فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۴٬۷۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
ویژگیهای مورفومتریک طاقدیسها می توانند نقش مهمی در شناسایی طاقدیسهای دارای منابع نفتی ایفا کنند. هدف این تحقیق بررسی نقش ژئومورفولوژی در اکتشاف منابع نفتی در طاقدیس نفت خیز بانکول و طاقدیس بدون نفت دنه خشک، با استفاده از شاخص های ژئومورفیک می باشد. جهت دستیابی به این هدف، نقشه های توپوگرافی 1:50000 و زمین شناسی 1:100000 و 1:250000، رقومی شدند و اطلاعات زمین شناسی و توپوگرافی استخراج گردید. براساس تصاویر ماهواره ای کویک برد و مطالعات میدانی، مورفومتری طاقدیس ها استخراج شد. در این تحقیق از شاخص های ژئومورفولوژیک نسبت جهت(AR)، تقارن چین-خوردگی(FSI)، سینوسیته جبهه طاقدیس(FFS)، تراکم زهکشی(Dd)، الگوی زهکشی و سطوح مثلثی شکل جهت تفکیک طاقدیس های فعال و غیر فعال از نظر تکتونیکی استفاده شد. مقادیر بالای AR ، FFS و Dd، مقدار پائین FSI، وجود سطوح مثلثی بزرگ و همچنین الگوی زهکشی راست گوشه در طاقدیس غیر نفتی دنه خشک نشان دهنده وجود تکتونیک فعالتر این طاقدیس نسبت به طاقدیس بانکول است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که عدم وجود نفت در طاقدیس دنه خشک را می توان تا حدودی با مکانیسم چین خوردگی سطح- خنثی توجیه نمود. تکامل و فشردگی طاقدیس دنه خشک باعث جابجایی سطح خنثی به سمت پائین و به موجب آن اتصال شکستگیهای فشاری و کششی شده و بنابراین به مهاجرت و فرار نفت به سطح منجر شده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که پارامترهای مورفومتریک مذکور دارای کارایی مناسبی جهت تفکیک طاقدیسهای دارای نفت و غیر نفتی هستند. در مجموع می توان نتیجه گرفت که طاقدیسهای غیر نفتی دارای مورفولوژی فشرده تر و فرسایش یافته تر هستند در حالی که طاقدیسهای نفتی، جوانتر، عریض تر و کمتر فرسایش یافته اند.
واکاوی سازوکار رخداد مخاطره برف های سنگین جلگه ی گیلان در نیم سده اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ه منظور مطالعه سازوکار همدیدی و دینامیکی بارش های سنگین برف در حاشیه جنوب غربی دریای کاسپین ، برای دوره آماری 50 ساله (2012-1963) مجموعاً 80 روز همراه با بارش سنگین برف در 36 موج بارش شناسایی گردید. نتایج نشان می دهد، بارش های فوق، ماحصل شکل گیری دو الگوی مجزای واچرخندهای سطحی با منشأ قاره ای و اقیانوسی به تنهایی و یا به صورت جفت شده با چرخندهای عرض های پایین تر که حامل شارهای گرما و رطوبت هستند، می باشند که در ترازهای میانی وردسپهر با حرکت مداری امواج غربی همراهی می کنند. شدت عملکرد براساس عواملی مانند محل شکل گیری، استقرار و نحوه گسترش توده هوا در سطح زمین، تقویت یا کاهش فشار مراکز چرخندی و واچرخندی، تغییرات پراسنج های دینامیکی (نظیر تاوایی، سرعت قائم، همگرایی) ناشی از واداشت کوهساری و عوامل ترمودینامیکی حاصل از استقرار و عبور از روی منابع آبی ( واداشت شارهای سطحی)در طول فعالیت سامانه ها و تغییرات میدان باد به ویژه سرعت عبور امواج غربی در وردسپهر میانی ، مرتبط دانست. برش قائم میدان باد نشان دهنده شکل گیری منطقه همگرایی در حد واصل دره شاهرود تا شمال دره منجیل و محل دلتای سفیدرود در لایه های زیرین وردسپهر است.
جابجایی مکانی موج های زمستانی گرما در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موج های هوای گرم طی دوره سرد سال از موثرترین پدیده های جوی بر بومسامانه های خشکی هستند. بررسی این پدیده در ایران هم به جهت کمبود نسبی بارش و هم وابستگی فراوان منابع تامین آب شیرین به ذخایر برف و ماندگاری زمستانی آنها ضروری است در این پژوهش داده های بالاترین دماهای ماهانه برای 21 ایستگاه هواسنجی در گستره ایران طی سال های 1349 تا 1379، با هدف تعیین موج های هوای گرم دوره سرد سال از آبان تا اردیبهشت از سالنامه های هواشناسی استخراج شد. با شناسایی این موج ها و نیز محاسبه نمره Z داده های ایستگاه ها طی روزهای اوج آنها، هسته های مکانی گرما شناخته شد تا از این طریق الگوهای جابجایی مکانی آنها طی دوره ی 31 ساله مورد مطالعه طراحی شود. نخستین نتایج نشان داد عموم ایستگاه های نزدیک منابع آب به ویژه خلیج فارس هسته های گرم تری را در دوره سرد سال دارند ولی هنگامی که به جای ارقام بالاترین دمای ماهانه ایستگاه ها، از نمره Z آنها استفاده شد؛ هسته های گرما، عموما در ایستگاه های درونی سرزمین ایران به ویژه در محورهای کوهستانی زاگرس و البرز نمایان شدند. بدین ترتیب مشخص گردید شدت روند افزایشی دما در ایستگاه های مناطق کوهستانی و برفگیر شمال غرب، شمال و تا حدودی غرب از مناطق جنوب ایران بیشتر است و ذخایر سالانه برف آنها در آینده با شتاب بیشتری ذوب می شود و میزان رسوبات رودها افزایش می یابد. از این رو شایسته است روند پرشتاب سدسازی های این مناطق با توجه به روندهای اقلیمی با احتیاط بیشتری دنبال شود و ضرورت تقدم اجرای طرح های نفوذ دادن آب (آبخیزداری) بر جمع آوری آن (سدسازی) جدی تر گرفته شود.
بررسی آماری دورههای بارش روزانه در ایران
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش دادههای بارش روزانه ۴۶ ایستگاه هواشناسی برای یک دوره آماری ۳۰ساله از سال ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۵ از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد و برای بررسی دورههای بارش در ایران مورد استفاده قرارگرفت. نتایج نشان داد که بیشترین دوره بارشی در همه ایستگاهها دوره بارش یک روزه است. بررسی تغییرات احتمالی دورههای بارش که با استفاه از آزمونهای ناپارامتری فریدمن و ویلکاکسون برای تکتک ایستگاهها و سپس برای کل ایران (مجموع ایستگاه ها) انجام شد، معلوم شد که در بین ۴۶ ایستگاه، ۱۴ ایستگاه هرکدام در یک یا دو دوره بارش و در کل ایران، هرچهار دوره بارشی دارای تغییراتی در طول دوره آماری هستند. بررسی تاثیر عوامل مستقل عرض جغرافیایی و ارتفاع بر روی نسبت دورههای بارش نشان داد که عرض جغرافیایی بر روی نسبت دوره بارش یک روزه موثر است به نحوی که با کاهش عرض جغرافیایی نسبت بارش یک روزه کاهش می یابد اما عامل ارتفاع نقشی ندارد. کلید واژگان: ایران، دوره بارش، آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون ناپارامتری فریدمن و ویلکاکسون، رگرسیون چندگانه
تحلیل نقش پدیده ی NAO در نوسانات سالانهی بارش حوضه ی آبریز دریاچه ارومیه
حوزههای تخصصی:
نوسانات اطلس شمالی» الگوی موثری از تغییرپذیری گردش عمومی جو در محدوده برون حاره ای نیمکره شمالی و از عوامل اصلی کنترل عناصر اقلیمی مانند دما و بارش است که دارای اثرات اقتصادی و اجتماعی بزرگی بر بخش های انرژی، کشاورزی، صنعت، حمل و نقل و بهداشت است. در این تحقیق داده های مربوط به شاخص نوسانات فشار سطح در اقیانوس اطلس شمالی و بارش سالانه در یک دوره ی آماری 43 ساله برای ایستگاه هایی از حوضه آبریز دریاچه ارومیه جهت محاسبه ضریب همبستگی و تعیین ترسالی ها و خشکسالی ها مورد استفاده قرار گرفته است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش استفاده از آمار تحلیلی (ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مؤلفه های روند بارش و شاخص نوسانات اطلس شمالی (NAO)، رگرسیون پولی نومیال و رگرسیون غیر خطی) می باشند. نتایج این مطالعه نشان می دهند که بین بارش سالانه ایستگاه های حوضه آبریز دریاچه ارومیه و شاخص نوسانات اطلس شمالی همبستگی منفی ضعیف اما معنی داری بویژه در ترسالی ها و خشکسالی های فراگیر وجود دارد.
پهنه آبی شمال ایران: خزر یا کاسپین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دریای شمالی ایران در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود دارای نام های گوناگونی بوده است به طوری که در منابع مختلف تاریخی و جغرافیایی می توان بیش از60 نام را یافت. این نام های جغرافیایی هر یک وجه تسمیه خاص خود را داشته و در برهه های زمانی خاص قوام و دوام یافته، گاهی بر کل دریا و گاهی بر قسمت خاصی از آن در بین اقوام و ملت های مختلف کاربرد داشته است. کمتر عارضه جغرافیایی در جهان است که این تعداد نام بر خود دیده باشد؛ از نام اقوام گرفته تا نام مکان های پیرامونی و یا حتی اسامی عام که به موضوعی خاص اشاره نداشته باشد. این روند غیر معمول پس از حمله عرب ها به سرزمین ایران تا کنون ادامه داشته و در حال حاضر نیز به موضوعی در خور بحث بدل شده است و جا دارد اندیشمندان و صاحبنظران جهت پایان دادن به این همه گوناگونی، ذکر نام آن را در منابع جغرافیایی با در نظر گرفتن ویژگی های تاریخی و فرهنگی ملت ایران به کار گیرند. مقاله حاضر با استفاده از شیوه مطالعه کتابخانه ای و تطبیق اسناد در طی ادوار تاریخی سعی در کالبد شکافی موضوع، جهت نامگذاری این پهنه آبی مطابق با منافع ملی دارد.
پهنه بندی خطر زمین لرزه و اولویت بندی بهسازی مساکن دراستان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنهبندی مناطق براساس نقش عوامل مخرب محیطی عبارت است از تقسیم کردن نواحی جغرافیایی به درجات مختلف بر حسب واکنش در مقابل بلایای طبیعی. منطقه مورد مطالعه دارای نامناسبترین و کمدوامترین مصالح ساختمانی در برابر خطر زمینلرزه است. به همین دلیل ابتدا وضعیت لرزهخیزی در نقاط مختلف استان مشخص، سپس وضعیت دوام و نوع مصالح ساختمانی به کار برده شده در هر یک از این پهنهها مشخص گردید و در نهایت اولویتهایی برحسب شدت خطر زمینلرزه و میزان دوام بناها در جهت استفادة برنامهریزان برای در اولویت قرار دادن نواحی، با خطر بالا و بناهای کم دوام جهت بهسازی و بازسازی این پهنهها صورت گرفته است. دراین راستا ابتدا مهمترین عوامل موثر در منطقه به عنوان عوامل اصلی در وقوع زمین لرزه شناسایی گردیده، سپس لایه های اطلاعاتی بااستفاده از GIS ساخته و وزن دهی شده اند. در نهایت دراین تحقیق مدل پهنه بندی به دست آمده با وضعیت ساختمانها در هر شهرستان مقایسه و اولویت بندی شده اند.
تعیین مراحل تحویل ژئومورفولوژیکی دره های نواحی کوهستانی با روش های کلاسیک و ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"انحنای نیمرخ طولی دره های نواحی کوهستانی، که منعکس کننده ویژگی های ژئومورفولوژیک حوضه ها، همچنین بیان کننده رخدادهای تکتونیکی در دره ها و وقوع تغییرات اقلیمی در منطقه هستند. بسیار متفاوت می باشد. از طریق بررسی این انحناها در ارتفاعات مختلف، می توان تحول دره ها را تعیین و در مورد نحوه فعالیت فرآیندهای مختلف کاوشی و انباشتی در سرتاسر دره، اظهار نظر نمود. در این مقاله، سعی شده از طریق روش های کلاسیک و تحلیل های ریاضی، کلیه حوضه ها و دره های اصلی سهند مورد بررسی قرار گیرد و با توجه به میزان انحنای نیمرخ طولی دره ها و با تکیه بر نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی، مراحل تحول دره ها تعیین و علل ناهمگونی های آنها، با توسل به شواهد زمینی توجیه گردد. به همین منظور، برای حوضه های بزرگ و یازده دره اصلی سهند، منحنی های ترسیم شده است، که نشان دهنده نحوه آرایش نیمرخ طولی دره در ارتفاعات مختلف می باشد. سپس با استفاده از داده های حاصل از اندازه گیری فاصله طولی دره ها در ارتفاعات مختلف، تحلیل رگرسیونی صورت گرفته و با بهره گیری از انواع توابع ریاضی، یعنی توابع نمایی، خطی، توانی و لگاریتمی، مراحل تحول هر دره تعیین شده است.
به منظور تفکیک دره هایی که از نظر مراحل تحول، روند یکسانی را طی می کنند، دره های منطقه با توجه به نوع تابع، گروه بندی شده و نتیجه گیری نهایی، با عنایت به شواهد میدانی صورت گرفته است. تفاوت در نوع تابع، در واقع میزان انحنای نیمرخ طولی دره ها و تفاوت در مراحل تحول آنها را نشان می دهد. نتایج حاصل از بررسی ها و تحلیل ها نشان می دهد که در روش کلاسیک، اغلب حوضه ها در مرحله ی بلوغ هستند و از نظر روش ریاضی، آن دسته از دره های سهند که نیمرخ طولی آنها از انحنای بیشتری برخوردار بوده اند، با تابع نمایی ، دره هایی با نیمرخ های دارای انحنای کمتر، با تابع توانی، و نیمرخ های بدون قوس زیاد و تقریبا نزدیک به خط راست، با تابع خطی برازش شده اند."
بررسی اجمالی اقلیم ایران با تاکید به روش SIAP
حوزههای تخصصی:
اقلیم و پارامترهای مربوط به آن از جمله بارش، دما، رطوبت، ... و تغییرات احتمالی این عناصر در طول دوره ی زمانی نقش بسزایی در محیط زندگی انسان دارد. لذا شناخت عناصر مذکور و تغییرات مربوط از طریق بررسی کمی و مدل بندی آماری پارامترها امکان بهره وری بهینه از طبیعت و امکانات خدادادی آن را فراهم می سازد . در مطالعه حاضر، از آمار بارش ایستگاه های سینوپتیک ایران با دوره ی آماری بلند مدت بعد از بازسازی داده ها و اعمال آزمون همگنی، استفاده شده است. با استفاده از فرمول SIAP نقشه ی پهنه بندی ایران بر اساس اعداد استاندارد شده ترسیم و ضریب تغییرات بارندگی ایستگاه ها بررسی و نقشه وزن ضریب تغییرات برای ایران رسم شده است. با توجه به نتایج به دست آمده، سال های 1966 و 1973 خشک سالی سراسری ایران را فراگرفته و از سال 1995 تا سال 2001 یک دوره ی خشک سالی در قسمت اعظم کشور حاکم بوده است. همچنین بررسی ها نشان می دهد که رابطه ارتفاع _ بارش در ایران تنوع بالایی دارد و باید بررسی را به صورت ناحیه ای انجام داد، چرا که همبستگی بین ارتفاع و بارش در برخی از نقاط ایران وجود ندارد، مثلا سواحل خزری حتی با وجود ارتفاع کمتر از سطح دریاهای آزاد بارش زیادی دارد و قطب بارش ایران محسوب می شود دلیل این امر این است که بارش های سواحل خزر عمدتا از صعود دینامیکی و همرفتی متاثر می گردد تا از صعود اروگرافیکی . عامل موثر بارندگی های ایران در فصل زمستان توده هوای غربی است و وجود پرفشار جنب حاره ای آزور در تابستان حاکمیت شرایط خشکی را در کشور فراهم می سازد .
نواحی حرارتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاصل تعامل عوامل محلی و الگوهای گردشی در بلند مدت، نوع و حالت آرایش نواحی دمایی در هر پهنه جغرافیایی را تعیین می کند. آگاهی از پراکندگی مکانی دما در پهنه های جغرافیایی، زمینه ساز برنامه ریزی و سیاست گزاری های درست محیطی است. این پژوهش با هدف شناسایی و تفکیک نواحی حرارتی ایران به انجام رسیده است. بدین منظور، داده های شبکه ای دمای بیشینه (حداکثر) ایران از پایگاه داده اسفزاری برداشت شده. داده های این پایگاه یک دوره ی 43 ساله در بازه زمانی روزانه از 1/1/1340 تا 29/12/1383 را می پوشاند و اندازه ی یاخته های شبکه 15×15 کیلومتر است. پس آرایه دمای بیشینه ایران به ابعاد 15705×7187 مبنای شناسایی نواحی حرارتی کشور قرار گرفت. برای تفکیک مکانی نواحی حرارتی، یک تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی با روش ادغام وارد بر روی آرایه داده ها اعمال گردید. نتایج نشان داد که ایران را می توان بر مبنای دمای بیشینه روزانه به پنج ناحیه حرارتی شامل نواحی کوهستانی مرتفع، کوهستانی و کرانه های خزر، پست مرکزی، پست جنوب شرق، کرانه های جنوبی به ترتیب با متوسط دمای 9/ 18، 9/22، 26، 3/28 و5/31 درجه سلسیوس، تفکیک نمود. بررسی ها نشان داد که آرایش نواحی حرارتی تابعی از پیکربندی ناهمواری و عرض جغرافیایی است. تنوع دمایی در استانهای کرمان، فارس و بویژه لرستان و ایلام قابل توجه است. در حالیکه استانهای سیستان و بلوچستان، یزد، خراسان رضوی، سمنان و بخصوص هرمزگان و بوشهر علی رغم وسعت زیاد از تنوع دمایی برخوردار نیستند.
ویژگیهای ژئومرفولوژیکی مناظر کارستی در حوضة آبریز کارده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زون ارتفاعات هزار مسجد- کپه داغ، تودههای کارستی نسبتاً متعدّدی وجود دارد که هر گونه تحقیقات کارست ژئومرفولوژیکی بر روی آنها میتواند به لحاظ شناخت زمین شکل های کارست، آبخانهای آهکی، ارتباط فرمهای کارستی با سیستمهیدرولیک کارست و کاربری و مدیریّت سرزمین در این قلمروها حائز اهمّیّت باشد. تودة کارستی کارده از نوع کارستهای مناطق نیمه خشک و کوهستانی بوده و در پایین دست حوضه، پنج حلقه چاه آهکی در آبخان کارست حفر گردیده که به منظور آب آشامیدنی شهر مشهد از آنها استفاده میشود. همچنین آبهای سطحی حوضه، پشت سدّ کارده تجمّع یافته و برای شرب در غرب مشهد مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. حدود هشتاد درصد آب ساکنان حوزه از چشمهها و بیست درصد از رودخانهها میباشد. از این نظر شناسایی زمین شکلهای کارستی و حسّاسیتپذیری سیستم هیدرولوژیکی آنها و سرانجام برنامهریزی در زمینة کاربری صحیح زمین و مدیریّت منابع آب در این گونه قلمروهای کارستی ضرورت دارد. عمدهترین سازندههای کربناته و کربناته- دو لومیت? حوضه را سازنده های ژوراسیک مرزداران (1) و مرزداران (2) پوشانیده که دارای آهکهای ضخیم لایه و به صورت تودهای است. توسعه یافتگی تخلخل ثانویّه(به صورت شبکهای از درز و شکستگیها) و ایجاد فرآیندهای کارستی فیکاسیون در سنگهای کربناته و دولومیتة منطقه از جمله مهمترین عوامل مؤثّر در کارستی شدن سنگها بوده و به همین دلیل در زیر حوضههای آل بلغور و حرکت و کریم آباد میتوان اشکال میکرو کارنها، شبه دولین و سنگچالهای کارستی، غارها و شکافهای کارستی را ملاحظه نمود. در مقالة حاضر به بررسی ویژگیهای ژئومرفیک کارستی و اهمّیّت آنها از نظر حسّاسّیت سیستم هیدرولوژیکی به آلایندهها در حوضة آبریز کارده پرداخته شده است. هدف اصلی این تحقیق شناسایی و طبقهبندی زمین شکلهای کارست در منطقه و نقش مناظر کارستی در زهکشی آبها و هرز آبها به درون سیستم هیدرولوژیکی بوده است.
تحول تاریخی طبیعی زاینده رود و شکل گیری مدنیّت در حاشیة آن
حوزههای تخصصی:
یکی از روشهای بررسی تغییرات اقلیمی و مکانیسم ردیابی آن بویژه در دوران چهارم، بازشناسی فرمهای ارضی است (موضوع مهم زمین ریخت شناسی) حاکمیت و استمرار هر اقلیمی بر منطقه، سبب عملکرد یک سیستم شکل زایی در آن منطقه می شود؛ لذا آنچه بعنوان پدیده های ژئومرفولوژی در سطح خارجی پوسته برجای می ماند، بعنوان میراث اقلیمی گذشته، کلیدی در حل معمای تحولات و تغییرات آن محیط می تواند محسوب شود. اگر نظریة «دریاچه های دوران چهارم بستر بروز مدنیّت در ایران» (رامشت،77 13) را بپذیریم، درخواهیم یافت که از نظر تاریخی این گونه مطالعات می تواند کمک فراوانی در شناخت بهتر استقرار شهرنشینی و سکونتگاههای بشری بنماید. این مقاله فشرده ای از یک کار تحقیقی ژئومرفولوژی در بخش علیای حوضة آبریز زاینده رود است که به روش استقرایی و با تکیه بر بازشناسی پدیده های ژئومرفیک حاشیة ساحل دریاچة زاینده رود و در قالب برهان خلف صورت گرفته و نتایج آنرا می توان به این شکل بیان داشت: دریاچة فعلی سد زاینده رود، بقایای یک دریاچة طبیعی بوده است و بر خلاف نظر «اوبرلندر» محقق آمریکایی که بخش علیای حوضة زاینده رود را قسمتی از حوضة آبریز کارون معرفی کرده، خود یک حوضة بسته داخلی بوده است. رودخانة زاینده رود بعد از پارگی دریاچه بصورت یک رودخانة دایمی در آمده و هسته های اولیة سکونتگاهی در بخش وسطای آن بوجود آمده است.
بررسی روابط بین الگوهای چرخش جوی کلان مقیاس نیمکره شمالی با خشکسالی های سالانه سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"الگوهای ارتباط از دور به وقوع و تداوم الگوهای بزرگ مقیاسی از ناهنجاری های چرخشی و فشار هوا اطلاق می شود که در محدوده های جغرافیایی وسیع گسترش یافته اند و مقیاس زمانی تداوم آنها از چند هفته تا چند سال را در بر می گیرد. این الگوها در امواج اتمسفری، موقعیت رودبادها، بارش و مسیر طوفان ها در سطح وسیعی اثر می گذارند بنابراین آنها اغلب موجب وقوع الگوهای هوایی ناهنجاری می گردند که به طور همزمان در مناطق دورتری اتفاق می افتد.
در این مقاله با توجه به اهمیت وقوع پدیده خشکسالی های متناوب در استان سیستان و بلوچستان که به شدت اکوسیستم حساس و جنبه های مختلف حیات را تحت تاثیر خود قرار داده است، تلاش گردیده تا تاثیرات الگوهای ارتباط با دور نیمکره شمالی بر شدت و گستره این خشکسالی ها تجزیه و تحلیل شود.
در این جهت داده های اقلیمی ایستگاه های دارای اعتبار در سطح استان سیستان و بلوچستان مورد استفاده قرار گرفته و با محاسبه شاخص استاندارد بارش (SPI) شدت خشکسالی ها و شروع و خاتمه آنها در مقیاس فصلی و سالانه تجزیه و تحلیل شده است. داده های حدود 20 الگوی ارتباط از دور نیز در قالب های قابل مقایسه با داده های اقلیمی استان اخذ و بر اساس روش ها و مدل های همبستگی، رگرسیون چند متغیره، آزمون های فرض و بررسی مقایسه ای و سلسله مراتبی، ارتباط بین خشکسالی های عمده استان و این الگوها استخراج گردیده است. بر اساس نتایج این پژوهش الگوهای چند متغیری انسو (MEI)، نوسان شمالی (NOI)، آرام شمالی (NP)، دهه ای اقیانوس آرام (PDO) و قطبی/اورآسیا (POL) بیشترین همبستگی را با شاخص SPI سالانه دارند. بر اساس تحلیل معادلات رگرسیون چند متغیره الگوهای ارتباط از دور در مجموع، سالانه قادرند بیش از 70 درصد از تغییرات SPI را توجیه نمایند.
بر اساس معادلات رگرسیون گام به گام و حذف الگوهایی که نقش کمتری در توجیه تغییرات این الگوها داشته اند، موثرترین الگوها بر شدت خشکسالی استان مشخص گردیده است. همچنین تاثیر الگوها بر تغییر شدت خشکسالی و کاهش بارش بر اساس نتایج مدل ها برآورد شده است. برای مثال به ازای هر واحد افزایش در الگوهای MEI و NOI به ترتیب 26 و 12.3 درصد بر شدت خشکسالی افزوده می شود و به ازای افزایش هر واحد الگوهای POL، NP، PDO و استخر گرم نیمکره غربی (WHWP) نیز به ترتیب 32.5، 24، 16.6 و 7 درصد بر شدت خشکسالی سالانه افزوده می شود."
بررسی اثرات زیست محیطی استفاده از کودهای کمپوست در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تاثیر تکتونیک در ویژگیهای مورفومتریک شبکه زهکشی و سطوح مثلثی شکل تاقدیس دنه خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاقدیس دنه خشک در استان کرمانشاه نمونه ای تیپیک از یک تاقدیس در حال رشد در زون ساختمانی زاگر س چین خورده است. هدف این تحقیق بررسی نقش تکتونیک در ویژگیهای سطوح مثلثی شکل، تراکم و الگوی زهکشی در تاقدیس مذکور است. ابعاد سطوح مثلثی شکل با استفاده از تصویر ماهواره ای کویک برد و مطالعات میدانی تعیین شد. شبکه های زهکشی به کمک نقشه های توپو گرافی 50000/1 و تصویر ماهواره ای کویک برد تعیین گردید و سپس وارد نرم افزار ILWIS گردید. درجه بندی آبراهه ها به روش استراهلر انجام و طول آبراهه ها با درجات مختلف تعیین گردید. شیب ساختمانی لایه ها در جبهه کوهستان با استفاده از دستگاه شیب سنج محاسبه شد. بر اساس شیبهای ساختمانی اندازه گیری شده و عرض پهلوی تاقدیس در بخشهای مختلف، تاقدیس مورد مطالعه به 8 زون تکتونیکی تقسیم شد. میانگین شیب ساختمانی، میانگین طول قاعده سطوح مثلثی، میانگین مساحت سطوح مثلثی و تراکم زهکشی آبراهه های درجه 1 در زونهای تکتونیکی محاسبه گردید. نتایج این تحقیق نشان می دهد رابطه مستقیم معنی داری بین میانگین شیب لایه ها و میانگین طول قاعده مثلثها با ضریب همبستگی مناسب(92%) وجود دارد به طوریکه با افزایش میانگین شیب لایه ها، میانگین طول قاعده مثلثها نیز افزایش می یابد. همچنین با افزایش میانگین شیب لایه ها، میانگین مساحت سطوح مثلثی شکل نیز افزایش می یابد. مطالعه حاضر نشان می دهد که سطوح مثلثی شکل در زونهای با شیب ساختمانی تند (زونهای 3، 4 و 5 ) تشکیل شده اند. نتیجه این تحقیق نشان می دهد با کاهش عرض پهلوی تاقدیس، تراکم زهکشی آبراهه های درجه 1 افزایش می یابد به طوری که بیشترین تراکم زهکشی آبراهه های درجه 1 (39/3 کیلومتر در کیلومتر مربع) مربوط به زون 8 است که کمترین عرض را دارد. بررسی ها نشان می دهد که سر شاخه آبراهه ها در دو انتهای شمال غربی و جنوب شرقی تاقدیس مورد مطالعه دارای انحراف به سمت مرکز تاقدیس است که این امر بیانگر رشد طولی تاقدیس به سمت شمال غرب و جنوب شرق است. به طور کلی نتیجه تحقیق حاضر بیانگر آن است که پارامتر هایی مانند سطوح مثلثی شکل، تراکم زهکشهای درجه 1 و الگوی زهکشی شاخصهای مناسبی برای تعیین تکتونیکهای فعال و تفاوتهای محلی آن در تاقدیس مورد مطالعه می باشند.
پتانسیل تولید سیل در حوضه های آبخیز با استفاده از مدل HEC_HMS در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی(مطالعه موردی حوضه معرف کسیلیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربردسامانه و مجموعه های فازی در پهنه بندی دمایی (استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش سامانه ها و خوشه بندی فازی، یکی ازتکنیک های نو در شناخت پدیده های است که با تاکید بربیان متغیرهای زبانی و شاخص های میزان درجه عضویت اعضای، میانگین و عرض همپوشانی به کمک قوانین استنتاج فازی انجام می پذیرد. این سامانه که بر پایه نقش تمامی اجزای یک سیستم در شکل گیری یک پدیده استوار است، هدف اصلی نشان داده مرزهای در فضای خاکستری در خصوص جداسازی جوامع از یکدیگر دارد.لذا دما به عنوان یک عنصر افلیمی که دارای پیوستگی آثار خارج از منطق دو دویی است، انتخاب شده و البته، استان چهارمحال و بختیاری به عنوان یک پهنه متنوع اقلیمی با نمودهای خاص و قابل توجه انتخاب شده است. در این مطالعه به منظور شناخت پهنه های دمایی، استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از روش مجموعه ها و خوشه بندی فازی طبقه بندی شده است.بررسی ها در این استان با استفاده از روش فازی و خوشه بندی آن بر اساس فاصله اقلیدسی حکایت از وجود سه گروه دمایی شهرکرد با متوسط دمایی 13-11 درجه سانتیگراد(ناحیه سرد)، کوهرنگ با متوسط دمایی 11-8 درجه سانتی گراد(بسیار سرد)، وگروه لردگان با متوسط دمایی 20-14 درجه سانتی گراد(معتدل و نیمه گرم) دارد. این تنوع دمایی در محدوده استان منجر به واحدهای ارضی متعدد،توان اکولوژیک متنوع سرزمین و پوشش گیاهی متفاوت شده است.