دولت های آفریقایی در دهه های پس از انقلاب و استقلال با بحران شدید روبه رو بوده اند. پژوهش های محققان نشان می دهد که ضعف ساختاری دولت های آفریقایی عامل اصلی درگیری های داخلی است. از دید این تحقیق مهم ترین مشکلات این قاره بی ثباتی شدید دولت ها، حکومت های نظامی، فساد و خودکامگی، درگیری های متعدد خشونت آمیز، افزایش بیماری های عفونی، سوء تغذیه و معضلات زیست محیطی، کمبود زیرساختارهای مهم (آموزشی، خدماتی و...) است. در کنار این وقایع نگران کننده، چهره دیگری از آفریقا نیز بر همگان آشناست حرکت جوامع آفریقایی به سوی مردم سالاری و توسعه است که دارای فراز و نشیب های فراوان است. در این مقاله سعی برآن است که ضمن بررسی موانع تحقق مردم سالاری و توسعه به تلاش های کارگزاران و رهبران این قاره اشاره گردد و همچنین در پایان راهکارهایی در این زمینه ارائه گردد.
چین و قاره افریقا از دوران کهن ، بویژه از دهه 1950 به بعد ، مناسبات اقتصادی و سیاسی داشته اند . در دوران سی ساله 1950 تا 1980 ، روابط سیاسی چین با این قاره بیشتر بر مبنای « حمایت از ملل زیر ستم » و روابط اقتصادی نیز بر اساس « کمکهای بلاعوض و وامهای بدون بهره » بود . از عصر اصلاحات و دروازه های باز اقتصادی در چین ( 1980 به بعد ) ، مناسبات در همه زمینه ها بر اساس « نفع متقابل » شکل گرفته است . این روابط با چالش های عمده ای از جمله تلاش تایوان و کشورهای غربی برای حضور بیشتر در افریقا و همچنین ناآرامیهای قومی و دینی در آفریقا روبرو است .