این مقاله به دنبال بررسی تاثیرات استقلال شغلی، توانمند سازی روان شناختی و عدالت توزیعی بر تعهد به بهره وری مدیران مدارس استان لرستان می باشد. جامعه آماری این تحقیق را مدیران قبلی و فعلی مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه استان لرستان تشکیل می دهند. از این جامعه تعداد 357 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از سه پرسشنامه و برای اندازه گیری تعهد به بهره وری از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. جهت اندازه گیری استقلال شغلی از پرسشنامه استقلال شغلی بریق(1985) و برای اندازه گیری توانمندسازی روان شناختی از پرسشنامه توماس و ولهوس(1990) استفاده شد. عدالت توزیعی با استفاده از پرسشنامه عدالت توزیعی پرایس و موولر(1986) اندازه گیری شد. کلیه سوالات هر چهار پرسشنامه در طیف 5 نقطه ای لیکرت قرار دارند. برای تحلیل داده ها روش معادلات ساختاری کوواریانس محور-تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS استفاده گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که استقلال شغلی، توانمندسازی روان شناختی و عدالت توزیعی، بر روی تعهد به بهره وری تاثیرات مثبتی دارند. همچنین از میان تمامی متغیرهای وابسته، عدالت توزیعی بالاترین تاثیر را روی توانمندسازی روان شناختی دارد. به علاوه، از میان تمامی متغیرهای وابسته، عدالت توزیعی پایین ترین تأثیر را روی تعهد به بهره وری دارد.
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین هوش فرهنگی مدیران با بهره وری شعب بانک مسکن شهرستان ارومیه بوده است. روش تحقیق حاضر از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی مدیران و کارکنان شعب بانک مسکن شهرستان ارومیه است. تعداد شعب 17 شعبه می باشد. از آنجایی که جامعه ی مورد مطالعه در این پژوهش محدود می باشد، برای گردآوری اطلاعات از روش شمارش کامل (سرشماری) استفاده شده است. اطلاعات لازم به وسیله ی پرسشنامه های هوش فرهنگی و بهره وری گردآوری شده است. بدین منظور به ازای هر مدیر، پرسشنامه ی بهره وری مدیران در بین 4 کارمند توزیع شد. تحلیل های آماری مورد استفاده در این تحقیق، شامل آمار توصیفی (نمودارهای دو متغیره) و آمار استنباطی(همبستگی پیرسون) می باشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین هوش فرهنگی مدیران و مؤلفه های آن (فراشناختی، شناختی، انگیزشی و رفتاری) با بهره وری شعب رابطه ی مثبت و معنی دار وجود دارد.
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سبک های مدیریت تعارض و خلاقیت کارکنان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال 1391 می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و از حیث هدف کاربردی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش، مدیران دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز شامل (رؤسای دانشکده ها، معاونین دانشکده ها و رؤسای آموزش) به تعداد 32 نفر و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز به تعداد 699 نفر می باشد. روش نمونه گیری در این مطالعه برای مدیران به صورت سرشماری بوده و برای کارکنان تصادفی ساده به تعداد 248 نفر می باشد. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه استاندارد و معتبر مدیریت تعارض که پرسشنامه مدیریت تعارض دارای 30 سوال مدیریت تعارض برای تعیین سبک های مدیریت تعارض مدیران (سبک اجبار، سبک سازش، سبک اجتناب، سبک همکاری، سبک مصالحه) و پرسشنامه خلاقیت دارای 50 سوال خلاقیت برای تعیین میزان خلاقیت کارکنان می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون وT مستقل استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین سبک اجبار مدیران و خلاقیت کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز همبستگی آماری معکوس و معنی داری وجود دارد. همچنین بین سبک سازش، سبک مصالحه، میزان تحصیلات و سابقه کاری مدیران و خلاقیت کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز همبستگی آماری مثبت و معنی داری وجود دارد. بین سبک اجتناب و سبک همکاری مدیران و خلاقیت کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز همبستگی معنی داری وجود ندارد. همچنین سبک های مدیریت تعارض مدیران دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز به تفکیک جنسیت متفاوت نیستند.