فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلفه های مهم در برنامه ریزی های مربوط به سلامت هر جامعه، آمار و علل مرگ و میر در آن جامعه است. در این مطالعه به پهنه بندی عوامل مؤثر بر توزیع جغرافیایی مرگ و میر در سطح 24 شهرستان استان خوزستان، در سال 1391 با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار کاربردی ArcGIS پرداخته شده است. در این روش برای مقایسه زوجی گزینه ها از اعداد فازی و برای به دست آوردن وزن ها و ارجحیت ها از روش میانگین گیری هندسی استفاده می گردد. پس از محاسبه وزن ها با استفاده از اعداد فازی مثلثی، اوزان نهایی آماده به کارگیری در محیط GIS گردید. بر اساس آمار سازمان ثبت احوال استان خوزستان در سال 1391 بیشترین عومل مؤثر در مرگ و میر ناشی از بیماری های قبلی و عروقی (6687)، علائم و حالات بد تعریف شده و مبهم (1778) و حوادث غیر عمد (1667) است. در نتیجه در بیماری قلبی و عروقی با وزن 06/0 شهرستان اهواز با قرارگیری در طبقه ی دارای رتبه ی اول و شهرستان های رامهرمز، بهبهان، بندر ماهشهر، دزفول و آبادان با قرارگیری در طبقه ی (زیاد) رتبه ی دوم را به خود اختصاص داده اند. شهرستان های ایذه، مسجد سلیمان، شوشتر، شوش، شادگان و خرمشهر در طبقه ی (متوسط)، رتبه ی سوم و در نهایت سایر شهرستان ها دارای کم ترین تراکم این بیماری می باشند. بنابراین پراکندگی بیماری ها در سطح شهرستان های استان خوزستان به دلیل مرکزیت اداری و سیاسی و تراکم بالای جمعیت به صورت نامتعادل صورت گرفته است.
ارزیابی توان زیست محیطی دهستان تازیان به منظور مدیریت اکوتوریسم با استفاده از GIS و AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی توان زیست محیطی، سنجش موجودی و توان بالقوه سرزمین با معیارهای مشخص و از پیش طرح ریزی شده است. در طی سال های اخیر، گردشگری روستایی به عنوان یکی از مهمترین صنایع برخوردار از پتانسیل های لازم برای کمک به جوامع محلی در راستای توسعه فعالیت های اقتصادی، مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق، ارزیابی توان زیست محیطی دهستان تازیان به منظور مدیریت اکوتوریسم در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی با فرایند تحلیل سلسله مراتبی و انتخاب مناسب ترین مکان های توسعه اکوتوریسم و تدوین معیارهای تأثیر گذار است. بدین ترتیب، 9 معیار به عنوان معیار اصلی و 24 زیر معیار انتخاب شد. با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و با کمک گرفتن از نرم افزار 11Expert Choice، معیارهای انتخاب شده وزن دهی، اولویت بندی و از نرم افزار ArcGIS 10 برای نقشه سازی، تجزیه و تحلیل داده های نمایشی اطلاعات و تلفیق لایه ها استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل شده، معیار زیرساخت های گردشگری بیشترین اهمیت و معیار ویژگی های اجتماعی کمترین اهمیت را داشت. همچنین 74 درصد از کل مساحت دهستان تازیان دارای درجه توان ضعیف، 13 درصد آن دارای توان متوسط، 9 درصد دارای توان خوب و 4 درصد دارای توان بالا برای مدیریت اکوتوریسم است.
سنجش سطوح توسعه یافتگی سکونتگاه های شهری با به کارگیری مدل تحلیل خوشه ای (نمونه تحت مطالعه: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت وضعیت موجود سکونتگاه های شهری برای سنجش سطوح توسعه یافتگی آنها از اهمیت ویژه ای در برنامه ریزی شهری برخوردار است. امروزه آگاهی از نقاط قوت و ضعف شهرها، برای ارائه طرح ها، سیاست گذاری ها و برنامه های شهری ضروری است. در واقع استفاده از شاخص های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی، بهداشتی و غیره می تواند معیاری مناسب برای تعیین جایگاه سکونتگاه های شهرها باشد که با مقایسه شهرها با توجه به شاخص های توسعه، زمینه های رفع مشکلات و نارسایی های موجود برای دستیابی به توسعه مطلوب و واقعی به وجود می آید. با تعیین و ارزیابی سطوح توسعه سکونتگاه های شهری مشخص می گردد که کدام شهر نیاز به سرمایه گذاری بیشتر نسبت به دیگر شهرها دارد.
هدف این مقاله تعیین سطوح توسعه یافتگی شهرستان های استان تهران با بهره گیری از مدل تحلیل خوشه ای است. برای سطح بندی، 36 شاخص در سه بعد اجتماعی، اقتصادی، زیربنایی و کالبدی انتخاب گردید و با به کارگیری روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی، طبقه بندی شهرستان های این استان صورت پذیرفت. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و از نوع کاربردی – توسعه ای است. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و نیز از نرم افزار GIS برای سطح بندی سکونتگاه های شهری استفاده شده است.
یافته های پژوهش نشان می دهد که شهرستان های استان از نظر شاخص های توسعه در یک سطح قرار ندارند. نتیجه به کارگیری روش خوشه ای سلسله مراتبی این است که شهرستان های استان تهران در سه خوشه سطح بندی می شوند. شهرستان تهران در خوشه اول به عنوان برخوردارترین شهرستان و شهرستان های دماوند، پیشوا، پاکدشت، ری، بهارستان، رباط کریم، ورامین، اسلامشهر، قدس، ملارد و شمیرانات در خوشه دوم قرار گرفته اند. البته با اینکه 12 شهرستان در یک خوشه قرار گرفته اند، با توجه به امتیاز شاخص ها به 7 سطح رده بندی می شوند که از بین آنها شمیرانات بعد از تهران وضعیت بهتری دارد. شهرستان فیروزکوه در خوشه سوم قرار دارد. در نهایت فیروزکوه به عنوان محروم ترین شهرستان برای سامان دهی و سامان بخشی باید در اولویت قرار گیرد. بنابراین با تهیه طرح های کوتاه مدت فوری و سرمایه گذاری مناسب می توان وضعیت رفاهی و معیشی افراد این شهرستان را ارتقا بخشید. البته این بدان معنا نیست که بقیه شهرستان ها نیاز به ارائه خدمات رفاهی ندارند، بلکه با توجه به شاخص ها، این شهرستان نسبت به دیگر شهرستان ها به تمهیدات و برنامه های ویژه نیاز دارد.
ارزیابی و اولویت بندی اثرات گردشگری در سطح ملی با استفاده از تکنیک Topsis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر توسعه صنعت گردشگری در سطح کلان و خرد، باعث تغییر در اقتصاد، اجتماع و نگرش سیاسی جوامع شده است. گردشگری، محیط، فرهنگ، هنر، سبک زندگی، ارتباطات، اعتقادات، سیاست، اقتصاد و نوع توسعه را در یک جامعه تحت تأثیر قرار می دهد و از این رو قابل مطالعه است. در این پژوهش از طیفی از اثرات گردشگری برای شناسایی عوامل عمده اثرات گردشگری در مقیاس ملی استفاده خواهیم کرد. در این راستا تحقیق حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از پرسشنامه و با استفاده از تکنیک رتبه بندی بر اساس تشابه به راه حل ایده آل به ارزیابی و اولویت بندی اثرات منفی و مثبت گردشگری در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، محیطی و سیاسی در مقیاس ملی بپردازد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در بین پیامد های گردشگری بیشترین آثار مثبت مربوط به بعد اقتصادی و در مرحله بعد اجتماعی بوده است. بالاترین اولویت اثرات اقتصادی و اجتماعی گردشگری شامل اشتغال زایی و کمک به توسعه منطقه ای و تغییر در الگوهای فرهنگی و ارتقاء سطح آگاهی بود. همچنین عمده ترین پیامد های منفی مربوط به آثار محیطی بود. در بین عوامل مؤثر بر آثار و تبعات سیاسی گردشگری تقلیل کشمکش های سیاسی و در مرحله بعد فعال شدن دیپلماسی نظام با اهمیت ترین شاخص ها در ارزیابی عوامل مؤثر بر این تبعات بودند.
تحلیلی بر استفاده از روشهای تصمیم گیری چندمعیاره و بهینه سازی چندهدفه برای مکانیابی جغرافیایی مدارس، مطالعه موردی منطقه 17 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد جمعیت، استقرار مراکز خدماتی جدید مختلف از جمله مراکز آموزشی را ضروری میسازد. یکی از گامهای اساسی در استقرار این مراکز، انتخاب مکان بهینه برای آن ها با توجه به اهداف و معیارهای مختلف است؛ به گونهای که ضمن برخورداری مراکز از توزیع فضایی مناسب و تخصیص متعادل، ناسازگاری بین کاربریها نیز در سطح منطقه تا حد ممکن کاهش یابد. افزایش تعداد معیارها و عوامل مؤثر، منجر به پیچیدهتر شدن مسأله میشود و استفاده از روشهای قوی و کارآمد را ضروری میسازد. در این پژوهش به منظور تعیین مکانهای مناسب جهت استقرار چندین مدرسه ابتدایی دخترانه در بخشی از منطقه 17 تهران و تخصیص آن ها به دانشآموزان، از قابلیتهای سیستم اطلاعات جغرافیایی[1]، روشهای تصمیمگیری چندمعیاره[2] و رویکرد بهینهسازی تکاملی چندهدفه[3] استفاده شده است. برای انجام بهینهسازی، اصل عدالت در دسترسی، تعادل ظرفیت مدارس و نیز تناسب و مطلوبیت مکانهای انتخابی با توجه به موقعیت کاربریهای سازگار و ناسازگار مدنظر قرار گرفته است. به دلیل استفاده از یک روش تکاملی چندهدفه، نتایج تحقیق به جای یک پاسخ، شامل چندین پاسخ بهینه است. در این تحقیق پنج پاسخ به طور نمونه انتخاب و بررسی شدند. در حالتی که مکان ها از سازگاری و مطلوبیت بالایی برخوردار بوده اند، تابع تعادل ظرفیت وضعیت مناسبی نداشته است. در بهترین پاسخ مربوط به تابع عدالت در دسترسی، مکان های پیشنهادی از توزیع فضایی مناسبی برخوردار هستند اما مطلوبیت و سازگاری آن ها چندان مناسب نیست. مکان های مربوط به بهترین پاسخ تابع تعادل ظرفیت نیز از نظر مطلوبیت و سازگاری ضعیف هستند. در هر صورت تصمیمگیرندگان میتوانند پاسخهای بهینه را از دیدگاههای مختلف با یکدیگر مقایسه و پاسخ نهایی را با توجه به اهمیت نسبی هر یک از اهداف از بین آن ها برای پیادهسازی انتخاب نمایند.
اولویت بندی پهنه های مناسب توسعه اکوتوریسم در شهرستان تالش با GIS و AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نخستین گام ها در برنامه ریزی برای توسعه گردشگری منطقه، داشتن شناخت کامل از محیط است؛ به گونه ای که ضمن شناسایی مناسب ترین مکان ها برای توسعه گردشگری آن، پهنه های نامناسب یا در معرض خطر نیازمند حفاظت یا احیاء نیز مشخص شوند تا بدین ترتیب ضمن طرح ریزی برای ارائه بهترین و سودآورترین برنامه ها، اصول توسعه پایدار نیز رعایت شود. از این رو در پژوهش حاضر، با به کارگیری سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، پهنه های مناسب توسعه گردشگری در شهرستان تالش که به دلیل برخورداری از جاذبه های کم نظیر طبیعی همچون کوهستان، جنگل های انبوه، رودخانه، روستاهای ییلاقی - تاریخی، آبشارها، چشمه های طبیعی و همچنین سواحل دریای خزر، از منظر اکوتوریسم، توانمندی های بسیار مناسبی دارد و از شهرستان های برتر استان گیلان به شمار می رود، به ترتیب اولویت مشخص شده اند. بدین منظور، پس از تعیین 5 معیار و 27 زیرمعیار برای بررسی پتانسیل های گردشگری منطقه در قالب پرسش نامه مقایسه های زوجی، به توزیع پرسش نامه بین خبرگان و صاحب نظران حوزه گردشگری در شهرستان تالش، اقدام شد. پس از ارزش گذاری این معیارها با روش AHP، لایه های رقومی مربوط به معیارها و زیرمعیارها در محیط GIS تهیه و تلفیق شدند تا درجات تناسب محیطی برای توسعه گردشگری در منطقه مشخص شوند. یافته ها بیان می کند 777 کیلومتر مربع از زمین های شهرستان تالش در طبقه بسیار مناسب و 415 کیلومتر مربع از این پهنه ها در طبقه مناسب قرار دارند؛ به عبارت دیگر، در مجموع، 55 درصد از زمین های شهرستان تالش شرایط پذیرفتنی برای برنامه ریزی و توسعه گردشگری دارند. همچنین، بخش مرکزی با برخورداری از مساحت 434 کیلومتر مربع از پهنه های با درجه بسیار مناسب، اولویت اول را برای برنامه ریزی توسعه گردشگری به دست آورده است. پس از آن، بخش های کرگانرود، اسالم و حویق به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند.
رتبه بندی برخورداری از شاخص های خدمات شهری با استفاده از مدلهای استورگس و V- PROMETHEE (مورد مطالعه: شهرهای استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد توازن در شاخص های توسعه به ویژه در شهرها، از جمله مصادیق بارز توسعه یافتگی بشمار می رود. گام اول این مهم، شناخت وضع موجود می باشد. از این رو تحقیق حاضر با هدف سطح بندی شهرهای استان همدان از لحاظ برخورداری از شاخص خدمات شهری در هشت مؤلفه منتخب از زیرگروه خدمات شهری انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف گذاری، کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی- تحلیلی است که در آن از روش پیمایشی و نظرخواهی از کارشناسان و نیز مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری شهرهای چهارده گانه استان همدان است که از نظر شاخص های خدماتی مانند: تعداد آتش نشانی، کتابخانه های عمومی، پارک های عمومی، بیمارستان های عمومی، خودرو حمل زباله، پایانه های مسافربری، مراکز آموزش عالی و دفاتر خدمات ارتباطی؛ که با استفاده از پرامیتی و مدل استورگس (در محیط نرم افزار ویژوال پرامیتی) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج بدست آمده نشان می دهدکه: شکاف عمیقی بین شهرهای این استان از لحاظ برخورداری از خدمات شهری وجود دارد؛ به ترتیبی که شهر همدان از نظر برخورداری از خدمات، بیشترین جریان خالص خروجی (1) در مدل پرامیتی و بالاترین امتیاز (332) در مدل استورگس را به خود اختصاص داده است. شهر ازندریان نیز با (0.846-) و (6) امتیاز به ترتیب در مدل های پرامیتی و استورگس، محروم ترین شهر استان از نظر برخورداری از مؤلفه های مورد مطالعه بوده است. از مقایسه دو مدل مذکور همچنین مشخص شد که به جز دو شهر مذکور، رتبه حاصله از مدل پرامیتی برای شهرهای میانی، تناسب بیشتری با جایگاه فعلی این شهرها دارد. به عبارت دیگر رتبه شهرهای استان در پرامیتی به مجموع کمی خدمات هشتگانه مورد مطالعه، نزدیک تر است. در حالی که رتبه های حاصله از استورگس انطباق کمتری با مجموع خدمات مورد بررسی را نشان می دهد.
ارائه یک رویکرد ترکیبی برپایه ی تئوری مجموعه ناهموار- درخت تصمیم در پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر سنجنده ی TM (مطالعه موردی: شهرستان شوشتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت علم و تکنولوژی، حجم زیادی از داده های فضایی و غیرفضایی در پایگاه داده های بزرگ ذخیره می شوند. تحلیل این داده ها به منظور تصمیم گیری نیاز به داده کاوی فضایی را بطور جدی برای کشف دانش ضروری می سازد. بکارگیری تصاویر ماهواره ای، تحلیل زمین آماری و انواع داده های فضایی در مطالعات پایش تغییرات کاربری اراضی ابزاری مفید و کاربردی هستند؛ اماآنچه در این میان مهم است استخراج قواعد دقیق بواسطه ادغام مقادیر داده های زیاد به منظور فراهم ساختن دانش درباره قلمرو مورد بحث است. تئوری مجموعه ناهموار (RST) یکی از تکنیک های داده کاوی است که بطرق گوناگون در مدلسازی عدم قطعیت در داده ها استفاده می گردد. از اینرو در این پژوهش، روش کشف دانش RST بمنظور استخراج قواعد در ترکیب با الگوریتم درخت تصمیم (DT) برای طبقه بندی تصاویر ماهواره ای و پایش تغییرات کاربری اراضی مورد استفاده قرار می گیرد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که با توجه به تغییرات بوقوع پیوسته طی سه دوره زمانی 6891 (5631)، 8991 (7731) و 4102 (3931) می توان دریافت که تغییرات افزایشی و کاهشی چشمگیری بترتیب در اراضی ساخت شده و پهنه های آبی اتفاق افتاده است؛ در حالیکه اراضی کشاورزی تغییرات چندانی نداشته است. البته با توجه به سال پایه (6891) می توان بیان داشت که سطح زیرکشت اراضی کشاورزی منطقه نسبت به سال پایه که همزمان با جنگ تحمیلی بوده است تغییرات اندکی را شاهد بوده و این یعنی که طی سه دهه گذشته سطح زیرکشت به مانند دوره جنگ تحمیلی است. این امر بیانگر بحرانی است که در بخش کشاورزی در حال اتفاق افتادن است. همچنین نتایج به لحاظ متدولوژی با توجه به صحت کلی و آماره کاپا حاصل از مدل ترکیبی DT-RST می توان گفت که RST ابزاری قدرتمند در داده کاوی، تقلیل داده های زائد از پایگاه داده ها و استخراج قواعد برای بکارگیری در روش DTمی باشد.
انتخاب شهر کوچک برای توسعه منطقه ای با استفاده از مدل فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) در محدوده مجموعه شهری آمل، بابل، ساری و قائمشهر
حوزه های تخصصی:
با وجود مهم بودن سیاست استفاده از شهر کوچک در توسعه منطقه ای، نظریه پردازان و اندیشمندان این حوزه، هیچگونه تعریف واضح و مشخصی از شهر کوچک و نیز نقش ها و ویژگی هایی که باید در برنامه ریزی منطقه ای داشته باشد، ارائه نمی دهند. بنابراین در عمل، اجرای سیاست شهر کوچک برای بر طرف نمودن ناتوازنی منطقه ای به دلیل وجود ابهامات مذکور، نتوانسته موفقیت جامع و کاملی را بدست آورد. لذا زمانی می توان به کارکرد بهتر و موثرتر این سیاست دست یافت که درک شود به چه شهری «کوچک» گفته می شود و چه شهر کوچکی دارای «قابلیت و توانایی» استفاده در توسعه منطقه ای است؟ در این راستا، این مقاله با بررسی متون نظری و تجربیات عملی استفاده از سیاست شهر کوچک نقش هایی از قبیل بازار فروش محصولات کشاورزی، توزیع خدمات و کالا، ایجاد اشتغال غیرکشاورزی و جذب مهاجران روستایی را برای شهرهای کوچک در نظر گرفته و در ادامه، از درون مفهوم و ماهیت این نقش ها، ویژگی هایی مانند ویژگی های جمعیتی، اداری، اقتصادی، خدماتی، ارتباطی و جغرافیایی را در قالب چارچوب مفهومی برای «انتخاب» یک شهر کوچک استخراج و معرفی می نماید. این پژوهش بوسیله مدل فرآیند تحلیل شبکه(ANP) و با مطالعه مجموعه شهری آمل، بابل، ساری و قائمشهر، آشکار می کند که از 16 شهر موجود در محدوده مطالعاتی، تنها 6 شهر بر اساس نقش ها و ویژگی های مذکور، می توانند جزو شهرهای کوچک باشند؛ آن هم شهرهای کوچکی که دارای بالاترین ظرفیت و توانایی در اجرای اقدامات و سیاست های مربوط به توسعه منطقه ای برای ایجاد توازن و تعادل در سطح محدوده مورد نظر هستند.
نقشه وسیله ای اساسی و اصولی در مطالعات جغرافیائی (1)
حوزه های تخصصی:
مکانیابی بهینه محل دفن مواد زاید جامدشهری با استفاده از مدل (AHP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: شهرستان تنکابن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش روزمره تولید مواد زاید شهری یکی از مهمترین عوامل تهدید کننده سلامت محیط زیست جهانی می باشد. در حال حاضر دفن مواد زاید شهری عمدترین روش دفع در بسیاری از کشورها از جمله ایران است. نوع تحقیق توسعه ای و کاربردیوروشبررسیآنتوصیفی و تحلیلیاست.در این تحقیق از نرم افزارهای SPSSو 10 وARC/GISجهت تحلیل های مکانی و آماری استفاده گردیده است. گردآوری اطلاعات در این پژوهش بصورت کتابخانه ای شامل : منابع کتاب ها و فیش برداری و استفاده از مقالات شبکه اینترنت، سیمنارها و پایان نامه ها بوده است. هدف اینمقاله،تعیین مکانمناسببرایدفنموادزائدشهریدر شهرستان تنکابناست. در فرایندمکا یابیاراضیمناسب برایمحلدفنموادزائد،9 لایه اطلاعاتی شامل لایه های فاصله از مناطق شهری و روستایی، سطح آب های زیرزمینی،فاصله از رودخانه، کاربری اراضی، نوع خاک،بارش،فاصله از راه های ارتباطی،کاربری اراضی و شیب کلاس بندی شده، با استفاده از فرایندهم پوشانی و استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) با استخراج وزن های مؤثر در عملیات مکان یابی به کار گرفته شد. بر اساس نتایج بدست آمده در این پژوهش، 12/34 هکتار از مساحت کل شهرستان تنکابن دارای اهمیت فوق العاده قوی می باشدکه 12/0 درصد منطقه را در اختیار دارد. همچنین 90/1827 هکتار از مساحت منطقه اهمیت خیلی قوی دارد که 95/6 درصد از منطقه را در اختیار دارد. این درحالی است که 82/9904 هکتار از مساحت منطقه دارای اولویت کم اهمیت است که 70/37 درصد منطقه و اهمیت متوسط با 63/7233 هکتار حدود 53/27 درصد منطقه را در اختیار دارد. منطقه دارای اهمیت قوی با مساحت 35/7267 هکتار و 66/27 درصد و منطقه خیلی قوی با مساحت 90/1827 و 95/6 درصد، جهت پیشنهاد محل دفن موادزائد جامدشهری مورد توجه قرار گرفته اند.
ارزیابی نقش دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه روستایی مورد شناسی: بخش قره پشتلوی شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اولویت های اساسی در توسعه روستایی، کاهش نابرابری بین شهر و روستا است و روستاییان به واسطه کمبود خدمات و امکانات ناچارند از طریق مراجعه مکرر به مراکز شهری، نیازهای خود را برطرف کنند. یکی از راه حل های برنامه ریزان روستایی، توسعه خدمات و برخی کارکردهای شهری در مراکز روستایی است؛ از جمله این خدمات، توسعه دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در مراکز روستایی است. به طوری که امروزه، 9721 دفتر ICT در روستاهای کشور فعالیت می کنند. بدین ترتیب، هدف این تحقیق ارزیابی نقش دفاتر ICT روستایی در توسعه روستایی بخش قره پشتلوی شهرستان زنجان است. روش تحقیق مقاله، توصیفی-تحلیلی است و برای گرد آوری داده ها از مطالعات میدانی و کتابخانه ای بهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل 9 نقطه روستایی با 6417 نفر جمعیت در بخش قره پشتلو می باشد که دفاتر ICT روستایی در آنها مستقر است. حجم نمونه نیز با روش نمونه گیری کوکران، 95 نفر برآورد شد. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیات پژوهش، از تکنیک آزمون تک نمونه ای t و مدل تحلیل مسیر و با کمک نرم افزارهای SPSS، excel و ARC GISاستفاده شده است. در این تحقیق، شاخص های اقتصادی، اجتماعی، اطلاعاتی و خدماتی به عنوان متغیرهای مستقل و شاخص توسعه روستایی به عنوان متغیر وابسته درنظر گرفته شد و در سه بخش به بررسی نقش دفاتر ICT در توسعه روستایی پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ضریب تأثیر دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی بر شاخص خدماتی 17.617، شاخص اطلاعاتی 9.898 ، و شاخص اقتصادی 8.810 بوده است. و این دفاتر با ارتقاء شاخصهای فوق، در روند توسعه روستا تأثیر گذاشته است. برای گسترش عملکرد این دفاتر در منطقه، توسعه زیرساخت های علمی، ارتباطی و فرهنگی و ارتباط بین نهادهای محلی با دفاتر ICT ضروری است.
ارزیابی شاخص NDSI در پایش خشکسالی به کمک تکنیک سنجش از دور ( مطالعه موردی: استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع خشکسالی در مطالعات منابع آب اهمیت زیادی دارد. شاخص هایخشکسالیهواشناسیمستقیماًازرویداده هایهواشناسینظیربارندگیمحاسبهمی شوند درصورتفقدانداده هایمذکور،درپایشخشکسالیمفیدواقع نخواهندشد.لذاتکنیکسنجشازدورمی تواندابزاریمفیددرپایشخشکسالیبهشماررود. دراینتحقیقبااستفادهازتصاویرماهواره ایسنجنده MODIS روندتغییراتشاخصنرمالشدهپوششگیاهی استان اصفهان برای سال های 2000 تا 2008 بررسی شد. شاخص NDVIعلاوه بر پوشش گیاهی طبیعی برای پایش خشکسالی به ویژه خشکسالی زراعی نوع دیم هم می تواند مؤثر باشد. بادرنظرگرفتناینشاخص،پوششگیاهیمنطقه به4گروهطبقه بندی شد ومساحتهرکدامازطبقاتنیزمحاسبهشد.درنهایتدوشاخص SPI و NDVI موردمقایسهقرارگرفت. نتایجحاصل ازمحاسبه شاخص SPI حاکی از وقوع خشکسالیشدید در سال 2008 و خشکسالیمتوسطبه ترتیب در سال های2000 و 2001 دراستاناصفهان است. محاسبهشاخص NDVI دراینسهسالنیزنشاندادکهمیزانپوشش گیاهیضعیفبهطورقابلمحسوسیافزایشیافته است. با این حال نتایج حاصل از اثر تغییرات بارندگی بر روی شاخص NDVI نشان داد که همزمانی وقوع خشکسالی هواشناسی و خشکسالی کشاورزی در تمام سال ها وجود ندارد. برای سال 2006 علی رغم اینکه بارش بیشتر از سال های قبل و بعد و بیشتر از میانگین بارش استان بوده، اما براساس نتایج شاخص NDVI این سال همراه با خشکسالی کشاورزی (کاهش ارزش شاخص NDVI) بوده و برعکس در سال های 2002 و 2004 که بارش کمتر از سال 2006 رخ داده اما شرایط دیم و مرتع بهتر از سال 2006 بوده و همچنین در سال 2003 با اختلاف 2 میلیمتر بارش در سال 2002، مقدار شاخص NDVIکاهش زیادی یافته است. نتایج این تحقیق ضرورت تعریف نمایه ای که همه این موارد را بیان کند دوچندان می کند.
مدل سازی فراسنج های اقلیمی استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقلیم و تغییرات آن، نقش مهمی در همه ابعاد زندگی انسان ایفا می کند و به همین دلیل پیش بینی اقلیم آینده که متکی بر مدل های گردش عمومی جو انجام می گیرد، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این پژوهش، داده های سناریوی A1B مدل های گردش عمومی جو BCM2 و IPCM4، برای ارزیابی تأثیر تغییرات اقلیمی بر دمای کمینه و بیشینه، تابش و بارش در هفت ایستگاه همدید استان خراسان جنوبی به کمک مدل آماری LARS-WG ریزمقیاس شدند. برای این کار سه مرحله واسنجی، صحت سنجی و مدل سازی مدل ها در ایستگاه های منتخب انجام گرفت و کارایی مدل ها از نظر شباهت مقادیر مشاهده شده و مقادیر شبیه سازی شده با استفاده از شاخص های خطا، مانند ریشه میانگین مربعات و ضریب تعیین ارزیابی شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها در لارس، مکنز، سنس استیمیتور و من کندال، نشان داد که دمای کمینه، دمای بیشینه و تبخیر و تعرق در تمام شهرهای استان خراسان جنوبی (بجز قائن با افزایش بسیار جزئی بارش) طی2060-2011 روند افزایشی خواهند داشت، بقیه ایستگاه ها روند کاهشی بارش را شاهد خواهند بود. همچنین به جزبه جز قائن و فردوس، در بقیه ایستگاه ها روند افزایشی تابش مشاهده خواهد شد. طبق برآوردها، روند افزایشی دما در بیرجند و قائن کمتر بوده و در طبس بیشتر خواهد بود. چنین به نظر می رسد که تغییرات نه چندان شدید فراسنج ها در برخی ایستگاه ها، به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی و توپوگرافی منطقه است.
برآورد ظرفیت آب قابل دسترس خاک، با استفاده از تصاویر ماهواره ای و داده های کنترل زمینی در مناطق کوهستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مسائل هیدرولوژیک وکشاورزی، ظرفیت آب قابل دسترس خاک متغیری مهم انگاشته می شود و برآورد این متغیر در مقیاس حوضه آبخیز از اصولی است که در نظر گرفته می شود. به دلیل ناپیوستگی در برداشت نمونه ها و نداشتن دسترسی به اطلاعات کافی در ارتباط با شناخت ویژگی های مناطق و نیز، صرف هزینه و زمان زیاد جهت برآورد آب قابل دسترس خاک و تغییرات مکانی آن، استفاده از تصاویر ماهواره ای به صرفه است. بنابراین، توسعه و بسط روش ساده و مدل های متکی بر اصول سنجش از دوری، به منظور برآورد ظرفیت آب قابل دسترس خاک، ضروری است. به طورکلی، مطالعات گذشته براساس پایش رطوبت خاک بوده و به دیگر توابع رطوبت خاک، همچون آب قابل دسترس کمتر پرداخته شده است. بر همین اساس، در این مطالعه تلاش بر برآورد یکی از توابع رطوبت خاک، با نام ظرفیت آب قابل دسترس خاک است. اصول نظری این تحقیق بر پایه ارتباط بین پوشش گیاهی و دمای سطحی زمین است و دلیل استفاده از دو شاخص یادشده طرح آزمایش و بررسی کارآیی شاخصی مستقل از شاخص های فیزیکی خاک است که به اندازه گیری ظرفیت آب قابل دسترس در خاک منجر شود. در این مطالعه، مدلی ترکیبی و منتج از دو شاخص دمای سطح زمین و پوشش گیاهی نرمال شده به منظور برآورد آب قابل دسترس خاک در حوضه آبخیز هیو واقع در منطقه هشتگرد ما ارائه شده است. به منظور کنترل زمینی، پنجاه نمونه خاک با توزیع سیستماتیک برداشت شد.80% نمونه ها ی برداشت شده برای برازش مدل ترکیبی دمای سطح زمین و شاخص نرمال شده پوشش گیاهی، و 20% نمونه ها برای اعتبارسنجی مدل به کار رفت. اعتبارسنجی رگرسیون چندمتغیره با ضریب تبیین 85/0، در سطح معناداری 01/0 و جذر میانگین مربعات خطا 6/2 را نشان می دهد. بر این اساس، کارآیی دو شاخص استفاده شده برای اندازه گیری آب قابل دسترس خاک قابل تأیید است.
مکان یابی و آمایش صنایع پتروشیمی با رویکرد برنامه ریزی محیط زیست و بهره گیری از روش تلفیقی پرومته و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی (مطالعه ی موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مکان یابی و آمایش صنایع پتروشیمی از دیدگاه برنامه ریزی محیط زیست با استفاده از روش تلفیقی پرومته و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی در استان لرستان است. پردازش و تحلیل داده ها به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی و براساس ده معیار مهم از نظر کارشناسان محیط زیستی شامل طبقات ارتفاع، طبقات شیب، فاصله از مناطق حفاظت شده، قابلیت کاربری اراضی، فاصله از رودخانه ها، فاصله از گسل، فاصله از نقاط روستایی، فاصله از نقاط شهری، فاصله از صنایع موجود و فاصله از راه ها صورت گرفته است. در این پژوهش از روش پرومته برای رتبه بندی آلترناتیوها و از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی برای تعیین وزن هریک از معیارها استفاده شد. برپایه ی نقشه وزن بندی نهایی، از مجموع مساحت منطقه، شانزده درصد (45 هزارو207 کیلومتر مربع) برای توسعه ی صنایع پتروشیمی مناسب هستند. نتایج تجزیه و تحلیل حساسیت مدل نیز نشان داد که بخش زیادی از مکان های ب ا ت وان نسبتاً مناسب و مناسب نقشه ی نهایی، منطبق بر کلاس های ک املاً مناس ب ه ریک از مشخصه های ورودی در مدل بوده است و این ام ر رض ایت بخ ش بودن مدل به کار رفته را در مطالعات مکان یابی صنایع پتروشیمی نشان می دهد.
تحلیل امنیت انسانی-شهری در استان خراسان جنوبی از منظر ژئوپلیتیک با استفاده نزم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امنیت انسانی شامل تأمین نیازهای اولیه مادی و غیرمادی است. به بیان دیگر امنیت انسانی مسائلی فراتر از حیات و بقای فیزیکی انسان را در بر می گیرد. شهر کانون و بستر اصلی رشد و تکامل بشری است. بر این اساس فضاهای شهری باید بتوانند با توجه به شباهتها و تفاوتهای میان افراد و گروههای سنی و اجتماعی، محیطی امن، سالم، پایدار و جذاب را برای همه افراد فراهم کند و به نیاز تمامی اقشار اجتماعی پاسخ مناسب بدهند. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل جغرافیایی و ژئوپلیتیکی موثر در امنیت انسانی- شهری استان خراسان جنوبی با روش توصیفی-تحلیلی صورت پذیرفته است. بر اساس یافته های اسنادی مهمترین عوامل جغرافیایی و ژئوپلیتیکی مؤثر در امنیت انسانی-شهری استان مذکور تلفیقی از عوامل و مولفه های اجتماعی- فرهنگی، سیاسی- امنیتی، اقتصادی- زیربنایی و جغرافیای طبیعی هستند. همچنین ویژگیهایی از قبیل کم و کیف جمعیت، اشتغال، قو-مگرایی، مرزی بودن، سطح توسعه پایین، کویری بودن، کوهستانی بودن، وسعت زیاد در کنار جمعیت پایین، قاچاق و شرایط امنیتی حاکم بر کشور افغانستان در امنیت استان خراسان جنوبی به ویژه امنیت انسانی و مناطق شهری آن مؤثر است. در بخش میدانی پژوهش جامعه آماری 178 نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 85 نفر برآورد شده است. ضریب آلفای کرونباخ برای این پژوهش 87/0 درصد بوده و برای روایی پژوهش از پیش آزمون بهره گرفته شده است. بر اساس آزمونT یک طرفه از میان شاخصهای میدانی مورد بررسی در این پژوهش پنج شاخص اول مؤثر در امنیت انسانی-شهری استان خراسان جنوبی به ترتیب عبارتند از: وجود محرومیت اقتصادی و فقر تولید؛ توسعه نامتوازن، میزان اشتغال، اتباع بیگانه و مهاجران خارجی و زیاد بودن ارتباطات برون مرزی. همچنین بر اساس نتایج آزمون فریدمن؛ شاخص های محرومیت اقتصادی ،توسعه نامتوازن، میزان اشتغال، زیاد بودن ارتباطات برون مرزی و توپوگرافی به ترتیب مهمترین عوامل تأثیرگذار بر امنیت شهری است.
ساماندهی فضایی کاربری فضای سبز شهری با استفاده از GIS (مطالعه موردی: منطقه ۷ شهر تهران)
حوزه های تخصصی:
فضای سبز، به عنوان یکی از شاخص های توسعه یافتگی جوامع دارای ابعاد زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی است. برای اینکه بتواند نقش ها و عملکردهای خود را به خوبی ایفا کند، اولین و مهمترین گام تعیین مکان های مناسب برای آن است. هدف از انجام این تحقیق، ساماندهی فضای سبز شهری در منطقه ۷ تهران می باشد. برای این منظور از مدل AHP Fuzzy استفاده شد. روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی است. در این تحقیق با بررسی و ارزیابی معیارهای مورد نیاز در مکان گزینی فضای سبز شهری اقدام به تهیه نقشه و ایجاد لایه اطلاعاتی برای هر یک از معیارها در محیط GIS گردید و جمعاً از ۱۰ معیار استفاده شد. سپس به منظور مدل سازی، به هرکدام از لایه های اطلاعاتی بر اساس مدل AHP وزن مناسبی اختصاص داده شد. در نهایت نقشه ها با یکدیگر تلفیق شده و نقشه نهایی حاصل گردید. با قرار دادن لایه پارک های موجود با نقشه مطلوبیت، فضایی جهت جانمایی کاربری فضای سبز مشخص گردید که هیچ کدام از پارک های موجود در منطقه ۷ در پهنه های بسیار مطلوب قرار نگرفته و نزدیک به نیمی از پارک های موجود در این منطقه یعنی بالغ بر ۴۳ درصد در پهنه نامطلوب، حدود ۳۴ درصد در مطلوبیت متوسط و ۲۳ درصد نیز در پهنه مطلوب قرار داشته اند. با توجه به اینکه نزدیک به نیمی از پارک های موجود منطقه در پهنه نامطلوب قرار دارند، می تواند بیان کننده این نکته باشد که در مکان یابی کاربری فضای سبز ضوابط سازگاری برنامه ریزی کاربری اراضی نادیده گرفته شده است.
تحلیل الگوهای فضایی و دامنه برد قاچاق کالا در مناطق مرزی کشور (مطالعه موردی: قاچاق ارزاق عمومی در استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاچاق یا ورود و خروج غیرقانونی و مخفیانة کالا، از پیچیده ترین و پرمسئله ترین رفتارهای مجرمانه در کشور است. هرساله از محل این رفتار ناهنجار، هزینه ها و خسارت های جبران ناپذیر مادی و معنوی به کشور وارد می شود. در استان بوشهر در مرز جنوبی کشور، به دلیل وجود مرزهای گستردة آبی و ویژگی های جغرافیایی و سوق الجیشی، آمار بالای قاچاق کالا یکی از مسائل مهم به شمار می آید. در پژوهش حاضر، الگوهای فضایی پدیدة قاچاق کالا و دامنة کالاهای قاچاق در این استان مطالعه شده است. این پژوهش کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است و گردآوری داده ها به دو روش اسنادی و میدانی، طی یک سال انجام شده است. جامعة آماری پژوهش نیز شامل قاچاق های وقوع یافتة ارزاق عمومی در محدودة استان بوشهر است. به منظور تحلیل داده ها و تحلیل فضایی قاچاق در این استان، از آزمون های مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار، روش تحلیل شبکه و تحلیل تراکم کرنل استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد بیشترین میزان کشف قاچاق ارزاق عمومی در استان بوشهر، در شهرستان کنگان و کمترین میزان کشفیات در شهرستان دشتی رخ داده است. تحلیل زمانی ارزاق عمومی نشان می دهد این کالاها، در روزهای میانی هفته بیش از روزهای دیگر قاچاق می شود و الگوی توزیع شبانه روزی، بیانگر توزیع بیشتر جرایم در ساعت های میانی روز است. درپایان، ضمن تحلیل عوامل مؤثر بر پدیدة قاچاق در استان بوشهر، چند پیشنهاد برای کنترل و مقابله با این پدیدة ناهنجار ارائه می شود.