فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
دو کشور ایران و عراق به عنوان کشورهای مهم و تأثیرگذار در روندها و عرصه ژئوپلیتیک منطقه جنوب غرب آسیا می باشند که مناسبات این دو کشور دارای فراز و فرودهای خاص خود در هر دوره زمانی بوده است و با سقوط صدام حسین و حزب بعث و تغییر حاکمیت سیاسی در عراق شاهد بهبود مناسبات فی مابین بوده ایم و با توجه به اهمیت و کم و کیف روابط، شناسایی و تعیین عوامل مؤثر بر روابط و مناسبات دوجانبه در آینده دارای اهمیت دوچندان می باشد. در همین راستا در این مقاله در راستای پاسخ به این پرسش که بر مبنای نظریه پیوستگی جیمز روزنا از میان عوامل تأثیرگذار بر روابط ایران و عراق، مهم ترین و تأثیرگذارترین عوامل کدامند؟ با استفاده از مطالعه سوابق و پیشینه تحقیقات انجام یافته و استفاده از نظر تعداد 20 نفر از خبرگان، مهمترین عوامل مرتبط با متغیرهای پنجگانه مدل پیوستگی جیمز روزنا شامل: فرد، نقش، حکومت، جامعه و محیط شناسایی و تعیین و در نهایت برآورد و تحلیل مربوط به هر متغیر انجام گردید. بر طبق یافته ها: دو کشور ایران و عراق، به عنوان کشورهای در حال توسعه ای مطرح می باشند که تصمیم گیری در این نظام ها انفرادی است و بیشتر متکی بر تصمیمات فردی می باشد و علاقه مندی هایی در درون این قبیل از دولت های در حال توسعه وجود دارد که حتی از ملیت و سرزمین برای رهبران این دولت ها مهم تر است، از قبیل: ایدئولوژی، قومیت، مذهب و... و لذا رهبران سیاسی این کشورها عمدتا علاقه دارند با نظام های سیاسی دیگر که نگرانی های مشابهی دارند متحد شوند و روابط دوجانبه را پی ریزی نمایند. نتایج حاکی از آن است که متغیر فرد و متغیر محیطی و عوامل مرتبط به آن ها بیشترین نقش و تأثیر را در تنظیم سطح روابط ایران و عراق در دهه آینده خواهد داشت.
تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی بر پایداری سرمایه های معیشتی خانوارهای روستایی(مورد مطالعه: شهرستان سلسله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لازمه توسعه پایدار در جوامع، حفظ منزلت سرمایه اجتماعی و ارتقا آن به وسیله سرمایه های معیشتی می باشد. این پژوهش یک مطالعه توصیفی- پیمایشی است که تحلیل روابط ساختاری سرمایه معیشتی بر اساس نظریه DFID و سرمایه اجتماعی با ابعاد سه گانه ناهاپیت و گوشال را مورد مطالعه قرار داده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ چگونگی جمع آوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان سلسله بودند (10888=N) که با استفاده از جدول کرجسی- مورگان، حجم نمونه آماری 379 نفر محاسبه گردید. به منظور دستیابی به نمونه ها در این پژوهش، از روش نمونه گیری چند مرحله ای استفاده گردید. مقدار آلفای کرونباخ بدست آمده برای شاخص های سرمایه اجتماعی برابر 72/0 و برای شاخص های سرمایه های معیشتی 79/0 بدست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از بسته نرم افزاری SPSS نسخه 24 و LISREL 8.8 استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده مولفه های سرمایه اجتماعی و سرمایه های معیشتی به ترتیب با میانگین 731/2 و 773/2 در روستاهای شهرستان سلسله پایین تر از حد مطلوب ارزیابی شده است و بین مولفه های سرمایه اجتماعی با سرمایه-های معیشتی روابط علّی با شاخص های مطلوبی برازش داشت (RMSEA= 0.075). بر اساس یافته های تحقیق ارتقاء شاخص های ساختاری، ارتباطی و شناختی سرمایه اجتماعی جامعه در توسعه شاخص های سرمایه های معیشتی اثرگذار می باشند.
ارائه مدل نوسازی استراتژیک دیجیتال در صندوق بیمه کشاورزی با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
197 - 226
حوزه های تخصصی:
صندوق بیمه کشاورزی در مدیریت ریسک بخش کشاورزی کشور نقش راهبردی و اساسی دارد. اگرچه مدیریت و انتقال بخش مهمی از ریسک های کشاورزی در حال حاضر توسط این صندوق انجام می شود اما ساختار و حیطه اختیارات این مجموعه تناسبی با نیازهای امروز کشور در حوزه کشاورزی ندارد و سطح نارضایتی در بیمه گذاران و کلیه لایه های ذی نفعان این سازمان بالا است. بررسی های مقدماتی نشان می دهد نظام فعلی بیمه های کشاورزی، ساختار صندوق، مأموریت ها و راهبردها، شیوه های تأمین مالی، قوانین و مقررات همگی نیازمند تغییر و بازنگری هستند؛ لذا ارائه یک مدل نوسازی استراتژیک دیجیتال برای صندوق در دستور کار این تحقیق قرار گرفته است. به منظور دستیابی به مدل از روش تئوری زمینه ای استفاده شده است. ابزار تحقیق، مصاحبه نیمه ساخت یافته با خبرگان و ذی نفعان این صندوق در سراسر کشور بوده و از کدگذاری و تحلیل های دستی و نرم افزاری به صورت توأم برای تحلیل داده های مصاحبه ها استفاده شده است. مدل پارادایمی نهایی، عوامل تأثیرگذار بر نوسازی استراتژیک دیجیتال صندوق، شرایط مداخله گر و زمینه ای تأثیرگذار بر این نوسازی و در نهایت راهکارها و نتایج حاصل از نوسازی را نشان می دهد که در قالب مفاهیم و مقوله ها ارائه شده اند.
ارزیابی قابلیت های ژئوتوریستی ژئومورفوسایت های شهرستان اسکو دراستان آذربایجان شرقی با استفاده از روش پریرا وپرالونگ
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
560 - 589
حوزه های تخصصی:
ژئوتوریسم(زمین گردشگری) از دو واژه زمین و توریسم تشکیل شده و به توریسمی اطلاق می شود که دارای جاذبه های زمین شناسی، مورفولوژیکی و فرهنگی باشند.استفاده صحیح و بهینه از این جاذبه ها در مناطق مختلف، مستلزم شناخت از جنبه های مختلف است.در این مقاله با استفاده از مقایسه ی دو روش پرالونگ و پریرا، قابلیت های ژئوتوریستی برخی ژئومورفوسایت های شهرستان اسکو مورد بررسی قرار گرفته است.نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که هر دو روش ابعاد متنوعی از توانمندی های ژئومورفوسایت ها را مورد ارزیابی و بهره وری غالب قرارمی دهد. در روش پریرا عیار ژئومورفولوژیکی و مدیریتی،و در روش پرالونگ عیار گردشگری و کیفیت بهره وری مورد ارزیابی قرار گرفته است.در روش پرپرا که از میان 6 ژئومورفوسایت منتخب در منطقه مورد مطالعه، ژئوسایت کندوان بالاترین امتیاز (95/14) و قلغه آق گنبد پایین ترین امتیاز را(60/10)کسب کردند. بیشترین امتیاز در عیار مدیریتی و عیار ژئومورفولوژیکی متعلق به کندوان می باشد. علت اصلی پایین بودن امتیاز برخی از لندفرم ها طبق روش پرپرا، مناسب نبودن زیرساخت ها و نبود تجهیزات و سرویس های پشتیبانی و عدم دسترسی مناسب آن ها می باشد. و مطابق نتایج حاصل از روش پرالونگ، لندفرم کندوان با داشتن امتیاز (57/0)در عیار گردشگری و امتیاز(75/0) درکیفیت بهره وری می باشد و به عنوان با اهمیت ترین ژئوسایت شهرستان شناخته می شود. و دریاچه برکه گوگلی وقلعه اق گنبد دارای کمترین عیار گردشگری و کیفیت بهره وری می باشند.به طور کلی و بر اساس دو روش پریرا و پرالونگ که علاوه بر تفاوت های موجود از نظر شاخص ها اشتراکاتی نیز با هم دارند، ژئومورفوسایت هایی که بالاترین امتیاز را کسب نموده اند برای سرمایه گذاری و برنامه ریزی جهت گردشگری مناسب ترند و ژئوسایت های با امتیاز پایین نیز باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
تبیین الگوی پارادایمی تاب آوری مسکن روستایی با تأکید بر اقتصاد روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن در نواحی روستایی در برآوردن نیازهای اساسی انسان نقش ویژه ای دارد. با درنظرگرفتن کارکردهای متنوع مسکن روستایی، مطالعه تأثیر عوامل مختلف در نحوه تاب آوری آن دارای اهمیت است. مؤلفه های زیادی در آن تغییر می تواند نقش داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر تبیین الگوی پارادایمی تاب آوری مسکن روستایی با تأکید بر اقتصاد روستایی است.پژوهش حاضر از نوع کیفی و به لحاظ نوع شناسی مورس «تک روشی موازی» است. در جمع آوری داده ها از روش فراترکیب استفاده شد. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند است. درجهت تحلیل داده های کیفی و کدگذاری، از نرم افزار Nvivo استفاده شد. براساس مطالعات اسنادی و استفاده از روش فراترکیب چارچوب نظری پژوهش و مدل مفهومی اولیه تاب آوری ارائه شد.مؤلفه های اصلی براین اساس عبارت اند از: «حکمروایی مطلوب»، «عدالت اجتماعی»، «رشد درون زا»، «حس تعلق» و «نشاط اجتماعی». همچنین درجهت تبیین مؤلفه های مدل مفهومی نهایی تاب آوری مسکن روستایی از روش تحلیل محتوا استفاده می شود. براساس سؤالات مطرح شده در فرایند مصاحبه، 757 ارجاع ارائه شد. با بازبینی متعدد و ادغام کدها براساس تشابه در طی چندین مرحله تلخیص داده ها، 35 کد اولیه و 17 کد محوری استخراج شد. براساس مؤلفه های ارائه شده در مدل مفهومی، سؤالات مصاحبه تدوین و پس از تلخیص داده ها، مدل مفهومی اسپیرال به عنوان مدل نهایی ارائه شد.
واکاوی تأثیرات ناشی از بحران کووید- 19 بر صنعت گردشگری ایران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
315 - 331
حوزه های تخصصی:
علیرغم اینکه گردشگری با یک روند رو به رشد و مثبت در جهان روبرو بود و پیشرفت اقتصادی قابل توجهی در مقاصد گردشگری ایجاد کرده است ، این پیشرفت با بروز برخی از بحران ها و وقایع منفی مختل شده است. بحران هایی نظیر سیل، زلزله، شیوع بیماری های پاندمیک ، تهدیدی بی سابقه در صنعت گردشگری هستند که بر تصمیم سفر گردشگران اثرگذارند و موجب کاهش قابل توجه تقاضای گردشگری می شوند.پژوهش حاضر سعی دارد اثرات چالش برانگیز ناشی از کووید-19 بر صنعت گردشگری کشور ایران را مورد بررسی قرار دهد و سناریوهایی را در راستای رفتار گردشگر پس از عبور از این بحران و کنش واکنش متصدیان امر گردشگری در دوران پساکرونا و در افق 1405 ارائه دهد. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی با استفاده از روش تحلیل محتوا ، روش دلفی و سناریونویسی صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد کووید-19 تأثیرات مخرب و جبران ناپذیری بر صنعت گردشگری ایران و تصمیم سفر گردشگران داخلی و خارجی و درک آنان از وضعیت موجود دارد و در نهایت 3سناریوی طلایی، سیاه و سفید و بحرانی در قبال آینده گردشگری ایران در افق 1405 مطرح گردید.
بررسی مؤلفه های برنامه ریزی مشارکتی با رویکرد تاب آوری اجتماعی: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت تأثیر زیادی بر میزان تاب آوری اجتماع محلی دارد، تاب آوری اگر بخواهد شرایط مناسبی را فراهم آورد، بهتر است متناسب با نیازهای محلی بوده و ذینفعان را جهت درک پیچیدگی های سیستم شهری آگاهی بخشند، علی رغم بررسی پژوهش های اخیر در شناسایی مؤلفه های برنامه ریزی مشارکتی برای رسیدن به اجتماعی تاب آور، تاکنون مطالعه ای چارچوب مند و یکپارچه صورت نگرفته لذا شکاف اساسی در این زمینه وجود دارد، هدف از این پژوهش شناسایی مؤلفه های برنامه ریزی مشارکتی با رویکرد تاب آوری اجتماعی و تلاش برای دستیابی به مفهومی جامع از تلفیق این دو مؤلفه می باشد. روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل سیستماتیک است، در مرحله اول 248 مقاله اولیه با ارزیابی سیستماتیک و 31 مقاله توسط غربالگری معیارهای شمول انتخاب شدند. این مقالات با استفاده از روش تحلیل تماتیک در نرم افزار MAXQDA موردبررسی دقیق تر قرار گرفتند. 215 کد شناسایی و نشانه ها در قالب 20 مفهوم و 6 مقوله بررسی گردید، مهم ترین مقوله های اصلی در قالب: مهارت و توانمندسازی ساکنین، پتانسیل جوامع محلی، بازیابی پایدار، هم افزایی نهادها، سرمایه اجتماعی و یکپارچگی و شفافیت دسته بندی گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که ارتباط موثر بین مؤلفه های برنامه ریزی مشارکتی، تاب آوری اجتماعی و مؤلفه های اصلی برقرار است. مفاهیم آگاهی بخشی، اعتماد اجتماعی، توانمندسازی ساکنین، پاسخگویی در مواجه با بحران پرتکرارترین مفاهیم بوده که نمایانگر بیشترین ارجاع در اسناد موردبررسی است که دلالت بر ساختار چندوجهی تاب آوری اجتماعی دارد.
تحلیل بهره وری اقتصادی و بهبود عملکرد تولید ذرت در نواحی روستایی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توصیه یافته های تحقیقاتی در قالب برنامه های آموزشی و ترویجی به بهره برداران روستایی به منظور ارتقاء سطح دانش کشاورزان، نقش مهمی در بهبود بهره وری و توسعه روستایی ایفاء می کند. در همین راستا، این مطالعه به منظور ارزیابی زراعی، سودآوری و بهره وری اقتصادی نهاده ها در تولید دانه و علوفه ذرت تحت مدیریت های مختلف کارشناسی و بهره بردار در روستای توللی از توابع دهستان الهیارخانی در شهرستان کرمانشاه در سال 1400 انجام شد. در این پژوهش، 10 هکتار مزرعه در مزارع بهره بردار مشخص گردید به طوری که پنج هکتار آن با استفاده از برنامه های فنی و توصیه تحقیقاتی و پنج هکتار دیگر براساس مدیریت مرسوم توسط بهره بردار انجام گردید. در بخش زراعی، صفات کمی و کیفی محصول تحت مدیریت های مختلف مشخص و سطح معنی داری آنها با استفاده از آزمون t تعیین شد. ارزیابی اقتصادی با استفاده از شاخص های سودآوری و سنجش بهره وری نهاده های آب و بذر با استفاده از شاخص های بهره وری فیزیکی و اقتصادی انجام گردید. طبق نتایج، تحت توصیه تحقیقاتی نسبت به مدیریت مرسوم، عملکرد دانه و علوفه ذرت در مزرعه زارع به ترتیب 8/13 و 4/16 درصد افزایش، هزینه تمام شده هر کیلو دانه و علوفه ذرت به ترتیب 3/22 و 26 درصد کاهش، نسبت فایده به هزینه تولید دانه و علوفه ذرت به ترتیب 6/28 و 6/34 درصد افزایش، بهره وری اقتصادی هر مترمکعب آب و هر کیلوگرم بذر در مزرعه زارع برای دانه ذرت به ترتیب 8/13 و 7/45 درصد و برای علوفه ذرت به ترتیب 4/16 و 6/38 درصد افزایش نشان داد. بنابراین با اعمال توصیه های تحقیقاتی علاوه بر بهبود سودآوری و بهره وری در تولید ذرت، امکان کاهش خلاء عملکرد در مزرعه زارع نیز فراهم خواهد شد.
ارزیابی و تحلیل الگوها و شاخص های سرمایه گذاری شهری با تأکید بر بازآفرینی اقتصاد مبنا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال سوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
101 - 118
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی اقتصاد مبنا شهری می توان به تفکر تأمین مالی و سرمایه گذاری شهری اشاره نمود که به عنوان یک مفهوم مهم در مباحث شهرسازی و برنامه ریزی توسعه گرا، تفکر جدید و ضروری را در مورد ارائه الگوها و شاخص های کابردی بازآفرینی شهرهایی که مسائل اقتصادی و سرمایه گذاری شهری را دارند. تبیین الگوها، مضامین و شاخص های بازآفرینی اقتصاد مبنا تأمین مالی و سرمایه گذاری شهری با توجه به روند مطالعاتی به روز و جدید مطرح درسطح جهانی، همچنین با توجه به مواجه بودن شهرها با بحران های مالی و تأمین بودجه متعدد در نتیجه درحل مشکلات،کاهش مضرات و مسائل مهم در این حوزه ضروری است. هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد، زمینه ها، الگوها، مفاهیم و شاخص های بازآفرینی شهری اقتصاد مبنا با تأکید بر سرمایه گذاری شهری می باشد. این پژوهش از زمره پژوهش های کیفی قرار دارد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. با توجه به مسئله پژوهش حاضرکه ضمن بررسی استنادی، شاخص و معیارها، مفاهیم و الگوهای مستخرج از بخش مبانی نظری از طریق تحلیل محتوا و تکنیک و روش تحلیل کیفی(تحلیل مضمون) در محور اصلی پژوهش با استفاده از کدگذاری(تفسیری) و نرم افزار کتابشناختی(VOSviewer)،بعنوان ابزار سنجش استفاده شده است. گردآوری اطلاعات این پژوهش به صورت اسنادی(کتابخانه ای) می باشد. جامعه اماری شامل مقالات علمی که به زبان انگلیسی در ژورنال های معتبر شامل مقاله (article) یا مقاله مروری(review) چاپ شده در نشریات(ScienceDirect) و(Scopus)در بازه زمانی12ساله(2010 تا 2022)با این مشخصات در این پایگاه های اطلاعاتی وجود دارد، مورد بررسی دقیق قرار گرفتند. نتایج حاصل از روش و مدل پژوهش و تحلیل محتوای پژوهش، نشاندهند؛(3)کلید واژه موضوعی بعنوان مؤلفه،(53)کلیدواژه به عنوان شاخص/معیارهای پژوهش و(6)کلیدواژه موضوعی به عنوان الگوهای پژوهش«حمایت از سرمایه گذاری شهری،جذب مشارکت های دولتی و خصوصی در تأمین مالی شهر،روش تأمین مالی زیرساخت ها اصلی شهر،سنجش وضعیت اقتصادی و دارای مالی شهرها، مدیریت مالی دولت در راستای اقتصاد سبز، پاسخگوی و شفافیت دولت محلی در حوزه مالی و سرمایه گذاری» بعنوان الگوهای تأثیر گذار بر روند برنامه ریزی تأمین مالی و سرمایه گذاری شهری بازآفرینی اقتصاد مبنا می باشد.
تبیین محرک های کلیدی مؤثر بر استقرار شهر هوشمند مبتنی بر فناوری اینترنت اشیا (مورد مطالعه: کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
232 - 248
حوزه های تخصصی:
مقدمه افزایش جمعیت در مراکز شهری مستلزم ارائه خدمات و زیرساخت های کافی برای پاسخ گویی به نیازهای ساکنان شهر است. همچنین، این ازدحام شهرهای پرجمعیت را از نظر حکمرانی، رشد اقتصادی، پایداری محیط زیست، کیفیت زندگی، حمل ونقل، برق، مصرف آب و سایر مسائل با مشکلاتی مواجه می کند. شهرهای هوشمند معمولاً با تکیه بر زیرساخت های پیشرفته و فناوری های اطلاعات و ارتباطات مدرن ایجاد می شوند و اینترنت اشیا با اتصال دستگاه های هوشمند و استفاده از تجزیه وتحلیل داده های بزرگ راه حل های هوشمندی را برای شهرهای آینده ارائه می دهد، به گونه ای که مدیریت شهر و شهروندان به انبوهی از اطلاعات در زمان واقعی در مورد محیط شهری دسترسی پیدا می کنند و بر اساس آن تصمیمات، اقدامات و برنامه های آینده را رقم می زنند. شهر مشهد با توجه به موقعیت و توان جذب جمعیت حال و آینده آن، نیازمند همگام و همسو شدن با تحولات مدرن به منظور استفاده بهینه از منابع و امکانات و همچنین، ایجاد بسترهای لازم به منظور پاسخ گویی به نیاز آیندگان است. از این رو، پژوهش حاضر بر آن است تا بتواند با شناسایی عوامل و پیشران های کلیدی به منظور دستیابی شهر مشهد به الگوی شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در آینده گام بردارد. بنابراین، سؤال پژوهش حاضر عبارت است از: محرک های کلیدی اثرگذار بر شکل گیری شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در کلان شهر مشهد در آینده (افق1412) کدام است؟ مواد و روش در مطالعه حاضر روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش انجام کار، آمیخته ای از توصیفی تحلیلی و در تبیین ساختار به صورت رویکرد آینده پژوهی انجام گرفته و بر این اساس، مهم ترین عوامل مؤثر بر شکل گیری شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در شهر مشهد مورد بررسی قرارگرفته است. جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی (منابع کتابخانه ای، مجله های علمی) و میدانی (با استفاده از ابزار پرسشنامه) بوده است. در این تحقیق، جامعه آماری در تحقیق حاضر شامل 25 نفر از کارشناسان، خبرگان و صاحب نظران شهری در دسترس متشکل از مدیران شهری (شهرداران مناطق، معاونان، رؤسای سازمان ها و مدیران حوزه های شهری و به ویژه فاوای شهرداری)، اعضای شورای اسلامی شهر (به ویژه مرکز پژوهش های شورای اسلامی شهر مشهد)، کارشناسان عمرانی در فرمانداری شهرستان مشهد و دفتر امور شهری و شوراهای استانداری خراسان رضوی، اداره کل راه و شهرسازی خراسان رضوی، اساتید دانشگاه های فردوسی مشهد، آزاد اسلامی واحد مشهد، پیام نور و مؤسسه های آموزش عالی غیرانتفاعی واقع در مشهد و متخصصان حوزه شهری هستند. در پژوهش حاضر ابتدا برای شناسایی عوامل کلیدی مصاحبه های ساختاریافته با تعدادی از صاحب نظران حوزه های برنامه ریزی و فناوری اطلاعات شهری با استفاده از روش دلفی به عمل آمد و سپس، در ادامه با تجمیع عوامل حاصل از مصاحبه و اسناد مورد مطالعه در پیشینه تحقیق روایی و پایایی متغیرها توسط متخصصان امر تأیید شد و درنهایت، عوامل در قالب پرسشنامه آینده پژوهی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها با استفاده از مطالعات میدانی و کتابخانه ای، مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در شهر مشهد شناسایی شد و در ادامه، با استفاده از روش کمی آینده پژوهی و استفاده از نرم افزار Micmac به میزان تأثیرگذاری یا تأثیرپذیری عوامل شناسایی شده اقدام شد. بنابراین، یافته های تحقیق نشان می دهد از بین عوامل کلیدی 26 گانه اثرگذار بر شکل گیری شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا، پس از بررسی شاخص ها و استخراج عوامل کلیدی تأثیرگذار (مستقیم و غیرمستقیم)، 7 پیشران کلیدی سیاست گذاری های بخش دولتی در بخش فناوری اطلاعات، ارتقای سطح سواد اطلاعاتی و توانمندی های علمی شهروندان، سرمایه گذاری در زیرساخت های توسعه فناوری ارتباطات و اطلاعات، بسترسازی برای ارتقای مشارکت شهروندان در توسعه شهری، آگاه سازی شهروندان و مسئولان از فواید و مزایای جایگزینی امکانات هوشمند با بهره گیری از دانش جمعی و فرهنگ سازی، ایجاد و تقویت زیرساخت های پیشرفته مبتنی بر شهر هوشمند و استفاده گسترده از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) دارای بیشترین اثرگذاری را بر شکل گیری شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در شهر مشهد داشته اند. نتیجه گیری در یک جمع بندی از نتایج پژوهش می توان اشاره کرد سیاست گذاری های بخش دولتی در بخش فناوری اطلاعات می تواند اثرات قابل توجهی در زمینه استقرار شهر هوشمند مبتنی بر فناوری اینترنت اشیاء در افق برنامه ریزی کوتاه مدت ده ساله داشته باشد. علاوه بر این ارتقاء سطح سواد اطلاعاتی و توانمندی های علمی شهروندان هم می تواند بستری مناسب جهت این امر در شهر مشهد فراهم کند، چراکه بهره مندی از دانش و اطلاعات مرتبط از زمینه های اصلی به کارگیری علم و روندی جدید در یک جامعه است. همچنین سرمایه گذاری در زیرساخت های توسعه فناوری ارتباطات و اطلاعات از اهمیت ویژه ای برخوردار است و با تمرکز هرچه بیشتر سرمایه در این حوزه زمینه شکل گیری هرچه بیشتر و بهتر شهر هوشمند با در نظر داشتن فناوری اینترنت اشیا فراهم خواهد شد. باید توجه داشت استفاده از یک پدیده جدید نیازمند آگاهی است. بنابراین، آگاه سازی شهروندان و مسئولان از فواید و مزایای جایگزینی امکانات هوشمند با بهره گیری از دانش جمعی و فرهنگ سازی حائز اهمیت است. به علاوه باید توجه داشت با ایجاد و تقویت زیرساخت های پیشرفته مبتنی بر شهر هوشمند می توان در راستای تحقق آن گام برداشت تا درنهایت با استفاده گسترده از فناوری اطلاعات و ارتباطات به اهداف غایی دست یافت.
بررسی چهارچوب های طراحی سرپناه موقت اجتماع پذیر و منطبق با انگاره های معماری بومی مناطق زلزله خیز سردسیر-کوهستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۷۸-۶۳
حوزه های تخصصی:
تجربه نشان می دهد بازماندگان سوانح در شرایط پس از بحران رضایت کافی از سرپناه هایی که از سوی نیروهای امدادی دریافت می نمایند، ندارند. ازاین رو برای ایجاد رضایت کاربران که اغلب بازماندگان پس از سوانح را شامل می شوند، یکی از اهداف طراحی سرپناه موقت در محدوده مطالعاتی، شناخت الگوهایی است که اجتماع پذیری سرپناه موقت را با پذیرش در زمان محدود افزایش دهد. بر این اساس افزایش اجتماع پذیری سرپناه ازجمله اهداف غایی این پژوهش است. از دیگر اهداف این پژوهش می توان به بررسی نقش سرپناه موقت در ارتقای تاب آوری کالبدی پس از زلزله، همچنین استفاده از تکنیک های معماری بومی در طراحی سرپناه موقت جهت ارتقای تاب آوری محیطی اشاره کرد. الگوهایی که در طراحی سرپناه موقت جهت اعمال شاخص های کالبدی - محیطی باید به کار گرفته شوند، می تواند ضرورت پژوهش را با تفسیر سرپناهی با قابلیت انطباق با شرایط اقلیمی سردسیری - کوهستانی شهرستان ورزقان، بیان کند. از اهداف این پژوهش طراحی محصولی کاربر با قابلیت اجتماع پذیری در حداقل زمان ممکن به عنوان جایگزین مسکن دائم در زمان بحران است. جهت رسیدن به اهداف ذکرشده، تحلیل کیفی - کاربردی و شبیه سازی شاخص های انرژی در محیط دیزاین بیلدر انجام شده است. در این پژوهش مدل هایی از سرپناه موقت پیش طراحی شده است که در فاز نخست، پژوهش حاضر به ارزیابی مدل های پیشنهادی در دیزاین بیلدر می پردازد. در دومین فاز پژوهشی، مدل های پیشنهادی از سوی متخصصین مورد ارزیابی قرار می گیرد. در مرحله پایانی به معرفی مدل منتخب از نگاه متخصصین با تشریح الگوهای شاخص کالبدی - محیطی به عنوان سرپناه بهینه پرداخته می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد شاخص های محیطی ازجمله امنیت، بهداشت، تداعی حس خانه، آسایش محیطی، منطبق با فرهنگ، منطقه بندی، .... و همچنین شاخص های کالبدی نظیر فرم سازه ای مقاوم در برابر شرایط جوی، مصالح مقاوم در برابر شرایط جوی، سازه گسترش پذیر و مدولار، برپایی آسان و برپایی سریع همچنین رعایت ابعاد و استانداردها، شاخص های تأثیرگذار در انتخاب سرپناه بهینه از سوی متخصصین است.
تحلیل وضعیت سرمایه های طبیعی معیشت پایدار روستایی با رویکرد تفکر سیستمی (مطالعه موردی: روستاهای شرقی شهرستان قره باغ، کشور افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
103 - 132
حوزه های تخصصی:
امروز سرمایه زیست محیطی (طبیعی) از مفاهیم مهم و نوینی است که در بررسی های اقتصادی و اجتماعی جوامع مدرن مطرح شده است؛ به طوری که از نقش کلیدی در معیشت پایدار روستایی و توسعه از همه ابعاد برخوردار است. بر این اساس، هدف این تحقیق تحلیل و تبیین سرمایه زیست محیطی معیشت پایدار روستایی با رویکرد تفکر سیستمی در روستاهای شرقی شهرستان قره باغ در کشور افغانستان است. در گام اول، متغیرهای کلیدی سیستم از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با خبرگان در منطقه مورد مطالعه تعیین شدند. در ادامه با طراحی یک پرسشنامه جدید و مصاحبه با 120 نفر مردم محلی در منطقه مورد پژوهش، با نمونه گیری هدفمند به تکنیک گلوله برفی مطابق با فرمول کوکران، وضعیت منطقه از منظر متغیرهای کلیدی سرمایه زیست محیطی مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که سرمایه زیست محیطی از طریق مکانیزمی پیچیده و پویا می تواند معیشت پایدار روستایی را در یک جامعه رقم بزند. بنابراین با استفاده از رویکرد سیستم دینامیک رفتار پویای متغیرهای کلیدی سیستم معیشت پایدار روستایی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج شبیه سازی متغیرهای کلیدی سرمایه های زیست محیطی طی سال های 1400-1420 نشان داد که سرانه آب سطحی در دسترس و سرانه جنگل در منطقه مورد بررسی روند نزولی را تجربه خواهند کرد. با توجه به سیستم طراحی شده، این بدان معناست که سرمایه های زیست محیطی در منطقه مورد مطالعه در سال های آینده در وضعیت مطلوبی قرار نخواهند داشت و توانایی سیستم در پاسخ به تقاضای فزاینده آب و غذا رو به کاهش است. بر این اساس به نظر می رسد سیاست های فعلی در منطقه مورد بررسی در بخش مدیریت سرمایه های زیست محیطی در راستای دستیابی به توسعه معیشت پایدار روستایی نیست. ازاین رو پیشنهاد می شود تا دولت افغانستان سیاست های مطلوب برای مدیریت سرمایه های زیست محیطی در جهت توسعه پایدار روستایی اتخاذ نماید.
سنجش یکپارچه آسیب پذیری و تصمیم گیری برای تاب آوری مؤثر در برابر سوانح طبیعی «زلزله» (نمونه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
205 - 232
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مخاطراتی که همواره شهرها را تهدید می نماید، خطر وقوع زلزله است. این مخاطره با قدرت بالای تخریب ساختمان ها و زیرساخت های شهری، خسارات بسیاری را در ابعاد مالی و جانی به شهرها متحمل می کند. از این رو، به منظور افزایش ظرفیت مقابله با خطرات زلزله، افزایش تاب آوری شهری اخیراً به یک اولویت اساسی برای اکثر دولت ها تبدیل شده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف سنجش یکپارچه آسیب پذیری مناطق ده گانه کلان شهر تبریز بر اساس ویژگی های تاب آوری و شاخص های فیزیکی مرتبط و تصمیم گیری برای تاب آوری مؤثر در برابر زلزله نگارش شده است. در این راستا، روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از تکنیک های AHP در نرم فزار Expert Choice، PROMETHEE و تحلیل GAIA و GAIA Web و نظرات 25 نفر از خبرگان استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مناطق 9، 6 و 2 به ترتیب با امتیاز 445/0، 374/0 و 293/0 از تاب آوری زیاد، مناطق 5 و 7 به ترتیب با کسب امتیاز 196/0 و 142/0 از تاب آوری متوسط، مناطق 4، 8 و 3 به ترتیب با امتیاز 090/0-، 130/0- و 236/0- از تاب آوری کم و مناطق 10 و 1 با کسب امتیاز 468/0- و 526/0- از تاب آوری خیلی کم در برابر زلزله برخوردار می باشند. همچنین حدود 11 درصد از بافت کلان شهر تبریز در پهنه آسیب پذیری خیلی زیاد و حدود 5/13 درصد در پهنه آسیب پذیری زیاد قرار دارند. بنابراین سیاست گذاری مناسب در راستای مدیریت بحران زلزله به ویژه در استحکام سازی ساختمان ها و برنامه ریزی کاربری اراضی شهر ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد.
بررسی نقش حکمروایی خوب روستایی در توسعه کالبدی روستاها، نمونه موردی: شهرستان خرم آباد
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
590 - 609
حوزه های تخصصی:
حکمروایی خوب با دارا بودن مهم ترین اصول و معیارهایی نظیر مشارکت مردمی، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، قانون محوری، شفافیت، کارایی و اثربخشی، عدالت و برابری، اجماع گرایی و مشروعیت یکی از رویکردهای نوین مدیریتی و رهیافت جدید توسعه و کاهش فقر به ویژه در نواحی روستایی می باشد. در راستای موارد مذکور، پژوهش حاضر با هدف؛ بررسی نقش حکمروایی خوب روستایی در توسعه کالبدی روستاهای شهرستان خرم آباد تدوین شده است. روش به کار گرفته شده توصیفی- تحلیلی مبتنی بر منابع اسنادی و پیمایشی است. جامعه آماری در این تحقیق شامل جوامع بومی روستایی، کارشناسان و متخصصان حوزه مدیریت و توسعه روستایی (دانشگاهیان، شوراهای اسلامی و دهیاران روستا) است. یافته های تحقیق حاصل از مدل اندازه گیری «توسعه کالبدی» نشان می دهد «توسعه زیرساخت های ارتباطی و حمل و نقل» و«افزایش بهره گیری از فناوری های نوین» به ترتیب بیشترین و کمترین همبستگی با متغیر توسعه کالبدی را در موضوع حکمروایی خوب و توسعه کالبدی دارند. از بین شاخص های حکمروایی خوب مولفه های «پاسخگویی» و «قانون مندی» به ترتیب بیشترین و کمترین همبستگی با متغیرحکمروایی خوب را در موضوع توسعه کالبدی را دارند. نتایج مدل ویکور نشان می دهد در بین مولفه های اثرگذار بر تحقق حکمروایی خوب روستایی سه مولفه پاسخگویی، مشارکت و مسئولیت پذیری از اثرگذارترین شاخص ها بر تحقق حکمروایی خوب روستایی در شهرستان خرم آباد می باشند.
ارزیابی خدمات اکوسیستمی درختان چشم انداز روستایی بر اساس ادراک اجتماعات محلی، مورد مطالعه: بخش طرقبه در شهرستان بینالود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درختان به عنوان یکی از عناصر کلیدی چشم اندازهای روستایی، طیف وسیعی از خدمات اکوسیستمی را فراهم می نمایند. بااین حال، استفاده بی رویه از خدمات اکوسیستم های طبیعی توسط اجتماعات محلی، به چالش آفرینی محیطی روزافزون خصوصاً در مناطق روستایی منجر شده است. در همین راستا، ارزیابی خدمات اکوسیستمی درختان به دلیل نقش آن در کاهش پیامدهای نامطلوب فعالیت های انسانی بر اکوسیستم ها و کمک به رفع شکاف بین مقاصد پایداری و اهداف اقتصادی اهمیت بسزایی یافته است. در این میان، اجتماعات روستایی اصلی ترین ذی نفعان اکوسیستم های طبیعی می باشند و نیاز است تا خدمات اکوسیستمی درختان را در پیوند با ارزش ادراک شده توسط آنان مدنظر قرار داد. لذا، هدف پژوهش حاضر ارزیابی خدمات اکوسیستمی درختان بر اساس ادراک اجتماعات محلی شهرستان بینالود می باشد. بدین منظور داده ها به روش اسنادی-کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری و با نرم افزار SPSS تحلیل شد. بر اساس یافته های پژوهش، شاغلان بخش کشاورزی و بخش گردشگری از نحوه ادراک متفاوتی نسبت به خدمات اکوسیستمی درختان برخوردارند. ارزیابی کشاورزان نسبت به خدمات اکوسیستمی درختان به لحاظ اهمیت درختان در تأمین محصولات با میانگین 58/96، ایجاد حس تعلقمانی با میانگین 08/95 و حفظ کیفیت منابع محیطی با میانگین 88/93 می باشد. درحالی که، ارزیابی شاغلین بخش گردشگری به دلیل عملکرد تفریحی درختان با میانگین 98/99 و ارزش زیبایی شناسی درختان با میانگین 86/90 است. در زمینه نحوه ادراک روستاییان بخش طرقبه بر اساس جنسیت، به جز دو شاخص کیفیت منابع محیطی و عملکرد تفریحی درختان (با سطح معناداری کوچک تر از 05/0)، در مابقی شاخص ها سطح معناداری بزرگ تر از 05/0 می باشد و زنان و مردان بخش طرقبه در زمینه خدمات اکوسیستمی درختان از ادراک متفاوتی برخوردارند.
شبکه مضامین راهبردهای برساخت گرایانه تفسیر میراث فرهنگی در چارچوب گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۵)
139 - 154
حوزه های تخصصی:
میراث فرهنگی در عصر حاضر به عنوان راهی برای تعامل انسان معاصر با تاریخ و گذشته خود تعریف می شود، بالطبع، تفسیر میراث نیز، رسالتی فراتر از انتقال صرف اطلاعات تخصصی از متخصصان به غیرمتخصصان می یابد، چنانچه تفسیر معاصر، به عنوان پیشرانی برای هدایت افراد جامعه به سمت تعامل سازنده (برساخت گرایی) با میراث فرهنگی مفهوم پردازی شده است. بر این مبنا، پژوهش حاضر تحول تفسیر میراث و گذار از رویکرد تفسیر اثبات گرایانه به تفسیر برساخت گرایی را موردبررسی و پس از توسعه چارچوب نظری، با بهره گیری از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با راهنمایان گردشگری فرهنگی (مفسران) مجرب، به بررسی تأثیرپذیری استراتژی های تفسیر مورداستفاده توسط آن ها از دو رویکرد ذکرشده می پردازد. روش پژوهش، کیفی و روش نمونه گیری، گلوله برفی است. گردآوری داده ها در مرداد و شهریورماه 1400 انجام گرفت و تا رسیدن به اشباع نظری (مصاحبه چهاردهم) ادامه یافت و داده های حاصل با استفاده از نرم افزار Maxqda10 بر اساس روش تحلیل مضمون، تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که مضامین تفسیر سایت به عنوان جزئی از کل، پیوند زدن میان گذشته و حال، گزیده گویی و انطباق محتوای تفسیر با دانش قبلی، فرهنگ و علایق گردشگران، زنده و ملموس کردن گذشته سایت برای گردشگر، داستان گویی و روایتگری با استفاده از عناصر فرهنگ ناملموس، مشارکت دهی گردشگران در فرآیند تفسیر و تشویق گفتمان و خود تفسیری، تحریک تفکر و خلاقیت ذهنی گردشگران به جای تأکید بر اطلاع رسانی و آموزش گری و انعطاف در برنامه و دادن فرصت کشف به بازدیدکننده، نشان دهنده تناظر راهبردهای رویکرد برساخت گرایی با دیدگاه مفسران باسابقه گردشگری فرهنگی بوده و به وضوح مبین تأثیرپذیری آن ها از رویکرد برساخت گرایی است.
بررسی نقش فضاهای سبز شهری در توسعه پایدار شهری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
618 - 632
حوزه های تخصصی:
امروزه با توسعه شهرها و مطرح شدن اصل توسعه پایدار، توجه به مسائل زیست محیطی و شهرهای سبز هرچه بیشتر موردسوال و توجه قرار گرفته است. مسائل و مشکلات موجود به ویژه در شهرها نشانگر عدم تحقق مشخصه های پایداری درآنهاست، ضمن اینکه ارزیابی و تحلیل فضایی و اکولوژیکی و زیست محیطی یکی از مشخصه های اصلی پایداری در مناطق و حوزه های شهری بوده و سعی دارد تا محیط زیست شهری مناسبی را برای ساکنان شهرها فراهم نماید. یکی از راه حل های رسیدن به پایداری زیست محیطی آشنایی با اهمیت فضای سبز و توجه به آن در راستای رسیدن به معیارهای توسعه پایدار می باشد. مقاله حاضر بر اساس روش توصیفی_تحلیلی تهیه شده است و هدف آن مروری برنتایج تحقیقات گوناکون صورت گرفته درمورد اهمیت و نقش فضای سبز در شهرها در جهت نیل به معیارهای توسعه پایدار شهری می باشد . فضای سبز شهری به عنوان یکی از مهم ترین مراکز خدمات رفاهی و تفریحی بوده که علاوه بر جنبه بهداشتی و روانی در توسعه پایدار شهری از اهمیت بالایی برخوردار است .نتیجه آنکه اثرات توسعه فضای سبز در شهرها، سبب بهبودکیفیت زندگی شهروندان می شود و به طور کلی موجب ارتقای پایداری زیست محیطی شهر در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار می گردد.
تحلیل امنیت اکولوژیکی با رویکرد عرضه و تقاضای خدمت اکوسیستمی ذخیره کربن (نمونه موردی: بخش مرکزی شهرستان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رشد شهرنشینی، باعث تغییر در ساختار و عملکرد اکوسیستم طبیعی و سیمای سرزمین شهری شده که با به هم خوردن تعادل عرضه و تقاضای خدمات اکوسیستم همراه است و به نا امنی اکولوژیکی شهرها منجر می شود. شهرستان اصفهان، به عنوان یکی از بزرگ ترین مناطق تمرکز جمعیت در کشور، شاهد رشد سریعی بوده که به تخریب بسیاری از مناطق بکر محیط زیست پیرامون منتج شده است. در راستای افزایش امنیت اکولوژیک شهری، اقدامات حفاظتی، بازسازی و مدیریتی مختلفی انجام می شود که این پژوهش با هدف تحلیل امنیت اکولوژیک شهری با مقایسه عرضه و تقاضای خدمت اکوسیستمی ذخیره کربن در بخش مرکزی شهرستان اصفهان به عنوان شاخص امنیت اکولوژیکی پرداخته است. با بررسی وضعیت عرضه خدمت ذخیره کربن و میزان تقاضا برای این خدمت که میزان انتشار گاز کربن دی اکسید در نظر گرفته شده است، به تعیین وضعیت نرخ عرضه و تقاضای خدمت ذخیره کربن در دو دهه گذشته پرداخته شد. نتایج حاکی از آن است که در دو دهه گذشته منطقه مطالعاتی با تغییرات زیادی در کاربری و پوشش اراضی روبه رو بوده و از طرفی با افزایش تقاضا برای خدمت ذخیره کربن که از افزایش انتشار کربن دی اکسید نشأت گرفته است، مناطق بیشتری از بخش مرکزی اصفهان دچار عدم تعادل در عرضه و تقاضای خدمت ذخیره کربن شده است. پیشنهاد می شود در محدوده قانونی شهر اصفهان به طراحی کریدورهای سبز پرداخته و در دهستان قهاب جنوبی نیز که به دلیل کاهش مساحت کاربری کشاورزی با پدیده بیابان زایی روبه رو بوده است، به اعمال استراتژی های کشاورزی پایدار و جلوگیری از پیشرفت این معضل پرداخته شود. براساس یافته ها و نتایج، افزایش انتشار کربن تأثیر بیشتری بر کاهش امنیت اکولوژیکی داشته است و حفظ و ارتقای کیفیت اکوسیستم شهری ممکن نیست مگر با استفاده از دانش اکولوژیک با رویکردی همچون حفظ عرضه، تقاضا و جریان خدمات اکوسیستم که از ارکان مهم توسعه پایدار است.
واکاوی اثرات سد سلمای افغانستان بر تنش های آبی کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چشم انداز تأمین و آینده آب شمال شرق (کلان شهر مشهد) علاوه بر تأثیرپذیری از بحران های کلی تنش های آبی کشور، و شرایط طبیعی و اقلیمی منطقه شمال شرق، تحت تأثیر متغیر همسایگی و سیاست های هیدروپلیتیکی افغانستان است؛ چرا که افغانستان ضمن آگاهی از وضعیت جغرافیایی خود (محصور در خشکی بودن)، برای جبران بخشی از نیازمندی هایش در امر توسعه زیرساختی آبی، کشاورزی و اقتصادی، متوسل به سیاست هیدروهژمونی (نقش ابزار گونگی آب) در رابطه همسایگان خود، از جمله ایران شده است. در حقیقت سیاستِ هیدروهژمونی افغانستان، گونه ای از راهبردِ دیپلماتیک و سیاسی این کشور، برای جبران بخشی از خلاء «قدرت-امنیت- هویت»، در موازنه ژئوپلیتیکی با همسایگان است. سدسازی های متعدد، و از جمله ساخت سد سلما، در چارچوب همین تحلیل می گنجد. سؤال اصلی این مقاله چنین است: اصولاً احداث سد سلما بر روی شاخه اصلی هریرود، چه پیامدهایی بر تنش های آبی کلان شهر مشهد دارد؟ به طور واضح سیاست های فرادستی افغانستان در ساخت سد سلما، نواحی پایین دست، از جمله ناحیه شمال شرقی ایران (استان خراسان و کلان شهر مشهد) را با چالش تأمین آب مواجه می نماید. گونه های متعددی از تنش های ژئوپلیتیکی، سیاسی-امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی، از جمله پیامدهای اعمال چنین راهبردی است. پژوهش بر اساس ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. اطلاعات پژوهش به شیوه کتابخانه و اسنادی و با مراجعه به منابع معتبر گردآوری شده است.
ظرفیت سنجی نظام برنامه ریزی مسکن در تأمین مسکن قابل استطاعت (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
178 - 193
حوزه های تخصصی:
امروزه دسترسی به مسکن قابل استطاعت یکی از مشکلات اکثر شهرها، به ویژه در کشورهای درحال توسعه محسوب می گردد، که به موجب آن اقشار فقیر شهری در مسکن های فاقد کیفیت لازم استقرار می یابند. در این راستا، برنامه ریزی تأمین مسکن قابل استطاعت یکی از ضروریات شهرهای امروزه تلقی می گردد. با توجه به اهمیت موضوع، تحقیق حاضر با هدف ظرفیت سنجی نظام برنامه ریزی مسکن در تأمین مسکن قابل استطاعت در کلان شهر تبریز نگارش گردیده است. بنابراین، روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد. جامعه ی آماری تحقیق نیز شامل مدیران، مسئولان، کارشناسان و نخبگان دانشگاهی مرتبط با حوزه ی برنامه ریزی مسکن بوده که با استفاده از فرمول کوهِن، 200 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردیده است. در راستای تحلیل اطلاعات نیز از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بیشترین تحقق پذیری در بین متغیرهای برنامه ریزی مسکن قابل استطاعت در کلان شهر تبریز مربوط به متغیرهای بهره مندی از الگوهای پیشنهادی واقع گرایانه در طرح های توسعه ی شهری، هماهنگی بین سیاست های طرح های برنامه ریزی شهری و منطقه ای با طرح ها و برنامه ریزی مسکن و نظارت و کنترل دقیق بر قیمت و کیفیت مصالح بوده که به ترتیب ضرایب استخراج شده بر اساس مدل ساختاری برای هرکدام 75/0، 71/0 و 69/0 می باشد. همچنین بر اساس نتایج مدل، مقدار بحرانی برای تمامی متغیرها (سیاست های عمران، شهرسازی و ساخت مسکن، سیاست های عمومی و سیاست های اقتصادی) پایین 96/1 محاسبه شده و در سطح اطمینان 95 درصد مورد تأیید نمی باشند. به عبارتی برنامه ریزی مسکن قابل استطاعت در کلان شهر تبریز در وضعیت نامطلوبی قرار دارد.