مقالات
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، داده های مربوط به شاخص نوسانات فشار سطح دریا در اطلس شمالی و بارش سالانه در یک دورة آماری 43 ساله، برای ایستگاه هایی از استان آذربایجان شرقی جهت محاسبه ضرایب همبستگی و تعیین ترسالی ها و خشکسالی ها مورد استفاده قرارگرفته است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش، استفاده از آمار تحلیلی(ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و تحلیل مؤلفه های روند خطی و پولی نومینال) می باشد. نتایج این مطالعه نشان داد که بین بارش سالانة ایستگاه های تبریز، اهر و جلفا با شاخص نوسانات اطلس شمالی همبستگی منفی ضعیف و معنی داری به ویژه در ترسالی ها و خشکسالی های فراگیر وجود دارد.
تحلیل و بررسی نقش عوامل توپوگرافی و دینامیک رودخانه ای، بر اندازه مخروط های واریزه ای مطالعه موردی : دامنه های شمال غربی سبلان(شمال غرب ایران )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دامنههای شمال غربی سبلان، به لحاظ عمل متناوب ذوب - انجماد، نوسانات شبانهروزی دما، اعمال فشارهای تکتونیکی وحضور درز و شکافهای متعدد در سنگها(عمدتاً آندزیت ،بازالت وگرانیت )، فرآیند هوازدگی همواره فعال است. عمل مداوم چنین فرآیندی درطی زمان، موجب انباشتگی واریزهها وتخته سنگها، در پای دامنهها، داخل درّهها وعمدتاً درداخل آبراهههای درجه2و3شده است. این واریزهها، دراثر دخالت عوامل مختلف، مانند وقوع سیلابها وگاه فعالیتهای انسانی دربخشهای حساس، جابجا شده وموجب تغییر مورفولوژی بسترهای طبیعی آب گردیدهاند. جریانات واریزهای منطقه مورد مطالعه، تحت تاثیر وضعیت توپوگرافی ودخالت عوامل مورفوژنز، مشخصات خاص خود را دارند. طول جریانات واریزهای (به عنوان یک متغیر بسیار مهم )در محدوده مورد بررسی، معمولاً بزرگتر از پهنای آنها است. بهطورمتوسط این میزان از 1:3 تا 1:5 دربخشهای مرتفع منطقه، متفاوت است. نسبت مذکور درجریانات واریزهای قدیمی (بالاتر ازروستای کوتلروینگجه)بالاودرجریانات واریزهای کنونی (درسرتاسر منطقه )، که اغلب برروی گرانیتهای اولیگوسن تشکیل شدهاند، پایین است. نتایج حاصل ازبررسیهای کمّی وتحلیلهای آماری و با استفاده ازرگرسیون چند متغیّره نشان میدهد که، دربزرگ شدن طول مخروط واریزهها که معرف حجیم شدن واریزههای تشکیل شده درپای دامنهها است، نقش عمق معبر بسیار برجسته است. بررسی اقلیم گذشته و معبرهای عمیق ایجاد شده درجریانات واریزهای قدیمی، نشان میدهد که در زمان تغییرات آب وهوائی هلوسن، به طورقابل ملاحظهای بر میزان واریزهها افزوده شد. وجود شیبهای تند(40-90 درجه)، عدم پوشش گیاهی گسترده، وقوع بارشهای شدید، وافزایش میزان ذوب برفهای ارتفاعات و وقوع سیلابهای بزرگ، ازعلل اصلی ایجاد وجابجایی واریزهها درگذشته و برجایگذاری معبرهای عمیق درارتفاعات پایین محدوده مورد مطالعه بوده است.
شواهد ژئومورفولوژیکی تکتونیک فعال حوضه آبخیز درکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندازهگیریهای کمّی به ژئومورفولوژیستها اجازه میدهد تا بهطور واقعی و معقول لندفرمهای مختلف را با یگدیگر مقایسه کرده و شاخصهای مورفولوژیک را محاسبه کنند. این امر در تشخیص و توصیف خاص ناحیهای به عنوان مثال میزان فعالیت تکتونیکی مفید میباشد. شاخصهای؛ منحنی هیپسومتریک (Hc) و انتگرال هیپسومتریک (Hi ) به درجه کالبد شکافی یک چشم انداز مربوط میشوند. عدم تقارن حوضه زهکشی (AF) و همچنین عکس شاخص تقارن توپوگرافی (T)، هر دو برای ارزیابی سریع حوضه زهکشی از نظر میزان کجشدگی تکتونیکی در صورت وجود استفاده میشود. شاخص شیب طولی رود (SL) یک ابزار مفید برای مطالعه تکتونیک ژئومورفولوژی می باشد. مقادیر بالای این شاخص عموماً در مناطقی که رودها سنگهای سخت یا ساختمانهای فعال را قطع کنند، پیدا شدهاند. شاخص سینوسی جبهه کوهستان (Smf) بیانگر تعادل بین نیروهای فرسایشی و تکتونیکی در جبهه کوهستان میباشد. معمولاً جبهههای کوهستانی فعال دارای مقادیر کمی از شاخص سینوسی جبهه کوهستان (Smf) میباشند. شاخص نسبت عرض کف بستر دره به ارتفاع آن (Vf) عامل تفکیک درههایی با کف گسترده از درههای (V) شکل میباشد. مقادیر کم( Vf) بیانگر تکتونیک فعال در منطقه میباشد. در این تحقیق هفت شاخص ژئومورفولوژیکی برای بررسی فرایندهای پویا و دینامیک موثر در شکلدهی زمین و چشم اندازهای موجود و طبقهبندی فعالیت تکتونیکی حوضه آبخیز درکه استفاده شده است. معمولاً طبقهبندی نواحی به مناطق؛ خیلی فعال، نیمه فعال و غیرفعال مفید میباشد. چنین طبقهبندیای در تشخیص ناحیه برای تفکیک مناطق مختلف آن که احتیاج به مطالعات میدانی جزییتر جهت تشخیص ساختمانهای فعال و محاسبه نرخ فعالیت فرایندهای تکتونیک دارند، مفید خواهد بود. با بررسی شاخصهای ژئومورفولوژیک حوضه آبخیز درکه مشخص شده که، این حوضه از مناطق فعال تکتونیکی میباشد. در پایان با توجه به شاخص گرادیان طولی رود(SL) حوضه آبخیز درکه طبقهبندی شده است.
برآورد احتمالات خشکسالی و ترسالی با استفاده از زنجیره مارکف و توزیع نرمال (مطالعه موردی: قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش یا کاهش بارندگی نسبت به شرایط نرمال که اولی موجب افزایش خطر بروز سیل و دومی باعث خشکسالی میشود، پیامدهای اقتصادی - اجتماعی متفاوتی را بهدنبال دارد. آگاهی از توزیع احتمال بارندگیها زمینه مناسبی برای برنامهریزی منابع آب فراهم می آورد. این آگاهی از جمله به کمک روشهای دینامیکی و آماری میسر خواهد شد در این مقاله به کمک زنجیره مارکف و توزیع نرمال، احتمال حالتهای" خیلی خشک، خشک، نیمه خشک، متوسط، نیمه مرطوب، مرطوب، خیلی مرطوب" براساس بارشهای سالانه و فصول مختلف ایستگاه قزوین محاسبه و نتایج کار بست این دو روش آماری با هم مقایسه شده است. نتایج برازش دادههای بارش بر زنجیره مارکف حاکی از آن است که احتمالات حاصله برای مجموع حالتهای خشکسالی و مجموع حالتهای ترسالی بر مبنای بارش سالانه و فصلی با هم قابل مقایسهاند. آزمون حکم بر برتری زنجیره مارکف نسبت به توزیع نرمال دارد.
تحلیلهای زمین ساخت- رسوبی چاله تکتونیکی و در حال گسترش مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دشت مرند با روندی شرقی _ غربی، یک چاله ساختمانی نئوژن- کواترنری به طول 50کیلومتر و عرض متوسط 5/7 کیلومتر است که در شمال غرب ایران و در حد فاصل دو رشته کوه عمده این منطقه(قره داغ و میشوداغ) واقع شده است. در حال حاضر چاله مرند انباشته از نهشتههای کواترنری است که در قالب مخروطافکنههایی در امتداد جبهههای کوهستانی مشرف به دشت ردیف شدهاند. گسل شمالی میشو در امتداد گسل تبریز به طرف شمال غرب و با آثار ژئومورفیکی متعدد، در حاشیه جنوبی این چاله تکتونیکی واقع شده است. تبیین نقش عوامل تکتونیکی در ایجاد چاله تکتونیکی مرند و ارزیابی میزان فعالیتهای تکتونیکی از طریق تحلیل دادههای رسوبی مورفولوژیکی، مهمترین اهداف این تحقیق میباشند که با تکیه بر دادههای حاصل از مقاطع ژئوفیزیکی و ژئوالکتریکی و آثار ژئومورفولوژیکی حاصل از کارهای میدانی و تحلیل نقشههای زمین شناسی و توپوگرافی مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان داد که با وجود برخورداری دشت مرند و ناهمواریهای اطراف آن از دینامیک بالای تکتونیکی، چشم انداز کنونی آن بیشتر نتیجة عملکرد فعالیتهای تکتونیکی در گذشته و به ویژه در کواترنری میباشد. یافته های مقاله اطلاعاتی را در ارتباط با فعالیتهای تکتونیکی کواترنری منطقه در اختیار گذاشته است. به طور کلی، بر اساس این یافتهها سیمای توپوگرافیکی و ژئومورفولوژیکی فعلی دشت مرند به شدت از فعالیتهای تکتونیکی کواترنری متأثر شده است و بر طبق شواهد موجود همین عامل مهمترین نقش را در ایجاد چاله تکتونیکی و در حال گسترش مرند داشته است. یافتههای این تحقیق می تواند راهنمای خوبی برای محققین در مطالعة آثار ژئومورفیکی گسلها در نواحی فعال تکتونیکی باشد.
پهنهبندی دوره خشک با استفاده از شاخص بارندگی استاندارد شده در محیط GIS «مطالعه موردی: استان خراسان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره خشک به عنوان یک پدیده خزندهای است که در اثر کمبود رطوبت ناشی از کاهش میزان بارندگی به وقوع میپیوندد. خسارات بسیار گسترده و وسیع این پدیده بخشهای زیادی از جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده و همه ساله زیانهای بسیار زیادی را به بار میآورد، لذا پایش و پهنهبندی آن به عنوان یک اصل مهم در برنامهریزیهای کلان باید مد نظر قرار گیرد. به طور مشخص در این تحقیق، شاخص بارندگی استاندارد شده برای پایش دوره های خشک و چهار مدل رگرسیون، کرجینگ، Spline و IDW برای پهنهبندی این دورهها استفاده شد. بررسی دوره های خشک در یک دوره آماری 33 ساله(1968-2000) در خراسان نشان داد که وقوع این پدیده، یک ویژگی اقلیمی است که در دوره های زمانی خاصی به وقوع میپیوندد. این بررسی نشان میدهد در سالهای اخیر تکرار و تداوم این پدیده در کلیه نقاط استان افزایش داشته است ولی و از شدت آن کاسته شده است. همچنین مشخص شد که دوره های خشک به وقوع پیوسته در مناطق جنوبی استان تداوم و شدت بیشتری نسبت به مناطق مرکزی و شمالی استان دارد. بررسی روشهای مختلف درونیابی برای پهنهبندی این بلای طبیعی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی نشان داد که از بین چهار روش مختلف درونیابی، روش کریجینگ با توجه به عملکرد آن(ضریب همبستگی، MDE و MAE به ترتیب 71/0، 1/1- و 95/0) روش مناسبی برای درونیابی و در نهایت پهنهبندی شدت دوره های خشک است. لذا با استفاده از این روش مقادیر نقطهای شاخص SPI ماهانه استفاده شده برای پایش دوره های خشک، به سطح تعمیم داده شده و نقشههای شدت این پدیده در مقیاس های زمانی متفاوت برای استفاده در برای برنامهریزی های سازگار با دوره های خشک تولید شد.
ارتباط وقوع حرکات تودهای مواد با احداث شبکههای ارتباطی بزرگراههای شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر تبریز در جلگة وسیع و نسبتاً همواری در کنارة شرقی دریاچة ارومیه واقع شده است و بهوسیله واحدهای توپوگرافی، لیتولوژی و ژئومورفولوژیک مختلفی محدود شده است. در دهههای اخیر، توسعة فیزیکی و کالبدی شهر، تعریض و ترمیم شبکههای حمل ونقل قدیمی و ساخت شبکههای ارتباطی جدید (بزرگراهها) را ضروری ساخته است. متأسفانه، اجرای شتابزدة برنامههای توسعه افزون بر تخریب قابل توجه محیط طبیعی، سبب تشدید سیستمهای مورفوژنز و وقوع پدیدههای ژئومورفیک مانند حرکات تودهای شده است. این مقاله با استفاده از تصاویر ماهوارهای (لندست ETM) و سیستم اطلاعات جغرافیایی، بر نقش فعالیتهای انسانی در افزایش فراوانی وقوع انواع حرکات مواد دامنهای (از طریق اجرای برنامههای عمرانی و توسعه) تأکید میکند. نتیجه مطالعه نشان میدهد که عامل تحریک کنندة اغلب زمین لغزشهای شهر تبریز عوامل انسانی(تغییر کاربری زمین، تغییر هندسه شیب، حفر پایه شیب برای احداث جادهها و غیره) میباشد.
تحلیلی براثرات ژئومورفیک برفساب دردامنه شرقی سبلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح برفساب برای توصیف آن دسته از فرآیندهای ژئومورفولوژی بهکار میرود که در اثر حضور دائمی یا طولانی مدت برف در مکانی بوجود میآیند و برای توجیه منشاء و نحوه تشکیل بعضی از لندفرمها به این فرآیند توسل میجویند. دامنه شرقی سبلان با توجه به جهتگیری جغرافیایی آن، ارتفاع زیاد، جهت باد غالب، نوسان درجه حرارت روزانه و سالانه؛ برف به عنوان یک عامل ژئومورفیک عمل نموده و در ایجاد و توسعه بسیاری از اشکال و پدیده های ژئومورفولوژی نقش اولیه و اساسی ایفا می کند. با توجه به اهمیت چنین تغییراتی در منطقه یاد شده و همچنین برای پاسخگویی به سؤالات بیشماری در زمینه علل و نحوه تشکیل بعضی از اشکال و وقوع برخی از پدیدهها در سطوح دامنهها، در مقاله حاضرسعی شده است که، فرآیندهای نیواسیون، اشکال مرتبط با نیواسیون و به طور کلی نقش فرآیندهای نیوال در تغییر چهره دامنه شرقی سبلان مورد بررسی قرار گیرد.
تحلیل الگوی سینوپتیکی سیل 28 مهرماه 1382استانهای گیلان و مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به منظور تحلیل الگوی سینوپتیکی سیل بیست و هشتم مهر ماه 1382 که در استانهای گیلان و مازندران (بهویژه غرب آن) به وقوع پیوست، پس از بررسی شرایط جغرافیایی و ویژگیهای فیزیکی سواحل جنوبی خزر، با استفاده از دادههای آمار جوی روزانه و سه ساعته ایستگاههای سینوپتیک منطقه، آرایش سینوپتیکی الگو و روند آن در نقشههای وضع هوا از سطح زمین تا سطح 500 هکتوپاسکال در طی 8 روز متوالی مطالعه و بررسی گردید. بررسیهای انجام شده بر روی الگوی فوق نشان میدهد که وجود ناوه عمیق در شمال شرق اروپا و امتداد محور آن بر روی دریای خزر، موجب فرا رفت هوای سرد قطبی (C.P) از عرضهای شمالی بر روی دریای خزر گردیده است. حضور آنتی سیکلون مهاجر با کشیدگی شمال غرب ـ جنوب در غرب ناوه و سیکلون جبههای در شرق ناوه و در نتیجه هم جهت شدن حرکت آنتی سیکلونی آن با حرکت سیکلونی جلو ناوه نیز باعث تقویت آن گردیده است. از سوی دیگر حرکت نصف النهاری قابل ملاحظه جریانات سطوح میانی جو موجب تقویت تاوایی شده است. همزمانی عوامل مذکور و نیز تشدید حداکثر اختلاف حرارتی بین هوای سرد قطبی و سطح آب دریا در این فصل ( پاییز ) در منطقه، فاکتورهایی هستند که ایجادکننده بارش شدید و سیل آسای فوق میباشند.
ژئومورفولوژی ساختمانی ساختارهای نمکی درگستره گرمسار – لاسجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تودههای تبخیری دیاپیری شده واقع درگستره گرمسار - لاسجرد بررسی شده. درباره آغاز دیاپیریسم، ناپایداری ثقلی نمک به هالوکینز نسبت داده شده اما رخداد فاز کوهزایی پلیوسن آغازی،بهعنوان عامل مکمل و محرک خارجی عامل به وجود آورنده توسعه دیاپیریسم تشخیص داده شده است.از سوی دیگر، ساختارهای نمکی این گستره - که معمولاً از طریق گسلها به سطح رسیده است، به چهار نوع استوک ها، طاقدیسها، دیوارها وزبانههای نمکی تقسیم بندی شده اند.
ارائه روشی جهت معتبر سازی دادههای لندست 7ETM+ برای براورد تبخیر و تعرق پس از معیوب شدن تصحیح کننده خط اسکنSLC))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از کار افتادگی تصحیحکننده خط اسکن (SLC) در ماهواره لندست 7، نقائص ونبود دادههایی را در برخی از نواحی تصویر موجب شده است. روشهای مختلفی برای جایگزینی این دادههای مفقود شده پیشنهاد شده است که بسته به نوع کاربری تصاویر، از درجههای مختلف اعتبار برخوردار است. این روشها که اغلب روشهای ریاضی هستند، برای برخی از کاربریها اعتبار چندانی ندارند. از آن جمله میتوان برآورد تبخیر و تعرق (ET) در مناطقی با پوششهای گیاهی نه چندان وسیع با استفاده از مدل سبال و تصاویر ماهوارهای نام برد. روشی که اینجا ارائه میشود، از دادههای سنجنده LISS-III برای جایگزینی دادههای مفقود شده شاخصهای گیاهی همچون NDVI (به علت از کارافتادگی SLC) استفاده کرده است. در این روش برای مقایسه صحیح مکانی بین دادههای دو سنجنده، استفاده از پیکسلهایی غیر واقعی با ابعاد یک متر در یک متر استفاده شده است. این کار میتواند برای یک بار و در منطقهای از تصویر به صورت نمونه انجام شده و پس از تهیه الگوریتم جایگزینی در سایر نواحی تصویر نیز بهکارگرفته شود.
نقش سنجش از دور و بررسیهای میدانی در تجزیه و تحلیلهای مورفوتکتونیکی: مطالعه موردی زلزله بم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشور ایران به دلیل قرارگرفتن در منطقه همگرایی صفحه عربستان در جنوب و صفحه اوراسیا در شمال، از نظر تکتونیکی یک منطقه بدون ثبات محسوب می شود. وقوع زلزله های مکرر و مخرب در ایران این واقعیت را تایید کرده است. زلزله ای با بزرگی گشتاوری 6/6 در تاریخ 5 دی ماه 1382 شهر تاریخی بم را بشدت تخریب کرد. وقوع این زلزله را در ابتدا ناشی از فعالیت گسلی می دانستند؛ که تقریبا با امتداد شمال- جنوب از میان شهرهای بم و بروات عبور کرده است اما بعداّ مشخص شد عامل این زمین لرزه، فعالیت یک گسل پنهان در زیر شهر بم بوده است که یکی از انشعابات گسل بم محسوب می شود. در بررسی حاضر ضمن مروری بر کاربردهای سنجش از دور، بهویژه سنجش از دور حرارتی در مطالعات مربوط به زلزله، چگونگی واکنش سازندهای زمینشناسی منطقه بم در مقابل امواج زلزله، شواهد ژئومورفولوژیکی فعالیتهای تکتونیکی منطقه در طول کواترنر، مشخصات هندسی گسل بم و آثار آن بر چشم انداز ژئومورفولوژیکی منطقه مورد مطالعه قرار گرفته است. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که سازندهای منطقه در تشدید، تداوم امواج زلزله و رساندن دامنه امواج به مرحله تخریب کامل دخیل بودهاند. به وجود آمدن تدریجی یک پرتگاه 15 - 20 متری، انحراف جریانهای سطحی، وجود آبکندهای (خندقها) عمیق و ناپایداریهای دامنهای همگی بیانگر بی ثباتی منطقه بم از نظر تکتونیکی می باشد. با توجه به این شواهد، امکان فعالیت مجدد گسلهای منطقه در آینده نیز وجود دارد.
معرفتشناسی و مدلسازی در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات ژئومورفولوژیستها در زمینه سیستمهای محیطی به شناخت چارچوبهای نظری در زمینه الگوهای ساختاری و رفتاری سیستمها منتهی میشود و البته تدوین و تبیین آن برای محققان همواره شوقانگیز بوده است. تشریح چنین الگوهای رفتاری و ساختاری(مدلها) که گاهی اوقات ما را قادر به پیشبینیهای مشروط میکند، مستلزم نوعی بی پیرایگی و سادهانگاری است تا بهتوان چنین مفاهیمی را به دیگران نیز انتقال داد. نکته قابل تأمل در طراحی یک مدل، چارچوبهای نظری فهم و ادراک ما است که در قلمرو آن پدیده مورد نظر ارزیابی میشود. اگرچه همواره سعی شده است صحت وکارایی یک مدل به همپوشانی آن با واقعیات تجربهپذیر تطبیق داده شود ولی نباید از نظر دورداشت که بسیاری از مدلها تنها جنبه مفهومی داشته و هرگز در عالم واقع تجلی پیدا کردنی نیستند. بسیاری از محققان مدلهای پیشنهادی خود را به صورت آنالوگ از واقعیات دیگری وام میگیرند؛ برای مثال وقتی آب شناسان سعی بر آن دارند که جریان آب رود خانهای را با جریان الکتریسیته همسان و مشابه تلقی کنند در واقع از یک واقعیت تعریف شده بهره برده و رفتار آب که پدیده مورد نظر آنهاست، به مدل جریان الکتریسیته خورانیدهاند. این روش یک شیوه معمول و رایج است و خردهای نیز بر آن نمیتوان گرفت. آن چه در این مقاله به آن پرداخته شده است بیشتر معطوف به چارچوبهای معرفتشناسی است و جوابی به این پرسش است که اگر چارچوبهای شناختشناسی تغییر پیدا کنند چه تاثیراتی بر طراحی مدلهای ما خواهد گذاشت و یا چه رابطهای بین مدلها و چارچوبهای دیدگاهی در ژئومورفولوژی میتوان استنتاج کرد.
اولویت بندی توسعة صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی با استفاده از روش دلفی شهرستان فلاورجان - استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرستان فلاورجان دارای اراضی مستعد، آب¬کشاورزی مناسب وسالانه حدودچهار صد هزار تن محصول کشاورزی است. وجود مازاد تولید در بعضی از محصولات کشاورزی مانند پیاز، سیب زمینی، سبزیجات برگی و غدّهای و نیز برنج و میوه، این شهرستان را مکان مناسبی جهت استقرار واحدهای صنایع تبدیلی و تکمیلی کرده است. این پژوهش بر آن است که صنایع تبدیلی و تکمیلی متناسب با شرایط شهرستان را بررسی و تعیین نماید. به این منظور مدل نظرخواهی تخصصی دلفی مورد استفاده قرارگرفته است. مقاله پس از مروری بر منطقه و تولیدات کشاورزی آن با گذری فشرده بر روش دلفی، به تشریح شیوة جمعآوری دادهها وتجزیه وتحلیل آنها پرداخته است. در پایان، نتیجة مطالعه در قالب طبقهبندی صنایع تبدیلی و تکمیلی مناسب برای شهرستان به ترتیب اولویت آمده است.