فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
684 - 699
حوزه های تخصصی:
رفاه جامعه گردشگری روستایی با میزان تاب آوری آن ها در ارتباط است. با وجود اهمیت تاب آوری جامعه و پتانسیل آن برای تحقق توسعه اقتصادی دراز مدت، عوامل مؤثر بر تاب آوری جامعه گردشگری برای توسعه پایدار، غالباً در مراحل برنامه ریزی پروژه های توسعه گردشگری نادیده گرفته شده است. این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای تاب آوری جامعه گردشگری روستایی در راستای توسعه پایدار گردشگری در ارتباط با سه مؤلفه آن یعنی تاب آوری اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی است. برای این منظور، مطالعه عمیق ادبیات موضوع و مصاحبه با خبرگان و کارشناسان حوزه توسعه گردشگری روستایی و آشنا با توسعه پایدار صنعت گردشگری با رویکرد اکتشافی تحلیل تم صورت گرفت که به پدیدار شدن 3 بعد، 9 مولفه و 45 شاخص منجر شد. سپس با استفاده از پرسشنامه و روش مدل سازی ساختاری - تفسیری (ISM) و همچنین به کارگیری نرم افزار MATLAB، موقعیت، میزان اهمیت، اثرگذاری و اثر پذیری این عوامل در پنج سطح ارائه شد. یافته ها نشان دادند، مؤلفه حمایت مالی دارای بیشترین اثرگذاری و سنگ زیربنای تاب آوری جامعه گردشگری روستایی در راستای توسعه پایدار گردشگری است و مؤلفه بهداشت و ایمنی نیز دارای بیشترین اثرپذیری است.
رابطه میان محیط مسکونی تک خانواری و روابط اجتماعی ایمن (مطالعه موردی : محله کتی شرقی وغربی و زرگر محله شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به رابطه میان محیط مسکونی تک خانواری و روابط اجتماعی ایمن دردومحله متوسط (زرگرمحله) و ضعیف(محله کتی شرقی و غربی)می پردازد.مساله اساسی پژوهش تاثیر مسائل اجتماعی بر شکل گیری معماری فضای مسکونی در دو محله است. با . با توجه به کیفی بودن متغیرها و همچنین تاثیرگذاری متفاوت متغیرها بر میزان احساس امنیت ساکنین و سطح روابط اجتماعی آنها، از ابزار پرسشنامه در قالب پیمایش مقطعی جهت سنجش استفاده می شود . کار تحلیل داده های جمع آوری شده حاصل از پرسشنامه نیز با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری جهت تعیین مولفه های موثر و تعیین سهم هر کدام از مولفه ها در شکل گیری حس امنیت و افزایش تعاملات اجتماعی افراد و نیز سهم و نقش تاثیر گذاری متغیرهای مداخله گر انجام میگردد. نتایج حاکی است. بین احساس امنیت و عوامل فیزیکی محیط و نوع کاربری و نظارت و میزان تعاملات اجتماعی ساکنان و میزان کاهش جرم و سطح کیفیت زندگی ساکنان در بین زنان و مردان محلات سطح متوسط و پایین شهرستان بابل تفاوت وجود دارد. شدت این رابطه متوسط و جهت رابطه از نوع مستقیم است. همچنین میانگین متغیر عوامل فیزیکی محیط (3.375) و میانگین نوع کاربری (3.251) نظارت (3.143) و میانگین میزان تعاملات اجتماعی (3.365) و میانگین میزان احساس امنیت (3.108) و میانگین میزان کاهش جرم (3.989) و میانگین سطح کیفیت زندگی (3.438) می باشد. همچنین انحراف معیار متغیرهای فوق به ترتیب برابر با (0.621) و (0.578) و (0.682)، (0.680) و (0.552) و (0.612) و (0.366) می باشد.
ارزیابی اثرات زیست محیطی پیوستن سکونت گاه های پیرامونی به شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر شهر ها به شکلی بی برنامه ای رشد کرده اند و محدوده های شهری در مدت کوتاهی به چندین برابر وسعت اولیه خود رسیده و یا توسعه آنها در قطعاتی مجزا، بدون برنامه ریزی، جسته و گریخته بوده است باعث الگوی گسترش شهر شده است و به موازات این الگوی گسترش شهری، اراضی کشاورزی پیرامون با تغییر کاربری مواجه شده اند. شهر اصفهان هم مانند سایر شهرها در طول دهه های اخیر رشدی نامتوازن و به شکلی پراکنده داشته است، بطوریکه این رشد منجر به آثار زیست محیطی مخربی مانند از بین رفتن اراضی کشاورزی مرغوب شده است. یکی از راه کارها برای جلوگیری از گسترش شهری، پیوستن شهرهای پیرامونی به کلانشهر است. هدف از این پژوهش در وهله ی اول شناسایی مشکلات زیست محیطی پیوستن شهرهای پیرامونی به شهر اصفهان و در مرحله بعد ارزیابی اثرات زیست محیطی پیوستن شهرهای پیرامونی به شهر اصفهان می باشد. روش پژوهش حاضر روش آمیخته بود. بدین منظور با بهره گیری از روش تحلیل مضمون برای شناسایی مشکلات زیست محیطی و در ادامه برای ارزیابی اثرات پیوستن شهرهای پیرامونی از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار amos استفاده شد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که آلودگی شامل آلودگی خاک، آب، هوا، آلودگی محیط زیست و .. فضای سبز و چشم انداز شامل تغییر کاربری، حفظ و نگهداری زمین های کشاورزی، چشم انداز های مناسب ساختمان ها و بافت فرسوده از مشکلات زیست محیطی می باشند که پیوستن شهرهای پیرامونی بیشترین تاثیر را بر زمین های کشاورزی و کمترین تاثیر را بر سرانه جمعیت داشت.
ارزیابی مفاهیم زیبا شناسی و منظر شهری در انعطاف پذیری مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی و منظر دو مولفه بسیار حیاتی در سرزندگی فضاهای شهری و معماری به حساب می آیند که موجب یکپارچگی بصری و ساختاری در ساختمان ها، خیابان ها می شوند. زیبایی از وجود انسان نشات می گیرد و به همین دلیل لازمه سعادت و تعالی زندگی فردی و اجتماعی است. ماهیت زیبایی را باید در روابط عاطفی میان انسان و جهان پیرامون جست و جو کرد. کارکرد اصلی زیبایی ایجاد هماهنگی عاطفی میان انسان، طبیعت و جامعه است و به همین دلیل نقش تعیین کننده ای در هدایت انسان به سمت سعادت، بهروزی و شادکامی به عهده دارد. همچنی زیبایی پدیده ای ارزشی و هدفمند است. در واقع تلاش انسان برای جذب و خلق زیبایی نوعی تلاش برای تقویت ارزش های زندگی و عناصر موافق زندگی و نفی پدید های منفی و زشت در زندگی است. بر این اساس هدف از مقاله حاضر بررسی معیارهای زیبایی شناسی در مجتمع مسکونی نارون اراک می باشد. مطالعه ادبیات موجود و نظرات خبرگان نشان می دهد که معیارهای منظر شهری زیبا با زمینه و متن شهرسازی، عناصر سازنده منظر شهری زیبا، عناصر سازنده منظر شهری زیبا از جمله معیارهای موثر می باشند. اولویت بندی معیارها بر اساس مدل ANP بوده و با استفاده از نظرات خبرگان که در زمینه تئوری و عملی زیبا شناسی و منظرشناسی تخصص داشته اند صورت گرفته است. زیرمعیارهای تباین، ریتم، و تنوع کاربری ها از تثیر گذارترین مولفه ها در انعطاف پذیری فضای مسکونی برخوردار هستند. معیار ادراکی در بین متغیرهای تحقیق بیشتریم وزن را به خود اختصاص داده است.
آمایش سرزمین، محیط زیست پایدار با تاکید برکشاورزی مدرن و امنیت غذائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی هوشمند یکی از راه حل های مقابله با تقاضای فزاینده مواد غذایی و حفظ پایداری محیط زیستی است. در کش اورزی هوشمن د ، نقش جمع آوری داده ه ای جغرافی ایی و تکنی کی، و تولید اطلاعات مبتنی بر مدل های ریاضی در حال افزایش است. جمع آوری داده، پردازش و تولید اطلاعات در مورد شرایط آب و هوایی ، خاک، بیماری، حشرات ، بذر ، کود و غیره نقش مهمی در تصمیم گیری های مبتنی بر برنامه ریزی آماری و در نتیجه توسعه اقتصادی و پایداری محیط زیستی دارد. مدیریت هوشمند ش امل جمع آوری ، انتق ال ، انتخ اب و تجزیه و تحلی ل داده ه ا است. هر چ ه حجم داده های کشاورزی افزایش می یابد ، تکنیک های تحلیلی قوی قادر به پردازش و تجزیه و تحلیل های بیشتری هستند در نتیجه پیش بینی های بسیار دقیق امکان پذیر می شوند. فناوری نوین کشاورزی امیدوار است که دو هدف مهم یعنی اقتصاد مقاوم و سودآور و تولید بهتر را محق ق کند. در شرایط تغییر اقلیم، کشاورزی و تامین غذای جمعیت در کشوری که با تنش آبی و کم آبی روبرو است، بدون شک نیازمند هوشمندسازی مدیریت و فن آوری هوشمند است تا گذاری باشد از در حال توسعه بودن به توسعه یافتگی . در این مقاله با معرفی روشهای مرسوم و متداول در کشورهای توسعه یافته ، از روش توصیفی تحلیلی، بر پایه مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است.
نقش هویت ملی و سرمایه فرهنگی در ارتقای آموزش شهروند جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر سرمایه فرهنگی در ارتقای آموزش شهروند جهانی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و برحسب نوع داده ها آمیخته (کیفی کمی) و رویکرد کیفی از طریق تحلیل محتوا و کدگذاری (بازمحوری انتخابی) و رویکرد کمی، روش پیمایشی بود. جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان (اعضای هیأت علمی استان هرمزگان)، با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و اصل اشباع، 14 نفر انتخاب شدند و در بخش کمی جامعه آماری از اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی و غیردولتی استان هرمزگان با استفاده از جدول مورگان انتخاب و نمونه آماری 185 نفر به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها در بخش کیفی از فیش برداری و مصاحبه حضوری نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه های محقق ساخته استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تأییدی استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه های هویت ملی (تعلق خاطر به نمادها، اسطوره های ملی و مذهبی، فرهنگ و روش اسلامی، نقش تاریخ، احساس تعلق به فرهنگ، روش زندگی ایرانی، آشنایی با میراث جهانی) و سرمایه فرهنگی (حالت تجسم یافته ذهنی، حالت تجسم یافته عینی، حالت نهادی شده) بر روی آموزش شهروند جهانی دارای بار عاملی بالای 5/0 هستند و از لحاظ آماری در سطح معنی دار قرار دارند و مدل ارائه شده با توجه به شاخص های AGFI، GFI، RASEA دارای برازش مناسب است و به مسئولان نظام های آموزشی پیشنهاد می شود جهت افزایش و ارتقای سطح آموزش شهروند جهانی به مؤلفه های سرمایه فرهنگی تأکید و توجه خاص داشته باشند.
بررسی وضعیت شهر دوستدار کودک و ارتباط آن با شاخص های کیفیت، ایمنی و امنیت کاربری های مورد نیاز کودکان در شهر جهرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: برخورداری فضاهای شهری از شاخص های و مؤلفه های شهر دوستدار کودک، یکی از شاخص های کلیدی توسعه پایدار شهری است و سطح و وضعیت آن نشانگر میزان توجه سیاست گذاران و متولیان امور شهری به علایق، نیازها و خواسته های قشرهای مختلف جامعه به ویژه کودکان، به عنوان سرمایه انسانی آینده شهرها است. هدف مقاله حاضر بررسی وضعیت شهر دوستدار کودک، شناسایی چالش ها و راهکارهای بهبود آن و همچنین بررسی و تحلیل ارتباط آن با شاخص های کیفیت، ایمنی و امنیت کاربری های مورد نیاز کودکان در شهر جهرم است. روش: پژوهش کاربردی حاضر با استفاده از ترکیبی از روش های توصیفی تحلیلی، همبستگی و علی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کودکان دارای سن 6 تا 12سال ساکن در شهر جهرم تشکیل می دهد که با استفاده از روش های برآورد حجم نمونه 372 نفر از آن ها به عنوان نمونه برآورد گردید. ابزار اصلی پژوهش جهت گردآوری داده های مورد نیاز، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن با رعایت اصول روش های تحقیق میدانی تأیید شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد وضعیت شهر دوستدار کودک با میانگین 2/1، به صورت معناداری پایین تر از سطح متوسط قرار دارد. نتایج بررسی همبستگی دو متغیر کیفیت و ایمنی و امنیت کاربری های مورد نیاز کودکان با شهر دوستدار کودک نشان داد میزان همبستگی محاسبه شده با مقدار 0/665 و 0/535، به لحاظ آماری معنادار بوده و از نوع مثبت می باشد. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد در مدل برازش شده، 59/9 درصد از واریانس شهر دوستدار کودک به واسطه متغیرهای مستقل تبیین شده است. میزان ضریب رگرسیونی استانداردشده شاخص های ایمنی و امنیت و کیفیت کاربری مورد نیاز کودکان به ترتیب با میزان 0/571 و 0/421، به لحاظ آماری معنادار بوده است. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد کمبود و ضعف کمی و کیفی فضاهای آموزشی، ورزشی، تفریحی، بهداشتی و امنیتی مورد نیاز کودکان و همچنین عدم توجه به نظرات و خواسته های کودکان در طراحی فضاهای مختلف مورد نیاز آن ها، مانع تحقق پذیری شهر دوستدار کودک در محدوده مطالعاتی هستند و لازم است این مسائل و مشکلات با اتخاذ تدابیر لازم تا حد قابل توجهی مرتفع شوند، چراکه کودکان سرمایه های اصلی آینده شهرها هستند و لازم است نیازها و خواسته های آن ها تا حد قابل توجهی برآورده شود.
بررسی تطبیقی مبارزه با اختلاس در بسترهای جغرافیایی ملی و بین المللی نظام بانکداری با تاکید بر مولفه های جغرافیای انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلاس به عنوان یکی از جرایم عمده بانکی که اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت را تخطیه می نماید در اسناد مختلف داخلی و بین المللی و در طول تاریخ دارای سابقه بوده است با این حال ، تفاوت هایی میان بسترهای داخلی و بین المللی مبارزه با اختلاس دیده می شود از جمله عدم جرم انگاری اختلاس در موسسات و بانک های خصوصی، هم چنین عدم پیش بینی ساز و کار معاضدت های قضایی بین المللی در زمینه اختلاس ، عدم تبیین دقیق مقررات سوت زنی در مورد مبارزه با اختلاس در حقوق داخلی ایران در مقابل منطقه ای بودن تا بین المللی بودن حقوق مبارزه با اختلاس و عدم ضمانت اجراهای موثر در سطح بین المللی برای مبارزه با اختلاس قابل ذکر می باشد . در این بین مولفه های انسانی نیز تاثیر فراوانی بر ارتکاب این جرم در مناطق مختلف ایفاء نموده است برای نمونه تفاوت های نژادی، جنسیتی و منطقه ای نقش بارزی را در تغییر مولفه های ارتکاب جرم اختلاس ایفاء می نماید.
تبیین ظرفیت ها و زمینه های توسعه پایدار روستایی با تاکید بر گردشگری طبیعی در روستاهای شهرستان بندر انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری به عنوان یک فعالیت اقتصادی جایگزین، در یک اقتصاد تک محصولی میتواند روند توسعه را با تنوع بخشی اقتصاد ملی تسریع نماید.هدف این مقاله معرفی جاذبه های گردشگری طبیعی در شهرستان بندر انزلی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات در این تحقیق بر مبنای منابع کتابخانه ای ومشاهدات میدانی بوده و از ابزارهای مانند فیش برداری، عکس و نقشه استفاده شده است روش تجزیه تحلیل اطلاعات که با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شده است بر پایه تحلیل و توصیف جامعه آماری تحقیق روستائیان شهرستان بندر انزلی هستند که تعداد نمونه با استفاده از جدول استاندارد مورگان انتخاب شده است و پرسشنامه ها بصورت تصادفی بین آنها توزیع شده است نتایج نشان داد گردشگری طبیعی امتیازات اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی قابل ملاحظه ای را برای نواحی روستایی و کمتر توسعه یافته از طریق توسعه درآمدی و زیرساختی ایجاد می نماید.گردشگری در سطح محلی می تواند رشد اقتصادی فراهم کند و یک جایگزین بالقوه برای فعالیتهای سنتی در روستاها و کارگران محلی ارائه دهد. گردشگری روستایی در کنار فعالیتهای روستایی موجب کسب درآمد جانبی قابل توجّهی برای خانوارهای کشاورز می شود.
رویکرد مسکن اندک افزا به مثابه سیاست ارتقای مسکن در سکونتگاه های غیررسمی؛ نمونه مورد مطالعه: شهر چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
77 - 90
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های غیررسمی یکی از تبعات شهرنشینی سریع است که عمدتاً مهاجران روستایی و تهیدستان شهری را در خود جای داده و بدون مجوز و خارج از برنامه ریزی رسمی و قانون توسعه شهری در درون یا خارج از محدوده شهرها شکل می گیرند. این نوع سکونتگاه ها نتیجه ناکارآمدی نظام تأمین مسکن شهری است که در امتداد رشد کنترل نشده آن و عدم ثبات اقتصادی بازار مسکن رخ می دهد. این پژوهش بر سیاست مسکن اندک افزا به مثابه فرآیندی برای بهسازی کالبدی مسکن در سکونتگاه های غیررسمی در شهر چابهار تأکید دارد و می تواند برای بهبود کیفیت فضایی_کالبدی زاغه ها و ادغام آن با مناطق رسمی شهری مورد استفاده قرار گیرد. رویکردی است در جهت تطبیق سیاست مسکن این نوع بافت و محلات با محدودیت ها و قیود تأمین منابع مالی و شرایط اقتصادی ساکنان. در الگوی پیشنهادی به حفظ ساختارهای حائز اهمیت مردمان محدوده پژوهش توجه جدی شده است. تأکید بر حفظ ساختار فضایی ساکنان که منطبق بر فرهنگ سکونت جامعه مخاطب طرح است و از الگوهای فعالیتی حیات روزمره ایشان تبعیت می کند، از اهداف پژوهش پیشِ روست. نتایج تحقیق نشان می دهد که با بهره گیری از مسکن اندک افزا و رویکردهای مرتبط با آن افراز، تجمیع و تکمیل فضایی می توان به مدلی مطلوب و بهینه دست پیدا کرد که در آن راهبرد عمودی از بالا به پایین و بی توجه به ساکنان جای خود را به شکل همدلانه تری از توسعه داده است. روش پژوهش با درگیری فعال محقق در میدان تحقیق و مصاحبه های عمیق با ساکنان همراه بوده تا شیوه برآمده از تجربه زیسته آنها شناسایی و در ارائه الگو استفاده گردد. طراح در این فرآیند عمدتاً نقش پیش ران یا کاتالیزور را خواهد داشت و نه فراتر. طراح قرار است صرفاً تسهیل گر باشد و در ادامه خود ساکنان می توانند تصمیم به افراز، تجمیع یا تکمیل درون واحدهای سکونتی خود را بگیرند.
بررسی اثرات توسعه شهری و روستایی بر میزان مصرف انرژی در شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
903 - 920
حوزه های تخصصی:
رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی ، و تکنولوژیکی در ارتباط با محیط زیست از مسا ئ ل مهم و پیچیده است، به طوری که چگونگی تعامل بخش انرژی، محیط زیست ، و رشد و توسعه از محورهای اصلی توسعه پایدار هر کشوری محسوب می شود. از این رو ، در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر توسعه شهری و روستایی بر میزان مصرف انرژی در دوره زمانی 1379- 1393 در شهرستان تبریز پرداخته شده است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش پژوهش آن توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات و داده ها از مطالعات کتابخانه ای، اسنادی ، و سازمان های مرتبط استفاده شده است. شاخص های تحقیق شامل ارزش افزوده بخش صنعت، درآمد سرانه واقعی، تعداد وسایل نقلیه موتوری ، و نرخ شهرنشینی است. در تجزیه و تحلیل داده ها از مدل STIRPAT تعمیم یافته و روش های اقتصاد سنجی استفاده شده است. برای بررسی ایستایی داده ها از دو روش فیلیپس پرون و دیکی فولر تعمیم یافته و در تخمین رابطه از روش ARDL ، آزمون بریوش گادفری ، و روش جارک - برا استفاده شده است. نتایج حاصل از برآورد مدل ها حاکی از آن است که متغیرهای مدنظر در سطح معناداری بالایی دارای اثرگذاری مثبت بر روی مصرف انرژی هستند. تأثیر ارزش افزوده بخش صنعت، درآمد سرانه واقعی، نرخ شهرنشینی ، و تعداد وسایل نقلیه موتوری بر مصرف سرانه انرژی به ترتیب 504 / 0، 99 / 1، 225 / 3 ، و 134 / 0 است ؛ یعنی در بلند مدت یک درصد افزایش در شاخص های مورد نظر سرانه مصرف انرژی را به میزان 504 / 0، 99 / 1، 225 / 3 ، و 134 / 0 درصد افزایش می دهد. در بین شاخص های مورد بررسی، نرخ شهرنشینی با 225 / 3 بیشترین تأثیر را بر مصرف سرانه انرژی در شهرستان تبریز داشته است.
تحلیل تعادل فضایی در توزیع جمعیت روستایی در شهرهای کوچک استان گلستان (مطالعه موردی: شهرکلاله)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
106 - 120
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع نابرابری و عدم تعادلهای فضایی میان سکونتگاه های شهری و روستایی از مباحث مهم اقتصاددانان و برنامه ریزان منطقه ای می باشد. وجود دوگانگی اقتصادی، قطب های رشد و پراکندگی نقاط روستایی از آثار این پدیده است. از این رو به منظور دستیابی به توسعه ی متوازن و یکپارچه در فضای منطقه ای، ایجاد سلسله مراتب متعادل و نظام یافته ی سکونتگاه ها از نیازهای اساسی به شمار می آید که در این میان توجه به شهرهای کوچک یکی از راهکارهای تعادل بخشی به این وضعیت می باشد. این مطالعه با هدف شناخت وضعیت الگوی استقرار سکونتگاه ها، نحوه ی تمرکز و روند توزیع جمعیت در فضای منطقه ای شهرستان کلاله صورت گرفته است. در این راستا به عنوان نمونه 11 روستا در نظر گرفته شده و ابتدا از مدل های آنتروپی جهت سنجش میزان تمرکز جمعیت در شبکه ی سکونتگاه ها استفاده شده است یافته های به دست آمده از ضریب آنتروپی نشان دهنده عدم تعادل جمعیت در منطقه شهری کلاله با ضریب (0/572) می باشد. در واقع در منطقه شهری کلاله عدم تعادل فضایی حاکم است.
تأثیر سیاست همسایگی جمهوری فدراسیون روسیه بر رویکرد منطقه گرایی ایران در قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه قفقاز جنوبی به دلیل موقعیت ژئواستراتژیکی که دارد جذب کننده بازیگران منطقه ای و کروی است. ریشه تاریخی و هم جواری این منطقه با ایران و روسیه باعث شده است که سرنوشت و اتفاقات این منطقه تاثیر مستقیمی بر امنیت و منافع ملی ایران و روسیه داشته باشد که باعث ایجاد موانعی در مسیر منطقه گرایی ایران توسط روسیه و دیگر بازیگران داشته است. پژوهش حاضر درصدد مطالعه بر تأثیر سیاست همسایگی جمهوری فدراسیون روسیه بر رویکرد منطقه گرایی ایران در قفقاز است.پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی و اکتشافی است که در آن برای جمع آوری داده های تحقیق به صورت توأمان از روش های کتابخانه ای و میدانی شامل پرسشنامه استفاده شده است. در این پژوهش جامعه ی آماری، شامل مجموعه ای متشکل از متخصصان جغرافیای سیاسی، مسئولین سازمان های مرتبط و نهادهای ذی ربط بوده اند که علاوه بر بخش گردآوری اطلاعات، در دیگر بخش ها مانند (مصاحبه و پرسشنامه) یاری رسانده اند. در این پژوهش سعی شده تمامی ابعاد سیاسی ،دفاعی ، امنیتی و... کشورهای منطقه قفقاز جنوبی و بازیگران حاضر در این منطقه پرداخته شود . سپس نتایج حاصل از روش میدانی در قالب تحلیل آماری T به اجرا گذاشته شده است. بنابراین ایران باید برای کسب جایگاهی برتر از رقبای خود و تأمین امنیت و منافع ملی خود به دور از برخورد های قهر آمیز روسیه ،راهبردهایی مبتنی بر پیوند منافع خود با کشورهای قفقاز را مدنظر قرار دهد و به مرحله عملیاتی شدن برساند.
مرزنشینان و وابستگی به نهادهای حمایتی: مردم نگاری نهادی سیاست های حمایتی در روستاهای مرزی دهستان خاوومیرآباد شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش حول این قضیه می چرخد که مرزنشینان روستایی برای امرارمعاش خود و تأمین هزینه های زندگی دچار مشکلات زیادی شده اند که نتیجه آن، وابستگی به کمک نهادهای حمایتی بوده است. با دستمایه قرار دادن تجربیات مرزنشینان در قالب مصاحبه با ۳۰ نفر از مطلعین کلیدی روستاهای دهستان خاوومیرآباد شهرستان مریوان، در تقابل با سیاست های حمایتی نهادهای دولتی، سیاست ها و راهبردهای اتخاذشده در این وابستگی را مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. در این راستا، از رویکرد توسعه مشارکتی همچنین روش مردم نگاری نهادی استفاده می شود. نتایج در قالب مقولات ثانویه، شوک توقف فعالیت بازارچه های مرزی، شکست سیاست های ترمیمی، وابسته بودن به کمک های نهادهای حمایتی و اقدامات خودجوش مردمی مورد بحث و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل این مقولات نشان داد که سیاست های نهادی در راستای حمایت ها از مرزنشینان، بی اثر و غالباً نتیجه منفی داده اند. در مقابل اقدامات مرزنشینان روستایی که در مقوله اقدامات خودجوش مردمی تشریح شده است، دال بر رویارویی و پر کردن خلأهای این اقدامات و سیاست ها بوده است. اقداماتی از جمله مشارکت عمومی مردم در کشاورزی و دامداری، ایجاد صندوق های خیریه، همیاری عمومی در عمران و بازسازی روستاها واکنشی به سیاست ها و وضعیت ناپایدار اقتصادی و اجتماعی این مناطق بوده است.
تحلیل ارتباط میان دو مفهوم هویت مکان و دلبستگی به مکان درفضاهای باز شهری (نمونه موردی: باغ ارم شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
173 - 188
حوزه های تخصصی:
ارتباط احساسی میان انسان و مکان در حوزه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است که از جمله آنها در ادبیات معماری و شهرسازی است. ارتباط در سطوح مختلفی شکل گرفته و در قالب مفاهیم مختلفی نیز معرفی می شود که از جمله آنها می توان به مفاهیم دلبستگی به مکان و هویت مکان اشاره نمود. تاکنون پژوهش های متعددی در ارتباط با هر کدام از موارد مذکور در حوزه ادبیات معماری و شهرسازی به انجام رسیده و نحوه نمود هر کدام از آنها در فضاهای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است؛ این در حالی است که در ارتباط با چگونگی ارتباط نظری میان این دو مفهوم، پژوهشی صورت نگرفته است. با این توضیح پژوهش حاضر در پی بررسی نحوه ارتباط میان دو مفهوم دلبستگی به مکان و هویت مکان و نحوه نمود پذیری این دو مفهوم در یک فضای باز شهری به عنوان بستر میدانی تحقیق است. به همین منظور مجموعه باغ ارم شیراز به عنوان نمونه موردی تحقیق انتخاب و با بررسی نحوه نمود این دو مفهوم برای کاربران این فضا، چگونگی ارتباط میان مفاهیم مذکور مورد تحلیل قرار گرفته است. پژوهش حاضر ترکیبی از روش های کمی و کیفی در گردآوری و تحلیل داده ها است و در این خصوص از روش های کتابخانه ای و میدانی به منظور گردآوری داده ها و از روش های تحلیل محتوا و نیز آزمون های آماری به منظور تحلیل آنها استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش، استفاده کنندگان از باغ ارم شیراز در فصول بهار و تابستان بوده و حجم نمونه در این خصوص 326 نفر از این افراد انتخاب شده است که به صورت تصادفی در سطح باغ از آنها پرسش به عمل آمد. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که اولاً میان دو مفهوم دلبستگی به مکان و هویت مکان در فضاهای باز شهری، ارتباطی معنادار وجود دارد؛ به این ترتیب که افزایش دلبستگی به مکان باعث شکل گیری هویت مکان برای استفاده کنندگان می شود. همچنین عواملی چون احساسات فردی، پیکره بندی فضایی و زمان، هم در شکل گیری دلبستگی به مکان و هم در شکل گیری هویت مکان، به ترتیب دارای بیشترین اولویت هستند؛ این در حالی است که عامل خاطرات و رویدادها در دلبستگی مکان و عامل کنش های اجتماعی موجود در محیط، تاثیر بیشتری در شکل گیری هویت مکانی دارند.
شناسایی مزیت ها و توان های اقتصادی نواحی روستایی با رویکرد شکل گیری فضای یکپارچه عملکردی (مورد شناسی: روستاهای شهرستان سروآباد- استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
113 - 148
حوزه های تخصصی:
در کشورهای درحال توسعه ازجمله ایران، نیاز است که با شناسایی مزیت های نسبی نقاط سکونتی یک مجموعه، سعی شود که این نقاط در یک فضای عملکردی بر مبنای مزیت های شان با یکدیگر رقابت کرده و فرصت های برابر پیشرفت را برای آن ها فرآهم آورد. در این راستا نیز، در پژوهش حاضر ابتدا میزان پایداری اقتصادی روستاهای منطقه مورد مطالعه مورد سنجش قرار گرفت؛ در ادامه توانمندی های فعلی و مزیت های نسبی نواحی روستایی درجهت شکل گیری فضای همگن عملکردی در 7 محور شناسایی شدند جامعه آماری این پژوهش شامل روستاهای شهرستان سروآباد از استان کردستان به تعداد 72 روستا است. برای سنجش وضعیت پایداری روستاها از 17 متغیر اقتصادی استفاده شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی، از حیث روش انجام؛ توصیفی-تحلیلی بوده که درجهت گردآوری داده ها از روش اسنادی و پیمایشی بهره گرفته است. داده های حاصل ازطریق اطلاعات سرشماری 1395 نواحی روستایی شهرستان سروآباد، قضاوت شفاهی گروه دلفی و بازدیدهای میدانی حاصل آمد و تجزیه وتحلیل آن ها با بهره گیری از تکنیک تاپسیس، ابزارهای آمار فضایی (شاخص خود همبستگی موران، لکه های داغ)، مقایسه دودویی، انجام گرفت. نتایج تحقیقی حاکی از آن است که میزان پایداری اقتصادی روستاهای منطقه در حد نیمه مناسب و از لحاظ توزیع فضایی نرمال و تصادفی است. از لحاظ تقسیم بندی روستاها در سه سطح پایدار، نیمه پایدار و ناپایدار قرار گرفتند. 11 روستا از 72 یعنی کمتر از 16 درصد کل روستاهای شهرستان در طبقه پایدار، 25 روستا قریب به 35 درصد روستاهای منطقه، در طبقه نیمه پایدار توزیع یافته و 50 درصد (36 روستا) نیز در طبقه ناپایدار جای گرفته اند. همچنین توانمندی های فعلی و مزیت های نسبی نواحی روستایی در هفت محور، دارای مزیت های توسعه تجارت مرزی، تولید بادام درختی و گردشگری روستایی بر مبنای گردشگری غذایی؛ توسعه گردشگری روستایی بر مبنای طبیعت گردی، گردشگری فرهنگی و گردشگری سلامت (طبیعت درمانی، بهره گیری از گیاهان دارویی و...)؛ توسعه شیلات و تولید صنایع دستی؛ توسعه باغات و تولید توت فرنگی و فرآوری محصولات مرتبط با آن ها؛ دامداری و بهره گیری از توان های آب های معدنی و گیاهان دارویی؛ زراعت با تأکید بر کشت صیفی جات و کشت محصولات دیمی و آبی (گندم و جو)، تولید عسل و مزیت خدماتی-ارتباطی، شناسایی شدند تا با درنظرگرفتن منطقه به عنوان یک فضای عملکردی، فرصت های برابر توسعه به تمامی روستاها در یک نظم فضایی مطلوب، درجهت بهره مندی عادلانه از ثمرات توسعه داده شود. درنهایت نیز، راهکارهایی در راستای بهره مندی از مزیت های شناسایی شده درجهت حرکت در مسیر توسعه پایدار روستاها و شهرستان، ارائه شده است.
طراحی مدل توسعه کارآفرینی پایدار درکسب و کارهای نواحی روستایی همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین مدل برای توسعه کارآفرینی پایدار در کسب وکارهای روستایی با بهره گیری از دیدگاه های خبرگان و افراد مجرب در این حوزه می باشد. مطالعه حاضر از لحاظ پارادایم، جزء تحقیقات کیفی بوده و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تئوری بنیانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل صاحبان کسب و کارهای روستایی نمونه و کارآفرینان موفق بودند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود و جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه های عمیق انجام شد. به منظور تحلیل داده های حاصل از 10 مصاحبه، تحلیل محتوا و سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت پذیرفت. کدهای باز، شامل 229 مفهوم و کدهای محوری نیز شامل 34 مقوله عمده بود که در مدل پارادایمی تحقیق، در قالب شرایط علی (عوامل فردی، ویژگی های کسب وکار، مدیریت منابع، عملکرد مالی)، شرایط واسطه ای (بستر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، رسانه ها، فشار ذینفعان، محیط قانون گذاری، خودتنظیمی، قدرت سرمایه گذاران، مصرف گرایی اخلاقی جامعه، نقش حکومت ها، کیفیت و هماهنگی نهادی، آموزش)، شرایط زمینه ای (حاکمیت شرکتی، تعهدات اخلاقی، تعهدات زیست محیطی، پیوند مسئولیت اجتماعی با عملیات کسب وکار، مدیریت پایدارمحور)، راهبردها (از جمله راهبردهای آموزشی ترویجی، مشارکت ذینفعان، اصلاح قوانین و مقررات، تمهیدات حمایتی و تشویقی و فعالیت های تحقیق و توسعه) و پیامدها (مشتمل بر پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، تعهد سازمانی، مزیت رقابت و پیامدهای سیاسی) نشان داده شده است. مدل ارائه شده می تواند به عنوان ابزار تحلیلی و برنامه ریزی برای توسعه کارآفرینی پایدار روستایی مبنای عمل قرار گیرد تابر مبنای آن به گونه ای منطقی و اصولی به بسترسازی، حل مشکل و اقدام در جهت دستیابی به پایداری در کسب وکارهای کارآفرینانه پرداخته شود.
ارزیابی نقش و جایگاه شورای اسلامی شهرها در نظام برنامه ریزی شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گذشت چندین دهه از تبدیل مشارکت عمومی به یکی از اصول مهم گفتمان برنامه ریزی، و ظهور نهادهای محلی و مردمی مانند نهاد شورای شهر در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور، هنوز نقش و جایگاه واقعی این نهاد در نظام برنامه ریزی شهری بطور کامل مشخص نگردیده و با سوالات و ابهامات زیادی مواجه می باشد. لذا هدف این تحقیق ارزیابی نقش و جایگاه این نهاد در نظام برنامه ریزی شهری است. با استفاده از تحلیل محتوای قوانین و مقررات جاری و نتایج نظر سنجی از شهروندان، اعضای شورای شهر و دانشگاهیان با روش تحلیل کیفی و محتوایی و تفسیر یافته ها تجزیه و تحلیل لازم صورت گرفته و در نهایت نتایج تحقیق نشان داد؛ با وجود تعریف نقش و جایگاه متنوع و مستقلی از قوای سه گانه (جایگاه تصمیم گیر، نظارتی، تقنینی، تسهیلگر و...) برای نهاد شورای شهر توسط قوانین جاری، الزامات قانونی کافی برای تصمیمات این نهاد وجود نداشته و همچنان فرایند تهیه و تصویب طرح ها از ساختار تمرکزگرا پیروی نموده و برای نهاد محلی شورای شهر جایگاه موثر و تعیین کننده ای تعریف نشده است. عواملی همچون؛ محدود بودن اختیارات قانونی، فقدان دانش شهرسازی اعضای شوراها و... موجب تضعیف جایگاه این نهاد در نظام برنامه ریزی شهری شده است.
ارائه مدلی برای تبیین دیدگاه کل نگر در رابطه انسان و طبیعت در معماری با تکیه بر نگاشت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران سنتی، در رابطه انسان و طبیعت تعادل برقرار بود. باوجود افزایش دانش و آگاهی انسان نسبت به طبیعت بعد از رنسانس، تعادل در رابطه انسان و طبیعت ازمیان رفته است؛ این امر تأثیرات منفی زیادی در زندگی انسان و نیز حیات زمین ایجاد کرده است. در نوشتار حاضر ارائه دیدگاه کل نگر در رابطه انسان و طبیعت در معماری به عنوان راهکاری در ایجاد تعامل مناسب میان انسان و طبیعت ارائه گردیده است. نوشتار حاضر به مقایسه تأثیرات دیدگاه کل نگر دوره سنتی و دیدگاه جزئی نگر دوره مدرن در رابطه انسان و طبیعت پرداخت تا با پی بردن به نحوه اثر گذاری عوامل مؤثر در این رابطه، به ارائه مدلی کل نگر در رابطه انسان و طبیعت در عصر معاصر بپردازد. عوامل مؤثر در رابطه انسان و طبیعت در معماری با تحلیل محتوای متون به دست آمده و کدگذاری گردیدند. میزان روایی کدها با ارائه پرسشنامه به خبرگان و استفاده از روش CVR به دست آمد. برای بیان نحوه تأثیر کدهای به دست آمده در رابطه انسان و طبیعت از روش نگاشت شناختی بهره گرفته شد. با ترسیم روابط علت و معلولی میان عوامل مؤثر در رابطه انسان و طبیعت در معماری دو دوره سنتی و مدرن این نتیجه به دست آمد که دیدگاه کل نگر در دوران قبل از مدرن در رابطه انسان و طبیعت و به تبع آن تعادل میان نگرش مادی و ارزشی به طبیعت موجب شکل گیری رابطه ای متعادل میان انسان و طبیعت بوده است. همچنین دیدگاه جزئی نگر و کمی گرا و تأثیر آن بر افزایش دانش انسان به طبیعت و ایجاد نگرش مادی به طبیعت در دوره مدرن در آسیب به طبیعت و جدایی رابطه انسان و طبیعت در معماری مؤثر بوده است و در بخش دوم تحقیق با بهره گیری از کدهای به دست آمده در بخش نظری پژوهش و نتایج نمودارهای شناختی دو دوره سنتی و مدرن، مدلی کل نگر در رابطه انسان و طبیعت برای عصر حاضر ترسیم گردید.
ارزیابی وضعیت زیست پذیری بخش مرکزی کلانشهرها از دیدگاه ساکنان (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف ارزیابی وضعیت زیست پذیری ۸ محله بخش مرکزی کلانشهر تبریز از دیدگاه شهروندان تدوین شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی می باشد. در این بررسی برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های استنباطی؛ آزمون T تک نمونه ای؛ آزمون تحلیل واریانس ANOVA، آزمون تعقیبی شفه استفاده شده است. بر اساس یافته های آزمون t، شاخص کلی زیست پذیری بافت مرکزی تبریز در محلات ۸گانه با میانگین 29/3 و آماره t 182/3- پایین تر از مد متوسط نظری یا مطلوبیت عددی آزمون (۵/3) قرار دارد. و در مجموع ارزیابی قابل قبولی از دیدگاه ساکنان وجود ندارند. اما در میان وضعیت ابعاد می توان گفت که ابعاد دسترسی (07/4) و زیست محیطی (55/3) دارای وضعیت قابل قبولی بوده اند. همچنین از دید ساکنان ابعاد اقتصادی (66/2)، کالبدی (79/2) و فرهنگی اجتماعی (38/3) دارای ضعیف ترین وضعیت زیست پذیری بوده اند. همچنین نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان می دهد که شرایط زیست پذیری یکسان نبوده و تفاوت معناداری در سطح محلات وجود دارد. در این میان، بعد کالبدی با مقدار F، 25.46 بیشترین مقدار اختلاف و تفاوت را داشته و می توان گفت که در بعد کالبدی، اختلاف زیست پذیری در محلات مورد مطالعه بیش از سایر ابعاد است. از لحاظ شاخص کلی زیست پذیری نیز با توجه به میانگین محله بازار (2.42) با سایر محلات شهناز (2.02)، دانشسرا (1.96)، مقصودیه (1.45)، منصور (1.32)، بالا حمام (0.98)، تپه لی باغ (0.71) و دمشقیه (0.63) این اختلاف به نفع ۴ محله بازار، شهناز، دانشسرا و مقصودیه است و ساکنان این محلات از شرایط زیست پذیری بهتری برخوردار هستند.