فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۴٬۷۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر، الگوی ریاضی حوضه آبریز آجی چای را، که در بخش شرقی حوضه آبریز دریاچه ارومیه بین طول های 47°52? و 45°32? شرقی و عرض های 38°30? و 37°36? شمالی در شمال غرب کشور جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است، ارایه می نماید.در این پژوهش از آمار ایستگاه جو بالای تبریز که تنها ایستگاه از نوع خود در منطقه (شمال غربی کشور) می باشد، استفاده شده است. داده های تحقیق را هفت شاخص ناپایداری جوی (LI, SW, T.T, C.T., V.T, K, SI) در ایستگاه مذکور مربوط به 71 مورد وقوع سیل از سال 1375 تا 1383 در حوضه آبریز آجی چای تشکیل داده اند. مقایسه این شاخص ها با استانداردهای ناپایداری جوی مغایرت هایی را در برخی موارد بین ارقام مشاهداتی و ارقام پیشگویی شده نشان داده است و نهایتا شاخص های ناپایداری حوضه آبریز آجی چای به شرح زیر تعیین شده اندSI=<7.12 V.T>=24.7 T.T>=41.8 K>=14.3 C.T>=11.5 SW>=11.65 LI=<6.79
مدل تغییرات مکانی بارش در زاگرس میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط بارش و ارتفاع به منظور برآورد میزان و نحوه تغییرپذیری بارش در مناطق کوهستانی، همواره از موضوعات مورد توجه اقلیم شناسان بوده است. در این تحقیق سعی شده است از طریق مدل رگرسیونی، بارش منطقه زاگرس میانی مدل سازی گردد. تمام داده های موجود بارندگی منطقه مورد مطالعه ـ اعم از سازمان هواشناسی (سینوپتیک، کلیماتولوژی و باران سنجی) و وزارت نیرو ـ گرد آوری شد، که پس از تبدیل داده های وزارت نیرو به تاریخ میلادی، کل ایستگاه هایی که دارای داده کامل بین سال های 1995 تا 2004 بودند انتخاب شدند. بدین منظور بارندگی به عنوان متغیر وابسته و ارتفاع، شیب، جهت شیب، طول و عرض جغرافیایی، فاصله از خط مبنای غربی، فاصله از خط الراس به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. دو متغیر فاصله از خط مبنای غربی و فاصله از خط الراس ها تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته اند. مدل سازی از طریق متغیرهای مستقل معنادار انجام پذیرفت و با تقسیم منطقه به دو بخش رو به باد و پشت به باد و همچنین ترسیم نیمرخ های طولی بارش و ارتفاع، عمود بر خط الراس ها، نحوه تغییرپذیری مکانی بارندگی بررسی گردید. بدین ترتیب مشخص شد که با وجود هماهنگی نسبی بین بارندگی و ناهمواری، هسته بیشینه بارندگی بر محور مرتفعِ ناهمواری ها منطبق نیست. نتایج تحقیق نشان می دهد که رابطه معناداری بین فاصله از خط الراس و بارش وجود دارد و این موضوع در تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به معنی داری این متغیر (در سطح 99 درصد)، پیشنهاد می گردد در پژوهش های آتی برای مدل سازی تغییرات مکانی بارش در زاگرس و به ویژه زاگرس میانی، از این متغیر استفاده شود. همچنین به دلیل معنی دار نبودن متغیر مستقل فاصله از خط مبنای غربی، استفاده از آن در سایر پژوهش های مرتبط با مدل سازی تغییرات مکانی بارش در زاگرس میانی پیشنهاد نمی شود
تحلیل الگوی سینوپتیکی سیل 28 مهرماه 1382استانهای گیلان و مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به منظور تحلیل الگوی سینوپتیکی سیل بیست و هشتم مهر ماه 1382 که در استانهای گیلان و مازندران (بهویژه غرب آن) به وقوع پیوست، پس از بررسی شرایط جغرافیایی و ویژگیهای فیزیکی سواحل جنوبی خزر، با استفاده از دادههای آمار جوی روزانه و سه ساعته ایستگاههای سینوپتیک منطقه، آرایش سینوپتیکی الگو و روند آن در نقشههای وضع هوا از سطح زمین تا سطح 500 هکتوپاسکال در طی 8 روز متوالی مطالعه و بررسی گردید. بررسیهای انجام شده بر روی الگوی فوق نشان میدهد که وجود ناوه عمیق در شمال شرق اروپا و امتداد محور آن بر روی دریای خزر، موجب فرا رفت هوای سرد قطبی (C.P) از عرضهای شمالی بر روی دریای خزر گردیده است. حضور آنتی سیکلون مهاجر با کشیدگی شمال غرب ـ جنوب در غرب ناوه و سیکلون جبههای در شرق ناوه و در نتیجه هم جهت شدن حرکت آنتی سیکلونی آن با حرکت سیکلونی جلو ناوه نیز باعث تقویت آن گردیده است. از سوی دیگر حرکت نصف النهاری قابل ملاحظه جریانات سطوح میانی جو موجب تقویت تاوایی شده است. همزمانی عوامل مذکور و نیز تشدید حداکثر اختلاف حرارتی بین هوای سرد قطبی و سطح آب دریا در این فصل ( پاییز ) در منطقه، فاکتورهایی هستند که ایجادکننده بارش شدید و سیل آسای فوق میباشند.
ژئومورفوتوریستم کوهستان کلات: بررسی همبستگی میان چشمه ها و سازندهای زمین شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اساس ژئومورفوتوریسم را پتانسیلهای زمین شناسی و چشم اندازهای ژئومورفولوژی در هر منطقهای برای جذب گردشگر تشکیل داده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی پراکنش چشمهها در سطح شهرستان کلات به عنوان جاذبههای نقطهای واجد ارزش ژئومورفوتوریسم در واحد ارضی هر کدام از سازندهای زمین شناسی است. شهرستان کلات در دامنههای شمالی زون کوهستانی کپه داغ قرار دارد که پوشیده از سازندهای آهکی چین خورده دوره ژوراسیک است. در این مطالعه از روش زمین مختصات جاذبههای زمین شناختی و ژئومورفولوژی استفاده شده است. در ابتدا نقاط مورد نظر توسط GPS شناسایی و نمونه برداری شدند و سپس با کمک تحلیلهای فضایی و منطقهبندی در ArcGIS ، همبستگی میان تمرکز جاذبهها در واحدهای ارضی هر سازند زمین شناسی ارزشیابی گردید. همبستگی بین پراکنش چشمه ها و مجموع آبدهی سالانه آنها در واحد ارضی هر کدام از سازندها طبق آزمون پیرسون نشان دهنده همبستگی قوی در بازه معناداری 95% بود ( R2=0.8 ). منطقهبندی فضایی چشمهها در GIS هم نشان داد که ظهور چشمهها بیشترین تمرکز را در سازندهای شوریجه، سنگانه، تیرگان و مزدوران داشته اند و همین طور بیشترین آبدهی سالانه چشمهها به ترتیب در سازندهای تیرگان، مزدوران، شوریجه و آبدراز به وقوع پیوسته است. مقایسه نتایج با مشاهدات میدانی هم مشخص کرد که چشمه ها و سایر مظاهر ژئومورفوتوریستی در منطقه عموماً بر روی سازندهای آهکی ضخیم لایه همچون سازند مزدوران و تیرگان نمود بیشتری داشته است. چشمه ها و آبشارهای واقع در این قلمروها نیز سایت ها ی گردشگری مهمی چون قره سو، اورتاکند، زاوین و سینی را به وجود آورده است. در پایان می توان گفت که سازندهای آهکی پتانسیل بالاتری را از نظر برخورداری از پدیده های ژئومورفوتوریستی همچون چشمه ها دارند.
ژئوسیستم های نامتعادل: تحلیل قوانین لیاپانوف در شکل گیری الگوها (نوآوری در حوزه دانش ژئومورفولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمانی که صحبت از تعادل در ژئومورفولوژی می شود، بی شک قبل از هر چیز، چرخه فرسایشی دیویس در ذهن نقش می بندد. در برابر نگاه ایستایی به تحولات لندفرم ها، تفکر تعادل پویا یا تعادل دینامیکی که ریشه در پژوهش های جیلبرت دارد، قرار گرفته است. سوال اصلی اینجاست که آیا همه سیستم های باز نظیر ژئوسیستم ها در هر مکان و زمان، حالت تعادل را جستجو می کنند؟ فارغ از اینکه به تفکر دیویس و اصل ایستایی تحولات اعتقاد داشته باشیم یا به تعادل پویا در نگاه جیلبرت باور ذهنی خود را پرورش داده باشیم، پاسخ به این سوال را باید در قوانین ترمودینامیک غیرخطی کنکاش کرد. در اینجا دیگر قوانین مکانیک نیوتنی که براحتی کلید نظریه دیویس است قادر نخواهد بود تا بر شکل گیری و فروپاشی الگوها، تغییرات لحظه ای ژئوسیستم ها، پاسخ ها و اشکال کاتاستروفی و وجود الگوهای فراکتالی پاسخ دهد. تئوری پایداری لیاپانوف درک دقیقی از بازخوردهای مثبت و منفی ژئوسیستم ها ارائه می دهد. لیاپانوف نشان داد که واگرایی در زمان، پیدایش الگوهای آشوب را به همراه دارد. دینامیک الگوهای مکانی شکل گرفته در ژئوسیستم ها، علاوه بر وجود شرایط نامتعادل، بیانگر وقوع نقاط تعادلی جدید در طی زمان است. اگر بر پایه اصل انتروپی پذیرفته ایم که همه سیستم های باز تعادل خود را در حداکثر انتروپی کنکاش می کنند، می بایست متصور شد که زمین به عنوان یک ژئوسیستم ماکرو و سایر ژئوسیستم ها و اکوسیستم های موجود در آن هنوز به نقطه محتوم ماکزیمم انتروپی دست نیافته اند. لذا دینامیکی از تحولات و تغییرات چشم انداز را در ژئوسیستم های زمین و تمامی سیستم های باز موجود در آن شاهد هستیم. این دینامیک با بروز الگوهای دوره ای، آشوب و اشکال فراکتالی در ژئوسیستم ها همراه است. در این مقاله سعی شده است تا قوانین پایداری حاکم در شرایط ناتعادلی در ژئوسیستم ها بر پایه نظریه لیاپانوف و ترمودینامیک غیرخطی مورد بررسی قرار گیرد. نتایج پژوهش نشان می-دهد که خودتنظیمی حاصل از اتلاف انرژی در سیستم، الگوهای مکانی و رفتارهای آشوب گونه را در محدوده ناتعادلی رقم می زند که دینامیک این رفتارها، می تواند به مثابه کلیدی در پیش بینی پاسخ های ژئوسیستم به اغتشاشات محیطی ملاک عمل قرار گیرد.
تحلیل و بررسی نقش عوامل توپوگرافی و دینامیک رودخانه ای، بر اندازه مخروط های واریزه ای مطالعه موردی : دامنه های شمال غربی سبلان(شمال غرب ایران )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دامنههای شمال غربی سبلان، به لحاظ عمل متناوب ذوب - انجماد، نوسانات شبانهروزی دما، اعمال فشارهای تکتونیکی وحضور درز و شکافهای متعدد در سنگها(عمدتاً آندزیت ،بازالت وگرانیت )، فرآیند هوازدگی همواره فعال است. عمل مداوم چنین فرآیندی درطی زمان، موجب انباشتگی واریزهها وتخته سنگها، در پای دامنهها، داخل درّهها وعمدتاً درداخل آبراهههای درجه2و3شده است. این واریزهها، دراثر دخالت عوامل مختلف، مانند وقوع سیلابها وگاه فعالیتهای انسانی دربخشهای حساس، جابجا شده وموجب تغییر مورفولوژی بسترهای طبیعی آب گردیدهاند. جریانات واریزهای منطقه مورد مطالعه، تحت تاثیر وضعیت توپوگرافی ودخالت عوامل مورفوژنز، مشخصات خاص خود را دارند. طول جریانات واریزهای (به عنوان یک متغیر بسیار مهم )در محدوده مورد بررسی، معمولاً بزرگتر از پهنای آنها است. بهطورمتوسط این میزان از 1:3 تا 1:5 دربخشهای مرتفع منطقه، متفاوت است. نسبت مذکور درجریانات واریزهای قدیمی (بالاتر ازروستای کوتلروینگجه)بالاودرجریانات واریزهای کنونی (درسرتاسر منطقه )، که اغلب برروی گرانیتهای اولیگوسن تشکیل شدهاند، پایین است. نتایج حاصل ازبررسیهای کمّی وتحلیلهای آماری و با استفاده ازرگرسیون چند متغیّره نشان میدهد که، دربزرگ شدن طول مخروط واریزهها که معرف حجیم شدن واریزههای تشکیل شده درپای دامنهها است، نقش عمق معبر بسیار برجسته است. بررسی اقلیم گذشته و معبرهای عمیق ایجاد شده درجریانات واریزهای قدیمی، نشان میدهد که در زمان تغییرات آب وهوائی هلوسن، به طورقابل ملاحظهای بر میزان واریزهها افزوده شد. وجود شیبهای تند(40-90 درجه)، عدم پوشش گیاهی گسترده، وقوع بارشهای شدید، وافزایش میزان ذوب برفهای ارتفاعات و وقوع سیلابهای بزرگ، ازعلل اصلی ایجاد وجابجایی واریزهها درگذشته و برجایگذاری معبرهای عمیق درارتفاعات پایین محدوده مورد مطالعه بوده است.
تغییرات بارش و اثر آن بر رژیم آبدهی رودهای استان گیلان
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سه حوضه رود ناورود، قلعه رودخان و پلرود در استان گیلان انتخاب و سعی شده تا با استفاده از روش آمار رتبه ای «من- کندال» نوع و زمان تغییرات رژیم آبدهی نسبت به رژیم بارندگی آنها مشخص گردد. داده های بارش و جریان آبدهی در طول دوره 38 ساله 1345-1382 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سری داده های آبدهی و بارندگی دستخوش تغییرات از نوع تغییرات ناگهانی و روند بوده است. بررسی دنباله های U(ti) بارش و جریان نشان می دهد که این دو متغیر در اوایل دوره ارتباط نزدیک تری نسبت به هم داشته اما در اواخر دوره از هم فاصله گرفته اند. این حالت نشانگر روند کاهشی تغییرات عامل آبدهی نسبت به بارندگی در تمام فصول و ایستگاه ها می باشد. از طرف دیگر، ارتباط آنها در همه فصل های سال یکسان نیست، به طوری که فصل پاییز با بالاترین و فصل زمستان با کمترین ارتباط و وابستگی مشخص می شود. بین حوضه ی رودها نیز از نظر ارتباط میان رژیم آبدهی و رژیم بارندگی تفاوت وجود دارد. به طوری که نمودارهای همزمانی در دو حوضه قلعه رودخان و پلرود ارتباط بالاتری را نسبت به حوضه ناورود بویژه در اواسط دوره نشان می دهد. در مجموع با بررسی نمودارهای تهیه شده مشخص میشود که روند تغییرات دو عامل آبدهی و بارندگی ایستگاهها در طول دوره آماری بسیار همانند و مشابه بوده که نشانگر وابستگی بالای تغییرات رژیم آبدهی نسبت به رژیم متغیر بارندگی است و نقش رژیم بارندگی را به عنوان یکی از مهمترین عوامل در نوسانات و تغییرات رژیم آبدهی رودهای استان گیلان اثبات می کند.
مطالعات کانی شناسی و سیالات درگیر در کانسار مس- طلا کالچویه، شرق اصفهان
حوزههای تخصصی:
کانسار مس- طلا کالچویه در 110کیلومتری شرق اصفهان و در داخل سنگهای آتشفشانی و آذر آواری ائوسن واقع شده است. توفهای ماسه ای و گدازه های آندزیتی بیشتر حجم این مجموعه را به خود اختصاص داده اند. کانی سازی در منطقه به شکل رگه ای و رگچه ای بوده و گانگ اصلی کانی سازی، کوارتز می باشد. کانیهای فلزی اصلی شامل کالکوپیریت، کالکوسیت، گالن و کانی های هوازده شامل گوتیت، اکسیدهای آهن، مالاکیت و آزوریت می باشند. بررسیهای انجام شده در این منطقه حاکی از آن است که کانی سازی فلزی کالچویه از نوع کانسارهای کم سولفید کوارتز رگه های گرمابی است و نتایج مطالعات دماسنجی بر روی کانیهای کوارتز، نشان دهنده وجود محلول با دمای کم تا متوسط و قدرت کم کانی سازی است.
میگماتیت
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل شرایط سینوپتیکی و ترمودینامیکی رخداد بارش در منطقه شیرکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای استفاده بهتر از بارشهای یک منطقه، ابتدا لازم است تا شناخت کافی از شرایط سینوپتیکی و ترمودینامیکی رخداد بارش در آن ناحیه صورت بگیرد. پژوهش حاضر با استفاده از دادههای بارش روزانه 38 ایستگاه هواشناسی، نقشههای سینوپتیکی، دادههای جو بالای ایستگاههای کرمان، اصفهان و بندرعباس در یک دوره آماری 20 ساله در منطقه شیرکوه یزد انجام شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که سه نوع سیستم سینوپتیکی منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد. الگوی نوع اول همراه با استقرار کم فشار سودانی روی شبه جزیره عربستان میباشد. الگوی نوع دوم سیستمهای ترکیبی سودانی- مدیترانهای میباشند. این دو الگو به سبب تغذیه خوب رطوبت و دما از پهنههای آبی جنوب کشور و شرایط سینوپتیکی و ترمودینامیکی جوی مناسبتر، بارشهای زیادتری را در منطقه فراهم میآورند. الگوی نوع سوم سیستمهای مدیترانهای میباشند که از رطوبت، ناپایداری و بارش کمتری برخوردارند. ساختار قائم دما و رطوبت ایستگاههای جو بالای مطالعه شده، نشان میدهد که 2 تا 3 روز قبل از انتقال سیستمهای کم فشار به منطقه، جو این ایستگاهها به طور شدید خشک و پایدار بوده و بتدریج با انتقال سیستمهای مذکور به منطقه رطوبت کسب کرده و دما نیز افزایش پیدا میکند. در نتیجه ساختار دمایی و رطوبتی جو ایستگاههای مذکور بتدریج ناپایدار شده و شرایط را برای ریزشهای جوی فراهم میآورد.
یخچالهای سنتی فلات ایران
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و اولویت بندی آبشارهای طبیعی به منظور توسعه اکوتوریسم (مطالعه موردی آبشارهای هفت گانه استان لرستان)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر ارزیابی و اولویت بندی ابشارهای استان لرستان در جهت سرمایه گذاری و انتخاب یکی از آبشارهای هفت گانه استان لرستان در جهت معرفی به عنوان منطقه نمونه گردشگری است.جامعه آماری مورد نظر هفت آبشار مطرح استان و جامعه خبرگان وکارشناسان گردشگری استان می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی بوده و ابزار گرد آوری اطلاعات اسنادی، کتابخانه ای، مشاهده ی میدانی و پرسشنامه می باشد. از آنجا که شاخص مشخصی از سوی سازمان برای اولویت بندی جاذبه ها به منظور انتخاب مناطق نمونه ارائه نگردیده، لذا با استفاده از نظر کارشناسان گردشگری استان معیارها و زیر معیارهایی انتخاب گردید؛ با توجه به اینکه معیارهای مورد نظر در اولویت بندی از ارزش واعتبار متفاوتی برخوردار بودند، لذا تکنیک سلسله مراتبی AHP بهترین روشی بود که در آن اهمیت هر یک از معیارها که ترکیبی از معیارهای کمی و کیفی بود مد نظر قرار می گرفت. لذا با استفاده از این تکنیک اقدام به اولویت بندی این مناطق شد. نتایج تحقیق نشان داد که: آبشار زیبای بیشه در شهرستان درود با کسب امتیاز 194/0دارای بهترین شرایط به منظور سرمایه گذاری بوده و پتانسیل کافی را جهت معرفی به عنوان یک منطقه نمونه گردشگری را داراست. بعد از این آبشار، آبشار نوژیان با ارتفاع بیش از 90 متر و امتیاز اکتسابی147/0 از شرایط مناسبی برای سرمایه گذاری برخوردار بوده وسایر آبشارها در رده های بعدی قرار می گیرند.
کاربرد رادیو نوکلئید سزیم در برآورد فرسایش خاک
حوزههای تخصصی:
بررسی تحولات ژئومورفولوژیک پلایای کهک، استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"پلایاها یکی از مهمترین محیط های شور به حساب می آیند. با توجه به اینکه وسعت مناطقی که بطور ژنتیکی شور می باشند در سطح جهان در حدود 955 میلیون هکتار است، مناطقی که بطور ثانویه در معرض شور شدن قرار گرفته اند در سطح جهان حدود 77 میلیون هکتار وسعت دارند. در این میان حدود 58 درصد از مناطق در معرض شوری ثانویه را مناطق کشاورزی دارای آبیاری تشکیل می دهد. این موضوع مستلزم انجام ارزیابی های دقیق وضعیت شوری خاک و تغییرات آن به منظور تحت کنترل در آوردن روند قهقرایی تغییرات و نیز پایدارسازی مدیریت و کاربری اراضی در این مناطق حساس است.
داده های سنجش از راه دور تجزیه و تحلیل های مربوط به فرآیندها و الگوهای تغییرات در طی زمان و مکان های مختلف را تسهیل ساخته و از این رو جهت استفاده در علوم مربوط به سیستم زمین مورد تایید قرار گرفته اند. اطلاعات سنجش از راه دور چند زمانه در قالب داده های مرئی و میکروویو بطور موثری می توانند جهت آشکارسازی تغییرات زمانی پدیده های سطحی که تحت تاثیر نمک قرار گرفته اند، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله منابع اطلاعاتی متنوعی از قبیل: عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای و نیز شیوه های مورد استفاده جهت بررسی و تهیه نقشه از داده های سنجش از راه دور از مناطق تحت تاثیر نمک بررسی شده است. محدودیت های موجود در خصوص استفاده از داده های سنجش از راه دور به منظور تهیه نقشه از مناطق تحت تاثیر نمک به چگونگی رفتار طیفی انواع نمک های موجود، توزیع مکانی نمک ها بر روی سطح زمین، تغییرات زمانی شوری، پوشش گیاهی به عنوان مانع و اختلاط های طیفی با سایر سطوح زمینی بستگی دارد. پلایای کهک در استان خراسان جنوبی واقع شده است. در این مقاله روش هایی مختلفی مانند: عدم اختلاط طیفی، طبقه بندی حداکثر احتمال، نسبت موجود بین باندها و طبقه بندی فازی مورد بحث قرار گرفته است. در نهایت در این مقاله تغییرات زمانی و مکانی شوری و نیز گسترش و توسعه پلایا با استفاده از ترکیب روش هایی که در آن داده های مختلف تلفیق و ترکیب شده، تعیین شده است."
بررسی روند تغییرات زمانی – مکانی دمای شبانه استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر روند تغییرات زمانی – مکانی دمای شبانه طی نیم قرن اخیر در استان اصفهان، با هدف آشکارسازی تغییرات دمایی، شناسایی نابهنجاری دمایی و مقایسه دو روش یاخته ای و ایستگاهی مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس داده های میانگین دمای حداقل ماهانه و سالانه 21 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی در داخل و خارج استان طی دوره آماری 2010- 1961 مورد استفاده قرار گرفت. برای اطمینان از نابهنجار بودن داده ها از نرم افزارهای NCSS و مینی تب و همچنین جهت شناسایی همگنی داده ها از آزمون های توالی، کالموگورف اسمیرنوف و کای اسکور استفاده شد. در روش ایستگاهی داده های مفقود به روش واسطه یابی و توسط نرم افزار سرفر بازسازی شد و با برنامه نویسی در نرم افزار سرفر داده های ایستگاهی به داده های یاخته ای با ابعاد 5 × 5 کیلومتر تبدیل شد. سپس در ماتریسی با ابعاد 600×4260 قرار گرفته و روند هر یک از یاخته ها توسط نرم افزار مت لب با استفاده از آزمون آماری – گرافیکی من- کندال در سطح معنی داری 95 درصد در مقیاس ماهانه و سالانه محاسبه و تغییرات روند داده ها شناسایی و نوع و زمان آنها شناسایی گردید. نتایج حاصل شده بیانگر آن است که در تمام ماه های سال روند افزایشی دمای حداقل نسبت به روند کاهشی حاکمیت داشته به طوری که در روش یاخته ای در هرماه بیش از 41 درصد و در روش ایستگاهی در هر ماه بیش از 5/12 درصد از مساحت استان را فرا گرفته است. از نظر گستردگی مکانی هم در مناطق کم ارتفاع واقع در شرق استان روند افزایشی نمود بیشتری داشته است. با توجه به نمودار ترسیم شده و معادله خط برازش، دمای شبانه این استان دارای سیر صعودی و در هرسال 052/0 و در طول نیم قرن اخیر 6/2 درجه سانتی گراد افزایش داشته است.
کاربرد مدل شبکه عصبی در برآورد رواناب مطالعه موردی: حوضه آبریز پلاسجان، حوضه آبریز زاینده رود
حوزههای تخصصی:
برآورد رواناب در یک حوضه آبریز اهمیت زیادی در مدیریت منابع آب حوضه دارد. با وجود مدل های فیزیکی و آماری که هر کدام برخی از پارامترهای حوضه را به منظور برآورد رواناب را در بر می گیرند، استفاده از شبکه های عصبی به عنوان یک مدل جعبه سیاه نیز یکی از روش های مناسب محسوب می شود. هدف این تحقیق استفاده از شبکه عصبی پرسپترون چند لایه به منظور برآورد میزان رواناب روزانه از روی بارندگی روزانه حوضه آبریز پلاسجان است. ابتدا سری های بارندگی روزانه سه ایستگاه واقع در منطقه و سری روزانه دبی ایستگاه پلاسجان به سری نرمال تبدیل و با توجه به خود همبستگی و همبستگی عرضی بارندگی و رواناب، شش متغیر به عنوان ورودی به شبکه انتخاب شد. در پایان مشخص شد شبکه عصبی پرسپترون با چهار لایه مخفی اعتبار بیشتری در برآورد رواناب نسبت به سایر شبکه ها دارد.
نقش تغییر کاربری اراضی بر دبی سیلاب های منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: