سکانداری خوب انگارهای است که طرفداران و منتقدان زیاد دارد. این واژه از اواخر دهه 1980 رواج یافت. به هر حال تعریف و توصیف روشنی نه از سکانداری خوب و نه حتی از سکانداری وجود دارد. گرچه در باره خصوصیات آن نیز اتفاق نظر مشاهده نمیشود، میتوان هشت خصوصیت را برای سکانداری خوب در نظر گرفت: مشارکت، پاسخگو بودن، شفافیت، حکومت قانون، حساسیت نسبت به نیازهای مردم، جهتگیری به سوی اجماع، منصفانه و در برگیرنده بودن، مؤثر و کارا بودن. تحقق این هشت خصوصیت فساد را به حداقل میرساند. اما تحقق سکانداری خوب و الگوی مناسب آن با مشکلاتی روبهرو است.
مدرنیته که انسان را به منزله یگانه تصمیم گیرنده و منشأ ارزشگذاریها به شمار میآورد، میبایست که این انسان را در تجربه تاریخی، فرهنگیاش نیز در نظر آورد تا بتواند به عنوان یک اندیشه استوار بماند. به این معنا میتوان گفت که به تعداد تجربیات تاریخی، فرهنگی، مدرنیته های گوناگون وجود دارد. در عین حال این درنظرگرفتن باید با آگاهی همراه باشد و به روشنی مشخص باشد تا در جهت خلاف دستاوردهای انسان مدرن مطرح نگردد.