فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
شهر تبریز در حریم یک گسل بزرگ و فعال بنا شده است. این گسل با طول حدود 500 کیلومتر از مرزهای غربی آذربایجان تا میانه و سراب نقشه برداری شده است. این سامانه گسلی، رشته کوههای بزرگی مانند بزقوش، میشوداغ و موروداغ را در برگرفته است. و در طول تاریخ علاوه بر تبریز شهرهایی که در مجاورت این گسل بوده اند. بارها دچار ویرانی شده اند .
گسل تبریز در ادامه شمال غربی خود با روند SE – NW دارای ساز و کاری راستا لغز با مولفه راست براست. و یکی از لرزه خیزترین گسل های ایران در ناحیه آذربایجان است. در قسمت های مختلف این گسل وجود آثار ریخت شناسی متعدد ناشی از فعالیت های زمین ساختی در راستای آن است.
یافته های پژوهش نشان می دهد که مناطق با غمیشه، ولیعصر و سیلاب از مناطق مخاطره آمیز شهر هستند. اما از دیدگاه تکتونیکی به لحاظ پراکندگی گسل های فرعی در سراسر منطقه در برابر زلزله آسیب پذیری برای همه جا یکسان است
روشهای مطالعه دیرینه سیلاب در ژئومورفولوژی رودخانه ای
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش تکتونیک در شکل گیری و تحول مخروط افکنه ها (مطالعه ی موردی : مخروط افکنه های دامنه ی تاقدیس قلاجه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاقدیس قلاجه در جنوب استان کرمانشاه با روند شمال غربی- جنوب شرقی کشیده شده است. با توجه به استمرار فعالیت های تکتونیکی در دوران کواترنر و عصر حاضر در منطقه ی مورد مطالعه، مخروط افکنه های منطقه شواهد خوبی برای بررسی این گونه حرکات اند. با توجه به این که ویژگی های مورفولوژی مخروط افکنه ها در کنار سایر عوامل تاثیرگذار بر آنها، به شدت تحت تاثیر فعالیت های تکتونیکی قرار دارند، هدف از این پژوهش بررسی نقش عوامل تکتونیکی در شکل گیری و تحول مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه است. در این پژوهش نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، عکس های هوایی و تصاویر سنجنده IRS منطقه، به عنوان داده های اصلی تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه از نزدیک و به صورت میدانی مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از شاخص های ژئومورفیک (Sl1، Vf2، Smf3، Lat4) میزان فعالیت های تکتونیکی در منطقه بررسی شد و سپس فرمول β وAf5 مخروط افکنه های منطقه محاسبه گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تکتونیک منطقه (گسل ها) نقش اصلی را در شکل گیری و تحول مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه دارند. به گونه ای که با حذف سازند آسماری و رخنمون شدن سازندهای سست گورپی ـ پابده، توسط راندگی گیلان غرب، بیشتر مخروط افکنه های منطقه در امتداد این گسل شکل گرفته اند. نحوه ی قرار گرفتن مخروط افکنه ها با فعالیت های تکتونیکی دوران پلیو- کواترنر منطقه هم خوانی کامل دارد. در سطح مخروط افکنه های منطقه سه فاز نهشته گذاری قابل تشخیص است که نشان دهنده ی سه فاز بالا آمدگی در دوران کواترنر در منطقه می باشد. ویژگی های مورفومتری و مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه توسط تکتونیک کنترل می شود.
تکتونیک فعال در رشته کوه بینالود با تکیه بر بررسی های مورفوتکتونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه مورد مطالعه، بخشی از رشته کوه بینالود است که بین عرض های جغرافیایی´11 ْ36 و´30 36 شمالی و طول های جغرافیایی´35 58 و 59 شرقی واقع شده است. هدف این پژوهش بررسی دقیق نقش تکتونیک فعال در توسعه ساختارها، براساس بررسی های مورفوتکتونیکی و مورفومتری است. اولین گام به منظور انجام مطالعات مورفوتکتونیکی در منطقه مورد مطالعه، تهیه اطلاعات لازم و موجود از قبیل نقشه هاست. در این راستا، نقشه های توپوگرافی با مقیاس 50000/1 تهیه گردید و به وسیله نرم افزار ArcGIS دیجیتایز شد. سپس محاسبات مورفومتری به طور دقیق و کامل به وسیله این نرم افزار انجام گرفت و نتایج حاصل تفسیر شد. با توجه به اندیس های مورفومتری محاسبه شده (نامتقارن بودن حوضه آبریز، سینوسیتی پیشانی کوه، درصد مسطح شدگی پیشانی کوهستان، و نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن) منطقه مورد مطالعه به طور کلی از نظر تکتونیکی فعال است، ولی با توجه به تقسیم بندی انجام شده، فعالیت نسبی در همه جا یکسان نیست. وجود آبراهه های گسلی (تاثیر زمین ساخت بر ایجاد شبکه آبراهه ها) و مخروط افکنه های جوان در راس مخروط افکنه های قدیمی، گواه بالاآمدگی شدید در امتداد گسل های جوان مجاور دشت است، و این نظر را تحکیم و تقویت می کند که بینالود به خاطر موقعیت خاص زمین ساختی که دارد (محل برخورد صفحات ایران و توران و زمین درز پالئوتتیس) از لحاظ تکتونیکی فعال و در حال بالا آمدن است.
تجزیه و تحلیل شبکه های عصبی مصنوعی ژئومورفولوژیکی در برآورد رواناب مستقیم ( حوضه جاجرود ، زیرحوضه امامه )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورد و تعیین رواناب مستقیم رودخانه ها در عمل کار پیچیده ای است و تاکنون روش های متفاوتی برای محاسبه آن پیشنهاد شده است. یکی از روش های جدید در حل مسائل مهندسی آب و رودخانه ها و همچنین برآورد دبی رودها، استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی است که با الگوبرداری از شبکه عصبی مغز انسان، ضمن اجرای فرایند آموزش، روابط درونی بین داده ها را کشف می کند و آن را به موقعیت های دیگر تعمیم می دهد. هدف عمده پژوهش حاضر نیز برآورد رواناب از طریق تجزیه و تحلیل روابط بارش ـ رواناب براساس داده های کمی ژئومورفولوژی و با استفاده از تکنیک شبکه های عصبی مصنوعی ژئومورفولوژیکی (GANN) در حوضه امامه (از زیرحوضه های جاجرود) است. در مطالعه حاضر بر مبنای ساختمان ژئومورفولوژی شبکه هیدرولوژی حوضه مورد نظر، یک سامانه شبکه عصبی ژئومورفولوژیکی سه لایه با تعدادی نودهای میانی برابر تعداد مسیرها یا وضعیت های ژئومورفولوژیکی شبکه هیدرولوژی حوضه به منظور برآورد رواناب مستقیم ایجاد گردید. وزن های مربوط به اتصالات درون شبکه ای ساختمان آن مدل با استفاده از متغیرهای ژئومورفولوژی تعیین شد. نتایج به دست آمده از مدل شبکه ای مذکور با اطلاعات حاصل از مشاهدات مستقیم به منظور نشان دادن کارایی آن مقایسه شد. ارزیابی نتایج، حاکی از عملکرد بسیار خوب (97/0=2R) مدل شبکه ژئومورفولوژیکی در تعیین پاسخ های هیدرولوژیکی حوضه مورد مطالعه است. بدین وسیله، برتری مدل مذکور بر روش های رایج و معمول نشان داده می شود.
اهمیت مطالعات ژئومورفولوژی در برنامهریزی محیطی در راستای دستیابی به توسعه پایدار (مطالعه موردی استان گیلان)
حوزه های تخصصی:
دانش ژئومورفولوژی به عنوان یکی از شاخههای مهم جغرافیای طبیعی است که هدف نهایی آن کمک به بهبود حیات انسان است. فرایندهای ژئومورفیک در زندگی و فعالیتهای انسان، آثار قابل توجهی دارد و از سوی دیگر، فعالیتها و رفتارهای انسان نیز خود بر این واحدهای ژئومورفولوژی و فرایندهای ژئومورفیک تأثیر میگذارد و این تأثیر متقابل و دو جانبه، استدلال فوق را قوّت میبخشد و آنرا تأیید میکند استان گیلان به لحاظ موقعیت جغرافیایی خود در بین دو واحد بزرگ ساختمانی البرز ـ تالش و جلگه خزر واقع شده و محیط مناسبی را برای تشکیل اشکال و پدیدههای مورفودینامیک فراهم ساخته است. ساکنان این منطقه جهت نیازمندیهای خود به خصوص با ورود تکنولوژیهای جدید در عرصه کشت و صنعت موجب تغییراتی در سیستم اکولوژیکی شده و به علت عدم آگاهی از نحوه فعالیت جریانات سطحی و نوسانات آب دریای خزر اقدام به خانهسازی در بسترهای فرعی و اصلی رودخانهها و در حریم دریا نمودهاند. این عدم آگاهی از فعل و انفعالات محیط طبیعی اطراف خود، سالانه موجب خسارتهای عظیم جانی و مالی در محدودههای مخاطرهآمیز شده است. حوادث طبیعی از جمله زلزله، سیل، زمین لغزه، ریزش، بهمن، پیشروی و پسروی آب دریا در سالهای اخیر خساراتی را بر این استان واردکرده
پهنهبندی تحول کارست دراستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان کرمانشاه با مساحتی حدود 286/24953 کیلومتر مربع در میانه ضلع غربی کشور واقع شده است که قسمت عمده آن در داخل زون¬های زاگرس رورانده و چین¬خورده قرار دارد و اغلب ارتفاعات آن از سازندهای سخت (کربناته) تشکیل شده است. پهنه¬های کارستی استان کرمانشاه نقش مهمی در تأمین و تغذیه¬ آبخوانها دارد. به همین دلیل برای شناسایی این پهنه¬ها و میزان تحول آنها در این پژوهش اقدام به پهنه¬بندی تحول کارست و تهیه نقشه آن شده است. به¬منظور دستیابی به اهداف تحقیق ابتدا چاله های بسته سطحی به عنوان شاخص تحول کارست با استفاده از نقشه های توپوگرافی 50000/1 و تصاویر ماهواره ای 5 متر (BW) IRS شناسایی، نقشه آنها تهیه و پس از بررسیهای آماری وتأیید ارتباط نقشه¬ها با موضوع به کمک مربع کای و عملیات میدانی، هفت عامل، ارتفاع، لیتولوژی، ژئومورفولوژی (زمین ساخت)، دما، بارش، تبخیر و شیب به عنوان عوامل مؤثر در تحول کارست انتخاب شده¬اند. پس از رقومی کردن کلیه داده های مربوط به آن برای ارزشگذاری (وزن دهی) طبقات نقشه¬های عامل از روشهای آماری تحلیل سلسله مراتبی (قضاوت کارشناسی)، تراکم سطح، ارزش اطلاعاتی، وزن متغیرها و روش تجربی استفاده شده است، درنهایت در محیط GIS، نقشه¬های عامل هم¬پوشانی و نقشه¬های پهنه¬بندی تحول کارست با 5 روش مذکور به دست آمده است. در بین روشهای به کار گرفته شده برای پهنه¬بندی، روش ارزش اطلاعاتی بیشترین انطباق را با شاخص انتخاب شده (چاله¬های بسته) در منطقه مطالعه شده دارد. نقشه¬های پهنه¬بندی به دست آمده علاوه بر تعیین مناطق با درجات مختلف تحول اشکال کارست در استان، محدوده¬های دارای شرایط مساعدتر فعالیت کارست در اقلیم حاضر را نیز نشان می دهد. همچنین در این تحقیق مشخص می¬شود که توده آهکی بیستون نسبت به سایر سازند¬ها در واحد ساختمانی زاگرس رورانده و نسبت به سایر واحدهای ساختمانی (زاگرس چین¬خورده و زون دگرگونی) تحول بیشتر است.با توجه به نتایج به دست آمده درنقشه نهایی می¬توان به این نتیجه رسید که هر جا در استان کرمانشاه تحول کارست بیشتر است، به احتمال زیاد منابع آب زیر¬زمینی نیز غنی می¬باشد که در برنامه¬ریزیها باید به آن توجه ویژه داشت.
بررسی اثرات آللوپاتیک عصاره اندام¬های مختلف خیار برشاخص¬های رشدی دانهالهای خیار، گوجه فرنگی، فلفل دلمه¬ای وبادمجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تنوع ژنتیکی برخی از ژنوتیپ های گردوی ایرانی(Juglans regia L.) با استفاده از نشانگر مولکولی رپید RAPD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد ژئومرفولوژی در توسعه و محدودیت شهر کرج
حوزه های تخصصی:
تاثیر تکتونیک جنبا بر مورفولوژی مخروط افکنه درختنگان در منطقه شهداد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مخروط افکنه حوضه آبریز درختنگان یکی از مخروط افکنه های بزرگ ایران در ناحیه ای کاملا خشک در شمال- شمال شرق کرمان است. این مخروط افکنه به واسطه فرسایش مواد در حوضه آبریز رودخانه درختنگان و نهشته شدن این مواد در بخش انتهایی این حوضه یعنی دشت لوت شکل گرفته است. تکتونیک به عنوان یکی از عوامل درونی در شکل گیری این پدیده نقش اساسی داشته است. فعالیت های تکتونیکی با تاثیرگذاری در محل استقرار مخروط افکنه، افزایش رسوب دهی، افزایش شیب و در نتیجه افزایش توان حمل و مقدار رسوب رودخانه درختنگان، نقش خود را در تحـول و تکامل امروزی آن ایفا نموده است و به استناد ارزیابی روش های متعدد تکتونیک جنبا(Active Tectonic) این منطقه جزء مناطق فعال تکتونیکی قلمداد می شود. از مهمترین شواهد تکتونیکی در منطقه می توان به وجود گسل های موجود در منطقه، رسوبات مخروط افکنه از راس تا انتها، بررسی نیمرخ طولی مخروط افکنه در گذشته و حال و... اشاره نمود.
حوضه رودخانه درختنگان از شرق به کویر لوت، از غرب به کوههای باغ بالا و کلیسکی از طرف شمال به ارتفاعات دهران و از جنوب به کوه جفتان محدود می شود. در این پژوهش با بررسی شواهد ژئومورفیک، تاثیر تکتونیک جنبا در نحوه تکوین و تغییر شکل مخروط افکنه تحلیل شده است"
تشخیص فعالیت های نئوتکتونیکی درحوضه آبریز قرنقوچای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبکه های زهکشی و چشم اندازهای رودخانه ای به صور گوناگون نسبت به وقوع تغییرات در بستر جریان عکس العمل نشان می دهند. تشکیل تراس های رودخانه ای، تغییر نیمرخ طولی و مقطع عرضی وهمچنین جابجایی های جانبی در مسیر جریان رودخانه ها از جمله این عکس العمل ها محسوب می شوند که با تشدید فرسایش نیز همراه می گردند. در محدوده مورد مطالعه (واقع در مختصات 27 /°46 تا 42/°47 طول شرقی و 58 /°36 تا 44 /°37 عرض شمالی، و قرارگرفتن در دامنه شرقی کوهستان سهند)، حضور شبکه زهکشی معکوس، وجود تراس های رودخانه ای، گسل ها، چین خوردگی ها و بالاآمدگی گنبدهای نمکی، نشان دهنده فعالیت های نئوتکتونیکی در حوضه هستند. در این مقاله، تحلیل های مورفومتریک در حوضه قرنقو بر روی شبکه زهکشی به منظور تعیین اثرات نئوتکتونیک بر روی ویژگی های رودخانه ها، با استفاده از روش های هیپسومتریک وشاخص های مورفوتکتونیک و ژئومورفیک صورت گرفت. نتایج این بررسی ها وتحلیل ها نشان داد که فعالیت های نئوتکتونیک برشبکه زهکشی حوضه کاملا تاثیرگذاشته است. توپوگرافی و اشکال ژئومورفیک وهمچنین معماری دره ها با بالاآمدگی ها در بخش های جنوبی و میانی حوضه در رابطه هستند. حضور شکستگی ها و بی نظمی ها در نیمرخ طولی رودخانه ها، جابجایی های جانبی در مسیر جریان آنها و غیرعادی بودن شبکه زهکشی از اثرات بالاآمدگی های تکتونیکی محسوب می شوند. ارقام حاصل از بکارگیری شاخص های مختلف نیز نشان دهنده فعال بودن تکتونیک در بخش های مختلف حوضه، بویژه در بخش های میانی وجنوبی آن است.
مروری بر مدل سازی تجربی و فیزیکی زمین لغزش های ناشی از بارندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز پدیده زمین لغزش می تواند ناشی از عوامل متعدد زمین شناسی، ژئومورفولوژیکی، هیدرولوژیکی، بیولوژیکی و انسانی باشد. با وجود این، نقش اساسی در شروع زمین لغزش را عمدتاً عاملی ماشه ای ایفا می کند. بارندگی، به عنوان متداول ترین عامل ماشه ای وقوع زمین لغزش ها شناخته شده است. از این رو، مهمترین بخش در مدل سازی تجربی، آماری و یا فیزیکی زمین لغزش، بخش هیدرولوژیکی آن خواهد بود. در پژوهش حاضر کوشش شده است با بررسی پژوهش های صورت گرفته (کتاب ها و مقالات پُراستناد از پژوهشگران شناخته شده در زمینه مدل سازی هیدرولوژیکی زمین لغزش)، در بازه زمانی 1975 (معرفی مفهومی به نام آستانه بارندگی برای شروع زمین لغزش به وسیله کمبل) تا 2008 میلادی (ارائه مدل فیزیکی HSB-SM از سوی طالبی و همکاران)، مفاهیم به کار رفته در این پژوهش ها معرفی و دستاوردهای حاصل از آنها بررسی شود. اغلب مدل های فیزیکی، مقدار بارندگی مورد نیاز برای وقوع زمین لغزش را به صورت دینامیک (در هر لحظه از رخداد بارندگی) برآورد می کنند، اما محدودیت بزرگ مدل های فیزیکی (به خصوص در کشورهایی مانند ایران) نیاز آنها به اطلاعات مفصل و دقیق از خصوصیات خاک، هیدرولوژی و مورفولوژی دامنه است، که البته جمع آوری آنها معمولاً دشوار و پرهزینه است. بنابراین با توجه به در دسترس بودن داده های بارندگی در اغلب مناطق کشور، پیشنهاد می شود برای تعیین آستانه بارندگی وقوع لغزش در مناطق مستعد کشور، مدل های تجربی ـ آماری در نظر گرفته شود و برای هر منطقه رابطه قابل اطمینانی بین خصوصیات بارش و وقوع زمین لغزش ارائه گردد. ورودی این مدل ها اغلب داده های بارندگی در پایه های زمانی مختلف است که باعث سهولت استفاده از آنها می گردد. از طرفی با توجه به تحقیقات انجام شده در نقاط مختلف جهان و نمونه ای در ایران (به وسیله نگارندگان)، نتایج این مدل ها از دقت مناسبی برخوردار است.
مطالعات کانی شناسی و سیالات درگیر در کانسار مس- طلا کالچویه، شرق اصفهان
حوزه های تخصصی:
کانسار مس- طلا کالچویه در 110کیلومتری شرق اصفهان و در داخل سنگهای آتشفشانی و آذر آواری ائوسن واقع شده است. توفهای ماسه ای و گدازه های آندزیتی بیشتر حجم این مجموعه را به خود اختصاص داده اند. کانی سازی در منطقه به شکل رگه ای و رگچه ای بوده و گانگ اصلی کانی سازی، کوارتز می باشد. کانیهای فلزی اصلی شامل کالکوپیریت، کالکوسیت، گالن و کانی های هوازده شامل گوتیت، اکسیدهای آهن، مالاکیت و آزوریت می باشند. بررسیهای انجام شده در این منطقه حاکی از آن است که کانی سازی فلزی کالچویه از نوع کانسارهای کم سولفید کوارتز رگه های گرمابی است و نتایج مطالعات دماسنجی بر روی کانیهای کوارتز، نشان دهنده وجود محلول با دمای کم تا متوسط و قدرت کم کانی سازی است.
خاستگاه دگرسانی های گرمابی با استفاده از ایزوتوپ های پایدار در منطقه تاکستان (زون طارم سفلی)
حوزه های تخصصی:
سنگهای آتشفشانی و آذرآواری منطقه تاکستان تحت تاثیر فرآیندهای دگرسانی گرمابی وسیع قرار گرفته است. وجود شکستگیهای فراوان و ژرف از یک طرف و توده های نیمه ژرف از طرف دیگر سبب توسعه دگرسانیهای گرمابی به عنوان آخرین نمودهای حرارتی در منطقه مورد مطالعه شده است. زونهای دگرسانی موجود در منطقه عبارتند از زون پروپلیتیک، آرژیلیک، آرژیلیک پیشرفته و زون سیلیسی. توسعه هر یک از زونهای دگرسانی در بخشهای مختلف متفاوت است. تشکیل سینترهای سیلیسی، توف های سیلیسی با حفظ لایه بندی اولیه و گسترش زونهای خالص آلونیتی از مهمترین رخدادهای منطقه مورد مطالعه می باشد. از مهمترین کانیهای تشکیل دهنده توف ها می توان به کوارتز، پلاژیوکلازهای سوسوریتی شده،کلریت، سریسیت و آلونیت اشاره نمود. براساس نتایج ژئوشیمیایی سنگهای آتشفشانی دارای ترکیب شیمیایی از ریولیت، داسیت، آندزیت، آندزیت بازالتی تا بازالت می باشد. نوع دگرسانی گرمابی در منطقه طارم اسید- سولفات می باشد و آلونیت کانی غالب این زون دگرسانی است. بر اساس نتایج ایزوتوپ های پایدار اکسیژن، هیدروژن و گوگرد بر کانیهای دگرسانی (مسکوویت، کائولینیت و آلونیت) منشا سیالات دگرسانی در این منطقه، ماگمایی است.
بررسی توسعه کارست در توده پرآو - بیستون با استفاده از ضریب فرود ، زمان مرگ چشمه ها و تحلیل نتایج ایزوتوپی و شیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توده پرآو ـ بیستون با وسعت 880 کیلومترمربع در زون زاگرس رورانده و در استان کرمانشاه واقع شده است. در این توده کوهستانی تحت تاثیر شرایط پالئوکلیما، اشکال متنوع کارستی همچون جاما، اووآلا و دولین ها شکل گرفته است و با شرایط اقلیمیِ حاضر، در ارتفاعات بالاتر از 2500 متر شرایط برای فعالیت های کارستی فراهم آمده است. میزان توسعه کارستی، می تواند ضریب هیدرولیکی و سرعت تاثیرپذیری آبدهی چشمه ها از بارش را تحت تاثیر خود قرار دهد، به همین دلیل در پژوهش حاضر، تحولات کارستی در توده پرآو ـ بیستون براساس فاکتورهای هیدروژئولوژیکی منطقه مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفته است. بنابراین به بررسی ویژگی های ایزوتوپی ـ شیمیایی، برآورد ضریب خشکیدگی، حجم ذخیره دینامیکی و تفسیر رژیم تخلیه چشمه های اصلی منطقه پرآو ـ بیستون (سراب برناج، سراب بیستون و سراب طاق بستان) در مقایسه با چشمه های دیگر واقع در زون زاگرس چین خورده (سراب شیان و سراب نیلوفر) پرداخته شده و برای مطالعه و ارائه تحلیل های صورت گرفته از داده های مربوط به سال آبی 1384 استفاده شده است. هیدروگراف چشمه ها در توده پرآو ـ بیستونِ متاثر از توسعه کارستی به وجود آمده، نوسان و پیچیدگی های بیشتری را نشان می دهد که تغذیه به صورت کانالیزه رخ می دهد و سطح تماس با عامل انحلال (آب) اندک است. میزان تریتیوم بالای چشمه های اطراف توده پرآو ـ بیستون به مقادیر حدی باران و آب های جوی نزدیک است و میزان Co2 و C14 آنها نیز از نفوذ سریع و سطح تماس کم آب با بستر ـ به علت وضعیت کانالیزه حاکم بر منطقه ـ حکایت دارد. بررسی مقادیر ایزوتوپی چشمه ها همچون میزان تریتیوم، کربن 14 و فشار گازکربنیک نیز نشان دهنده کارستی بودن منطقه است. از طرف دیگر میزان ضریب خشکیدگی چشمه ها، ضریب آلفا و حجم ذخیره دینامیکی آنها (چشمه های اطراف پرآو ـ بیستون)، در مقایسه با دیگر چشمه ها نیز دلالت بر توسعه کارست در منطقه دارد و تغذیه مجرایی و کانالیزه چشمه ها را نشان می دهد.
فضا و نگرش فضایی در مطالعات خاک و ژئومورفولوژی (مطالعه موردی: سرآب حوضه آبی زاینده رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر دانش ژئومورفولوژی را به تعبیری، علم شناخت هندسه سطوح ارضی و تغییر و تحولات آن بدانیم، در اولین گام برای درک بهتر مفهوم فضای جغرافیایی، باید با اصول و نگرش های مطرح شده در دانش هندسه آشنا بود. هندسه اقلیدسی اشکال را ترکیبی از نقطه، خط، و سطح (پهنه) تلقی کرده، آن ها را در دو بعد و یا حداکثر سه بعد قابل تعریف می داند. هندسه مذکور که سابقه طولانی در حوزه دانش مشاهده ای و تجربی دارد، در عصر ما دچار چالش جدی شده است. ریمان (1854) صحبت از هندسه فرا ابعادی نموده، بعدها این تعبیر سبب طرح هندسه چهار، ده و یازده بعدی گردید و هندسه مزبور نه تنها شرایط جدیدی را در کار فیزیکدانان، برای تفسیر آفرینش و تحول آن در بستر زمان باعث گردید که اصول هندسه اقلیدسی را برای تشریح و تبیین بسیاری از مسایل، ناکافی و در مواردی نادرست معرفی نمود. تولد چنین هندسه فرا ابعادی را در اصطلاح، هندسه فضایی نامیدند. هندسه فرا بعدی، اصول جدیدی را بنیان نهاد و فیزیکدانان را از فیزیک کلاسیک (نیوتنی)، به فیزیک کوانتوم رهنمون ساخت.طرح هندسه فضایی در ژئومورفولوژی مبانی دو دیدگاه کلاسیک (دیویسی ـ فرآیندی) را متحول ساخت و مبانی ژئومورفولوژی سیستمی را تقویت بخشید. با ورود تفکر فضایی در ژئومورفولوژی، و تغییر بنیادی در مفهوم مقیاس و سطح ادراک، مفاهیم جدیدی چون هندسه ریمان و فراکتال، ارگودیسیتی، کیاس، تعادل دینامیک، دینامیسم فضایی ـ زمانی، چند نگاره، کروم، آلومتری، پدومتری و بالاخره از همه مهمتر، بکارگیری منطق فازی به جای منطق کلاسیک دو ارزشی ارسطویی، در تحلیل ها و مبانی نظری و متدولوژی پژوهش های ژئومرفیک مطرح شده است. این رویکرد جدید، به خوبی قادر است شرایط ایجاد خاک های مــدفون شده و دیـرینه، تشکیل افق خاک آرجیلیک در اقالیم سرد و مرطوب گــذشته و استمرار حضور آن در مناطق گرم و خشک کنونی، وجود مخروط های آبرفتی دیرینه در زیر مخروط های آبرفتی جدید، بررسی باهاداها و فن های در هم تنیده و چند زمانه را تبیین و تفسیر نموده و آن را در ابعاد مختلف " فضایی ـ زمانی"تصویر نماید. بر اساس یک تحقیق موردی که در سرآب حوضه آبی زاینده رود انجام گرفته است، نتایج به دست آمده موید نقش انکار ناپذیر فضای مورفوژنیک (و نه یک یا دو عامل) در تحولات خاک سازی و شکل زایی است. این مقاله که برگرفته از یک طرح تحقیقاتی در دانشگاه اصفهان است، سعی بر آن دارد مفهوم فضا در ژئومورفولوژی را تشریح نموده، به تبیین دریچه های جدیدی بپردازد. آیا این رهیافت علمی جدید را می توان" ژئومورفولوژی فضایی" نامید؟
ارزیابی نسبی فعالیت های تکتونیکی با استفاده از تحلیل های شکل سنجی (مورد نمونه: حوصه اوجان چای، شمال شرقی کوهستان سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی تکتونیک فعال در هر منطقه دارای اهمیت زیادی است. عبور گسل شمال تبریز از بخش میانی حوضه اوجان چای و تمرکز تعداد زیادی از مراکز سطحی زمین لرزه های سده بیستم در آن، زمینه مناسبی را برای بررسی فعالیت های تکتونیکی در حوضه اوجان چای فراهم کرده است. در این راستا، هدف این مطالعه ارزیابی نسبی فعالیت های تکتونیکی با استفاده از تحلیل های شکل سنجی و داده های لرزه زمین ساختی در حوضه اوجان چای است. داده های موردنیاز برای این پژوهش، نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای، داده های لرزه نگاری دستگاهی و تاریخی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) شامل نرم افزارهای Arc/View و Arc/GIS هستند. برای دستیابی به نتایج دقیق، حوضه اوجان چای به چهار زیرحوصه تقسیم شده است. نتایج تحلیل های شکل سنجی نشان می دهند که کل حوصه اوجان چای دارای فعالیت های تکتونیکی زیاد است. در تایید این تحلیل ها، ویژگی های لرزه زمین ساختی حوصه و تمرکز کانون زمین لرزه های پیرامون گسل های منطقه، تکتونیک فعال را در حوصه اوجان چای آشکار می سازند.
ریخت زمین ساخت و ارزیابی فعالیت گسل کوهبنان از طریق محاسبه شاخص های زمین ریختی
حوزه های تخصصی:
گسل کوهبنان که به عنوان یکی از گسل های اصلی از مجموعه گسل های بنیادی جنوب خاوری ایران مرکزی شناخته می شود، با جنبش مورب لغز (راستا لغز راستگرد به همراه مولفه معکوس) مسبب بسیاری از رویدادهای لرزه ای در قسمت شمال کرمان تا جنوب خاوری استان یزد می باشد. در طول این گسل شواهد ریخت زمین ساختی قابل توجهی دیده می شود که بیانگر فعالیت های امروزی این گسل می باشد.
بر پایه شواهد حرکتی، جنبشی و هندسی گسل کوهبنان به 38 قطعه تقسیم گردید. مقادیر شاخص های زمین ریختی V , Vf , %facet , Smf به ترتیب دارای مقادیر میانگین 1.058، 87.57%، 0.7466، 1.8399 می باشند. بر اساس مقادیر پارامترهای زمین ریخت شناسی محاسبه شده و میزان فعالیت های زمین ساختی، این منطقه در دسته با فعالیت های زمین ساختی بالا از لحاط فرازگیری تقسیم بندی می گردد. میزان این فرازگیری برای منطقه مورد نظر 3±1 میلی متر در سال پیشنهاد می شود.
ژئومورفولوژی لس های منطقه یلی بدراق شمال شرق استان گلستان، شمال شهرستان کلاله
حوزه های تخصصی:
به علت فعالیت مداوم فرسایش، عوارض ناهمواری ها هیچ وقت ثابت نیستند، ازبین انواع فرسایش، رخداد فرسایش آبی از فرایندهای تاثیر گذار در تغییر چهره دامنه ها می باشد. از این رو در تحقیق حاضر با هدف شناسایی مهم ترین رخساره های فرسایشی و عوامل موثر در شکل گیری و تشدید انواع فرسایش جهت معرفی راهبرد های کنترل و مبارزه با فرسایش در منطقه که گستره وسیعی از نهشته های لسی را در استان گلستان شامل می شود اقدام شده است. بدین منظور با استفاده از نقشه ها و تصویر ماهواره ای لندستETM Plus مربوط به دوره زمانی 2002 و بهره گیری از تکنیک های سامانه اطلاعات جغرافیایی و بسته نرم افزاری ILWIS، خصوصیات ژئومورفولوژی و رخساره های فرسایشی در منطقه مورد مطالعه مشخص گردیده و رابطه بین آن ها از طریق تجزیه و تحلیل همبستگی و ایجاد روابط رگرسیونی مشخص شده است. به طوری که شکل، شیب، جهت اراضی، مقدار بارندگی، تیپ گیاهی و تراکم گیاهی و کاربری اراضی در مناطق لسی به عنوان متغیرهای مستقل و هر یک از رخساره های فرسایش آبی شامل فرسایش های ورقه ای، شیاری، خندقی، آبراهه ای و بالاخره بیرون زدگی سنگی به عنوان متغییرهای وابسته بوده اند. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شده است که خصوصیات ژئومورفولوژی لس های منطقه در گذشته و هم چنین در آینده با توجه به تغییر کاربری غیر اصولی توسط عامل انسان از یک طرف و تغییرات کاهشی پوشش گیاهی به ویژه تراکم آن از سوی دیگر موجب تشدید فرسایش آبی و شکل گیری و گسترش انواع رخساره های فرسایش آبی به ویژه فرسایش خندقی و افزایش وسعت رخساره بیرون زدگی سنگی در منطقه می شود. به طوری که این امر موجب تغییرات کاملا بارز در وضعیت و به علت فعالیت مداوم فرسایش، عوارض ناهمواری ها هیچ وقت ثابت نیستند، ازبین انواع فرسایش، رخداد فرسایش آبی از فرایندهای تاثیر گذار در تغییر چهره دامنه ها می باشد. از این رو در تحقیق حاضر با هدف شناسایی مهم ترین رخساره های فرسایشی و عوامل موثر در شکل گیری و تشدید انواع فرسایش جهت معرفی راهبرد های کنترل و مبارزه با فرسایش در منطقه که گستره وسیعی از نهشته های لسی را در استان گلستان شامل می شود اقدام شده است. بدین منظور با استفاده از نقشه ها و تصویر ماهواره ای لندستETM Plus مربوط به دوره زمانی 2002 و بهره گیری از تکنیک های سامانه اطلاعات جغرافیایی و بسته نرم افزاری ILWIS، خصوصیات ژئومورفولوژی و رخساره های فرسایشی در منطقه مورد مطالعه مشخص گردیده و رابطه بین آن ها از طریق تجزیه و تحلیل همبستگی و ایجاد روابط رگرسیونی مشخص شده است. به طوری که شکل، شیب، جهت اراضی، مقدار بارندگی، تیپ گیاهی و تراکم گیاهی و کاربری اراضی در مناطق لسی به عنوان متغیرهای مستقل و هر یک از رخساره های فرسایش آبی شامل فرسایش های ورقه ای، شیاری، خندقی، آبراهه ای و بالاخره بیرون زدگی سنگی به عنوان متغییرهای وابسته بوده اند. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شده است که خصوصیات ژئومورفولوژی لس های منطقه در گذشته و هم چنین در آینده با توجه به تغییر کاربری غیر اصولی توسط عامل انسان از یک طرف و تغییرات کاهشی پوشش گیاهی به ویژه تراکم آن از سوی دیگر موجب تشدید فرسایش آبی و شکل گیری و گسترش انواع رخساره های فرسایش آبی به ویژه فرسایش خندقی و افزایش وسعت رخساره بیرون زدگی سنگی در منطقه می شود. به طوری که این امر موجب تغییرات کاملا بارز در وضعیت و نظم دامنه ها در مناطق لسی قلمداد می گردد.
دامنه ها در مناطق لسی قلمداد می گردد