فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری یکی از منابع مهم تولید درآمد، اشتغال و ایجاد زیرساخت ها برای رسیدن به توسعه پایدار است. منطقه بیستون یکی از مناطق زیبا و دیدنی استان کرمانشاه است که علی رقم وجود جاذبه های گردشگری فراوان فاقد امکانات و تسهیلات مناسب برای جذب گردشگران است. از آنجا که برای برنامه ریزی مناسب در زمینه گردشگری نیازمند شناخت قابلیت ها و محدودیت های منطقه هستیم، بنابراین، در این پژوهش سعی داریم که قابلیت ها و محدودیت های توسعه گردشگری در منطقه بیستون را شناسایی و ارئه راهبرها و استراتژی های مناسب جهت توسعه اکوتوریسم را مشخص نمائیم. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش توصیفی– تحلیلی است. به منظور جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز، از مطالعات کتابخانه ای، بررسی اسناد و همچنین مطالعات میدانی شامل مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده و با توجه به اطلاعات به دست آمده به بررسی جاذبه ها، امکانات، خدمات و وضعیت کلی اکوتوریسم و ژئوتوریسم در منطقه اقدام شده است. در مرحله بعد، جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه راهبردها و استراتژی های توسعه اکوتوریسم و ژئوتوریسم از روش SWOTاستفاده شده است. یافته های تحقیق، نشان دهنده آن است که، منطقه بیستون توانایی های بالایی در زمینه اکوتوریسم و ژئوتوریسم دارد و وجود رودخانه گاماسیاب و سراب بیستون و نوژیوران و همچنین چشم انداز زیبای منطقه مهم ترین نقاط قوت منطقه هستند، ولی با کمبودهایی همچون عدم تبلیغات، نبود مکان های اقامتی و کمبود امکانات زیربنایی و رفاهی مواجه است.
سنجش اثرگذاری شاخص های ICT بر زندگی روستاییان با استفاده از روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «روستا»، گاهی برابر با مفاهیمی مانند اقلیت، نواحی بی فایده از نظر اقتصادی، نواحی کوچک، حومه، مشتریان تجاری کوچک، فشرده از نظر اقتصادی، مشاغل خانگی، نواحی گسسته و منزوی و مانند آن است. با این وجود فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی با کاهش تأثیر عامل فاصله جغرافیایی ، نشان داده است که این تکنولوژی رابطه مهمی با نواحی روستایی دارد. در این ارتباط توسعه فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی در برخی از مناطق روستایی ایران تغییراتی را در شرایط حاکم بر زندگی روستاییان سبب ساز شده است. اگر چه دامنه و شدت تأثیرگذاری فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی بر کسی پوشید نیست، اما بازخورد توسعه این فناوری ها در کشورهای کمتر توسعه یافته چندان روشن نیست. از جمله مشکلات مطرح در این خصوص ابهام در حوزه های تأثیرگذاری ICT و نیز عدم وجود یک اجماع کارشناسی در این مورد است. این مطالعه به عنوان یک پژوهش کاربردی که به شیوه «توصیفی - تحلیلی» انجام گرفته است، در واقع پاسخی به این نیاز است. در این راستا پس از بررسی پیشینه مطالعات انجام شده، ادبیات موضوع و نظریه های مطرح در خصوص فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی مبنای نظری لازم برای استخراج حوزه های تأثیرپذیر زندگی روستایی از ICT فراهم شد. پس از آنکه حوزه ها مؤلفه های متأثر از ICT تعیین شد، با استفاده از مدل AHP گروهی، نظرات 20 کارشناس مرتبط ادغام شده و نتایج نهایی استخراج شد. انتخاب این کارشناسان به گونه ای بود که نزدیک ترین تخصص های مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات و نیز مبحث توسعه و برنامه ریزی روستایی را در برگیرد. در نهایت پژوهش حاضر ضمن ارائه الگویی جدید از شاخص های زندگی روستایی که از فناوری اطلاعات و ارتباطات متأثر است، وزن و اهمیت این شاخص ها را در ارتباط با میزان تأثیرپذیری از ICT مشخص نموده است.
نیازسنجی پارکینگ های عمومی در مناطق شهری با استفاده از مدل های ریاضی و آماری مورد شناسی: شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرن بیستم رشد و توسعه بسیاری را برای کشورهای جهان به ارمغان آورد. از جمله این ارمغان ها توسعه صنعت و تکنولوژی، شهرنشینی و ورود ماشین به زندگی مردم بود که در قرن بیست و یکم نیز ادامه یافته است. چالش های فراوانی زندگی شهری را تحت تأثیر قرار داده است که از آن جمله می توان به حمل و نقل شهری، افزایش خودروی شخصی، ترافیک، کمبود پارکینگ و محل توقف وسایل نقلیه اشاره کرد. شهرهای بزرگ با دو مسأله عمده در حوزه حمل و نقل شهری مواجه هستند:
1. افزایش روز افزون وسایل نقلیه، خصوصاً وسایل نقلیه شخصی؛
2. کمبود پارکینگ.
شهرهای بزرگ و کلان شهرها با مشکلات بیشتری در این زمینه روبرو هستند. شهر کرمان به دلیل جمعیت زیاد، تمرکز فعالیت های شهری در مرکز شهر و سطح گسترده ای از بافت های فرسوده، مشکلات زیادی در حوزه حمل و نقل دارد. یکی از مشکلات این شهر، کمبود پارکینگ است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.
هدف مقاله پتانسیل سنجی نیاز به پارکینگ در شهر کرمان است. روش تحقیق کمّی و تحلیلی است و سعی شده تا با کمک روش های مختلف مدل سازی ریاضی و آماری مانند مدل وزنی قرار دادی، AHP، تاپسیس و فازی علاوه بر شناسایی سطوح شهری با نیاز بالا به پارکینگ در شهر کرمان، مناسب ترین مدل برای شناسایی این پهنه ها مورد ارزیابی قرار گیرد. برای به دست آوردن نقشه های پهنه بندی از لایه های اطلاعاتی فاصله از بازار، تراکم مراکز تجاری، تراکم مراکز درمانی، تراکم مراکز اداری، جمعیت، فاصله از بزرگراه، فاصله از بلوار، فاصله از خیابان، فاصله از مراکز آموزش عالی، فاصله از فرهنگسرا ها و فاصله از پارک ها مورد توجه قرار گرفته است. جهت ارزیابی مدل ها نیز از لایه های مربوط به پارکینگ های عمومی موجود و موقعیت بازار استفاده گردید. نتایج نهایی نشان می دهد که بیشتر پهنه های با نیاز بسیار زیاد به پارکینگ در مرکز شهر واقع گردیده اند و مدل وزنی قرار دادی بهتر از دیگر مدل های به کار رفته توانست پهنه های با نیاز بالا به پارکینگ را نشان دهد و مدل ها Topsis, AHP ، فازی سطوح با نیاز فراوان به پارکینگ را در سطح پایین تری نشان می دهند.
ارزیابی اثرات توسعه بر محیط زیست استان چهار محال و بختیاری و تعیین اولویت دهستان ها برای توسعه با استفاده از مدل تخریب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تعیین آثار توسعه بر محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از مدل تخریب ایران و امکان توسعه بیشتر دهستان ها می باشد. تقسیمات سیاسی در سطح دهستان (44 دهستان) به عنوان واحد کاری استفاده شد. آسیب پذیری اکولوژیکی با استفاده از نقشه های شیب، جهت، ارتفاع، میانگین دمای سالانه، نقاط همباران، حساسیت به فرسایش، پراکنش گسل ها، عمق خاک، پوشش گیاهی، ذخیره گاه های جنگلی و مناطق حفاظت شده و روی هم گذاری با واحدهای کاری مورد ارزیابی قرار گرفت. عوامل تخریب به تعداد 13 عامل شناسایی و شدت آنها در هر یک از واحدهای کاری تعیین شد. تراکم فیزیولوژیک جمعیت نیز از تقسیم جمعیت موجود در هر واحد کاری بر وسعت زمین های قابل کشت به دست آمد. با وارد کردن مشخصه های مدل در نرم افزار Excell، ضرایب تخریب در هر یک از دهستان ها محاسبه و برحسب شدت تخریب در 6 طبقه تقسیم بندی شدند. از نظر شدت تخریب در گذشته، از کل مساحت استان، %4/64 مستعد توسعه بیشتر، %9/31 دارای قابلیت توسعه مشروط به انجام عملیات بهسازی و %7/3 دارای قابلیت محدود توسعه است
بررسی توزیع مکانی بارش سالانه با استفاده از روش های زمین آماری (مطالعه ی موردی: استان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از مطالعات و بررسی های منابع طبیعی و کشاورزی، به دلیل عدم پوشش کامل ایستگاه های اندازه گیری نقطه ای باران ، برآورد بارش منطقه ای یا تخمین بارش در مناطق خشک میان ایستگاه ها ضروری است. بنابراین، آگاهی از میزان متوسّط بارندگی در یک حوضه ی آبخیز، از عوامل اساسی در هیدرولوژی و طرّاحی سازه است. روش های مختلفی برای برآورد بارش وجود دارد که ازجمله ی آن می توان به روش های میان یابی اشاره کرد. در بیشتر موارد، یکی از روش هایِ موجودِ دلخواهِ کارشناس انتخاب و مورد استفاده قرار می گیرد که ممکن است برآورد دقیقی نباشد. هدف از این پژوهش، مشخّص کردن توزیع مکانی بارش سالانه ی حوزه ی آبخیز قم با استفاده از روش های زمین آماری و مقایسه ی روش های موصوف با یکدیگر است. برای این کار، پس از جمع آوری آمار و اطلاعات مربوطه و وارد کردن آنها در محیط نرم افزار GS+و ARC GIS نسخه ی 10، نقشه ی هم باران تهیّه و آنالیز واریوگرام منطقه ی مورد مطالعه انجام شد. سپس برای ارزیابی روش های میان یابی از روش ارزیابی متقابل و دو عامل MAE وMBE استفاده شد. در این مطالعه، دو روش زمین آماری کریگینگ و عکس فاصله با توان های (1تا 3) برای برآورد بارش سالانه با استفاده از آمار سی ساله ی ایستگاه های باران سنجی در استان قم و اطراف آن مورد ارزیابی قرار گرفتند و برای ارزیابی دو روش فوق نیز، از معیار میانگین خطای مطلق (MAE) استفاده شد. نتایج این ارزیابی نشان داد که تغییرات بارندگی سالانه، بیشتر از مدل گوسی تبعیّت می کند. در محدوده ی مورد مطالعه، روش کریگینگ با MAE برابر 22/30 میلی متر، مناسب ترین روش تخمین بارندگی سالانه است و روش عکس فاصله به توان یک با MAE برابر 23/32 میلی متر و عکس فاصله به توان دو با MAE برابر 55/33 میلی متر وعکس فاصله به توان سه با MAE برابر1/35میلی متر در رده های بعدی قرار می گیرند.
اولویت سنجی تعیین راهبردهای توسعه فضاهای عمومی شهر عسلویه با استفاده از مدل فرآیند تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای عمومی، نقش محوری در برنامه ریزی و توسعه شهرها دارند و از اجزای اصلی یک محیط شهری سالم و با نشاط به حساب می آیند. توسعه کیفی و کمی فضاهای عمومی شهرها، هنگامی روند مطلوب اجرایی و قابل تحققی پیدا خواهد نمود، که اولویت سنجی مسائل موجود در شهرها، مبتنی بر نظریات نوین مشارکت مردمی (دیدگاه استفاده کنندگان) و استفاده از روش های علمی مناسب و کارآمد باشد. از آنجا که نظرات و آراء مختلفی در سطح شهر پیرامون مسائل و اولویت های شهری وجود دارد و اتخاذ تصمیمات می بایست همگرا و در راستای پوشش همه جانبه اولویت ها باشد، بنابراین هدف مقاله حاضر، اولویت سنجی و تعیین راهبردهای توسعه فضاهای عمومی شهر عسلویه با استفاده از مدل «فرآیند تحلیل شبکه» (ANP) می باشد. در این پژوهش روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی- کتابخانه ای، بررسی های میدانی، مراجعه مستقیم به سازمان های مربوطه و استفاده از ابزار پرسش نامه بوده که محدوده مورد مطالعه شامل فضای عمومی؛ پارک، خیابان و بازار و هفت فضای شهری مورد بررسی است. ابتداء مهمترین مسائل مرتبط با فضاهای عمومی شهر با استفاده از منابع، مصاحبه و پرسشنامه استخراج گردید، سپس با توجه به ویژگی های ANP و ویژگی مسائل شهر عسلویه، داده ها و اطلاعات اولیه طبقه بندی و به تبع آن مدل مفهومی ANP تهیه گردید. مدل ANP مبتنی بر فضاهای عمومی شهر عسلویه شامل 4 خوشه (معیار/گروه) و 14 گزینه (نود/زیر گروه) با استفاده از نرم افزار Super Decisions تولید شد و نتایج بررسی های میدانی در نرم افزار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. خروجی های مدل به شیوه های مختلف متنی و نمودارهای متنوع و قابل تأمل برای تمام معیارها و گزینه ها قابل ارائه است، از این رو، به سبب حجم گسترده عملیات، تنها برخی از خروجی ها برای نمونه در مقاله آورده شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد، بیشترین و بالاترین اولویت ها مربوط به تعاملات اجتماعی (0.644 نرمال شده خوشه فضای مطلوب شهری)، دسترسی اجتماعی (0.625 نرمال شده خوشه قابلیت دسترسی به فضاهای عمومی) و سازگاری (0.415 نرمال شده خوشه کاربرد بهینه فضاهای عمومی)، با تأکید بر توسعه فضای عمومی بازار شهر (بخش مرکزی) و بخش ساحلی شهر- پارک نگین جهت تعیین راهبردهای توسعه فضاهای عمومی شهر عسلویه تعیین گردید.
ارزیابی روش های استخراج اطلاعات فیزیکی ساختمان های تخریب شده ناشی از زلزله و ارائه ی الگوریتمی بر پایه لایه های GIS و سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین لرزه ها از بلایای ویرانگر طبیعی تهدید کننده بشر می باشند. از جمله مشکلات بعد از وقوع یک زمین لرزه می توان به موضوع ارزیابی خسارت اشاره کرد. ناحیه، میزان، نرخ و نوع آسیب، اطلاعات ارزشمندی را به منظور فعالیت های بشردوستانه، امداد و بازسازی در منطقه آسیب دیده در اختیار قرار می دهد. عوامل اصلی تعیین کننده هزینه کلی یک بحران، هم به لحاظ آسیب های اقتصادی و هم به لحاظ تلفات جانی، روشن شدن این مسئله است که با چه سرعتی رویداد مورد پاسخ قرار گرفته و با چه کیفیتی اقدامات واکنشی سازماندهی می گردد. تکنیک های سنجش از دور بدلیل دارا بودن قابلیت هایی از جمله واکنش سریع، عدم تماس فیزیکی، هزینه پایین و دید وسیع، نقش ارزشمندی را در استخراج اطلاعات فیزیکی ساختمان ها دارا می باشند. امروزه بدلیل دسترسی به انواع داده های سنجش از دور، روش های متعددی برای ارزیابی خسارت ساختمان ها طراحی و گزارش شده است. هدف از این تحقیق، مروری بر این روش ها بر مبنای بکارگیری تصاویر نوری در سه دسته: رویکرد تصاویر تک زمانه، چند زمانه و تلفیق داده های بُرداری و تصاویر و همچنین ارائه و پیاده سازی یک روش خودکار به منظور تعیین ساختمان های تخریب شده ناشی از زلزله با استفاده از تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک بالا و لایه های GIS می باشد. در روش پیشنهادی، پس از استخراج توصیفگرهای بافتی از تصاویر قبل و بعد از زلزله برای هر ساختمان و تعیین توصیفگرهای بهینه، یک سیستم استنتاج فازی عصبی برای تعیین وضعیت ساختمان ها در چهار کلاس «سالم تا تخریب ناچیز»، «تخریب متوسط»، «تخریب سنگین» و «ویران» طراحی شد. نتایج نشان می دهد که این سیستم، صحت کلی 89%در دسته بندی ساختمان ها به 4 کلاس تخریب را دارا می باشد.
پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی حوضه آبریز مردق چای (آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیل یکی از پدیدههای موجود در طبیعت بوده که انسان از دیر باز شاهد وقوع آن میباشد. در ایران به دلیل وسعت زیاد، اقلیم متعدد، تراکم زمانی و مکانی بارشها در اکثر حوضههای آبریز، همه ساله شاهد سیلابهای عظیمی در بیشتر مناطق کشور میباشیم. در این پژوهش به برآورد ضریب رواناب و حداکثر دبی سیل، شناخت عوامل و عناصر موثر در سیلخیزی، پهنهبندی مناطق براساس شدت پتانسیل سیلخیزی حوضه آبریز پرداخته شده است. در حوضه آبریز مردقچای برای برآورد مقدار رواناب از روش شماره منحنی (CN)، سازمان حفاظت خاک آمریکا (SCS) که در سال 1954، روشی را برای محاسبه بارش مازاد ارائه نمود استفاده گردید. این روش معمولترین روش پیشبینی حجم رواناب است. برای این منظور ابتدا دادهها و اطلاعات مورد نیاز شامل آمار وضعیت اقلیم منطقه، تصاویر ماهوارهای جمعآوری و وارد سیستم اطلاعاتی (GIS) گردید. با تلفیق این دادهها و اطلاعات، براساس روش (SCS) نقشه (CN) حوضه، میزان نفوذ (S)، مقدار رواناب (Q) تهیه شد. در نهایت با استفاده از مدل وزنی و با تلفیق نقشههای میزان بارندگی منطقه، گروههای هیدرولوژیک خاک، شیب، کاربری زمین و... نقشه پهنهبندی پتانسیل سیلخیزی سالانه حوضه با دوره بازگشتهای مختلف تهیه گردید. بنابراین با استفاده از این نقشهها می توان راهکارهایی جهت مقابله با بحرانهای آبی و همچنین کنترل سیلابها در حوضه آبربز ارائه نمود.
معیارهای مکان یابی مدارس و ارزیابی آن ها
حوزه های تخصصی:
ارائه یک مدل تحلیل محیط با رویکرد سیستمی در برنامه ریزی گردشگری (مطالعه موردی: شهرستان ماکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگاهی از شرایط و اتفاقاتی که در محیط تصمیم گیری و برنامه ریزی توسعة گردشگری رخ می دهد، نقش بسزایی در ارتقای آگاهی و بینش ما از فرایند برنامه ریزی و اجرای سیاست های توسعة گردشگری دارد. هدف این پژوهش ارائة مدل تحلیل محیط با رویکرد سیستمی برای برنامه ریزی گردشگری در شهرستان ماکو است. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی و ماهیت موضوع، رویکرد این پژوهش توصیفی- تحلیلی و هدف آن کاربردی است. در این پژوهش، ضمن شناسایی عامل های مؤثر بر برنامه ریزی توسعة گردشگری در شهرستان با استفاده از ماتریس SWOT، تأثیرهای متقابل آن ها نیز به روش کمی و با استفاده از روش دیماتل بررسی شد و درنهایت عملکرد نهایی این عامل ها، براساس تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، تفکیک و رتبه بندی شد و شکاف موجود بین آن ها مشخص شد. درنهایت، با توجه به شرایط حاکم بر گردشگری منطقه، راهبردهایی نیز ارائه شده است. نتایج پژوهش بیانگر وجود قوت ها و ضعف ها و فرصت ها و تهدیدها در عرصة صنعت گردشگری ماکو است، اما ضعف های موجود در عرصة گردشگری شهرستان، بر قوت ها غالب است و مانع استفاده از فرصت ها و پتانسیل ها موجود شده است؛ بنابراین، گردشگری شهرستان ماکو، آنچنان که باید، نتوانسته است از پتانسیل ها و قوت های موجود در زمینة توسعة گردشگری بهره گیرد.
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی در نقش پذیری نهادهای محلی جهت مدیریت بحران زلزله مناطق روستایی (شهرستان قیر و کارزین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زلزله، سالانه خسارت های زیادی در کشورهای مختلف به بار می آورد و گروه های انسانی را از جنبه های مختلف مادی و معنوی در معرض آسیب قرار می دهد. ایران از نظر میانگین سالانه بیشترین تعداد مطلق جمعیت در معرض خطر زلزله، در جایگاه هفتم آسیا و سیزدهم جهان قرار دارد. در میان نواحی سکونتگاهی کشور، شهرستان قیروکارزین در طول تاریخ، همواره با زلزله های ویرانگری رو به رو بوده است. این شرایط، زمینه ساز وقوع قوی ترین زمین لرزه ها در قیروکارزین شده که تلفات و خسارات بسیار زیادی را بر عرصه های شهری و روستایی وارد کرده است. در این ارتباط سیستم اطلاعات مکانی می تواند نقش بسزایی در زمینه تعیین مناطق در معرض مخاطره، نحوه توزیع و کیفیت ساختارهای فیزیکی در معرض خطر و تحلیل مشخصات اقتصادی، اجتماعی و جمعیت مواجه با خطر ایفا نمایند. هدف از این مطالعه، شناسایی پهنه های امن و ناامن و مکانیابی مناسب برای ایجاد پایگاه های مدیریت بحران در شهرستان قیروکارزین می باشد. برای رسیدن به این هدف، اطلاعات مربوط به معیارهای مختلف، مطالعه و به سه دسته متغیرهای طبیعی، متغیرهای کالبدی و متغیرهای نهادی - مدیریتی تقسیم بندی شدند. سپس لایه های اطلاعاتی مربوط به معیارهای مختلف به سامانه GIS وارد و بعد از آماده سازی با استفاده از معادله ی خطی فازی استاندارد سازی شده، سپس تلفیق نقشه ها با استفاده از جمع فازی صورت گرفت. در نهایت پهنه های مناسب و نامناسب از جهت خطر پذیری و ایجاد پایگاه های مدیریت بحران مشخص و بر پایه یافته های این تحقیق، سه روستا با توجه به قابلیت آنها برای ایجاد پایگاه های مدیریت بحران در سه سطح متفاوت تعیین شدند تا دهیاری ها را در فرایند مدیریت بحران در شهرستان قیروکارزین یاری نمایند و از توانایی سیستم اطلاعات جغرافیایی در جهت پیشبرد اهداف پایگاه های مدیریت بحران بهره گرفته شود.
بررسی و پیشنهاد سامانة تعیین موقعیت مبتنی بر عکس مناسب در GIS هر جای گاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گذشت زمان روزبه روز ابزارهای تهیه اطلاعات بصری از قبیل دوربین های عکس برداری، در میان عموم مردم فراگیر شده است. به طوری که در هر زمانی برای اکثر افراد، امکان ثبت اطلاعات بصری محیط اطراف فراهم آمده است. با توجه به سطح وسیعی دسترسی افراد به این ابزارها می توان آنها را بستر مناسبی برای ارائه سرویس های مکانیِ هرجای گاه دانست. در مقاله حاضر، یک سامانة تعیین موقعیت همراه مبتنی بر عکس، ارائه و بررسی خواهد شد. در سامانة پیشنهادی، هر کاربر با ارسال یک عکس از یک ساختمان شاخص در نزدیکی خود، می تواند به نقشه منطقه دسترسی پیدا کند. برای این منظور ابتدا پایگاه داده ای از عکس ساختمان های منطقه تهیه می شود. سپس با دریافت هر عکس از کاربران، عکس دریافتی با عکس های موجود در پایگاه داده مقایسه می گردد و در صورت یافتن عکس مشابه آن در پایگاه داده، نقشه منطقه آن ساختمان برای کاربر ارسال می شود. برای مقایسه عکس ها از الگوریتم استخراج خودکار عوارضِ متناظر، بین عکس های مشابه به نام SIFT استفاده شده است. با مقایسه نقاط اصلی استخراج شده از این الگوریتم می توان عکس های مشابه را شناسایی کرد. در تحقیق حاضر با انجام تغییرات جزئی بر روی این الگوریتم ضمن کاهش زمان اجرا، میزان توانایی الگوریتم در تعیین ساختمان مشابه نشان داده خواهد شد. در پایان، نتیجة انجام پردازش های حالت استاندارد این الگوریتم با حالت اصلاح شدة آن برای تعدادی عکس ارائه می گردد و همچنین نشان داده خواهد شد که با استفاده از الگوریتم دوم، تغییر زیادی در صحت عملکرد سامانه رخ نمی دهد.
پهنه بندی زمین برای توسعه شهری بخش مرکزی منطقه آزاد ارس با استفاده از مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با توجه به اهمیت و ضرورت شناخت ویژگی های محیط طبیعی جهت تمیز و تشخیص نقاط مناسب برای ایجاد بناها و ساختمان ها شهری، از مناطق نامساعد، دست به پهنه بندی اراضی بخش مرکزی منطقه آزاد ارس، برای توسعه شهری زده شده است. برای این منظور 6 شاخص (فاصله از گسل، حریم رودخانه ارس، حریم مسیل ها، جنس زمین، فرسایش و شیب) در نظر گرفته شده و دست به تهیه و تولید آن ها زده شد. بعد از تولید شاخص ها، با توجه به موضوع پژوهش با استفاده از مدل AHP، هر یک شاخص ها وزن دهی شده و با استفاده از قابلیت های نرم افزار ARC GIS دست به ترکیب شاخص ها زده شد و نقشه پهنه بندی زمین برای توسعه شهری منطقه آزاد به دست آمده و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشانگر آن می باشد که مطلوب ترین مکان برای توسعه شهری بر اساس دوری از عوامل بحران آفرین طبیعی در سمت جنوب، جنوب غربی و غرب منطقه قرار دارد که 4762 هکتار از مساحت منطقه را به خود اختصاص داده است. این در حالیست که 2300 هکتار از اراضی این منطقه، اراضی با عدم مطلوبیت برای توسعه شهری می باشد.
بررسی نقش فاکتورهای خاکی بر تراکم ودرصد تاج پوشش گونه های مرتعی با استفاده از GIS ( مطالعه موردی در بخشی از مراتع حوضه "واز")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت و بهره برداری اکوسیستم های مرتعی نیاز به شناخت دقیق اجزای آنها و ارتباطات و اثرات متقابل این اجزا با یکدیگر دارد. این تحقیق به منظور تعیین ارتباط بین فاکتورهای خاک و پارامترهای پوشش گیاهی در بخشی از مراتع حوزه "واز" در مساحتی معادل 2296 هکتار، واقع در استان مازندران انجام پذیرفت. برای این منظور 25 واحد کاری از هم پوشانی نقشه های شیب، جهت و ارتفاع با استفاده از GIS، به عنوان پایه و مبنای نمونه برداری پوشش گیاهی و خاک تعیین گردید. فاکتورهای خاک از قبیل ازت، ماده آلی، pH، EC، بافت و ساختمان تعیین و پارامترهای پوشش گیاهی (تاج پوشش و تراکم) برای تعدادی از گونه های مرتعی مشخص شد. سپس با استفاده از روشهای آماری همبستگی بین فاکتورهای خاک با درصد پوشش تاجی و تراکم گونه ها بررسی گردید. نتایج بیانگر آن است که تأثیر فاکتورهای خاک بر روی گونه های گیاهی یکسان نیست. از بین این فاکتورهای مورد مطالعه؛ EC، pH و رس به ترتیب بیشترین اثر را بر روی پوشش تاجی و EC، رس، نیتروژن و pH بیشترین تأثیر را روی تراکم اغلب گونه ها در منطقه داشته است. البته میزان این تأثیر بسته به نوع پوشش متفاوت است. همچنین با توجه به نتایج، مشخص گردید که هر گونه گیاهی در شرایط ادافیکی خاصی قادر به رشد و ادامه حیات می باشد که از شرایط رشد گونه های دیگر متفاوت است.
مدل سازی ضریب آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله با استفاده از روش تاپسیس در محیط GIS (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به رشد سریع جمعیت که به تبع آن، توسعه ساخت وسازها اجتناب ناپذیر شده است، هر روز بر فشار نیازهای زمینی بشر افزوده شده و بهره برداری از مناطق اطراف شهرها و روستاها برای ایجاد خانه و تأسیسات اقتصادی و صنعتی فزونی می یابد و گاهی سکونتگاه های جدید استقرار اجباری دارند، اما آنچه حائز اهمیت است، وضعیت اسفبار شهرها و کلانشهرهایی است که روی گسل ها یا در مجاورت آن ساخته شده و در معرض خطر زلزله قرار دارند. منطقه مورد مطالعه (شهر اردبیل) روی یک دشت رسوبی با مواد آبرفتی کمتر تحکیم یافته مستقر بوده و با زنجیره ای از گسل ها احاطه شده است. وجود این گسل ها و سابقه لرزه خیزی آنها و نیز، قرارگیری شهر اردبیل روی سازند های سست آبرفتی از یک سو و ناهمگنی در شاخص های کالبدی از سوی دیگر، همواره شهر اردبیل را در برابر زمین لرزه مستعد آسیب کرده است. از آنجایی که در ارزیابی ریسک زلزله شهر اردبیل، عوامل متعددی دخیل هستند، لذا نیاز به استفاده از روشی که بتواند تلفیقی منطقی بین این عوامل ایجاد کند، ضروری به نظر می رسد. در این راستا کاربرد مدل تاپسیس مد نظر بوده است. نتایج حاصل از تحلیل درجات آسیب پذیری در مناطق چهارگانه شهر اردبیل، نشان می دهد که میزان آسیب وارده در منطقه 3 بیشتر از سایر مناطق است، به گونه ای که 37/4 درصد از مساحت این منطقه (32/67 هکتار)، رتبه آسیب پذیری 7 را دارد. در برآورد میزان آسیب پذیری مناطق مختلف شهری در برابر زلزله، مطالعاتی می تواند سودمندتر باشد که با جزئیات و تفصیل بیشتری به این مطالعات بپردازد، تا سلسله مراتب آسیب ها با جزئیات دقیق تری مشخص شود. از این رو در پژوهش حاضر برای دستیابی به این هدف، برآن شدیم که در هر یک از مناطق چهارگانه شهر، به تفکیک محلات، به برآورد ضریب آسیب ها بپردازیم. بر اساس نتایجی که از تحلیل درجات آسیب در سطح شهر به تفکیک محلات، به دست آمد، محله 2 از منطقه 3 شهر، آسیب پذیرترین محدوده شهر شناسایی شد.
مقایسه دو مدل EPM و MPSIAC در برآورد فرسایش و رسوب حوضه پگاه سرخ گتوند - خوزستان با استفاده از تکنیک های RS و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی تناسب اراضی جهت استقرار مزارع بادی با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره و GIS (مطالعه موردی: آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به واسطه تأثیرات منفی استفاده از سوخت های فسیلی و همچنین محدود بودن این منابع، استفاده از انرژی های تجدید پذیر و به خصوص انرژی حاصله از باد برای تولید انرژی پاک در سالیان اخیر مورد توجه قرار گرفته است. به طوری که بیشترین ظرفیت تولید الکتریسیته در انرژی های نو در اروپا در سال 2008 متعلق به انرژی بادی (۴۳%) بوده است. به منظور بهره برداری مناسب و مطلوب از انرژی بادی، اولین گام مطالعه و معرّفی مناطق مناسب برای انجام پروژه است. در این پژوهش با بهره گیری از نظر کارشناسان خبره و مطالعه طرح ها و پژوهش های صورت گرفته در این زمینه، از 12 پارامتر پتانسیل باد، فاصله از شهرها، روستاها، رودخانه ها، دریاچه ها، جاده ها، خطوط ریلی، فرودگاه، گسل و همچنین کاربری اراضی، شیب و ارتفاع برای ارزیابی تناسب اراضی جهت ایجاد مزارع باد در استان آذربایجان شرقی استفاده شده است. این پارامترها ابتدا از سه دیدگاه اقتصادی، اجتماعی_فرهنگی و زیست محیطی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته و سپس برای وزن دادن و همپوشانی لایه ها و معیارها از مدل AHP و منطق فازی در محیط سیستم اطلاعات مکانی (GIS) استفاده گردید. در نقشه حاصله، از کل مساحت منطقه در مدل AHP و منطق فازی به ترتیب، در حدود 025/0 و 3 درصد برای انجام چنین پروژه ای مناسب تشخیص داده شد. ضریب همبستگی روش فازی وAHP با لایه پتانسیل باد، به عنوان مهم ترین لایه مورد استفاده به ترتیب 55 و 43 درصد بدست آمد، که حاکی از برتری نسبی روش فازی نسبت به روش AHP در مسئله مورد تحقیق است. همچنین بر اساس یافته های پژوهش حاضر مهم ترین فاکتورهای موثر در مکانیابی مزارع باد لایه های پتانسیل باد، ارتفاع، فاصله از دریاچه ها، کاربری اراضی، شهرها و روستا هستند.
پیش بینی محل وقوع زلزله احتمالی در استان خراسان رضوی با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان خراسان رضوی به عنوان دومین استان پرجمعیت کشور با نزدیک به ۶ میلیون نفر ساکن، بیش از ۲۵۰۰ گسل در آن شناسایی شده که ۶۰% مساحت، ۷۵% شهرها و ۳۵% روستاها در حریم این گسل ها قرار دارد؛ لذا پیش بینی محل وقوع زلزله های آینده، می تواند در کاهش خطرات ناشی از زلزله در این استان بسیار سودمند باشد. هدف پژوهش، شناسایی مکان هایی است که احتمال رخداد زلزله در آن ها نسبت به سایر مناطق بیشتر می باشد. برای دستیابی هدف پژوهش، اطلاعات زلزله های ۸-۴ ریشتری رخ داده در محدوده این استان بین سال های ۲۰۱۴-۱۹۰۰ میلادی با ویژگی های مکان، عمق، ساعت و بزرگی زلزله استخراج گردید. سپس با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی خودسازمان ده کوهونن به پیش بینی احتمال رخداد زلزله آتی و مکان آن پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که میانگین بزرگی و عمق زلزله های اتفاق افتاده در این استان به ترتیب، ۶/۴ ریشتر و ۹۶/۲۰ کیلومتری سطح زمین بوده است. فراوانی ساعت وقوع زلزله ها در طی ۲۴ ساعت شبانه روز به تفکیک در فصول مختلف، از بعد ظهر تا ساعات اولیه بامداد اتفاق افتاده که اوج آن برای بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب در ساعات ۱، ۲۴، ۲۳ و ۲۲ است. همچنین ۱۲% جمعیت شهری و ۱۰% جمعیت روستایی استان در پهنه های با خطر نسبتاً بالا و بالا قرار دارد. بیشترین احتمال وقوع زلزله در منطقه مرکزی متمایل به غرب استان (شهرستان کاشمر و جنوب شرق شهرستان های سبزوار و بردسکن) و در منطقه جنوب شرق استان (شهرستان خواف) با احتمال ۳۰%، بالاتر نسبت به سایر مناطق پیش بینی شده است.
آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی در شهر یاسوج با استفاده از سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصاویر چند طیفی سنجش از راه دور برای به دست آوردن درک بهتری از محیط زمین بسیار کارآمد می باشد؛ بنابراین باتوجهبه دگرگونی های گسترده درکاربریاراضیوپوششگیاهی،استفاده ازفناوریسنجشازدور به یکابزارمهمدر بررسی وپایشتغییراتبدل شده است. این پژوهش با هدف ارزیابی تغییرات کاربری و درصد پوشش گیاهی در شهر و نواحی پیرامون یاسوج انجام گرفت. بدین جهت با استفاده از تصاویر سنجندهTM ماهواره LANDSATبه تاریخ: 21 و 22 دسامبر سال های 1998 و 2010؛ 13 و 14 ژوئن سال های 1987و 2010، نقشه های کاربری و شاخص بهنجار شده پوشش گیاهی NDVI با استفاده از خوارزمیک بیش ترین شباهت، فاصله ماهالانویی و حداقل فاصله؛ طبقه بندی نظارت شده تهیه گردید.
نتایج نشان داد که بیشترین میزان مساحت در سال 1986 مربوط به کاربری بایر با 2/14 کیلومتر مربع و سپس کاربری مسکونی با 26/3 و فضای سبز با 15/2 کیلومتر مربع کمترین مقدار مساحت را به خود اختصاص داده اند، در مقابل در سال 2010 بیشترین میزان مساحت مربوط به کاربری مسکونی با 27/10 کیلومتر مربع و سپس کاربری بایر با 68/8 کیلومتر مربع و در پایان پوشش گیاهی با 66/0 کیلومتر مربع کمترین مقدار مساحت را در بر گرفته است. همچنین بیشترین میزان تغییرات در این بازه زمانی، مربوط به کاربری مسکونی با 157 درصد (افزایش 7 کیلومتر مربعی) است، اما شاهد روند کاهشی مساحت کاربری های بایر (52/5 کیلومتر مربع) و فضای سبز (49/1 کیلومتر مربع) در طی سال های 1986 تا 2010 می باشیم. همچنین با ترسیم حریم پنج کیلومتری پیرامون شهر، نقشه درصد شاخص پوشش گیاهی تهیه و نشان داد که مساحت درصد پوشش گیاهی بیش از 70 درصد 42/16 کیلومتر مربع و 60 الی 70 درصد 13/55 کیلومتر مربع کاهش و در مقابل مساحت درصد پوشش گیاهی کمتر از 60 درصد 56/71 کیلومتر مربع افزایش داشته است. همچنین ارزیابی دقت کلی خوارزمیک های پایش تغییرات در منطقه نشان داد که روش های بیشترین شباهت و فاصله ماهالانویی بیشترین دقت و روش حداقل فاصله کمترین دقت در استخراج کاربری های سه گانه مسکونی، بایر و فضای سبز دارد.
مکان یابی اراضی مسکونی با استفاده از روش ارزیابی چندمعیاره TOPSIS مورد شناسی: شهر بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربری های مسکونی مهمترین کارکرد هر شهر هستند که بیشترین اراضی شهری را در برگرفته اند. تأمین کیفیت مسکن یکی از ا هداف اصلی در برنامه های مسکن در کشورهای توسعه یافته است و چگونگی تأمین کیفیت آن یکی از چالش های جدی فراروی برنامه ها و سیاست های مسکن است. اولین ویژگی مهم برای مسکن مناسب، زمین آن است. چون مسکنی که در محیط نامناسب قرار می گیرد، حتی اگر شرایط مناسبی داشته باشد، نمی تواند نیازهای تبعی ساکنین خود را تأمین نماید؛ بنابراین، مکان یابی صحیح مسکن علاوه بر ارتقای کیفیت طرح های مسکن، موجب کاهش هزینه های آتی نیز می شود. در این پژوهش محقق سعی دارد که جهت دستیابی به مهم ترین هدف تحقیق یعنی مکان یابی اراضی مسکونی، با توجه به نیاز به احداث مجتمع های مسکونی جدید در شهر بهبهان، در جهت یافتن اراضی خالی مستعد برای استقرار کاربری های مسکونی اقدام نماید. سپس بررسی کرده که آیا گزینه های انتخابی، از نظر معیارهای مکان یابی پتانسیل های لازم جهت استقرار کاربری های مسکونی را دارند؟ و اینکه کدام یک از این گزینه ها برای رسیدن به این هدف مناسب تر است؟ برای این منظور در این پروژه پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و شناسایی معیارهای مورد نیاز برای مکان یابی مسکونی، سه نقطه از شهر جهت استقرار فضاهای مسکونی انتخاب شده اند و پس از حضور در مکان های یاد شدهوانجام برداشت های میدانی، این سه سایت بر اساس معیارهای ذکر شده امتیازدهی شده اند. برای تبدیل داده کیفی به داده های کمّی از مقیاس دوقطبی فاصله ای استفاده شده است و در نهایت ماتریس تصمیم گیری شامل امتیازات آلترناتیوها تهیه شده است. پس از آن با انجام کلیه مراحل روش تاپسیس که در متن به تفصیل شرح داده شده است، یکی از گزینه ها به عنوان بهترین گزینه از میان سه گزینه موجود، معرفی شده است. پس از آن این مناطق از نزدیک مورد بازدید قرار گرفته اند و بررسی های انجام شده و پرسش از متخصصان درباره وضعیت سایت های انتخابی، صحت انتخاب این گزینه و دقت روش تاپسیس را تأیید می نماید.