هدف: در مقالة حاضر به مطالعة تغییرات جمعیتی نواحی روستایی دوردست (مقیاس خرد) پرداخته شده است، مقایسة تطبیقی دو منطقة مطالعاتی؛ یعنی سرحد/ قوشخانه و مرکزی در شمال و جنوب شهرستان شیروان با خصوصیات فضایی و مکانی مشابه و همگن.
روش: از روش کیو جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده و استخراج الگوهای گفتمانی استفاده شده است. نخست، چشم اندازهای متفاوت تغییرات جمعیتی در نواحی روستایی دوردست با ساختار مکانی و فضایی مشابه و یکسان انعکاس داده می شود. سپس، رویکردهای مختلف روستابودگی جهت شناسایی ابعاد پیچیدة مرتبط با جابه جایی های متفاوت جمعیتی معرفی شده و استفاده می شود.
یافته ها: ذهنیت های به دست آمده از تکنیک کیو تصدیق می کند که با وجود تشابهات مکانی و جغرافیایی سکونت گاه های روستایی در شهرستان شیروان، دو طیف از گفتمان های مختلف اجتماعی و اخلاقی در سرحد/قوشخانه و بخش مرکزی شکل گرفته و بر همین اساس، تفاوت هایی را در چشم اندازهای حرکتی جمعیت به وجود آورده است. بخش مرکزی خصوصیات ذاتی خود را بیشتر با روند تغییرات عمومی فضای روستایی به اشتراک گذاشته و در معرض جریان های شهرگریزی و تقاضاهای شهری (بازجمعیت پذیری) قرار گرفته است؛ ضمن این که چندفعالیتی بودن ساختار اقتصادی در این منطقه مشهود است و این باعث رونق اشتغال و به دنبال آن، تثبیت جمعیتی شده است. این در حالی است که منطقة سرحد/قوشخانه بیشتر پای بند به هویت های سنتی و تاریخی خود هستند و به ابتکارات کارآفرینانه اعتقادی ندارند و از جذب سرمایه های بیرون روستا ممانعت به عمل می آورند. عدم ادغام ظرفیت های منطقه با تغییرات عمومی فضای روستایی باعث شده است تا شاخصه هایی از محرومیت در این منطقه بروز کند و به این ترتیب مهاجرت فرستی داشته باشد.
راهکارهای عملی: ما دیدگاهی ضد ذات گرایانه (چندگانه) را برای توصیف خلقیات و روحیات مردم در نواحی روستایی دوردست ( مقیاس خرد) ارائه می دهیم؛ یعنی باید تجربیات مختلف ساکنان محلی را در مطالعات و سیاست گذاری ها در نظر گرفت و از این طریق به تبیینی بهتر از وضعیت موجود روستاها و به تبع آن سامان دهی بهینة جمعیت روستایی دست یافت (نه این که دچار مطلق گرایی شد و نسخه ای یکسان را برای نواحی مختلف در سیاست گذاری های جمعیتی پیچاند).
اصالت و ارزش: الگوهای کلان توسعة روستایی از درون رفتارهای خرد محلی فرصت ظهور می یابند. پیش بینی آیندة سکونت گاه های روستایی با اصول الگوهای پیشین توسعه، غفلت از خواسته های نوظهور و جدید ساکنان محلی (با توجه به تغییرات گستردة صورت گرفته) و همچنین، اثرات مخرب رفتارهای خرد محلی در طرح های اجرایی را با خود به همراه می آورد.