روسیه جدید با استفاده از انرژی بهعنوان یک سلاح درپی بازسازی امپراتوری خود است. از سال 2004 یک مدل اقتصادی توسط دولت روسیه اعلام شده است. این مدل «عقلایی شدن» نامگذاری شده و توسط دولت پوتین به مرحله اجرا در آمده است. کارشناسان معتقدند این نوع جدیدی از سرمایه داری دولتی است که توسط دولت روسیه اجرا میشود. گسترش مالکیت دولتی به ویژه صنعت نفت را در بر می گیرد که با مصادره اموال شرکت یوکوس و خرید شرکت سیب نفت توسط گازپروم، گسترش یافت. دولت روسیه شرکت های خارجی را از خرید هر نوع سهام در صنعت انرژی این کشور منع کرده و این امکان را برای شرکت گازپروم فراهم کرده است تا با خرید و کنترل شبکه انرژی روسیه به بازوی مهم اقتصادی دولت تبدیل شود. گازپروم اهرم قدرتمند دولت در مدیریت اقتصادی - سیاسی داخل روسیه و هم در بازارهای جهانی انرژی است. مقاله پیش رو با بررسی سیاست های داخلی و بین المللی روسیه در حوزه انرژی، واکاوی نقش گازپروم در روند تحولات سیاسی – اقتصادی این کشور و نقش آفرینی این شرکت در معادلات بین المللی برای فدراسیون روسیه را مورد توجه قرار می دهد.
کشورهای اروپایی، شدیدترین مواضع را در برابر جنگ پیش دستانه جورج بوش اتخاذ کردهاند. این امر تحت تاثیر مولفههای مختلف قرار گرفته است. اول آنکه، در کشورهای اروپایی سنت موازنه گرایی منطقه ای و بین المللی پیوند یافته اند. دوم آنکه، جنگ پیش دستانه به افزایش قدرت تحرک امریکا در حوزه امنیت کشورهای اروپایی منجر می شود و در نهایت اینکه، جنگ پیش دستانه زمینه انشعاب در کشورهای اروپایی را فراهم می سازد. زمانی که امریکایی ها جنگ در عراق را بدون توجه به ائتلاف جهانی و مشروعیتیابی بین لمللی آغاز کردند؛ زمینه برای جدال و ستیزش کشورهای دوسوی آتلانتیک به وجود آمد. این امر را می توان شکلی جدید از واکنش بین لمللی نسبت به اقدامات امنیتی امریکا از زمان جنگ دوم جهانی به بعد دانست. سوال اصلی مقاله آن است که اروپا چه واکنشی در قبال جنگ پیش دستانه بوش از خود نشان داده است؟
منطقه قفقاز بدلیل واقع شدن در منطقه حساس و استراتژیک اوراسیا ، امروزه به دلایل ژئوپلتیک ، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک نگاه جهان ، قدرتها ، بازیگران منطقهای و بین المللی را به خود جلب نموده و اهمیت فوق العاده تاریخی خود را مجددا بازیافته است . قفقاز که زمانی متمادی حیاط خلوت و حوزه نفوذ بلادرنگ شوروی روسیه بود و در ادوار متمادی تاریخ نیز محل منازعه و رقابت بازیگران بوده است ، اکنون به محل رقابت دیگر قدرتهای بزرگ کنونی تبدیل شده و هر کدام از بازیگران منطقهای و جهانی بدنبال نفوذ و حضور تامین هرچه بیشتر منافع خود هستند.
حمایت و پشتیبانی آمریکایی ها از فرایند تغییر رژیم ها در سه کشور اوکراین ، قرقیزستان و گرجستان را نمی توان الزاماَ کوششی در جهت کسب منافع بیشتر تعریف و تفسیر کرد . در واقع ، آنچه که برای آمریکائی ها در این زمینه احتمالاَ از اهمیت بیشتری برخودار است علاوه بر جنبه های پرستیژی حمایت از دموکراسی اولاَ جایگزینی مجموعه ای از رژیم های بی ثبات و ناکارآمد با رژیم هایی می باشد که از لعاب دموکراتیک برخوردار باشند و ثانیاَ ایجاد الگویی از تغییرات سیاسی به نظر آید که احتمالاَ می تواند در سایر نقاط جهان به عنوان یک سرمشق مورد توجه قرار گیرد .