فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
از مهمترین ویژگی های حوضه ها که در فرایند فرسایش تاثیر زیادی دارند می توان به ویژگی های فیزیکی اشاره کرد . در این بین ویژگیهای ارتفاعی و توپوگرافی به طور مستقیم و غیر مستقیم در فرآیند فرسایش تاثیر گذار هستند و سایر پارامترهای تاثیر گذار از جمله اقلیم حوضه ها ( میزان و نوع بارش ) و خاک را که در وضعیت فرسایش در سطح حوضه ها بسیار مهم هستند ، متاثر می سازند .بنابراین برای ارزیابی وضعیت فرسایش و رسوب در سطح حوزه بانه ، جدول و منحنی های هیپسومتری بی بعد واقعی و تئوریک محاسه و ترسیم شده اند . با توجه به آنها ، متوجه می شویم که حوضه بانه ضمن فرسایش و رسوب گذاری ، نسبت به حالت تعادل فاصله نسبتا بیشتری داشته و جوان تر است .
سنجش توسعه نیافتگی صنعتی شهرستان آباده با استفاده از GIS 1(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه با به کارگیری ابزارهای تحلیلی GIS میتوان وضعیت موجود را مورد تحلیل قرار داده و با اولویت دهی به امر توسعه منطقه ای، بهینه ترین مکان ها را شناسایی نمود. بخش صنعت شهرستان آباده به علت کمبود سرمایه برای سرمایه گذاری صنعتی در سطح شهرستان، نبود سرمایه گذار و توجه نکردن مسئولین به فرصتها و پتانسیلهای شهرستان برای سرمایه گذاری و در نتیجه تاخیر در سرمایه گذاری صنعتی، دچار توسعه نیافتگی است. در مقاله حاضر سعی بر این است تا با بهره گیری از سیسنم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدلهای رگرسیونی و میانگین وزنی و مرکز میانه، ضمن سنجش توسعه نیافتگی صنعتی شهرستان آباده، راهکارهایی در جهت توسعه صنعتی ارائه گردد و مکان بهینه را جهت احداث واحدهای صنعتی شهرستان شناسایی شود تا از این طریق گامی به سوی توسعه یافتگی این شهرستان به ویژه در بخش صنعت برداشته شود.
نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده عدم پراکنش جغرافیایی مراکز صنعتی در سطح شهرستان آباده است. که در کل مقاله به آن پرداخته میشود.
کاربرد مدل یکپارچه سیلاب شهری درکلان شهرها (مطالعه موردی: شمال شرق تهران)
حوزه های تخصصی:
پدیده سیلاب به دلیل گسترش شهرهای بزرگ چهره جدیدی پیدا نموده است و تحت عنوان سیلاب شهری جایگاهی جدید را در مطالعات شهری باز نموده است. مدیریت سیلاب شهری به دلیل ویژگی خاص شهرها، بر یکپارچگی مدیریت داده ها استوار است که این یکپارچگی به کمک عوامل جغرافیایی و تکنیک های ارتباط داده ای محقق است. در این پژوهش بخش هایی از شمال و شمال شرق تهران، کلان شهر ایران به دلیل تأثیر حوضه های بالادست در سیل خیزی آن انتخاب شده است که شامل حوضه های درکه، دربند و جاجرود می باشند. با استفاده از تکنیک های موجود در سیستم های اطلاعات جغرافیایی، ساختار داده مکانی آن تولید شد که علاوه بر 3 حوضه فوق، بخش هایی از مناطق 3،1 و 4 را در بر گرفت. منطقه مورد نظر به عنوان یک واحد مطالعه و مدیریت سیلاب در نظر گرفته شد و به زیر واحدهای مدیریتی تقسیم شد. سایر عناصر فیزیکی شهر نیز از جمله مناطق مسکونی و شبکه خیابان ها در ساختار داده زیر واحدها قرار گرفت و المان های زیر حوضه، خطوط تمرکز و نقاط خروجی به عنوان عناصر ارتباطی در الگوی داده ای قرار گرفتند. تحلیل های انجام شده نشان داد که برای کاهش سیلاب در تهران می توان سیلاب های بالادست تهران را کنترل نمود، که در این راستا 4 نقطه برای مدیریت سیلاب های بالادست مکان گزینی شد که با مطالعات میدانی موقعیت آنها نسبت به مسیل های فعلی به دست آمد. مقایسه خطوط تمرکز واحدهای به دست آمده نشان داد که به دلیل آشفتگی فضایی المان های شهری، به استثنای حوضه درکه، انطباق مناسبی بین خطوط زهکشی طبیعی و شبکه مسیل های فعلی وجود ندارد. از طرف دیگر نتایج مقایسه با شبکه اتوبان ها و خیابان های شهری بیان نمود که این شبکه ها نقش ویژه ای در هدایت و گسترش سیلاب ها به سایر مناطق شهری ایفا می کنند. به عبارت دیگر چون شبکه ارتباط شهری بدون توجه به جهت زهکشی طبیعی تهران ایجاد شده و از طرف دیگر سطح زمین و ساخت و سازهای غیر اصولی ، مسیل های تهران را از هدایت سیلاب ها ناتوان ساخته است. این وظیفه را بیشتر المان های شهری مانند اتوبان ها، خیابان ها و کوچه ها انجام می دهند، لذا صدمات سیلاب اگرچه محلی است اما هزینه های زیادی را بر تهران تحمیل می کند. یکپارچه سازی داده های شهری می تواند راهبردی برای مدیریت سیلاب در کلان شهرها از جمله تهران باشد.
بررسی روش های وزن دهی اطلاعات مکانی در GIS (مطالعه موردی: تهیه نقشه پتانسیل معدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکتشاف معادن جدید دارای اهمیت زیادی برای انسان هاست. سامانه های اطلاعات جغرافیایی (GIS) می توانند به شکل موثری در جمع آوری، وزن دهی، تجزیه و تحلیل و نمایش اطلاعات مکانی در جهت کمک به فرایندهای اکتشافی عمل کنند. موفقیت اکتشافات معدنی بستگی زیادی به عواملی چون تعیین عناصر تاثیرگذار، تعیین میزان تاثیر آنها و تعیین مدل های مناسب برای تلفیق عناصر مذکور دارد. هنگام تلفیق اطلاعات به منظور نشان دادن میزان اهمیت نسبی این عوامل، از اعدادی به نام وزن استفاده می شود و این اعداد تاثیر مستقیم و بسزایی در نتایج هر مدل تلفیق اطلاعات دارند.
روش های وزن دهی به دو دسته عمده دانش ـ مبنا و داده ـ مبنا تقسیم می شوند. در این مقاله، دو روش وزن دهی معرفی شده و مورد ارزیابی قرار گرفته اند که عبارت اند از: پردازش تحلیلی سلسله مراتب و شبکه های عصبی مصنوعی، که روش نخست در زمره روش های دانش ـ مبنا جای دارد و روش دوم در حوزه روش های داده ـ مبنا قرار می گیرد.
به منظور ارزیابی مدل ها، اطلاعات یک کانسار مس در علی آباد یزد مورد استفاده قرار گرفت. مطالعات اکتشافی این کانسار شامل مطالعات زمین شناسی، ژئوشیمیایی و ژئوفیزیکی به همراه 26 چاه اکتشافی حفر شده در قالب نقشه های مختلف، آماده شد و برای وزن دهی مورد استفاده قرار گرفت. نتیجه هر روش مورد استفاده، تهیه نقشه پتانسیل معدنی است.
در آزمون روش ها، روش شبکه های عصبی مصنوعی، روش دقیق تری برشمرده شده است، زیرا این روش توانست پتانسیل ماده معدنی را در تمامی چاه ها به درستی پیش بینی کند، در حالی که موفقیت روش پردازش تحلیلی سلسله مراتب در این زمینه حدود 88 درصد بوده است. این تحقیق نشان داد که شبکه های عصبی مصنوعی قابلیت انطباق پذیری زیادی با داده ها دارند.
ارزیابی و اولویتبندی مناطق آزاد تجاری ایران با استفاده از روش MADM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش و جایگاه مناطق آزاد تجاری ـ صنعتی در تعامل با اقتصاد جهانی، توجه ویژه به چنین مناطقی ضرورت یافته و رتبهبندی و اولویتبندی فعالیتهای اقتصادی آنها از اهمیت خاصی برخوردار میشود، از این رو در این مقاله بهمنظور تخصیص هر چه بهینهتر منابع اقتصادی کشور، اولویتبندی مناطق آزاد با استفاده از روشهای تصمیمگیری چندمتغیره برای سال 1383 مورد آزمون قرار گرفته و سپس بهمنظور ترکیب بهینه نتایج تکنیکهای بهکار رفته با استفاده از روشهای مختلفی چون (بوردا، کوپلند و پوزت) رتبهبندی نهایی مناطق صورت گرفته است. نتایج بهدست آمده از ترکیب روشهای مذکور حاکی از آن است که منطقه آزاد کیش از بالاترین رتبه برخوردار بوده و پس از آن به ترتیب مناطق آزاد قشم و چابهار قرار دارند، از این رو میتوان به افزایش سرمایهگذاریهای خارجی و دستیابی به بازار جهانی و منطقهای با استفاده از این رتبهبندی توجه کرد.
تهیه نقشه و تخمین سطح زیرکشت برنج در شهرستان ساری با استفاده از تصاویر ماهواره ای رادارست ( RADARSAT )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست گذاری و برنامه ریزی در زمینه رشد کشاورزی و بهبود اوضاع و احوال روستاها و روستاییان نیازمند آمار و اطلاعات درست و بهنگام است. در ایران به دست آوردن آمار مربوط به کشاورزی، بیشتر از طریق کارشناسی و روش های سنتی صورت می پذیرد. بررسی ها نشان داده است که این روش ها دارای خطاهای زیادی است. در این پژوهش سعی شده است تا با استفاده از روش های جدید ـ ازجمله بهره گیری از تصاویر ماهواره ای و فناوری های سنجش از دور ـ با خطای کمتری به تولید آمار و اطلاعات کشاورزی بپردازد. از درهم آمیختن داده ها در قالب سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) می توان ضمن رسیدن به نتایجی با دقت و صحت بیشتر، امکان ذخیره و بازیابی، تجزیه و تحلیل، اندازه گیری، ترکیب و مدل سازی فعالیت های مختلف مدیریت منابع زمینی را فراهم آورد. در این پژوهش از تصاویر ماهواره ای رادارست دریافتی در سال 1998 و مقایسه آن با تصاویر اپتیکی لندست برای تهیه نقشه و تخمین سطح زیر کشت برنج در شهرستان ساری استفاده شده است. بعد از همسان سازیِ مختصاتیِ داده های موجود، از روش های متفاوت پردازش تصویر ـ ازجمله طبقه بندی تصاویر برمبنای روش حداکثر مشابهت (MLC) ـ برای شناسایی و تمییز زمین های برنجکاری استفاده شد. مقایسه نتایج به دست آمده با نقشه های کشت برنج موجود بیانگر آن است که روش های کسب آمار کشاورزی از طریق فناوری های سنجش از دور، بسیار دقیق تر از روش های سنتی کسب آمار و اطلاعات مکانی است.
تعیین مناطق آسیب پذیر در برابر خشکسالی های احتمالی با استفاده از شاخص MFI و نقش آن در پراکنش مراکز جمعیتی دشت سراب
حوزه های تخصصی:
اهداف تحقیق حاضر استفاده از داده های مربوط به نقشه های دوره خشکسالی و ترسالی و مقایسه روند تغییرات داده ها به منظور تعیین نوسانات رطوبتی می باشد. بدین منظور ابتدا داده های باران سنجی ماهانه ایستگاه های موجود در دشت سراب با استفاده از شاخص SPI (به عنوان یک استاندارد) بررسی شد. داده های حاصله به محیط GIS منتقل گردید و با استفاده از برنامه های جانبی نسبت به درون یابی متناسب داده ها در محیط GIS اقدام شد. در ادامه ارزیابی حساسیت سطح زمین در مقابل نوسانات عنصر بارش با روابط ریاضی مدل سازی شد. نتایج نشانگر بالا بودن مقدار حساسیت پیکسل هایی است که از نوسانات رطوبتی بالاتری برخوردار هستند. مقایسه پراکنش نقاط روستایی با نتایج حاصل از شاخص MFI، نشانگر همبستگی بالایی بین تعداد خانوار و نیز تعداد نقاط سکونتگاه روستایی با شاخص نوسان رطوبتی می باشد
بررسی تحلیلی و تطبیقی سنجش از دور در ایران و جایگاه آن در جغرافیا و علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بشرهمواره در طول زندگی اش به محیط زیست خود توجه داشته و برای شناخت بییشتر آن تلاش نموده است. او برای دست یابی به این منظور، به جمع آوری اطلاعات و داده های محیطی، از جمله مشاهده غیر مستقیمی عوارض زمینی و از طریق تولید و تفسیر اسناد سنجش از دور (نقشه، عکس هوایی و تصاویر ماهواره ای) به شیوه های گوناگون متوسل گردیده است. امروزه گروه های تخصصی مختلف، با توجه به هدف و نیاز خود، از اسناد سنجش از دور بهره می برند، و این مساله باعث شده تا برخی از آن ها به این باور برسند که جایگاه خاستگاه اولیه R.S در قلمرو حوزه ی تخصصصی آن ها می گنجد از این رو برای رفع هر گونه شبهه در این گونه باورها پژوهش حاضر انجام گرفت تا جایگاه واقعی سنجش از دور مشخص شود. در این تحقیق با توجه به ماهیت، قلمرو و علوم و فنون دور سنجی نیز با استناد به بررسی های تاریخی و تهیه و ارسال پرسشنامه به گروه های تخصصی ذی ربط دردانشگاه ها ، برخی ابهامات برطرف و نتیجه این شد که اولاً سنجش از دور یک علم و فن است که با هنر در آمیخته است و با حس سر و کار داد، ثانیاً سنجش از دور تفسیری و تحلیل که مهمترین رکن علوم و فنون سنجش از دور را تشکیل می دهد ، اساساً جزو علوم جغرافیا و زمین بوده و وجود آن در پهنه ی علوم جغرافیایی شکل گرفته است.
ارزیابی توان زیست محیطی مناطق خشک و نیمه خشک با استفاده از تواناییهای سامانة اطلاعات جغرافیایی (مطالعة موردی: حوضة آبخیز بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده انسان از سرزمین از دو جنبة مدیریت سرزمین و نحوة بهره برداری از آن اهمیت پیدا میکند. ارزیابی توان زیست محیطی به عنوان راهکاری به منظور استفادة بهینه از امکانات آب و خاک و بررسی پیامدهای زیست محیطی، مورد استفاده قرار گیرد. در این مطالعه ارزیابی توان زیست محیطی حوضة آبریز بیرجند واقع در استان خراسان جنوبی با استفاده از روش رویهم گذاری نقشه ها بررسی شده است. شوری و قلیاییت، عدم تکامل پروفیل خاک، بافت نامناسب خاک، بارندگی کم و پراکنده و فقدان پوشش گیاهی مناسب از مهم ترین محدودیت های اساسی فعالیت های کشاورزی دشت بیرجند است. از تلفیق 5 نقشة جهات جغرافیایی، شیب، ارتفاع، اجزای واحد اراضی، پوشش گیاهی و در نظر گرفتن ویژگیهای اکولوژیک اقلیمی، جمعیتی و هیدرولوژیکی، نقشة نهایی واحد های زیست محیطی و در خاتمه نقشه توان زیست محیطی حوضة آبریز بیرجند به دست آمده است. بخش عمده ای از اراضی این حوضه، به استثنای بخش مرکزی به دلیل محدودیت های پیش گفته فاقد توان کاربری زراعیاند و فعالیت های کشاورزی به صورت فاریاب فقط در محدودة آبخوان دشت بیرجند قابل پیش بینی است. کاربری زراعی دیم نیز در محدودة آبخوان و در سطح کمی بیشتر از آبخوان بر روی تراس های فوقانی و دشت های دامنه ای و مناطقی با خاکهای عمیق قابل اجراست. کاربری باغی در محدودة آبخوان و در دره ها و مظهر قنات های واقع در بخش کوهستانی و کاربری مرتعی و حیات وحش نیز در مناطق با شیب بیش از 10 درصد قابل اجراست.
تجزیه و تحلیل طیفی آتش به منظور شناسایی و برآورد وسعت مناطق دچار حریق با استفاده از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سالیانه در کشور ما صدها مورد آتش سوزی در جنگل ها و مراتع اتفاق می افتد و هزاران هکتار از درختان، درختچه ها و گیاهان را طعمه خود می سازد. حریق ها علاوه بر خسارات اقتصادی، آثار مخرب زیست محیطی را نیز به دنبال دارند. وقوع آتش سوزی های مکرر در مناطق مختلف ایران در چند سال گذشته پژوهشگران منابع طبیعی را بر آن داشته است تا پژوهش های جدیدی در عرصه های باارزش جنگلی انجام دهند. در پژوهش حاضر از تصاویر ماهواره ای MODIS و Landsat ETM+ به منظور آشکارسازی، و تعیین وسعت مناطق دچار حریق در نخلستان های شهر خور از توابع استان اصفهان استفاده گردیده است. سنجنده MODIS در لحظه عبور از فراز این منطقه، آتش سوزی ای را در تاریخ یازدهم مرداد ماه 1387 ثبت کرد، که با الگوریتم بومی شده کشف آتش، مکان حریق ها مشخص گردید. در روش پیشنهادی، برای شناسایی آتش پس از انجام تصحیحات رادیومتری و هندسی با استفاده از ماسک ابر و آب این دو پدیده از تصویر حذف شدند و سپس با تعیین حد آستانه مناسب، نواحی دارای پتانسیل آتش مشخص گردید. در این نواحی پیکسل هایی که درجه حرارت روشنایی آنها در باند 22 کمتر از 293 درجه کلوین و میزان انعکاس طیفی آنها در باند 2 کمتر از 3/0 و اختلاف دمایی باند 22 و 31 کمتر از 10 درجه کلوین بود، به عنوان پیکسل های دارای پتاسیل آتش علامت گذاری شدند و با تعیین حد آستانه و آزمون های مختلف، اقدام به استخراج پیکسل های آتش گردید. نتایج نشان می دهد که با استفاده از حد آستانه 310 درجه کلوین برای باند 22 که برای مقیاس جهانی در نظر گرفته شده است، آتش های سرد و کوچک آشکار نمی شوند. لذا از حد آستانه بهینه شده استفاده گردید. همچنین به منظور تعیین وسعت منطقه دچار حریق از تصاویر ماهواره ای Landsat ETM استفاده شد. پس از انجام طبقه بندی با روش طبقه بندی بیشترین شباهت، وسعت منطقه سوخته شده تعیین گردید. نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان می دهد که این آتش سوزی وسعتی حدود 9 هکتار را طعمه حریق ساخته است.
ارائه روشی مبتنی بر ماشین های بردار پشتیبان و مورفولوژی ریاضی به منظور آشکارسازی راه های شهری از داده های لیزر اسکنر هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه لیزر اسکنر هوایی (لیدار) نقش مهمی در برداشت اطلاعات سه بعدی عوارض سطح زمین ایفا می کند. استخراج عوارض از داده های لیدار، به صورت دستی زمان بر و پرهزینه است. راه ها مهمترین گروه عوارض خطی هستند و استخراج اطلاعات مربوط به آنها اهمیت ویژه ای برای سازمان ها و نهادهای مرتبط در هر کشوری دارد. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوریتمی برای آشکارسازی راه هاست که در آن منحصراً از داده های لیدار، استفاده شود. برای این منظور، ابتدا داده های شدت و سپس هر دو داده شدت و فاصله لیدار با استفاده از ماشین بردار پشتیبان طبقه بندی گردیدند. سپس با استفاده از الگوریتم فیلتر کردن شیب مبنا، عوارض ارتفاعی از مجموعه داده ها حذف شدند و مدل رقومی زمین و مدل رقومی عوارض غیرزمینی به دست آمد. در ادامه، نتایج مرحله طبقه بندی با بهره گیری از لایه اطلاعاتی مدل رقومی عوارض غیرزمینی بهبود داده شد. سرانجام با انجام عملیات پس پردازش شامل 5 مرحله، پاکسازی مورفولوژی، حذف عناصر کوچک، اتصال قطع شدگی های راه ها، حذف عناصر ناپیوسته و انسداد مورفولوژی، راه ها از داده های لیدار شناسایی گردید. با مقایسه نتایج حاصل از اجرای الگوریتم با داده های مرجع، مقادیر 35/84 درصد برای پارامتر «کامل بودن»، 61/71 درصد برای پارامتر «صحیح بودن» و 22/63 درصد برای پارامتر «کیفیت» به دست آمد.
قابلیت داده های ترکیبی مادون قرمز و مایکروویو غیر فعال سنجش از دور و تخمین بارندگی و پایش سیلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی چند سال اخیر به هنگام فصول گرم، در اثر بارندگی شدید و ناگهانی در استان گلستان سیل های مخربی رخ داده که در پی آن، خسارات سنگینی به منطقه وارد آمده است. از آنجا که شدت بارندگی در منطقه بسیار متغیر است و ایستگاه های زمینی نمی توانند این تغییرات را به خوبی نمایش دهند، لزوم به کارگیری سنجش از دور در تخمین بارندگی بیش از پیش نمایان می گردد. در الگوریتم های تخمین بارندگی ماهواره ای اغلب از داده های مادون قرمز و مایکروویو غیرفعال استفاده می شود. داده های مادون قرمز دارای قدرت تفکیک زمانی بالایی هستند (هر نیم ساعت یک تصویر) اما توان نفوذ در ابر را ندارند. در مقابل، داده های مایکروویو غیرفعال از ابر عبور می کنند و تخمین دقیق تری از نرخ بارندگی می دهند اما قدرت تفکیک زمانی پایین تری (هر روز دو تصویر) دارند. در نتیجه با ترکیب این دو سری داده می توان ضمن حفظ مزایا، معایب را تا حد اماکن کاهش داد. در تحقیق حاضر، قابلیت الگوریتم ترکیبی همسان سازی احتمال داده های Meteosat و TRMM در تخمین بارندگی شدید نوزدهم مرداد 1384 (دهم اوت 2005) که منجر به وقوع سیل گردید مورد بررسی قرار گرفت و با کمک مدل هیدرولوژی GeoSFM به پایش سیلاب پرداخته شد. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که بین تخمین ماهواره و مشاهدات زمینی همبستگی 533/0 درصد وجود دارد و RMSE و MAD معادل 74/9 و 67/6 است. همچنین مشاهده گردید که خاک در اکثر زیرحوضه های جنوب شرقی منطقه رخ می دهد، که حداکثر حجم آن همزمان با بارندگی های شدید است.
معرفی کتاب : اصول سنجش از دور نوین و تفسیر تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی
حوزه های تخصصی:
بررسی مدل حائری - سمیعی در پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز صفی آباد – استان گلستان)
حوزه های تخصصی:
پدیده لغزش زمین همانند پدیده های زمین لرزه، سیل و آتشفشان از بلایای طبیعی مهم بشمار می رود که هر ساله رخداد آن در مناطق کوهستانی و مرتفع کشور خسارات و صدمات قابل ملاحظه ای به بار می آورد. امروزه در کشور های درگیر با مساله زمین لغزش تمایل فزاینده ای جهت ارزیابی و پهنه بندی خطر و خسارات این پدیده وجود دارد. عوامل مختلفی نظیر توپوگرافی، سنگ شناسی، اقلیم و غیره در ناپایداری دامنه ها موثر می باشند و به طرق مختلف سبب ناپایداری دامنه ها می گردند. در تحقیق حاضر به منظور پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز صفی آباد، واقع در شرق استان گلستان از مدل حائری - سمیعی در سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده گردید. بدین منظور عوامل موثر در ایجاد زمین لغزش شامل زاویه شیب، لیتولوژی، گسل، راه و رودخانه، میزان بارندگی، شدت بارندگی و زمین لرزه به عنوان عوامل اصلی در بروز زمین لغزش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سپس لایه های اطلاعاتی مربوط به هر یک از عوامل موثر در وقوع زمین لغزش بااستفاده از GIS تهیه و عوامل موثر کمی و وزن دهی شدند و سرانجام نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش تهیه گردید و با انجام بازدیدهای متعدد میدانی توسط GPS اقدام به تعیین موقعیت زمین لغزشهای رخ داده شده در سطح حوضه گردید. بررسی های بعمل آمده نشان داد حوضه مورد مطالعه فاقد مناطق دارای کلاس خطر فوق العاده زیاد بوده و از 6 لغزش ثبت شده هیج لغزشی در پهنه های دارای خطر زیاد و خیلی زیاد مشاهده نشده است. لذا مدل مورد مطالعه در این حوضه کارایی مناسبی ندارد و کاربرد آن در تهیه نقشه های بزرگ مقیاس خطر زمین لغزش باید همراه با اصلاحات منطقه ای و همچنین مطالعه و بررسی بیشتر باشد.
مدل سازی و تهیه نقشه خطای درون یابی، با استفاده از ویژگی های مثلث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داده های تهیه شده از طریق درون یابی در بسیاری از پروژه های اجرایی و مهندسی و مطالعات در زمینه های مختلف مانند زمین شناسی، هواشناسی، مدیریت بحران، منابع طبیعی و محیط زیست مورد استفاده قرار می گیرند. رایج ترین معیارها بیان کننده میزان دقت درون یابی، برآورد خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) و نمایش بزرگی خطا در نقاط نمونه با ارتفاع معلوم اند که به علت مکانی نبودن یا فراگیر نبودن اطلاعات، شاخص های مذکور قابلیت استفاده محدودی دارند، زیرا RMSE میانگین خطای درون یابی در نقاط محدودی را نشان می دهد و نمایش بزرگی خطا در نقاط نمونه با ارتفاع معلوم نیز برای آگاهی از میزان خطا و قابلیت اطمینان درون یابی در هر نقطه و موقعیت دلخواه قابل استفاده نیست. بدین ترتیب، به نظر می رسد که ایجاد روش های موثرتر و کاربردی تر برای ارزیابی و نمایش مکانی دقت خروجی درون یابی در کنار RMSE ضرورت دارد.
در این مقاله، ضمن بیان برخی از محدودیت های خطای جذر میانگین مربعات (RMSE)، روشی کاربردی مبتنی بر مثلث بندی نقاط با ارتفاع معلوم برای مدل سازی و تهیه نقشه خطای درون یابی ارائه شده است. در این روش ویژگی های هندسی مثلث های محاط بر نقاط مجهول ـ مانند محیط، مساحت و اختلاف ارتفاع بین رئوس برای مدل سازی و پیش بینی خطا ـ مورد استفاده قرار می گیرند. کارایی روش پیشنهادی با استفاده از مطالعه موردی، بررسی گردیده و رابطه معنی داری بین خطای واقعی و خطای برآورد شده با مدل، مشاهده شده است. تولید لایه قابلیت اطمینان درون یابی نه تنها برای ارزش گذاری و استفاده موثر از نقشه های حاصل از درون یابی می تواند مفید باشد، بلکه برای نمونه برداری تکمیلی و ترمیم نقاط ضعف نقشه های تولید شده با درون یابی نیز می تواند قابل استفاده باشد.
تهیه مدل دمای سطحی بیابان با استفاده از داده های حرارتی ماهواره NOAA.AVHRR و داده های زمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بالاترین دما در جهان، مربوط به اقلیم های خشک و گرم است. صاف بودن آسمان موجب می شود که در طول روز حداکثر تابش به سطح زمین برسد و زمین به سرعت گرم شود. به ویژه در بیابان ها که پوشش گیاهی کم و نمک و رطوبت خاک غالباً ناچیز است، سطح خاک در طول روز حرارت بالایی را دریافت می کند و دمای آن بالا می رود. از آنجا که بیابان لوت دارای ویژگی های مذکور است، محیط مناسبی برای مطالعه و تهیه مدل دمای سطح زمین (LST) به شمار می آید. در تحقیق حاضر سعی شده است تا با استفاده از دوازده تصویر ماهواره NOAA-AVHRR سال 2001 و داده های هواشناسی، مدل دمای سطحی منطقه حاشیه یاردانگ های بیابان لوت طراحی شود. بنابراین برای بررسی دقت مدل به دست آمده، از 8 اندازه گیری زمینی به عنوان نقاط کنترل استفاده شده است. براساس نتایج حاصل از این تحقیق، مشخص گردید که به رغم مشکلات متعددی که برای محاسبه دقیق دمای سطحی پدیده ها از طریق داده های سنجش از دور حرارتی وجود دارد، ولی با استفاده از داده های ماهواره ای و زمینی می توان اطلاعات مفیدی از پدیده های سطحی به دست آورد. اما برای محاسبه دقیق تر دما، در نظر گرفتنِ توان تابشی دقیق برای پدیده ها یا خاک های مورد مطالعه الزامی است.
ارزیابی آسیب?پذیری آب زیرزمینی دشت های بازرگان و پلدشت با استفاده از مدل دراستیک بر اساس GI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دشت های بازرگان و پلدشت در شمال غرب ایران و شمال استان آذربایجان غربی قرار دارند. مهم ترین منابع آب موجود در دشت های بازرگان و پلدشت را آب زیرزمینی تشکیل می?دهد. در این تحقیق با توجه به ویژگیهای هیدرولوژی و هیدروژئولوژی منطقة مورد مطالعه، آسیب?پذیری آبخوان در برابر عوامل آلاینده پهنه?بندی شده است. برای این منظور از مدل دراستیک و سیستم اطلاعات جغرافیایی برای پردازش و تجزیه و تحلیل کیفی آبخوان استفاده شده است. در مدل دراستیک از مشخصه های مؤثر در ارزیابی آسیب?پذیری سفر? آب زیرزمینی شامل عمق سطح ایستابی، تغذیه، جنس سفره، نوع خاک، شیب توپوگرافی، مواد تشکیل دهندة منطقة غیراشباع و هدایت هیدرولیکی استفاده می?شود که به صورت هفت لایه در نرم?افزار Arc View تهیه شدند و با وزن?دهی و رتبه?بندی و تلفیق هفت لایة فوق، نقشة نهایی آسیب پذیری آبخوان نسبت به آلودگی، با تقسیم?بندی به سه محدود? آسیب?پذیری کم، متوسط و زیاد تهیه و شاخص دراستیک برای کل منطقه بین 71 تا 175 برآورد شد. برای صحت?سنجی نقشة نهایی آسیب?پذیری از یون فلوئورید استفاده شد. با انطباق غلظت فلوئورید بر روی نقشة نهایی دراستیک مشخص شد که کلیة نقاطی که دارای فلوئورید بالا هستند، در محدود? با نیروی آلودگی زیاد قرار گرفته?اند که این می?تواند دقت و صحت مدل را مورد تأیید قرار دهد. از نظر وسعت می?توان گفت که حدود 3 درصد از منطقة مورد مطالعه در محدود? آسیب?پذیری کم، 37 درصد متوسط و 60 درصد در محدود? آسیب?پذیری زیاد قرار می?گیرد که قسمت های وسیعی از شرق، غرب و بخشی از مرکز را شامل می?شود. با توجه به حجم زیاد منابع آب زیرزمینی در منطقة مورد مطالعه و استفاده از آن در شرب، کشاورزی و پرورش آبزیان، حفاظت این مناطق به منظور جلوگیری از آلودگی و مدیریت بهینة منابع آب ضروری است.
پهنه بندی ژئومورفولوژیکی دشت ملکان به منظور ارزیابی قابلیت کشاورزی با استفاده از GIS
حوزه های تخصصی:
مخروط افکنه ها همواره برای کشاورزی و سکونت انسان بطور روز افزون مورد توجه بوده اند. شناخت فرایندها و مکانیسم های فعال روی این لندفرم ها و ویژگی های آنها و همچنین شناخت نوع استفاده و کاربری این واحدها در استفاده بهتر از محیط طبیعی و توسعه پایدار دارای اهمیت بسیاری می باشد. در این تحقیق ویژگیهای ژئومورفولوژی دشت ملکان در جنوب شرقی دریاچه ارومیه و نقش آن در کاربری زراعی مورد مطالعه قرار گرفته است تحولات این دشت تحت تاثیر دریاچه ارومیه و نوسانات آب آن و رودخانه مردق چای می باشد. مخروط افکنه ملکان بعد از ورود مردق چای به دشت به طول تقریبا 10 کیلومتر ایجاد شده و در ادامه روی دشت در واحد های پای دشت و نوار ساحلی شوره زار دریاچه ارومیه قرار گرفته است. بررسی ها نشان می دهد که سطح ایستابی آبهای زیرمینی و کیفیت آنها و نیز شوری خاک عوامل اصلی موثر بر کاربری زراعی بر روی این دشت می باشد به طوری که سطح ایستابی آبهای زیرزمینی بین 1.5 تا 5 متر و مقدار شوری آبهای زیر زمینی در حد متوسط تا بسیار بد، طبق نمودار ویل کاکس می باشد. برای تعیین کردن کاربری زراعی دشت ملکان از روش پهنه بندی وزنی یا امتیازی استفاده شده است. برای این کار از متغیر های خاکشناسی، زمین شناسی، کیفیت آبهای زیر زمینی و سطح ایستابی آن و ارتفاع و شیب زمین استفاده شده است. هر یک از متغیرها در پنج گروه عامل با توجه به دامنه تغییرات آن با امتیازهای دارای قابلیت خیلی کم برای کشاورزی امتیاز یک، قابلیت کم امتیاز دو، قابلیت متوسط امتیاز سه و قابلیت خوب نقشه GIS امتیاز چهار و قابلیت عالی پنج در نظر گرفته شده است و با هم پوشانی لایه ها با توجه به امتیازهای بدست آمده در محیط کاربری زراعی دشت بدست آمده است. نتایج نشان می دهد که 18 درصد زمینها با قابلیت بسیار کم، 16 درصد قابلیت کم، 25 درصد متوسط، 26 درصد قابلیت خوب و 13 درصد قابلیت بسیار خوب برای کشاورزی دارا هستند. با توجه به نقشه کاربری زراعی 60 درصد زمین ها کیفیت متوسط به پایین دارند و این نشانگر آن است که اصلی ترین عامل موثر در کاربری زراعی بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی شور می باشد.