فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۲
23 - 1
حوزه های تخصصی:
امروزه فرسایش خاک به عنوان یکی از مباحث مهم مدیریت حوضه های آبریز در سطح ملی و جهانی مطرح می باشد. در این پژوهش به منظور شناسایی توزیع مکانی فرسایش خاک و تولید رسوب در حوضه ی آبریز سراب سیکان از معادله ی جهانی اصلاح شده هدر رفت خاک استفاده شده است. با استفاده از داده های بارندگی 17 ساله (1397-1380)، اطلاعات خاک شناسی و مدل رقومی ارتفاعی با تفکیک 10 متری هر یک از فاکتورهای فرسایندگی (R)، فرسایش پذیری (K)، شیب و طول شیب (LS) و حفاظت خاک (P) در محیط ArcGIS تهیه شدند. از سنجنده ی ماهواره سنتینل 2 نیز جهت استخراج و تهیه فاکتور پوشش گیاهی حوضه (C) در محیط نرم افزارENVI 5.3 استفاده شد. در نهایت با ترکیب این فاکتورها در محیط نرم افزار ArcGIS مقدار فرسایش حوضه محاسبه گردید سپس با روش های مختلف نسبت تحویل رسوب (SDR) میزان رسوب تولید شده در حوضه به دست آمد. نتایج نشان داد که مقدار فرسایش در سطح حوضه از 003/0 تا 4/248 تن در هکتار در سال در سطح پیکسل متغیر بوده و میانگین هدر رفت خاک در حوضه 3/22 تن در هکتار در سال می باشد. در بین فاکتورهای مدل، فاکتور LS با ضریب همبستگی 92/0=R2 بیش ترین تأثیرگذاری در فرسایش خاک را نشان داد. همچنین مقدار نسبت SDR با روش های مختلف بین 12/0 تا 36/0 محاسبه گردید که پس از تلفیق با نقشه فرسایش، بار رسوب حوضه محاسبه شد. میانگین بار رسوب با روش بویس 8/2 تن در هکتار در سال می باشد که نسبت به روش های دیگر به مقدار رسوب ایستگاه (65/1 تن در هکتار در سال) نزدیک تر می باشد.
ارزیابی دیدگاه، آگاهی و مشارکت شهروندان در مورد توسعه فضای سبز شهری (مطالعه موردی: منطقه 5 شهرداری اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین اثر فضای سبز در شهرها کارکردهای زیست محیطی آنها است که با ایجاد تعادل بخشی در متابولیسم شهر از یک سو و بالا بردن سطح زیبایی از سوی دیگر سبب افزایش کیفیت زیستی شهرها به ویژه در جنوب کشور می شود. هدف این تحقیق، ارزیابیِ دیدگاه، آگاهی و مشارکت شهروندان، به عنوان سه شاخص وابسته در مورد توسعه و تأثیر فضای سبز شهری در شهر اهواز بوده است. روش تحقیق به شکل توزیع و تکمیل پرسشنامه با طرح سؤالات چندگزینه ای، طی 4 هفته متوالی از طریق مصاحبه حضوری درب منازل صورت گرفت. حجم نمونه نیز به صورت توافقی انتخاب، روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای و جامعه آماری افراد بالای 18 سال از خانواده ها در نظر گرفته شد. پس از تکمیل پرسشنامه، اطلاعات موجود با استفاده از نرم افزار SPSS 22 وارد کامپیوتر و برای تجزیه وتحلیل آماری نتایج تحقیق از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، T-test، کای اسکوئر،Ftest، تجزیه واریانس و دانکن استفاده گردید. نتایج نشان داد که ارتباط بین متغیرهای مستقل در تحقیق شامل جنسیت، میزان تحصیلات، سن و شغل با دیدگاه پاسخگویان در سطح 1 درصد معنادار است. فرض برابری میانگینِ شاخص دیدگاه، بین زنان و مردان با اطمینان 95 درصد رد شد. از طرفی شاخص دیدگاه در رده های تحصیلی و شغلی در سطح 5 درصد، معنادار بود. همچنین بین سن پاسخگویان و دیدگاه آنها رابطه معنی دار وجود داشت. بنابراین با افزایش سن، رده تحصیلی و شغلی، دیدگاه آنها، نسبت به اهمیت توسعه فضای سبز افزایش میابد. ارتباط بین سن، جنسیت، تحصیلات و شغلِ پاسخگویان با شاخص آگاهی در سطح 05/0 معنی دار بود. درحالی که هیچ یک از متغیرها ارتباط معنی داری با شاخص مشارکت نداشتند.
آلومتری توان محیطی در نظام چیدمان فضایی منطقه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هر سرزمینی فضا و پدیده های جغرافیایی هویت مکانی ویژه ای را برای آن مکان تعریف میکنند. تودهی باتولیتی شیرکوه و چاله یزد دارای حافظه طبیعی هستند که آثاری را از گذشته های دور در خود به صورت پنهان و یا آشکار همراه دارند. این پژوهش با هدف کشف هویت مکانی چاله ی یزد پس از بررسی منطق چیدمان سازمندی های اجتماعی در فضا به محاسبه مولفه های آلومتری و رابطه آستانه تعادلی توانش محیطی پرداخته که با تبیین و تدوین الگو و چینش فضای سکونتگاهی، از منظر دانش ژئومورفولوژی و بر اساس دیدگاه گیلبرت که متکی به نوعی پدیدارشناسی تاویلی است، به تحلیل و ارزیابی نظریه"شناخت شناسی" در قلمرو ویژگیهای ژئومورفیک منطقه اقدام نموده است. با توجه به اینکه منطق چیدمان فضایی شهرها تابعی از خط ساحلی دریاچه قدیمی یزد و سازمندیهای روستایی در این منطقه تابعی از خط تعادل آب و یخ در دوران برودتی کواترنری بوده، رابطه توان محیطی بدست آمده برای منطقه، مکانیزم تعادلی بین چکاد و چاله را در گذشته نشان میدهد که امروزه با توجه به افزایش ارتفاع خط برفمرزشیرکوه و کاهش شدید سطح یخ پوش، نسبت VL و IA به سمت صفر میل کرده و از گراف تعادلی فاصله گرفته که ناتعادلی به وجود آمده نشان دهنده این است که سطح یخ پوش دیگرتوانایی تغذیه ی چاله یزد را نداشته، در نتیجه توانش محیطی شهر یزد بسیار اندک شده و در این میان تنها دستاورد فناورانه مردم این خطه (ابداع قنات)، سبب استمرار مکانیزم آلومتری طبیعی بین چکاد و چاله جهت تداوم حیات در این سرزمین گشته است.
ارزیابی مقایسه ای استفاده از مدل های آماری نسبت فراوانی و آنتروپی شانون به منظور پهنه بندی نواحی حساس به زمین لغزش (مطالعه موردی: حوزه آبخیز تجن میانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یک پدیده ژئومورفولوژیک طبیعی، در زمره بلایای طبیعی محسوب می شود که می تواند خسارات جانی و مالی فراوانی را به زندگی انسان ها تحمیل می کند؛بنابراین شناسایی مناطق حساس به وقوع زمین لغزش جهت کاهش خسارات امری ضروری است. هدف پژوهش حاضرارزیابی و ناحیه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش درزیرحوزه آبخیزتجن میانی بابه کارگیری مدل های آماری نسبت فراوانی وآنتروپی شانون است.بدین منظور ابتدا 68 نقطه زمین لغزش برای منطقه شناسایی-واین نقاط به صورت تصادفی به دو گروه آموزش مدل(70 درصد)واعتبار مدل(30 درصد)تقسیم شدند.همچنین بر اساس مرور منابع،10 عامل شیب،جهت شیب،فاصله تاآبراهه،ارتفاع،کاربری-اراضی،سنگ شناسی،انحنای سطح، انحنای طولی،باران وشاخص رطوبت توپوگرافی (TWI) به عنوان-عوامل مؤثردروقوع زمین لغزش درمنطقه موردمطالعه انتخاب شدند.درادامه نقشه حساسیت پذیری-زمین لغزش بااستفاده ازمدل های نسبت فراوانی وآنتروپی شانون وبراساس روش شکست طبیعی برای-منطقه موردمطالعه تهیه شد.درنهایت به منظور ارزیابی نرخ موفقیت و پیش بینی مدل ازمنحنی-مشخصه عملکرد (ROC) استفاده شد.نتایج حاصل از تأثیر عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش در مدل آنتروپی شانون نشان داد که به ترتیب معیار های رطوبت توپوگرافی، کاربری اراضی و انحنای طولی با مقادیر وزن Wj به ترتیب برابر با 73/0، 66/0 و 65/0بیش ترین تأثیر را در وقوع زمین لغزش در منطقه دارند. نتایج ارزیابی نرخ موفقیت و پیش بینی مدل با توجه به منحنی ROC و سطح زیر منحنی (AUC) برای آموزش واعتبار دو مدل نسبت فراوانی و آنتروپی شانون به ترتیب برابر با 76/0، 72/0 و 62/0، 59/0 به دست آمدکه بیانگر عملکرد نسبتا خوب مدل نسبت فراوانی و عملکرد ضعیف تا مردود مدل آنتروپی شانون برای ارزیابی وتهیه نقشه حساسیت پذیری زمین لغزش درحوضه مورد مطالعه است.همچنین نتایج حاصل ازناحیه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش در حوضه تجن-میانی بااستفاده ازمدل نسبت فراوانی نشان دادکه به ترتیب 156/30، 066/17 و 206/5 درصد از مساحت حوضه درمحدوده حساسیت متوسط،زیاد و خیلی زیاد قرار دارد.نتایج پژوهش حاضر می تواند جهت مدیریت وآمایش سرزمین توسط مدیران و برنامه ریزان به کارگرفته شود.
نقش گروه های همیار در توانمندسازی اقتصادی مددجویان بهزیستی
حوزه های تخصصی:
در جامعه امروزی ایران شاهد ناهنجاری ها و رفتار هایی هستیم که تأثیر به سزایی در سبک زندگی ما گذاشته و با توجه به اینکه ما در ایران دارای فرهنگ ایرانی اسلامی هستیم و در تعالیم دینی سفارش بسیاری درمورد فعالیت های گروهی و زندگی اجتماعی شده است، می توانیم با تلفیق آموزه های دینی و کارکرد فعالیت های جمعی، نسبت به آسیب زدایی از زندگی اجتماعی و از است با توجه به تعالیم مذهبی خود با توجه به اینکه در روایات آمده دست خدا در کار گروهی است، به نکاتی توجه کنیم که در تعالیم آمده برای نمونه بسیار سفارش شده کارها به صورت گروهی انجام دهیم که بسیار کم در ایران شاهد آن هستیم مخصوصا در سیستم آموزش و پرورش که بستری می باشد برای رشد و آموزش دانش آموزان و تربیت آنها برای زندگی اجتماعی آنها در آینده از این جهت لازم می باشد که مبحث گروه های همیار را به دقت بررسی کنیم. با توجه به کاربرد آن در سیستم آموزشی، این نوع آموزش را به کار ببریم چرا که در صورت آموزش ندادن این مسأله ممکن است شاهد این باشیم که افراد توانایی کار کردن به صورت گروهی نداشته باشند. در اکثر کشورها، سرپرستی و اداره امور اقتصادی خانواده بر عهده مرد می باشد و چنانچه به هر دلیلی مرد نتواند از نظر اقتصادی در خانواده حضور فعال داشته باشد، این وظیفه را زن تقبل نموده و علاوه بر نقش مادری، اداره زندگی را نیز برعهده می گیرد. این در حالیست که سرپرستی زن در خانواده، وظایف متعددی را به دوش او می گذارد که در برخی موارد تحمل آن بسیار سخت و طاقت فرسا می شود.
بررسی رابطه تغییرات مکانی ترسیب کربن خاک با عناصر اقلیمی دما و بارش در سال های اخیر (منطقه مطالعه حوضه آهنگران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت عوامل فیزیکی و مدیریتی موثر بر ذخیره کربن آلی درخاک می توان به ارتقاء باروری خاک و حفظ محیط زیست کمک کند. بنابراین بررسی رابطه تغییرات مکانی ترسیب کربن خاک با عناصر اقلیمی دما و بارش جهت مطالعه و بکارگیری روش های کاربردی برای محاسبه میزان ترسیب کربن مدل های مطالعاتی هم چون RothC اهمیت فراوانی دارند. در مطالعه حاضر کارایی مدل RothC جهت برآورد کربن آلی ذخیره شده در مراتع کوهستانی حوزه مِرِگ سرفیروزآباد، استان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه گیری در قالب یک طرح تصادفی مدیریت شده با استفاده از 45 نقطه شعاع 20 کیلومتری در خاک سطحی انجام گرفت. ورودیهای مدل شامل متغیرهای مستقل (اقلیمی با آمار 25 ساله؛ بارندگی ماهانه، تبخیر و تعرق ماهانه، متوسط دمای هوا) و بافت خاک و پوشش گیاهی منطقه می باشد. خروجی مدل شامل کربن آلی خاک با چهار بخش فعال ( [1] IOM)، ( [2] DPM)، ( [3] RPM)، ( [4] BIO) و یک بخش جدا( [5] HUM) بود که هر بخش بسته به ویژگی های خودش تجزیه می شود. در این پژوهش سه دوره زمانی نمونه برداری گردید که به ترتیب سال های 1380، 1389 و آخرین آمار در پاییز 96برداشت شده است. نهایتاً مدل RothC بعد از کالیبراسیون در دورهای برداشت 1380 تا 1389 برای 1396 اجراشد و مشخص شد پارامتر تغییرات آب و هوایی اثر شدیدی بر ذخیره کربن آلی دارد. بنابراین خطای RMSE برای مدل مورد نظر کمتر از 0.11 و هم چنین MBI به 0.05 رسیده است که سبب شده فاکتور کارکرد مدل 0.96- باشد و دقت بالای مدل RothC مورد تأکید قرار میگیرد. نتایج نشان می دهد که مقدار کربن کل ذخیره برای مراتع 4.48 تن درهکتار و این مقدار در کشاورزی سطح پایین تری دارد و به مقدار 4.36 تن در هکتار می رسد. در کل کلیه شاخص ها نشان دهنده اثر زراعت بر تضعیف ذخیره کربن در تمام مراحل دارد.
بررسی نقش کنترلی ارتفاع لایه مرزی آتمسفر در ارتباط با متغیرهای آلودگی در موقعیت های شهری استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث بسیار مهم در میکروکلیمای شهری، نقش کنترلی ارتفاع لایه مرزی آتمسفری است. این بخش از اقلیم از یک طرف متاثر از تغییرات اقلیمی سیاره ای و از طرفی دیگر متاثر از دخالت ها و فعالیت های انسانی در موقعیت های شهری است. بطوری که با افزایش و کاهش ارتفاع آن بعضی متغیرهای های آلوده کننده آتمسفری نقش بیشتری از خود نشان می دهند از جمله آنها دی اکسید نیتروژن (NO 2 )، دی اکسید گوگرد (SO 2 )، شاخص آیروسل (AI) می باشد. در این مطالعه برای یک دوره چهار ساله پایش های روزانه ماهواره Sentinel-5P را در موقعیت شهرهای استان اصفهان مورد ارزیابی قرار دادیم. در ادامه به منظور شناسایی تاثیر ارتفاع لایه مرزی، فراوانی نسبی متغیرهای فوق را در دو حالت استقرار در بالا و پایین آستانه 750 متری لایه مرزی مورد مقایسه قرار دادیم. بطور کلی نتایج حاکی از آن است که شاخص آیروسل (AI) در بالای آستانه 750 متری لایه مرزی آتمسفری بیشترین تجمع را بر روی موقعیت های شهری استان اصفهان نشان می دهند. در حالیکه این نسبت به گازهای دی اکسید نیتروژن (NO 2 ) و دی اکسید گوگرد (SO 2 ) کاملاً متفاوت عمل می کند یعنی اینکه کاهش ارتفاع لایه مرزی آتمسفری فراوانی وقوع آنها را بیشتر نشان می دهد. البته لازم به ذکر است ارزیابی آماری با ضریب کاپا عدم تطابق درونی فراوانی برای هر سه متغیر فوق در بالا و پایین آستانه 750 متری لایه مرزی نشان می دهد. همچنین وزن دهی انجام شده نیز در این دو طبقه نیز، تفاوت وزن ها را کاملا آشکار می کند.
ارزیابی و پهنه بندی توسعه کارست در منطقه تمتمان نازلو چای ارومیه با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
93 - 71
حوزه های تخصصی:
منطقه تمتمان ما بین طول جغرافیایی37◦ 38/00//- 37◦44/00// شمالی و عرض جغرافیایی44◦ 40/30// - 44◦ 59/ 30// شرقی در شمال غربی ایران، تقریباً در 15 کیلومتری شمال غربی ارومیه قرار داد. هدف از این مطالعه پهنه بندی پتانسیل توسعه کارست در محدوده غار تمتمان در استان آذربایجانغربی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) می باشد. در این مطالعه لایه های اطلاعاتی لیتولوژی، تکتونیک، توپوگرافی، شیب و جهت شیب، هیدرولوژی، کاربری اراضی و اقلیم به عنوان نقشه های عامل در نظر گرفته شده اند. لایه های فوق به منظور استخراج مدل پتانسیل کارست در محیط GIS فراخوانی شده اند. لایه های اطلاعاتی مختلف با اعمال قضاوت کارشناسی و اختصاص وزن هر لایه در نرم افزار Expert Choice و بازدیدهای صحرایی به صورت نقشه های معیار طبقه بندی شد. در نهایت با توجه به وزن بدست آمده نقشه پهنه-بندی توسعه کارست در منطقه تمتمان بدست آمد. نتایج بدست آمده در این منطقه نشان داد که از کل مساحت منطقه، 68/6 درصد در طبقه خیلی کم توسعه یافته، 64/15 درصد در طبقه کمتر توسعه یافته، 50/42 درصد در طبقه توسعه یافته نرمال و 18/35 درصد در طبقه توسعه یافته قرار گرفته است. نتایج نشانگر آن است که در منطقه تمتمان، فاکتور سنگ-شناسی و تکتونیک منطقه بیشترین وزن و مهم ترین فاکتور کنترل کننده ی پتانسیل توسعه کارست و فاکتور کاربری اراضی کمترین تأثیر در کارست زایی را بر عهده دارد.
مدل سازی فضایی توان آب زیرزمینی با استفاده از تلفیق روش آنتروپی بیشینه و روش جنگل تصادفی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی مطالعه موردی: حوضه آبریز قوریچای اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
116 - 95
حوزه های تخصصی:
آب های زیرزمینی از مهم ترین منابع طبیعی در مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شوند. هدف از این پژوهش شناسایی مناطقی است که توان آب زیرزمینی دارند و اولویت بندی عوامل موثر بر آن هست. در این پژوهش 11 شاخص تأثیرگزار بر توان آب زیرزمینی شامل شیب، ارتفاع، جهت شیب، فاصله از آب راه، تراکم زه کشی، فاصله از گسل، شاخص رطوبت پستی و بلندی، موقعیت پستی و بلندی، سنگ شناسی، کاربری زمین و موقعیت شیب نسبی به کاربرده شد. به روش تصادفی30 درصد از مجموع 58 چشمه در گروه داده های اعتبارسنجی و 70 درصد آن در گروه داده های آموزش گذاشته شد. برای اولویت بندی عامل های مؤثر و پهنه بندی توان آب زیرزمینی در آبخیز قوریچای، روش جنگل تصادفی ارتقاء یافته با بیشینه آنتروپی با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی به کار برده شد و برای ارزیابی مدل منحنی تشخیص عمل کرد نسبی (ROC) و سطح زیر منحنی (AUC )به کاربرده شد. نتیجه نشان داد که توان آب زیرزمینی در حدود هشت درصد حوضه آبخیز، بیش تر در خروجی حوضه است. بر اساس نمودار VIP لایه TWI با مقدار 329/0 و لایه فاصله از رودخانه با مقدار 175/0 به ترتیب بیش ترین و کمترین عامل های تأثیرگزار بر توان آب زیرزمینی با مقادیر بود. سطح زیر منحنی AUC نشان دهنده ی دقت 87 درصدی در مرحله ی آموزش برای شناخت منطقه های دارای توان آب زیرزمینی بود. نتیجه ی این پژوهش می تواند در مدیریت آب زیرزمینی در حوضه آبخیز قوریچای در رابطه با افزایش جمعیت و همچنین گسترش ساخت و ساز انسانی و توسعه کشاورزی منطقه به کار برده شود.
تحلیلی بر نقش بقاع متبرکه در توسعه گردشگری مذهبی (مطالعه موردی بقاع متبرکه بخش سرفاریاب استان کهگیلویه و بویراحمد)
حوزه های تخصصی:
گردشگری مذهبی یکی از اشکال عمده ی گردشگری است که شامل دیدار از اماکن مذهبی و انجام فرایض دینی و مذهبی است. گردشگری زیارتی، از قدیمی ترین اشکال در گذشته و از جمله پر رونق ترین گردشگری ها در زمان حاضر است. درواقع در مقوله گردشگری فرهنگی باید به گردشگری زیارتی و گردشگری مذهبی اشاره نمود که در نوع اول، گردشگر فقط با انگیزه زیارت اماکن مورد احترام و اعتقاد خویش به سفر نموده، ولی در نوع دوم، علاوه بر زیارت اماکن مقدسه به سیاحت و تفریح نیز می پردازد. به این خاطر در این پژوهش گردشگری زیارتی در مفهوم گردشگری مذهبی بیان می شود، چرا که در منطقه مورد مطالعه علاوه بر وجود مقبره امامزادگان، وجود طبیعتی بکر و زیبا در جذب گردشگران مؤثر است. در گردشگری مذهبی از یک سو باور مذهبی نقش دارد و از دیگر سو زمانی که گردشگران صرف دیدن مکان های مذهبی می کنند. جنبه دیگر واقعیت این است که این گردشگران قبل از اینکه قصد سفر داشته باشند، انگیزه های مذهبی برای سفر دارند. زیارت یکی از مصادیق کنش دینی است که در ادیان ومذاهب مختلف مورد تاکید قرار گرفته است. این نوع گردشگری در کشور ما به جهت بافت مذهبی و همچنین جاذبه های زیارتی که در آن وجود دارد اهمیت بیشتری می یابد و می تواند موجبات افزایش سرمایه گذاری های کلان و خرد در نواحی روستایی، خود اشتغالی روستاییان، توسعه گردشگری روستایی، شناخت جاذبه های تاریخی، طبیعی، مذهبی و خدمترسانی بهتر به روستاییان را سبب شود. هدف این پژوهش ارائه توصیفی نو به مقوله گردشگری مذهبی و توسعه آن در استان کهگیلویه و بویراحمد و بخصوص بخش سرفاریاب می باشد. برای این منظور ابتدا مبانی نظری گردشگری مذهبی، مورد مطالعه قرار گرفته سپس، جاذبه های گردشگری مذهبی سرفاریاب ذکر و ظرفیت های گردشگری مذهبی در سرفاریاب معرفی گردید. روش تحقیق این مطالعه، مشاهده مستقیم ظرفیت های محدوده مورد بررسی و استفاده از مطالعات اسنادی و اطلاعات ثانویه است. در پایان، پیشنهادهایی برای توسعه گردشگری مذهبی در منطقه مورد مطالعه بیان شده است.
پیشینه فرهنگی، تاریخی روابط ایران با کردستان عراق از دوران قاجار تا معاصر
حوزه های تخصصی:
مردم اقلیم کردستان عراق امروزی که نژادی آریایی و اصالتی ایرانی دارند از 8000 هزار سال پیش بخشی از تاریخ و فرهنگ ایرانزمین محسوب می شوند و پیوستگی های زبانی، نژادی، دینی، سیاسی و اجتماعی با مردم و دولت های ایرانی خود را همواره تا به امروز حفظ کرده اند مردم و دولت های ایرانی نیز همواره این منطقه را بخشی از تاریخ و فرهنگ کهن خود می داند و در تمام حوادث تلخ و شیرینی که برای آن ها رخ داده در کنار آن ها بوده اند. با به قدرت رسیدن صفویه در اوایل قرن ده هجری (907 هجری) تا به امروزه (1398 انقلاب اسلامی ایران) در ایران، این منطقه نقش اساسی و کلیدی را در تحولات داخلی و روابط خارجی ایران با دولت های هم جوار عثمان، عراق، اسرائیل غاصب و فرا منطقه ای امریکا و انگلیس ایفا کرده است و باوجودآنکه با ضعف برخی از دولت های ایرانی درگذشته ازنظر سیاسی از حکومت مرکزی ایران جداشده اند اما شاکله های ارتباطی خود با ایران را همچنان حفظ کرده اند به همین دلیل جمهوری اسلامی ایران نسبت به اتفاقات و دخالت های دولت های دیگر در این منطقه همواره حامی این مردم بوده است و با حساسیت خاصی تحولات این منطقه را مورد برسی قرار می دهند هرچند کردستان عراق را بخشی از عراق واحد می داند و از ایجاد یک دولت مستقل کردنشین که باعث تغییر در جغرافیایی سیاسی منطقه شود استقبال نمی کند.
ارزیابی نتایج تغییرات کاربری اراضی بر دبی رودخانه دره رود در بازه زمانی 30 ساله با استفاده از مدل SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
69 - 51
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش نقشه کاربری اراضی حوضه آبریز دره رود با روش شیء گرا و با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 5 و 8 در بازه زمانی 30 ساله، سال های 1990 و 2019 بهره گرفته شده است تا تاثیرات آن بر تغییرات دبی رودخانه دره رود مورد بررسی قرار بگیرد. تصاویر در چهارده کلاس طبقه بندی شد و تغییرات مساحتی کلاس ها مشخص شد که کلاس های کشت آبی، زراعت دیم، مناطق سنگی، مناطق مسکونی، باغات و دریاچه دارای افزایش مساحت و زمین های بایر، مراتع، اراضی جنگلی و بستر رودخانه دارای کاهش مساحت بودند. جهت مشاهده در تغییرات روند جریانی رودخانه، از روش SCS استفاده شد. این روش در مدل SWAT اجرا گردید. 2019 در مدل SWAT بر اساس لایه رقومی ارتفاع مرزبندی حوضه تعیین شد. پارامترهای لازم به مدل مذکور، شامل لایه های خاک و تغییرات کاربری اراضی و داده های اقلیمی به مدل فراخوانی شد. جهت نیل به نتیجه صحیح و قابل قبول، دو سناریوی مجزا برای سال 1990 و 2019 اجرا و استخراج شد. نتایج نشان داد که با تغییر کاربری اراضی مقدار CN در سناریو دوم نسبت به سناریوی اول، 5 درصد افزایش داشته و از70/02 به 73/5 افزایش یافته که به دلیل تغییر در روند کاربری اراضی به نفع غیر قابل نفوذتر شدن حوضه در برابر بارش نسبت به سال 1990 می باشد. همچنین بدلیل افزایش تغییر در نوع پوشش گیاهی میزان نفوذ عمقی نیز از سناریو اول به سناریو دوم از 09/257 به 9/97 کاهش داشته است.
مدل سازی سیلاب در حوضه های آبریز با استفاده از تحلیل آماری و ویژگی-های مورفومتری (مطالعه موردی: حوضه های آبریز استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
105 - 87
حوزه های تخصصی:
تجزیه و تحلیل مورفومتری حوضه های زهکشی و شبکه رودخانه، نقش مهمی در شناخت رفتار هیدروژئولوژیکی حوضه زهکشیایفا میکند و در حوضه های فاقد آمار میتواند ابزاری مفید برای پیشبینی سیلاب باشد. از این رو تحقیق حاضر با هدفمدلسازی سیلاب و ارتباط آن با متغیرهای مورفومتری با استفاده از رگرسیون چندمتغیره انجام گرفت. روش پژوهش مبتنیبر استخراج پارامترهای مورفومتریک و تحلیل های آماری شامل بررسی ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون خطی میباشد. در همین راستا ابتدا حوضه های مورد مطالعه با استفاده از نرمافزار 5.10 GIS ARC تعیین و حدود هر یک مشخص شده است. سپس ویژگی های مورفومتری آنها استخراج شده است. دبی سیلاب نیز در دوره های بازگشت 2 تا 144 ساله با استفاده از نرمافزار ایزی فیت بازسازی شده است. برای مدلسازی ابتدا رابطه خطی بین هر یک از متغیرهای مورفومتری به عنوان متغیر مستقل با دبی سیلاب به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفته و بعد از اطمینان از وجود رابطه ی خطی بین متغیرها و دبی سیلاب همبستگی بین هر یک از متغیرها و دبی سیلاب محاسبه شد. متغیرهایی که بیشترین همبستگی را دارند مشخص گردید که این متغیرها عبارت بودند از مساحت حوضه، طول حوضه و طول جریان سطحی. با استفاده از رگرسیون چند متغیره اقدام به مدلسازی برای متغیرهای مستقل و دبی سیلاب گردید. نتایج نشان میدهد که هر چه دوره بازگشت سیلاب افزایش مییابد ارتباط بین متغیرهای مستقل و دبی سیلاب افزایش می یابد به طوری که همبستگی مساحت با دورهی برگشت 21 ساله 941/4 و با دورهی بازگشت 244 ساله 988/4 می باشد. همچنین مدل های ارائه شده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیره در دوره های بازگشت بالاتر از 21 تا 144 سال دارای اعتبار بیشتری برای پیشبینی سیلاب میباشد. به طوری که ضریب تبیین دوره ی 1 ساله برابر با 321/4 و دوره 144 ساله برابر با 121/4 میباشد.
اثر تغییر اقلیم بر نوسانات رواناب سطحی حوضه ی آبریز رودخانه ارس.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
85 - 61
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین اثرات تغییر اقلیم تشدید چرخه هیدرولوژیکی می باشد که موجب تغییر میزان دما، تبخیر و تعرق و تغییر الگوی بارش می شود. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی تغییرات دما، بارش و ارزیابی تأثیرات تغییر اقلیم بر وضعیت رواناب های سطحی حوضه آبریز ارس واقع در شمال غرب ایران صورت گرفت. شبیه سازی شرایط اقلیمی در محیط نرم افزار LARS-WG تحت سناریو RCP8.5 انجام شد و در محیط نرم افزار اکسل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با استفاده از مدل تجربی ترنت وایت اصلاح شده میزان تبخیر و تعرق پتانسیل برای دو دوره مشاهداتی و شبیه سازی برآورد گردید. جهت اطمینان از صحت سنجی مدل از شاخص های خطا سنجی میانگین ﻣﺠﺬور ﻣﺮﺑﻌﺎت ﺧﻄﺎ (RMSE)، و ضریب تعیین (R2) و ضریب کارایی نش - ساتکلیف (ENS) نیز استفاده شد، همچنین مدل سازی تغییرات رواناب سطحی در محیط نرم افزار GIS و افزونه SWAT انجام شد و پس از تشکیل واحدهای هیدرولوژیکی (HRU) جهت واسنجی و اعتبارسنجی مدل شرایط پایه برای تغییرات رواناب های سطحی انتخاب گردید و برای ایستگاه های هیدرومتری اعتبارسنجی صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد با مدل سازی داده های اقلیمی طی دوره شبیه سازی میزان دما و تبخیر و تعرق افزایش خواهد یافت و در مقابل میزان نزولات جوی کاهش اتفاق افتاده و روانا ب سطحی کاهش پیدا می کند. همچنین نتایج صحت سنجی برای داده های اقلیمی نشان داد که دقت مدل در ایستگاه های منتخب موردبررسی بالا بوده است و برای پارامتر بارش به دلیل ماهیت ناپیوسته آن، همبستگی بین داده ی کمتر از پارامتر دما و متفاوت می باشد. نتایج مدل سازی هیدرومتری حوضه ها نشان داد که مقدار نش – ساتکلیف به مقدار 1 نزدیک بوده و ضریب همبستگی بین داده ها 99/0 می باشد که نشان دهنده کارایی بالایی مدل جهت شبیه سازی و برآورد تغییرات اقلیم و اثرات آن بر میزان رواناب های سطحی می باشد.
پهنه بندی تطبیقی سیلاب در حوضه آبخیز چشمه کیله، تنکابن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
147 - 127
حوزه های تخصصی:
سیلاب یکی از مهمترین خطرات طبیعی است که اغلب با تأثیرات عظیم سالانه میلیون ها نفر را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار می دهد. در سال های اخیر به دلیل وقوع سیلاب ه ای مک رر در حوضه آبخیز رودخانه چشمه کیله و متعاق ب آن ایج اد خس ارات ناش ی از سیلاب، لزوم توجه به پهنه بندی خطر سیل خیزی حوض ه م ورد بررسی بیش از پیش نمایان می شود. در بین روش های مختلف برای تهیه نقشه های پهنه بندی سیلاب، روش های آماری به علت سادگی در عمل و نیز دقت قابل قبول، بیشتر مورد توجه قرار می گیرند. هدف از این پژوهش مقایسه قابلیت اعتماد مدل های آنتروپی شانون، نسبت فراوانی و وزن شاهد در زمینه پهنه بندی سیل خیزی حوضه آبخیز چشمه کیله است. در این تحقیق از معیارهای شیب، طبقات ارتفاعی، جنس خاک، شاخص رطوبت توپوگرافی، فاصله از رودخانه، زمین شناسی، کاربری اراضی، تراکم آبراهه، NDVI و بارندگی استفاده شده است. احتمال رخداد سیلاب برای هر کلاس از هر پارامتر محاسبه شده است. وزن های محاسبه شده برای هر کلاس در نرم افزار GIS ARCدر لایه های مربوطه اعمال شده و نقشه های پهنه بندی سیلاب منطقه به دست آمد. نقشه های نهایی حاصل از اجرای این سه مدل در منطقه به 3 طبقه کم خطر، متوسط و پرخطر تقسیم شدند. و نهایتا قابلیت اعتماد هر یک از مدل ها با استفاده از منحنی مشخصه عملکرد سیستم (ROC) ارزیابی شدند. نتایج نشان داده است که تکنیک نسبت فراوانی (FR)، وزن شاهد (WOE) و آنتروپی شانون (SE) به ترتیب اولویت، دارای بیشترین دقت در پیش بینی وقوع سیلاب هستند.
مدلسازی عددی پتانسیل اقلیمی تهویه طبیعی با هدف کاهش مصرف انرژی و تعدیل تغییرات آب و هوایی (مطالعه موردی: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، با توجه به تغییرات آب و هوایی، استفاده از روش های کاهش مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای در بخش های مختلف از جمله ساختمان می تواند درمقابله با اثرات سوء ناشی از این پدیده موثر واقع گردد. شناسایی پتانسیل تهویه طبیعی و ایجاد شرایط آسایش در محیط داخلی مورد توجه بسیاری از محققان و طراحان ساختمان به ویژه در اقلیم های مرطوب است. از اینرو، در مطالعه حاضر تلاش گردیده تا پتانسیل تهویه طبیعی در استان گیلان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. بدین منظور، از داده های ساعتی شش ایستگاه هواشناسی شامل منجیل، آستارا، انزلی، لاهیجان، تالش، رشت استفاده شده است. این داده ها شامل جهت و سرعت باد، دما، نقطه شبنم، فشار سطح دریا، فشارسطح ایستگاه، رطوبت نسبی، حداقل دما، حداکثر دما، دمای تر، فشار بخار، فشار بخار اشباع می باشند. سپس پتانسیل اقلیمی تهویه طبیعی برای بازه زمانی 17 ساله (2021-2004) با استفاده از مدل عددی CPNV محاسبه شد. نتایج نشان داد که ایستگاه منجیل و انزلی به ترتیب بیشترین و کمترین پتانسیل اقلیمی تهویه طبیعی را در میان ایستگاه های مورد مطالعه داشته اند. با بررسی موقعیت و عوامل جغرافیایی مشخص شد که دو عامل فاصله از دریا و ارتفاع ایستگاه می توانند عوامل موثری در این پتانسیل باشند. با این حال، عامل ارتفاع ایستگاه با میزان ضریب همبستگی 97/0 بیشترین تاثیر را در پتانسیل اقلیمی تهویه طبیعی ایستگاه های مورد مطالعه نشان داد. همچنین، با طراحی نقشه های حرارتی مشخص شد که ایستگاه منجیل بالاترین تعداد ساعات آسایش را نسبت به سایر ایستگاه ها داراست به طوریکه به دلیل دورتر بودن از دریا، ارتفاع بیشتر نسبت به ایستگاه های مورد مطالعه، بادخیز بودن منطقه و شرایط متعادل تر آب و هوایی، از بیشترین پتانسیل تهویه طبیعی در طول سال در بین ایستگاه های استان گیلان برخوردار است.
مقایسه کمّی شاخص های مورفومتریکی و تغییرات شیب قاعده مخروط افکنه های مناطق خشک با تأکید بر ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخروط افکنه ها به دلایل مختلف ازجمله خاک حاصلخیز،منابع آبزیرزمینی، توپوگرافی ملایم و از طرفی مخاطرات طبیعی متعدد مانندفرونشست، زمین لرزه وسیلاب،همواره موردتوجه انسان هابوده اند.بنابراین درک صحیح ودقیق این لندفرم ازجنبه های گوناگون از اهمیت ویژه ای برخوردار است.در این تحقیق ویژگی های کمی مورفومتریک و تغییرات شیب قاعده 40 مخروط افکنه در ایران مرکزی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. براین اساس ابتدا مخروط افکنه های مورد بررسی توسط تصاویر ماهواره ای شناسایی شده و محدوده هرکدام از آنها تعیین گردید.درمراحل بعدی،شیب کلی مخروط افکنه(SO)،شیب بخش بالایی قاعده(SA)،شیب بخش پایینی قاعده(SB)،نسبت شیب بخش بالایی به بخش پایینی(RS)،زاویه جاروب (AF) و طول مخروط افکنه (L) برای تمامی مخروط هامحاسبه گردید. تفاوت در شاخص های محاسبه شده علاوه بر مشخص کردن شرایط اقلیمی و فرآیندهای رسوبی مسلط بر مخروط افکنه، عاملی برای تشخیص مخروط افکنه ها از سایر عوارض تراکمی پدیمنت محسوب می شود. نتایج نشان داد که نیمرخ طولی اکثرمخروط افکنه های موردمطالعه باتوجه به ویژگی های شیب، صاف است.شباهتشاخص SA و SOنشان دهنده حفظ شیب مخروط افکنه هادرشرایط اقلیمی خشک و عدم وقوع فرآیندهای فرسایشی است. مقادیر شاخص RS نشان داد که تفاوت چندانی در شیب بخش بالایی و پایینی قاعده مخروط افکنه های مورد مطالعه وجود ندارد. این موضوع نیز حاکی از عدم وجود فعالیت های فرسایشی قابل توجه در قاعده مخروط افکنه های مورد مطالعه است. همچنین نتایج نشان داد که در مخروط افکنه هایی که طول آنها زیاد و زاویه جاروب آنها کوچک است، فرآیندهای رودخانه ای تسلط دارند.
شبیه سازی الگوریتم الگوی حرکت ذرات رسوبی رودخانه سد اکباتان با استفاده از مدل عددی فلوئنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درسالهای اخیر ضرورت استفاده از مدلهای چند فازی عددی جهت تفکیک و شبیه سازی رسوبات بستر و بار معلق رودخانه ها بسیار موردتوجه قرار گرفته است. هدف ازاین بررسی،شبیه سازی الگوریتم حرکت و ته نشینی ذرات رسوبی رودخانه یلفان سد اکباتان همدان بااستفاده از مدل عددی چند فازی فلوئنت و کانال شیشه ای آزمایشگاهی است. لذا در این تحقیق از روش گسسته سازی مرتبه دوم مدل فلوئنت جهت تفکیک بار بستر و معلق، از اعداد تنش رینولدز به منظور تعیین آستانه حرکت و جهت تحلیل الگوی حرکتی و ته نشینی ذرات رسوبی در تیوب های مختلف جریان در کانال شیشه ای آزمایشگاهی ،از نرم افزار های فلوئنت و آکوباس استفاده گردید. نتایج شبیه سازی نشان داد که قسمت اعظم باررسوبی شن ریز و سیلت در کانال آزمایشگاهی توسط نیروی بالا برنده سافمن در تیوب دوم جریان حمل می شود. بررسی ها نشان می دهد که به دلیل وجودخطوط هم فشار و ایجادجریان و سرعت ثابت در تیوب دوم جریان،بار رسوبی معلق در بستررودخانه در طول سال تامخزن سد حمل می شود و حجم عمده مخزن طی این فرآیند توسط رسوبات شن ریز و سیلت پر شده است.بررسی میزان درصد خطای اندازه گیری شده بیانگر تطابق بالای مدل فلوئنت باداده های اندازه گیری شده در شرایط آزمایشگاهی می باشد ونشان می دهد که مدل در شبیه سازی حرکت ذرات رسوبی با قطر های مختلف از توانایی ودقت بسیارخوبی برخورداراست. همبستگی نتایج آزمایشگاهی و مدل فلوئنت در مجموع بیش از 97 درصداست و نشان می دهد که مدل فلوئنت با دقت بسیار بالا و قابل قبول حمل، انتقال و ترسیب رسوبات با دامنه ای از رنجهای مختلف را به خوبی شبیه سازی کرده است.
بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش در محدوده مخزن سدّ علویان مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقه ای که به دلیل وضعیت جغرافیایی و ساخت و سازهای انساانی مستعد است ضروری می باشد. تحقیق حاضر به مطالعه و پهنه بندی پتانسیل وقوع زمین لغزش در محدوده ی سدّ علویان پرداخته است. در این تحقیق از روش فرآیند تحلیل سلسله-مراتبی(AHP) جهت بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش منطقه استفاده شده است. جمعاً 8 عامل مؤثر (شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، لیتولوژی، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، فاصله از جاده، فاصله از آبراهه ) مورد تحلیل قرار گرفت و مؤثرترین عوامل تأثیرگذار در ناپایداری منطقه شناسایی شدند. ضرائب فاکتورها نشان داد که دو عامل شیب و لیتولوژی، مؤثرترین عوامل در وقوع زمین لغزش در محدوده مورد مطالعه می باشند. سپس وزن نهایی هر عامل در محیط GIS برای هر کدام از نقشه ها وارد شد. نقشه های عوامل با هم دیگر هم پوشانی شدند و در نهایت نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش منطقه تولید شد. مطابق این نقشه در ارتفاعات شرق منطقه، با توجه به وضعیت توپوگرافی و لیتولوژی، خطر زمین لغزش بسیار زیاد است. نتایج نشان داد که 29.8 درصد مساحت منطقه با بیشترین درصد، مربوط به خطر زمین لغزش متوسط است و 9 درصد مساحت منطقه با کمترین درصد مربوط به خطر زمین لغزش بسیار زیاد می باشد که بیشتر شامل ارتفاعات شرق منطقه است
ارزیابی تاثیر تغییرات کاربری اراضی و بارش بر فرسایش و رسوب با استفاده از سنجش از دور و GIS (مطالعه موردی: حوضه پایین دست سد ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش خاک و تولید رسوب امروزه به یکی از معضلات مهم زیست محیطی بشر تبدیل شده است. بنابراین مدیریت خاک به منظور بهره برداری مطلوب و کاهش تخریب آن ضروری می باشد. در این پژوهش اثر تلفیفی کاربری اراضی و بارش با استفاده از معادله تجدید نظر شده جهانی فرسایش خاک(RUSLE) و با بهره گیری از تصاویر ماهواره ای ETM+ سال 1383 و OLI سال 1398 فرسایش و رسوب حوضه پایین دست سد ایلام برای سال های 1383 و 1398 تهیه و با یکدیگر مقایسه شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین فرسایش در سال 1383، 89/49 تن در هکتار در سال بوده است که در سال 1398 مقدار آن به 80/62 تن در هکتار در سال رسیده است که افزایش قابل توجهی را در طول 15 سال مطالعه نشان میدهد. مضافا"، مقدار رسوب از 0 تا 81101 تن در سال 1383 به 0 تا 102041 تن در سال 1398 رسیده است و افزایشی به میزان 20490 تن تجربه نموده که افزایش رسوبی معادل 77/4 تن در هکتار در طول دوره مطالعه شاهد بودیم که رقم قابل ملاحظه ای خواهد بود. بر اساس نتایج، افزایش جزئی بارندگی نه تنها با عث افزایش پوشش گیاهی نشده بلکه به دلیل تخریب آن در طول دوره مطالعه باعث افزایش قدرت فرسایندگی باران و در مجموع باعث افزایش فرسایش و رسوب گردیده است. نتایج این پژوهش اتخاذ استراتژهای مدیریتی مناسب را برای تصمیم گیران در اولویت بندی نواحی برای کاهش فرسایش خاک و رسوب در حوضه آبخیز مورد مطالعه امکان پذیر می سازد.