فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۶۱ تا ۴٬۱۸۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و سطح بندی مکانگزینی فضاهای ورزشی شهرکرد بر اساس معیارهای مکان یابی است. روش پژوهش «توصیفی- تحلیلی» بوده که با استفاده از مطالعات میدانی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، تمام فضاهای ورزشی شهرکرد است. در این پژوهش، داده های حاصل از پیمایش میدانی با مدل AHP وزن دهی شده و با استفاده از مدل تاپسیس درجه مطلوبیت و رتبه هریک از فضاهای ورزشی در چهار معیار همجواری، دسترسی، ایمنی و آسایش مشخص شده است. در مرحله آخر جهت رتبه بندی نهایی فضاهای ورزشی شهرکرد، از مدل تصمیم گیری ویکور استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، با توجه به وزن های سلسله مراتبی (AHP) و رتبه بندی انجام شده در مدل تاپسیس، بین مکانگزینی وضع موجود فضاهای ورزشی شهرکرد و معیارهای مکانیابی (همجواری، دسترسی، ایمنی و آسایش) تفاوت وجود دارد. یافته های حاصل از روش ویکور نشان می دهد که سالن یادگار امام و مجموعه ورزشی انقلاب در وضعیت مطلوب، مجموعه ورزشی تختی نیمه مطلوب و فضاهای ورزشی حجاب، باستانی و رسالت در وضعیت نامطلوب قرار دارند.
ارزیابی عملکرد دولت محلی شهری در نظام های سیاسی متمرکز مورد شناسی: شوراهای اسلامی شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت محلی یکی از اجزای ساختاری نهادهای اداره امور کشور در دوره مدرن است که عملکرد آن متأثر از عوامل گوناگونی می باشد. در این میان، نظام سیاسی یکی از مهمترین مؤلفه های مؤثر بر عملکرد دولت محلی در هر کشور است. به طور کلی، نظام های سیاسی به سه دسته نظام های تک ساخت، فدرال و ناحیه ای تقسیم می شوند که در این میان کشور ایران دارای نظام سیاسی تک ساخت است و شوراهای اسلامی شهر به عنوان نماد دولت محلی در این ساختار و در قانون اساسی تعریف شده است، اما شوراهای اسلامی شهر در مرحله عمل دچار مشکلات زیادی بوده اند و حوزه عملکردی آنها تابع ساخت قدرت و نظام سیاسی ایران بوده است. بر این اساس، این تحقیق به دنبال بررسی تأثیر نظام سیاسی متمرکز و تک ساخت بر شوراهای اسلامی شهر در ایران است. بدین منظور در این پژوهش، نظام شوراهای اسلامی شهری ایران بر مبنای قانون اساسی، قوانین عادی شوراهای اسلامی و اصلاحات آن و اسناد و تفسیرهای شورای نگهبان مورد بررسی قرار گرفته است. دادههای تحقیق به شیوه کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده و به شیوه تحلیل محتوا، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظام سیاسی بر اساسنامه، حدود اختیارات، میزان استقلال و تصمیم گیری دولت محلی تأثیر گذاشته و باعث کارآمدی اندک دولت محلی شده است.
تبیین نقش عوامل محیطی و غیر محیطی فضاهای آموزشی در بروز خلاقیت کودک
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، تحقیقات بسیاری انجام شده که از میان عوامل تأثیرگذار در رشد خلاقیت کودک، عواملی مانند شیوه های آموزشی، موردبررسی قرارگرفته اند؛ اما به تأثیر کیفیت فضای معماری در پرورش خلاقیت، کمتر توجه شده است. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا عوامل محیطی و غیر محیطی مؤثر بر رشد خلاقیت در کودکان را شناسایی نماید. با استفاده از روش کیفی برای دست یافتن به شاخص های فضایی طراحی محیط خلاق برای کودک، به بررسی رفتار کودکان و دیدگاه های افرادی که پیوسته با آن ها در ارتباط هستند پرداخته شد. پس از بررسی مشاهدات و مصاحبه ها، تحلیل داده های کیفی صورت گرفت سپس دو عامل محیطی و چهار عامل غیر محیطی به عنوان متغیرهای مؤثر بر رشد خلاقیت کودکان در نظر گرفته شد و چگونگی ارتباط آن ها با موضوع خلاقیت بیان گردید تا بر اساس این نتایج به دست آمده، پیشبرد روند طراحی در چنین فضاهایی ممکن شود.
تحلیل سیستمی متغیرهای راهبردی توسعة منطقه ای در برنامه ریزی سناریومبنا (مورد مطالعه: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر حاضر عصری است که تحولات سریع و شگفت انگیز به دلیل پیشرفت سریع علم و فناوری، تصمیم گیری های سیاسی دولت ها و عوامل دیگر خرد و کلان به طور برق آسا از راه می رسند و آثاری عمیق بر روندهای حاکم می گذارند. از این رو، برای تدوین سناریوهای توسعة منطقه ای در این عصر، شناخت واقع گرایانه و سیستمی حوزة راهبردی برنامه ریزی در افق طرح ضروری است. تمرکز و هدف پژوهش حاضر با رویکردی توسعه ای و با کاربرد نظریة سیستم ها، ارزیابی و تحلیل متغیرهای راهبردی توسعة استان مازندران به عنوان داده های اصلی سناریونگاری توسعة منطقه ای در افق 1410 بوده است. روش تحقیق حاضر تحلیل ساختاری است. این تحقیق از نظر ماهیت داده ها، کیفی و بر اساس روش گردآوری داده ها، اسنادی و پیمایشی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها روش تحلیل آثار متقاطع و نرم افزار میک مک به کار گرفته شده است. نتایج نشان داد متغیرهای اصلی راهبردی توسعة استان مازندران در افق 1410 شامل «شیوة مدیریت کلان کشور»، «تورم»، «شیوة مدیریت استان»، «تحقیق و توسعه (R&D)»، «سطح فناوری اطلاعات»، «جمعیت» و «همکاری های بین نهادی» است. همچنین، قابلیت های اصلی و اولویت دار توسعة استان مازندران در افق 1410 شامل «محصولات زراعی»، «باغ ها و قلمستان ها»، «آبزی پروری»، «منطقة ویژة اقتصادی امیرآباد»، «گردشگری»، «بندر فریدونکنار» و «بندر امیرآباد» است.
تحلیل جغرافیایی کانون های جرم خیز در مناطق شهری اهواز (مورد مطالعه: جرایم اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بزه کاری از جمله مفاهیمی است که به شدت تحت تأثیر مشخصه های مکانی و زمانی، زمینه های فرهنگی، مناسبات اجتماعی، ساختار اقتصادی و ملاحظات سیاسی قرار دارد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است، با هدف تحلیل وضعیت مناطق شهری اهواز به لحاظ برخورداری از جرایم اجتماعی، از پنج شاخص (سرقت، قتل، نزاع، منافی و جعل) استفاده و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از مدل الکتره ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان داد که منطقه چهار و منطقه یک بیشترین جرایم را دارند و منطقه پنج از جرایم کمتری برخوردار است. سپس در محیط ARC/GIS با استفاده از مدل کریجینگ ، از توابع زمین آماری به پهنه بندی جرایم (از درگیری لفظی تا قتل) در مناطق شهری اهواز پرداخته و با استفاده از تجزیه تحلیل نقاط داغ از توابع Spatial Statistics Tools, Mapping Clusters کانون عمده (به عبارتی نقاط داغ) هر کدام از جرایم بر روی نقشه مشخص شده است.
مقایسه تطبیقی عوامل مؤثر بر موفقیت فضای عمومی (خیابان و پارک) در ذهن و رفتار شهروندان آنکارا و تهران با تأکید بر نقش نظام برنامه ریزی فضای عمومی در شهرهای مذکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
5 - 18
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری برای موفقیت باید پاسخگوی کاربران خود باشند و طوری طراحی و مدیریت شوند که نیازهای استفاده کنندگان خود را برطرف سازند. آگاهی از نیازها و ترجیحات مردم و طراحی فضا با در نظر گرفتن این نیازمندی ها یکی از مهمترین شروط موفقیت فضای عمومی است. مطالعات انجام شده در کشورهای مختلف، رفتار مردم در شهرهای بزرگ را بسیار شبیه هم می داند، در حالی که براساس این ادعا، این همانندی میان مردمی که با همان ملیت در شهرهای کوچک زندگی می کنند، بسیار کمتر است. بر این اساس، هدف اصلی این تحقیق مقایسه تطبیقی میزان این همانی عوامل مؤثر در موفقیت فضای عمومی در ذهن و رفتار شهروندان و قیاس نقش بالقوه نظام برنامه ریزی در ارتقای موفقیت فضای عمومی در دو شهر تهران و آنکارا می باشد. در این تحقیق که بر اساس ماهیت و روش توصیفی و از نظر شیوه نگارش توصیفی - تحلیلی است، به منظور شناسایی مهمترین عوامل مؤثر در موفقیت فضای عمومی از دیدگاه کاربران (جنبه ذهنی)، میزان تطابق عوامل ذهنی یاد شده با ویژگی های عینی فضاهای منتخب کاربران (جنبه عینی) و مقایسه تطبیقی میزان شباهت نتایج در دو شهر یاد شده از روش کیفی ریپ (تحقیق توصیفی موردی) و ابزار مشاهده، پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده است. به منظور بررسی مقایسه ای نقش نظام برنامه ریزی در موفقیت فضاهای عمومی نیز روش تحلیل محتوا و مطالعه اسنادی به کار رفته است.حجم نمونه در این تحقیق بر اساس روش ریپ 300 نفر می باشد که از جامعه آماری دانشجویان رشته معماری و طراحی صنعتی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز(150 نفر) و متو آنکارا (150نفر) به صورت تصادفی انتخاب شده است. نتایج تحقیق فرض یکسان بودن اولویت ها و نیازهای مردم در شهرهای بزرگ را تأیید نموده و نشان می دهد که تفاوت اندکی میان ذهنیت شکل گرفته از یک فضای موفق با ترجیح فضا برای حضور در اوقات فراغت وجود دارد و ذهنیت شهروندان با عینت اتفاق افتاده تقریباً منطبق است. یکسان بودن افق طرح در برنامه ریزی از مقیاس ملی تا محلی، وجود برنامه ریزی در سطح ملی برای جذب توریست و مطرح شدن آنکارا به عنوان یک شهر جهانی و تلاش برای کسب جایگاه در میان کشورهای اروپایی از مواردی است که توجه به کیفیت فضای عمومی در آنکارا را ارتقا داده؛ هر چند برنامه ریزی جامع مستقلی برای فضاهای عمومی در این شهر همانند تهران وجود ندارد.
کاربرد رگرسیون لجستیک در مدل سازی توسعه شهری مطالعه موردی: منطقه شهری بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
31 - 46
حوزه های تخصصی:
توسعه شهری و رشد بیرونی خارج از کنترل و ناهماهنگ در پیرامون مناطق شهری باعث از بین رفتن اراضی کشاورزی و باغی و تبدیل آنها به اراضی ساخته شده و افزایش ترافیک و آلودگیهای زیست محیطی می شود. جهت مدیریت و برنامه ریزی توسعه شهری و همچنین ارزیابی اثرات تجمعی آن بررسی و شبیه سازی توسعه فیزیکی شهر ضروری می باشد. در سه دهه گذشته، توسعه شهر بناب به سوی پیرامون باعث تخریب اراضی زراعی و باغی و منابع زیست محیطی آن گردیده که ادامه توسعه با روند ذکر شده باعث تشدید مسائل زیست محیطی خواهد شد. از این رو، هدف از این مطالعه، درک عوامل موثر در روند توسعه فیزیکی شهر بناب با عنایت به مقوله توسعه فضایی پایدار شهری از بعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دو دهه آتی می باشد. با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست 5 و تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی گرا تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1390-1363 با تاکید بر گسترش پراکنده منطقه شهری بناب و روستاهای پیرامونی، مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت منطقه شهری بناب و شش روستای پیرامونی از 4/608 هکتار در سال 1363 به 7/1717 هکتار در سال 1390 رسیده است. 51/1065 هکتار از توسعه ذکر شده بر روی اراضی باغی و زراعی صورت گرفته که لزوم مدیریت توسعه آتی مبتنی بر اصول توسعه پایدار را می طلبد. بدین منظور عوامل موثر بر توسعه فیزیکی منطقه شهری بناب بر اساس پیشینه تحقیق در قالب 14 شاخص شناسایی و با استفاده از روش رگرسیون لجستیک نقشه احتمال توسعه شهری تهیه گردید. پس از پیش بینی الگوی آتی توسعه شهری در شهر بناب و روستاهای پیرامونی با استفاده از راهبرد حفاظت از باغات و فضاهای سبز در فرایند توسعه شهری با بلوک بندی نقشه احتمال توسعه شهری، دادن فضای لازم برای توسعه، استخراج کمربند سبز طبیعی و پیشنهاد اعمال ممنوعیت توسعه در اطراف کمربند سبز، حفظ ذخایر اکولوژیک شهر بناب با کاهش تخریب اراضی باغی و کشاورزی و کنترل رشد پراکنده و انفصال شهرها و روستاها عملیاتی شده است.
تبیین ابعاد موثر بر منظر خیابان به منظور ارتقای خوانش منظر فضاهای شهری مطالعه موردی: خیابان های بافت مرکزی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
17 - 36
حوزه های تخصصی:
شهرها با منظر خود در معرض قضاوت ناظران قرار می گیرند. اما مسئله مهم در این میان، نحوه درک و خوانش منظر شهری از سوی مردم و کاربران فضاست. در این پژوهش سعی شده، ابعاد و عوامل مؤثر در خوانش منظر خیابان، تبیین و اولویت هر یک از عوامل نسبت به مکان های مورد مطالعه از دیدگاه شهروندان در راستای ارتقای کیفی منظر فضاهای شهری همدان مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا در انجام این پژوهش، این نوشتار از روش تحقیق توصیفی_تحلیلی و شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و از روش تحقیق موردی و شیوه تحقیق مشاهده و پیمایش در بستر مطالعات میدانی بهره گرفته است. همچنین به منظور تحلیل چارچوب مفهومی پژوهش و پاسخگویی به سئوال های تحقیق، از مدل فرآیند تحلیل شبکه و نرم افزار سوپر دسیژن استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، مؤلفه های خوانش منظر خیابان را می توان در دو بعد عینی و ذهنی و سه مؤلفه، زیباشناختی (عینی_ذهنی)، معنایی_ادراکی، عملکردی_فعالیتی و پنجاه و نه شاخص طبقه بندی و ارائه نمود. همچنین بررسی ها نشان می دهند، ارزش کیفی منظر خیابان های مرکزی شهر همدان در سطح متوسطی قرار دارد که با استفاده از عواملی چون ارتقای نظم بصری خیابان، ساماندهی جداره ها و بناهای قدیمی، زمینه سازی حضور هنرهای خیابانی و گرافیکی، تعریف و تقویت نشانه ها در بعد معنایی و کالبدی می توان به منظور ارتقای سطح خوانش شهروندان و مطلوبیت منظر این فضاها اقدام نمود.
تغییر آب و هوا و مخاطرات آب و هوا یی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر تهران در جنوب کوههای البرز، امروزه مواجه با سه نوع مخاطره آب و هوایی است، مخاطره آب و هوایی ناشی از جغرافیا، مخاطره آب و هوایی ناشی از پایداری هوا و مخاطره آب و هوایی ناشی از گرمایش جهانی. هدف از این پژوهش مطالعه این سه نوع مخاطره در شهر تهران است. روش کار در این پژوهش بررسی روند تغییرات عوامل سینوپتیکی است که تحت تأثیر گرمایش جهانی و توسعه شهری دچار تغییراتی شده اند. بدین منظور ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال جهت تغییرات پر ارتفاع جنب حاره ای در دو بازه زمانی 5 ساله، بازه اول از 1948 تا 1952 و بازه دوم از 2010 تا 2014، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در بازه های زمانی نزدیک تغییراتی در ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 ژئوپتانسیل رخ داده است که باعث افزایش مخاطرات در شهر تهران شده است. بر اثر تغییرات آب وهوایی در دهه های اخیر، پایداری هوا و دوره تسلط آن بر نیوار شهر تهران افزایش یافته است. پایداری هوا در تهران به دو گروه پایداری های حرارتی و پایداری های برودتی تقسیم می شوند. عوامل انسان ساخت باعث تشکیل جزیره حرارتی، افزایش ارتفاع LCL شده و تراز تراکم هوا را به ارتفاع بالاتری انتقال داده است. تغییر میدان باد شهری، تشدید توربولانس های جوی، تشدید گرادیان های ترمودینامیک، فربه ای سیکلون های مهاجر ، از اثرات جزیره حرارتی شهر هستند
کاربرد روش های فازی و AHP برای جانمایی مدارس ابتدایی در ناحیه یک آموزشی شهر کرمان
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت شهرها، سبب افزایش وسعت آنها و به تبع آن موجب افزایش استفاده از زمین گردیده است؛ بنابراین هرچه شهرها گسترده تر شوند، کاربری اراضی نیز متنوع تر می گردد. در این میان نقش کاربری های آموزشی که در زمینه رشد و هدایت افراد جامعه؛ به ویژه دانش آموزان مدارس ابتدایی وظیفه مهمی دارند، غیر قابل انکار است. مسأله اساسی این است که مدارس ابتدایی در شهر کرمان به درستی مستقر نشده اند؛ از این رو، هدف پژوهش حاضر مکان یابی مدارس ابتدایی ناحیه یک آموزش و پرورش شهر کرمان است. جامعه آماری، شامل کلیه مدارس ابتدایی ناحیه مذکور و روش مورد استفاده توصیفی - تحلیلی است؛ همچنین برای انجام این پژوهش از مطالعات کتابخانه ای (برای شناسایی معیارها)، برای تعیین مکان فعلی مدارس از بررسی های میدانی، برای تعیین وزن معیارها از پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن برگرفته از نظرات کارشناسان و پایایی آن بر اساس محاسبه نرخ سازگاری و آنالیز حساسیت که با استفاده از نرم افزار Expert Choice انجام می شود، استفاده شده است. در این راستا، از سامانه اطلاعات جغرافیایی بهره گرفته شده است و با استفاده از روش منطق فازی، لایه های مختلف بر هم منطبق و آنالیز شدند. نتایج حاکی از آن است که وضعیت مدارس این ناحیه در بعضی نقاط نسبتاً نامطلوب است و در نتیجه، نواحی بهینه برای احداث مدارس ابتدایی دخترانه و پسرانه این ناحیه به صورت مجزا در دو نقشه کاربردی ارائه گردید.
پدافند غیرعامل و ضرورت ایجاد کاربری های چند منظوره: رویکردی جدید درآینده نگری توسعه و امنیت پایدارشهری با تأکید بر زلزله خیزی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب پژوهش ها در زمینة کاهش خسارت های ناشی از زلزله، حول محور روش های ساخت وساز واحدهای ساختمانی برای افزایش مقاومت بنا در برابر زلزله بوده است. با توجه به اینکه شهر تاریخی- فرهنگی تبریز، یکی از زلزله خیزترین شهرهای ایران محسوب می شود، این مقاله با توجه به داده ها و نقشه های وضع موجود این شهر و استفاده از داده های طرح جامع و تفصیلی آن، به ویژه کاربری اراضی شهری، به نقش راهبردی و ضرورت ایجاد کاربری های چندمنظوره در آینده نگری توسعة شهری در این شهر زلزله خیز می پردازد. همچنین نقش پدافند غیر عامل در شهر را در بعضی از حوزه های راهبردی برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، مانند بررسی های طبیعی و استقرار کاربری اراضی شهری و... مطالعه می کند. درنهایت، ضرورت ایجاد و توجه به کاربری های چندمنظوره در طرح های توسعه و عمران شهری را بررسی می کند. سپس با توجه به نتایج GIS، با تأکید بر موقعیت راهبردی (ارتباطی، اقتصادی- صنعتی) و زلزله خیزی شهر تبریز، محدوده ها و مناطق دارای پتانسیل ایجاد کاربری های چندمنظوره را مشخص می سازد. درنهایت، با توجه به ضوابط و ملاحظه های پدافند غیر عامل، الگویی بهینه در برنامه ریزی کاربری اراضی شهری به دست می دهد که حاصل آن، امنیتی پایدار برای توسعة آتی شهر و امنیت ساکنان آن است.
ارزیابی و تحلیل وضعیّت ایمنی در پارک های شهری (نمونة موردی: پارک کوهسنگی و پارک بسیج شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: رشد و توسعة روزافزون شهرها، عوارض مدرنیسم و زندگی شهرنشینی، توسعة هرچه بیشتر فضای سبز و پارک ها را که در بهبود شرایط و کیفیت زندگی شهروندان و آرامش و لذّت آن ها نقش مؤثری دارد، ضرورت می بخشد، ولی این فضاهای شهری درصورتی که نتوانند ایمنی شهروندان را تأمین کنند، می توانند سلامت تمامی شهروندان به ویژه کودکان و کهنسالان را تهدید کنند. با توجّه به اینکه تحقق ایمنی در زیربخش های مختلف پارک تأثیر مستقیمی بر میزان استفادة شهروندان و رضایت آنان از پارک خواهد داشت، در این مقاله به بررسی وضعیّت ایمنی پارک های شهری در شهر مشهد براساس شاخص های احساس ایمنی، ایمنی بهداشتی، ایمنی فیزیکی، ایمنی روشنایی و دسترسی فیزیکی پرداخته شده است.
روش: جامعة تحقیق، دو پارک در شهر مشهد یکی در منطقة توسعه یافته تر شهر (پارک کوهسنگی در منطقة هشت شهرداری مشهد) و دیگری در منطقة کمتر توسعه یافتة شهر (پارک بسیج در منطقة چهار شهرداری) است که از طریق تعیین جامعة آماری از روش کوکران و تکمیل پرسش نامه (در سطح 200 نمونه) به جمع آوری اطّلاعات و تحلیل آن پرداخته شده است.
یافته ها/ نتایج: نتایج تحقق نشان می دهد که وضعیّت ایمنی در پارک های واقع در مناطق توسعه یافتة شهر مشهد در مقایسه با مناطق کمتر توسعه یافته، از وضعیّت مناسب تری برخوردار است و کاربران پارک کوهسنگی شهر مشهد، بسیار بیشتر از کاربران بوستان بسیج احساس ایمنی می کنند.
نتیجه گیری: در مطالعات ریز از وضعیّت احساس ایمنی شهروندان پارک کوهسنگی مشخص شد که شاخص مورد نظر در حدّ بالاتر از متوسط یا مطلوب قرار دارد، در حالی که میزان این شاخص در پارک بسیج کمتر از حدّ متوسط است.
Evaluating role of class in neighborhood management based on good urban governance indicators (Case study: the neighborhoods of Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Everyone acknowledges the fact that good management is one of the necessary and sufficient conditions for urban development programs. The theoretical pattern of urban governance that is in Endeavour to configure the best ways of urban management refers to a process that decisions and power enforcement take shape in it and is a place that the government, citizens and the private organizations interact with each other. Since the city of Tehran has different classes (affluent and poor), so it is expected that urban governance indicators be executed by the same way in the management of neighborhoods. In this respect, this paper examines the state of neighborhood management in three neighborhoods such as affluent (Velenjak), medium (Alestom), poor (Ismail Abad) neighborhoods in Tehran, to be good indicators of eight urban governance. The type of this research is descriptive- analytical and assessment and questioning tools from the group of experts. The sample size is equal to 60 questionnaires (three groups of 20 people in affluent, average and poor neighborhoods).the method of Sampling was also simple random sampling. The derived data were analyzed in SPSS software using MANOVA statistical tests, One-way ANOVA analysis within groups, post hoc LSD test and single-sample T-test. The results show that the factor of class is not affecting the good urban governance and we haven&rsquot found any significant difference among different classes of neighborhoods. The results also show that Alestom neighborhood in respect of good governance indicators is in rather medium condition, in the Velenjak neighborhood, participation, fairness and transparency indicators are low and the other indicators has been reported as moderate and, ultimately, in Ismail Abad neighborhood, all indicators except indicator of consensus (consensus) are low.
مطالعه نقش آموزش مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات در کاهش چالش های زیست محیطی (با تأکید بر محیط زیست شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش جوامع انسانی و توسعه شهرنشینی موجب پیدایش پدیده هایی چون تخریب و آلودگی محیط زیست شده است. این امر تنها به یک کشور و یا یک قلمرو خاص مربوط نیست، بلکه مشکل کل جهان است و در برگیرنده مسائل مختلفی نیز هست، از این رو متخصصان حوزه های مختلف به ارائه راه حل های متفاوتی پرداخته اند. بر این اساس، هدف از نگارش مقاله حاضر مطالعه نقش آموزش مبتنی بر فاوا (فناوری اطلاعات و ارتباطات) در کاهش بحران های زیست محیطی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی از نوع تحلیل اسنادی به گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، شامل شناسایی، مطالعه، طبقه بندی اطلاعات، تجزیه و تحلیل آنها و جمع بندی اطلاعات درخصوص موضوع مورد مطالعه پرداخته و چگونگی بهبود چالش های زیست محیطی با به کارگیری آموزش مبتنی بر فاوا را مورد بررسی قرار می دهد. نتایج این پژوهش نشان داد که با توجه به ویژگی های نظام آموزش مبتنی بر فاوا مانند انعطاف پذیری در زمان و مکان، این نظام می تواند با حذف بعد مسافت و در نتیجه کاهش مهاجرت از روستاها به شهرها برای دستیابی به نظام آموزشی با کیفیت و جلوگیری از پیامدهای تراکم جمعیت در شهرها، به کاهش مشکلات زیست محیطی به ویژه در محیط های شهری کمک نماید. همچنین از آنجا که آگاهی کلید اصلی حفاظت از محیط زیست است، نظام آموزش مبتنی برفاوا می تواند با ارائه آگاهی های زیست محیطی به همه افراد تحت آموزش، به بهبود چالش های زیست محیطی کمک نماید.
ارزیابی تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر تمایل به مشارکت اعضای شورای اجتماعی محلات مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشکیل شوراهای اجتماعی محلات مشهد، یکی از راهکارهای مشارکت شهروندان برای همکاری و تعامل با مدیریت شهری است. بدون شک از مهم ترین عوامل مؤثر بر عملکرد شوراها، سطح اعتماد اعضا در قالب شاخص های سرمایه اجتماعی اعضای شورا است. در این پژوهش ارتباط بین اعتماد به شهرداری، اعتماد به اثربخشی شورا، اعتماد به توانمندی سایر اعضای شورا به عنوان شاخص های سرمایه اجتماعی و احساس تعلق به محله به عنوان متغیر مؤثر بر سرمایه اجتماعی و تمایل به مشارکت اعضا در امور محله، در بین اعضای شورهای اجتماعی محلات منطقه ۹ شهرداری مشهد بررسی شد. گردآوری اطلاعات به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفت و پرسش نامه در بین اعضای ۱۲ شورای اجتماعی محله در منطقه ۹ شهرداری مشهد توزیع شد. با تحلیل نتایج حاصل از پرسش نام، مشخص شد که بین اعتماد به شهرداری و اعتماد به اثربخشی شورا، اعتماد به سایر اعضای شورا و اعتماد به اثربخشی شورا، اعتماد به شهرداری و تمایل به مشارکت اعضا در امور محله، اعتماد به اثربخشی شورا و تمایل به مشارکت اعضا در امور محله، احساس تعلق به محله و تمایل به مشارکت اعضا در امور محله رابطه مثبتی وجود دارد و دو متغیر اعتماد به سایر اعضای شورا و تمایل به مشارکت اعضا در امور محله با همدیگر همبستگی نداشتند.
بررسی نحوه گسترش فیزیکی شهر ارومیه با استفاده از مدل های کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد ناموزون، گسترش افقی و پراکنده رویی در شهرها، از جمله مسائل و موضوع های مهم در سطح جهانی و شهرهای امروزی است که سبب تخریب و از بین رفتن باغ ها و زمین های کشاورزی اطراف شهرها و تبعات منفی دیگری شده و اهمیت هدایت آگاهانه و کنترل گسترش شهرها را دوچندان کرده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی چگونگی توسعة فیزیکی شهر ارومیه در چندین دهة اخیر است. بدین ترتیب، مشخص می شود آیا این توسعه در راستای رسیدن به پایداری است یا گسترش این روند به ناپایداری هرچه بیشتر می انجامد.در این پژوهش، از روش های مختلفی از جمله رویکرد تاریخی، توصیفی- تحلیلی و عملی به کمک مدل آنتروپی شانون و مدل هلدرن بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد روند رشد و گسترش شهر ارومیه در سه دهة گذشته به ناپایداری ها دامن زده و متناسب با نیازهای جمعیتی شهر نبوده است؛ به طوری که 9/69 درصد از رشد شهر، ناشی از افزایش جمعیت و 1/30 درصد آن ناشی از گسترش اسپرال و ناموزون شهری بوده است که فراتر از نیازهای جمعیتی است. این نبود تناسب سبب دست اندازی به زمین های حاصلخیز کشاورزی اطراف شهر شده است. بدین ترتیب، حراست از زمین های حاصلخیز طبیعی و حفظ آن، اتخاذ رویکردهایی مناسب برای مقابله با این فرایند و حرکت به سوی یکپارچگی و فشردگی شهری ضروری به نظر می رسد.
ارزیابی کیفیت زندگی ذهنی- ادراکی در مناطق شهری و تبیین عوامل مؤثر بر آن مطالعه موردی: شهر کنارک
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی است که برای ترسیم توسعه رفاه در یک جامعه به کار می رود و دارای دو وجه ذهنی (کیفی) و عینی (کمی) است. سنجش کیفیت زندگی در بُعد ذهنی به منظور پایش برنامه های توسعه در مناطق شهری از ضرورت های اساسی است. ازاین رو شهر کنارک که دریکی از محروم ترین مناطق کشور (جنوب استان سیستان و بلوچستان) ازلحاظ بیش تر شاخص های توسعه یافتگی و کیفیت زندگی قرارگرفته است، ضرورت و ارزش این پژوهش را دوچندان می نماید؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف ارزیابی کیفیت زندگی ذهنی- ادراکی و تبیین برخی عوامل مؤثر بر آن در شهر نامبرده انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و اخذ اطلاعات میدانی آن مبتنی بر تکمیل پرسش نامه و به روش تصادفی ساده گردآوری گردید. جامعه آماری تحقیق کلیه خانوارهای ساکن در شهر کنارک شامل 7975 خانوار بوده است. نمونه آماری با استفاده از روش کوکران 310 نفر محاسبه شد. روایی ابزار تحقیق (پرسش نامه) با بهره گیری از دیدگاه افراد متخصص و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ با ضریب 898/0 تأیید شد. یافته ها با روش های آماری آزمون t تک گروهی، تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون، با بهره گیری از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که کیفیت زندگی ذهنی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- محیطی کم تر از حد متوسط و باارزش میانگین (2/85) می باشد. درعین حال نتایج حاصل از تحلیل یافته ها بیانگر آن است که شاخص های میزان تحصیلات خانوار، وضعیت شغلی، متوسط مالکیت زمین و کالاهای بادوام در کنار میزان تقدیرگرایی، باکیفیت زندگی ذهنی رابطه معناداری دارند، ولی بین نوع مالکیت مسکن و کیفیت زندگی ذهنی ارتباط زیادی وجود ندارد.
ارزیابی میزان فاصله محله های بافت فرسوده پیرانشهر از سطح پایداری
حوزه های تخصصی:
احیای مجدد بافت های فرسوده به منظور ارتقای کیفیت آن ها امری حیاتی است، اما در گام نخست، ارزیابی میزان پایداری این محله ها به منظور سنجش فاصله آن ها از الگوی توسعه پایدار محله ای ضروری به نظر می رسد. بر همین مبنا پژوهش حاضر باهدف ارزیابی میزان فاصله محله های بافت فرسوده پیرانشهر از سطح پایداری به نگارش درآمده است. پژوهش حاضر برحسب هدف کاربردی و ازلحاظ ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی می باشد. روش جمع آوری داده ها با استفاده از ابزار پرسش نامه بوده و بدین ترتیب داده ها از جامعه آماری تحقیق (378 خانوار) به روش نمونه گیری تصادفی گردآوری گردید و با استفاده از مدل الکتره، وضعیت پایداری محله ها مشخص شد که نتایج بدین صورت می باشد: محله «سید قطب» به عنوان «محله بافاصله نسبتاً کم از سطح پایداری»، محله های ملارضا و زرگتن بافاصله متوسط، قپان بافاصله زیاد، دولی گراو، قیزقپان، کهنه خانه بافاصله نسبتاً زیاد و کانی کهنه خانه نیز در فاصله بسیار زیاد از سطح پایداری قرار دارند. از دلایل قرارگیری محله سید قطب در فاصله نسبتاً کم از سطح پایداری، می توان به موقعیت مناسب محله در جوار مرکز شهر، سهولت دسترسی به خدمات عمومی، روند مناسب نوسازی و توجه مدیریت شهری اشاره کرد که شاخص های دیگرِ پایداری را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. از ویژگی های محله های بافاصله زیاد نیز وجود جمعیت غیربومی، درصد اشتغال بالای جمعیت در مشاغل غیررسمی، روند نامناسب نوسازی، ارزش نسبتاً پایین زمین، دسترسی نامناسب به کاربری های خدماتی و کم توجهی مدیریت شهری می باشد. همچنین ازلحاظ برخورداریِ محله ها از شاخص های پایداری، «بیش ترین نابرابری» متعلق به شاخص «دسترسی» و کم ترین نابرابری مربوط به شاخص «تعلق» بوده است.
بهبود فضاهای جمعی مسکونی در جهت ارتقا پایداری اجتماعی: راهکارها و تدابیر طراحی در مجتمع های مسکونی
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه توسعه پایدار در دهه های اخیر یکی از اساسی ترین دغدغه های معماران و شهرسازان می باشد و پایداری اجتماعی نیز از ارکان حصول به این مهم بوده و با نظر به اینکه مسکن نقشی تعیین کننده در شکل گیری فرهنگ و هویت جامعه را داراست و در عین حال افزایش سکونت در آپارتمان و اقامت در مجتمع های مسکونی، توجه به عوامل توسعه پایدار در مجتمع های مسکونی امری ضروری است. این پژوهش با مطالعه پژوهش های حاضر در زمینه پایداری اجتماعی در سطح شهری، محلی و در نهایت مجتمع مسکونی ابتدا سعی در بررسی تعاریف مختلف پایداری اجتماعی از دیدگاه صاحب نظران و استخراج عوامل موثر، این پژوهش ها را همگرا کرده و در نهایت به دنبال ارائه راهکارهای طراحی جهت افزایش پایداری اجتماعی در مجتمع های مسکونی می باشد. سعی شده تا با روش تئوری مبنا و با توجه به کارکردهای مجتمع های مسکونی به ارایه راهکارهایی طراحی فضاهای جمعی در این محیط ها بپردازد. این راهکارها بر اساس شاخص های مکانی موثر بر ارتقاء پایداری اجتماعی در دو سطح راهبرد و تدبیر بررسی شده. مولفه های به دست آمده شامل امنیت، عدالت اجتماعی (مردمداری)، فعالیت پذیری (سرزندگی)، هویت مندی، انسجام فضایی کالبدی می باشد.
بررسی تأثیر ساختار کالبدی بر رفتار فضایی بهره بران با رویکرد روان شناسی محیط (مطالعه موردی: پایانه مسافربری استان همدان)
حوزه های تخصصی:
با توسعه جوامع انسانی، توجه معماران، طراحان و برنامه ریزان به کیفیت فضا و ساختار کالبدی آن افزایش یافته و نقش طراحی به عنوان ابزاری در جهت شکل دادن به محیط زندگی و پاسخ گویی به توقعات و نیازهای انسان، اهمیت بیشتری یافته است. رفتار فضایی فرد، در محیط جغرافیایی که در آن زندگی می کند، متأثر از عناصر تشکیل دهنده محیط و ساختار کالبدی پیرامون او، بر پایه ی ویژگی های روان شناختی، شخصیتی، فرهنگی و اجتماعی شخص بوده، که در فضا رخ می دهد. ساختار کالبدی محیط، فرصت های متعددی را برای بروز رفتار فضایی افراد ایجاد می کند. مکان پایدار به عنوان محیط ایده آل و پاسخده، نشانگر میزان کیفیت محیط بوده و به نسبتی که قابلیت های عرضه شده در محیط بیشتر باشد، افراد بر اساس فرایندهای ادراک- شناخت و انگیزش های درونی، ارتباط مؤثرتری با محیط برقرار می کنند. درواقع ساختار کالبدی، مجموعه ایست متشکل از فضاها و عناصر فرعی که در کنار یکدیگر عنصر اصلی و کلیت طرح را شکل می دهند. این عناصر شامل: فضاهای داخلی، خارجی، مکان یابی، چیدمان و غیره است که متغیر های فیزیکی همچون صدا و نور رفتار فضایی فرد را در محیط تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش موجود، محصول مطالعه چندین منبع و مرجع هماهنگ با موضوع (روش کتابخانه ای) و میدانی (مشاهده عینی-مصاحبه دقیق) بوده و هدف از ارائه این مقاله، بررسی عوامل و مؤلفه های کالبدی مؤثر بر رفتار فضایی و تبیین راهکارهای مناسب در جهت بهبود کیفیتی، در ساختار کالبدی محیط فیزیکی است. در این پژوهش پایانه مسافربری استان همدان، به عنوان نمونه موردی، انتخاب شده است.