فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۴٬۳۶۱ مورد.
۱۸۲۱.

پیش بینی مقادیر بارش ماهانه با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی و مدل درختی M5 (مطالعه موردی: ایستگاه اهر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شبکه های عصبی مصنوعی اهر پیش بینی بارش ماهانه مدل درختی 5M

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۲ تعداد دانلود : ۴۸۹
بارش یکی از مهم ترین اجزای چرخه آب است و در سنجش خصوصیات اقلیمی هر منطقه، نقش بسیار مهمی ایفا می کند. تخمین مقادیر بارش ماهانه برای اهداف مختلفی چون، برآورد سیلاب، خشکسالی، برنامه ریزی آبیاری و مدیریت حوضه های آبریز، اهمیت زیادی دارد. پیش بینی بارش در هر منطقه ای نیازمند وجود داده های دقیق اندازه گیری شده ای مانند، رطوبت، دما، فشار، سرعت باد و غیره است. محدودیت هایی چون، نبود اطلاعات کافی در مورد مقدار بارش در مقیاس های زمانی و مکانی و همچنین پیچیدگی روابط بین پارامترهای هواشناسی مرتبط با بارش، موجب می شود محاسبه این پارامتر با استفاده از روش های معمول به طور دقیق انجام نگیرد. در این پژوهش، ابتدا سناریوهای مختلفی از ترکیب پارامترهای هواشناسی در مقیاس ماهانه برای منطقه اهر در استان آذربایجان شرقی، به منزله ورودی شبکه های عصبی مصنوعی و مدل درختی 5M تعریف شد و سپس با در نظر گرفتن دو آماره R و RMSE بهترین سناریو برای هر یک از این دو مدل انتخاب شد. یافته ها نشان داد که هر دو روش نتایج نسبتاً دقیقی را برای پیش بینی ماهانه منطقه ارائه می کنند، ولی از آنجاکه مدل درختی 5M روابط خطی ساده ای در اختیار کاربر می گذارد، این روش کاربردی تر است.
۱۸۲۲.

شناسایی تغییرات حداکثر رطوبت نسبی استان اصفهان طی نیم قرن اخیر با استفاده از آزمون من- کندال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استان اصفهان روند آزمون من-کندال حداکثر رطوبت نسبی روش کریگینگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹۵ تعداد دانلود : ۸۹۶
بررسی روند تغییرات پارامترهای هواشناسی در طولانی مدت اهمیت بسزایی در مطالعات تغییر اقلیم و آشکارسازی آن دارد. بر مبنای این نگرش اقلیمی، پژوهش حاضر با هدف آشکارسازی روند تغییرات ماهانه حداکثر رطوبت نسبی استان اصفهان طی نیم سده گذشته صورت پذیرفته است. بر این اساس از آمار حداکثر رطوبت نسبی 21 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی داخل و خارج استان طی مقطع زمانی 2010-1961 استفاده به عمل آمد. با حصول اطمینان از غیرنرمال بودن داده ها توسط آزمون اندرسون دارلینگ و همچنین همگن بودن داده ها با استفاده از آزمون ران تست، آزمون ناپارامتری من – کندال جهت محاسبه و تحلیل روند برگزیده شد. با توجه به این که در پژوهش حاضر بررسی تغییرات ماهانه به صورت پیکسلی مدنظر می باشد، از این رو داده های ایستگاهی در ماتریسی با ابعاد 600 × 21 چیدمان شده و توسط نرم افزار سرفر با روش کریگینگ به داده های پیکسلی با تفکیک مکانی 5 × 5 کیلومتر تبدیل گردید. سپس ماتریس جدید با ابعاد 600 × 4260 و با حالت T آرایش شده و به نرم افزار مت لب منتقل، و روند هر یک از پیکسل ها توسط آزمون من – کندال در سطح معنا داری 95 درصد محاسبه شد. بر پایه یافته های حاصل از این پژوهش طی دوره آماری مورد مطالعه روندهای کاهشی رطوبت نسبی بر روندهای افزایشی غلبه داشته به طوری که در هر ماه بیش از 8/66 درصد از مساحت استان را به خود اختصاص داده است. همچنین بیشترین میزان کاهش رطوبت نسبی در ماه فوریه و کمترین میزان آن در ماه ژوئن به وقوع پیوسته است.
۱۸۲۳.

بررسی ارتباط عناصر آب و هوایی با بیماری ناخنک چشم درشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیماری مشهد پارامترهای اقلیمی ناخنک مدل ACF توابع ANOVA

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی آب و هواشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی جغرافیای پزشکی
تعداد بازدید : ۱۳۰۷ تعداد دانلود : ۸۰۰
ناخنک از بیماری های شایع چشمی است که می تواند سبب آستیگماتیسم، محدودیت میدان دید و مشکلات زیبایی شود. این بیماری شایع جهانی با ٢٢% شیوع در نقاط استوایی بیشترین فراوانی را در بین بیماری های چشمی دارا است. هدف از انجام این مطالعه بررسی نقش عناصر آب و هوایی در بیماری ناخنک در بازه ی زمانی(1390-1385) در شهر مشهد است. جهت انجام این پژوهش از آمار مراجعین به کلینیک چشم پزشکی خاتم الانبیاء در طی سالهای 1385 تا 1390 که مبتلا به بیماری ناخنک چشم بودند و همچنین داده های اقلیمی ایستگاه سینوپتیک مشهد استفاده شده است. پس از گردآوری ابتدا نرمال بودن داده ها در محیط نرم افزار Minitab 16 مورد آزمون قرار گرفت و سپس با استفاده از روش های آماری رگرسیون ، همبستگی پیرسون و چندگانه، مدل ANOVA تأخیر زمانی(توابع خودهمبستگیACF ) و شاخص اشعه ماوراء بنفش به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط عناصر آب و هوایی با بیماری ناخنک پرداخته شد. نتایج این پژوهش نشان داد که همبستگی ماهانه عناصر آب و هوایی گرد و غبار، ساعات آفتابی، تابش کل و سرعت باد با بیماری ناخنک در ماه های (اردیبهشت، خرداد، آذر، دی و بهمن) بیشترین مقادیر را دارا است. همچنین در بین عناصر یاد شده ارتباط بین سرعت باد و ساعات آفتابی با بیماری ناخنک دارای بیشترین همبستگی می باشد (89/0 r=،01/0 p= و 63/0 r=،1/0 p=). از دیگر نتایج این پژوهش نشان داد که تاثیر عناصر آب و هوایی با زمان تاخیر فصلی و یک دوره شش ماهه در تشدید بیماری است که این ارتباط در شش ماهه دوم سال بیشتر مشهود است.
۱۸۲۴.

مطالعه ی عوامل مؤثر در شکل گیری مخروط افکنه های گوزل دره و کرفس و بررسی فعالیّت های تکتونیکی در دامنه های جنوبی خرقان (همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تکتونیک مخروط افکنه ویژگی های حوضه ارتفاعات خرقان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۹ تعداد دانلود : ۴۸۲
مطالعه ی مخروط افکنه های منطقه به خاطر استقرار سکونتگاه ها، مراکز اقتصادی و انسانی، تأمین آب و عبور راه های ارتباطی نقش مهمی در زندگی انسان های ساکن در این مناطق دارد. مخروط افکنه های گوزل دره و کرفس در دامنه های جنوبی ارتفاعات خرقان در استان همدان قرار گرفته است. هدف این تحقیق بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری مخروط افکنه های جنوبی ارتفاعات خرقان و بررسی میزان فعالیّت های تکتونیکی در منطقه ی مورد مطالعه می باشد. برای رسیدن به هدف فوق از روش های کتابخانه ای، آزمایشگاهی و میدانی استفاده شده است. مواد این تحقیق نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی، داده های اقلیمی و عکس های هوایی می باشد. از نرم افزارهای ArcGIS، Excel و Google Earth برای ترسیم نقشه ها و نمودارها و مشاهده ی عوارض استفاده شده است. بررسی شاخص های کمّی ژئومورفولوژی، نشان دهنده ی فعال و نیمه فعال بودن تکتونیک در منطقه می باشد. به عنوان نمونه شاخص Vf با مقدار 11/0 و 72/0 و شاخص S با مقدار 14/1و7/1 به ترتیب برای حوضه ی گوزل دره و کرفس محاسبه شده است که حاکی از فعال بودن فعالیّت های تکتونیکی در منطقه می باشد. با توجه به داده ها و شواهد حاصل شده، در شکل گیری مخروط افکنه های منطقه عوامل مختلفی دخالت داشته اند، که بیشترین اهمیت مربوط به عامل تکتونیک است. نقش اقلیم منطقه در سال های اخیر در ارتباط با توسعه ی مخروط افکنه ها، کاهش پیدا کرده است. همچنین بین بسیاری از ویژگی های مخروط افکنه های منطقه و حوضه های شکل دهنده ی آنها مثل فیزیوگرافی و وسعت حوضه ی آبخیز، روابط منظم و منطقی برقرار است. در مجموع نتایج تحقیق نشان می دهد که در شکل گیری مخروط افکنه های منطقه عامل تکتونیک به عنوان عامل اصلی و سایر عوامل مثل اقلیم، لیتولوژی و غیره در رده ی بعدی قرار دارند.
۱۸۲۵.

تحلیل تغییرات تابش فرابنفش در منطقه ی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اصفهان تغییرات زمانی تابش فرابنفش ازن سنجی روش من کندال مخاطرات آب و هوایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۶ تعداد دانلود : ۴۵۱
برای بررسی تابش فرابنفش و تحلیل زمانی آن در سطح کشور، ایستگاه اصفهان، به لحاظ داشتن اتمسفری همگن، به منزله ی مدلی برای کل کشور انتخاب شد. برای تحلیل زمانی داده ها نیز، دوره ی آماری از سال های 1380 تا1390 تهیه گردید. بررسی داده ها به صورت چهار واحد زمانی متفاوت روزانه، ماهانه، فصلی و سالانه با استفاده از روش های آماری و آزمون من کندال انجام گرفت. نتیجه ی بررسی ها در ایستگاه اصفهان، نشان داد که بیشترین شاخص تابش فرابنفش به مقدار 5/11 است که معمولاً در اواسط تابستان روی داده و کمترین آن به مقدار 5/0 در اواسط زمستان اتفاق افتاده است. همچنین، نتایج حاصل از برازش خط روند تغییرات فصلی برای دهه ی اخیر، نشان داد که مقدار تابش در بهار روندی افزایشی داشته و برای دیگر فصل ها این روند کاهشی بوده است. از طرفی نیز، بیشترین تابش آفتاب بین ساعت های 10 صبح تا 16 بعد از ظهر بوده و در بیشتر اوقات سال، شاخص از 3 بالاتر بوده است. در نتیجه ی این امر، مردم باید اقدامات پیشگیرانه را رعایت کنند تا از صدمات ناشی از آن در امان بمانند
۱۸۲۶.

مورفولوژی و مورفومتری انواع دهانه های آتشفشانی در مخروط آتشفشانی سهند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توده آتشفشانی سهند مدل تحلیلی دهانه های آتشفشانی مورفولوژی و مورفومتری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲۳ تعداد دانلود : ۳۴۶
مطالعات مورفولوژیکی و مورفومتریکی مخروط های آتشفشانی، ابزار بسیار مناسبی برای بدست آوردن داده های نسبی از ویژگی های مخروط ها می باشد. این تحقیق در پی آن است که با شناسایی انواع دهانه های آتشفشانی مخروط سهند، عوامل مؤثر بر ایجاد اشکال متفاوت دهانه های آتشفشانی را مورد بررسی قرار دهد. جهت رسیدن به این هدف، از تصاویر ماهواره-ای لندست، تصاویر ماهواره اسپات (نرم افزار Google earth) و تصاویر SRTM استفاده شده است. همچنین جهت بررسی شرایط زمین شناسی، تکتونیکی و سنگ شناسی نیز از نقشه-های زمین شناسی با مقیاس 1:100000 استفاده شد. سپس با ایجاد یک مدل تحلیلی ارتباط لایه های مختلف با مورفومتری دهانه های آتشفشانی تحلیل گردید و دهانه های موجود در کوهستان سهند به دهانه های دایره ای، متغیر، شکاف دار و کشیده طبقه بندی گردید. نتایج نشان می دهد که گسل ها و فراوانی آنها بر روی شکل دهانه ها تأثیر گذاشته است. با وجود همگنی تقریبی هر چهار نوع دهانه از لحاظ سنگ شناسی، می توان نتیجه گرفت که خطوط گسلی در به هم زدن شکل دهانه ها مؤثر واقع شده اند. به این صورت که جایی که تعداد گسل بیشتری داشته، شکل دهانه از حالت ایدآل دایره ای خارج شده و به اشکال مختلف درآمده است. سنگ شناسی غالب در دهانه ها در سهند بیشتر سنگ های آندزیت تا داسیت است و سایر سنگ ها با درصد متفاوتی ظاهر شده اند. همچنین در ارتباط توپوگرافی و دهانه ها، بیشترین ارتفاع میانگین 87/3060 متر مربوط به دهانه های شکاف دار و کم ترین ارتفاع میانگین، ۴۰/ ۲۴۱۲ متر، مربوط به دهانه های دایره ای است.
۱۸۲۷.

ارزیابی هیدرودینامیکی و ژئومورفولوژیکی نهشته های کواترنری تحلیل بحران آب های زیرزمینی شمال دریاچه ارومیه ( مطالعه موردی دشت تسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئومورفولوژی دریاچه ارومیه هیدرودینامیک نهشته های کواترنری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی جغرافیای آبها
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی ژئومورفولوژی
تعداد بازدید : ۹۴۳ تعداد دانلود : ۵۰۵
حوضه آبریز دریاچه ارومیه با داشتن دشت هایی مانند دشت تبریز، ارومیه، مراغه، مهاباد، میاندوآب، شبستر ، تسوج، سلماس، پیرانشهر، آذرشهر یکی از کانون های ارزشمند فعالیت کشاورزی و دامداری در ایران به شمار می رود. در حال حاضر دریاچه ارومیه در خطر خشک شدن کامل بوده و طی 15 سال گذشته(75-90 ) ۶ متر کاهش سطح داشته است. منطقه پژوهشی در دشت آبرفتی تسوج، شمال دریاچه قرار دارد. ارتفاع متوسط 1700 متر با میانگین بارش 22 ساله منطقه در حدود 3/363 میلی مترو متوسط دمای سالانه 65/10 درجه سانتی گراد است. ژئومورفولوژی منطقه شامل حوضه ای کشیده شمالی – جنوبی است که از شمال به ارتفاعات میشوداغ و از جنوب به دریاچه ارومیه منتهی می گردد. زمین شناسی منطقه اغلب شامل سازندهای مارنی ، گچی ، و آهکی میوسن است. بر اساس آمارسال 1391 سازمان آب از مجموع 51 رشته قنات دایر ، 27 دهنه چشمه دائمی و فصلی، 134 حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق فعال در دشت تسوج میزان 24 میلیون متر مکعب سالانه متوسط تخلیه آب از سفره های زیرزمینی صورت می گیرد. در راستای تحلیل های ژئومورفولوژیکی اقدام به تهیه نقشه های رقومی سنگ شناسی سطحی، توپوگرافی در مقیاس 25000/1 ، نقشه هم عمق سنگ کف با استفاده از نرم افزارهای ilwis,Arc GIS گردید جهت بررسی و تحلیل های هیدرودینامیکی نهشته های کواترنری اقدام به مطالعات ژئوفیزیکی ، حفر چاه های پیزومتری و اکتشافی در راستای اجرای طرح تحقیقاتی شد، بررسی ها 5 کلاس از نهشته ها ی کواترنری ( Q1,Q2,Q3,Qal,Qmf ) را نشان داد. در قسمت دشت سر و نواحی مخروط افکنه ای ضخامت قابل توجه از نهشته های دانه درشت فاقد لایه آبدار(Q3 ) وجود داشته و به سمت دریاچه دانه بندی رسوبات ریزدانه شده و حاوی آب هستند( Q2). توپوگرافی سنگ کف در نواحی قراتپه از عوامل نفوذ آب شور دریاچه به سمت دشت است. آزمایش پمپاژ چاه اکتشافی محدوده طرح تحقیقاتی نشان دهنده قابلیت نفوذپذیری 35/91 مترمربع بر روز است. بررسی دانه بندی نمونه های لوگ چاه ها نشان داد که قسمت های میانی دشت از نفوذپذیری و هدایت هیدرولیکی بالا برخوردار است.
۱۸۲۸.

آنتروپوژئومورفولوژی چشم اندازمعادن(مطالعه موردی: معادن سنگ لاشتر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئومورفولوژی آنتروپوژنیک معدن کاری تخریب چشم انداز تحلیل ساختارسلسله مراتبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۵ تعداد دانلود : ۸۳۲
معدن کاری به فعالیت بشر مشتمل بر عمل استخراج کانی های ارزشمند یا دیگر مواد از زمین و معمولاً از معادن گفته می شود. آنتروپوژئومورفولوژی به مطالعه نقش انسان در تغییر لندفرم ها می پردازد. تخریب و تغییر چشم انداز طبیعی، توده های باطله، ایجاد گودال ها و تغییرات شدید شکل اولیه ی طبیعت، نشست زمین، تسریع فرآیند فرسایش، جاده سازی و تغییر لندفرم های طبیعی، تخریب و اضمحلال سفره آب های زیرزمینی در اثر تخریب چینه ها و طبقات زمین، تخریب زمین و پوشش گیاهی، آزاد شدن مواد سمی، زهکشی اسیدی معادن، کارخانه های ذوب، سروصدا، گرد و غبار، کانیهای صنعتی، اثرهای زیست محیطی از جمله پیامدهای ژئومورفولوژیکی و زیست محیطی معدن کاری می باشند. در این مقاله اثرات زیست محیطی معدن کاری بر روی چشم انداز و برآورد میزان تخریب و تهدید حاصل از بهره برداری معادن در قالب سه سناریو حفظ و مدیریت چشم انداز، حفظ و مدیریت پوشش گیاهی و معدن کاری مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و به صورت میدانی با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی مبادرت به ارائه یک مدل مکانی تخریب چشم اندازهای ژئومورفولوژی برای مناطقی که در آن بهره برداری معدنی صورت می گیرد پرداخته شده است. 8 معیار تخریب چشم انداز و 6 موقعیت معدن کاری در معادن لاشتر اصفهان شناسایی شد. در 3 سناریوی مختلف، معیارها با استفاده از تحلیل تصمیم گیری چند معیاره وزن دهی شد و رتبه بندی مناطق با اولویت های مختلف موقعیت های معدن کاری به نمایش گذاشته شده است. در نهایت مناطق 6 گانه از نظر تخریب چشم انداز، تخریب پوشش گیاهی و موقعیت مناسب جهت معدن کاری اولویت بندی شده است.
۱۸۲۹.

نقش الگوهای گردش مقیاس منطقه ای جو بر وقوع روزهای بسیارآلوده در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلودگی هوا روزهای بسیار آلوده شاخص PSI گردش منطقه ای جو مدلHYSPLIT، مشهد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۴ تعداد دانلود : ۶۷۲
به منظور شناسایی نقش الگوهای گردش منطقه ای جو در بروز روزهای بسیار آلوده در شهر مشهد از یک روش تحلیل همدید ترکیبی استفاده شد. برای انجام پژوهش، چهار دسته داده، شامل داده های ایستگاه های سنجش آلودگی هوا، داده های رقومی جوی، داده های ایستگاه جو بالا و خروجی های مدلHYSPLIT مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از شاخص استاندارد آلودگی هوا (PSI)، کیفیت هوا برای شهر مشهد در یک دوره 7 ساله (1390-1384) مورد بررسی قرار گرفت و روزهای بسیار آلوده (200> PSI) شناسایی شد و با کاربست تؤامان تحلیل همدید دستی، ردیابی پسگرد ذرات معلق و بررسی شرایط ترمودینامیک جو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی بیانگر آن است که روزهای بسیار آلوده در شهر مشهد در قالب چهار الگوی گردشی اصلی شامل: الگوی ترکیبی پرفشارسیبری-پشته جنب حاره ای، پرفشار مهاجر، پشته جنب حاره ای و الگوی کم فشار برون حاره، قابل طبقه بندی می باشند. در الگوی ترکیبی پرفشار سیبری-پشته جنب حاره ای، شکل گیری همزمان یک لایه وارونگی دمایی کم ضخامت در ترازهای زیرین جو و لایه وارونگی دیگری در وردسپهرمیانی، نقش تؤامان پرفشار سیبری و پشته جنب حاره ای را در افزایش آلودگی هوا نمایان می سازد. در الگوی پرفشار مهاجر، به واسطه استقرار پشته ای قوی در محدوده کوه های اورال- دریای خزر در وردسپهر میانی و شکل گیری یک مرکز گردش واچرخندی در حدفاصل دریای خزر تا بخش های شمالی خراسان در وردسپهر زیرین، شاهد ظهور همزمان چند لایه وارونگی کم ضخامت در نیمرخ قائم جو هستیم. الگوی پشته جنب حاره ای، الگویی برجسته از تیپ وارونگی فرونشستی را تنها در دوره گرم سال به نمایش می گذارد. در مقابل، در الگوی کم فشار، بروز روزهای بسیار آلوده، ناشی از توان جو در برداشت، انتقال و پخش گردوغبار و ذرات معلق است که بواسطه ناپایداری و صعود گسترده هوا به همراه عدم تغذیه رطوبتی مناسب در سامانه های چرخندی عبوری حاصل می گردد.
۱۸۳۰.

واکاوی سازوکار رخداد مخاطره برف های سنگین جلگه ی گیلان در نیم سده اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امواج غربی مخاطره برف سنگین واچرخند سطحی الگوی ندال منطقه همگرایی، جلگه گیلان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸۱ تعداد دانلود : ۶۸۱
ه منظور مطالعه سازوکار همدیدی و دینامیکی بارش های سنگین برف در حاشیه جنوب غربی دریای کاسپین ، برای دوره آماری 50 ساله (2012-1963) مجموعاً 80 روز همراه با بارش سنگین برف در 36 موج بارش شناسایی گردید. نتایج نشان می دهد، بارش های فوق، ماحصل شکل گیری دو الگوی مجزای واچرخندهای سطحی با منشأ قاره ای و اقیانوسی به تنهایی و یا به صورت جفت شده با چرخندهای عرض های پایین تر که حامل شارهای گرما و رطوبت هستند، می باشند که در ترازهای میانی وردسپهر با حرکت مداری امواج غربی همراهی می کنند. شدت عملکرد براساس عواملی مانند محل شکل گیری، استقرار و نحوه گسترش توده هوا در سطح زمین، تقویت یا کاهش فشار مراکز چرخندی و واچرخندی، تغییرات پراسنج های دینامیکی (نظیر تاوایی، سرعت قائم، همگرایی) ناشی از واداشت کوهساری و عوامل ترمودینامیکی حاصل از استقرار و عبور از روی منابع آبی ( واداشت شارهای سطحی)در طول فعالیت سامانه ها و تغییرات میدان باد به ویژه سرعت عبور امواج غربی در وردسپهر میانی ، مرتبط دانست. برش قائم میدان باد نشان دهنده شکل گیری منطقه همگرایی در حد واصل دره شاهرود تا شمال دره منجیل و محل دلتای سفیدرود در لایه های زیرین وردسپهر است.
۱۸۳۱.

پایش تغییرات پوشش برف با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس در منطقه ی شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شمال غرب ایران برف سنجنده Modis شاخص NDSI طبقه بندی نظارت شده

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی آب و هواشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی سنجش از راه دور GIS
تعداد بازدید : ۳۵۵۸ تعداد دانلود : ۷۵۳
مطالعه و اندازه گیری تغییرات سطوح برف به عنوان یکی از منابع مهم تأمین آب، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به شرایط سخت فیزیکی محیط های کوهستانی امکان اندازه گیری دائم زمینی جهت تخمین منابع برفابی و تشکیل پایگاه داده ها وجود ندارد. به همین جهت استفاده از تصاویر ماهواره ای در شناسایی مناطق برفگیر و ارزیابی تغییرات آن بسیار مهم می باشد. داده های مورد استفاده در این مطالعه، تصاویر ماهواره ای سنجنده مودیس منطقه ی شمال غرب ایران مربوط به سال های 2000 تا 2009 میلادی می باشد. روش مورد استفاده در این مطالعه شاخص NDSI، طبقه بندی های نظارت نشده و نظارت شده می باشد که پس از مقایسه بین روش ها، طبقه بندی نظارت شده به عنوان روش مناسب انتخاب گردید. بررسی نقشه های مربوط به تغییرات پوشش برفی در ماه آوریل نشان داد که در طول دوره ی مورد مطالعه، کمترین مقدار پوشش برف مربوط به سال 2008 با 01/1040 کیلومتر مربع و بیشترین مساحت مربوط به سال 2007 با 78/10471 کیلومتر مربع می باشد. این موضوع، نشان دهنده ی تغییرات 1000 درصدی در طول یک دهه در میزان پوشش برف منطقه شمال غرب ایران بوده و آسیب پذیری منابع آب وابسته به ذوب برف را در این منطقه نشان می دهد. همچنین نتایج نشان داد در سال هایی که میانگین دمای فصل سرد پایین تر می باشد، سطح پوشش برف در بهار همان سال بیشتر از سال های دیگر می باشد به طوری که در سال 2007 کمترین میانگین دما را در طول ده سال داشته (6/2 در جه سانتیگراد) در حالی که بیشترین سطح پوشش برفی در طول ده سال نیز مربوط به همین سال می باشد (78/10471 کیلومتر مربع).
۱۸۳۲.

ارزیابی فعالیّت های نوزمین ساخت در حوضه ی آبخیز مشکین چای از طریق شاخص های ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوزمین ساخت شاخص های ژئومورفولوژی مشکین چای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱۰ تعداد دانلود : ۵۷۱
حوضه ی آبخیز مشکین چای بخشی از دامنه های شمالی ارتفاعات سبلان- قوشه داغ و قسمتی از فرورفتگی ساختمانی مشکین – اهر است. فعالیّت های نو زمین ساخت در این منطقه سبب تشدید ناپایداری دامنه ها (لغزش، جریانات واریزه ای و غیره) شده است. آگاهی از وضعیت عملکرد فعالیّت های نوزمین ساخت جهت برنامه ریزی اصولی و اجتناب از ساخت و سازها و پروژه های عمرانی در اراضی گسلی فعال و پرخطر در حوضه ی مورد تحقیق ضروری است. هدف از این تحقیق ارزیابی فعالیّت های نوزمین ساخت در حوضه ی آبخیز مشکین چای می باشد که جهت دستیابی به این امر روش های کمی از جمله شاخص شکل حوضه(Bs) ، شاخص عدم تقارن حوضه ی زهکشی (AF)، شاخصتقارنتوپوگرافی معکوس (T)، شاخص سینوسی جبهه کوهستان(J)، انتگرال هیپسومتری (Hi)، منحنی هیپسومتریک (Hc)، شاخصپهنایکفدرهبهارتفاعآن (VF)، شاخص سینوسی رودخانه(S)، شاخص گرادیان طولی رودخانه(SL) و شاخص ارزیابی نسبی فعالیّت های زمین ساختی (Iat) استفاده شده است. نتایج شاخص های ژئومورفولوژی نشان دادکه کلحوضه ی مورد مطالعه از لحاظ فعالیّت های زمین ساختی پویا است و زیرحوضه ی مشکین چای نسبت به زیرحوضه های بینوچای و کرکرچای از فعالیّت زمین ساختی بیشتری برخوردار است.
۱۸۳۳.

ارزیابی کمی فعالیت های نئوتکتونیک با تکیه بر شواهد ژئومرفیکی در حوضه ی ریجاب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نئوتکتونیک شاخص های ژئومورفیک شواهد ژئومورفولوژیکی زاگرس شمال غربی حوضه ریجاب

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی ژئومورفولوژی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
تعداد بازدید : ۱۱۲۱ تعداد دانلود : ۵۲۸
حوضه ریجاب با مساحت 189 کیلومترمربع در زاگرس شمال غربی و شمال شهرستان سرپل زهاب قرار گرفته است. اسکلت اصلی آن از لایه های مقاوم دولومیت شهبازان و آهک آسماری تشکیل شده که بخش شرقی آن به صورت تاقدیس فشرده است و بخش غربی آن به شکل ناودیس است. بر اثر عملکرد گسل کرند بیشترین فعالیت های تکتونیکی در قسمت های میانی مشاهده میشود که نتیجه ی آن جابه جایی لایه های آهکی – دولومیتی در محدوده ی ناودیس از شمال شرق به جنوب غرب و کج شدن آن به طرف جنوب غرب و وقوع گسیختگی در کمر یال جنوب غربی ناودیس شده است. فرآیند خمش سبب گسختگی هایی شده که نتیجه ی آن جابه جایی چرخشی قطعات شکسته شده است. این رویداد باعث شکل گیری یک سری گسل های طولی و عرضی شده است که ساختمان آهکی - دولومیتی ناودیس ریجاب در جهات مختلف بریده اند. برای تشخیص فعالیت های نئوتکتونیک در این تحقیق از دو روش تطبیقی - تحلیلی و میدانی استفاده گردید. در شروع کار با تکیه بر ساختمان زمین، حوضه ی مورد مطالعه به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد و سپس به کمک نرم افزار Arc GIS کار تطبیق و تفسیر نقشه های توپوگرافی، هیدروگرافی، گسل و زمین شناسی و عکس های هوایی حوضه با نقشه ی اشکال ژئومرفولوژی انجام شد و در ادامه به کمک نرم افزار Spssنتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ادامه برای ارزیابی کمی فعالیت های نئوتکتونیکی از شاخص های عدم تقارن حوضه زهکشی(Af)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن(Vf)، شاخص سینوسی جبهه کوهستان(Smf)، شاخص شیب طولی رودخانه(SL)، شاخص تقارن توپوگرافی معکوس(T) و شاخص طبقه بندی(Iat) استفاده گردید. در ادامه برای بررسی نقش گسل ها و درز و شکاف ها در شکل گیری و الگوی توسعه ی آبراهه ها از نمودار گلسرخی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بخش شرقی حوضه (تاقدیس ریجاب) از نظر تکتونیکی نیمه فعال و مناطق شمال و جنوب در غرب حوضه (ناودیس ریجاب) فعال و مناطق میانی این ناودیس بسیار فعال می باشد.
۱۸۳۴.

کاربرد ژئومورفولوژی در اکتشاف منابع نفتی در طاقدیسهای بانکول و دنه خشک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نفت زاگرس شاخص های ژئومورفولوژیک دنه خشک بانکول تقارن چین خوردگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸۶ تعداد دانلود : ۵۴۲
ویژگیهای مورفومتریک طاقدیسها می توانند نقش مهمی در شناسایی طاقدیسهای دارای منابع نفتی ایفا کنند. هدف این تحقیق بررسی نقش ژئومورفولوژی در اکتشاف منابع نفتی در طاقدیس نفت خیز بانکول و طاقدیس بدون نفت دنه خشک، با استفاده از شاخص های ژئومورفیک می باشد. جهت دستیابی به این هدف، نقشه های توپوگرافی 1:50000 و زمین شناسی 1:100000 و 1:250000، رقومی شدند و اطلاعات زمین شناسی و توپوگرافی استخراج گردید. براساس تصاویر ماهواره ای کویک برد و مطالعات میدانی، مورفومتری طاقدیس ها استخراج شد. در این تحقیق از شاخص های ژئومورفولوژیک نسبت جهت(AR)، تقارن چین-خوردگی(FSI)، سینوسیته جبهه طاقدیس(FFS)، تراکم زهکشی(Dd)، الگوی زهکشی و سطوح مثلثی شکل جهت تفکیک طاقدیس های فعال و غیر فعال از نظر تکتونیکی استفاده شد. مقادیر بالای AR ، FFS و Dd، مقدار پائین FSI، وجود سطوح مثلثی بزرگ و همچنین الگوی زهکشی راست گوشه در طاقدیس غیر نفتی دنه خشک نشان دهنده وجود تکتونیک فعالتر این طاقدیس نسبت به طاقدیس بانکول است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که عدم وجود نفت در طاقدیس دنه خشک را می توان تا حدودی با مکانیسم چین خوردگی سطح- خنثی توجیه نمود. تکامل و فشردگی طاقدیس دنه خشک باعث جابجایی سطح خنثی به سمت پائین و به موجب آن اتصال شکستگیهای فشاری و کششی شده و بنابراین به مهاجرت و فرار نفت به سطح منجر شده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که پارامترهای مورفومتریک مذکور دارای کارایی مناسبی جهت تفکیک طاقدیسهای دارای نفت و غیر نفتی هستند. در مجموع می توان نتیجه گرفت که طاقدیسهای غیر نفتی دارای مورفولوژی فشرده تر و فرسایش یافته تر هستند در حالی که طاقدیسهای نفتی، جوانتر، عریض تر و کمتر فرسایش یافته اند.
۱۸۳۵.

تعیین نقطه ی شکست دمای سالانه با الگوی وابستگی سیستم خاکستری برای تحلیل جزیره حرارتی مشهد

کلید واژه ها: مشهد گرمایش جهانی جزیره حرارتی سیستم خاکستری نقطه شکست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۶ تعداد دانلود : ۲۳۵
تشکیل جزیره حرارتی در شهرهای بزرگ یکی از مخاطرات محیطی جدید به علت توسعه بی رویه شهرها قلمداد می شود. دمای کره زمین از قرن 19 میلادی در حال افزایش است. جزیره حرارتی کلان شهرها از دو مولفه گرم شدن جهانی و گرم شدن به علت توسعه شهری (رشد جمعیت، توسعه شهری، تغییر کاربری و ...) به وجود آمده است. بررسی این دو مولفه برای شهر مشهد با آمار دراز مدت دمای 127 ساله هدف این مقاله است. نقطه تغییر دمای سالانه مشهد با روش همبستگی سیستم خاکستری سال 1359 به دست آمد. متوسط دما قبل و بعد از 1359 به ترتیب 5/13 و 1/15 با اختلاف 6/1 درجه سانتیگراد بوده و روند افزایشی دارد. این افزایش حدود 3 درجه افزایش را برای سال 1392 نشان می دهد. معادله خط روند خطی شهر مشهد پس از نقطه شکست با ضریب تعیین و آماره آزمون 0933/0 (دارای روند) است. در حالی که این آماره قبل از نقطه شکست 0035/0 (بدون روند) می باشد. افزون براین دمای سالانه سه ایستگاه کرتیان، بار-اریه و النگ اسدی که خارج از مشهد و در مجاورت آن قرار دارندبرای مقایسه وجود جزیره حرارتی نیز بررسی شد. روش همبستگی سیستم خاکستری نقطه شکست این سه ایستگاه را بین سال های 1355 تا 1359 نشان داد. این تحلیل نشان داد که افزایش دمای سالانه در مشهد و سه ایستگاه حومه با اندک تفاوتی تقریبا هم زمان هستند. شیب خط روند این سه ایستگاه محاسبه که با آزمون خط رگرسیون در سطح یک درصد معنی دار شد. تفاضل شیب خط روند گرم شدن شهر مشهد با ایستگاه برون شهری النگ اسدی محاسبه شد. علت انتخاب ایستگاه النگ اسدی هم ارتفاع بودن و مجاور بودن آن با مشهد است. نتیجه نهایی نشان داد که جزیره حرارتی در شهر مشهد از حدود سال 1360 با شیب 093/0 شروع شده است. تفاوت دمای سالانه تا سال 1392 حدود 3+ درجه سانتی گراد است. رابطه بین لگاریتم رشد جمعیت و اختلاف دما به صورت یک الگوی استاندارد شده ارائه شد که وجود جزیره حرارتی را تایید می کند.
۱۸۳۶.

ارزیابی اثر ترکیب کانی شناسی واحدهای سنگی توده نفوذی الوند بر مقاومت رخنمون ها در برابر هوازدگی و فرسایش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رخنمون توده نفوذی الوند ترکیب کانی شناسی درجه مقاومت نمودار QAPF

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۸ تعداد دانلود : ۷۸۴
توده نفوذی الوند، یکی از بزرگترین توده های نفوذی در کمربند دگرگونی سنندج سیرجان است. این مقاله به ارزیابی اثر ترکیب کانی شناسی واحدهای سنگی بر مقاومت آنها در برابر هوازدگی و فرسایش پرداخته است. این کار با ارائه یک روش پیشنهادی، یعنی استفاده از نمودار QAPF انجام گرفته است. در این روش با توجه به قرارگیری کانی های کوارتز و فلدسپاتوئیدها در دو قطب مخالف نمودار و نقش تعیین کننده آنها در مقاومت رخنمون ها، ابتدا سطح نمودار QAPF به ده محدوده تقسیم و ارزش گذاری شد که ارزش هر محدوده به صورت نسبی، معرف تأثیر ترکیب کانی شناسی بر مقاومت سنگ های داخل آن در برابر هوازدگی و فرسایش است. سپس درجه مقاومت رخنمون واحدهای سنگی توده نفوذی الوند تعیین و ضمن طبقه بندی در چهار گروه، نقشه پهنه بندی مربوطه تهیه شده است. با تعیین درجه مقاومت کانی شناسی رخنمون واحد های سنگی، می توان نقش ترکیب کانی شناسی را به صورت یک متغیر کمّی در تحلیل های ژئومورفولوژیکی برای تبیین فرم و فرآیند های حاکم بر ناهمواری ها مورد توجه قرار داد.
۱۸۳۷.

ارزیابی و پهنه بندی مخاطره ی فرسایش خاک در حوضه ی آبریز الشتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توسعه ی کشاورزی توسعه ی روستایی سامانه ی اطلاعات جغرافیایی دشت الشتر پسیاک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱۱ تعداد دانلود : ۵۹۶
در مطالعات آمایش محیطی، بهترین مسیر توسعه توجه اصولی به توان ها و تهدیدهای محیطی و، بر این اساس، استفاده بهینه از سرزمین است. در این باره، ارتباط تنگاتنگی بین توسعه ی کشاورزی، توسعه روستایی و منابع محیطی وجود دارد. نوع بهره برداری از اراضی عامل بسیار مهمی در فرسایش و تولید رسوب حوضه های آبریز به شمار می رود. در پژوهش حاضر، مطالعه و ارزیابی وضعیت فرسایش خاکِ حوضه ی آبریز «دشت الشتر» با هدف توسعه ی بهره برداری های کشاورزی با استفاده از روش PSIAC صورت گرفته است. اصول روش PSIAC برای تخمین استعداد رسوب زایی اراضی بر پایه ی بررسی نقش و اهمیت نُه عامل مؤثر شامل وضعیت زمین سطحی (مقاومت سنگ بستر در برابر عوامل فرساینده)، وضعیت خاک (واحد های اراضی)، وضعیت آب وهوا، وضعیت رواناب، وضعیت توپوگرافی (پستی وبلندی)، وضعیت پوشش حفاظتی، نحوه ی استفاده از اراضی، وضعیت فعلی فرسایش، ارزیابی عامل شیب فرسایش رودخانه ای و حمل رسوب در فرسایش خاک طراحی شده است. در فرآیند مطالعه، با استفاده از سامانه ی اطلاعات جغرافیایی (GIS)، این اطلاعات تجزیه وتحلیل، تلفیق و، سرانجام، به صورت لایه های اطلاعاتی تهیه گردیدند. در ادامه، با استخراج واحدها و سنجش آن ها با مطالعات طرح جامع احیا و توسعه ی کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان، که مؤسسه ی پژوهش های برنامه ریزی و اقتصاد کشاورزی تهیه کرده است، پهنه بندی نهایی صورت گرفت. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد فرسایش در سطح حوضه نسبتاً فراوان است، به نحوی که حداقل بیش از 62% را از وسعت حوضه کلاس های فرسایشی (VI V,) و حدود 37% را از سطح حوضه کلاس های فرسایشی کم تا متوسط (III, II, I) در برگرفته است. بنابراین، در نگاه کلی، استفاده از اراضی در این حوضه با محدودیت فرسایش روبه رو است و کنترل فرسایش خاک و اقدام هایی برای حفاظت خاک و آب در چارچوب طرح های حفاظتی اولویت می یابد. با این حال، مکان گزینی گذشته سکونتگاه های روستایی عمدتاً منطبق بر پهنه های فرسایشی کم تا متوسط است که این نشان دهنده ی وجود نوعی تفکر آمایشی سنتی نزد پیشینیان است
۱۸۳۸.

ارزیابی ژئومورفولوژیکی پتانسیل حرکات دامنه ای تاقدیس سیاه کوه، غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آنتروپی ژئومورفولوژی زمین لغزش تاقدیس سیاه کوه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۹ تعداد دانلود : ۵۶۸
وقوع زمین لغزش و تحمیل خسارت جانی و مالی، لزوم شناسایی، اولویت بندی مناطق حساس و تدوین برنامه های خاص مکانی جهت کاهش خسارات آن در نواحی مستعد را می طلبد. تاقدیس سیاه کوه یکی از مناطقی است که آثار زمین لغزش های متعدد در قسمت های مختلف آن مشاهده شده است.. در این پژوهش پس از بررسی تصاویر ماهواره ای، نقشه زمین شناسی و مطالعات میدانی عوامل مؤثر با استفاده از مدل آنتروپی بررسی شدند و نسبت به تهیه ماتریس آنتروپی و نقشه پهنه بندی زمین لغزش در محیط ARC GIS 10 و ارائه راهکار جهت کاهش خسارات آن با توجه به شرایط منطقه اقدام شده است. نتایج نشان می دهند که فاصله از گسل 06/46 درصد، ارتفاع 26/28 درصد، شیب 54/17 درصد، لیتولوژی 14/7 درصد و جهت شیب 1 درصد در وقوع زمین لغزش های منطقه تأثیرگذار بوده اند. نقشه پهنه بندی نشان می دهد که پهنه های کم خطر تنها 76/21 درصد از منطقه را در بر می گیرند و 23/78 درصد از منطقه در پهنه ای با خطر متوسط و بالا قرار دارد که از پتانسیل بالای منطقه در زمینه رخ داد زمین لغزش حکایت دارد. ساخت و ساز با فاصله از گسل و سازند آسماری پرشیب، ایمنی سازی مسیرهای ارتباطی، کنترل اقدامات حفاری و خاک برداری در سازند آسماری، مهمترین اقدامات برای کاهش خسارات حرکات دامنه ای در تاقدیس سیاه کوه هستند.
۱۸۳۹.

پایش و پیش بینی خشکسالی در استان کرمان با استفاده از شاخص DI و پهنه بندی آن با روشهای زمین آماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کرمان خشکسالی پهنه بندی کریجینگ کوکریجینگ دهک ها معکوس فاصله

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی آب و هواشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
تعداد بازدید : ۹۸۶ تعداد دانلود : ۳۷۷
خشکسالی یک پدیده آب و هوایی است که احتمال وقوع این پدیده در همه ی نقاط کره زمین و با هر شرایط اقلیمی وجود دارد. پدیده خشکسالی یکی از مهم ترین بلایای طبیعی است که بسیاری از کشورها را تحت تأثیر خود قرار داده و باعث بروز بسیاری مشکلات از جمله اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شده است. بر این اساس سیستم های پایش در تدوین طرح های مقابله با خشکسالی و مدیریت آن از اهمیت زیادی برخوردار است. آگاهی از وضعیت خشکسالی، با پیش بینی و پهنه بندی شدت خشکسالی می تواند خطر زیان های ناشی از این پدیده را تا حد قابل توجهی کاهش دهد. در این تحقیق استان کرمان به عنوان منطقه مطالعاتی انتخاب شد. هدف از این پژوهش ارزیابی دقت روش های کریجینگ، کوکریجینگ و معکوس فاصله در تهیه ی نقشه های شدت خشکسالی رخ داده در استان کرمان با استفاده از شاخص دهک ها می باشد. بدین منظور 44 ایستگاه هواشناسی که دارای آمار بلندمدت و پایه زمانی مشترک 20 ساله بودند، انتخاب گردیدند. سپس شاخص خشکسالی دهک ها برای دوره آماری محاسبه گردید. نقشه های پهنه بندی خشکسالی برای سال های 1367، 1372، 1378، 1379، 1381 و 1384 با استفاده از سه روش کریجینگ، کوکریجینگ و معکوس فاصله تولید شد. جهت تعیین کارآیی هر یک از این روشها از RMSE استفاده شد. از بین سه روش پهنه بندی، روش کریجینگ و کوکریجینگ به دلیل داشتن خطای RMSE پایین تر به عنوان مناسب ترین روش ها انتخاب گردیدند. نتایج این پژوهش نشان داد که شدیدترین خشکسالی ها در سال های 1378 و 1379 به وقوع پیوسته است.
۱۸۴۰.

ارزیابی و تهیه نقشه آسیب پذیری آبخوان های کارستی با استفاده از مدل COP (مطالعه موردی: آبخوان کارستی گُلین، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آسیب پذیری GIS COP آبخوان کارستی گُلین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی ژئومورفولوژی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
تعداد بازدید : ۸۴۱ تعداد دانلود : ۳۷۸
آبخوان های کارستی در مناطق نیمه خشک غرب ایران با توجه به شرایط طبیعی منطقه و فعالیت های انسانی مستعد آلودگی می باشند. آبخوان کارستی گُلین نقش حیاتی در تأمین آب شرب و کشاورزی جوامع محلی اطراف خود دارد. هدف از این پژوهش، تهیه نقشه آسیب پذیری آبخوان کارستی گُلین در جنوب غرب استان کرمانشاه در برابر آلودگی های سطحی با استفاده از مدل COP می باشد. این مدل با استفاده از سه پارامتر، لایه پوشاننده(O)، غلظت جریان (C)و رژیم بارش(P) به ارزیابی آسیب پذیری منابع آب کارست در برابر آلودگی می پردازد. از پارامترهای ژئوهیدرلوژیکی چون ضریب α، زمان مرگ چشمه، حجم ذخیره دینامیکی برای مشخص کردن نوع جریان کارستی استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که چشمه گُلین دارای سیستم افشان بوده و 22/12%، 32/48% و 46/39% از مساحت منطقه به ترتیب در پهنه آسیب پذیری خیلی کم، کم و متوسط واقع شده که حاکی از آسیب پذیری کم تا متوسط این آبخوان نسبت به آلودگی می باشد. پارامترهای C،P وO به ترتیب بیشترین نقش را در کم بودن میزان آسیب پذیری دارا می باشند. عامل C به علت وسعت کم پهنه کارست تکامل یافته، وسعت زیاد مناطق غیر کارستی، شیب زیاد منطقه، نقش اصلی را در پایین بودن میزان آسیب پذیری منطقه دارا می باشد. از طرف دیگر بارش منطقه به نسبت کم بوده و این عامل میزان نفوذ آلودگی و در نتیجه میزان آسیب پذیری را کاهش می دهد. آسیب پذیری زیاد تا خیلی زیاد عامل O نشان دهندهٔ گسترش سازندهای نفوذ پذیر در منطقه می باشد و میزان آسیب پذیری بالای آن توسط دو عامل دیگر تعدیل گردیده است. در نهایت می توان گفت که مدلCOP کارایی مناسبی جهت تهیه نقشه های آسیب پذیری آبخوان های کارستی را دارا می باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان