فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۲٬۲۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
با وجود مهم بودن سیاست استفاده از شهر کوچک در توسعه منطقه ای، نظریه پردازان و اندیشمندان این حوزه، هیچگونه تعریف واضح و مشخصی از شهر کوچک و نیز نقش ها و ویژگی هایی که باید در برنامه ریزی منطقه ای داشته باشد، ارائه نمی دهند. بنابراین در عمل، اجرای سیاست شهر کوچک برای بر طرف نمودن ناتوازنی منطقه ای به دلیل وجود ابهامات مذکور، نتوانسته موفقیت جامع و کاملی را بدست آورد. لذا زمانی می توان به کارکرد بهتر و موثرتر این سیاست دست یافت که درک شود به چه شهری «کوچک» گفته می شود و چه شهر کوچکی دارای «قابلیت و توانایی» استفاده در توسعه منطقه ای است؟ در این راستا، این مقاله با بررسی متون نظری و تجربیات عملی استفاده از سیاست شهر کوچک نقش هایی از قبیل بازار فروش محصولات کشاورزی، توزیع خدمات و کالا، ایجاد اشتغال غیرکشاورزی و جذب مهاجران روستایی را برای شهرهای کوچک در نظر گرفته و در ادامه، از درون مفهوم و ماهیت این نقش ها، ویژگی هایی مانند ویژگی های جمعیتی، اداری، اقتصادی، خدماتی، ارتباطی و جغرافیایی را در قالب چارچوب مفهومی برای «انتخاب» یک شهر کوچک استخراج و معرفی می نماید. این پژوهش بوسیله مدل فرآیند تحلیل شبکه(ANP) و با مطالعه مجموعه شهری آمل، بابل، ساری و قائمشهر، آشکار می کند که از 16 شهر موجود در محدوده مطالعاتی، تنها 6 شهر بر اساس نقش ها و ویژگی های مذکور، می توانند جزو شهرهای کوچک باشند؛ آن هم شهرهای کوچکی که دارای بالاترین ظرفیت و توانایی در اجرای اقدامات و سیاست های مربوط به توسعه منطقه ای برای ایجاد توازن و تعادل در سطح محدوده مورد نظر هستند.
ارزیابی نقش دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه روستایی مورد شناسی: بخش قره پشتلوی شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اولویت های اساسی در توسعه روستایی، کاهش نابرابری بین شهر و روستا است و روستاییان به واسطه کمبود خدمات و امکانات ناچارند از طریق مراجعه مکرر به مراکز شهری، نیازهای خود را برطرف کنند. یکی از راه حل های برنامه ریزان روستایی، توسعه خدمات و برخی کارکردهای شهری در مراکز روستایی است؛ از جمله این خدمات، توسعه دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در مراکز روستایی است. به طوری که امروزه، 9721 دفتر ICT در روستاهای کشور فعالیت می کنند. بدین ترتیب، هدف این تحقیق ارزیابی نقش دفاتر ICT روستایی در توسعه روستایی بخش قره پشتلوی شهرستان زنجان است. روش تحقیق مقاله، توصیفی-تحلیلی است و برای گرد آوری داده ها از مطالعات میدانی و کتابخانه ای بهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل 9 نقطه روستایی با 6417 نفر جمعیت در بخش قره پشتلو می باشد که دفاتر ICT روستایی در آنها مستقر است. حجم نمونه نیز با روش نمونه گیری کوکران، 95 نفر برآورد شد. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیات پژوهش، از تکنیک آزمون تک نمونه ای t و مدل تحلیل مسیر و با کمک نرم افزارهای SPSS، excel و ARC GISاستفاده شده است. در این تحقیق، شاخص های اقتصادی، اجتماعی، اطلاعاتی و خدماتی به عنوان متغیرهای مستقل و شاخص توسعه روستایی به عنوان متغیر وابسته درنظر گرفته شد و در سه بخش به بررسی نقش دفاتر ICT در توسعه روستایی پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ضریب تأثیر دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی بر شاخص خدماتی 17.617، شاخص اطلاعاتی 9.898 ، و شاخص اقتصادی 8.810 بوده است. و این دفاتر با ارتقاء شاخصهای فوق، در روند توسعه روستا تأثیر گذاشته است. برای گسترش عملکرد این دفاتر در منطقه، توسعه زیرساخت های علمی، ارتباطی و فرهنگی و ارتباط بین نهادهای محلی با دفاتر ICT ضروری است.
ارتقای روش MOLA با توجه به معیارهای سیمای سرزمین و بهره گیری از الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند اختصاص مکانی کاربری ها به یک پهنه، به طور معمول میان کاربری ها رقابت وجود دارد. برای حل این رقابت، دو رویکرد تخصیص زمین به چند کاربری (MOLA) و الگوریتم ژنتیک (GA) برای شهرستان گرگان به کار گرفته شدند. رویکرد MOLA بر اساس تناسب و روش نزدیکی به نقطة مطلوب عمل می کند و برای GA، با به کارگیری لایة تناسب و شاخص پیوستگی (Cohesion Index) کاربری تخصیص می شود. جهت بهبود رویکرد MOLA، لایة نهایی به عنوان جمعیت اولیه در GA استفاده شد. همچنین، با تعریف شاخص پیوستگی به عنوان معیار سیمای سرزمین، تلاش شد لکه های ایجادشده شکل منسجم تری داشته باشند، که این ویژگی در رویکرد MOLA غایب است. نتایج نشان داد به کارگیری GA بر اساس خروجی رویکرد MOLA در بهبود قابلیت این رویکرد از نظر معیارهای سیمای سرزمین تأثیری بسزا دارد. اگرچه واردکردن معیارهای سیمای سرزمین باعث ازدست رفتن بخشی از تناسب برای کاربری ها می شود، با متوازن کردن تناسب و شاخص سیمای سرزمین در GA می توان حد متعادلی از آن ها را لحاظ کرد. لایة ایجادشده توسط GA از لحاظ معیارهای سیمای سرزمین و تناسب، قابلیت به کاریگری ترکیبی از رویکردهای مختلف را در آمایش برای رسیدن به راه حل بهینه نشان داد.
برآورد ظرفیت آب قابل دسترس خاک، با استفاده از تصاویر ماهواره ای و داده های کنترل زمینی در مناطق کوهستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مسائل هیدرولوژیک وکشاورزی، ظرفیت آب قابل دسترس خاک متغیری مهم انگاشته می شود و برآورد این متغیر در مقیاس حوضه آبخیز از اصولی است که در نظر گرفته می شود. به دلیل ناپیوستگی در برداشت نمونه ها و نداشتن دسترسی به اطلاعات کافی در ارتباط با شناخت ویژگی های مناطق و نیز، صرف هزینه و زمان زیاد جهت برآورد آب قابل دسترس خاک و تغییرات مکانی آن، استفاده از تصاویر ماهواره ای به صرفه است. بنابراین، توسعه و بسط روش ساده و مدل های متکی بر اصول سنجش از دوری، به منظور برآورد ظرفیت آب قابل دسترس خاک، ضروری است. به طورکلی، مطالعات گذشته براساس پایش رطوبت خاک بوده و به دیگر توابع رطوبت خاک، همچون آب قابل دسترس کمتر پرداخته شده است. بر همین اساس، در این مطالعه تلاش بر برآورد یکی از توابع رطوبت خاک، با نام ظرفیت آب قابل دسترس خاک است. اصول نظری این تحقیق بر پایه ارتباط بین پوشش گیاهی و دمای سطحی زمین است و دلیل استفاده از دو شاخص یادشده طرح آزمایش و بررسی کارآیی شاخصی مستقل از شاخص های فیزیکی خاک است که به اندازه گیری ظرفیت آب قابل دسترس در خاک منجر شود. در این مطالعه، مدلی ترکیبی و منتج از دو شاخص دمای سطح زمین و پوشش گیاهی نرمال شده به منظور برآورد آب قابل دسترس خاک در حوضه آبخیز هیو واقع در منطقه هشتگرد ما ارائه شده است. به منظور کنترل زمینی، پنجاه نمونه خاک با توزیع سیستماتیک برداشت شد.80% نمونه ها ی برداشت شده برای برازش مدل ترکیبی دمای سطح زمین و شاخص نرمال شده پوشش گیاهی، و 20% نمونه ها برای اعتبارسنجی مدل به کار رفت. اعتبارسنجی رگرسیون چندمتغیره با ضریب تبیین 85/0، در سطح معناداری 01/0 و جذر میانگین مربعات خطا 6/2 را نشان می دهد. بر این اساس، کارآیی دو شاخص استفاده شده برای اندازه گیری آب قابل دسترس خاک قابل تأیید است.
ارائة مدل عامل مبنا برای کنترل هوشمند چراغ های راهنمایی و مسیریابی پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترافیک شهری در دنیای امروز، به خصوص در کلان شهرها، یکی از مشکلات مهم و فراگیر محسوب می شود. در سال های اخیر برای غلبه بر این مشکل، راه حل های بسیاری پیشنهاد شده که بیشتر آنها برمبنای مدل سازی کلان ترافیک شهری عرضه شده اند. ولی به دلیل پیچیدگی های زیاد محیط شهری و عوامل متعدد و متفاوت مؤثر در ترافیک شهری، این مدل ها نمی توانند به خوبی فضای دینامیک و متغیر ترافیک شهری را مدل سازی کنند. در مقابل، به دلیل قابلیت بالای عامل ها در مدل سازی تعاملات مؤلفه های مؤثر در ترافیک و همچنین مدل سازی فضای متغیر محیط شهری، روش عامل مبنا روشی مناسب و نویدبخش برای مدل سازی ترافیک شهری به شمار می رود. با توجه به مطالب بیان شده، در این تحقیق، به منظور ارتقا و بهبود مسیر یابی وسائط نقلیه برمبنای ایجاد قابلیت ارسال و دریافت اطلاعات ترافیکی در میان مؤلفه های ترافیک، یک مدل عامل مبنا مطرح شده است. همچنین، در این مدل، چراغ های راهنمایی و در واقع کنترل سبز و قرمزشدن آنها، با توجه به وضعیت ترافیکی (تعداد اتومبیل ها) در خیابان های متصل به تقاطع های در معرض کنترل، هوشمند سازی شده است. در مدل مطرح شده، فرض شده است تمامی وسایل نقلیه به GPS و وسایل ارتباطی مناسب مجهزند. برای پیاده سازی از پلتفُرم JADE و کتابخانة کلاس های آن استفاده شده است. درنهایت، داده های شبیه سازی مناسب به مدل وارد شده و نتایج حاصل از روش ها و سناریو های گوناگون مطرح شده در مدل، از منظر کاهش ترافیک و میانگین زمان سفر در شبکة حمل ونقل شهری، ارزیابی شده است.
پهنه بندی عرصه های مناسب برای استحصال رواناب با استفاده از AHP و GIS (مطالعه موردی: حوضه آبخیز سمبور چای استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمع آوری آب باران، با اهداف و انگیزه های گوناگونی صورت می گیرد که هدف اصلی آن، بهینه سازی و مدیریت بهره برداری از آب باران بر اساس نیاز و مصرف می باشد. حوضه آبخیز سمبور چای با مساحت 74830 هکتار در مناطق خشک و نیمه خشک ایران در استان اردبیل واقع شده است. در این تحقیق به منظور تعیین مناطق مستعد برای استحصال رواناب از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS استفاده شد. بدین منظور نقشه مناطق مستعد استحصال آب با به کارگیری مفهوم سطح منبع متغیر بر اساس حجم آب قابل استحصال و از طریق مدل AHP تهیه ش د. پس از وزن دهی به پارامترهای شدت بارش نیم ساعته با دوره بازگشت 10 سال، شدت بارش یک ساعته با دوره بازگشت 2 سال، بارش متوسط سالانه، NDVI، متوسط شیب، نفوذپذیری خاک، سنگ شناسی سطحی و دما و مشخص شدن تاثیر آن ها، عرصه های مناسب و نامناسب برای استحصال رواناب مشخص شد. نتایج نشان داد که زیرحوضه های واقع در قسمت شمالی منطقه با دارا بودن مساحت بالادست بیش تر و دبی پیک 7 تا 21 متر مکعب بر ثانیه، زمان تمرکز بالای 120 دقیقه، دمای متوسط بیش تر از 13 درجه سانتی گراد، شاخص NDVI منفی و ارتفاع رواناب سالانه 7 سانتی متر بیش ترین پتانسیل تولید رواناب را دارند.
تحلیل سطوح برخورداری و رتبه بندی شهرستان های استان همدان با استفاده از مدل-های چند معیاره TOPSIS و KOPRAS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل ساختاری نظام مدیریت و برنامه ریزی کشور، مسأله تمرکز خدمات در مرکز و ضعف و نارسائی آن در پیرامون است که مسبب مسائل متعددی چون رشد بی عدالتی و افزایش فقر در مناطق مختلف کشور می باشد. هدف تحقیق حاضر، بررسی وضعیت خدمات عمومی و نحوه پراکنش آنها در شهرستان های استان همدان است. روش پژوهش مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز به شیوه کتابخانه ای و اسنادی، و با بررسی 52 متغیر از سالنامه آماری سال 1392 استان همدان به دست آمده است. تحلیل داده ها با استفاده از مدل های تصمیم گیری TOPSIS و KOPRAS، وزن دهی به روش آنتروپی و تکنیک تحلیل خوشه ای انجام گرفته است. نتایج به دست آمده بیانگر عدم تعادل در توزیع خدمات در بین شهرستان های استان همدان می باشد. نظام برنامه ریزی این استان تابعی از برنامه ریزی مرکز- پیرامون است، به گونه ای که اکثر خدمات در مرکز (همدان) واقع شده و هرچه فاصله از مرکز زیاد می شود، سطح خدمات نیز کمتر می شود. یافته ها نشان می دهد که شهرستان همدان با رتبه یک (با ضریب 600/0) و در سطح برخوردار از توسعه، شهرستان ملایر با رتبه 2 (با ضریب 310/0) در سطح نیمه برخوردار، شهرستان های بهار (با ضریب 305/0)، نهاوند (با ضریب 266/0)، کبودرآهنگ (با ضریب 205/0)، تویسرکان (با ضریب 177/0) و رزن (با ضریب 176/0) و با رتبه های 3 تا 7 درسطح محروم، و شهرستان های اسدآباد (با ضریب 138/0) و فامنین (084/0) نیز با رتبه های 8 و 9 در سطح بسیار محروم قرار دارند.
پیش بینی و شبیه سازی الگوی توسعه فضایی - کالبدی شهر چابهار در چشم انداز سال 1420 با بهره گیری از الگوی سلول های خودکار و RS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش روزافزون شهرها، افزایش مهاجرت به آن ها و رشد بی رویه جمعیت، لزوم هدایت آگاهانه و سازماندهی فضایی را دوچندان کرده است. از سوی دیگر، پیش بینی توسعه شهرها برای برنامه ریزی و تأمین امکانات لازم با هدف رشد شهر در آینده بسیار ضروری است. پژوهش حاضر تغییرات زمین های شهر چابهار را طی سال های 1370 تا 1393 ارزیابی و سپس این تغییرات را تا سال 1420 هجری شمسی پیش بینی می کند. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. برای گردآوری داده ها، تصاویر ماهواره ای لندست در سال های 1370، 1380 و 1393 تجزیه و تحلیل شده است. برای تحلیل داده ها، نرم افزارهای ARC&GIS، ENVI و IDRISI به کار رفته و پیش بینی تغییرات کاربری تا سال 1420 با بهره گیری از الگوی زنجیره های مارکوف و CA نشان داده شده است. نتایج به دست آمده از پیش بینی نشان می دهد گسترش کالبدی به سمت فشرده سوق پیدا می کند؛ به این صورت که از سال 1370 تا 1380 به طور میانگین در هر سال، 5/43 هکتار و از سال 1380 تا 1393 یعنی 13 سال، 5/59 هکتار گسترش را نشان می دهد و در چشم انداز سال 1420 به حدود 7/28 هکتار در سال خواهد رسید.
تحلیلی بر استقرار بهینة مکانی فضاهای سبز شهری به روش منطق فازی در محیط GIS (نمونة موردی: منطقة چهار شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: با مطرح شدن مفهوم شهرهای پایدار و آفرینش مکان های سرزندة شهری، اهمیّت فضاهای سبز شهری و تعبیة آن ها در فضاهای شهری، بیش از پیش آشکار شده است. توجّه به این مسأله، با گسترش شهرنشینی و انباشت جمعیّت و تراکم در شهرها، در کنار چالش هایی چون گرمایش و آلودگی آب و هوای شهری، ضرورتی دو چندان یافته است. در همین راستا مطالعة حاضر، با هدف تحلیل استقرار بهینة مکانی فضاهای سبز شهری در منطقة چهار شهر تبریز به انجام رسیده است.
روش: روش مطالعة حاضر، توصیفی– تحلیلی بوده که برای دست یابی به هدف پژوهش، اطّلاعات مربوط به دوازده کاربری شهری در منطقة چهار شهر تبریز، از نقشة 1:5000 کاربری اراضی شهر تبریز استخراج شده است و در محیط نرم افزار Arc GIS 10 تولید شده است و سپس با استفاده از توابع فازی، به عضویت فازی درآمده است.
یافته ها/ نتایج: تحلیل نهایی وضعیّت لایه های کاربری های دوازده گانه با استفاده از حدّ آستانه های 7/0، 8/0، و 9/0 در قالب عملگر گامای فازی انجام گرفته است. نتایج به دست آمده از آزمایش حدّ آستانه های 7/0، 8/0 و 9/0 نشان می دهد که با در نظرگرفتن شرایط موجود استقرار کاربری های منتخب پژوهش در منطقة چهار شهر تبریز، حدّ آستانة 7/0 بهتر توانسته است یک سازگاری قابل انعطاف بین گرایش های افزایشی و کاهشی کاربری ها نسبت به استقرار و همجواری با فضاهای سبز شهری برقرار کند.
نتیجه گیری: مطابق نتایج عملگر حدّ آستانة 7/0، قسمت هایی از مرکز و جنوب شرقی این منطقه با توجّه به شرایط موجود، بسترهای مناسب برای استقرار فضای سبز شهری هستند.
ارزیابی شدت بیابان زایی منطقه سراوان با استفاده از مدل IMDPA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از روش ایرانی IMDPA، حساسیت اراضی منطقه سراوان به بیابان زایی ارزیابی و بررسی شده است. برای این منظور، پس از بررسی و ارزیابی های اولیه، چهار معیار اقلیم، پوشش گیاهی، خاک و فرسایش بادی به عنوان مهم ترین معیارهای مؤثر در بیابان زایی منطقه با شاخص های متفاوت در نظر گرفته شد. با استفاده از روش فوق، امتیازات هر شاخص در معیار مربوطه مشخص و ارزش هر معیار با محاسبه میانگین هندسی امتیاز شاخص های آن مشخص شد. پس از آن هر یک از معیارها به صورت لایه های اطلاعاتی وارد محیط GIS شدند. با روی همگذاری و تلفیق لایه های رستری معیارهای مذکور و محاسبه میانگین هندسی معیارها به کمک فرمول DM=(SI×WEI×VI×CLI) 1/4و تجزیه و تحلیل آن با استفاده از مدل IMDPA نقشه شدت بیابان زایی منطقه به دست آمد. نتایج حاصل از این ارزیابی نشان می دهد، 24/45 درصد منطقه از نظر درجه بیابان زایی در کلاس متوسط و 39/54 درصد آن در کلاس شدید قرار دارد و 37/0 درصد منطقه که شامل مناطق مسکونی بود، در هیچ کلاسی قرار نگرفت. معیار اقلیم با ارزش عددی 1/3، بیشترین تأثیر و معیار خاک با ارزش عددی 35/2، کمترین تأثیر را در بیابان زایی منطقه دارد. همچنین معیارهای پوشش گیاهی و فرسایش بادی به ترتیب با ارزش های عددی 62/2 و 87/2 شدت بیابان زایی شدید را نشان می دهد.
کاربرد مدل هایRS-GIS در بهینه سازی گسترش شهری با تأکید بر حفظ محیط زیست (نمونه موردی: شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این پژوهش، بررسی بهینه سازی گسترش شهر همدان در جهت حفظ محیط زیست است. بنابراین برنامه ریزی برای بهترین مکان ها جهت توسعه فیزیکی گسترش شهر که کمترین آسیب ها را به کاربری های کشاورزی و محیط زیست ایجاد کند، در زمره اهداف این تحقیق است. روش: نوع تحقیق کاربردی و روش مورداستفاده توصیفی تحلیلی است. برای بررسی بهینه سازی گسترش اندازه گیری های فضایی شهر از تکنیک های نوین سنجش از دور استفاده شده و تغییرات کاربری اراضی شهر بین سال های ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۱، درنظر گرفته شده است. یافته ها/ نتایج: بررسی ها نشان دهنده کاهش شدید اراضی کشاورزی و باغات درنتیجه تبدیل آنها به اراضی ساخته شده است. بنابراین با استفاده از مدل AHP، مشخّصات اراضی براساس نیازهای توسعه شهری به پنج طبقه، از کاملاً مناسب تا کاملاً نامناسب تقسیم شدند تا گسترش آتی شهر، تنها در اراضی بایر و فاقد پوشش گیاهی که دارای شرایط مناسب جهت توسعه فیزیکی شهر هستند، صورت گرفته است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از ارزیابی تصاویر ماهواره ای نشان داد که بیشترین افزایش سطوح کاربری در منطقه شهری همدان طی سال های مذکور، صورت گرفته است. بنابراین زمین های کشاورزی به همراه باغات منطقه بیشترین کاهش ها را نشان داداند. حال اگر این روند گسترش کالبدی شهر ادامه پیدا کند تا سال ۲۰۲۵، مساحتی معادل ۶۳/۷۲۰ هکتار زمین کشاورزی و پوشش گیاهی تخریب خواهد شد. بنابراین بهترین مکان برای گسترش آتی شهر همدان بیشتر در مناطق شمال غربی و شرق شهر واقع شده اند.
GEONET - شبکه ایستگاه های دائم GPS ژاپن
حوزههای تخصصی:
geonet (شبکه مشاهدات زمینی gps) که شامل 1200 ایستگاه دائم می باشد، بزرگترین شبکه gps در جهان است. این مقاله بطور خلاصه به بررسی تاریخچه، سیستم، کاربردها و چشم انداز آینده شبکه می پردازد.
آزمون روشی کمّی در تحلیل گونه-ریخت شناسانه ی بافت های شهری بر اساس شاخص تراکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است که روشی کمّی را بر اساس نگرش گونه-ریخت شناسانه به بافت های شهری معرفی و آزمایش کند. در این میان شاخص تراکم با تعریف خاصی به عنوان یک ویژگی گونه شناختیِ قابل سنجش مورد استفاده قرار می گیرد. در این نوشتار پس از مقدمه و اشاره ای کوتاه به پیشینه ی روش های کمّی مطالعه ی شکل بافت های شهری و نیز پیوند میان تراکم فیزیکی و گونه-ریخت شناسی ، ابزاری به نام spacemate معرفی و تشریح می گردد. برای آزمون این روش بافت هایی از کلانشهر تبریز برگزیده شده و پس از استخراج و طبقه بندی داده های مورد نیاز بر روی نمودار spacemateجانمایی و تحلیل شده است. با این که این روش در اصل با در نظر گرفتن ساختارهای شهری کشورهای غربی طراحی و به شکلی محدودآزموده شده است، نتایج این تحقیق نشان می دهد که روش مورد آزمایش – که در کشور ایران برای اولین بار در پژوهش حاضر آزموده می شود - در صورت وجود داده های قابل استناد ، قابلیت بومی شدن و کاربست ، هم به منظور توصیف و هم به منظور پیش بینی و برنامه ریزی در بافت های شهری ایران (و کشورهایی که بافت های شهری مشابه ایران دارند)را نیز دارا است.
سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی روش های تحلیل شبکه (ANP) و تحلیل چندمعیارة مکانی در بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش در محدودة محور و مخزن سدها (مطالعة موردی: سد قلعه چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقه ای که به دلیل وضعیت جغرافیایی و ساخت وسازهای انسانی مستعد لغزش است ضروری است. سد مخزنی قلعه چای عجبشیر یکی از این نوع نواحی است. در این مطالعه، به منظور بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش روش های تحلیل شبکه (ANP) و چندمعیارة مکانی ارزیابی شد. در این مطالعه از تصویر TM، 2011 ماهوارة لندست استفاده شد. فاکتورهای مؤثر بر وقوع زمین لغزش (شیب، جهت دامنه، لیتولوژی، کاربری زمین، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، طبقات ارتفاعی) در محیط GIS آماده و سپس با لایة پراکنش زمین لغزش ها قطع داده شد و نقشه های پهنه بندی خطر زمین لغزش در روش های فوق تولید شد. نتایج نشان داد که در بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقة مورد مطالعه، فرایند تحلیل چندمعیارة مکانی نسبت به روش فرایند تحلیل شبکه عملکرد بهتری دارد. همچنین، تفسیر ضرایب نشان داد که کاربری اراضی، طبقات ارتفاعی و جهت دامنه نقش مهمی در وقوع زمین لغزش دارد و با استفاده از نقشة پیش بینی احتمال وقوع زمین لغزش، منطقه به پنج گروه حساسیت بسیار پایین، پایین، متوسط، بالا و بسیار بالا تقسیم شد.
ارزیابی و پهنه بندی توان اکوتوریسمی شهرستان اهر براساسِ تحلیل چندمعیاره فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان اهر یکی از شهرستان های شمالی آذربایجان شرقی است که باوجودِ داشتن مناظر و چشم اندازهای طبیعی مناسب درجهتِ توسعه اکوتوریسم، نتوانسته است از این حیث به جایگاه واقعی و شایسته خود برسد. در این خصوص به نظر می رسد که آگاهی از توان های اکوتوریسمی منطقه و شناسایی نواحی مستعد اکوتوریسم به منظورِ صرفه جویی در وقت، هزینه و رونق بخشی به اقتصاد گردشگری منطقه مورد مطالعه امری ضروری است. این پژوهش بر آن بود تا با استفاده از روش تحلیل چندمعیاره فازی به این مهم دست یابد. در این راستا بر پایه شواهد میدانی و اسناد مختلف کتابخانه ای، داده ها و اطلاعات مربوط به 8 معیار محیطی شاملِ شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، فاصله از آبراهه ها، تراکم آبراهه ها، تراکم پوشش گیاهی، خاک و سنگ شناسی گردآوری شد. عملیات آماده سازی، مدیریت و تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) انجام گرفت که در نهایت به تهیه نقشه پهنه بندی توان اکوتوریسمی منطقه مورد مطالعه انجامید. نتایج حاصل از این پهنه بندی نشان از وجود پتانسیل های خوب اکوتوریسمی در منطقه مزبور داشت و تطابق قابل قبولی را با واقعیات زمینی به نمایش گذاشت. تمرکز پهنه هایی با توان بالا در جنوب شهرستان و در داخل درّه های رودخانه ای ضمن تأکید بر اهمیت این پهنه ها، اولویتی را به جهت توسعه اکوتوریسم برای دهستان های منطقه مشخص ساخت. به طوری که دهستان های واقع در جنوب غرب شهرستان شاملِ بزکش و گویجه بل از بیشترین اولویت درجهتِ توسعه اکوتوریسم برخوردار بودند. کم ترین توان اکوتوریسمی عمدتاً به مناطق شرقی شهرستان و قسمت میانی آن در سمت شمالی رود اهر اختصاص یافت. اگرچه در بین معیارهای مورد بررسی نقش تراکم پوشش گیاهی در نقشه پهنه بندی توان اکوتوریسمی و اولویت بندی دهستان ها بارزتر بود؛ اما نبایستی از نقش برجسته رودها و کرانه های آن ها در ایجاد محیط های مساعد برای طبیعت گردی غافل بود. نهایتاً اینکه توسعه اکوتوریسم در منطقه مورد مطالعه، توجه ویژه و همه جانبه به جاذبه های طبیعی عرصه های رودخانه ای و کوهستانی را می طلبد.
اولویت بندی مسیرهای اصلی گردشگری استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از مدل های TOPSIS و AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به مسیرهای گردشگری به منظور جذب توریسم در یک منطقه می تواند ضمن درآمد زایی، باعث ارتقای کیفیت زندگی جامعه میزبان شود. یک مسیر گردشگری علی رغم داشتن جاذبه ها و منابع متعدد گردشگری در طول مسیر نیاز به برنامه ریزی راهبردی دارد. استان چهارمحال و بختیاری از جمله استان هایی است که با دارا بودن شرایط و امکانات مناسب فرهنگی و تاریخی و جاذبه های طبیعی وگردشگری یکی از قطب های توریستی کشور می باشد اما با این وجود به طور شایسته نتوانسته از این فرصت به صورت بهینه استفاده نماید. این مقاله با هدف اولویت بندی مسیرهای گردشگری استان چهار محال و بختیاری مورد مطالعه قرار گرفته است.روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و از نوع کمی و کیفی می باشد. اطلاعات مورد نیاز از آمار رسمی بدست آمده است، سپس با استفاده از مدل TOPSIS و همچنین وزن دهی به شاخص ها و زیر شاخص ها از طریق مدل AHP به رتبه بندی مسیرهای 6گانه گردشگری استان چهار محال و بختیاری پرداخته شده است . نتایج حاصل ازTOPSIS نشان می دهد که بین مسیرها نابرابری وجود دارد و مسیر شماره 1 دارای رتبه اول و مسیر شماره 4 دارای رتبه آخر است . میانگین امتیاز ها نشان می دهد که مسیرهای شماره 1 و5 دارای امتیاز بالاتر از میانگین ، مسیرهای شماره 5 و 3حول میانگین و مسیرهای 2و4 پایین تر از میانگین هستند. در نهایت راهکارهای لازم برای از بین بردن عدم تعادل در مسیرهای گردشگری و ارائه پیشنهادات لازم پرداخته شده است.
معرفی Geo – Info
حوزههای تخصصی:
Geo - Info یک سیستم ترسیمی پیشرفته است که کار با آن از سازمان زمین کشور لهستان آغاز شده و سپس توسعه یافت. هم اکنون این سیستم استانداردی برای تهیه نقشه های بزرگ مقیاس تعیین نموده است. در مقاله حاضر، کاربردها و توانایی های سیستم geo-info مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. سیستم geo-info در سال 1992 برای دپارتمان ژئودزی و سازمان زمین لهستان در اداره محلی ...