فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش روز افزون جمعیت، شهر اهر و شهرک های موجود در دشت اهر روز به روز به آب نیاز بیشتری پیدا می کنند. منابع آب سطحی نیز کفاف تأمین آب مساحت زیادی از زمین های کشاورزی این منطقه را نمی نماید. به دلیل همین محدودیت از دیرباز توجه به سوی منابع آب زیرزمینی جلب شده است. پژوهش های زمین شناسی و زمین ریخت شناسی به دلیل ارائه ی شاخص هایی برای اکتشافات آب زیرزمینی و هدایت سریع پژوهشگران برای کشف نقاط دارای منابع آب زیرزمینی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشند. مهم ترین اشکال زمین ریخت شناسی قابل مطالعه از نظر آب های زیرزمینی، مخروط افکنه ها و پادگانه های آبرفتی می باشند. لذا در این تحقیق سعی بر این است که بین اشکال و فرایندهای زمین ریخت شناسی دشت اهر و منابع آب زیرزمینی آن رابطه ای برقرار شود تا بر اساس آنچه که در طبیعت دیده می شود، منابع آب زیرزمینی حدس زده شود. نتیجه مطالعه نشان می دهد دشت سیلابی در امتداد رودخانه اهر چای از نظر آب زیرزمینی غنی می باشد.
بررسی خصوصیات هیدروژئومورفولوژی حوضه آبخیز خیرآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیدروژئومورفولوژی یکی از شاخه های جغرافیای طبیعی است که به مطالعهی اشکال ناهمواریهای ناشی از عمل آب میپردازد. شناخت عوامل هیدروژئومورفولوژیک و عملکرد آنها در حوضهی آبریز خیرآباد در راستای شناخت و مدیریت محیط در این حوضه، اهمیت زیادی دارد. منطقه مورد مطالعه از زیر حوضه های رودخانه زهره در استان کهگیلویه و بویراحمد و از زیر حوضه های، حوضه آبریز خلیج فارس محسوب میشود. رودخانه خیرآباد تنها رودخانه اصلی و جاری در شهرستان گچساران (در قسمت شمال شرقی حوضه ) میباشد و از به هم پیوستن شاخه های فرعی و متعددی (غالباً به صورت رودخانه های فصلی) از ارتفاعات شمالی و شمال شرقی، شرقی و جنوبی منطقه سرچشمه میگیرد و در نهایت به رودخانه زهره در شهرستان کهکیلویه میپیوندد.
از اهداف این پژوهش تحلیل نقش پدیده های هیدروژئومورفولوژی درتعیین قابلیت های حوضه و بیان راهکارها و کاربریهای منطقه در چهارچوب محدودیت ها و قابلیت ها به منظور استفاده منطقی از منابع موجود میباشد. در این پژوهش از روش حوضه ای استفاده شده است. بررسی عوامل فیزیوگرافی، هیدرولوژی، ژئومورفولوژی، زمین شناسی، آب و هواشناسی، خاک و پوشش گیاهی و بررسیهای میدانی در حوضه، نقش بارز آب های جاری در تکوین و توسعه اشکال ژئومورفولوژی موجود در حوضه را نمایان می سازد
تحول کارست و نقش آن در منابع آب زیر زمینی در ناهمواریهای بیستون – پرآو (کرمانشاه )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه مورد تحقیق در تقسیمات واحدهای زمین شناسی ایران ، در زون زاگرس ( زاگرس رورانده یا مرتفع ) واقع شده است که با توجه به خصوصیات تکتونیکی و زمین شناسی و اقلیم گذشته حاکم بر آن ، اشکال کارستی تکامل یافته و بسیار شاخصی در آنها شکل گرفته است . تکامل اشکال کاردست در منطقه ، همانند عوارضی نظیر غارهای متعدد ، حفره ها و چاههاب ، سراب ها ی زیادی با حجم آبدهی بالا را بوجود آورده است . عوارض کارست سهم مهمی در جذب نزولات جوی و نفوذ آب دارند . شناسائی این اشکال و عوارض بطور یقین در شناسائی پتانسیل منابع آب زیرزمینی و بیلان آب در منطقه بسیار حائز اهمیت است . لذا در این تحقیق ، مطالعه موردی در ناهمواریهای بیستون نشان می دهد که در مکانهائی که تحول کارست پیشرفته است ، پتانسیل قوی در جذب آب و ذخیره آن ایجاد شده که وجود سرابهای متعدد در حاشیه و همچنین ارائه روشهای مناسب در بهره برداری از مخازن کارستی با توجه به شرایط زمین شناسی و اقلیمی حاکم بر این مناطق ، می تواند در رشد و شکوفائی منطقه در احداث پروژه های مختلفی که نیازمند منابع آب بیشتر هستند ، مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این ، شناسائی روند تکوین و یا تخریب این اشکال می تواند کاهش یا افزایش پتانسیل آبهای زیرزمینی منطقه را نیز در دراز مدت پیش بینی نماید .
آشکارسازی تغییرات ژئومورفیک مسیر رودخانه کارون، با استفاده از داده های GIS و RS (بازه شوشتر تا اروندرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود تأسیسات زیربنایی عمده و مهم کشاورزی، پروژه های عمرانی و صنعتی و شهری، و نیاز اجتماعات واقع در حاشیه رودخانه کارون به آب و رسوب این رودخانه، همچنین زیان های ناشی از تغییرات ژئومورفولوژیکی و تغییرات گسترده پیچان رودها در مسیر رودخانه کارون، سبب ایجاد نظریه بررسی شدت و نوع و میزان تغییرات این رودخانه شده است. محدوده مورد مطالعه، قسمتی از رودخانه کارون واقع در استان خوزستان است که به طول 364 کیلومتر از شوشتر آغاز می شود و تا اروندرود امتداد می یابد. در این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره ای، لایه های GIS، مطالعات میدانی، بررسی آمار اقلیمی و هیدرولوژیکی، شدت و نوع تغییرات حاشیه رودخانه کارون به مساحت حدود 4000 کیلومترمربع بررسی شده است. تغییرات ژئومورفولوژیک این بازه از رودخانه به مدت 52 سال ـ از سال 1955 تا 2007 ـ مورد آنالیز قرار گرفته و از تصاویر ماهواره های Landsat، IRS، Terra، عکس های هوایی و نقشه های توپوگرافی استفاده شده است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی مهم ترین اشکال ژئومورفیک ساحل رودخانه کارون و تعیین میزان تغییرات در طول دوره مطالعه است. نتایج بررسی نشان می دهد که در دورة مطالعه میزان تغییرات رودخانه افزایش پیدا کرده و طول رودخانه بیشتر شده است.
نظریه های اساسی در ژئومورفولوژی
حوزه های تخصصی:
تحلیل آسیب های سیاسی شهری زلزله احتمالی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور کلی شهرهای مبدا زلزله علاوه بر صدمات جانی و مالی و عمرانی و خدماتی از جنبه سیاسی نیز آسیب پذیرند.در صورتیکه شهر مبدا زلزله پایتخت یا کلان شهر سیاسی باشد،آسیب پذیری سیاسی شدت می یابد، بطوریکه هر گونه نقصان مدیریتی ،آن را با بحرانهای عمیق سیاسی مواجه خواهد کرد.وقوع زلزله مخرب در کلان شهر تهران ، بحرانهای سیاسی شهری گسترده ای به جای می گذارد . منظور از این ابعاد ، پیامدهایی است که در اثر اخلال های ایجاد شده در کارکردهای نظام شهری، سیستم سیاسی را مورد تهدید قرار می دهند . شهر تهران مهم ترین عرصه بازخوردهای سیستم سیاسی ایران است و بنابراین وقوع یک زلزله در آن ممکن است از بعد کارکردهای نظم شهری، نظام سیاسی را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. فرض اصلی این است که نظام اجتماعی وشهری تهران دارای پتانسیلهای بحران زایی گسترده ای است، از همین رو در صورت بروز یک حادثه انسانی مثل جنگ ویا طبیعی مثل زلزله در آن ، بحرانهای متعددی دامن گیر نظام سیاسی می شود. فائق امدن بر این بحرانها مستلزم انجام اقدامات مدیریتی کوتاه مدت شامل اقدامات مدیریتی قبل از زلزله،حین زلزله،پس از زلزله و اقدامات مدیریتی بلند مدت است.
اشاره : نقشه برداری دقیق زمین شناسی
حوزه های تخصصی:
به منظور ارزیابی پتانسیل شکستگی سطحی ناشی از زلزله، کاربردی جدید از نقشه برداری بسیار دقیق زمین شناسی با توتال استیشن الکترونیکی ارائه شده است. این روش، امکانی را فراهم می سازد تا بتوان گسل های ثانویه، که کوچکی 30 سانتیمتر جابه جایی عمودی را که در سطح نشان نمی دهند...
شواهد ژئومورفولوژیکی تکتونیک فعال حوضه آبخیز درکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندازهگیریهای کمّی به ژئومورفولوژیستها اجازه میدهد تا بهطور واقعی و معقول لندفرمهای مختلف را با یگدیگر مقایسه کرده و شاخصهای مورفولوژیک را محاسبه کنند. این امر در تشخیص و توصیف خاص ناحیهای به عنوان مثال میزان فعالیت تکتونیکی مفید میباشد. شاخصهای؛ منحنی هیپسومتریک (Hc) و انتگرال هیپسومتریک (Hi ) به درجه کالبد شکافی یک چشم انداز مربوط میشوند. عدم تقارن حوضه زهکشی (AF) و همچنین عکس شاخص تقارن توپوگرافی (T)، هر دو برای ارزیابی سریع حوضه زهکشی از نظر میزان کجشدگی تکتونیکی در صورت وجود استفاده میشود. شاخص شیب طولی رود (SL) یک ابزار مفید برای مطالعه تکتونیک ژئومورفولوژی می باشد. مقادیر بالای این شاخص عموماً در مناطقی که رودها سنگهای سخت یا ساختمانهای فعال را قطع کنند، پیدا شدهاند. شاخص سینوسی جبهه کوهستان (Smf) بیانگر تعادل بین نیروهای فرسایشی و تکتونیکی در جبهه کوهستان میباشد. معمولاً جبهههای کوهستانی فعال دارای مقادیر کمی از شاخص سینوسی جبهه کوهستان (Smf) میباشند. شاخص نسبت عرض کف بستر دره به ارتفاع آن (Vf) عامل تفکیک درههایی با کف گسترده از درههای (V) شکل میباشد. مقادیر کم( Vf) بیانگر تکتونیک فعال در منطقه میباشد. در این تحقیق هفت شاخص ژئومورفولوژیکی برای بررسی فرایندهای پویا و دینامیک موثر در شکلدهی زمین و چشم اندازهای موجود و طبقهبندی فعالیت تکتونیکی حوضه آبخیز درکه استفاده شده است. معمولاً طبقهبندی نواحی به مناطق؛ خیلی فعال، نیمه فعال و غیرفعال مفید میباشد. چنین طبقهبندیای در تشخیص ناحیه برای تفکیک مناطق مختلف آن که احتیاج به مطالعات میدانی جزییتر جهت تشخیص ساختمانهای فعال و محاسبه نرخ فعالیت فرایندهای تکتونیک دارند، مفید خواهد بود. با بررسی شاخصهای ژئومورفولوژیک حوضه آبخیز درکه مشخص شده که، این حوضه از مناطق فعال تکتونیکی میباشد. در پایان با توجه به شاخص گرادیان طولی رود(SL) حوضه آبخیز درکه طبقهبندی شده است.
مطالعه وقوع زمین لغزش ها در ارتباط با تغییر کاربری اراضی و جاده سازی مطالعه موردی حوزه آبخیز تجن، ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت عوامل موثر در وقوع زمین لغزش ها یکی از مهمترین و ضروریترین اقدامات جهت پیشگیری و کاهش خسارات زمین لغزش می باشد. در این تحقیق بررسی نقش تغییرات کاربری اراضی و جاده سازی در بخشی از حوزه آبخیز تجن به مساحت 08/708 کیلومتر مربع در جنوب شهرستان ساری مورد مطالعه قرار گرفت. در عرصه تحقیق 68 زمین لغزش با عملیات میدانی و تفسیر عکسهای هوایی شناسایی گردید و موقعیت آن ها توسط GPS برداشت و در محیط GIS تبدیل به نقشه گردید. همچنین برای هر یک از زمین لغزش ها پرسشنامه ای در حین انجام عملیات میدانی تکمیل گردید. برای ارزیابی اثر تغییر کاربری اراضی در وقوع زمین لغزش پس از تهیه نقشه کاربری اراضی و اصلاح آن با استفاده از تفسیر عکسهای هوایی سال 1373، تجزیه و تحلیل پرسشنامههای تکمیل شده و در نهایت با به کارگیری از تکنیک های GIS مشخص گردید که 24/35 درصد زمین لغزش ها با مساحت81/34 هکتار در مناطقی اتفاق افتاده که تغییر کاربری از اراضی جنگلی به اراضی زراعی دیم و باغ در روی دامنههای شیبدار صورت گرفته است. همچنین پس از تهیه نقشه شبکه راه ها با استفاده از نقشه توپوگرافی و تکمیل آن با کمک عکسهای هوایی و به کارگیری از تکنیک های GIS مشخص گردید که بیشترین تراکم وقوع زمین لغزش حداکثر تا فاصله 75 متر از مرکز جاده با تعداد 21 زمین لغزش و تراکم 219/0 (تعداد در کیلومتر مربع) می باشد. همچنین روند کاهش تعداد زمین لغزش با فاصله گرفتن از جاده بیانگر اثر جاده سازی در وقوع زمین لغزش هامی باشد.
اشکال مورفوتکتونیک حاصل از عملکرد گسل شمال یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دشت یزد- اردکان که جزیی از ناحیه ایران مرکزی به شمار می رود از دیدگاه تکتونیک منطقه ای نسبتاً آرام قلمداد شده است. هدف از این مقاله، بررسی ساختارهای مورفوتکتونیکی در این دشت است که نشاندهنده فعالیت های زمین ساختی جدید (کواترنر) در این حوضه به شمار می رود. برای رسیدن به این هدف، ضمن مطالعه نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی و ژئومغناطیس به همراه بررسی عکس های هوایی منطقه و لوگ حفاری چاه ها، به مطالعات و اندازه گیری های زمینی اقدام گردید. مطالعات زمینی و اندازه گیری شیب، جهت و امتداد گسل ها و یا اشکال شبه گسل نشاندهنده تغییراتی در وضعیت رسوبات و سازندهای دوران سوم در محور دشت یزد- اردکان هستند. بررسی لوگ حفاری چاه ها نشان می دهد که گسل هایی فعالیت داشته اند که توسط رسوبات دوره کواترنر پوشیده و مدفون شده اند. در بخش هایی که گسل ها، موجب جابجایی جدیدتر عمودی یا مایل لایه های کواترنر شده اند تاثیر آن ها در سطح دشت نیز قابل مشاهده است که در نقشه های زمین شناسی ارائه شده است. از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که با وجود آرامش تکتونیکی دشت یزد- اردکان مطالعه هرچه دقیق تر این ناحیه جهت ارزیابی دقیق تر شدت و زمان رویدادهای تکتونیکی جوان (سن گذاری حرکات) بسیار ضروری به نظر می رسد.
تحلیل ساختاری گسل ایذه در بخش مرکزی زاگرس با استفاده از تکنیک های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مورفولوژی کمربند چین- راندگی زاگرس، به دلیل عملکرد گسل های مختلف در طی کوهزایی، پیچیدگی های خاصی یافته است. گسل ایذه (با روند N-S) یکی از این عناصر ساختمانی بنیادی است که حرکات آن در دوره های زمین شناسی، آثار زیادی را در الگوی رسوب گذاری و سیمای مورفوتکتونیکی زاگرس بر جای گذاشته است. در این مقاله، یافته های جدید در خصوص سبک و سازوکار دگرشکلی سیستم گسلی ایذه، در بخش مرکزی زاگرس مورد بحث قرار گرفته است. این پژوهش به کمک تکنیک های سنجش از دور و با استفاده از تصاویر ماهواره ای ASTER و IRS-PAN، و مدل رقومی ارتفاع (DEM) ناحیه انجام شده است. برای تصحیح هندسی، پردازش داده ها و بارزسازی عوارض ساختاری و آثار شکستگی در تصاویر ماهواره ای، از نرم افزار ER Mapper 6.4 استفاده شد. به علاوه، برای بررسی دقیق تر سیماهای دگرشکلی و آثار شکستگی در واحدهای رسوبی، از انواع مدل های سه بُعدی مبتنی بر DEM نیز کمک گرفته شد. مشاهدات سنجش از دور حاکی از آن اند که حرکات گسل ایذه باعث تغییرات زیادی در ویژگی های زمین ساختی بخش مرکزی زاگرس شده است. آثار دگرشکلی ناشی از گسل ایذه عمدتاً به صورت کشیدگی و چرخش راستگرد محور چین ها، و یا گسیختگی و جابه جایی طبقات نمایان شده اند. حرکات این گسل، اُلگوی جهت گیری و شدّت شکستگی در واحدهای زمین شناسی را نیز متأثر کرده است. تحلیل ساختاری دسته های شکستگی در مناطق مختلف این را مطرح می سازد که برخی از آنها احتمالاً بر اثر سیستم بُرشی ناشی از حرکات راستگرد گسل ایذه تشکیل شده اند. در مجموع، شواهد زمین ساختی نشان می دهند که حرکات گسل ایذه در طی فازهای مختلف کوه زایی، به واسطه سازوکارهای متفاوت، موجب تغییر الگوی دگرشکلی ناحیه ای و یا تعدیل سیمای مورفوتکتونیک بخش مرکزی زاگرس شده است. به علاوه، برخی از شواهد دلالت بر آن دارند که این گسل در طی فازهای جوان آلپی نیز فعّال بوده است.
ارزیابی میزان آسیبپذیری لرزهای در شهر نمونه مورد مطالعه: منطقه 10 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار، شناسایی و تدوین روابط بین برنامهریزی شهری و مدیریت ریسک زلزله بهمنظور کاهش آسیبپذیری لرزهای در شهر است. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیلی ارزیابی آسیبپذیری لرزهای بهره گرفته شده و منطقه 10 شهرداری تهران به عنوان نمونه موردی، بررسی شده است. نوشتار حاضر نشان میدهد که الگوهای مختلف شهری در برابر زلزله، واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند و میزان آسیبپذیری لرزهایشان متفاوت است. همچنین بهمنظور ارزیابی آسیبپذیری انسانی، استفادة صرف از شاخصهای سازهای کافی نیست و برای دستیابی به نتایج دقیقتر، استفاده از شاخصهایی همچون تراکم جمعیت، نوع بافت منطقة مورد بررسی، وضعیت شبکة معابر و ارتباط آن با فضاهای باز و بسته ضروری مینماید.
تجزیه و تحلیل ژئومورفولوژیک سیلاب های کاتاستروفیک رودخانه مادرسو (جنگل گلستان)
حوزه های تخصصی:
سیلاب های شدید مرداد ماه سال های 1380، 1381 و 1384 رودخانه مادرسو (دوغ)، در ردیف سیلاب های کاتاستروفیک قرار می گیرند. سیلاب های مذکور که نقطه شروع آن سیلاب سال 1380 است، دوره بحران شکل زایی جدیدی را در منطقه نشان می دهد که تغییرات شدید مورفولوژیکی حاصل از آن، موید نظریات نئوکاتاستروفیستی در تحول دوره ای ناهمواری است. نوشتار حاضر، ضمن تجزیه و تحلیل ژئومورفولوژیکی سیلاب اصلی و سیلاب های پس از آن، به بررسی اثرات ژئومورفیکی این سیلاب ها در مقیاس ناحیه ای و در مقایسه با سیلاب های عادی می پردازد. با توجه به مشابهت اثرات ژئومورفیک سیلاب های چند سال اخیر با شواهد به دست آمده از پالئوفلادها می توان به طرح این نظریه پرداخت که یک دوره گذار تغییرات اقلیمی در منطقه آغاز شده که با چالش های ژئومورفیکی قابل ملاحظه ای همراه خواهد بود. بنابراین در تنظیم فعالیت های کنترل سیلاب و بازسازی محیط طبیعی، باید بسیار آگاهانه عمل نمود
فضا در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح دیدگاه های جدید درحوزة معرفت و دانش بشری، همواره سبب ایجاد افق های نو گردیده است. این طرح واره ها گاه تواناییهای ما را در حل مشکلات و مسائل بشری ا فزایش داده و علاوه بر آن توانسته است به مسائل بشری به گونة دیگری بنگرد؛ بنابر این، با جایگزینی دیدگاه جدید، بخشی از مشکلات بشری تغییر یافته و نحوة تحلیل، شیوة تحقیق، معیار های ارزیابی و.. دگرگون شده است. از جمله دیدگاه هایی که طرح آن در جغرافیا و علوم وابسته بدان تحولی عمیق در نوع مسئلهیابی، چگونگی تحلیل و روش شناسی تحقیق و ادبیات آن ایجاد کرده، نگرش یا دیدگاه فضایی است. ژئومورفولوژی به عنوان یکی از زیر مجموعه های علوم جغرافیایی از این قاعده مستثنی نیست.
بدیهی است آشنایی با تبلور هستة اولیة نگرش فضایی و نحوة ورود آن به حوزة دانش ژئومورفولوژی میتواند ما را در درک بهتر این مفهوم یاری دهد؛ بنابراین، برای دستیابی به چنین هدفی با انتخاب چهارتن از ژئومورفولوژیست ها و دو تن ازجغرافیدانان صاحب نظر، و واکاوی نوشته های آنان از مفهوم فضا کوشیده ایم به سیر شکل گیری و طرح در حوزة ژئومورفولوژی بپردازیم. نتایج این تحقیق نشان میدهد که مفهوم فضا در ژئومورفولوژی با واژة Flexus در نوشته های جیلبرت درسال 1886 برای اولین بار به صورت تلویحی در ژئومورفولوژی طرح شده است؛ اگر چه هرگز وی با چنین بینشی- آن چنان که بعد ها مطرح گردید- آشنا نبوده است.
زمین شناسی و توان معدنی استان قزوین
حوزه های تخصصی:
ژئومورفولوژی یخچال های زردکوه ( بررسی اشکال ژئومورفولوژیک و حدود گسترش آنها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تحولات اقلیمی کواترنر و مواریث اقلیمی آن یکی از جالب ترین مباحث ژئومورفولوژی ایران می باشد. در این میان بررسی آثار یخچالی و حدود گسترش آنها در نواحی کوهستانی ایران بهترین کلید برای مرزبندیهای مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک به شمار می رود. ارتفاعات زردکوه بختیاری به صورت نواری با عرض حدود 15 کیلومتر و با امتداد شمال غربی - جنوب شرقی و منطبق با روند کلی زاگرس، درست در روی واحد زمین ساختی زاگرس مرتفع قرار گرفته اند. در دامنه های شمال غربی این رشته و پیرامون قلل اصلی آن که بالای 4000 متر ارتفاع دارند، بیش از 15 سیرک و زبانه یخچالی وجود دارد. این سیرکها تنها سیرکهای یخچالی موجود با هسته یخی در زاگرس بختیاری محسوب می شوند. نتایج بررسیهای مقدماتی از روی شکل های هوایی و نیز داده های میدانی تفصیلی نشان می دهد که حد اکثر گسترش زبانه های یخچالی تا ارتفاع 2500 متر و محدود به بستر رود خانه کوهرنگ بوده می باشد. مرز تشکیل سیرکهای یخچالی نیز حداقل تا ارتفاع 3400 متر بوده است. بررسیهای میدانی نشان میدهد که در حال حاضر فعالیّت مشخصی در یخچالهای زرد کوه وجود ندارد و هسته های یخی موجود در زیر یخرفتهای سطحی در حال ذوب تدریجی می باشند. انتقال حجم عظیمی از یخرفتها در طول گذر از دوره یخچالی، مخروط افکنه های بزرگی در انتهای دره های یخچالی و تا مجاورت دره رود کوهرنگ تشکیل داده اند. این مخروطها تنها نمونه های موجود با منشا یخچالی در منطقه زردکوه می باشند.
پالئوژئومورفولوژی (ژئومورفولوژی دیرینه)
حوزه های تخصصی:
اصول موضوعه دانش ژئومورفولوژی و جایگاه ژئوتوریسم (نقدی در حوزه دانش ژئومورفولوژی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم اقبال محققان رشته ژئومورفولوژی به مطالعه در مورد موضوعات ژئوتوریسم در دهه گذشته، ساختار کلی این مطالعات از اصول موضوعه دانش ژئومرفولوژی فاصله گرفته است. بنابراین،، کنکاش در ابعاد مختلف موضوع و ارائه نقطه نظرات متخصصان امر، میتواند نقطه آغازی برای نقد و بررسی جایگاه ژئومورفولوژیکی ژئوتاین دانش و گامی در جهت غنای ادبیات ژئوتوریستی کشورمان تلقی شود. شخصیت جغرافیایی و زمین شناختی ژئوتوریسم و جایگاه ژئومورفولوژی در میان این شخصیت های مرسوم در ادبیات ژئوتوریسم جهان و ایران، رابطه ژئومورفولوژی و ژئوتوریسم، نقد اصطلاحات مورد استفاده در ادبیات ژئوتوریسمی ایران مثل ژئومورفوتوریسم، معادل فارسی«ژئومورفوسایت» و «Geo-Hiking Tourism»، رابطه ژئوتوریسم و اکوتوریسم، و روشهای تحقیق، مهمترین مسائل و چالشهای مطالعات ژئوتوریست با نگرش ژئومورفولوژیکی است که در اینجا به آنها پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصل از بررسی های مکتوبات موجود در این حوزه، می توان گفت: -ژئوتوریسم با ماهیت ژئومورفولوژیکی اساسا دارای شخصیتی جغرافیایی است و اشکال و فرایندهای ژئومورفولوژیک و نمود آنها در مکان های ژئومورفیکی یکی از ارکان اصلی دانش ژئوتوریسم است. - مکان ژئومورفیکی و گردشگری زمین پیمایی به ترتیب به عنوان معادل فارسی واژه های «ژئومورفوسایت» و «Geo-Hiking Tourism» پیشنهاد شده اند، - ژئوتوریسم زیر مجموعه اکوتوریسم نیست، و در ارزیابی مکان های ژئومورفیکی استفاده از روش های خاص ارزیابی ژئوتوریستی مکان های ژئومورفیکی و تحلیل سیستم های مورفوژنتیک مناطق مورد مطالعه ضرورت دارد. - به جای استفاده از واژه«ژئومورفوتوریسم» بهتر است انجام مطالعات ژئوتوریسم در قالب شخصیت جغرافیایی آن صورت پذیرد.
منشایابی نهشته های بادی شرق زابل از طریق مورفوسکپی و آنالیز فیزیکی و شیمیایی رسوبات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دشت سیستان بدلیل وجود رسوبات آبرفتی و رودخانه ای ریز دانه، فرسایش پذیری زیادی داشته که با توجه به وزش بادهای 120 روزه و خشک بودن منطقه این ذرات ریز به راحتی جا بجا شده و باعث به وجود آمدن تپه های ماسه ای به اشکال مختلف می شوند. تحقیقات میدانی حکایت از این دارد که منشا رسوبات منطقه به رسوبات پلییستوسن و رسوبات جدید یعنی نهشته های دریاچه ای بستر هامونهای خشک شده فعلی و نهشته های دلتایی رودخانه های سیستان، پریان و نیاتک که با ده ها متر ضخامت، کف چاله سیستان را پوشانده اند، بر می گردد. بخشی از این بادرفتها از نهشته های دریاچه ای نشات گرفته و بخشی دیگر از دانه های حمل شده توسط باد به ویژه بادهای 120 روزه از قسمتهای غربی و خارج از محدوده مطالعاتی ممکن است ناشی شده باشند. دشتهای غربی رودخانه هامون از جمله نواحی است که آن را می توان منشا بخش هایی از شنزارها به حساب آورد. هدف این مقاله آن است که با استفاده از روش های آنالیز فیزیکی و شیمیایی مثلDSC, TGA, BET, XRD و طیف گیری و تفسیر فازهای متعدد نمونه ها و همچنین مورفوسکپی رسوبات، منشا آنها را تعیین نماید، زیرا اگر آزمایشات جنس و مورفوسکپی نمونه ها را یکسان نشان دهد، حکایت از آن دارد که منشا همه این رسوبات یکی است، در غیر این صورت باید منشا و خواستگاه های متفاوتی داشته باشند.