فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۴٬۰۲۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
The dust phenomenon is spread across the Tigris and Euphrates river basins, as a hazard resulting from the human and environment interaction. The phenomenon has various aspects and one of them is the political one. In this article, the political effects of the dust phenomenon at the Tigris and Euphrates' basins are studied. Using analytic- descriptive method and based on library and filed research data gathering procedures, the research intends to examine this question: “what are the political factors affecting the exacerbation of dust storms at the Tigris and Euphrates' basins?""The obtained results indicate that the phenomenon has caused increases in political discontent, emigration, and national costs, role-playing of the international organizations and has affected the policies of the Middle East countries.
صورتبندی انتقادی مسأله ی فضا، با تاکید بر فضای عمومی شهری فضا چگونه از خلال روابطِ نیروها تولید و بازتولید می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای عمومی شهری قلمروی حضورِ گروه های اجتماعی مختلف با الگوهای رفتاری متفاوت است. مفهوم فضا در این معنا موجودیتی است که پیش از هرچیز، به واسطه حضور افراد و از خلال کنش فردی و روابط اجتماعی شکل می گیرد. فضایی که ما در زندگی روزمره آن را زیست می کنیم، اساسا برساخته ای اجتماعی و سیاسی است. از همین رو می توان گفت به واقع فضا بیش از آنکه چیزی کمیت یافته و قابل اندازه گیری باشد، مفهومی سیال و همواره در حالِ شدن است. فضاهای عمومی شهری از یک طرف فرهنگ، ارزش ها، اهداف و ایدئولوژی های غالب در هر جامعه ای را بازنمایی می کنند و از طرفی دیگر با فراهم آوردنِ زمینه های حضور، امکان های فضایی-از مقاومت و ازآنِ خودسازیِ نمادین گرفته تا شورش و طغیان- را برای گروه های از مرکز رانده شده، تسهیل می کنند. متعاقبِ آنچه بیان شد، مسئله و پرسشِ اصلی نوشتارِ پیش رو این است که فضا چگونه به واسطه ی روابط و نیروها، تولید و بازتولید می شود؟ وقتی از تولیدِ فضا صحبت می کنیم به واقع از چه چیزی سخن می گوییم؟ فضا چگونه زمینه های تحققِ امکان ها و بالقوگی های فضایی از جمله ازآن خودسازی، عاملیت، تولید و بازتولید و حضور در فضا را فراهم می کند؟ در راستای پاسخ به سؤالات مطرح شده، نوشتار حاضر در قسمت روش شناسی با تاکید بر اینکه روش، نظریه و واقعیتِ فضایی اموری در هم تنیده اند، ابتدا در مقامِ مقدمه و طرح مساله در مورد فضای عمومی و فضا بحث می کند و مسئله ی نوشتار را مطرح می کند. سپس در ادامه، زیرِ عنوانِ نگاهِ نظری به سویه های مختلفِ مسئله ی فضا از جمله تولید و بازتولیدِ فضا و چگونگی ارتباط متقابل آن با مناسبات قدرت، تفاوت های فضایی، بهنجارسازی های فضایی، تاکتیک های فضایی و مقاومت، زندگی روزمره و تجربه فضا و زمان می پردازد.
نیاز سنجی آموزشی کشاورزان به مسائل مربوط به علوم خاک و زراعت در شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه آموزش کشاورزی عاملی برای پذیرش فناوری های نوین و به کارگیری روش های علمی کشاورزی توسط تولیدکنندگان و بهره برداران است، این تحقیق با هدف بررسی اطلاعات کشاورزان منطقه اهواز از مسائل مربوط به علوم خاک و زراعت جهت تعیین اولویت های آموزشی آنان انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق با استفاده از فرمول کوکران 500 نفر تعیین شد که به صورت میدانی توسط پرسشنامه محقق ساخته با 42 سوال در 8 حیطه آموزشی شامل: آموزش عمومی کشاورزی، زراعی، خاکی، آبی، کودی، تغذیه گیاه، آموزش لوکس 1اول و لوکس دوم به ترتیب شامل 10، 6، 4، 5، 4، 7، 3 و 3 گویه مورد بررسی قرار گرفت. پرسشنامه بر اساس طیف 5 درجه ای لیکرت تنظیم گردید. از روش های توصیفی و آزمون آماری t گروه های مستقل برای مقایسه دیدگاه پاسخ دهندگان استفاده شد. در نهایت تجزیه و تحلیل داده های هر حیطه توسط آزمون تعقیبی LSD با کمک نرم افزار SPSSانجام گردید. نتایج نشان داد که بیشترین نیاز آموزشی کشاورزان در حیطه آموزش مسائل آبی، جهت آشنایی با پارامترهای موثر در کیفیت آب آبیاری با میانگین 341/1±79/1 بوده و این نوع آموزش در اولویت اول قرار گرفت. همچنین یافته های تحقیق حاکی از کمترین نیاز آموزشی پاسخ دهندگان در حیطه آموزش زراعی به منظور آگاهی از روش های مختلف خاک ورزی با میانگین 756/0±38/4 بود که این مسئله در اولویت آخر آموزشی قرار گرفت و بر این اساس نیاز آموزشی کشاورزان منطقه توصیه گردید.
ارزیابی قابلیت و ظرفیت های گردشگری میراث های زمین شناختی در محوطه های ژئوتوریستی (نمونه موردی: ژئومورفوسایت های نمونه استان هرمزگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکوتوریسم و ژئوتوریسم، رویکردی مسئولانه، حفاظتی و علمی درباره ارزیابی پتانسیل پدیده های منحصر به فرد زمین یا ژئومورفوسایت ها است که به منظور پایداری در توسعه اقتصادی- اجتماعی جامعه بومی و حفاظت از میراث زمین شناختی ترسیم شده است. این حوزه مطالعاتی با ترکیب نمودن مواریث فرهنگی، تاریخی و اکولوژی پتانسیل های بالایی را در راستای گردشگری پایدار عرضه می کند که امروزه این دانش با گسترش مطالعات خود، مشتقات متعددی از قبیل ژئودایورسیتی (تنوع)، ژئوکانسرویشن (حفاظت )، ژئواینترپرتیشن (تفسیر) و... را در این شاخه از علوم زمین پدیدار ساخته است. هدف نوشتار حاضر ارتقای علمی، توسعه ناحیه ای و حفاظت از میراث های ژئومورفیک در منطقه موردمطالعه به ویژه در سطح استان هرمزگان می باشد. در این پژوهش از نظر روش شناسی تلاش شده به کمک تلفیقی از مدل ها و نیز تحلیل تشابهات و تفاوت های مدل های ارزیابی، به همراه پیمایش های میدانی در دو مرحله از منطقه انجام شود. بدین صورت که با طرح روشی مبتنی بر معیارها و مؤلفه های تأثیرگذار(با امتیاز 0- 10) متناسب با رفتارشناسی ژئوسیستم های منتخب استان یعنی سواحل بالاآمده بندر جاسک، اشکال قارچی شکل فرایندهای بادی، تالاب های جزر و مدی و گل فشان های ساحلی، قابلیت های این سایت ها در مقام مقایسه اولویت ها مبتنی بر سه موضوع کلان 1- ابعاد علمی- مکمل و ژئومورفولوژی؛ 2- زیرساخت ها و خدمات گردشگری و 3- حفاظت میراث زمین و رفتار مخاطره شناسی؛ مورد ارزیابی قرار دهد. یافته های حاصل از ارزیابی های میدانی و دفتری از مجموع 200 امتیاز به ترتیب اشکال قارچی شکل با کسب 108 امتیاز، سواحل بالاآمده 108 امتیاز، تالاب های جزر و مدی 102 امتیاز، و گل فشان ها با کسب 79 امتیاز ارزش گذاری و ارزیابی جامع 20 معیار موجود شدند. نتایج نهایی نشان داد که به ترتیب اولویت و نمره دهی، ژئومورفوسایت های سواحل بالاآمده و اشکال قارچی شکل بادی به دلیل دسترسی مطلوب تر، مقاومت بیشتر، هزینه زیرساختی کمتر و آموزش بهتر دانش زمین در رتبه اول و گل فشان ها و تالاب های جزر و مدی به دلیل شکنندگی و مخاطرات بیشتر و دسترسی نامطلوب در رتبه دوم قرار می گیرند که لازم است در مقام سرمایه گذاری اولویت ها و برنامه ریزی جامع موردتوجه قرار گیرد.
A Geopolitical Approach Toward Deficit and Non- Growth of Democracy in The Middle East [Case Study: Iran and Saudi Arabia](مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
234 - 263
حوزه های تخصصی:
It is argued in this paper that the non-formation or non-growth of democracy in the Middle East is related to geopolitical centrality. The network analysis of Iran and Saudi Arabia in terms of geopolitical centrality indicates that the high geopolitical centrality of these two countries in the existing geopolitical sub-networks at this region is one of the important barriers against realization and promotion of democracy. In Iran before 1979 Revolution, its high centrality under geopolitical sub-networks of security and the west and also after the 1979 Revolution, its high centrality in several ideological sub-networks have made slower Liberal democratic growth in this region.in contrast In Saudi Arabia, high centrality of this country since 1980s in ideological sub-networks and its role in geopolitical sub-networks of west and security on three past decades has hindered formation of Liberal democracy in this country..
بی هویتی مکانی و ناکامی جنبش های سیاسی مطالعه موردی: حرکت های اعتراضی مردم بحرین پس از تخریب میدان لؤلؤ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویتهای مکانی برآیند ادراک، احساس و نوعی تعلق جمعی به مکانی خاص است که متناسب با فرهنگ سیاسی هر جامعهای، کنشهای سیاسی متفاوتی را در پی دارد. جنبشهای سیاسی با حضور و در ادامه، اشغال و مقاومت در مکان های مرکزی، خاصه در شهرهای پایتختی، به آن مکانها هویتی اعتراضی و نمادین می دهند و آنجا را مقرّی برای برآوردن خواستههای خود از طرف دولت مرکزی می دانند؛ یکی از مصادیق این مکانهای اعتراضی و با هویت، میدان لؤلؤ بحرین در جریان حرکتهای اعتراضی این کشور در بهار عربی است؛ که در تاریخ 18 مارس 2011 توسط دولت مرکزی تخریب شد. آنچه در بررسی رویدادنگاری حرکتهای اعترضی مردم بحرین و رفتار دولت در تخریب میدان لؤلؤ مشاهده می شود، این است که حکام آلخلیفه متأثر از تحولات همزمانی که در دیگر کشورها در منطقه خاورمیانه در حال وقوع بوده و با علم به اینکه مکانهای با هویت در پیروزی جنبشهای سیاسی و حرکتهای اعتراضی نقش محوری دارند؛ اقدام به تخریب میدان لؤلؤ کردند و بر اساس مطالب گردآوری شده بهصورتی شد که تخریب میدان نمادین لؤلؤ یکی از دلایل اصلی ناکامی حرکتهای اعتراضی در بحرین بوده است. مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و با شیوه رویدادنگاری از خبرگزاریهای معتبر بینالمللی به گردآوری دادهها پرداخته است. روش تجزیه و تحلیل پژوهش از نوع کیفی بوده که براساس استدلال، منطق و تبیین نگارندگان پس از گردآوری اطلاعات صورت گرفته است.
بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری با رویکرد مدیریت بحران زلزله(مطالعه موردی: شهر سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
87 - 106
حوزه های تخصصی:
رویکرد بازآفرینی شهری به عنوان جدیدترین رویکرد حفاظت از بافت های ناکارآمد شهری در مقابل بلایا طبیعی همچون زلزله، برخاسته از اصول توسعه پایدار و برنامه ریزی سیستمی است، که توجه هم زمان به ابعاد فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را مدنظر قرارداده است. در این پژوهش با هدف بازآفرینی بافت های ناکارآمد محلات 22گانه شهر سقز با رویکرد مدیریت بحران زلزله؛ 49شاخص مؤثر در بازآفرینی بافت های ناکارآمد محلات شهر سقز در محیط MicMac ارزیابی شده اند تا عوامل کلیدی استخراج شوند، سپس این عوامل با استفاده از مدل Todim در سطح محلات 22گانه شهر اولویت بندی شوند. لازم به ذکر است که جمع آوری داده های مربوط به معیارهای کلیدی با استفاده از برداشت میدانی، اطلاعات آماری سال1395 و مدل تحلیل شبکه در سیستم اطلاعات جغرافیایی بوده است ، همچنین وزن دهی اولویت ها بر اساس اهمیت و نیاز شهروندان، در ماتریس سلسله مراتبی AHP بوده است. یافته های تحقیق بیانگر استخراج 27 شاخص به عنوان عوامل کلیدی بوده که الگوی توزیع ناپایدار را نشان می دهند. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به معیارهای بازآفرینی بافت های ناکارآمد محلات 22گانه شهر سقز، محلات 22، 2، 8 و 21 که در جنوب غربی و قسمتی از شمال شهر واقع شده اند از ناکارآمدی کمتری برخوردارند در مقابل محلات 16، 17، 19، 6، 18، 4، 13 و 1 که در جنوب شرقی، تا حدودی شمال شرقی، غرب و مرکز شهر واقع شده اند جزو محلاتی با ناکارآمدی بالا محسوب می شوند که در میان ابعاد بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری، شاخص های اقتصادی، کالبدی(درونی و بیرونی)، زیست محیطی و اجتماعی به ترتیب بیشترین تا کمترین رتبه را به خود اختصاص داده اند لذا به منظور بازآفرینی بافت های ناکارآمد محلات شهر سقز لازم است که این عوامل به ترتیب موردتوجه قرارگرفته و در جهت تحقق بازآفرینی اقدامات لازم انجام شود.
سطح بندی دهستان های شهرستان بندرانزلی بر اساس تغییرات کاربری اراضی روستایی (با استفاده از مدل فرایند سلسه مراتبیAHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سطح بندی دهستان ها بر اساس تغییرات کاربری اراضی روستایی معیاری برای تعیین مرکزیت بیشترین تغییرات کاربری اراضی روستایی و کشاورزی به کاربری های ساخته شده و یکی از مسائلی است که امروزه بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. دغدغه اصلی زمین، موانع و محدودیت برای تأمین آن است. به خصوص مرغوبیت زمین های کشاورزی و ایجاد تعادل میان حفاظت و فشارهای توسعه، موضوعی است که باید بدان پرداخته شود. در این پژوهش هدف اصلی بهینه سازی استفاده از زمین است که با استفاده از سطح بندی دهستان ها می توان عوامل مؤثر را شناسایی و آنها را رتبه بندی نمود. بدینوسیله برای رسیدن به توسعه پایدار مشکلات مشخص شده و اقدامات لازم جهت برطرف نمودن آن انجام می گیرد. پژوهش حاضر که با هدف بررسی عوامل مؤثر بر روند تغییرات کاربری اراضی روستایی در شهرستان بندرانزلی صورت گرفته از روش توصیفی- تحلیلی کاربردی استفاده شده است و جامعه آماری در نظر گرفته شد کل روستاهای بندرانزلی (27روستا) است، که حجم جامعه آماری برابر با 6968 و حجم نمونه که با استفاده از روش کوکرال تعیین شده برابر با 364 است. همچنین شاخص های که مورد ارزیابی قرار گرفته شامل: گردشگری، رشد جمعیت، توسعه کالبدی فضایی شهر و اقدامات عمرانی دولت می باشد. برای سطح بندی دهستان ها از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی Ahp استفاده شده است، که با توجه به محاسبات انجام شده دهستان لیجارکی حسن رود رتبه یک که بیانگر بیشترین میزان تغییرات است را دربر داشته. همچنین از نرم افزارExpert choice برای تحلیل داده های مدلAhp ، نرم افزارArc Gis برای رسم نقشه و مدل نهایی استفاده شده است. نتایج حاکی است که از میان شاخص های مورد بررسی گردشگری با توجه به قدمت و عملکرد در محدوده مطالعاتی نسبت به سایر شاخص ها فعالتر بوده و با وزن نسبی 444/0 بالاترین اولویت را از لحاظ تأثیرگذاری در تغییر کاربری اراضی نسبت به سایر شاخص ها در محدوده مطالعاتی داشته است.
Rebalancing of Iran’s Regional Role in U.S Policy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Rebalancing of Power is one of the most important subjects for international and national security in U.S policy toward Iran and other regional actors. President Trump attempts to change U.S regional policy based on offshore balancing in Persian Gulf and Middle East. This approach concentrated on promotes U.S national interest. Trump’s policy will effect on regional structure of international politics. Barak Obama policy toward Iran concentrated on negotiation and engagement process for promote Iran’s position in regional and international politics. Obama foreign policy team argues that politics and international relations depended on Iran’s role in regional balancing of power. Geopolitical approaches emphasized on Trump interaction of geography and strategy. Trump’s team argues that defense and security policy depended on how U.S policy and regional countries collaborates their goals and interests. Trump’s foreign policy team has systematically tried, significant rapprochement among the Persian Gulf states on the issue of security almost impossible. For these reasons, a collective regionally crafted security arrangement that includes littoral states on Iran.
شهر ری و حضرت عبدالعظیم
منبع:
حافظ مهر ۱۳۸۶ شماره ۴۵
حوزه های تخصصی:
خوشه بندی کشورهای منطقه سند چشم انداز بر اساس روند سری زمانی تولید ناخالص داخلی سرانه طی سال های 2014-1990 با استفاده از روش ICA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404، ارتقای نسبی سطح تولید ناخالص داخلی به عنوان یکی از ویژگی های مهم این سند با هدف دست یافتن به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در بین کشورهای منطقه طراحی گردیده است. در این مقاله با استفاده از روش خوشه بندی، جایگاه ایران در بین کشورهای عضو منطقه سند چشم انداز از حیث تولید ناخالص داخلی سرانه و روند تغییرات این شاخص طی دوره زمانی 25 ساله 2014-1990 مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، از تکنیک تحلیل مؤلفه های مستقل به عنوان یک پیش پردازش جهت جداسازی دقیق تر سری ها استفاده گردیده است. نتایج خوشه بندی کشورها از نظر میزان تولید ناخالص سرانه و با استفاده از نرم افزارهای Matlab و SPSS نشان می دهد در سال 2014 کشور ایران از حیث این شاخص در بین 23 کشور مورد مطالعه رتبه سیزدهم را دارا بوده و با کشورهای اردن، عراق، ارمنستان، گرجستان، سودان، ازبکستان، سوریه، یمن، قرقیزستان، پاکستان، تاجیکستان، لبنان، ترکیه، آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان در یک خوشه قرار گرفته است. همچنین، نتایج خوشه بندی بر اساس روند سری زمانی میزان تولید ناخالص سرانه نشان می دهد که این کشورها از حیث شکل روند تغییراتشان در نه خوشه جداگانه جای گرفته اند و کشور ایران از منظر شکل این روند با کشورهای پاکستان، عربستان سعودی، بحرین و ترکیه در یک خوشه قرار گرفته است. با توجه به فاصله ای که ایران از نظر شاخص میزان تولید ناخالص سرانه با کشورهایی مانند قطر، امارات، کویت، بحرین، عربستان و عمان دارد، نیاز به رشد بسیار سریع تری در سال های گذشته داشته که نتایج خوشه بندی روند سری های زمانی نشان می دهد، این امر محقق نشده است. برای رسیدن به اهداف سند چشم انداز بایستی سیاست های اقتصادی به گونه ای باشد که در الگوی این روند در سال های باقی مانده تغییرات مثبت قابل ملاحظه ای مشاهده گردد تا بتوان تفاوت با سایر کشورها را کم تر نموده و در ادامه راه تا پایان دوره سند چشم انداز، جایگاه اول منطقه را به دست آورد.
ارزیابی فعالیت های نئوتکتونیکی محدوده گسل بناروان بر اساس شاخصه های ریخت سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشته کوه بزغوش در شمال غرب ایران و بین استان آذربایجان شرقی و اردبیل با روند شرقی- غربی در مختصات بین َ ۰۰ °۴۸ تا َ ۳۰ °۴۷ درجه طول شرقی و َ ۰۰ °۳۸ تا َ ۳۰ °۳۷ درجه عرض شمالی قرار دارد. در این پژوهش رفتار گسل بناروان مورد بررسی قرار می گیرد و هدف از این پژوهش درک بهتری از رفتار تکتونیکی گسل، بررسی اثرات تکتونیک در تکامل چشم انداز و تجزیه وتحلیل مورفولوژی است. به منظور به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد فعالیت نئوتکتونیک، ویژگی های ژئومورفولوژیکی فعالیت گسل بر اساس ارزیابی سیستم زهکشی رودخانه، ژئومورفولوژی پرتگاه ها و جبهه های کوهستان بر اساس روش های ارزیابی حرکات تکتونیکی فعال مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مطالعه با استفاده از شاخص Iat، ارزیابی نسبی فعالیت های تکتونیکی در محدوده گسل بناروان در دامنه جنوبی رشته کوه بزغوش انجام شد. برای برآورد شاخص Iat، هفت شاخص ژئومورفیک شامل: منحنی های هیپسومتری و انتگرال هیپسومتری (Hi)، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی (فاکتور عدم تقارن)(AF)، فاکتور تقارن توپوگرافی عرضی (T)، شاخص طول جریان رود به شیب رود (SL)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع (VF)، شاخص نسبت (V) و نسبت شکل حوضه زهکشی (BS) محاسبه شد. شاخص Iat، فعالیت های تکتونیکی منطقه را در سه کلاس، فعالیت های بسیار زیاد، زیاد و متوسط طبقه بندی کرد. بر اساس این شاخص در منطقه، حوضه ای که دارای فعالیت های کم باشد، وجود ندارد. با توجه به نقشه پهنه بندی فعال ترین منطقه زیر حوضه ۲ و کمترین فعالیت در زیر حوضه های شماره ۳، ۴ و ۷ مشاهده می شود. مطالعه و ارزیابی شاخص های مختلف ژئومورفیک در منطقه مورد مطالعه بر روی ۸ زیر حوضه در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که منطقه از لحاظ فعالیت های نئوتکتونیکی با تکتونیک جوان فعال می باشد؛ منتهی میزان فعالیت در همه جای آن یکسان نیست. در زیر حوضه شماره ۲ فعالیت های جوان بیشتر از سایر زیر حوضه هاست. علت آن را می توان به فعالیت بیشتر گسل اصلی و گسل های فرعی که موجب بالاآمدگی منطقه شده است، نسبت داد.
کاربرد برنامه انتقال حقوق توسعه به منظور حافظت از اراضی کشاورزی در شهرستان تنکابن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح های توسعه شهری در ایران از کارکرد مناسب و مورد انتظار برنامه ریزان و مدیران شهری و مردم برخوردار نبوده و درصد بسیار کمی از اهداف و برنامه های آن به ثمر نشسته است. این امر موجبات سوء استفاده از منابع طبیعی، اراضی باارزش و حیاتی را بیش از پیش ممکن ساخته است. در همین راستا تغییر و تخریب کاربری اراضی کشاورزی به دلیل ارزش افزوده ایجاد شده در آن، ضعف مدیریت شهری در کنترل بازار زمین و خلاهای قانونی، امر تخریب اراضی کشاورزی و تغییر کاربری در آنها برای استفاده های دیگر را در سال های اخیر تشدید نموده است. در محدوه مورد مطالعه (شهرستان تنکابن) احداث مجتمع های تفریحی- گردشگری و شهرک ها و سازوکار های درآمدزایی شهرداری به همراه عوامل ذکرشده فوق سرعت تخریب اراضی کشاورزی را بیش از پیش افزایش داده است. تحقیق حاضر در تلاش برای امکان سنجی استفاده از مدل انتقال حقوق توسعه در محافظت از اراضی کشاورزی است. بر این اساس، روش تحقیق، مورد پژوهی و جامعه آماری آن زمین های کشاورزی از بخش مرکزی شهرستان تنکابن است. نتایج مطالعه نشان می دهد برنامه به کارگرفته شده انتقال حقوق توسعه به دلیل سودآوری بیشتر برای کشاورزان و اصلاح روند تخریب اراضی کشاورزی، در صورت رعایت تراکم ساختمانی پیشنهادی (100 درصد) و نسبت حق توسعه به حق مالکیت (25 به 75 درصد) قابلیت اجرایی و محافظت از اراضی کشاورزی شهرستان تنکابن را در پی خواهد داشت.
ارزیابی آسیب پذیری سکونت گاه های حاشیه ای و غیر رسمی در برابر زلزله (مطالعه موردی: حاشیه شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مهم این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر میزان آسیب پذبری سکونت گاه های حاشیه ای شهر مشهد در برابر زلزله است. این پژوهش بر اساس مدل آسیب پذیری فیزیکی در قالب عوامل درونی و عوامل بیرونی مناطق آسیب پذیر را شناسایی و برای کاهش میزان آسیب پذیری ناشی از زلزله راهکارهایی ارایه شده است.
روش: روش تحقیق در این پژوهش روش تحلیلی– توصیفی با نگرش سیستمی است. مدل مورد استفاده، مدل آسیب پذیری فیزیکی در قالب عوامل درونی و بیرونی و شاخص های آن بوده که با استفاده از نرم افزار ARC GIS و مدل AHPمیزان آسیب پذیری مناطق حاشیه شهر مشهد ارزیابی شده است. در این پژوهش، تعداد 1181 خانوار در مناطق 9 گانه حاشیه شهر مشهد بر اساس روش مورگان انتخاب و مصاحبه شدند.
یافته ها: تجزیه وتحلیل عوامل درونی و بیرونی تأثیرگذار برآسیب پذیری سکونت گاه های حاشیه ای در برابر زلزله در مناطق 9 گانه حاشیه شهر مشهد نشان داد که 70 درصد از مساکن در مناطق مذکور دارای آسیب پذیری خیلی بالا و بالا هستند.
محدودیت ها/ راهبرد ها: از محدودیت های عمده تحقیق در سکونت گاه های حاشیه ای و غیر رسمی به دلیل غیر قانونی بودن آن، نبود اطلاعات دقیق و معتبر و عدم همکاری ساکنان با پرسش گران است.
راهکارهای عملی: مهم ترین راهکارها در کاهش میزان آسیب پذیری مساکن حاشیه شهر مشهد در گام اول، شناسایی مناطق آسیب پذیر و تعریف معیارهای آسیب پذیری و نیز، انجام مطالعات تفصیلی در زمینه های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و فیزیکی در محدوده تحقیق است؛ علاوه بر این، نظارت مستمر برای جلوگیری از ساخت و سازهای غیر قانونی و ارایه تسهیلات قانونی از جمله اعطای وام مسکن، وام های نوسازی و بهسازی جهت مساکنی که قبلاً به صورت خود جوش و بی برنامه احداث شده اند، در مدیریت بحران مؤثر است.
اصالت و ارزش: نوآوری مقاله در این است که تا کنون با مدل های مورد بررسی، مناطق حاشیه شهر مشهد از دیدگاه آسیب-پذیری محیطی (زلزله) شناسایی نشده است.
استفاده از روش احتمالاتی در پهنه بندی خطر لرزه ای استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه به پهنه بندی خطر زلزله در استان سیستان و بلوچستان پرداخته شده است. ابتدا تمامی این ساختارهای فعال، شناسایی و به همراه کاتالوگ لرزه ای مربوط به بازه زمانی 2014-1900 و زلزله های تاریخی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با استفاده از این اطلاعات ۳۳ چشمه لرزه ای پهنه ای تعیین شد. برای هر چشمه لرزه ای پارامترهای مختلف که نشان دهنده توان لرزه ای آنها محاسبه شد. با استفاده از این اطلاعات و روابط کاهندگی مناسب در نرم افزار EZ-FRISK بر اساس روش احتمالاتی با در نظر گرفتن شبکه ای از نقاط به فواصل 20*20 کیلومتر و در مجموع بر روی 776 نقطه بیشینه شتاب زمین برای احتمال 10درصد برای یک دوره 50 ساله که نشان دهنده دوره بازگشت 475 سال میباشد بر روی سنگ بستر محاسبه شد. نتایج نشان دهنده تقسیم شدن استان به ۵ محدوده با سطح خطر متفاوت بر حسب شتاب گرانش (g)است که عبارت اند از نواحی با خطر نسبی خیلی زیاد با بیشینه شتاب بیش از ۳۵ /۰ و مناطق با بیشینه مقادیر شتاب میان ۳۰/۰ تا ۳۵/۰ با خطر لرزه ای زیاد نواحی با خطر لرزه ای متوسط شامل مناطق با بیشینه مقادیر شتاب میان ۲۵ /۰ تا ۳۰/۰ است. مقادیر شتاب ۲۰/۰ تا ۲۵/۰ معرف نواحی با خطر لرزه ای کم و مناطق با بیشینه مقادیر شتاب کمتر از۰ ۲/۰ نواحی با خطر لرزه ای خیلی کم مشخص می کنند .
نگرشی جدید بر زیست پذیری شهری تهران: آسایش حرارتی شرط اولیه برای ارتقاء کیفیت. نمونه موردی منطقه 22 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیست پذیری شهری بیان کننده چگونگی عملکرد سیستم شهر است، هماهنگی بین زیر سیستم های شهر باعث ارتقاء کیفیت زیست پذیری می شود. کالبد و ساختار فیزیکی شهر بایستی با محیط زیست طبیعی هماهنگ باشد تا جامعه اجتماعی در آن به رفاه اقتصادی و اجتماعی برسند که در نهایت منجر به رضایت و شادی شهروندان می شود. احساس رضایت و رفاه اجتماعی شهروندان در یک شهر طبیعی سالم و پاک اتفاق می افتد. همانطور که زندگی در شوره زار و یا اقلیم بسیار گرم رضایت ساکنین را ایجاد نمی کند، بی توجهی به محیط زیست طبیعی نمی تواند باعث ارتقاء کیفیت زندگی و رفاه شهروندان شود. این تحقیق سعی دارد بر اهمیت شرایط محیط زیست در شهر زیست پذیر بپردازد. در بین مؤلفه های محیط زیست، اقلیم و شرایط آب و هوایی مهمترین و بیشترین نقش را بر ارتقاء کیفیت زیست پذیری ایفا می کنند. بررسی کیفیت زیست پذیری شهری توسط سه رویکرد کالبدی، محیط زیست و ادراکی- اجتماعی صورت گرفته است. در رویکرد کالبدی دو شاخص بسیار مهم ضریب دید آسمان ( SVF ) و نسبت محصوریت یا ارتفاع به عرض خیابان ( H/W ) و در رویکرد محیط زیستی شاخص آسایش محیطی دمای معادل فیزیولوژیک ( PET ) در روزهای 16، 17 و 18 مرداد سال 1397 اندازه گیری و محاسبه شدند. همچنین ارزیابی ادراکی و ذهنی شرایط محیط طبیعی از طریق پرسشنامه های کیفی توسط استفاده کننده گان از دو نوع فضای عمومی ( پارک شهدای خلیج فارس و خیابان های شهری ) صورت گرفت. نتایج نشان دادند که میانگین آسایش حرارتی در فضاهای باز عمومی در سطح شرایط استرس زای شدید قرار دارد. در صورتیکه در خیابان های با ضریب دید آسمان کم و نسبت محصوریت بالا ، کمینه مقدار آسایش حرارتی دیده شد. ارتباط خطی مثبت بین دمای معادل فیزیولوژیکی و احساس حرارتی استفاده کننده گان از فضا بدست آمد. رضایت از مطلوبیت آسایش حرارتی از سوی پرسش شوندگان چه در روز و چه در شب کمترین رای را به خود اختصاص داد. که در فصل تابستان با توجه به زمان اوج استفاده از فضاهای تفریحی نتیجه بسیار خوبی نمی باشد. این تحقیق نشان داد که ملاحظات محیطی در راستای ارتقاء کیفیت زیست پذیری و در نهایت توسعه پایدار در طراحی فضاهای شهری از سوی طراحان ، برنامه ریزان شهری و سازندگان در منطقه تازه ساخت 22 صورت نگرفته است . دانش استفاده از اقلیم و شاخص های آن ضروری است در مطالعات طرح جامع و تفصیلی شهری لحاظ شود.
ارزیابی آسیب پذیری آبخوان دشت بیلوردی بر مبنای ترکیب روش های DRASTIC و SINTACS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب های زیرزمینی اصلی ترین منبع آب شیرین در دشت بیلوردی است. افزایش جمعیت و کشاورزی باعث شده آب زیرزمینی در این آبخوان در معرض خطر کمی و کیفی قرار گیرد، لذا بررسی آسیب پذیری و به تبع آن جلوگیری از آلودگی آب های زیرزمینی مهم و ضروری به نظر می رسد. افت شدید سطح آب در منطقه باعث کاهش کیفیت آب زیرزمینی شده و در چند سال اخیر این دشت جزء دشت های ممنوعه محسوب شده است. مسئله مهم دیگر، وجود معدن آرسنیک ولیلو در محدوده دشت است که خطر آلودگی آب های زیرزمینی را افزایش می دهد. در این پژوهش از ترکیب روش های DRASTIC و SINTACS برای پیش بینی آسیب پذیری آبخوان استفاده شده است. برای صحت سنجی نتایج ازداده های نیترات و ضریب همبستگی آن با شاخص آسیب پذیری در منطقه استفاده شد. نتایج نشان داد با وجود این که که روش SINTACS با ضریب همبستگی بالا نسبت به روش DRASTIC کارایی نسبی بهتری دارد ولی با توجه به تشابه و تقارب نتایج انتخاب یکی از آن ها به عنوان روش برتر برای ارزیابی آسیب پذیری محدوده مورد مطالعه کار منطقی به نظر نمی رسد. لذا در این تحقیق روش های DRASTIC و SINTACS برای ارزیابی آسیب پذیری آبخوان دشت بیلوردی ترکیب شد تا از مزیت هر دو روش به طور همزمان استفاده شود. نتایج حاصل ازروش پیشنهادی 5/36 درصد مساحت منطقه در مرکز را جزو مناطق با آسیب پذیری کم و20 درصد از قسمت جنوب غربی و شمال شرق جزء مناطق با آسیب پذیری زیاد و 5/43 درصد مساحت در محدوده آسیب پذیری متوسط قرار دارد. ارائه راهکار مناسب و باصرفه برای جلوگیری از افزایش آلودگی دشت از جمله تعیین مناطق آسیب پذیر، از اقدامات مهم و ضروری در محدوده مطالعاتی است.
European Interstate Initiatives before and after Resolution of Nuclear Issue(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
International Transport Corridors and Interstate Pipelines are important sources of conflict and competition between major powers. From a Realistic point of view, they are not only economic Initiatives but also can be used as a political leverage for countries en route. So each major power has proposed its own preferred corridor. EU’s TRACECA Initiative and Southern Gas Corridor, United State’s New Silk Road and its support for pipelines like BTE, TCP, TAPI etc, Chinese OBOR Initiative and Russia's support for International North-South Corridor-INSC and various pipeline projects are obviously in line with this Realistic Approach. I.R. Iran due to its geopolitical situation potentially faces different choices, so it is important to exactly survey this initiatives and obstacles facing. After offering a very exact and comprehensive description of European supported Interstate Initiatives in Caspian Sea and Black sea, this article will evaluate the consequences of the resolution of nuclear issue between I. R. Iran and the West and continuation of Development Oriented Foreign Policy in terms of reducing obstacles facing these initiatives. The hypothesis is that the resolution of nuclear issue, termination of sanctions and continuation of development oriented Foreign Policy will considerably ease the obstacles that development of Southern Gas Corridor-SGC facing, but will not overshadow TRACECA’s status.