فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
دشت مرند با روندی شرقی _ غربی، یک چاله ساختمانی نئوژن- کواترنری به طول 50کیلومتر و عرض متوسط 5/7 کیلومتر است که در شمال غرب ایران و در حد فاصل دو رشته کوه عمده این منطقه(قره داغ و میشوداغ) واقع شده است. در حال حاضر چاله مرند انباشته از نهشتههای کواترنری است که در قالب مخروطافکنههایی در امتداد جبهههای کوهستانی مشرف به دشت ردیف شدهاند. گسل شمالی میشو در امتداد گسل تبریز به طرف شمال غرب و با آثار ژئومورفیکی متعدد، در حاشیه جنوبی این چاله تکتونیکی واقع شده است. تبیین نقش عوامل تکتونیکی در ایجاد چاله تکتونیکی مرند و ارزیابی میزان فعالیتهای تکتونیکی از طریق تحلیل دادههای رسوبی مورفولوژیکی، مهمترین اهداف این تحقیق میباشند که با تکیه بر دادههای حاصل از مقاطع ژئوفیزیکی و ژئوالکتریکی و آثار ژئومورفولوژیکی حاصل از کارهای میدانی و تحلیل نقشههای زمین شناسی و توپوگرافی مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان داد که با وجود برخورداری دشت مرند و ناهمواریهای اطراف آن از دینامیک بالای تکتونیکی، چشم انداز کنونی آن بیشتر نتیجة عملکرد فعالیتهای تکتونیکی در گذشته و به ویژه در کواترنری میباشد. یافته های مقاله اطلاعاتی را در ارتباط با فعالیتهای تکتونیکی کواترنری منطقه در اختیار گذاشته است. به طور کلی، بر اساس این یافتهها سیمای توپوگرافیکی و ژئومورفولوژیکی فعلی دشت مرند به شدت از فعالیتهای تکتونیکی کواترنری متأثر شده است و بر طبق شواهد موجود همین عامل مهمترین نقش را در ایجاد چاله تکتونیکی و در حال گسترش مرند داشته است. یافتههای این تحقیق می تواند راهنمای خوبی برای محققین در مطالعة آثار ژئومورفیکی گسلها در نواحی فعال تکتونیکی باشد.
بررسی لغزش در اراضی جنگلی گیلان و ارائة تابع تشخیص لغزش در سازند و بهره برداری جنگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تغییرات خط ساحلی تراز آب دریاچه ارومیه و تاثیر آن بر مناطق شهری و روستایی اطراف دریاچه
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، بررسی تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه با استفاده از تصاویر ماهواره ای در سال های مختلف و همچنین تعیین عوامل اصلی کاهش آب این دریاچه با استفاده از روش آماری چند متغیره تحلیل مولفه های اصلی در بین عوامل مورد مطالعه می باشد. برای این منظور از تصاویر ماهواره ای لندست و همچنین داده های 29 متغیر شامل میانگین بارش، دما، تبخیر و تعرق پتانسیل فصلی، میانگین باد، رطوبت نسبی، ابرناکی (0-2)، (6-3)، (8-7) اکتا سالانه و دبی ماهانه کل حوضه در دوره آماری 1970-2005 استفاده شده است. از روی تصاویر می توان تشخیص داد که در طی 35 سال گذشته (1975-2009) خطوط ساحلی در شرق و بویژه جنوب شرق (مصب رودخانه دائمی و پر آب زرینه رود) پسروی بسیار مشخصی داشته است و تراز آب ماکزیمم و مینیمم آن حدود 2258 کیلومتر مربع کاهش داشته است. با استفاده از تحلیل مولفه های اصلی 6 عامل اصلی به عنوان مولفه های اصلی کاهش آب دریاچه ارومیه در بین عوامل مورد مطالعه مشخص شد که 8/78 درصد از واریانس کل را به خود اختصاص دادند. دبی های ژانویه، فوریه، مارس، نوامبر و دسامبر به عنوان مولفه اول تعیین شد که 8/38 درصد از واریانس کل را شامل می شود. پایین آمدن تراز آب دریاچه ارومیه مشکلات عدیده ای را از لحاظ تغییرات اقلیمی، گردشگری، اقتصادی، زیست محیطی، کشاورزی برای سکونتگاه ها و مناطق شهری-روستایی اطراف دریاچه به بار خواهد آورد.
تاریخچه زمین شناسی، پی جویی و استخراج مواد معدنی در استان کرمان
حوزه های تخصصی:
تحلیلی براثرات ژئومورفیک برفساب دردامنه شرقی سبلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح برفساب برای توصیف آن دسته از فرآیندهای ژئومورفولوژی بهکار میرود که در اثر حضور دائمی یا طولانی مدت برف در مکانی بوجود میآیند و برای توجیه منشاء و نحوه تشکیل بعضی از لندفرمها به این فرآیند توسل میجویند. دامنه شرقی سبلان با توجه به جهتگیری جغرافیایی آن، ارتفاع زیاد، جهت باد غالب، نوسان درجه حرارت روزانه و سالانه؛ برف به عنوان یک عامل ژئومورفیک عمل نموده و در ایجاد و توسعه بسیاری از اشکال و پدیده های ژئومورفولوژی نقش اولیه و اساسی ایفا می کند. با توجه به اهمیت چنین تغییراتی در منطقه یاد شده و همچنین برای پاسخگویی به سؤالات بیشماری در زمینه علل و نحوه تشکیل بعضی از اشکال و وقوع برخی از پدیدهها در سطوح دامنهها، در مقاله حاضرسعی شده است که، فرآیندهای نیواسیون، اشکال مرتبط با نیواسیون و به طور کلی نقش فرآیندهای نیوال در تغییر چهره دامنه شرقی سبلان مورد بررسی قرار گیرد.
پدیده مورفوژنیک و عامل عدم تعادل در محیط انسانی دامنه غربی سهند
حوزه های تخصصی:
گسل های فعال و تأثیر آن ها بر تغییر شکل لندفرم های کواترنر شمال شرق دریاچة ارومیه، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی شواهد و آثار گسل های فعال بر لندفرم های کواترنر واقع در بخش جنوبی کوهستان میشو داغ می پردازد. تحلیل بصری تصاویر ماهواره ای مهم ترین ابزار در این مقاله است. مدل های رقومی ارتفاعی (SRTM90m و DEM10m)، اندازه گیری میزان جابه جایی کانال ها، میزان بالاآمدگی رسوبات و تحلیل نیمرخ های عرضی و طولی از لندفرم ها اساس کار بوده است. نقشه های توپوگرافی 1:25000، تصاویر ماهواره ای SPOT و Quickbird، نقشه های زمین شناسی 1:100000 و داده های ارتفاعی رقومی ابزارهای اصلی پژوهش بوده اند. اندازه گیری های میدانی نیز مکمل روش های دورسنجی است. نتایج نشان می دهد که منطقه به لحاظ تکتونیکی، طی کواترنر فعال بوده است. فعالیت گسل جنوبی میشو موجب برونزد سازندهای قدیمی شده است. بالاآمدگی رسوبات ناشی از فعالیت گسل هریس- داریان، 65 متر و حرکت راستگرد آن که موجب جابه جایی آبراهه ها شده در حدود 7±60 متر برآورد شد. حرکت گسل شبستر راستگرد با مؤلفة حرکتى معکوس است. جابه جایی عمودی 25 متری رسوبات مخروط افکنة داریان و انحراف 1100 متری مسیر رودخانة خامنه، جابه جایی 102 متری رسوبات جدید مخروط افکنه ای، تغییر محل رسوبگذاری، حفر رأس مخروط افکنه و در نهایت چند بخش شدگی سطح مخروط افکنه از شواهد بسیار مشخص از فعالیت کواترنر گسل شبستر است. مطالعات دورسنجی و میدانی داده های باارزشی را در مورد تشخیص و تحلیل فعالیت گسل ها در مناطق فعال تکتونیکی فراهم می سازد.
ارزیابی تأثیر گسل و سنگ شناسی بر عملکرد عامل جهت شیب در وقوع زمین لغزش (مطالعه موردی: حوضه آبریز بابلرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش عوامل تأثیرگذار بر عملکرد جهت شیب در رخدادهای لغزشی حوضه آبریز بابلرود است. این مطالعه در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول تراکم زمین لغزش ها در جهات اصلی شیب به تفکیک سازندها تعیین شد و در مرحله دوم، تراکم زمین لغزش ها در جهات اصلی شیب در رده های مختلف فاصله از گسل در هر سازند، موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد تأثیر جهت شیب تا حدود زیادی تحت تأثیر فاصله از گسل و سنگ شناسی است؛ به طوری که نقش جهت شیب در رخدادهای لغزشی منطقه در کلاس های نزدیک گسل منفی و در کلاس دور از گسل مثبت ارزیابی شد. همچنین در سازندهای نرم و فرسایش پذیر مارن، شیل و آهک مارنی، نقش جهت شیب منفی و در سازندهای مقاوم نظیر آهک، دولومیت و ماسه سنگ، مثبت و طبق انتظار است.
تکامل مکران ساحلی، طی کواترنر پسین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی تاریخ های کاشت ارقام گلرنگ بهاره در استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تطابق زمانی مراحل رشد و نمو با شرایط مناسب آب و هوایی از عوامل اصلی بهبود عملکرد گلرنگ بهاره می باشد. بنا براین تعیین و پهنه بندی تاریخ های کاشت از اهمیت خاصی برخوردار است. گلرنگ بهاره یک محصول فاریاب در استان اصفهان می باشد. به منظور پهنه بندی تاریخ های کاشت گلرنگ بهاره از داده های دمایی 51 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی استان های اصفهان و همجوار آن از سال 1961 تا 2009 میلادی استفاده شد. استان اصفهان به کمک میانگین دمای شبانه روزی به سه ناحیه دمایی اول، دوم و سوم تقسیم شد. در هر ناحیه دمایی با توجه به نیازهای حرارتی گیاه، تاریخ کاشت مناسب تعیین و نقشه ها ترسیم شدند. بر اساس نتایج بدست آمده در ناحیه دمای اول که عمدتاً قسمت های شرق و شمال استان را فرا می گیرد تاریخ های کاشت مناسب از نیمه اول بهمن شروع و تا نیمه اول اسفند ادامه می یابد. در ناحیه دمایی دوم که به طور عمده مناطقی از جنوب شرقی و مرکزی استان را در بر می گیرد تاریخ های کاشت مناسب از نیمه دوم اسفند شروع و تا نیمه اول فروردین ادامه می یابد. ناحیه دمایی سوم که بقیه قسمت های استان را در بر می گیرد تاریخ های کاشت مناسب ازنیمه دوم فروردین شروع و تا نیمه دوم اردیبهشت ادامه می یابد. با توجه به نیازهای گرمایی چنانچه این گیاه در مناطق مختلف اصفهان در تاریخ های کاشت مناسب خود کشت گردد با دماهای باز دارنده روبرو نخواهد شد.
سال جهانی کوه ها و وضعیت زیست بومهای کوهستانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
محیط شناسی ۱۳۸۱ شماره ۲۹
حوزه های تخصصی:
تحلیل و ارزیابی ویژگی های مورفوتکتونیکی و نئوتکتونیکی دامنه جنوبی کوهستان سبلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوهستان سبلان یکی از واحدهای مورفوتکتونیک شمال غرب کشور است که به دلیل وسعت قابل ملاحظه آن در پژوهش حاضر تنها به بررسی ویژگیهای مورفوتکتونیک و نئوتکتونیک دامنه جنوبی آن پرداخته شده است. منطقه انتخابی دارای مختصات جغرافیایی ¢36 °47 تا ¢00 °48 طول شرقی و 56¢ °37 تا ¢14 °38 عرض شمالی است. این منطقه از نظر هیدروگرافی متشکل از حوضههای پیسلرچای، آغمیون چای، بیوکچای (از زیرحوضههای رودخانه آجیچای) و آغلاغانچای (از زیرحوضههای بالخلوچای اردبیل) است. گسلهای اصلی و فرعی متعددی دردامنه جنوبی سبلان وجود دارد که آثار ژئومورفولوژی قابل توجهی بهجا گذاشتهاند. از پدیدههای مورفوتکتونیک عمده شناسایی شده میتوان به درههای خطی، انحراف آبراههها، پشتههای مسدودکننده، جابجایی مخروط افکنهها و چشمههای معدنی اشاره کرد.
اگرچه کوهستان سبلان از دوره میوسن فعال بوده اما مخروط اصلی آن در طی کواترنر تشکیل شده است (زمردیان 1381)، لذا این منطقه میتواند جزو مناطق فعال تکتونیکی باشد. جهت بررسی ویژگیهای تکتونیک جوان و ارزیابی میزان فعالیت آن در منطقه، سعی شده است از شاخصهای متعدد ژئومورفیک استفاده شود تا نتایج صحیحی در این مورد گرفته شود. شاخصهای استفاده شده شامل تضاریس جبهه کوهستان (Smf)، نسبت بین پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf) نسبت شکل حوضه زهکشی (Bs)، شاخص عدم تقارن توپوگرافی (Af)، عامل تقارن توپوگرافی (T) و شاخص ارزیابی نسبی فعالیتهای تکتونیکی (IAT) میباشد. این شاخصها به تفکیک در 4 حوضه زهکشی منطقه مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتایج شاخصهای (Smf) و (Vf) برای دو حوضه حالت فعال و برای دو حوضه دیگر شرایط نیمهفعال نشان میدهد. شاخص نسبت شکل برای تمامی حوضهها شرایط فعال تکتونیکی را مشخص میسازد. نتایج شاخصهای تقارن و عدم تقارن توپوگرافی هم تأییدکننده نتایج شاخصهای فوق است. در نهایت سعی شده است از شاخص IAT نیز استفاده شود. گفتنی است شاخص IAT از متوسط کلاسهای مختلف شاخصهای ژئومورفیک بهدست میآید و وضعیت کلی فعالیتهای نئوتکتونیکی مناطق را مشخص میسازد. مطابق نتایج این شاخص، سه حوضه از چهار حوضه منطقه دارای نوع فعالیت زیاد و حوضه چهارم (بیوکچای) دارای فعالیت متوسط است. بنابراین دامنه جنوبی کوهستان سبلان به عنوان بخشی از کل واحد مورفولوژی و کوهستان، از نظر تکتونیکی هنوز هم فعال است.
طبقه بندی لندفرم ها با استفاده از شاخص موقعیت توپوگرافی(TPI) (مطالعه موردی: منطقه جنوبی شهرستان داراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لندفرم یک عارضه زمین یا سیمای زمینی است که تشکیل آن به وسیله فرایندهای طبیعی به صورتی شکل گرفته که می توان آن را با عارضه های شاخص توصیف و تعریف کرد؛ و در صورت شناسایی، این لندفرم اطلاعاتی درباره ساختار خود به همراه ترکیب، بافت یا یکپارچه بودنش ارائه می دهد. وجود انواع لندفرم ها و تنوع آنها به طور عمده با تغییر در شکل و موقعیت زمین کنترل می شود. بنابراین، طبقه بندی و شناسایی مناطق مختلف با توجه به ویژگی های مورفومتری آنها ضروری می باشد. این پژوهش سعی دارد که به طبقه بندی لندفرم های مختلف در جنوب شهرستان داراب بپردازد. پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی مبتنی بر روش های کمی، میدانی، نرم افزاری و مدل سازی است که در آن از روش شاخص موقعیت توپوگرافی ((TPI برای شناسایی و طبقه بندی لندفرم های منطقه مورد مطالعه استفاده شد. داده های ورودی در این مدل شامل شیب، انحنای عرضی، انحنای حداقل و انحنای حداکثر است. نتایج طبقه بندی مورفولوژیکی منطقه مورد مطالعه نشان داد که منطقه شامل 10 نوع لندفرم (آبراهه، دره های آبراهه های میانی، زهکش های مرتفع، بالا رود، دره های u شکل، دشت های کوچک، شیب های باز ، شیب های بالایی، یال های مرتفع، یال های شیب میانی، قله کوه) است. بیشترین نوع لندفرم در منطقه مورد مطالعه مربوط به آبراهه ( 19/32 %) و بعد از آن قله ها (36/25 %) می باشد.
پایش جابجایی ریگ و برخان های غرب لوت (پشوئیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهمترین ویژگی تپه های ماسه ای، پویایی و حرکت جانبی آن ها است که بخشی از آن ها کانون های بحران و تهدیدکننده حریم مراکز مسکونی، شهری، روستایی، اقتصادی، نظامی و شریان های ارتباطی هستند. در منطقه موردمطالعه که در روستای پشوئیه از توابع بخش شهداد، در شرق شهر کرمان و در بیابانی در ضلع غربی گسل نایبند قرارگرفته است، ریگی نسبتاً متحرک و تعدادی برخان منفرد قرار دارد که در حدفاصل آن ها بر اثر سیلاب در دوره های مختلف سله هایی بسته شده و ریگ و برخان ها نسبت به آن ها در حال حرکت و جابجایی اند. در این تحقیق با استفاده از این سله ها و مقایسه آن ها با عکس های هوایی سال های مختلف، میزان حرکت ریگ و برخان ها نسبت به سله ها اندازه گیری و مقایسه شده است. با استفاده از عکس های هوایی ( مقیاس 1:55000، سال 1334، مقیاس 1:20000 سال 1348و مقیاس 1:40000، سال 1374) و تصاویر ماهواره ای گوگل ارث مربوط به سال 2005، میزان جابجایی ریگ و برخان ها، با در نظر گرفتن شاخص سله و نیز با بررسی گلبادهای منطقه در دوره های زمانی مختلف، موردبررسی و مقایسه قرار گرفت. از این پژوهش نتیجه حاصل گردید که ریگ مورد نظر به سمت جنوب و جنوب شرق در حال جابجایی است و بر اساس مطالعات میدانی به عمل آمده میزان حرکت برخان دوم 96 متر و برخان اول 135 متر محاسبه شد. نتایج حاصل از مطالعه ی زمان ایجاد سله و میزان جابجایی برخان ها نسبت به آن، یافته های فوق را تائید کرده است. ضمناً نتایج تحقیق نشان می دهد که سله های ناشی از سیلاب ها در منطقه به غیر از محاسبه میزان حرکت ماسه می توانند زمان ایجاد سیل در منطقه را نیز مشخص نمایند که با توجه به جابجایی سالانه برخان های منطقه، سال بارش و سیلابی شدن منطقه، مربوط به سال 1994 می باشد.
بررسی اندازه پیکسل ها در مدل رقومی ارتفاع و ارتباط آن با پارامترهای ژئومورفومتری در دشت-سرها (مطالعه موردی جنوب شرقی یزد )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئومورفومتری به عنوان یک علم نوین در حوزه ژئومورفولوژی کمی می باشد که تلفیقی از علم ژئومورفولوژی با علم ریاضی و کامپیوتر می باشد. ازآنجاکه محاسبات ژئومورفومتری بر روی مدل رقومی ارتفاعی انجام می گیرد ابعاد پیکسل مدل رقومی ارتفاعی تأثیر قابل توجهی بر روی مقادیر پارامترهای ژئومورفومتری دارد. از طرفی این پارامترها تابعی از تغییرات توپوگرافی می باشد. دشت سرهای مناطق بیابانی را می توان بر مبنای وضعیت توپوگرافی طبقه بندی نمود. در این مطالعه اقدام به بررسی تأثیر تغییرات اندازه پیکسل مدل رقومی ارتفاعی بر روی مقادیر پارامترهای ژئومورفومتری گردیده است. بدین منظور ابتدا مدل رقومی ارتفاعی با ابعاد مختلف تهیه شد. سپس نقشه تمامی پارامترهای ژئومورفومتری ساخته شد. نقشه ای مشتمل بر2000 نقطه به صورت تصادفی تهیه گردید و مقادیر پارامترهای ژئومورفومتری در محل این نقاط استخراج و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در این مطالعه از آزمون های دانکن در کنار تجزیه واریانس به منظور بررسی تغییرات استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داده در بین پارامترهای ژئومورفومتری، تنها انحنای کل در دشت سر آپانداژ و پوشیده در یک گروه بوده و در بقیه پارامترها و سایزها در دشت سرها دارای اختلاف معنی دار در سطح 5 درصد می باشد.
مدل ژئومورفولوژیکی سیلاب در حوضه گاماسیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیلاب به عنوان مهمترین فرایند تغییر دهنده چهره زمین، از پدیده های مختلف ژئومورفولوژیک متاثر است. بررسی علل ژئومورفولوژیکی وقوع و تشدید سیل از دیدگاه کمی، نمونه ای از کارکردهای ژئومورفولوژی کاربردی است. در راستای شناسایی عوامل مختلف هیدروژئومورفولوژیکی موثر در بروز سیل در حوضه رودخانه گاماسیاب، 12 متغیر ژئومورفولوژیکی و فیزیوگرافی با استفاده از روش آماری رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. در نهایت، مدل پیش بینی سیلاب حوضه بر اساس 7 متغیر ضریب جریان، ضریب گراولیوس، ارتفاع متوسط حوضه، شیب ناخالص رودخانه، شیب حوضه، طول حوضه و مساحت حوضه ساخته شده است. واسنجی مدل نهایی نشان داد که حدود 99% با واقعیت (داده های مشاهده شده) هماهنگی دارد.
زمین لغزه های جنوب رامسر (منطقه ی پیازکش)
حوزه های تخصصی:
تعیین سن زمین شناسی به روش رادیوکربن Radio carbon Geochronology
حوزه های تخصصی:
گنبدهای نمکی و زمین شناسی حوزه خلیج فارس
حوزه های تخصصی: