیه مورد مطالعه و قیاس آن با گفتمان های جاری، به منظور توسعه چارچوب انگاشتی است. با استفاده از راهبرد موردکاوی و رویکرد روش شناسی کیفی، ضمن به کارگیری روش تحلیل اَسنادی و فن کدگذاری برای تحلیل داده ها و فن تلفیقی برای ارزیابی اعتبار یافته ها، دو گونه انگاشتی از فضاهای انحصاری در این محدوده شناسایی شدند که شامل انحصاری شدن فضا با اتکا به قدرت سرمایه ای و قدرت سیاسی بوده است. ضمن قیاس یافته های تحلیل با چارچوب از پیش موجود جهانی، مشخص شد که در ناحیه مورد مطالعه، گفتمان های امنیت و فرهنگ در ظهور فضاهای انحصاری نقش ایفا نمی کنند. اما در گفتمان مصرف، نوع جدیدی از گفتمان مصرف انحصاری کالای عمومی شناسایی شده است که آن، انحصار دولتی-حکومتی فضاهای ساحلی است.
تحلیل توزیع فضایی مشاغل مزاحم شهری با رویکرد ساماندهی (مورد شناسی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
171 - 188
حوزه های تخصصی:
امروزه در پی تحولات کالبدی فضایی سریع در شهرها، برنامه ریزی کاربری اراضی شهری بر پایه دو اصل ارزش های توسعه پایدار و اعتلای کیفیت زندگی است که در پی دستیابی به اهدافی همچون توزیع متعادل کاربری ها، جلوگیری از تداخل کاربری های با فعالیت های مزاحم و تدوین معیارها و استانداردهای مناسب کاربری است. به همین منظور، ارزیابی توزیع فضایی مشاغل مزاحم، برای اطمینان خاطر از استقرار منطقی آن ها و رعایت تناسبات لازم در شهرها ضروری است. با توجه به رویکرد فوق، هدف پژوهش حاضر اولویت بندی نواحی شهر زنجان در جهت ساماندهی و تبیین توزیع فضایی مشاغل مزاحم شهری است. روش پژوهش بر اساس هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و ازلحاظ ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوردی داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی و با استفاده از رویکرد کارشناس محور (مصاحبه با 50 نفر از متخصصان امر) است. شاخص نزدیک ترین همسایگی در جهت شناسایی الگوی پراکنش فضایی، از مدل رگرسیون جغرافیایی وزنی درجهت نقش تراکم جمعیت و از مدل Topsis برای تعیین اولویت های ساماندهی نواحی شهری استفاده شده است. براساس نتایج تحقیق، الگوی پراکنش مشاغل مزاحم در شهر زنجان، از الگوی خوشه ای تبعیت کرده و تراکم جمعیت در نوع الگوی پراکنش نقشی ایفا کرده که این تمرکز بیشتر در ناحیه 9 از منطقه 2 و بیشتر در ناحیه اسلام آباد به صورت خطی است که از دلایل عمده آن می توان به عدم جذب ساکنان آن در مشاغل رسمی، بیکاری به خصوص بعد از سال 1390، درآمد کم، مهاجرت از روستا به شهر و سکونت مهاجران در این ناحیه به علت قیمت ارزان مسکن و بی توجهی جدی مدیریت شهری به تغییر کاربری و فعالیت ها اشاره کرد.
تحلیل عوامل موثر بر رضایتمندی گردشگران خارجی سلامت( مطالعه موردی: گردشگران اقلیم کردستان عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
1 - 16
حوزه های تخصصی:
گسترش گردشگری سلامت به عنوان گونه ای جدید و پرطرفدار در بازار متنوع و رقابتی گردشگری، در گرو تأمین رضایت گردشگران می باشد. در راستای تحقق این امر، در وهله اول نیاز است که عوامل مؤثر بر احساس رضایت گردشگران شناسایی و در مرحله بعد، راهکارهای کاربردی؛ متناسب با وضع موجود، تدوین گردد. این مطلب نیز، هدف پژوهش کاربردی حاضر است که با روشی توصیفی- تحلیلی و رویکرد اکتشافی انجام گرفته و اطلاعاتش را از دو منبع اسنادی و میدانی مبتنی بر مصاحبه و توزیع پرسشنامه در میان گردشگران سلامت خارجی وارده شده به کشور جمع آوری نموده است. جامعه آماری پژوهش، گردشگرانی است که از کردستان عراق باهدف درمان و گردشگری سلامت از مرز رسمی شهرستان مریوان وارد کشور شده که در ابتدا به صورت هدفمند و با رسیدن به اصل اشباع نظری، جهت شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی شان، با 19 نفر از آن ها مصاحبه هایی به عمل آمد و سپس پرسشنامه هایی دربرگیرنده اطلاعات استخراج شده در میان 100 نفر از این گردشگران به صورت تصادفی توزیع گردید. تجزیه وتحلیل داده های کیفی به روش تئوری بنیادی و داده های حاصل از پرسشنامه نیز با آزمون های آماری، t تک نمونه ای و تحلیل عاملی بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سطح رضایت گردشگران مطلوب نبوده و بر این عدم مطلوبیت، سه عامل کمبود خدمات و امکانات رفاهی- اقامتی و ضعف زیرساخت های حمل ونقل، کیفیت نامناسب مراقبت های بیمارستانی و زیرساخت های آن؛ و ضعف در اطلاع رسانی، آموزش و عملکرد نامطلوب نهادهای دولتی مسئول، بیشترین تأثیر را دارند.
تبیین سازوکارهای مجتمع های مسکونی از دیدگاه روانشناسی محیط در راستای ارتقا امید به زندگی ساکنان (مطالعه موردی: شهرک اندیشه رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روانشناسی محیط دربردارنده ی رفتار دو سویه میان انسان با محیط کالبدی و قابلیت های محیطی می باشد. الزام معماران به شناخت صحیح این روابط، توجه ویژه به آن ها در طراحی شهرک های مسکونی و پاسخ گویی صحیح به این امر تأثیر فراوانی بر روابط میان افراد، سلامت روان و افزایش امید به زندگی دارد. در شهرک اندیشه مشکلات متعددی از جمله آلودگی بصری، وجود زمین های بایر، نیمه ساز بودن برخی بلوک ها، آلودگی محیطی و غیره وجود دارد که مهم ترین آن ها عدم توجه به حریم و فضای شخصی و به دنبال آن نقصان امنیت می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه ی گردآوری اطلاعات میدانی و اسنادی است. هدف تحقیق، بررسی ضرورت مؤلفه های روانشناسی محیط در مجتمع های مسکونی و نقش آن در بهبود امید به زندگی افراد می باشد. در این پژوهش پس از مطالعه ی تحقیقات پیشین، با در نظر گرفتن عوامل کمتر بررسی شده مرتبط با روانشناسی محیط به تحلیل شهرک اندیشه از طریق نرم افزار spss19 و smart pls پرداخته شد. از 420 پرسشنامه توزیع شده 390 پرسشنامه دارای پاسخ صحیح بود. نتایج نشان داد که کنترل استرس افراد بیشترین تأثیر را بر امید به زندگی دارد. معیارهای حرکت و مکث، کنترل استرس و نشانه های محیطی در مجموع 91 درصد از تغییرات امید به زندگی را توضیح می دهند.
تحلیل تطبیقی سنجش کیفیت زندگی در بافت های قدیم و جدید شهری (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: مطالعه کیفیت زندگی در پایش سیاست های عمومی و نقش آن به عنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و برنامه ریزی شهری اهمیت اساسی دارد. در شهر کرمان تفاوت های آشکاری میان کیفیت زندگی در بافت های مختلف آن دیده می شود که ناشی از فضای کالبدی و شرایط اجتماعی حاکم بر بافت های قدیم و جدید شهری است. هدف از این تحقیق ،تحلیل وسنجش کیفیت زندگی در بافت های شهر کرمان است. روش: روش انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده که اطلاعات آن از طریق مطالعات کتابخانه ای و از طریق مشاهده وضع موجود در محدوده موردمطالعه و تکمیل پرسشنامه جمع آوری گردیده است و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون های آماری از نرم افزار آماری SPSS و AHP بهره گیری شده؛ همچنین از نرم افزار ArcGIS نیز در تهیه نقشه ها استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از روش AHP نشان می دهد محله شهرک باهنر در شاخص اقتصادی امتیاز 0.375 در شاخص اجتماعی 0.285 شاخص زیست محیطی 0.284 و شاخص کالبدی 0.515 ؛ همچنین محله هوشنگ مرادی کرمانی در شاخص اقتصادی 0.385، اجتماعی 0.544 زیست محیطی 0.547 و کالبدی 0.333 از وضعیت به مراتب خوبی برخوردارند. محله خواجه خضر از نظر اقتصادی 0.141، اجتماعی 0.087، زیست محیطی 0.110 و کالبدی 0.075 امتیاز را کسب نموده اند. در این شاخص ها محله مشتاقیه از نظر شاخص اقتصادی 0.086، اجتماعی 0.087، زیست محیطی، 0.057 و کالبدی 0.075 بوده است. نتا یج: جمع بندی این پژوهش نشان می دهد محلات جدید یعنی محلات شهرک باهنر و هوشنگ مرادی کرمانی در همه شاخص ها، نسبت به محلات مشتاقیه و خواجه خضر در بافت قدیم از کیفیت زندگی بهتری برخوردارند.