فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۶۰۰ مورد.
اسلام سیاسی در ایران؛ ظهور یوتوپیک، حیات ایدئولوژیک و چشم اندازها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به یکی از عوامل مؤثر بر بازتولید گفتار اسلام سیاسی پس از پیروزی انقلاب می پردازد. تأکید بر نقشی است که تحول الگوی شهرنشینی طی سه دهه گذشته ایفا کرده است. ظهور قلمرو زیستی ویژه در شهرهای کوچک در مقایسه با شهرهای بزرگ و روستاها، بازار مصرف تازه ای برای آموزه های این روایت دینی تولید کرده است. مقایسه یافته های کمی اثبات کننده آن است که ذهنیت اجتماعی شهرهای کوچک به منزله حاشیه هایی بر متن شهرهای بزرگ، بستر مستعد تولید و بازتولید اسلام سیاسی است.
انسان شناسی در فلسفه سیاسی متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
معرفت نفس، گام آغازین برای رسیدن به شناختی دقیق از اجتماع و در نهایت، خداوند است. از آن جا که حکمت متعالیه، منظومه ای دقیق و سامانه فکری سنجیده ای می باشد، طبعاً نوع نگرش صدرا به انسان و ویژگی های آن، متاثر از زیرساخت های فلسفی وی است.
در این نوشتار که ب
محقق اردبیلی و مکتب فقهی او
حوزه های تخصصی:
مردم و فرهنگ مردم در اندیشه سیاسی شریعتی و سروش
حوزه های تخصصی:
این نوشته پس از ارائه تفاوت های موجود در آراء این دو نواندیش دینی تاثیرگذار در ایران که از جمله در روش شناسی آن دو دیده میشود، وجود تناقض مهمی را که در اندیشه این هر دو مشترک است به بحث میگذارد. در واقع هم شریعتی و هم سروش از سویی بینش اسلامی را بینشی پویا و قابل تفسیر و تأویل توسط جوامع و افراد مختلف به شمار میآورند و از این رو نه تفسیری را رسمی میدانند و نه برای مفسران رسمی امتیاز و جایگاه خاصی قائلند، و از سوی دیگر شریعتی- به طورغیرمستقیم- و سروش مستقیماً آن را عنصر ثابت و تعیین کننده ای در فرهنگ مردم میداند، وجود این تناقض باعث میشود که هردو علیرغم داشتن دیدگاهی آزادمنشانه در حوزه دین، نتوانند در حوزه سیاست به تبیین دیدگاهی دموکراتیک بپردازند.
رابطه اخلاق و سیاست از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در تفکر معاصر، وقتی سخن از رابطه اخلاق و سیاست به میان می آید، ممکن است پرسش های متعددی مطرح شود: آیا میان اخلاق و سیاست، نسبت «عینیت- تعامل» برقرار است؟ آیا اخلاق، تابع و ابزار سیاست خواهد بود؟ آیا سیاست و اخلاق با همدیگر تضاد دارند یا دو حوزه کاملاً متمایز و جدای از دیگری هستند. با تامل در اندیشه ملاصدرا و مبانی نظری اخلاق و سیاست در حکمت متعالیه می توان تنها به پرسش های این که سیاست، خادم و تابع اخلاق باشد، یا میان اخلاق و سیاست، «وحدت-تعامل» برقرار باشد، پاسخ مثبت داد. از این رو، این نوشتار، متکفل بررسی همین دو پرسش است. به نظر می رسد صدر المتالهین، در خصوص نسبت میان اخلاق و سیاست، تنها دو فرضیه «غایی-ابزاری» و «وحدت-تعامل» را از میان فرضیه های متعدد و رایج، برگزیده است. و میان اخلاق و سیاست متعارفه و متعالیه، با طرح اسفار اربعه بر محوریت توحید، پیوندی ناگسستنی ایجاد کرده است.