فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
آن چه در باب شاهنامه و شاهنامه سرایی در کتاب های مختلف ذکر شده مؤید برتری هنر فردوسی در نظم کاخ بلند اوست. از جمله دلایلی که افسون کلام فردوسی سخن را به آسمان علّیین برد و در عذوبت به ماءمعین رساند، توجه به مسائل بلاغی، انسجام و هماهنگی طرح و وحدت لحن شاهنامه است. توجه به مسائل بلاغی و به خصوص هنر داستان سرایی، نکته ای است که از دید اکثر مقلّدان فردوسی دور مانده است. از جمله این آثار، گرشاسب نامه اسدی طوسی است. گرشاسب نامه با وجود آنکه از دید بعضی صاحب نظران تالی شاهنامه شمرده شده از تقلید صرف فراتر نرفته است. مقایسه بلاغی داستان زال و رودابه در شاهنامه و نیز داستان جمشید و دختر شاه زابل در گرشاسب نامه اسدی با وجود بعضی تشابهات صوری در ساختار داستان موضوع این تحقیق قرار گرفته است. نتایج بررسی طرح و ساختار این دو اثر، وحدت لحن و صورخیال به خصوص تشبیه و استعاره، نشان دهنده هنر والا و برتری شاهنامه بر گرشاسب نامه است.
تحلیل تطبیقی مقوله عشق در داستان ضیافت افلاطون و داستان پادشاه و کنیزک مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه عشق و مفهوم آن، نه به عنوان یک مفهوم فلسفی، ادبی یا اجتماعی، بلکه به عنوان یک مفهوم چند بعدی، ابعاد مختلف زندگی بشر، از ماجرای رازناک آفرینش تا زندگی در دنیای ماشین زده امروز را دربرگرفته است و اندیشه دانشوران اقوام مختلف، از افلاطون و ابن سینا گرفته تا سیمون دِ بوار و استرنبرگ را درنوردیده است. همین است که ما عشق را، مقوله ای برانگیزنده می شناسیم که در لایه های مختلف زندگی بشر شورآفرینی کرده و در بالاترین سطح تجربه ذهنی بشر رخ نموده و جلوه گری کرده است. از جمله آثاری که مفهوم عشق در آن ها جلوه ویژه ای یافته است می توان به ضیافت افلاطون و داستان پادشاه و کنیزک مولانا اشاره کرد. هر یک از این دو اثر به گونه ای به دگردیسی مفهوم عشق و انواع آن پرداخته اند. این جستار، با تکیه بر ارتباط حکمت و فلسفه، به بررسی حقیقت عشق، انواع عشق و کارکردها و ضرورت های آن در این دو اثر پرداخته و به نتایجی دست یافته است که مهمترین آن عبارتند از: - عشق در اندیشه افلاطون و مولانا، دارای یک سیر تکاملی است. - اساس نگرش افلاطون و مولانا به مقوله عشق فلسفی است. آنان بر پایه همین نگاه، چیستی و ماهیّت عشق را مورد بررسی قرار داده و آنگاه به دسته بندی عشق بر اساس کیفیّت آن دست یافته اند. - در نگرشی حکمی به عشق، بین نوع متعالی و فرودست آن رابطه ای معنادار وجود دارد.
تحلیل تطبیقی عنصر مکان و شخصیت قهرمان در مقامات عربی و فارسی با تکیه بر مقامات همدانی و حمیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر پیش روی به تحلیل تطبیقی مقامه نویسی در ادبیّات عربی و فارسی و تأثیرپذیری مقامه نویسی فارسی از نوعِ عربی آن اختصاص دارد، به همین منظور، پژوهش حاضر بر آن است میزان کمّی عنصر مکان و نقش کیفی آن را همراه با شخصیّت قهرمان در مقامات همدانی و حمیدی بررسی کند تا: 1. شناختی کامل از محلّ حکایت هر مقامه در دو سطح مکانی کلان و خرد به دست آورد. 2. عملکرد شخصیّت قهرمان و تغییر چهرة او را در پیوند با مکان های رخداد ماجرا تحلیل کند. 3. میزان توانایی و ابتکار دو نویسنده را در چهره سازی از قهرمان با هدف هماهنگی وی با محیط پیرامون و پیشبرد موضوع مقامات بسنجد.
یافته های پژوهش، نشان می دهد که همدانی و حمیدی تلاش کرده اند، تصویرگر زیست محیط، آداب، سنن، تمدّن و فرهنگ قلمرو اسلام باشند. همدانی با طرح معضل گدایی و نیرنگ بازی به دنبال افشای شیوه های طرّاری در ممالک اسلامی است. در مقابل، حمیدی، مقامات خود را تنها به قصد تقلید و معارضه با مقامات همدانی نگاشته است؛ به همین دلیل نتوانسته مانند همدانی از قابلیت های مکان در طرح داستانی مقامات خود بهره ببرد.
ایلیاد و شاهنامه
بررسی تطبیقی دو حماسه مضحک، موش و گربه و تجاوز به طره گیسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
135 - 156
حوزه های تخصصی:
حماسه مضحک یکی از انواع مهم نقیضه پردازی است که هم به خاطر ماهیت نقیضی و هم به خاطر اهمیت ژانر حماسه شایسته توجه و بررسی است. حماسه مضحک با وارونه کردن محتوا و شکل حماسه فاخر، متنی طنازانه و خلاقانه را شکل می دهد؛ در تحقیق پیش رو در صدد تحلیل چگونگی شکل گیری دو حماسه مضحک با استفاده از تحلیل ساختار و محتوای آنها هستیم. به منظور روشن شدن اختلاف و شباهت های میان حماسه مضحک در ادب اروپائی و ادب فارسی دو منظومه انتخاب شده است که ساختار و محتوای آنها با رویکردی تطبیقی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. رویکرد تطبیقی به کار رفته در این پژوهش کمک می کند تا تفاوت ها و شباهت های دو ادیب نامدار در پرداختن به یک ژانر واحد مورد بررسی قرار گرفته و علت تفاوت نگرش آنها در ساخت این منظومه ها روشن شود. منظومه موش و گربه از عبید زاکانی و حماسه تجاوز به طره گیسو اثر الکساندر پوپ مبنای این پژوهش خواهند بود. روش تطبیقی مورد استفاده در این تحقیق بیانگر این مسئله است که نقاط مشترک و متفاوت میان حماسه مضحک در ادبیات فارسی و انگلیسی چیست و در نهایت با تحلیل محتوی و ساختار دو اثر، روشن می شود که منظومه انگلیسی با قوت و مایه بشتری توانسته است به واسازی عناصر حماسه فاخر دست یابد و از ساختار منسجم تری در نقض حماسه فاخر برخوردار است.
بازتاب کمرنگ شدن جایگاه شعر و ارزش های معنوی در شعر تی. اس. الیوت، شاعر انگلیسی (امریکایی تبار)، و مهدی اخوان ثالث (عنوان عربی: تجلیات ضعف المکانة الشعریة و القیم المعنویة فی شعر تی. اس. الیوت، شاعر انجلترا (المقیم فی أمیرکا)، و مهدی أخوان ثالث)
حوزه های تخصصی:
از آغاز رنسانس تا به امروز، مسیر اندیشه بیشتر دانشمندان ــ به ویژه در جهان غرب ــ بر این تفکر که علم، خاصه علوم تجربی، یگانه چاره بخش گرفتاری های انسان است، استوار بوده است. بر اساس این شیوه تفکر، هر پدیده و یا باوری که با ترازوی علم قابل اندازه گیری نبود، بی اعتبار شمرده می شد. این شیوه تفکر به کمرنگ شدن امور معنوی و اخلاقی و نیز هنر و شعر منجر شد. یکی از نتایج تحولات مذکور، تنهایی و سرگشتگی انسان بوده است. در مقاله حاضر تلاش شده است بازتاب این شیوه تفکر و نیز تحولات حاصل از آن در شعر تی. اس. الیوت و مهدی اخوان ثالث بررسی شود.چکیده عربی:اعتمدت آراء غالبیة العلماء – خاصة فی الغرب – منذ بدء عصر التنویر إلی یومنا هذا، علی أن العلم ولاسیما العلوم التجربیة یعتبر المنقذ الوحید للإنسان ومصائبه. وعلی هذا الأساس کانوا لایعیرون اهتماما بالظواهر أو الآراء التی لایمکن قیاسها بمیزان العلم. وأدی هذا التفکیر إلی تضاءل الأمور المعنویة والأخلاقیة وشمل الشعر والفن أیضا. وتعتبر وحدة الإنسان وحیرته إحدی النتائج المترتبة علی ذلک التفکیر السائد. حاول هذا المقال أن یدرس تجلیات هذا التفکیر والنتائج المترتبة علیه فی شعر تی. اس. الیوت ومهدی أخوان ثالث.
توظیف أسطورة العنقاء (قُقنوس) فی قصیدتی «قُقنوس» لنیما یوشیج و«عصرالجلید وبعد الجلید» لخلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنّ أسطورة طائر العنقاء أو ققنوس من أهمّ الأساطیر الّتی استخدمها الشّعراء المعاصرین فی أشعارهم. ومن أولئک الشّعراء؛ نیما یوشیج رائد الشّعر الحر فی الأدب الفارسی الحدیث، وخلیل حاوی. ونحن نحاول فی هذا المقال أن نجیب على هذا السّؤال: هل الشّاعران نجحا فی توظیف هذه الأسطورة فی قصیدة ققنوس وعصر الجلید وبعد الجلید؟ وبعد دراسة الأسطورة فی القصیدتین المذکورتین سنرى أنّ الشّاعرین وظفا هذه الأسطورة لکی یصوّرا أجواء بیئتهما الاجتماعیّة. کما استخدما کیفیّة مماته وحیاته من جدید تعبیرا لأملهما وأهدافهما السّامیة. وقد تناولت فکرتهما العناصر الموجودة فی الأسطورة بأحسن صورة. أمّا المنهج الّذی انتهجه هذا البحث هو المنهج المقارن الّذی یرکّز علی وجوه الشّبه والخلاف فی استخدام أسطورة العنقاء (ققنوس).
تأثیر اندیشه های خیامی در شعر سید قطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه ها و تأمّلات فلسفی خیّام، تأثیری ژرف بر شعر و ادب معاصر عربی گذاشته اند. سایة پرسش های
حیرت آلود او که از طریق ترجمة رباعیات به زبان عربی در جهان عرب نفوذ کرده، در جای جای آثار ادبی و در شعر بسیاری از شاعران معاصر عرب بوضوح مشاهده می گردد. سیّد قطب، ادیب، متفکّر و شاعر نا م آشنای معاصرِ مصری، از جمله شاعرانی است که در آثار ادبی- نقدی خود از خیّام و تأمّلات فلسفی او فراوان سخن گفته است و علاوه بر آن، در شعر نیز، از اندیشه های خیّام عمیقاً متأثّر بوده است. پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی دیدگاه های سیّد قطب دربارة خیّام، شعر او را از منظر تأثیرپذیری از
اندیشه های خیّامی واکاوی نموده است. یافته های این پژوهش گویای آنند که سیّد قطب در یک مرحله از عمرش، دچار یک نوع سرگشتگی بوده است و اشعاری که او در این برهة زمانی سروده است، آمیخته به حیرت و به شدّت متأثّر از اندیشه های خیّام است.
مطالعة تطبیقی عاشقانه های ابراهیم ناجی و حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابراهیم ناجی، شاعر سرشناس معاصر مصر و حسین منزوی، پدر غزل معاصر ایران، از جمله شاعرانی هستند که با جادوی عشق، آثار جاودانی بر تارک ادبیّات حک نموده و پیوسته از عشق، درد، تنهایی و احساسات صادقانة خود سروده اند. پژوهش حاضر بر آن است عاشقانه های این دو شاعر معاصر را با رویکرد تطبیقی بررسی نماید و به ماهیت عشق و چگونگی بازتاب آن، در کنار مفاهیمی همچون دین، وصال، انتظار، زن، خیال، عفّت، رهایی، طبیعت، غربت، مردم و... دست یابد و نشان دهد که ابراهیم ناجی و حسین منزوی چگونه توانسته اند با استفاده از عنصر عشق، لطیف ترین و زلال ترین افکار و اندیشه های خود را به نمایش گذاشته، عشق زمینی را مقدّمه ای برای رسیدن به عشق الهی و سیر در راه کمال و رستگاری قرار دهند و کمال بخش ترین و متعالی ترین مفاهیم انسانی و اخلاقی را از رهگذر عاشقانه های خود به روح و جان انسان ها هدیه دهند. با مقایسه و مطالعة اشعار دو شاعر، مفاهیم مشترک بسیاری در آن ها به چشم می خورد؛ امّا آنچه در این میان، درخور توجّه بوده و دو شاعر را از هم ممتاز می سازد، این است که برخلاف منزوی که بیشتر در مقام عظمت روح و جان محبوب،
سخن سرایی می کند، توجّه ناجی به خویشتن و بیان حالات و سوز و گدازهای درونی معطوف است.
مختومقلی فردوسی ترکمن
شاهنامه و ایلیاد
حوزه های تخصصی: