فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۴۱ تا ۲٬۹۶۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
منطقه کلاته تیمور در 20 کیلومتری شمال غرب کاشمر و 4 کیلومتری روستای کلاته تیمور در استان خراسان رضوی قرار دارد. این منطقه جزیی از کمربند آتشفشانی- درونی شمال گسل درونه است و از نظر ساختاری در جنوب زون سبزوار، حد فاصل گسلهای درونه و تکنار واقع شده است. سنگهای منطقه شامل دو واحد اصلی مجموعه سنگهای آذرآواری- آتشفشانی با سن ائوسن زیرین تا میانی و سنگهای نیمه عمیق می باشد. سنگهای آتشفشانی با طیف ترکیبی آندزیت بازالت، آندزیت، لاتیت، تراکیت، داسیت و ریوداسیت به صورت گدازه، توف، لاپیلی توف و آگلومرا دیده می شود. بر اساس پیمایشهای صحرایی و مطالعات آزمایشگاهی، چندین توده نفوذی در منطقه برای اولین بار شناسایی شد. توده های نفوذی با رخنمون کوچکی به شکل استوک دیده می شوند. نفوذیها شامل کوارتز هورنبلند بیوتیت مونزودیوریت پورفیری، کوارتز بیوتیت مونزودیوریت پورفیری، کوارتز دیوریت پورفیری و میکرودیوریت می-شود. بارزسازی هاله های دگرسانی در محدوده مورد نظر با استفاده از طول موجهای VNIR و SWIR مربوط به تصاویر سنجنده های ETM+7 و استر انجام گرفت. آلتراسیون در منطقه، گستردگی خطی دارد و شامل انواع پروپیلیتیک، سرسیتیک، آرژیلیک و سیلیسی است. با وجود وسعت زیاد آلتراسیون در منطقه، وسعت کانی سازی در سطح محدود است. فراوانی کانی سازی سولفیدی کمتر از 3% و بیشتر به شکلهای افشان، استوک ورک و پرکننده فضای خالی دیده می شود. در منطقه چشمه نقره، آثار فعالیتهای معدن کاری قدیمی مشاهده می شود که بیانگر اهمیت معدنی این منطقه در زمانهای گذشته است. اکتشافات ژئوشیمیایی باعث کشف نا هنجاریهایی از عناصر طلا، مس، سرب، روی، نقره، ارسنیک، آنتیمون، جیوه و بیسموت گردیده است. بررسیهای ژئوشیمی سنگی در نواحی آلتراسیون، نشان دهنده همبستگی طلا با عناصر مس، سرب، روی و نقره می باشد. با توجه به الگوی آلتراسیون، توزیع غیریکنواخت کانی سازی و درصد پایین کانی زایی سولفیدی، مطالعات بیشتر می تواند بر روی سیستم منطقه در تیپ کانسار طلا- مس گرمابی از نوع کم سولفید صورت گیرد.
آثار و پیامدهای خشکسالی بر منابع آب حوضه مرکزی گناباد طی دوره 1385-1365
حوزه های تخصصی:
خشکسالی از جمله مخاطرات طبیعی موقتی است، که در بیشتر نواحی جهان ظهور می کند و به سرعت به شکل تهدید منابع آب خودنمایی می کند. این پدبده در نواحی خشک و نیمه خشک شدت بیشتری دارد. کاهش غیر منتظره در میزان بارش نرمال، هر منطقه سبب بروز خشکسالی می شود. تداوم خشکسالی بر منابع آبی، کشاورزی و اقتصاد منطقه اثر منفی می گذارد. اگر خشکسالی باعث کاهش رواناب، افت سطح آب سفره های زیر زمینی و کاهش دبی این منابع شود، خشکسالی هیدرولوژیکی بروز خواهد کرد. از آن جا که رودهای دایمی در حوضه مورد مطالعه وجود ندارد. منابع آب آن وابسته به قنات ها، چشمه ها و چاه های حوضه بوده که به شدت از تغییرات بارش اثر پذیرند. هدف این تحقیق بررسی خشکسالی در حوضه مرکزی گناباد (از زیر حوضه های دشت لوت) و آثار آن بر منابع آب این حوضه می باشد. برای تعیین خشکسالی و شدت آن شاخص های زیادی در نظر گرفته می شود، ولی در این تحقیق با استفاده از دو شاخص درصد از نرمال و انحراف از استاندارد بارندگی، بروز خشکسالی و تداوم آن مورد بررسی قرار گرفته، همچنین نقش باران های 48 ساعته در تشدید اثر خشکسالی بررسی شده است. سپس با استفاده از چهار شاخص افت سطح آب سفره های زیر زمینی در طول دوره 20 ساله، کاهش دبی، تعداد کف شکنی در چاه های حوضه و کاهش تعداد منابع آب، اثرات خشکی بر منابع آبی حوضه بررسی گردیده است. تداوم خشکسالی در این حوضه که از سال 1378 تا سال 1381 شدت بیشتری داشته و بر منابع آبی آن اثر گذاشته و باعث ایجاد خشکسالی هیدرو لوژیکی در حوضه مورد مطالعه شده است. نتایج آشکار ساخت طی این دوره خشکسالی منجر به کاهش آب دهی در قنات ها، به مقدار 48 درصد در چاه ها، به مقدار 40 درصد و در چشمه ها به مقدار31 درصد شده است.
ژئومورفولوژی اقلیمی دامنه شمالی کیامکی داغ در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دامنه شمالی توده نفوذی کیامکی با توجه به ارتفاع زیاد (3414 متر) و جهت گیری دامنه شمالی آن و نیز نبود عوامل تأثیرگذار دیگر مثل عامل فعالیت های تکتونیکی و ناچیز بودن دخالت های انسانی، نمونه موردی خوبی برای طرح چنین موضوعی میباشد. در این پژوهش، برخی اشکال ژئومورفیکی که ایجاد آن مستلزم گذشت زمانهای طولانی بوده و نقش اقلیم در ایجاد آنها شناخته شده است، از راه کارهای میدانی، تفسیر نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی و عکس های هوایی بررسی شده اند. دره های پرشده، سیستم های پرتگاه- تالوس، تالوس بهمنی، روانه های بلوکی و یخچال های سنگی موروثی از جمله اشکال دامنه ای، فازهای انباشتی و کاوشی، روانه های خرده سنگی، تغییرات در اندازه مواد و تشکیل توفا از جمله پدیده های مرتبط با تغییرات اقلیمی در مخروط افکنه پرسیان هستند. بر اساس نتایج این پژوهش، سیمای ژئومورفیکی منطقه لااقل در کواترنری، از عوامل اقلیمی و تغییرات آن تأثیر پذیرفته است. تحلیل ساختار رخساره ای نهشته های مخروط افکنه و ترتیب لایه ها بر اساس سن نسبی نشان داد که نوع نهشته ها در دوره های گرم از نوع توفا و در دوره های سرد از نوع کنگلومرا بوده است. در بررسی اشکال ژئومورفیکی منطقه آثاری از دوره گرم اوایل هولوسن، دوره سرد «یانگر درایاس» و دوره گرم تر حد فاصل دوره های سرد هم زمان با عصر آهن و عصر کوچک یخبندان، نیز دیده میشود. آن چه مهم است این است که ما باید منتظر واکنش های سریع ژئومورفولوژیکی به تغییرات ناشی از عوامل بیرونی در این گونه نواحی و به خصوص منطقه مطالعه شده باشیم. با توجه به روند افزایشی دمای منطقه، در حال حاضر کنترل و پایش سیستم های هیدرولوژیکی منطقه در کنار توجه به روند افزایشی یا کاهشی دما و بارش، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
بررسی روند تبخیر و تعرق پتانسیل ماهانه گیاه مرجع در زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفاظت محیط زیست و برنامه ریزی توسعه فیزیکی روستا با تاکید بر ارزیابی طرح های هادی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به بررسی موضوع حفاظت محیط زیست و جایگاه آن در برنامه ریزی توسعه فیزیکی، به ویژه طرح های هادی روستایی می پردازد. اگر چه موضوع حفاظت محیط زیست در ابعاد کلان مورد توجه جدی برنامه ریزان و مجریان است، لکن در ابعاد خرد، به ویژه در مقیاس روستاها- که بخش عظیمی از منابع محیطی را در خود جای داده اند- کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، مسأله اصلی در این بررسی، ارزیابی میزان توجه به شاخص های حفاظت محیط زیست در طرح های هادی روستایی به عنوان اصلی ترین طرح های عمرانی اجرایی در نواحی روستایی است. روش تحقیق در این بررسی، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده، بخش اعظم کار مبتنی بر مطالعات طرح های هادی روستایی و نیز انطباق نتایج عملیاتی شدن آنها در محیط های روستایی است. جامعه نمونه در این بررسی، شامل 25 روستا در چهار استان کشور است که طرح های هادی در آنها اجرا شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که مطالعات طرح های هادی روستایی فاقد رویکرد نظام مند فضایی و آمایشی بوده، در عمل به سمت نوعی یکسان سازی فضایی، بدون توجه به تنوعات بارز طبیعی موجود در گستره سرزمین حرکت می کند. راهکارهای پیشنهادی برای ایجاد تحول در این فرآیند، تطبیق شرح خدمات مطالعات طرح های مزبور بر اساس واقعیت های محیطی و مکانی مناطق مختلف، تدوین شاخص های حفاظت محیط زیست روستایی، تعیین حساسیت های زیست- محیطی نواحی مختلف روستایی و ارائه راهکارهایی برای بهکرد وضعیت و کیفیت محیط زیست نواحی روستایی است.
ارزیابی معرف بودن شبکة مناطق حفاظت شده با تأکید بر تنوع زیستی گیاهی (مطالعة موردی: استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به ارزیابی شبکة مناطق حفاظت شده استان چهارمحال و بختیاری از نظر معرفی انواع تیپ ها و گونه های گیاهی خاص آن استان به عنوان جانشین تنوع زیستی کل پرداخته است. مطابق روش ""برنامه ریزی سیستماتیک حفاظت"" که در این تحقیق استفاده شده، در هر ارزیابی و برنامه ریزی حفاظت تنوع زیستی، دو نوع هدف تعریف میشود: درصدی از سطح کل منطقة مورد مطالعه که میتواند به حفاظت اختصاص یابد و درصدی از هر عنصر تنوع زیستی، یا جانشین آن که مورد نظر حفاظت است. در این تحقیق هدف نوع دوم مد نظر بوده و بر اساس ارزشهای بوم شناختی و تهدیدهای موجود برای هر تیپ گیاهی محاسبه شده است. همچنین یک بار حضور در مناطق حفاظت شده به عنوان هدف حفاظتی هر یک از گونه های گیاهی نادر تعیین شد. از 36 تیپ و 52 گونه نادر گیاهی موجود در استان،19 تیپ و 33 گونه به طور کلی در مناطق حفاظت شده موجود معرفی نشده اند، 14 گونه فقط یک بار و 12 تیپ کمتر از حد اهداف تعیین شده در مناطق حفاظت شده، یا شکار ممنوع وجود دارند. مساحت کل مورد نیاز برای بر آورده شدن اهداف تعیین شده برای تمام تیپ های گیاهی 61/15 درصد از استان است که تقریبا دو برابر سطح مناطق حفاظت شده موجود (43/7 درصد) و کمی بیش از سطح حفاظتی موجود با احتساب مناطق شکار ممنوع (76/14 درصد) است. برای بر آورده شدن اهداف تعیین شده برای تیپ ها و گونه های گیاهی به جای بخش وسیعی از مناطق شکار ممنوع موجود که کارایی کمی در حفاظت تنوع زیستی گیاهی دارند اختصاص 18/8 درصد از سطح استان ترجیحاً از بخش جنگلی به منظور پوشش دادن تیپ های گیاهی جنگلی و بخش هایی از کوه کلار و دره بازفت برای پوشش دادن گونه های گیاهی نادر پیشنهاد می شود.
ارزیابی اثرات زیست محیطی احداث آزادراه قمیشلو با استفاده از روش ماتریس ICOLD و چک لیست
حوزه های تخصصی:
ارزیابی یکی از راه های قابل قبول برای دست یابی به اهداف توسعه پایدار است و می تواند به عنوان یک ابزار برنامه ریزی، اثرات بالقوه زیست محیطی که در نتیجه اجرای پروژه های عمرانی و توسعه، پدیدار می شوند را شناسایی و گزینه های منطقی جهت حل آن ها را انتخاب کند. هدف از این مطالعه ارزیابی آثار زیست محیطی آزادراه قمیش لو بر وضعیت پناهگاه حیات وحش قمیش لو که در استان اصفهان قرار دارد، می باشد. ابتدا با مطالعات کتابخانه ای، شناختی واقعی از محیط زیست منطقه به دست آمد و با مرور منابع فنی پروژه، در جهت شناسایی کلیه فعالیت های دو فاز ساختمانی و بهره برداری، اقدام گردید و دو روش ماتریس ICOLD و روش چک لیست جهت ارزیابی اثرات زیست محیطی انتخاب گردید.نتایج مطالعات نشان داد که با توجه به عبور این آزادراه از پناهگاه حیات وحش قمیش لو و بروز خسارت به محیط زیست منطقه، انجام این طرح مردود است. مجموع ارزش های طرح، 182 امتیاز مثبت و 682 امتیاز منفی می باشد. با توجه به بیش تر بودن تعداد اثرات منفی(353)، محیط بیولوژیکی بیش ترین تاثیر منفی را از اجرای طرح مذکور متحمل می شود. در حالی که محیط اجتماعی با امتیاز 95 کم ترین اثرات منفی را دریافت می کند.
پهنه بندی آب و هوایی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل آماری از اثر عناصر جوی بر اُزون سطحی شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
یکی از هفت آلاینده ای که در ایستگاه های آلوده سنجی شهر اصفهان مورد پایش قرار می گیرد گاز اُزون است. بخشی از تولید و انتشار این گاز بطور مستقیم و غیرمستقیم به پارامترهای جوی نسبت داده می شود. هدف این تحقیق مطالعه اثر عوامل جوی بر تغییرات اُزون سطحی در شهر اصفهان است که برای این منظور از روش های آماری همبستگی و رگرسیون خطی چند متغیره برای تحلیل استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد افزایش دما و ساعات آفتابی در سه بازه زمانی ماهانه، فصلی و سالانه ارتباط مستقیم با افزایش اُزون دارد، ولی رطوبت نسبی و وزش سریع ترین باد، رابطه معکوس با افزایش مقدار اُزون دارد. برای مثال ضریب همبستگی بین میانگین اُزون با حداکثر روزانه رطوبت نسبی، متوسط روزانه دما و تعداد ساعات آفتابی به ترتیب برابر 569/0- R= و 533/0+R= 520/0+R= است. در بهترین حالت در فروردین ماه، 6/80 درصد تغییرات اُزون در ایستگاه لاله توسط عناصر جوی تبیین می شود. همچنین بیش از 50 درصد تغییرات اُزون در ایستگاه لاله در 6/30% اوقات سال توسط پارامترهای جوی تبیین می شود. در صورتی این درصد تبیین فقط در 7/16% اوقات در ایستگاه بزرگمهر اتفاق می اُفتد. این نشان می دهد که مقدار اُزون در ایستگاه لاله نسبت به ایستگاه بزرگمهر از عوامل جوی تأثیر بیشتری می پذیرد.
بررسی پتانسیل های اکوتوریسم مناطق کویری و بیابانی اطراف استان یزد، با استفاده از الگوی تحلیل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکوتوریسم پدیده ای نسبتا تازه در صنعت گردشگری است که تنها بخشی از کل این صنعت را تشکیل می دهد و بسیاری از کشورهای جهان را بر آن داشته است که سرمایه گذاری های عمده ای را به این بخش، به لحاظ درآمدزایی فراوان آن، اختصاص دهند. این شکل از گردشگری فعالیت های فراغتی انسان را عمدتا در طبیعت امکان پذیر می سازد و موجب افزایش و قدردانی عمیق تر آنان از طبیعت می شود که در نهایت حس حفاظت و حراست از محیط های طبیعی را در آنان برمی انگیزد و تقویت می کند. آنچه که در این نوع گردشگری اهمیت فراوان دارد موضوع پایداری است، زیرا صنعت گردشگری بدون برنامه ریزی دقیق و توجه به قابلیت های بوم شناختی، محلی، فرهنگی و اجتماعی، مشکلاتی را برای هر منطقه در پی خواهد داشت. از جمله مهم ترین جاذبه های طبیعی، مناطق کویری و بیابانی هستند که حدود 90 درصد از مساحت کشور را به خود اختصاص داده اند. وجود چنین وسعتی از نواحی خشک، لزوم توجه به پتانسیل های مناطق مذکور را در زمینه صنعت اکوتورسیم و ژئوتوریسم، به ویژه در استان یزد که در مرکز ایران و در حاشیه دشت کویر و دشت و بیابان لوت قرار گرفته است، ضروری می سازد. بر این اساس در نوشتار حاضر سعی شده است تا به معرفی پتانسیل های اکوتوریستی کویرهای اطراف استان یزد و دشت و بیابان لوت پرداخته شود و جنبه های مدیریت پایدار گردشگری در این مناطق با رویکرد اکوتوریسم مورد دقت و توجه قرار گیرد. در این تحقیق، تجزیه و تحلیل برمبنای الگوی تحلیل SWOT استوار است و در نهایت با در نظر گرفتن عوامل تاثیرگذار در منطقه شامل چهار گروه ـ نقاط ضعف، قوت، فرصت ها و تهدید ها ـ راهبردهایی هم سو با توسعه پایدار گردشگری در این مناطق ارایه گردیده است.
ارتباط پارامترهای اقلیمی با مرگ و میر جمعیت شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقلیم یکی از عوامل مؤثر بر مرگ و میر انسان است. تغییرات فصلی و روزانه مرگ و میر ارتباط مستقیمی با پارامترهای اقلیمی دارند. این ارتباط برای قرن هاست که شناخته شده است. هدف این مقاله،تحلیل تأثیر پارامترهای اقلیمی بر مرگ و میر جمعیت شهر تهران طی دوره آماری 2002-2005 میباشد.
در این تحقیق با استفاده از روش های آماری رگرسیون و همبستگی پیرسون، مدل ANOVA و تأخیر زمانی روزانه(Lag) به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط پارامترهای اقلیمی با مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی– عروقی، تنفسی و سکته مغزی و مرگ و میر به صورت کلی پرداخته شده است.
نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که بین پارامترهای اقلیمی با مرگ و میر ناشی از بیماریهای مورد مطالعه و مرگ و میر به صورت کلی ارتباط معناداری وجود دارد. هم چنین بین مرگ و میر روزانه ناشی از بیماریهای مورد مطالعه در فصول مختلف تفاوت آشکاری مشاهده میشود. ارتباط بین دما با مرگ و میر به صورت مستقیم است، در حالیکه عامل بارش تأثیر معکوسی بر میزان مرگ و میر دارد. از این رو میتوان گفت که دما نسبت به بارش تأثیر بیش تری بر مرگ و میر دارد. ارتباط پارامترهای اقلیمی با مرگ و میر در فصل زمستان نسبت به دیگر فصول سال بیش تر است و مرگ و میر ناشی از بیماری قلبی- عروقی حساسیت بیش تری را نسبت به دیگر بیماریهای مورد مطالعه نشان میدهد.
اثرات دوره های کم آبی و پرآبی بر کیفیت آب های سطحی حوضه آبریزکشکان
حوزه های تخصصی:
وقوع متناوب دوره های کم آبی و پرآبی در حوضه های آبریز پدیده ایی بدیهی است. وقوع این دوره ها در حوضه آبریز کشکان علاوه بر تاثیر روی وضعیت کمی آب های سطحی، باعث تغییراتی در کیفیت آب این حوضه شده است. لذا،دراین تحقیق با استفاده ازتحلیل رگرسیونی در محیط نرم افزارهای SPSS و Excel دو هدف عمده دنبال شده است. اول بررسی ارتباط بین دوره های کم آبی و پرآبی با پارامترهای کیفیت آب های سطحی حوضه آبریزکشکان، دوم ارزیابی کیفیت آب های سطحی حوضه ذکرشده برای استفاده در مصارف شرب و کشاورزی طی دوره های کم آبی و پرآبی.
به این منظور از آمارآنالیزشده 12 پارامتر کیفیت آب و آمار دبی روزانه هشت ایستگاه هیدرومتری واقع در رودخانه های دهنو، دوآب الشتر، کشکان بالایی، خرم آباد، کشکان میانی، چولهول، مادیان رود و کشکان پایینی در یک دوره آماری 30 ساله (1380-1351) استفاده شده است. منحنی های تداوم جریان برای هر یک از رودخانه های فوق الذکر ترسیم و شاخصQ95 ، به عنوان آستانه خشکسالی هیدرولوژیک از این منحنی ها استخراج گردید. نتایج حاصله نشان داد که در اکثر موارد رابطه لگاریتمی معنی داری بین دوره های کم آبی و پر آبی با پارامترهای کیفیت آب وجود دارد، به دنبال دوره های کم آبی و پر آبی مقادیر پارامترهای کیفیت آب مورد مطالعه در رودخانه های ذیربط نیز سیر صعودی یا نزولی پیدا کرده و منجر به تغییراتی در کیفیت آب های سطحی این حوضه شده است. همچنین با ارزیابی کیفیت آب های سطحی حوضه برای مصارف شرب و کشاورزی مشخص شد طی دوره های متناوب کم آبی و پر آبی آب رودخانه های دهنو، دوآب الشتر، کشکان بالایی، خرم آباد، کشکان میانی و کشکان پایینی جز آب های باکیفیت خوب و در رودخانه های چولهول و مادیان رود قابل قبول و متوسط بوده است.
ارزیابی ضرایب زیست اقلیمی موثر در آسایش انسان مطالعه موردی: شهر یزد
حوزه های تخصصی:
ارزیابی شرایط زیست – اقلیمی امروزه به عنوان ابزاری کار آمد در دست برنامه ریزان منطقه ای به حساب می آید تا با شناسایی نقاط بحرانی ضمن هدایت فعالیت های توسعه ای به مناطق کم خطر، ارزش افزوده سرمایه گذاری ها را در مناسب ترین حالت ممکن در حوزه شهری، عمرانی، سکونتگاهی، معماری و جهانگردی تضمین سازند. بنابراین در این مقاله سعی شد شرایط زیست اقلیمی شهر یزد، بر اساس شاخص های بیکر، ترجونگ، ترموهیگرومتریک و اولگی با استفاده از آمارهای سینوپتیک ایستگاه یزد طی سال های 1995 الی 2007 مورد ارزیابی قرار گیرد.
نتایج حاصله نشان داد که در طول سال طیف وسیعی از شرایط زیست- اقلیمی از فوق العاده داغ تا بسیار خنک در منطقه حاکم است. همچنین در این میان شاخص اولگی که در آن قابلیت تطبیق برای عرض های جغرافیایی زیر 40 درجه پیش بینی شده نسبت به سایر شاخص ها برای تعیین محدوده آسایش مناسب تر ارزیابی شد.
ماه بدر و آسمان صاف ؟
حوزه های تخصصی:
میکرومورفولوژی روانه های گلی گل فشان ناپگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گل فشان ناپگ که یکی از معروف ترین و دیدنی ترین گل فشان های ایران است در غرب بندر چابهار و 17 کیلومتری جنوب غربی روستای کهیر قرار دارد. اگرچه مشخصات کلی این گل فشان توسط پژوهش گران متعدد مورد بررسی قرار گرفته است ولی تاکنون یکی از پدیده های جالب آن که عبارت است از تنوع شدید در میکرومورفولوژی روانه های سطح آن مطالعه نشده است. در این مقاله، پس از معرفی اجمالی گل فشان، ابتدا گل خروجی از نظر ترکیب هیدروشیمیایی و کانی شناختی مطالعه گردیده و سپس هفت نوع سطح دارای میکروفولوژی مختلف شناسایی و با ارایه تصویر تشریح گردیده اند. نحوه تشکیل و موقعیت مکانی و سنی آن ها نیز مورد بررسی قرار گرفته و در پایان به ارتباط تشکیل و تکامل آن ها با اصول زیر بنایی ژئومورفولوژی پرداخته خواهد شد.
تأثیر انحراف معیار هندسی ذرات خاک بر بازتاب طیفی خاک سطحی (مطالعه موردی: پلدختر، استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکنواختی و همگنی ذرات خاک از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر رفتار و ویژگیهای طیفی خاک میباشد. درجه یکنواختی خاک با انحراف معیار هندسی ذرات خاک (g?: Geometric standard deviation of soil particles) سنجیده می شود. در این تحقیق که هدف آن مطالعه اثر g? بر بازتاب طیفی سطح خاک (با بررسی میانگین هندسی قطر ذرات (Geometric mean particle diameter or GMPD :dg) و آهک خاک) می باشد، از اطلاعات ماهواره IRS-P6 سنجنده LISS-III در 17 شهریورماه 1386 استفاده گردید. پس از دریافت و اصلاح داده های خام ماهواره ای، تصحیحات لازم بر روی آن انجام و پردازش هایی شامل: شاخص گیاهی نرمال شده، تجزیه مؤلفه اصلی، فاصله اقلیدسی از خط خاک و طبقه بندی نظارت نشده نیز انجام گرفت. در نهایت با استفاده از روش نمونه برداری طبقه بندی شده تصادفی و بر اساس تصویر رنگی کاذب و واحدهای همگن رنگی در تصویر اصلی منطقه و اطلاعات کمکی، 95 نقطه تعیین و از عمق 5-0 سانتیمتری سطح خاک نمونه برداری انجام گردید. سپس مقادیر آهک، dg و g? برای هر نمونه محاسبه گردید. با استفاده از g? محاسبه شده، کل نمونه ها به دو گروه: 10 >g? (خاک نسبتاً همگن) و 10 ? g? (خاک نسبتاً غیرهمگن) تقسیم شده و سپس روابط همبستگی داده های خاک و بازتاب های طیفی در این دو گروه مورد بررسی قرار گرفتند. مشخص گردید که در گروه اول که شامل خاکهای نسبتاً همگون بوده اند، میانگین هندسی قطر ذرات و آهک خاک دارای روابط همبستگی قوی و بارزتری با اطلاعات ماهواره ای بوده، در حالی که در گروه دوم که شامل خاکهای ناهمگون از نظر g? بودند، دارای روابط همبستگی ضعیف تری با اطلاعات دورسنجی شده بوده اند. بنابراین مشخص گردید که انحراف معیار هندسی ذرات خاک (g?)، دارای اثر بارز و غالبی بر بازتاب طیفی از سطح خاک میباشد.
عوامل ژئومرفولوژیکی باز دارنده در آمایش فضایی شهر لار
حوزه های تخصصی:
شهرستان لارستان یادگاری از ایران باستان است که تاریخ شهرنشینی آن بالغ بر سه هزار سال می باشد و روند رشد شهری آن در طی این مدت طولانی از سیری صعودی و نزولی برخوردار بوده است و موقعیت استرانژویی این شهرستان به علت همجواری با محل احداث پروژه های عظیم نفتی در بنادر عسلویه– پارسیان و دالان از یکسو و نزدیکی به مبادی ورود و خروج کالا ازسوی دیگر موجب رشد شهرنشینی لارستان به صورت چشمگیر شده است و بی شک همراه با رشد شهرنشینی نیاز به واگذاری زمین و تغییر کاربری آن ها کاملا احساس می شود. البته هر چند که این تغییرات توام با پیامدهای خاص است که متاسفانه اکثر آن ها جنبه و ماهیتی منفی دارند، اما با شناخت و آگاهی از نواحی و بررسی پارامترهای مسلط به ناحیه و منطقه و به کارگیری و استفاده بهینه از علوم و فن آوری های جدید می توان به سمت توسعه پایدار حرکت کرد و پرواضح است که جغرافیا و شاخه های بسیار مهم آن به ویژه ژئومورفولوژی به عنوان علم تخصصی و کاربردی می تواند در این فرآیند نقش بسیار مهمی را ایفا کند چرا که شهرها همواره متاثر از پدیده های ژئومورفولوژی می باشند و عمدتا موقعیت شکل گیری آن ها در محیطی رخ می دهد که عرصه عملکرد پدیده های ژئومرفولوژی است. همچنین شهرها در راستای توسعه روز افزون خود، واحدهای مختلف ژئومرفولوژیکی و اراضی متفاوت توپوگرافی را به خود اختصاص می دهند. لذا امکان متاثر شدن از پدیده های ژئومرفولوژی و مسایل ناشی از آن، بیشتر از قبل برای شهرها مهیا می شود. در این برخورد، اگر برخی از اصول و نکات ضروری رعایت نشود، تعادل مورفودینامیک به هم خواهد خورد و خطرات بزرگی، شهرها را تهدید می کند و امکان دارد گاهی شدت این خطرات و بلایا و حوادث به حدی برسد که نتوان خسارت وارده را جبران کرد (رجایی، 1373). پدیده هایی هم چون سیلاب ها و طغیان های رودخانه ای، انواع حرکات دامنه ای، پیامدهای زمین لرزه ها و غیره که شهرها را همواره مورد تهدید قرار می دهند، از عواملی هستند که مستقیما و یا به طور غیر مستقیم به ژئومرفولوژی وابسته اند. در این مجال سعی شده تا عوامل ژئومرفولوژیکی باز دارنده توسعه و عمران شهر لار، به عنوان مرکز مهم تجاری، فرهنگی جنوب کشور که متاسفانه در حال حاضر مورد بی مهری سیاسی قرار گرفته است، تا حد امکان شناسایی، و مطرح شود تا شاید به عنوان مطالعات مقدماتی، جهت برنامه ریزی های عمرانی شهر، برای مسوولین محترم ذیربط مورد استفاده قرار گیرد
پهنه بندی فرایندهای هوازدگی سنگ ها براساس مدل های پلتیر در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوازدگی زمانی رخ می دهد که سنگ های سطحی زمین بر اثر فرایندهای فیزیکی، شیمیایی و یا بیولوژیکی شکسته می شوند و یا تغییر شکل می دهند. این عمل می تواند به وسیله باد، آب، اقلیم، عوامل گیاهی و جانوری صورت گیرد .
این مطالعه براساس مدل های لویس پلتیر قرار دارد که در این مدل ها از دو متغیر متوسط دما و بارش سالانه استفاده شده است . پلتیر با استفاده از این دو متغیر هفت مدل را مشخص کرد که می توانند انواع مختلف پدیده های هوازدگی را توصیف کنند . از بین این مدل ها دو مدل مربوط به رژیم های هوازدگی و رژیم های مورفوژنتیکی در مورد شمال غرب ایران بررسی شد و رژیم های مربوط به هر ایستگاه از روی نمودارها ی مربوط تعیین گردید . به منظور مطالعه و پهنه بندی وضعیت هوازدگی و مناطق ژئومورفولوژیکی در منطقه شمال غرب کشور داده های اقلیمی شامل میانگین بارش و دمای سالانه، 28 ایستگاه سینوپتیک که دارای داده و طول دوره آماری مناسب بودند، از سایت ثبت گردید . در ادامه، بعد از بررسی GIS سازمان هواشناسی برگرفته شد و سپس در یک پایگاه داده در محیط
روند دما و بارش در منطقه مورد مطالعه، رژیم های مربوط به هر ایستگاه از روی مدل های پلتیر تعیین شد و بعد از تولید شدند . Arc map دادن ارزش وزنی به آنها در پایگاه داده ثبت گردید و سپس نقش ههای مربوط در محیط نتایج حاصل نشان داد که از نه وضعیت مورفوژنتیکی موجود در مدل پلتیر، پنج وضعیت در شرایط اقلیمی منطقه اتفاق می افتد، به طوری که بیشتر بخش های شمال غرب کشور در منطقه نیمه خشک قرار می گیرند .
شناسایی الگوهای فرارفت دمایی ایران در سال های سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای دستیابی به الگوهای فرارفت دمایی در سال های سرد، ابتدا براساس متوسط دمای سالانه کشور، پنج سال سرد مشخص گردید. سپس برای تعیین فرارفت های دمایی سه مؤلفه باد مداری، باد نصف النهاری و دمای هوا در تراز 1000 هکتوپاسکال، برای ساعت 12 GMT و در محدوده جغرافیایی 20 تا 50 درجه عرض شمالی و 35 تا 70 درجه طول شرقی، از پایگاه داده های اقلیمی استخراج گردید. فرارفت دمایی برای هر سال با استفاده از برنامه نویسی در محیط نرم افزار گرادس محاسبه گردید و در مرحله بعد تحلیل مؤلفه اصلی بر روی ماتریس داده های فرارفت دمایی انجام گرفت. این تحلیل نشان داد که با پانزده مؤلفه می توان بیش از 93 درصد تغییرات داده ها را تبیین کرد. سپس تحلیلی خوشه ای با روش ادغام وارد، بر روی ماتریس نمرات مؤلفه ها انجام گرفت و براساس مقادیر پانزده مؤلفه در 1827 روز، دوازده الگوی فرارفتی شناسایی گردید. برای هر الگوی فرارفتی یک روز نماینده مشخص شد که معرف فرارفت دمایی در زمان حاکمیت آن الگوست. با مشخص شدن روز نماینده، نقشه های فرارفت دمایی این روزها محاسبه و ترسیم گردید. تحلیل نقشه های روزهای نماینده الگوهای فرارفت دمایی نشان داد که در طی دوره مورد مطالعه، الگوهای فرارفت سرد، به مراتب غلبه بیشتری دارند و از این رو پایین بودن دما در سال های سرد ناشی از فراوانی فرارفت های سرد و یورش توده های هوای سرد و گسترش آن بر پهنه ایران زمین بوده است. فرارفت های دمایی در قالب دو گروه فرارفت های شرقی ناشی از گسترش فراباری سیبری و فرارفت های غربی در نتیجه استقرار بادهای غربی، کشور را در بر می گیرند. بررسی نقشه های روز های نماینده، نشان می دهد که فرارفت های شرقی سطحی اند و شدت بیشتری نیز دارند و در لایه های پایین جَو جابه جا می شوند. این در حالی است که فرارفت های غربی، ملایم ترند و در ترازهای میانی جَو نمود بیشتری دارند. بررسی بسامد فرارفت های دمایی در ماه های سال، نشان داد که الگوهای شماره 9 و 11 و 12 تابستانه اند و در 31 درصد موارد در دوره گرم حادث شده اند. از این رو می توان گفت که فرارفت های دمایی در دوره سرد سال بسامد بیشتری دارند.
بررسی تکتونیک فعال در قلمرو تراست زاگرس منطقه فارسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی مناطق دارای پتانسیل خطر زمین لرزه همواره از دغدغه های اصلی رشته های مرتبط با علوم زمین بوده است و محققان مختلف با نگرش های گوناگون آن را مورد مطالعه قرار داده اند. دانش تکتونیک ژئومورفولوژی نیز با روش شناسی خاص خود به مطالعه این پدیده محیطی پرداخته است. از این رهگذر تعبیر و تفسیر شواهد بر جای مانده از لرزه ها و حرکات تکتونیکی جدید بر چشم اندازها اصول موضوعه این دانش نوپاست. شاخص های تکتونیک فعال از ابزارهای کارآمد برای شناسایی وضعیت تکتونیکی و ارزیابی احتمالی مناطق لرزه خیز به شمار می آید. شاخص هایی چون سینوس جبهه کوهستان، شاخص های دره ای چون شاخص نسبت V شکل دره ها، شاخص پهنا به عمق دره ها، گرادیان طولی رودخانه، شاخص های حوضه ای چون شاخص تقارن حوضه زهکش، شاخص نسبت V شکل و شاخص انتگرال هیپسومتری، از این دست اند. از سویی هم ابرگسل زاگرس در زمره گسل های فعال و اصلی کشورمان است که همواره منشا لرزه های بسیاری در حاشیه خود بوده است و مرز دو زون ساختاری سنندج ـ سیرجان و زاگرس مرتفع است. در این پژوهش حوضه فارسان، که شامل دو زون سنندج ـ سیرجان و زاگرس مرتفع است، به وسیله شش شاخص متفاوت در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با دقت 10 متر مورد آزمایش قرار گرفته و نرخ تکتونیک فعال آن سنجیده شده است. سپس نتایج به دست آمده، با بررسی میدانی مقایسه گردیده اند. نتایج شاخص های متفاوت تبدیل به شاخص IAT شده اند و نقشه پهنه بندی تکتونیکی حوضه فارسان در چهار کلاس بسیار فعال، فعال، نیمه فعال و غیرفعال ترسیم گردیده است. نتیجه به دست آمده این است که در این حوضه گسلی فرعی منشعب از گسل اصلی زاگرس در طول حدود 8350 متر دارای فعالیت تکتونیکی در حد بسیار فعال است. همچنین بخش های زیادی از حاشیه این گسل دارای تکتونیک متوسط است. دو شهر باباحیدر و فارسان در حاشیه گسل های فعال واقع شده اند.