فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
نوسانات اطلس شمالی» الگوی موثری از تغییرپذیری گردش عمومی جو در محدوده برون حاره ای نیمکره شمالی و از عوامل اصلی کنترل عناصر اقلیمی مانند دما و بارش است که دارای اثرات اقتصادی و اجتماعی بزرگی بر بخش های انرژی، کشاورزی، صنعت، حمل و نقل و بهداشت است. در این تحقیق داده های مربوط به شاخص نوسانات فشار سطح در اقیانوس اطلس شمالی و بارش سالانه در یک دوره ی آماری 43 ساله برای ایستگاه هایی از حوضه آبریز دریاچه ارومیه جهت محاسبه ضریب همبستگی و تعیین ترسالی ها و خشکسالی ها مورد استفاده قرار گرفته است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش استفاده از آمار تحلیلی (ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مؤلفه های روند بارش و شاخص نوسانات اطلس شمالی (NAO)، رگرسیون پولی نومیال و رگرسیون غیر خطی) می باشند. نتایج این مطالعه نشان می دهند که بین بارش سالانه ایستگاه های حوضه آبریز دریاچه ارومیه و شاخص نوسانات اطلس شمالی همبستگی منفی ضعیف اما معنی داری بویژه در ترسالی ها و خشکسالی های فراگیر وجود دارد.
بررسی اثرات زیست محیطی استفاده از کودهای کمپوست در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل تغییرات درون دهه ای روند و الگوی فضایی بارش های سالانه و فصلی (مطالعه موردی: نیمه غربی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تحلیل تغییرات درون دهه ای روند و الگوی فضایی بارش های سالانه و فصلی نیمه غربی ایران است. به این منظور داده های روزانه بارش دوره 2015-1986 (طی سه دهه) مورد بررسی قرار گرفت. برای واکاوی تغییرات درون دهه ای بارش از تحلیل الگوی خودهمبستگی فضایی آماره عمومی G* و به منظور بررسی روند تغییرات از تحلیل رگرسیون، آزمون من کندال استفاده شده است. در انجام محاسبات از امکانات برنامه نویسی Matlab و برای عملیات ترسیمی از نرم افزارهای Surfer و GIS بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این است که الگوهای خوشه ای مثبت بارش در مقیاس سالانه بیشتر در امتداد کوههای زاگرس و بخش هایی از غرب منطقه مورد مطالعه می باشد. در مقیاس فصلی الگوی خودهمبستگی فضایی بارش در فصل پاییز و زمستان تقریبا از الگوی سالانه پیروی کرده، در حالی که در فصل بهار الگوی فضایی مثبت بارش بیشتر در بخش های شمالی منطقه مورد مطالعه مشاهده شده است. نتایج حاصل از تغییرات درون دهه ای الگوهای خودهمبستگی فضایی مثبت بارش نیمه غربی ایران نشان می دهد به سمت دوره های اخیر به استثنای فصل زمستان که روند افزایشی نامحسوسی تجربه کرده، در مقیاس سالانه، فصل بهار و پاییز از گستره مکانی الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت بارش کاسته شده است. درحالیکه الگوهای خودهمبستگی فضایی منفی بارش در مقیاس سالانه و فصلی روند کاهشی را تجربه کرده است. با این وجود به جز دوره ی دوم، الگوی فضایی بارش در منطقه مورد مطالعه تغییرات مکانی قابل توجهی نداشته است. نتایج حاصل از تحلیل روند بیانگر این است که در مقیاس سالانه و فصل زمستان اکثر مناطق نیمه غربی کشور از روند کاهشی برخوردار بوده است. در فصل بهار و پاییز با وجود اینکه در منطقه روند افزایشی بارش مشاهده شده ، اما در سطح 95 درصد اطمینان معنی دار نبوده است.
واکاوی سازوکار رخداد مخاطره برف های سنگین جلگه ی گیلان در نیم سده اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ه منظور مطالعه سازوکار همدیدی و دینامیکی بارش های سنگین برف در حاشیه جنوب غربی دریای کاسپین ، برای دوره آماری 50 ساله (2012-1963) مجموعاً 80 روز همراه با بارش سنگین برف در 36 موج بارش شناسایی گردید. نتایج نشان می دهد، بارش های فوق، ماحصل شکل گیری دو الگوی مجزای واچرخندهای سطحی با منشأ قاره ای و اقیانوسی به تنهایی و یا به صورت جفت شده با چرخندهای عرض های پایین تر که حامل شارهای گرما و رطوبت هستند، می باشند که در ترازهای میانی وردسپهر با حرکت مداری امواج غربی همراهی می کنند. شدت عملکرد براساس عواملی مانند محل شکل گیری، استقرار و نحوه گسترش توده هوا در سطح زمین، تقویت یا کاهش فشار مراکز چرخندی و واچرخندی، تغییرات پراسنج های دینامیکی (نظیر تاوایی، سرعت قائم، همگرایی) ناشی از واداشت کوهساری و عوامل ترمودینامیکی حاصل از استقرار و عبور از روی منابع آبی ( واداشت شارهای سطحی)در طول فعالیت سامانه ها و تغییرات میدان باد به ویژه سرعت عبور امواج غربی در وردسپهر میانی ، مرتبط دانست. برش قائم میدان باد نشان دهنده شکل گیری منطقه همگرایی در حد واصل دره شاهرود تا شمال دره منجیل و محل دلتای سفیدرود در لایه های زیرین وردسپهر است.
مدلسازی مکان بهینه استقرار پانل های خورشیدی در پشت بام ساختمان ها با استفاده از GIS ؛ مطالعه موردی حد واسط خیابان وصال تا خیابان قدس شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به موقعیت جغرافیایی و وضعیت مناسب محیطی، انرژی خورشیدی یکی از کارآمدترین انرژی های تجدید پذیر در ایران محسوب می گردد. این تحقیق به دنبال ارائه مدلی در خصوص شناسایی مکان های بهینه استقرار پانل های خورشیدی در محیط شهری می باشد. پتانسیل فراوان و فضای مناسب پشت بام ساختمان ها با ارتفاع زیاد و قرارگیری آن ها در معرض مستقیم نور خورشید و استفاده نکردن بهینه از این فضاها، لزوم مکان گزینی بهینه استقرار پانل ها خورشیدی را برای تولید انرژی ضروری کرده است. در این تحقیق، ابتدا ویژگی مکان های مناسب استقرار پانل های خورشیدی در محیط شهری و منبع تولید لایه های مورد نیاز شناسایی گردید. لایه های مورد نیاز جهت دست یابی به مکان های مناسب استقرار پانل های خورشیدی بر اساس نقشه های 1:2000در نرم افزار ArcGIS تهیه و مدلسازی فضایی با استفاده از عملگر AND منطق بولین و عمگر ضرب در این نرم افزارانجام شد. همچنین از تکنیک میانگین گیری وزن دار ترتیبی(OWA) برای تلفیق نتایج به دست آمده با دو عامل نوع کاربری و میزان جمعیت استفاده شد. بر اساس مشاهدات میدانی، مدل مد نظر ارزیابی شد و از ضریب تاو-کندالb برای تعیین میزان تطابق میان نتایج به دست آمده در مدل و نتایج مشاهدات استفاده شد. نتایج، حاصل ضریبی برابر 771/0 را نشان می دهد که حاکی از رابطه قوی بین دو متغیر و دقت نسبتاً زیاد مدلسازی انجام گرفته است.
تعیین مراحل تحویل ژئومورفولوژیکی دره های نواحی کوهستانی با روش های کلاسیک و ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"انحنای نیمرخ طولی دره های نواحی کوهستانی، که منعکس کننده ویژگی های ژئومورفولوژیک حوضه ها، همچنین بیان کننده رخدادهای تکتونیکی در دره ها و وقوع تغییرات اقلیمی در منطقه هستند. بسیار متفاوت می باشد. از طریق بررسی این انحناها در ارتفاعات مختلف، می توان تحول دره ها را تعیین و در مورد نحوه فعالیت فرآیندهای مختلف کاوشی و انباشتی در سرتاسر دره، اظهار نظر نمود. در این مقاله، سعی شده از طریق روش های کلاسیک و تحلیل های ریاضی، کلیه حوضه ها و دره های اصلی سهند مورد بررسی قرار گیرد و با توجه به میزان انحنای نیمرخ طولی دره ها و با تکیه بر نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی، مراحل تحول دره ها تعیین و علل ناهمگونی های آنها، با توسل به شواهد زمینی توجیه گردد. به همین منظور، برای حوضه های بزرگ و یازده دره اصلی سهند، منحنی های ترسیم شده است، که نشان دهنده نحوه آرایش نیمرخ طولی دره در ارتفاعات مختلف می باشد. سپس با استفاده از داده های حاصل از اندازه گیری فاصله طولی دره ها در ارتفاعات مختلف، تحلیل رگرسیونی صورت گرفته و با بهره گیری از انواع توابع ریاضی، یعنی توابع نمایی، خطی، توانی و لگاریتمی، مراحل تحول هر دره تعیین شده است.
به منظور تفکیک دره هایی که از نظر مراحل تحول، روند یکسانی را طی می کنند، دره های منطقه با توجه به نوع تابع، گروه بندی شده و نتیجه گیری نهایی، با عنایت به شواهد میدانی صورت گرفته است. تفاوت در نوع تابع، در واقع میزان انحنای نیمرخ طولی دره ها و تفاوت در مراحل تحول آنها را نشان می دهد. نتایج حاصل از بررسی ها و تحلیل ها نشان می دهد که در روش کلاسیک، اغلب حوضه ها در مرحله ی بلوغ هستند و از نظر روش ریاضی، آن دسته از دره های سهند که نیمرخ طولی آنها از انحنای بیشتری برخوردار بوده اند، با تابع نمایی ، دره هایی با نیمرخ های دارای انحنای کمتر، با تابع توانی، و نیمرخ های بدون قوس زیاد و تقریبا نزدیک به خط راست، با تابع خطی برازش شده اند."
چالش های ژئوپلیتیکی منابع آبهای زیرزمینی بین المللی با تأکید بر منابع مشترک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نیم قرن گذشته تاکنون، آبهای زیرزمینی به یک منبع حیاتی برای تأمین نیازهای آبی بدل شده است. باتوجه به افزایش تقاضا و رقابت بر سر برداشت از آبهای مشترک، حکمرانی و مدیریت این منابع از یک مسأله محلی به یک چالش ملی و بین المللی تغییر پیدا کرده است. پژوهش حاضر با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی، چالش های حکمرانی بهره برداری از این منابع مشترک شناسایی و به طور خاص، این چالش ها در آبخوان های مشترک ایران بررسی می گردد. در نهایت مشکلات پیش روی ایران در بهره برداری از آبخوان های مشترک تبیین شده و راهکارهای لازم برای مدیریت بهتر بهره برداری از آنها پیشنهاد می گردد. نتایج نشان می دهد که ایران با وجود 11 آبخوان مرزی در شمال غرب و شمال شرق و بحرانی بودن وضعیت 78 درصد منابع آب زیرزمینی خود و همچنین تحرکات منطقه ای کشورهای همسایه، نیازمند اتخاذ رویکردی همکارانه مبتنی بر امنیت انسانی در زمینه آبهای زیرزمینی مشترک است.
جابجایی مکانی موج های زمستانی گرما در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موج های هوای گرم طی دوره سرد سال از موثرترین پدیده های جوی بر بومسامانه های خشکی هستند. بررسی این پدیده در ایران هم به جهت کمبود نسبی بارش و هم وابستگی فراوان منابع تامین آب شیرین به ذخایر برف و ماندگاری زمستانی آنها ضروری است در این پژوهش داده های بالاترین دماهای ماهانه برای 21 ایستگاه هواسنجی در گستره ایران طی سال های 1349 تا 1379، با هدف تعیین موج های هوای گرم دوره سرد سال از آبان تا اردیبهشت از سالنامه های هواشناسی استخراج شد. با شناسایی این موج ها و نیز محاسبه نمره Z داده های ایستگاه ها طی روزهای اوج آنها، هسته های مکانی گرما شناخته شد تا از این طریق الگوهای جابجایی مکانی آنها طی دوره ی 31 ساله مورد مطالعه طراحی شود. نخستین نتایج نشان داد عموم ایستگاه های نزدیک منابع آب به ویژه خلیج فارس هسته های گرم تری را در دوره سرد سال دارند ولی هنگامی که به جای ارقام بالاترین دمای ماهانه ایستگاه ها، از نمره Z آنها استفاده شد؛ هسته های گرما، عموما در ایستگاه های درونی سرزمین ایران به ویژه در محورهای کوهستانی زاگرس و البرز نمایان شدند. بدین ترتیب مشخص گردید شدت روند افزایشی دما در ایستگاه های مناطق کوهستانی و برفگیر شمال غرب، شمال و تا حدودی غرب از مناطق جنوب ایران بیشتر است و ذخایر سالانه برف آنها در آینده با شتاب بیشتری ذوب می شود و میزان رسوبات رودها افزایش می یابد. از این رو شایسته است روند پرشتاب سدسازی های این مناطق با توجه به روندهای اقلیمی با احتیاط بیشتری دنبال شود و ضرورت تقدم اجرای طرح های نفوذ دادن آب (آبخیزداری) بر جمع آوری آن (سدسازی) جدی تر گرفته شود.
نواحی حرارتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاصل تعامل عوامل محلی و الگوهای گردشی در بلند مدت، نوع و حالت آرایش نواحی دمایی در هر پهنه جغرافیایی را تعیین می کند. آگاهی از پراکندگی مکانی دما در پهنه های جغرافیایی، زمینه ساز برنامه ریزی و سیاست گزاری های درست محیطی است. این پژوهش با هدف شناسایی و تفکیک نواحی حرارتی ایران به انجام رسیده است. بدین منظور، داده های شبکه ای دمای بیشینه (حداکثر) ایران از پایگاه داده اسفزاری برداشت شده. داده های این پایگاه یک دوره ی 43 ساله در بازه زمانی روزانه از 1/1/1340 تا 29/12/1383 را می پوشاند و اندازه ی یاخته های شبکه 15×15 کیلومتر است. پس آرایه دمای بیشینه ایران به ابعاد 15705×7187 مبنای شناسایی نواحی حرارتی کشور قرار گرفت. برای تفکیک مکانی نواحی حرارتی، یک تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی با روش ادغام وارد بر روی آرایه داده ها اعمال گردید. نتایج نشان داد که ایران را می توان بر مبنای دمای بیشینه روزانه به پنج ناحیه حرارتی شامل نواحی کوهستانی مرتفع، کوهستانی و کرانه های خزر، پست مرکزی، پست جنوب شرق، کرانه های جنوبی به ترتیب با متوسط دمای 9/ 18، 9/22، 26، 3/28 و5/31 درجه سلسیوس، تفکیک نمود. بررسی ها نشان داد که آرایش نواحی حرارتی تابعی از پیکربندی ناهمواری و عرض جغرافیایی است. تنوع دمایی در استانهای کرمان، فارس و بویژه لرستان و ایلام قابل توجه است. در حالیکه استانهای سیستان و بلوچستان، یزد، خراسان رضوی، سمنان و بخصوص هرمزگان و بوشهر علی رغم وسعت زیاد از تنوع دمایی برخوردار نیستند.
زمین شناسی، کانی سازی، ژئوشیمی و مطالعات مغناطیس سنجی در کانی سازی آهن منطقه کلاته شاهین، استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانی سازی آهن کلاته شاهین در 107 کیلومتری جاده قوچان- نیشابور (استان خراسان رضوی) قرار دارد. توده های نیمه عمیق با ترکیب مونزونیت تا هورنبلند دیوریت پورفیری در آهکهای کرتاسه نفوذ کرده اند. واحدهای رسوبی منطقه از قدیم به جدید شامل آهکهای مربوط به کرتاسه زیرین و میکروکنگلومرا تا ماسه سنگهای مربوط به ائوسن و پلیوسن- کواترنر می باشد. کانی سازی در این منطقه طی دو مرحله هیپوژن و سوپرژن شکل گرفته است. در مرحله هیپوژن، پیریت، مگنتیت و اسپکیولاریت و در مرحله سوپرژن، گوتیت، لیمونیت و هماتیت تشکیل شده اند. بررسی شرایط دمایی و فوگاسیته اکسیژن، دمای تشکیل کانی های هیدروترمالی شرق منطقه را در محدوده کمتر از ºC350 معرفی می نماید. در غرب منطقه، میزان هماتیت و گوتیت بسیار کمتر و اغلب به صورت رگه و رگچه ای همراه با دولومیت هیدروترمالی می باشند. محلولهای هیدروترمالی عامل کانی سازی در غرب منطقه نسبت به شرق با میزان سولفید کمتر، اکسیدان تر و دمای کمتر بوده اند. نتایج آنالیز ژئوشیمی به روش جذب اتمی برای عناصر Fe، Mn، Mg و Ca، نشان دهنده بیشترین میزان آهن (4/30 درصد) در محل ترانشه در شرق منطقه است. آهن و منگنز در محل ترانشه همبستگی مثبت نشان می دهند. همچنین رابطه ای بین میزان این عناصر و فاصله از توده ها وجود ندارد. بنابراین توده های نفوذی منطقه غیربارور بوده و نقشی در کانی سازی ندارند. شدت کل میدان مغناطیسی در 742 نقطه در دو شبکه 5×20 متر اندازه گیری شد. نقشه های شدت کل میدان مغناطیسی، انتقال به قطب و همچنین ادامه به سمت بالا با نرم افزار Mapper ER تهیه شد. بررسی نقشه های تهیه شده، وجود آنومالی های A، B، C، F، E، D1، D2 و D3 را در منطقه نشان می دهد. با توجه به این که در فاصله تقریباً 40 متری آنومالی های B وC ، توده هورنبلند دیوریت پورفیری رخنمون دارد، این احتمال وجود دارد که منبع آنومالی ها مربوط به توده نفوذی باشد. از طرفی به دلیل وجود کانی سازی هماتیت در آهک های منطبق بر آنومالی های B و C این احتمال نیز وجود دارد که منبع این آنومالی ها مربوط به کانی سازی مگنتیت در عمق باشد. بنابراین در محل این دو آنومالی، حفاری اکتشافی پیشنهاد می شود.
پهنه آبی شمال ایران: خزر یا کاسپین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریای شمالی ایران در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود دارای نام های گوناگونی بوده است به طوری که در منابع مختلف تاریخی و جغرافیایی می توان بیش از60 نام را یافت. این نام های جغرافیایی هر یک وجه تسمیه خاص خود را داشته و در برهه های زمانی خاص قوام و دوام یافته، گاهی بر کل دریا و گاهی بر قسمت خاصی از آن در بین اقوام و ملت های مختلف کاربرد داشته است. کمتر عارضه جغرافیایی در جهان است که این تعداد نام بر خود دیده باشد؛ از نام اقوام گرفته تا نام مکان های پیرامونی و یا حتی اسامی عام که به موضوعی خاص اشاره نداشته باشد. این روند غیر معمول پس از حمله عرب ها به سرزمین ایران تا کنون ادامه داشته و در حال حاضر نیز به موضوعی در خور بحث بدل شده است و جا دارد اندیشمندان و صاحبنظران جهت پایان دادن به این همه گوناگونی، ذکر نام آن را در منابع جغرافیایی با در نظر گرفتن ویژگی های تاریخی و فرهنگی ملت ایران به کار گیرند. مقاله حاضر با استفاده از شیوه مطالعه کتابخانه ای و تطبیق اسناد در طی ادوار تاریخی سعی در کالبد شکافی موضوع، جهت نامگذاری این پهنه آبی مطابق با منافع ملی دارد.
بررسی سطح ایستابی آب زیرزمینی دشت اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب های زیرزمینی منبع بسیار مهمی برای تأمین آب مصرفی در بخش های کشاورزی، صنعت و شرب دشت اردبیل است. از این رو، بررسی تغییرات منابع آب زیرزمینی در برنامه ریزی و مدیریت پایدار این منابع اهمیت فراوانی دارد. در این پژوهش، هدف سطح بندی وضعیت دهستان های موجود در دشت اردبیل به لحاظ بحران آب زیرزمینی و تغییرات آن طی سال های 1360 و 1391 است. بنابراین، از اطلاعات 39 چاه پیزومتری موجود در سطح دشت اردبیل (اخذ شده از سازمان آب منطقه ای) استفاده شد. با استفاده از تکنیک وزن دهی جمعی ساده ی فازی و روش های درون یابی، سطح ایستابی پیزومترها درون یابی و نحوه ی تغییرات سطح ایستابی آن ها طی این دو دوره نمایش داده شدند. سپس، نقشه ی نهایی فازی شده و وزن دار از دو نقشه ی سال 60 و سال 91 تهیه گردید. نتایج تحلیل، کاهش تقریباً 47 درصدی سطح ایستابی را در سال 1391 نسبت به سال 1360 نشان می دهد. سرانجام، با استفاده از اطلاعات به دست آمده می توان گفت که دهستان های شرقی، ویلکیج مرکزی و فولادلوی شمالی بیشترین تغییرات را به لحاظ افت سطح آب زیرزمینی داشته اند که قسمت شرق و جنوب شرق دشت را شامل می شوند. همچنین، دهستان های شمالی دشت نیز به سمت بحران پیش می روند که، با توجه به نقشه ی سطح کشت و تراکم چاه عمیق، برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی را در این ناحیه می توان عامل اصلی بحران قلمداد کرد
بررسی آماری دورههای بارش روزانه در ایران
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش دادههای بارش روزانه ۴۶ ایستگاه هواشناسی برای یک دوره آماری ۳۰ساله از سال ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۵ از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد و برای بررسی دورههای بارش در ایران مورد استفاده قرارگرفت. نتایج نشان داد که بیشترین دوره بارشی در همه ایستگاهها دوره بارش یک روزه است. بررسی تغییرات احتمالی دورههای بارش که با استفاه از آزمونهای ناپارامتری فریدمن و ویلکاکسون برای تکتک ایستگاهها و سپس برای کل ایران (مجموع ایستگاه ها) انجام شد، معلوم شد که در بین ۴۶ ایستگاه، ۱۴ ایستگاه هرکدام در یک یا دو دوره بارش و در کل ایران، هرچهار دوره بارشی دارای تغییراتی در طول دوره آماری هستند. بررسی تاثیر عوامل مستقل عرض جغرافیایی و ارتفاع بر روی نسبت دورههای بارش نشان داد که عرض جغرافیایی بر روی نسبت دوره بارش یک روزه موثر است به نحوی که با کاهش عرض جغرافیایی نسبت بارش یک روزه کاهش می یابد اما عامل ارتفاع نقشی ندارد. کلید واژگان: ایران، دوره بارش، آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون ناپارامتری فریدمن و ویلکاکسون، رگرسیون چندگانه
تحول تاریخی طبیعی زاینده رود و شکل گیری مدنیّت در حاشیة آن
حوزه های تخصصی:
یکی از روشهای بررسی تغییرات اقلیمی و مکانیسم ردیابی آن بویژه در دوران چهارم، بازشناسی فرمهای ارضی است (موضوع مهم زمین ریخت شناسی) حاکمیت و استمرار هر اقلیمی بر منطقه، سبب عملکرد یک سیستم شکل زایی در آن منطقه می شود؛ لذا آنچه بعنوان پدیده های ژئومرفولوژی در سطح خارجی پوسته برجای می ماند، بعنوان میراث اقلیمی گذشته، کلیدی در حل معمای تحولات و تغییرات آن محیط می تواند محسوب شود. اگر نظریة «دریاچه های دوران چهارم بستر بروز مدنیّت در ایران» (رامشت،77 13) را بپذیریم، درخواهیم یافت که از نظر تاریخی این گونه مطالعات می تواند کمک فراوانی در شناخت بهتر استقرار شهرنشینی و سکونتگاههای بشری بنماید. این مقاله فشرده ای از یک کار تحقیقی ژئومرفولوژی در بخش علیای حوضة آبریز زاینده رود است که به روش استقرایی و با تکیه بر بازشناسی پدیده های ژئومرفیک حاشیة ساحل دریاچة زاینده رود و در قالب برهان خلف صورت گرفته و نتایج آنرا می توان به این شکل بیان داشت: دریاچة فعلی سد زاینده رود، بقایای یک دریاچة طبیعی بوده است و بر خلاف نظر «اوبرلندر» محقق آمریکایی که بخش علیای حوضة زاینده رود را قسمتی از حوضة آبریز کارون معرفی کرده، خود یک حوضة بسته داخلی بوده است. رودخانة زاینده رود بعد از پارگی دریاچه بصورت یک رودخانة دایمی در آمده و هسته های اولیة سکونتگاهی در بخش وسطای آن بوجود آمده است.
کاربرد ژئومورفولوژی در اکتشاف منابع نفتی در طاقدیسهای بانکول و دنه خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویژگیهای مورفومتریک طاقدیسها می توانند نقش مهمی در شناسایی طاقدیسهای دارای منابع نفتی ایفا کنند. هدف این تحقیق بررسی نقش ژئومورفولوژی در اکتشاف منابع نفتی در طاقدیس نفت خیز بانکول و طاقدیس بدون نفت دنه خشک، با استفاده از شاخص های ژئومورفیک می باشد. جهت دستیابی به این هدف، نقشه های توپوگرافی 1:50000 و زمین شناسی 1:100000 و 1:250000، رقومی شدند و اطلاعات زمین شناسی و توپوگرافی استخراج گردید. براساس تصاویر ماهواره ای کویک برد و مطالعات میدانی، مورفومتری طاقدیس ها استخراج شد. در این تحقیق از شاخص های ژئومورفولوژیک نسبت جهت(AR)، تقارن چین-خوردگی(FSI)، سینوسیته جبهه طاقدیس(FFS)، تراکم زهکشی(Dd)، الگوی زهکشی و سطوح مثلثی شکل جهت تفکیک طاقدیس های فعال و غیر فعال از نظر تکتونیکی استفاده شد. مقادیر بالای AR ، FFS و Dd، مقدار پائین FSI، وجود سطوح مثلثی بزرگ و همچنین الگوی زهکشی راست گوشه در طاقدیس غیر نفتی دنه خشک نشان دهنده وجود تکتونیک فعالتر این طاقدیس نسبت به طاقدیس بانکول است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که عدم وجود نفت در طاقدیس دنه خشک را می توان تا حدودی با مکانیسم چین خوردگی سطح- خنثی توجیه نمود. تکامل و فشردگی طاقدیس دنه خشک باعث جابجایی سطح خنثی به سمت پائین و به موجب آن اتصال شکستگیهای فشاری و کششی شده و بنابراین به مهاجرت و فرار نفت به سطح منجر شده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که پارامترهای مورفومتریک مذکور دارای کارایی مناسبی جهت تفکیک طاقدیسهای دارای نفت و غیر نفتی هستند. در مجموع می توان نتیجه گرفت که طاقدیسهای غیر نفتی دارای مورفولوژی فشرده تر و فرسایش یافته تر هستند در حالی که طاقدیسهای نفتی، جوانتر، عریض تر و کمتر فرسایش یافته اند.
ارزیابی مدل های برآورد تبخیر- تعرق پتانسیل و توزیع مکانی سالانه آن در حوضه جنوبی رود ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورد دقیق تبخیر ـ تعرق پتانسیل برای بسیاری از مطالعات مربوط به کشاورزی و بیلان آب ضروری است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدلهای مختلف برآورد تبخیر ـ تعرق پتانسیل سالانه در حوضه جنوبی رود ارس انجام شده است. برای این منظور دادههای ماهانه 6 ایستگاه سینوپتیک شامل میانگین دما، حداقل دما، حداکثر دما، سرعت باد، ساعات آفتابی، متوسط و حداقل رطوبت نسبی در طی دوره آماری 20 سـاله (2005-1986) استفاده شده است. پس از بازسازی دادههای مفقوده و بررسی ایستگاهها از نظر مرجع (خوب آبیاری شده) یا غیرمرجع بودن، مـقادیرتبخیر ـ تعرق پتانسیل با استفاده از 9 فرمول معتبر (فائو- پنمن- مانتیس، بلانی- کریدل، هارگریوزـ سامانی، ماکینگ، تورک، روش استاندارد شده [1]ASCE، کیمبرلی ـ پنمن، پنمن و پریستلی ـ تیلور) در نرمافزار REF-ET محاسبه شد. جهت تعیین بهترین روش برای منطقه مورد مطالعه، مقادیر تبخیرـ تعرق پتانسیل به دست آمده از روشهای محاسباتی فوق، بر استفاده از همبستگی و مجذور میانگین اختلاف مربعات با دادههای تشتک تبخیر مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد بین روش بلانی ـ کریدل و دادههای تشتک تبخیر ضریب همبستگی بالایی وجود دارد و این روش به عنوان بهترین روش برای منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. سپس بر اساس روش مذکور و استفاده از روش درونیابی، نقشه هم تبخیر ـ تعرق پتانسیل برای حوضه جنوبی رود ارس ترسیم گردید.
بررسی تاثیر تکتونیک در ویژگیهای مورفومتریک شبکه زهکشی و سطوح مثلثی شکل تاقدیس دنه خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاقدیس دنه خشک در استان کرمانشاه نمونه ای تیپیک از یک تاقدیس در حال رشد در زون ساختمانی زاگر س چین خورده است. هدف این تحقیق بررسی نقش تکتونیک در ویژگیهای سطوح مثلثی شکل، تراکم و الگوی زهکشی در تاقدیس مذکور است. ابعاد سطوح مثلثی شکل با استفاده از تصویر ماهواره ای کویک برد و مطالعات میدانی تعیین شد. شبکه های زهکشی به کمک نقشه های توپو گرافی 50000/1 و تصویر ماهواره ای کویک برد تعیین گردید و سپس وارد نرم افزار ILWIS گردید. درجه بندی آبراهه ها به روش استراهلر انجام و طول آبراهه ها با درجات مختلف تعیین گردید. شیب ساختمانی لایه ها در جبهه کوهستان با استفاده از دستگاه شیب سنج محاسبه شد. بر اساس شیبهای ساختمانی اندازه گیری شده و عرض پهلوی تاقدیس در بخشهای مختلف، تاقدیس مورد مطالعه به 8 زون تکتونیکی تقسیم شد. میانگین شیب ساختمانی، میانگین طول قاعده سطوح مثلثی، میانگین مساحت سطوح مثلثی و تراکم زهکشی آبراهه های درجه 1 در زونهای تکتونیکی محاسبه گردید. نتایج این تحقیق نشان می دهد رابطه مستقیم معنی داری بین میانگین شیب لایه ها و میانگین طول قاعده مثلثها با ضریب همبستگی مناسب(92%) وجود دارد به طوریکه با افزایش میانگین شیب لایه ها، میانگین طول قاعده مثلثها نیز افزایش می یابد. همچنین با افزایش میانگین شیب لایه ها، میانگین مساحت سطوح مثلثی شکل نیز افزایش می یابد. مطالعه حاضر نشان می دهد که سطوح مثلثی شکل در زونهای با شیب ساختمانی تند (زونهای 3، 4 و 5 ) تشکیل شده اند. نتیجه این تحقیق نشان می دهد با کاهش عرض پهلوی تاقدیس، تراکم زهکشی آبراهه های درجه 1 افزایش می یابد به طوری که بیشترین تراکم زهکشی آبراهه های درجه 1 (39/3 کیلومتر در کیلومتر مربع) مربوط به زون 8 است که کمترین عرض را دارد. بررسی ها نشان می دهد که سر شاخه آبراهه ها در دو انتهای شمال غربی و جنوب شرقی تاقدیس مورد مطالعه دارای انحراف به سمت مرکز تاقدیس است که این امر بیانگر رشد طولی تاقدیس به سمت شمال غرب و جنوب شرق است. به طور کلی نتیجه تحقیق حاضر بیانگر آن است که پارامتر هایی مانند سطوح مثلثی شکل، تراکم زهکشهای درجه 1 و الگوی زهکشی شاخصهای مناسبی برای تعیین تکتونیکهای فعال و تفاوتهای محلی آن در تاقدیس مورد مطالعه می باشند.
پتانسیل تولید سیل در حوضه های آبخیز با استفاده از مدل HEC_HMS در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی(مطالعه موردی حوضه معرف کسیلیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربردسامانه و مجموعه های فازی در پهنه بندی دمایی (استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش سامانه ها و خوشه بندی فازی، یکی ازتکنیک های نو در شناخت پدیده های است که با تاکید بربیان متغیرهای زبانی و شاخص های میزان درجه عضویت اعضای، میانگین و عرض همپوشانی به کمک قوانین استنتاج فازی انجام می پذیرد. این سامانه که بر پایه نقش تمامی اجزای یک سیستم در شکل گیری یک پدیده استوار است، هدف اصلی نشان داده مرزهای در فضای خاکستری در خصوص جداسازی جوامع از یکدیگر دارد.لذا دما به عنوان یک عنصر افلیمی که دارای پیوستگی آثار خارج از منطق دو دویی است، انتخاب شده و البته، استان چهارمحال و بختیاری به عنوان یک پهنه متنوع اقلیمی با نمودهای خاص و قابل توجه انتخاب شده است. در این مطالعه به منظور شناخت پهنه های دمایی، استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از روش مجموعه ها و خوشه بندی فازی طبقه بندی شده است.بررسی ها در این استان با استفاده از روش فازی و خوشه بندی آن بر اساس فاصله اقلیدسی حکایت از وجود سه گروه دمایی شهرکرد با متوسط دمایی 13-11 درجه سانتیگراد(ناحیه سرد)، کوهرنگ با متوسط دمایی 11-8 درجه سانتی گراد(بسیار سرد)، وگروه لردگان با متوسط دمایی 20-14 درجه سانتی گراد(معتدل و نیمه گرم) دارد. این تنوع دمایی در محدوده استان منجر به واحدهای ارضی متعدد،توان اکولوژیک متنوع سرزمین و پوشش گیاهی متفاوت شده است.