فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۴۱ تا ۴٬۵۶۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: در مقالة حاضر به مطالعة تغییرات جمعیتی نواحی روستایی دوردست (مقیاس خرد) پرداخته شده است، مقایسة تطبیقی دو منطقة مطالعاتی؛ یعنی سرحد/ قوشخانه و مرکزی در شمال و جنوب شهرستان شیروان با خصوصیات فضایی و مکانی مشابه و همگن.
روش: از روش کیو جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده و استخراج الگوهای گفتمانی استفاده شده است. نخست، چشم اندازهای متفاوت تغییرات جمعیتی در نواحی روستایی دوردست با ساختار مکانی و فضایی مشابه و یکسان انعکاس داده می شود. سپس، رویکردهای مختلف روستابودگی جهت شناسایی ابعاد پیچیدة مرتبط با جابه جایی های متفاوت جمعیتی معرفی شده و استفاده می شود.
یافته ها: ذهنیت های به دست آمده از تکنیک کیو تصدیق می کند که با وجود تشابهات مکانی و جغرافیایی سکونت گاه های روستایی در شهرستان شیروان، دو طیف از گفتمان های مختلف اجتماعی و اخلاقی در سرحد/قوشخانه و بخش مرکزی شکل گرفته و بر همین اساس، تفاوت هایی را در چشم اندازهای حرکتی جمعیت به وجود آورده است. بخش مرکزی خصوصیات ذاتی خود را بیشتر با روند تغییرات عمومی فضای روستایی به اشتراک گذاشته و در معرض جریان های شهرگریزی و تقاضاهای شهری (بازجمعیت پذیری) قرار گرفته است؛ ضمن این که چندفعالیتی بودن ساختار اقتصادی در این منطقه مشهود است و این باعث رونق اشتغال و به دنبال آن، تثبیت جمعیتی شده است. این در حالی است که منطقة سرحد/قوشخانه بیشتر پای بند به هویت های سنتی و تاریخی خود هستند و به ابتکارات کارآفرینانه اعتقادی ندارند و از جذب سرمایه های بیرون روستا ممانعت به عمل می آورند. عدم ادغام ظرفیت های منطقه با تغییرات عمومی فضای روستایی باعث شده است تا شاخصه هایی از محرومیت در این منطقه بروز کند و به این ترتیب مهاجرت فرستی داشته باشد.
راهکارهای عملی: ما دیدگاهی ضد ذات گرایانه (چندگانه) را برای توصیف خلقیات و روحیات مردم در نواحی روستایی دوردست ( مقیاس خرد) ارائه می دهیم؛ یعنی باید تجربیات مختلف ساکنان محلی را در مطالعات و سیاست گذاری ها در نظر گرفت و از این طریق به تبیینی بهتر از وضعیت موجود روستاها و به تبع آن سامان دهی بهینة جمعیت روستایی دست یافت (نه این که دچار مطلق گرایی شد و نسخه ای یکسان را برای نواحی مختلف در سیاست گذاری های جمعیتی پیچاند).
اصالت و ارزش: الگوهای کلان توسعة روستایی از درون رفتارهای خرد محلی فرصت ظهور می یابند. پیش بینی آیندة سکونت گاه های روستایی با اصول الگوهای پیشین توسعه، غفلت از خواسته های نوظهور و جدید ساکنان محلی (با توجه به تغییرات گستردة صورت گرفته) و همچنین، اثرات مخرب رفتارهای خرد محلی در طرح های اجرایی را با خود به همراه می آورد.
عوامل مؤثر بر مشارکت روستاییان در طرح آیش گذاری اراضی کشاورزی برای احیای تالاب جازموریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش پیش رو، دیدگاه های اقتصادی و اجتماعی روستاییان شهرستان جیرفت در مورد طرح پیشنهادی برای احیای تالاب جازموریان بررسی شد. پژوهش با تکمیل 243 پرسشنامه در سال 1393 و برآورد الگوی دومرحله ای هکمن به انجام رسید. نتایج نشان داد که متغیرهای سطح زیر کشت، سن، جنسیت، میزان تحصیلات، سطح درآمد، و اخلاق گرایی به گونه ای معنی دار بر تمایل به مشارکت اثر می گذارند، در حالی که میزان غرامت پیشنهادی به روستاییان از متغیرهای سطح زیر کشت، جنسیت، میزان تحصیلات، تعداد اعضای خانوار، محل سکونت، سطح درآمد، اخلاق گرایی و عکس نسبت میلز تأثیر معنی دار می پذیرد. همچنین، 45 درصد روستاییان منطقه مورد مطالعه با این طرح مخالف بودند. از این رو، پیشنهاد پژوهش حاضر افزایش درصد مشارکت این روستاییان از طریق اعمال سیاست های ویژه دولت در صورت اجرایی شدن طرح آیش گذاری اراضی کشاورزی بود.
بررسی رابطه پایگاه اقتصادی- اجتماعی و احساس مسئولیت اجتماعی با رفتار محیطزیستی (مورد مطالعه: ساکنان نورآباد ممسنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه مشکلات زیست محیطی روز به روز در حال افزایش است، حفظ محیط زیست نیازمند رفتار زیست محیطی مناسب می باشد. این مقاله به بررسی رفتار زیست محیطی شهروندان ساکن نورآباد ممسنی و رابطه آن با پایگاه اقتصادی و اجتماعی و احساس مسئولیت اجتماعی پرداخته است. جامعه آماری افراد 15 سال و بالاتر شهر نورآباد بوده اند که با استفاده از جدول لین تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای چندمرحله ای نمونه ها انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه ساختمند بود که با استفاده از مقیاس نگرش به محیط زیست به کار گرفته شده توسط صالحی عمران و آقامحمدی(1387)، مقیاس احساس مسئولیت اجتماعی به کار گرفته شده توسط حقیقتیان و امیدی(1387) و رفتار زیست محیطی به کار گرفته شده توسط نواح و فروتن کیا (1390) تدوین گردید. یافته های تحقیق نشان داد که متغیر وابسته (رفتار محیطزیستی) با متغیرهای احساس مسئولیت اجتماعی و نگرش زیست محیطی در سطح 99 درصد و با متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی در سطح 95 درصد رابطه مستقیم و معناداری دارد. نتیجه اینکه باورداشت ها و نگرش های افراد که نشانگر شرایط اجتماعی شدن آنها می باشد، نقش مهمی در رفتارهای زیست محیطی دارند.
بررسی توسعه فیزیکی – کالبدی شهر فنوج بر اساس راهبرد رشد هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد و توسعه شهرها باعث استفاده نابجا از زمین شهری و توسعه پراکنده شهرها گردیده است. این مسأله باعث شکل گیری رویکردی با عنوان رشد هوشمند شهری شده است که هدف آن نظم دادن به توسعه شهرها است. بر این اساس در پژوهش حاضر به مطالعه چگونگی توسعه فیزیکی-کالبدی شهر فنوج پرداخته می شود. در واقع هدف اصلی پژوهش، تعیین راهکارهای جلوگیری از رشد «پراکنده» شهر فنوج و در نتیجه کاهش هزینه های اقتصادی ناشی از آن است. روش شناسی تحقیق حاضر، توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی است. در این راستا اطلاعات و داده های مورد نیاز در مورد توسعه شهر، نحوه توزیع کاربری ها و میزان افزایش هزینه های اقتصادی توسعه پراکنده شهری، از اسناد معتبر و بخشی از طریق پرسشنامه تهیه گردیده و به وسیله نرم افزارهایArc GIS و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. نتایج حاصل از بررسی رابطه رشد هوشمند و کاهش هزینه های توسعه بر اساس آزمون T نشان داد که مقدار معناداری (000/0Sig) با سطح کم تر از 01/0 می باشد، بنابراین می توان با اطمینان 99/0 اذعان داشت که راهبرد رشد هوشمند بر کاهش هزینه های توسعه شهر فنوج، مؤثر خواهد بود. در صورت اجرای راهکارهای رشد هوشمند در شهر فنوج، میزان هزینه های اقتصادی و تخریب محیط زیست کاهش می یابد و باعث افزایش کیفیت محیط زندگی شهر و رضایت مندی شهروندان از محیط زندگی خود خواهد شد.
آسیب شناسی و پهنه بندی لرزهای بافت شهری (مطالعه موردی: شهرک ولیعصر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان بافت شهری با لرزه خیزی و آسیب شناسی لرزه ای، پیوندهای تنگاتنگی وجود دارد. بافت، نه تنها به واسطه خصوصیات کالبدی، بلکه از طریق مولفه های غیرکالبدی (کارکردی)، در کنشی مکان مند، از قابلیت لرزه خیزی زمین متأثر شده و بر آن تأثیر می گذارد. این مقاله می کوشد، با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از داده های اسنادی و هشت شاخص (فاصله از گسل،کیفیت بنا، تراکم ساختمانی، تراکم جمعیت، درجه محصوریت، کاربری زمین، سطح سرویس ترافیک و فاصله از مراکز درمانی) که در مدل تحلیل سلسله مراتبی معکوس (IHWP) تحلیل شده اند، سطوح و پهنه های آسیب پذیری لرزه ای را در بافت شهرک ولیعصر تبریز شناسایی نماید. یافته ها نشان می دهد 54 درصد بافت شهرک در پهنه آسیب پذیری لرزه ای قرار دارد. تراکم ساختمانی بالا، کمبود فضای سبز و باز، درجه محصوریت بالا و وجود کاربری تجاری، مشخصه های اصلی بافت، در پهنه آسیب پذیر و ریزپهنه های آن است. الگوی توزیع بافت و پهنه های آسیب پذیر، با موقعیت شریان های اصلی (مخابرات، ولیعصر، شریعتی، اوحدی، معلم، فروغی، تختی، پروین اعتصامی، عارف، زند و جوانمهر)، به ویژه معابر فرعی (8-10متری) منتهی به این شریان ها و کاربری غالب تجاری در بخش مرکزی (فلکه بزرگ و فلکه بازار) منطبق است. الگوی فضایی پهنه بندی لرزه ای، جهتی شرقی غربی و مرکز پیرامون دارد. این الگو ضمن شکل دادن به جهت و شدت تغییرات آسیب پذیری، الگوی کلان آسیب شناسی و پهنه بندی لرزه ای شهرک را در دو بخش به وجود آورده است. نیمه شرقی، پهنه ای است با ضریب خطر و آسیب پذیری پایین که پایدارترین بافت های شهرک را در خود دارد. اما، نیمه غربی بیانگر ناپایداری لرزه ای و آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد است. بخش مرکزی شهرک،کانون فضایی شدت لرزه ای این پهنه ها است.
جغرافیای بلاد و نواحی: سیراف قدیم
منبع:
یادگار آذر ۱۳۲۴ شماره ۱۴
حوزه های تخصصی:
تبیین توانمندی حرفه ای کارگزاران جهاد کشاورزی در توسعه روستایی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی روستایی یکی از مهم ترین فعالیت های کارگزاران و برنامه ریزان توسعه است. سازمان جهاد کشاورزی در جهت تحقق اهداف توسعه روستایی، با تدوین برنامه ها و فعالیت های خود در جهت ارتقاء سطح آگاهی ها و مهارت های حرفه ای روستاییان گام بر می دارد. در این تحقیق به تبیین توانمندی حرفه ای کارگزاران جهاد کشاورزی استان کرمانشاه در برنامه ریزی روستایی پرداخته شده است. کلیه ی کارگزاران و برنامه ریزان توسعه روستایی استان کرمانشاه به تعداد 456 نفر جامعه آماری این پژوهش را تشکیل داده اند. پژوهش از نوع کاربردی، روش پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بوده است. حجم نمونه براساس جدول مورگان 210 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب از پاسخ گویان انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه بود که روایی صوری آن براساس نظر جمعی از اساتید و صاحب نظران تأیید گردیده و پایایی آن با استفاده از پیش آزمون مشخص گردید. ضریب آلفای کرونباخ برای مؤلفه توانمندی حرفه ای در برنامه ریزی روستایی و روحیه کارآفرینی به ترتیب 93/0 و 90/0 محاسبه شد که بیانگر مناسب بودن ابزار پژوهش بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی و رگرسیون انجام شد. براساس نتایج، بین مؤلفه توانمندی حرفه ای در برنامه ریزی روستایی با روحیه کارآفرینانه، سن کارگزاران و اثربخشی دوره های آموزشی ضمن خدمت رابطه مثبت و معنی داری در سطح یک درصد خطا برقرار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای روحیه کارآفرینانه و اثربخشی دوره های آموزشی ضمن خدمت، تأثیر معنی داری بر میزان توانمندی حرفه ای کارگزاران در برنامه ریزی روستایی داشته و توانایی تبیین 64 درصد از تغییرات متغیر توانمندی حرفه ای را دارد.
محدودیت ها و تنگناهای محیطی و تأثیر آن بر ناپایداری سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: شهرستان سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد جغرافیای نو آن است که قوانین ناظر بر فضا را براساس اصل علیت دریافت. در محیط ادراکی، انسان به عنوان عنصر اصلی در فضای جغرافیایی، همه پدیده های طبیعی و فرهنگی را در قالب های معینی اعتبار می بخشد. این تحقیق، هم سو با ادارک محیطی و اینکه محیط طبیعی تا چه اندازه بر رفتار و کارکردهای انسانی تأثیر می نهد ناپایداری محیطی را به وجود می آورد، صورت گرفته است. کردستان از استان های مرتفع کشور است که بیش از 82 درصد مساحت آن کوهستانی و کوهپایه ای است. منابع آماری نشان از آن دارند که جمعیت شهری سنندج طی سه دهه گذشته به بیش از سه برابر افزایش یافته است. چنین می نماید که یکی از عوامل مهم مهاجرت های روستایی استان کردستان، محدودیت های طبیعی آن باشد. این محدودیت ها در چهار بخش نقش آفرین اند: اقلیم، ارتفاع، شیب، و ناهمواری ها. روش تحقیق، پس رویدادی است که در تبیین آن از نقشه توپوگرافی همچنین GIS و پرسشنامه استفاده شده است. نتایج تحقیق، این را گوشزد می کنند که نظام استقرار در محیط روستایی استان- به طور خاص در شهرستان سنندج- با الزامات توسعه و تحولات امروزه سازگار نیست. در شهرستان سنندج عوامل طبیعی (اقلیم، ارتفاع زیاد، و شیب زیاد) با وجود محدودیت های مکانی- فضایی و معیشتی، فقدان ایده منطقی در برنامه ریزی روستایی، مشکلات حاشیه شهر سنندج را نیز دوچندان کرده است. از طرفی هم با توجه به پتانسیل های محیطی منطقه مطالعاتی در زمینه فعالیت های باغداری، ماهیگیری و توسعه گردشگری با وجود چشم اندازهای طبیعی و فرهنگی موجود در روستاها، می توان با برنامه ریزی های درست، ساختار اقتصاد منطقه را متحول کرده و بهبود بخشید.
بررسی تأثیرات فقر شهری بر ساختار فضایی-کالبدی بافت قدیمی شهرها (مطالعه موردی: محلات سلطان میراحمد و درب اصفهان شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقر شهری یکی از چالش های اصلی در بافت های فرسوده می باشد که در ابعاد مختلفی چون محرومیتهای اجتماعی- فرهنگی و کالبدی-فضایی، ظهور یافته است. بنابراین در بررسی ساختار فضایی بافت های فرسوده بایستی به بررسی جنبه های مختلف تأثیر گذار بر فرآیند فقر شهری پرداخت، در این راستا بافت های قدیمی شهر کاشان از منظر کالبدشناسی ساختاری و عملکردی نشان دهنده ی تجلی مشکلاتی نظیر تعارض با ساختار کلی شهر، افول اقتصادی، افول کیفیت کالبدی، شرایط نامطلوب زیست محیطی می باشد. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی مهمترین ابعاد فقر شهریِ محلات قدیمی سلطان میراحمد و درب اصفهان در شهر کاشان پرداخته و تأثیرات این عوامل را بر وضعیت کالبدی و فضایی محلات ارزیابی می کند. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جهت تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه از روشهای مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرم افزار Amos و همچنین روش کای اسکوئر (خی دو) از طریق نرم افزار SPSS و برای بدست آوردن نقشه های مورد نیاز از نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. در نهایت تأثیرات زیرشاخص های اقتصادی بر زیرشاخص های کالبدی با استفاده از الگوی معادلات ساختاری (SEM) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت، که نتایج نشان می دهد افت شاخص های اقتصادی باعث افزایش نارسایی کالبدی در سطح محلات می شود. همچنین بر اساس مدل کای اسکوئر علت سکونت ساکنان در کنار یکدیگر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و اطلاعات بدست آمده نشان می دهد که علت اصلی سکونت ساکنین در انتخاب این محله برای سکونت، هم سطح بودن با سایر همسایگان از نظر مالی و اقتصادی می باشد.
ارزیابی الزامات پدافند غیرعامل در همجواری صنایع مورد شناسی: کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربری صنعتی از جمله کاربری های استراتژیک است که بعضاً به دلیلِ بی توجهی به شرایط مکانی، به صورتِ ناموزون با کاربری های غیرسازگار همجوار شده اند. رعایت اصول پدافند غیرعامل در مکان یابی این فعالیت ها به لحاظِ تأثیر مستقیم آن در آسایش و امنیت خانوارها در زمان بحران از حساسیت زیادی برخوردار است. هدف اصلی این تحقیق ارزیابی الزامات پدافند غیرعامل در همجواری صنایع در کلان شهر اهواز است. این تحقیق ازنظرِ هدف کاربردی و ازنظرِ ماهیت توصیفی-تحلیلی است. داده های نظری پژوهش به روش کتابخانه ای و طرح های تحقیقاتی، آمارنامه ها، کتب موجود و مقالات و طرح های شهری جمع آوری شد. همچنین اطلاعات میدانی به روش مشاهده گردآوری شد. به منظورِ تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا با بهره گیری از آراء خبرگان از مدل چند متغیّره ( FAHP ) برای وزن بخشی به شاخص ها استفاده می شود ، سپس اصول و معیارهای همجوار مدنظر استخراج و شناسایی می شود و با استفاده از نرم افزار GIS ابزار Euclidean Distance از مجموع ابزارهای Distance نقشه های همجواری طراحی خواهند شد. پس از ارزش گذاری و تعیین وزن ها، نتایج به دست آمده را در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی با گزینه Raster Calculator در لایه ها تأثیر داده و با اعمال گزینه Overlay با استفاده از ابزار Fuzzy overly با گامای 9/0 از مجموع ابزارهای Spatial Analyst Tools نقشه های لایه های موردنظر تلفیق و تحلیل مکانی انجام خواهند شد. تحلیل یافته ها نشان می دهد که در پهنه های خیلی کم و کم در مجموع 73/51 درصد از کاربری ها قرار دارد و در پهنه های متوسط تا خیلی زیاد در مجموع 27/48 درصد تعیین شده است. نتایج نشان داد که بخش عمده ای از کلان شهر اهواز در مجموع 13801 کاربری از لحاظِ همجواری با صنایع سنگین و نیمه سنگین آسیب پذیر بوده و در شعاع تخریب این صنایع قرار گرفته اند. ناامن ترین منطقه صرف نظر از کاربری مسکونی، منطقه 7 است که 10 کاربری حیاتی، 24 کاربری حساس و 13 کاربری مهم آن آسیب پذیر بوده و به عبارتی در شعاع تخریب صنایع موجود قرار گرفته است.
مناسبات جنسیتی درفضاهای روستایی و تأثیر آن بر مشارکت زنان؛ (مطالعه مقایسه ای دهستان مریدان شهرستان لنگرود و دهستان هولی شهرستان پاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان های روستایی همانند دیگر مکان های جغرافیایی فضاهایی به شدت جنسیتی هستند و تمامی رفتارها و عملکردها بازتابی از نگرش ها، عقاید و دیدگاه های در خصوص جایگاه و نقش ها و وظایف دو جنس است. پژوهش حاضر با تکیه بر تحلیل جنسیتی به دنبال شناخت تأثیر فضاهای جغرافیایی حاکم بر روستاها بر نوع نگرش به کار زنان و مشارکت آنان است. روش به کار رفته در تحقیق، پیمایشی توصیفی است و داده ها از طریق پرسشنامة محقق ساخته گردآوری شده است. پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ محاسبه شد و با رقم 88/0 برای گویه های مربوط به مشارکت زنان، با رقم 93/0 برای نگرش مردان به کار زنان و با رقم 90/0 برای نگرش زنان به کار خود، مورد تأیید قرار گرفت. جامعة آماری تحقیق، زنان و مردان ساکن در روستای دهستان مریدان از توابع شهرستان لنگرود و دهستان هولی از توابع شهرستان پاوه بوده اند. از مجموع جامعه آماری، 124 نفر از شهرستان لنگرود و 106 نفر از شهرستان پاوه از طریق فرمول کوکران به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج و تحلیل آزمون ها در SPSS نشان داد که تفاوت معنی داری بین زنان شهرستان های لنگرود و پاوه در خصوص نگرش شان به حقوق اجتماعی و وظایف شان وجود دارد. هعلاوه بر این، در سطح 99 درصد تفاوت معنی داری بین نگرش مثبت مردان به فعالیت زنان در بین دو شهرستان دیده شد. باتوجه به متفاوت بودن محیط جغرافیایی دو منطقة مورد مطالعه که منجر به دو نوع معیشت متفاوت می شود فرضیه پژوهش مبنی بر تفاوت در نگرش های موجود در مورد کار و مشارکت زنان، تأیید می شود.
اولویت بندی دهیاری های بخش مرکزی شهرستان جیرفت بر مبنای معیارهای توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر اولویت بندی دهیاری های مراکز دهستان های بخش مرکزی شهرستان جیرفت با توجه به معیار های توسعه روستایی بود. ابتدا به روش اَسنادی مهم ترین معیارها شناسایی شدند، سپس، با شیوه دلفی و با نظر متخصصان موضوعی و شوراهای اسلامی روستا (25 نفر) در سه مرحله، مهم ترین معیارها در پنج بُعد اقتصادی و منابع، اجتماعی- فرهنگی، ارتباط با سازمان ها و نهادها، عمرانی و زیربنایی، و زیست محیطی با بهره گیری از 42 زیرمعیار به صورت نهایی دسته بندی شدند. گزیدارهای پژوهش را دهیاری های پنج روستای مرکز دهستان ها تشکیل می دادند. در نهایت، پانزده متخصص و خبره در امور روستایی در قالب مصاحبه گروه متمرکز با مشورت، به مقایسه زوجی معیار ها و گزیدارها بر اساس معیارها پرداختند. نتایج نشان داد که بیشترین وزن نسبی به معیار عمرانی و زیربنایی با وزن 330/0 و کمترین آن مربوط به معیار ارتباط با سازمان ها و نهادها با وزن 087/0 اختصاص دارد. زیرمعیارهای بهبود خدمات بهداشتی و درمانی، تشویق و ترغیب روستاییان به توسعه صنایع دستی و اهتمام به ترویج توسعه، و بازاریابی محصولات روستایی در رتبه های اول هر معیار برای تعیین عملکرد دهیاری ها در راستای توسعه روستایی قرار گرفتند.
سطح پایداری محله ای و رابطه آن با توسعه اجتماعی در محله نازی آباد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل نیاز گسترده به احیای حس تعلق اجتماعی در شهرهای امروز، هدف مجموعة مدیریت شهری به نوعی سیاست گذاری، برنامه ریزی و مدیریت شهری در «محله» است و با طرح موضوعاتی چون محله محوری، شهروندمداری و مشارکت شهروندی بیش از هر زمان دیگری در راستای تجدید ساختار محله ای تلاش می شود. در پژوهش حاضر، با نگاهی به مقولة برنامه ریزی محله مبنا، ابعاد مختلف آن مطرح و سطح پایداری محلة نازی آباد بررسی می شود. بعد از انتخاب «نازی آباد» به عنوان محلة مورد پژوهش، با استفاده از مدل کوکران 381 نفر از ساکنان برای جامعة نمونه درنظر گرفته شدند. روش تحقیق با توجه به اهداف و ماهیت موضوع «سطح پایداری محله ای» و در ارتباط با پرسش های تحقیق، توصیفی- اکتشافی است. به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش مطالعات اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. براساس بررسی های صورت گرفته، میزان پایداری محلة نازی آباد از لحاظ اجتماعی و زیست محیطی متوسط رو به پایین و از نظر اقتصادی متوسط است؛ بنابراین، میزان موافقت با این نظر که محلة نازی آباد از نظر شاخص توسعه، محله ای پایدار محسوب می شود در حد متوسط رو به پایین است. درادامه، رابطة متغیرهای شغل، میزان درآمد و تحصیلات با شاخص پایداری محله آزمون شد و مشخص شد بین شغل ساکنان و میزان پایداری محلة نازی آباد رابطة ضعیف و مثبت وجود دارد و بین میزان درآمد و تحصیلات ساکنان با میزان پایداری محلة نازی آباد رابطه ای وجود ندارد.
ارزیابی و تحلیل مکان گزینی نواحی صنعتی روستایی (مطالعه ی موردی: استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنوّع بخشی به فعّالیّت ها و فرصت های اقتصادی، لازمه ی جامع نگری در برنامه ریزی های توسعه ی روستایی است. صنعتی شدن و صنایع روستایی نیز، از دیرباز مطرح ترین گزینه ی اقتصادی برای ایجاد فرصت های اشتغال و درآمد، بعد از فعّالیّت های کشاورزی در مناطق روستایی بوده است. این رهیافت همچنین با کمک به فرایند تمرکززدایی از فعّالیّت های صنعتی، نقش مؤثّری در برنامه های توسعه ی منطقه ای نیز خواهد داشت. سهم عمده ای از پروژه های صنعتی سازی روستایی، در گرو مکان یابی بهینه و استقرار آنها در مکان های گزینش شده ای است که به لحاظ جمیع معیارهای موردنیاز، از مناسبت و برتری نسبی برخوردار باشند. پژوهش پیش رو به ارزیابی مکان گزینی نواحی صنعتی فعّال و در دست مطالعه ی مناطق روستایی استان مرکزی می پردازد که از هر دو جهت مقام نخست را در میان استان های کشور دارد. با گزینش و جمع آوری اطلاعات متغیّرهای مرتبط و تهیّه ی شاخص های ترکیبی کمّی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و محیطی و بهره گیری از روش های آماری و تصمیم گیری های چندمعیاره ای، مانند روش آنتروپی و روش تاپسیس، میزان بهینگی و اولویت های مکانی 19 ناحیه ی صنعتی مورد مطالعه به دست آمد. با توجّه به نتایج حاصل، گرچه برخی از نواحی فعّال دارای برترین رتبه ها هستند، اما تعدادی از آنها نیز از رتبه های بسیار ضعیفی برخوردارند و گمان می رود در گزینش مکان برای ایجاد و استقرار آنها، ملاحظاتی غیرعلمی نیز دخیل بوده باشد. درحالی که برخی دیگر از دهستان های کاندید برای ایجاد این نواحی از اولویت ها و رتبه های بسیار بهتری برخوردار هستند. بنابراین ادامه ی منطقی و اصولی روند صنعتی سازی در مناطق روستایی استان، مستلزم پاره ای بازنگری ها در سیاست گذاری ها و تصمیم گیری ها برای ادامه ی فعّالیّت نواحی فعّال و همچنین آغاز به کار پروژه های در دست مطالعه در آینده است.
تأثیر مؤلفه های انسانی بر پراکنش افقی شهر سنندج با تأکید بر اسکان غیررسمی و روستاهای پیراشهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پراکنش افقی یا همان رشد و گسترش کالبدی سریع شهرها در فضای پیرامون، پدیده ای است که امروزه بسیاری از شهرهای ایران آن را تجربه می کنند. مؤلفه ها و علل مختلفی در بروز این پدیده تأثیر دارند. در این پژوهش مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر گسترش افقی شهر سنندج، به ویژه نقش محله های حاشیه ای و روستاهای نزدیک این شهر به دلیل جمعیت پذیری زیاد مهاجرین، مطالعه شده است. هدف از این پژوهش نمایان کردن نقش تحولات اجتماعی ازجمله اصلاحات ارضی و مدیریت شهری در افزایش مهاجرت و گسترش فیزیکی شهر از طریق پیدایش محله های حاشیه ای و پیوستن روستاهای اطراف به شهر سنندج است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی است و از تصاویر سنجنده TM و OLI ماهواره های Landsat 5 و 8 استفاده شده است. سپس با استفاده از نرم افزار ArcGIS این تصاویر تجزیه وتحلیل شدند. درنتیجه مشخص شد که جمعیت عظیم اسکان یافته ناشی از مهاجرت، به خصوص در دهه 55 تا 65، موجب به وجودآمدن سیزده محله حاشیه نشین با وسعت 536 هکتار و سرازیرشدن جمعیت مهاجر موجب پیوستن ده روستای پیراشهری در محدوده شهر سنندج شده که از مهم ترین عوامل پراکنش افقی شهر سنندج در چهار دهه اخیر بوده است. همچنین تعداد زیادی روستا در اطراف این شهر هستند که در ادامه رشد و گسترش سریع شهر، چنان چه برنامه ای برای آن ها اندیشیده نشود، با شهر سنندج ادغام خواهند شد و شهری پراکنده با بافتی غیرمسنجم و غیرمتصل را فراهم خواهند آورد.
تبیین عوامل موثر بر ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: شهرستان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکامل مفهومی توسعه در قالب توسعة پایدار و فصل مشترک آن با رفاه اجتماعی، زمینة تقویت رویکرد جدیدی شده که چالش های فکری ویژه ای را به دنبال داشته است. با این حال، رفاه اجتماعی روستایی را فرایندی مستمر و پویا و پایدار می دانند که از طریق دولت ها و نهادهای مدنی و سازمان های مسئول، به ایجاد مجموعه شرایط و کیفیت در توانمندسازی مردم روستایی منجر می شود تا به صورت مستمر، کیفیت زندگی را بهبود بخشد. هدف این مقاله، تبیین عوامل مؤثر بر ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر است. این تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و به روش پیمایشی انجام گرفته است. برای جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، به روستاییان ساکن در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر مراجعه شد که جامعة آماری پژوهش را تشکیل می دهند. تعداد کل روستاییان شهرستان مشکین شهر 90,359 نفر است. برای تعیین حجم نمونة ساکنان مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر، از فرمول کوکران استفاده شد. درنهایت، حجم نمونه 197 نفر تعیین شد، اما برای افزایش میزان دقت و اعتبار یافته ها، به 200 نفر افزایش یافت. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر ارتقای رفاه اجتماعی ساکن در منطقة مورد مطالعه شامل شش مؤلفة توانمندسازی اقتصادی و بازتوزیع درآمد، توانمندسازی اجتماعی و تقویت سرمایة اجتماعی، توانمندسازی محیطی، نهادسازی و ارتقای پذیرش اجتماعی، توانمندسازی روان شناختی، تقویت مشارکت اجتماعی و ارائة خدمات ترویجی است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی این شش عامل، 5/68 است. همچنین، یافته های استنباطی پژوهش نشان داد جز عامل توانمندسازی روان شناختی، بین عامل توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی، محیطی، نهادسازی و تقویت مشارکت اجتماعی با ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر، رابطة معنادار وجود دارد. درنهایت، براساس نتایج پژوهش، پیشنهادهای کاربردی ارائه می شود.
ارزیابی کیفیت خدمات دهیاری ها با بهره گیری از مدل شکاف (مطالعه ی موردی: دهستان میان دربند شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال 1377 دهیاریها به منظور اداره امور روستاهای کشور تشکیل شدند که اقدام مناسبی برای تحول مدیریت و توسعه روستاهای کشور بود. این نهاد نوپا به رغم برخی مشکلات و نارسائیها موفقیتهایی نیز در مدیریت امور روستا داشته است. بدین لحاظ ارزیابی عملکرد دهیاریها از ابعاد گوناگون و با روشها و مدلهای متعدد سهم درخور توجهی در بهبود و ارتقاء نقش، جایگاه و عملکرد آنها دارد. پژوهش حاضر با بهره گیری از مدل شکاف به ارزیابی کیفیت خدمات دهیاریها می پردازد. بدین منظور با تکیه بر مبانی نظری و وظایف دهیاریها، 32 گویه در ابعاد رفتاری، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی تعریف شد. محدوده بررسی، دهیاریهای 10 روستا از دهستان میان دربند شهرستان کرمانشاه است. جامعه ی آماری شامل 4716 سرپرست خانوار روستایی ساکن روستاهای مذکور و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برابر 360 نفر است. ابزار بررسی پرسشنامه خانوار روستایی است که روایی آن توسط متخصصان موضوعی و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تایید شد ( مقدار آلفا در تمام ابعاد بیش از 0.751). نتایج بررسی نشان داد که در تمام ابعاد مذکور، کیفیت خدمات دهیاری ها اندک بوده و شکاف بین ادراک و انتظار روستائیان به ویژه در بعد اقتصادی بیش از سایر ابعاد است. همچنین مشخص شد بین متغیرهایی چون کیفیت رفتار دهیار، سن دهیار و شرکت وی در دوره های آموزش ضمن خدمت با کیفیت خدمات دهیاری در ابعاد گوناگون، ارتباط مثبت قابل تایید است. علاوه بر این از نظر عواملی چون سطح تحصیلات دهیار، شغل دوم و نوع حضور وی در روستا تفاوت معناداری در کیفیت خدمات دهیاریها مشاهده شد. بر این اساس در جهت بهبود کیفیت خدمات دهیاریها و افزایش رضایت روستائیان، مواردی نظیر تمهید هماهنگیها و همکاریهای بین بخشی و سازمانی و توجه به مولفه های رفتار سازمانی، تجربه، تحصیل و آموزش ضمن خدمت پیشنهاد شد.
تأثیر شورای اسلامی شهر تهران بر نگرش شهروندان تهرانی نسبت به مشارکت سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران حاضر تشکیل شوراهای اسلامی شهر و روستا نشان دهنده توزیع قدرت در جامعه مردم سالار دینی ایران و سیاست دموکراتیک کردن اداره امور محلی از ناحیه دولت است. انتظار آن است که با برخورداری از سازمان دمکراتیک محلی، شاهد گسترش نهادهای غیردولتی، افزایش مشارکت مردم در اداره امور خود و پاسخگو نمودن نهاد مدیریت امور محلی باشیم و تا اندازه زیادی به سمت توسعه یافتگی حرکت نمود. ایجاد شوراهای اسلامی شهر و روستا با چنین گستردگی و اهمیت در تاریخ ایران بی سابقه است. در پایان دهه هفتاد، با شکل گیری شوراهای اسلامی شهر و روستا، حضور بی سابقه شهروندان جهت مشارکت در این شوراها شکل گرفت. اما بنا به دلایلی، مشارکت شهروندان در دوره های بعدی کاهش یافت. این تحقیق با رویکردی علمی و در چارچوب رهیافت رفتارگرایی، تأثیر عملکرد شورای شهر تهران بر نگرش شهروندان، نسبت به مشارکت سیاسی را مورد ارزیابی قرار داده است. بر این اساس، در یک پیمایش اجتماعی سوالاتی مطرح گردیده که پاسخ شهروندان ما را به یافته های علمی رهنمون ساخته است. از مهمترین نتایج این پژوهش می توان به موارد ذیل اشاره کرد: در بعد شناختی، آشنایی شهروندان با وظایف شورای شهر و اقدامات آن بسیار ضعیف است. در بعد انگیزشی، تمایل به مشارکت بیشتر توسط شهروندان در شورای شهر مشاهده می شود و در بعد رفتاری حضور اندک پاسخ دهندگان در انتخابات شورای شهر مشهود بوده که با نتایج انتخابات شورای شهر نیز همخوانی دارد.
گزارشی کوتاه از وضع عمومی و مسئله تعلیم و تربیت مردم امیش
حوزه های تخصصی:
بررسی تغییرات شاخص اقلیم گردشگری (T.C.I) در استان اصفهان دوره زمانی (2005 -1976)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به رابطه تنگاتنگ گردشگری و تغییرات اقلیمی، سازمان های گردشگری، ضروری است تا در برنامه ریزی ها و طراحی های آینده خویش پتانسیل تأثیرات تغییر اقلیم را در این ارتباط مدنظر قرار دهند. در این پژوهش بمنظور تعیین روند تغییرات شاخص اقلیم گردشگری استان اصفهان جهت برنامه ریزی و توسعه گردشگری، داده های مورد نیاز از سایت هواشناسی طی دوره آماری (2005-1976) استخراج و سپس با میانگین گیری ماهیانه و فصلی، داده ها به دو دوره 15 ساله تقسیم گردید. در ادامه با استفاده از شاخص T.C.I تحلیل ها برای تک تک فصول انجام شد. این شاخص از شرایط غیر قابل تحمل تا شرایط ایده آل برخوردار می باشد. نتایج به دست آمده جهت پهنه بندی و مشخص نمودن میزان تغییرات به محیط GIS فراخوانی و نقشه ها ترسیم گردیدند. نقشه ها حاکی از آن است که در فصل زمستان، دوره دوم نسبت به دوره اول با کاهش شرایط قابل قبول در غرب استان و افزایش شرایط خوب و خیلی خوب در مرکز و شرق استان مواجه بوده است. در فصل بهار شرایط خیلی خوب که در دوره اول محدوده بسیار کوچکی از غرب استان را در برگرفته در دوره دوم در محدوده استان مشاهده نمی گردد و شرایط عالی در دوره دوم افزایش یافته و شرایط ایده آل کاهش یافته است. شرایط خوب در دوره دوم در فصل تابستان در استان وجود نداشته و بر شرایط ایده آل و عالی در استان افزوده شده و از شرایط خیلی خوب در شرق استان کاسته شده است. در فصل پاییز با کاهش شرایط خوب طی دوره دوم در غرب استان بر دیگر شرایط به خصوص شرایط عالی در گستره اصفهان افزوده شده است. اما آزمون t-test ایستگاه نمونه اصفهان نشان دهنده آن است که شرایط اقلیم گردشگری در فصول (زمستان، بهار و پاییز) دچار تغییر نشده و تنها در فصل تابستان شرایط تغییر کرده است.