فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۸۱ تا ۴٬۷۰۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
در فرایند برنامه ریزی توسعه گردشگری، مشارکت و تصمیم گیری جامعه محلی امری اجتناب ناپذیر است. این تصمیم گیری باید در جهت حفظ منافع اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی جوامع محلی صورت گیرد و ارزش ها و نگرش های آنان شناسایی و در برنامه ریزی توسعه گردشگری گنجانده شود. هدف از این مطالعه، تعیین ارزش ها و اهداف جامعه میزبان در توسعه گردشگری حوزه مورد مطالعه با استفاده از رویکرد تفکر ارزشی بوده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت داده ها در گروه تحقیقات کیفی قرار می گیرد. در این مطالعه از نظریه زمینه ای به منظور اجرای پژوهش کیفی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، 15 نفر از افراد مطلع این حوزه در زمینه گردشگری هستند که با استفاده از تکنیک گلوله برفی انتخاب شده اند. همچنین از روش مصاحبه نیمه ساختارمند به عنوان تکنیک جمع آوری داده ها در این پژوهش استفاده شد. طبق رویکرد تفکر ارزشی، ارزش ها و خواسته های جامعه میزبان در زمینه توسعه گردشگری، به دو نوع هدف بنیادی و مقطعی تقسیم شده است. اهداف مقطعی شامل مقوله های اشتغال و درآمدزایی، ارتقاء استانداردهای زندگی، حفظ منابع فرهنگ محلی، تقویت هویت محلی، ساماندهی کاربری ها و منابع طبیعی و حفظ محیط زیست بوده و مقوله های تقویت بنیان های اقتصاد محلی، بهبود کیفیت زندگی، حفظ و ارتقاء منابع فرهنگ محلی و ارتقاء کیفیت محیط زیست به عنوان اهداف بنیادی پژوهش شناسایی شده است که از این اهداف می توان به عنوان پایه ای برای تصمیم گیری و برنامه ریزی توسعه گردشگری استفاده کرد.
تحلیل سطوح توسعه اقتصاد فضا و اثرات فضایی آن درسطح ناحیه پیراشهری سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات اقتصاد فضا و اثرات فضایی آن در عرصه های روستایی واقع در پیرامون شهر ها بیشتر ماهیت ساختاری یا فضایی دارند. این تحولات در نظام های سرمایه داری نامولد متکی بر درآمدهای نفتی متاثر از برنامه ها، سیاستگذاری ها در ساختار اقتصاد سیاسی کشور و همچنین ویژگی های خاص نواحی مختلف جغرافیایی است و در نهایت منجر به شکل گیری چشم اندازهای مختلف جغرافیایی می گردد. این چشم اندازها، نه تنها بیانگر سطوح متفاوت در توسعه اقتصاد فضا در سطح نواحی جغرافیایی هستند، بلکه بیانگر عرصه کنش، بازیگران اصلی تحولات اقتصاد فضا جهت دستیابی به اهداف انباشت سرمایه است. مطالعه موردی در این پژوهش، روستاهای ناحیه پیراشهری سنندج است. این روستاها به جهت پیوستگی مکانی – فضایی با شهر سنندج، با چالش ها و مسائلی رو برو هستند که در دیگر روستاها ناحیه به چنین شدتی وجود ندارد. در این راستا، پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی – تحلیلی و با تاکید بر جنبه کاربردی بودن؛ بر آن است، تا با کاربرد روش های تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (فازی – تاپسیس) FTOPSIS، مصاحبه نیمه ساختارمند و تدوین پرسشنامه محقق ساخته و بهره گیری از آمار و اطلاعات مستخرج از مرکز آمار ایران و بخشداری سنندج؛ سطوح توسعه اقتصاد فضا و اثرات فضایی آن را در سطح ناحیه پیراشهری سنندج مورد بررسی قرار دهد. جامعه آماری این پژوهش شوراها و دهیارهای 24 روستای ناحیه پیراشهر هستند که به شیوه تمام شماری شامل 96 نفر انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان داد که سطوح توسعه اقتصاد فضا در سطح ناحیه مورد بررسی از یک الگوی نامتوازنی پیروی می کند، به گونه ای که برخی روستاها، باباریز، آرندان، آساوله و دوشان بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند و همچنین تحلیل اثرات فضایی تحولات اقتصاد فضا در سطح ناحیه مورد بررسی بیانگر، رشد و گسترش ساخت و ساز، تخریب مناظر طبیعی و افزایش قیمت زمین، کاهش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی و گسترش زیرساخت ها و ساخت و ساز غیرمجاز است.
سنجش بازار سرپوشیده اردبیل به لحاظ برخورداری از مؤلفه های پویایی فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری مکان هایی برای برقراری ارتباطات و تعامل جوامع انسانی هستند که افراد با علایق و خواست های متفاوت گرد هم می آیند. بازارها و مراکز تجاری به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای شهری که به اشکال مختلف در کالبد شهرها تبلور یافته اند، جز مهمی از سیستم فضای شهری محسوب می شوند. بازارها اعم از سنتی و مدرن در حکم اسناد هویت بخش به یک جامعه شهری محسوب می شوند، به طوری که حیات شهر و بازار به هم پیوند خورده اند. ویژگی کالبدی و معماری این مراکز به گونه ای بوده که آن ها را به دنیایی از فعالیت ها و تعاملات اجتماعی و فرهنگی و اتفاقات شهری تبدیل نموده است. هدف این پژوهش ارزیابی بازار سرپوشیده اردبیل از لحاظ برخورداری از مؤلفه های پویایی فضای شهری و روش این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و برای جمع آوری داده ها از منابع کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را متخصصان، کارشناسان و بازدیدکنندگان بازار سرپوشیده تشکیل می دهد. با توجه به جمعیت شهر اردبیل، 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده و برای تجزیه تحلیل دادها از روش های آزمون t تک نمونه ای و رگرسیون گام به گام استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون T تک نمونه ای نشان می دهد که وضعیت بازار سرپوشیده اردبیل از لحاظ برخورداری از مؤلفه های پویای فضای شهری به طور کلی با مقدار محاسبه 44/3 که بالاتر از حد مبنا (3) است، در وضعیت مطلوبی قرار دارد. نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نیز نشان می دهد از میان مؤلفه های پویایی فضای شهری, مؤلفه کاربری های مختلط و گوناگون با ضریب بتا 397/0 بیشترین تأثیر را داشته است و بعد از آن به ترتیب مؤلفه های ساختار، فرم و انعطاف پذیری، تأمین ایمنی و امنیت، زمان مندی و نفوذ پذیری و دسترسی مناسب در رتبه های بعدی قرار داشته اند.
سنجش قابلیت پیاده پذیری معابر شهری مبتنی بر روش چیدمان فضا (مطالعه موردی: منطقه 9 شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیاده پذیری، میزان ظرفیت و قابلیت پیاده رویِ مناسب و به تعبیری «میزان مطلوبیت محیط مصنوع برای حضور، زندگی، خرید، ملاقات و گذران اوقات فراغت شهروندان در یک پهنه شهری» است. در این راستا، تکنیک چیدمان فضا ( Space Syntax)، رویکردی نوظهور در پیش بینی حرکت عابر پیاده و سواره است که پس از تجزیه وتحلیل فضاهای شهری و بازنمایی نتایج به صورت پارامترهایریاضی و گرافیکی، می تواند مدلعملکردورفتار شهروندانرا درفضاهایشهریپیش بینی کند. مبتنی بر این رویکرد، هدف این پژوهش، سنجش قابلیت پیاده پذیری معابر منطقه ۹ شهرداری مشهد بر اساس پنج شاخص عمده پیاده پذیری است که عبارت است از: امنیت محیطی، امکانات پیاده روها، شرایط فیزیکی، دسترسی و مطلوبیت محیطی و تحلیل الگوی حرکت طبیعی آن به روش چیدمان فضا با به کارگیری مفهوم ارزش هم پیوندی ( Integration Value). روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی- توصیفی مبتنی بر رویکرد توسعه ای است و روش جمع آوری اطلاعات به دو صورت میدانی (مشاهده، ثبت حضور عابران و مصاحبه با مسئولان منطقه ۹) و اسنادی- کتابخانه ای بوده است. یافته های این تحقیق مبتنی بر جدول امتیازبندی شاخص های پیاده پذیری معابر منطقه ۹ نشان می دهد که معابری همچون بزرگراه کلانتری و ملک آباد (با امتیاز 25-22) در اولویت نخست، مسیرهایی همچون بلوار صیاد و صارمی (با امتیاز 21-18) در اولویت دوم، بلوارهایی مانند لادن و اقبال لاهوری (با امتیاز 17-14) در اولویت سوم و مسیرهایی همچون بلوار نماز و برونسی (13-10) در اولویت آخر از منظر قابلیت پیاده پذیری قرار دارند. همچنین نتایج این پژوهش در تحلیل کانال های حرکتی به روش چیدمان فضا نشان داد میزان تمایل به پیاده روی در محورهای با متوسط ارزش هم پیوندی بالا، دارای پتانسیل بیشتری برای پیاده روی و پیاده پذیری است.
تحلیل سطوح برخورداری و رتبه بندی شهرستان های استان همدان با استفاده از مدل-های چند معیاره TOPSIS و KOPRAS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل ساختاری نظام مدیریت و برنامه ریزی کشور، مسأله تمرکز خدمات در مرکز و ضعف و نارسائی آن در پیرامون است که مسبب مسائل متعددی چون رشد بی عدالتی و افزایش فقر در مناطق مختلف کشور می باشد. هدف تحقیق حاضر، بررسی وضعیت خدمات عمومی و نحوه پراکنش آنها در شهرستان های استان همدان است. روش پژوهش مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز به شیوه کتابخانه ای و اسنادی، و با بررسی 52 متغیر از سالنامه آماری سال 1392 استان همدان به دست آمده است. تحلیل داده ها با استفاده از مدل های تصمیم گیری TOPSIS و KOPRAS، وزن دهی به روش آنتروپی و تکنیک تحلیل خوشه ای انجام گرفته است. نتایج به دست آمده بیانگر عدم تعادل در توزیع خدمات در بین شهرستان های استان همدان می باشد. نظام برنامه ریزی این استان تابعی از برنامه ریزی مرکز- پیرامون است، به گونه ای که اکثر خدمات در مرکز (همدان) واقع شده و هرچه فاصله از مرکز زیاد می شود، سطح خدمات نیز کمتر می شود. یافته ها نشان می دهد که شهرستان همدان با رتبه یک (با ضریب 600/0) و در سطح برخوردار از توسعه، شهرستان ملایر با رتبه 2 (با ضریب 310/0) در سطح نیمه برخوردار، شهرستان های بهار (با ضریب 305/0)، نهاوند (با ضریب 266/0)، کبودرآهنگ (با ضریب 205/0)، تویسرکان (با ضریب 177/0) و رزن (با ضریب 176/0) و با رتبه های 3 تا 7 درسطح محروم، و شهرستان های اسدآباد (با ضریب 138/0) و فامنین (084/0) نیز با رتبه های 8 و 9 در سطح بسیار محروم قرار دارند.
تحلیل و ارزیابی کیفیت زندگی شهری با رویکرد شهر سالم (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با رشد و توسعه شهرنشینی در جوامع در حال توسعه، مشکلات شهرنشینی از قبیل تخریب محیط زیست، آلودگی، کمبود مسکن، کیفیت زندگی و... شرایط دشواری را برای ساکنان شهرها فراهم آورده و سلامت عمومی که از مهم ترین شاخص های کیفیت های زندگی شهری می باشد، به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. برنامه ریزان شهری برای رفع این معضلات در جوامع شهری رویکرد شهر سالم را در راستای تحقق توسعه پایدار شهری مطرح کرده اند، تا از آن طریق وضعیت مطلوب زندگی را برای ساکنان شهرها فراهم سازند. از این رو پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و ارزیابی شاخص های شهر سالم در شهر کرمان پرداخته شده است. ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای شاخص های شهر سالم بر اساس شاخص های معرفی شده از سوی سازمان جهانی بهداشت و تجربه چند کشور و همچنین پژوهش های مشابه انجام شده در ایران در این زمینه استخراج و در قالب پرسشنامه میان ساکنین و کارشناسان سازمانهای مرتبط در شهر کرمان توزیع شد. جامعه آماری 384 نفر تخمین زده شد. سپس از نرم افزار آماری- تحلیلی SPSS جهت تجزیه و تحلیل با آماره تی مورد استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد شهر کرمان از دیدگاه ساکنان و کارشناسان از جنبه های سلامتی با سطح معنی داری (0.037)، بهداشت عمومی با سطح معنی داری (0.001)، آسایش (0.01) و زیبایی شهر (0.001) با استانداردهای شهر سالم فاصله دارد و از جنبه امنیت با سطح معنی داری (0.31) به استانداردهای شهر سالم نزدیک است.
تحلیل فضایی پیوندهای روستا- شهری بر اساس عملکرد حوزه نفوذ خدماتی مراکز شهری (مطالعه موردی: شهرستان کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی روابطه شهر و روستا از مهم ترین مباحث در برنامه ریزی های فضایی و منطقه ای می باشد. زیرا جریان های روستا- شهری نشان دهنده پیوندهای روستا- شهری در عرصه فضایی بوده و گویای الگوهای رفتاری شهروندان در تأمین نیازها می باشد. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه و پیوندهای روستایی- شهری بر اساس عملکرد جریان های حوزه نفوذ در شهرستان کوهدشت می باشد. نوع تحقیق کاربردی، روش مورد استفاده توصیفی - تحلیلی و برای گرده آوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری کل جمعیت شهرستان کوهدشت که معادل با 218921 نفر در نظر گرفته است، که 322 پرسشنامه به صورتی تصادفی بین مردم شهرستان توزیع گردیده است. جهت تحلیل و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی، مدل ویکور و نرم افزار GIS بهره گرفته شده است، به طوری که از مدل ویکور برای توسعه یافتگی دهستان ها و نرم افزار GIS در ترسیم جریانات حوزه نفوذ استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که در شهر کوهدشت با توجه به وجود بازارهای عمده فروشی و خرده فروشی، بانک ها و مؤسسات مالی، ادارات مختلف، وجود مراکز دانشگاهی و امکانات آموزشی و مراکز درمانی عمومی و تخصصی، سهم عمده ای در تأمین خدمات به نقاط روستایی در سطح شهرستان دارد. بطوری که حدود 58 درصد پاسخگویان اظهار داشته اند که برای دریافت این خدمات به کوهدشت بصورت روزانه، هفتگی و یا ماهانه مراجعه می کنند و جریاناتی قوی بین نقاط روستایی و نقاط شهری کوهدشت وجود دارد. در سلسله مراتب شبکه ای سطح اول، همه شهرها و مراکز دهستان در دریافت خدمات تابع کانون شهری کوهدشت می باشند. همچنین یافته های مدل ویکور نشان داد که دهستان کوهدشت شمالی با جنوبی هر کدام با میزان 18/0 و 29/0 و دهستانهای خسروآباد و زیرتنگ با میزان 97/0 و 93/0 به ترتیب کمترین و بیشترین رتبه توسعه یافتگی را در محدوده مورد مطالعه به لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات توسعه ای دارا می باشند.
ارزیابی ریسک گزینه های تأمین آب مشهد و تعیین اولویت آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تأمین نیازهای آبی برای مصارف مختلف، در بسیاری از نقاط دنیا و به ویژه ایران از اساسی ترین چالش های پیش روی برنامه ریزان است. بر این اساس، تأمین آب از نقاط مختلف و اجرای گزینه های گوناگون، از راهکارهای جاری برای رفع این چالش در کنار مدیریت غیر سازه ای بوده و میزان زیادی از اعتبارات و بودجه های ملی را به خود اختصاص داده است. در این مقاله، به صورت موردی به چالش ها و فرصت های طرح های تأمین آب مشهد پرداخته شده و روش منسجمی درجهتِ ارزیابی ریسک ارائه شده است. به همین منظور در بخش اول مقاله، براساس روش بارش افکار، عوامل مخاطره آمیز در گزینه های تأمین آب مشهد بررسی و متوسط ریسک هر کدام از گزینه ها محاسبه شده است. سپس در بخش دوم، براساس دامنه امکان بروز مخاطرات، ریسک تمام گزینه ها محاسبه شده است. نتایج نشان داد، اگرچه کمترین مقدار متوسط ریسک مربوط به گزینه انتقال آب از هزار مسجد می باشد؛ اما از دیدِ کارشناسان، گزینه انتقال پساب از غرب مشهد است و دامنه امکان بروز ریسک کمتری را نسبت به سایر گزینه ها دارد. در واقع این نتایج نشان می دهد، استفاده از دامنه امکان ریسک برای اولویت بندی گزینه ها (اتخاذ تصمیمات مدیریتی)، می تواند بسیار مفید واقع شود. همچنین، در انتهای مقاله گزینه های مختلف براساس پارامتر قیمت تمام شده پروژه، حجم انتقال آب هر پروژه، ریسک و ضریب بازچرخانی آب مجدداً اولویت بندی شده اند.
مطالعه ی تغییرات کاربری اراضی به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی و تکنیک های سنجش از دور (مطالعه موردی: شهرستان اندیمشک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش پرشتاب جمعیّت در بسیاری از شهرها، موجب تغییر کاربری اراضی و تغییر شکل فیزیکی شهر شده است. مطالعه ی تغییرات کاربری های اراضی شهرها و بررسی علل آن طیّ دوره های زمانی مختلف، می تواند در مدیریت بهینه شهرها و منابع طبیعی مؤثر باشد. در این مطالعه که در جنوب غرب ایران، در شهر اندیمشک انجام شده است، با استفاده از تصاویر ماهواره های MSS و TM لندست 5 و لندست 8 در سال های 1364، 1379 و 1392 به عنوان منبع داده و با توصیف تصاویر به کمک طبقه بندی نظارت شده با الگوریتم maximum likelihood، در نرم افزار ENVI 4/8 تغییرات کاربری اراضی بخش جنوبی شهر اندیمشک طیّ سال های 1364 تا 1392 بررسی شد. نتایج نشان داد که از سال 1364 تا 1392 مساحت مراتع کاهش یافته و به مساحت مناطق مسکونی، زمین های کشاورزی و اراضی پوشیده از آب افزوده شده است. بیشترین تغییر در میان کاربری های مورد مطالعه در کل بازه 28 ساله مربوط به زمین های مرتعی می باشد که میزان 17905.09 هکتار کاهش داشته است و کم ترین تغییر مربوط به مناطق شهری می باشد که میزان 2840.97 هکتار افزایش داشته است.
تحلیل فضایی پراکنش جمعیت و توزیع خدمات در مناطق کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی و توسعه فیزیکی شهرهای کشور در دهه های اخیر، ازهم پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدماتی شهری بوده که زمینه ساز نابرابری اجتماعی شهروندان در برخورداری از این خدمات شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل پراکنش جمعیت و توزیع خدمات در کلان شهر اهواز می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و ازنظر روش، ترکیبی از روش های توصیفی– تحلیلی است و در گردآوری داده ها از شیوه کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. مناطق هفت گانه اهواز به عنوان واحدهای جغرافیایی در سنجش «عدالت فضایی» و 14 شاخص تعیین کننده خدمات عمومی برای رسیدن به این هدف انتخاب شده اند. سپس با استفاده از نظرات کارشناسان اقدام به میزان اهمیت شاخص ها در محیط فازی (AHP FUZZY) شد. برای تحلیل و رتبه بندی مناطق شهری از منظر برخورداری از خدمات عمومی، از مدل هایی چون ویکور (VIKOR)، الکتر (ELECTRE) و تاپسیس فازی (FTOPSIS) و برای رسیدن به یک نتیجه واحد از تحلیل داده ها در مدل های مختلف، از روش تلفیقی میانگین رتبه ها استفاده شده است.تجزیه وتحلیل داده های پژوهش نشان می دهد که مناطق 3 و 4 در رتبه اول برخورداری، مناطق 1 و 2 نیمه برخودار و مناطق6، 7 و 8 رتبه آخر را در بین مناطق دیگر ازلحاظ برخورداری از شاخص های خدمات شهری به خود اختصاص داده اند. سپس برای سنجش ارتباط بین جمعیت و برخورداری از خدمات شهری، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. ضریب همبستگی (471/0) به دست آمده گویای این واقعیت است که ارتباط ضعیفی بین پراکنش جمعیت و توزیع خدمات وجود دارد. درصورتی که ضریب همبستگی به دست آمده از آزمون پیرسون (810/0) نشان می دهد که توزیع خدمات، ارتباط قوی و مستقیمی با مساحت دارد.
برنامه ریزی راهبردی شهر دوستدار کودک با تأکید بر خلاقیت کودکان (نمونه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توسعه روزافزون، شهرها فاقد فضاهای شهری مطلوب می باشند. سازگاری این فضاها با نیاز ساکنان، درکانون توجه کارشناسان قرار گرفته است. فضاهای شهری دربرآورده ساختن نیاز های اجتماعی و فردی کودکان شهر، نقش منحصر به فردی دارند. این فضاها بخش عمده ای از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان از جمله کودکان را به خود اختصاص می دهند و از دیدگاه مهندسی علوم انسانی، ارتقاءکیفیت این فضاها می تواند در سلامت و رشد قوای جسمی، تقویت تعاملات اجتماعی و پرورش خلاقیت در کودکان موثر باشد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی (در قالب پرسشنامه و تفسیر نقاشی های کودکان و نظرسنجی از والدین) است که ابتدا به بررسی ویژگی ها و شاخص های شهر دوستدار کودک در منابع مختلف پرداخته و بر مبنای این شاخص ها، گویه های پرسشنامه شکل گرفته، سپس با توجه به نتایج پرسشنامه ها، عوامل داخلی و خارجی مدل SWOT استخراج و بر طبق نظر کارشناسان وزن دهی صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که بر طبق مدل ای اچ پی از بین معیارهای شهر دوستدار کودک، معیار ایمنی و امنیت در رتبه اول و از بین معیارهای خلاقیت، معیار خلاقیت معنایی رتبه اول را دارد که بر اساس این اولویت بندی و با توجه به عوامل سوات، برای استخراج راهبردها از مدل QSPM بهره گرفته شده است که راهبرد مخاطب قرار دادن کودک در محیط اولویت برتر را داشته که راهکارهایی مانند استفاده از مشارکت و تصمیم گیری کودکان در مورد شهر مطلوب آنها، استفاده از علائم راهنما برای جهت یابی کودکان در محله، استفاده از مبلمان در مقیاس کودک و استفاده از رنگ های شاد در فضاهای شهری می تواند در این مهم مؤثر باشد.
سنجش اصول مجاورت کاربری های ویژه از منظر پدافند غیرعامل شهری مطالعه همجواری بیمارستان ها در شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برنامه ریزی بهینة کاربری های شهری نقش مهمی در کاهش آسیب پذیری کلان شهرها دربرابر حوادث و مخاطرات طبیعی و انسانی دارد. در این بین، برخی کاربری ها از جمله بیمارستان ها نقش حساسی در تاب آوری شهری دارند. از این رو، اطمینان از نبود کاربری های خطرساز در همجواری با این کاربری موجب کاهش آسیب پذیری آن ها می شود. یکی از راه های تحقق این اطمینان، بررسی میزان رعایت سازگاری یا ناسازگاری در همجواری بیمارستان ها از منظر پدافند غیرعامل به عنوان مجموعه ای از اصول و اقدامات غیرنظامی در کاهش آسیب پذیری شهری است. هدف تحقیق حاضر شناخت میزان رعایت اصول همجواری در بیمارستان های مناطق کلان شهر اهواز از دیدگاه پدافند غیرعامل است. روش تحقیق براساس هدف نظری- کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای و برداشت های میدانی و بهره گیری از بانک داده های مکانی بوده است. مدل به کاررفته مدل منطق فازی (fuzzy logic) بوده و از عملگر گاما (Gamma) 9/0 در همپوشانی لایه های اطلاعاتی استفاده شده است. براساس نتایج این پژوهش، میزان رعایت اصول همجواری پدافند غیرعامل در بیمارستان های شهر اهواز به طور متوسط 29 درصد بوده است و در مقایسه بین مناطق، نیز بیمارستان های منطقة چهار با 21 درصد کمترین و بیمارستان های منطقة شش با 40 درصد بیشترین میزان رعایت اصول همجواری پدافند غیرعامل را به خود اختصاص داده اند. همچنین، تحلیل نقشه از همجواری ها نشان از ناسازگاری و عدم رعایت اصول همجواری در محور مرکزی غربی- شرقی و شمالی- جنوبی در پهنة جغرافیایی اهواز دارد.
بررسی تولید معنا در فضای شهری برمبنای تئوری ساخت یابی (مطالعه موردی: بازار تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوانش معنا در فضاهای شهری که در گرو فهم فرایند تولید معنا در زمینة شکل گیری آن است، در درک بسیاری از پدیده های شهری راهگشاست. در این پژوهش، به بررسی روند معنادارشدن و خوانش فضا و عوامل مؤثر بر آن از دریچه ای ویژه پرداخته می شود و تحلیل نحوه تولید و بازتولید معانی، با تأکید بر زمینه های اجتماعی و فرهنگی فضای شهری و به عبارتی «متن» مورد نظر، موضوع اصلی این پژوهش است. براین اساس، با رویکردی نوین به موضوع تولید معانی پرداخته شده است؛ رویکردی که برپایة بن مایه های معنی شناسی در حوزة زبان شناسی شکل گرفته و مشتمل بر دیدگاه های ساختارگرایی و خوانش مخاطب است. در این رویکرد، با تأثیرپذیری از تئوری «ساخت یابی» آنتونی گیدنز در جامعه شناسی- که شامل دو وجه عمدة «ساخت» و «عاملیت انسان» در تحقق پدیده های اجتماعی است- و تطبیق آن با ویژگی های فضای شهری (به عنوان یک متن)، عوامل شکل دهنده به فضاهای معنادار بررسی می شود. براساس این رویکرد، فضای نوشتاری (ساخت) و فضای گفتاری (کنش خوانش)، عوامل اصلی در قرائت فضای زیستی انسان هستند و زمینه تولید معنا را فراهم می کنند. از این منظر، ساختار فضا به همراه روابط فرهنگی و اجتماعی متجلی در الگوهای رفتاری بهره برداران، به تولید معنا در فضاهای شهری منجر می شود. به منظور آزمایش فرضیه، بازار تبریز به عنوان نمونه ای از فضای شهری معنادار در شهر ایرانی بررسی شد. نتایج مطالعه این مجموعة فضایی، نشانگر انطباق کامل ساختار فضایی و الگوهای رفتاری جاری در فضاست.
سنجش و ارزیابی توسعه پایدار محله ای در شهر تهران (مطالعه موردی: محله های ولی عصر شمالی، آشتیانی، نیلوفر و امامیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محله به عنوان کوچک ترین سلول زندگی شهری، دارای درون مایه های عظیم اجتماعی و فرهنگی است و با بازآفرینی فرهنگ شهروندی، زمینه توسعه پایدار را در سطح شهر و جامعه فراهم می سازد. براین اساس، در این پژوهش به سنجش و ارزیابی وضعیت توسعه پایدار محله ای در محله های ولی عصر شمالی، آشتیانی، نیلوفر و امامیه شهر تهران پرداخته شده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی است. ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، شاخص های مؤثر بر تحقیق شناسایی شدند. برآورد حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، معادل 384 بود. در مرحلة بعد 374 محلة شهر تهران برحسب پایگاه اجتماعی- اقتصادی به چهار طبقه (بالا، متوسط بالا، متوسط پایین و پایین) تقسیم شد و از هر طبقه یک محله به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. سپس با جمع آوری داده های مورد نیاز از سطح محله ها، تشکیل ماتریس اولیة تصمیم گیری انجام گرفت. در مرحلة بعد به روش وایکور- که از جمله روش های تصمیم گیری چندمعیارة جبرانی با حالت سازشی است- محله های نمونه از نظر شاخص های توسعة پایدار محله ای سنجش شدند. نتایج اجرای تکنیک وایکور نشان داد از نظر شاخص های پایداری محله ای، محلة نیلوفر با مقدار شاخص وایکور 017/0 و محلة ولی عصر شمالی با مقدار شاخص وایکور 1، به ترتیب در بهترین و بدترین شرایط، و محله های امامیه و آشتیانی نیز با مقدار پایداری 160/0 و 613/0 در رتبه های دوم و سوم پایداری محله ای قرار دارند.
کاربرد روش PROMETHEE به عنوان رویکردی سازنده در تصمیم سازی و برنامه ریزی های منطقه ای (مطالعه موردی: شهر کوچک جویبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بیشتر شهرهای ایران در مسائلی چون عدم تعادل در سلسله مراتب، نابرابری در برخورداری از امکانات و منابع، افزایش روند مهاجرت، قطبی شدن و پیدایش الگوی تسلط تک شهری و نداشتن راهبرد توسعه اشتراک دارند و با چالش های جدی در سطوح منطقه ای روبه رو هستند. در استان مازندران، نابرابری جمعیتی و برخورداری از امکانات در بین شهرهای بزرگ و کوچک بازگوکنندة نابرابری و ناهمگونی زیادی در سلسله مراتب شهری است، درحالی که شهرهای کوچک با توجه به توان های اقتصادی و کارکردی به عنوان حلقة واسط و پیونددهندة جامعه روستایی با شهرهای میانی و بزرگ می توانند در برقراری تعادل در نظام سلسله مراتبی و ایجاد توازن در بهره مندی از خدمات و زیرساخت ها و تراوش توسعه به نواحی پیرامون نقش سازنده ای داشته باشند. در پژوهش گروه های شهری استان مازندران به همراه معرفی و بهره گیری از روش تحلیلی PROMETHEE، نتایج گویای نابرابری گسترده در میزان برخورداری از امکانات، تسهیلات، زیرساخت ها و خدمات شهری در شهرستان های این استان است. در این زمینه، شهرهای بزرگ بیشترین خدمات را در اختیار دارند و هرچه به سمت شهرهای گروه میانه و کوچک تر پیش می رویم، از میزان این امکانات کاسته می شود و روند کاهشی مشاهده می شود، به طوری که در بخش های اقتصادی، فرهنگی، کالبدی و زیربنایی، شهرستان ساری بالاتر از همة این گروه از شهرها قرار گرفته است. نتایج تحلیلی به طور تفصیلی در متن اصلی این پژوهش ارائه شده است.
سطح پایداری محله ای و رابطه آن با توسعه اجتماعی در محله نازی آباد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل نیاز گسترده به احیای حس تعلق اجتماعی در شهرهای امروز، هدف مجموعة مدیریت شهری به نوعی سیاست گذاری، برنامه ریزی و مدیریت شهری در «محله» است و با طرح موضوعاتی چون محله محوری، شهروندمداری و مشارکت شهروندی بیش از هر زمان دیگری در راستای تجدید ساختار محله ای تلاش می شود. در پژوهش حاضر، با نگاهی به مقولة برنامه ریزی محله مبنا، ابعاد مختلف آن مطرح و سطح پایداری محلة نازی آباد بررسی می شود. بعد از انتخاب «نازی آباد» به عنوان محلة مورد پژوهش، با استفاده از مدل کوکران 381 نفر از ساکنان برای جامعة نمونه درنظر گرفته شدند. روش تحقیق با توجه به اهداف و ماهیت موضوع «سطح پایداری محله ای» و در ارتباط با پرسش های تحقیق، توصیفی- اکتشافی است. به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش مطالعات اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. براساس بررسی های صورت گرفته، میزان پایداری محلة نازی آباد از لحاظ اجتماعی و زیست محیطی متوسط رو به پایین و از نظر اقتصادی متوسط است؛ بنابراین، میزان موافقت با این نظر که محلة نازی آباد از نظر شاخص توسعه، محله ای پایدار محسوب می شود در حد متوسط رو به پایین است. درادامه، رابطة متغیرهای شغل، میزان درآمد و تحصیلات با شاخص پایداری محله آزمون شد و مشخص شد بین شغل ساکنان و میزان پایداری محلة نازی آباد رابطة ضعیف و مثبت وجود دارد و بین میزان درآمد و تحصیلات ساکنان با میزان پایداری محلة نازی آباد رابطه ای وجود ندارد.
بررسی توسعه فیزیکی – کالبدی شهر فنوج بر اساس راهبرد رشد هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد و توسعه شهرها باعث استفاده نابجا از زمین شهری و توسعه پراکنده شهرها گردیده است. این مسأله باعث شکل گیری رویکردی با عنوان رشد هوشمند شهری شده است که هدف آن نظم دادن به توسعه شهرها است. بر این اساس در پژوهش حاضر به مطالعه چگونگی توسعه فیزیکی-کالبدی شهر فنوج پرداخته می شود. در واقع هدف اصلی پژوهش، تعیین راهکارهای جلوگیری از رشد «پراکنده» شهر فنوج و در نتیجه کاهش هزینه های اقتصادی ناشی از آن است. روش شناسی تحقیق حاضر، توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی است. در این راستا اطلاعات و داده های مورد نیاز در مورد توسعه شهر، نحوه توزیع کاربری ها و میزان افزایش هزینه های اقتصادی توسعه پراکنده شهری، از اسناد معتبر و بخشی از طریق پرسشنامه تهیه گردیده و به وسیله نرم افزارهایArc GIS و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. نتایج حاصل از بررسی رابطه رشد هوشمند و کاهش هزینه های توسعه بر اساس آزمون T نشان داد که مقدار معناداری (000/0Sig) با سطح کم تر از 01/0 می باشد، بنابراین می توان با اطمینان 99/0 اذعان داشت که راهبرد رشد هوشمند بر کاهش هزینه های توسعه شهر فنوج، مؤثر خواهد بود. در صورت اجرای راهکارهای رشد هوشمند در شهر فنوج، میزان هزینه های اقتصادی و تخریب محیط زیست کاهش می یابد و باعث افزایش کیفیت محیط زندگی شهر و رضایت مندی شهروندان از محیط زندگی خود خواهد شد.
تبیین نقش اسکان جمعیت در تحقق توسعة پایدار مناطق مرزی مطالعه موردی: استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعة پایدار در یک کشور با در نظر گرفتن توان اکولوژیکی، نیروی انسانی، تکنولوژی و منابع مالی متعلق به آن کشور و درخور آن می تواند تحقق یابد و انجام چنان توسعه ای تنها در محیط یاد شده، پایدار خواهد بود. از این رو، هدف تحقیق حاضر، تبیین نقش مؤلفه های جمعیتی بر تحقق ابعاد توسعة پایدار مناطق مرزی استان آذربایجان غربی بوده بنابراین، جامعة آماری تحقیق را تعداد 9 شهرستان مرزی استان آذربایجان غربی در سال 1390 تشکیل داده است. این تحقیق به روش «توصیفی تحلیلی» و با استفاده از مدل های کمّی به انجام رسیده است. داده های تحقیق به روش کتابخانه ای (اسنادی) جمع آوری گردید. در این راستا، ابتدا به تحلیل جمعیت شناختی شهرستان های استان آذربایجان غربی طی سال های 1390 1355، پرداخته شد، سپس رتبه بندی شهرستان های استان از نظر شاخص های مختلف توسعة پایدار در سال 1390 با استفاده از مدل ویکور (در محیط نرم افزار Excel ) و سطح بندی آنها با بهره گیری از روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی با استفاده از نرم افزار SPSS 16 انجام شد. نتایج محاسبات حاکی از آن است که رتبة شهرستان ها در بخش های مختلف، متفاوت بوده و در نهایت نیز، شهرستان ارومیه بسیار برخوردار و شهرستان شوط محروم ترین شهرستان، شناخته شد. برای بررسی میزان نابرابری های میان شهرستان ها نیز از مدل ضریب پراکندگی ( CV ) استفاده گردید. کاربرد این مدل، نشان داد که در بین شاخص های مختلف، بیشترین میزان نابرابری در شاخص های اقتصادی و کمترین میزان نابرابری در شاخص های زیست محیطی بوده است. براساس نتایج مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار LISREL ، مؤلفه های جمعیتی بیشترین تأثیر مثبت را بر بعد اقتصادی توسعة پایدار داشته اند. در آزمون فرضیه ها مشخص شد که تمامی مؤلفه های جمعیتی مورد بررسی، بر تحقق ابعاد توسعة پایدار مؤثر بوده اند.
تحلیل فازی استقرار بهینه مکانی فضای سبز شهری در شهر ماهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساس ظهور رویکردهای جدید نظریه ای در ساخت، طراحی و برنامه ریزی شهری مانند شهرهای سبز، شهرهای سالم و شهرهای اکولوژیک توجه به محیط زیست شهری و توجه بیش از پیش به برنامه ریزی کاربری فضاهای سبز در ساخت و طراحی شهرهای پرتراکم از لحاظ کالبدی و جمعیتی می باشد. بنابراین وجود چنین کاربری در شهرهای امروزی حیاتی و ضروری است. از این رو در مطالعه حاضر با روش شناسی «توصیفی– تحلیلی» هدف پژوهش ارزیابی و تحلیل مکان های بهینه برای استقرار فضاهای سبز شهری در شهر ماهشهر می باشد. در این راستا با توجه به داده های در دسترس شاخص های تعیین کننده در دستیابی به هدف موضوع پژوهش، 11 کاربری عمده شهری در شهر ماهشهر تحت عنوان کاربری های تجاری، فرهنگی، درمانی، آموزشی، فضای سبز، صنعتی، مذهبی، اداری، راه های ارتباطی، ورزشی و مکان های توریستی- تاریخی می باشند که برای تحلیل استقرار بهینه مکانی فضای سبز از آنها استفاده شده است. برای تحلیل داده ها ابتدا با استفاده از توابع فازی درمحیط نرم افزار Arc GIS 10 شاخص های پژوهش (کاربری های 11 گانه طبقه بندی شده) به عضویت فازی در آمده و سپس با استفاده از عملگر گامای فازی (Fuzzy Gama) مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد آزمایش حد آستانه های 7/0، 8/0 و 9/0 در عملگر گامای فازی با توجه به شرایط موجود کاربری ها، گامای فازی با حد آستانه 9/0 بهتر از بقیه حد آستانه های مورد آزمایش با لحاظ اهمیت و تعادل در گرایش های کاهشی و افزایشی کاربری ها به تحلیل استقرار مکانی فضای سبز شهری در شهر ماهشهر پرداخته است. همچنین مطابق با نتایج این عملگر قسمت های مرکزی شهر در دو بخش غربی و شرقی آن مناسب ترین مکان ها برای استقرار و مکان گزینی برای کاربری فضای سبز شهری می باشد.
تحلیل نگرش کارشناسان دربرابر مزایا و معایب کار کودکان روستایی در فعالیت های کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باتوجه به نقش و جایگاه کودکان در فعالیت های کشاورزی، پژوهش حاضر به دنبال تحلیل نگرش کارشناسان دربرابر مزایا و معایب کار کودکان روستایی در فعالیت های کشاورزی است. این پژوهش با استفاده از روش کیو انجام شد. جامعه مطالعه حاضر را کارشناسان مرکز بهداشت سیدیعقوب دهستان ماهی دشت و کارکنان کمیته امداد شهرستان کرمانشاه تشکیل دادند که درمجموع، شانزده نفر کارشناس با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته ها حاکی از آن بود که گروه اول معتقد بودند کارکردن، فرصت بچگی کردن را از کودک می گیرد. گروه دیگر بر این باور بودند که کارکردن باعث می شود کودک سر کلاس درس تمرکز لازم را نداشته باشد و فرهنگ منطقه را تقویت می کند. این در حالی است که گروه سوم، کارکردن کودکان در فعالیت های کشاورزی را عاملی برای مسئولیت پذیری کودک در آینده تصور می کردند. گروه چهارم معتقد بودند کارکردن باعث می شود کودک مستقل و به بیماری های مفصلی مبتلا شود. گروه پنجم نگاه متفاوتی به کار کودکان داشتند و معتقد بودند کارکردن باعث می شود کودک ازنظر جسمانی چالاک و ازنظر روحی افسرده شود. می توان این چنین گفت که پدیده کار کودکان در محیط های روستایی با ماهیت روستانشینی عجین شده است. کارکردن کودکان و کمک به امور اقتصادی خانه و خانواده، از موضوع های بدیهی فرهنگ روستانشینان است؛ اما در این زمینه، می توان از دریچه نوع کارهای واگذارشده، سن شروع، کمّیت و کیفیت کار و حقوق کودکان کار وارد عمل شد.